پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
یکشنبه، ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ در ۱۱:۰۹ ب.ظ در پاسخ به: آیا در روز غدیر خم هوا گرم بود؟ردیه بر مقاله ی فریبی با نام غدیر #22833
بسم الله الرحمن الرحیم.
چرا شما به جای جواب دادن به اصل موضوع همیشه برای فرار موضوع را منحرف میکنید…
جناب در این پست بحث ما ایات غدیر نیست….در این پست بحث ما معنای کلمه ی مولا نیست…در این پست بحث اینکه چرا صحابه از اطاعت پیامبر ص سرباز زدند نیست….
بلکه بحث فقط و فقط رد مقاله ی فریبی به نام غدیر است….در ان مقاله فقط گفته بودند غدیر هم در 28 اسفند بوده پس هوا سرد بوده!!!!!
من در این پست این مطلب را با حدیث صحیحی از پیامبر رد کردم.در حدیث.امده در ان روز هوا بسیار گرم بوده….دقت شود حدیث.صحیح!!!!!!!!!
حالا اگر توانایی رد حدیث را دارید که بسم الله وگرنه سکوت کنید و بحث را منحرف نکنید.
اما اگر حدیث صحیح است و باز شما قبول نمیکنید!!!باید اسم خود را اهل الریاضی بگذارید نه اهل السنة……
ان شاءالله متوجه شده باشید.
والسلام
السلام علیکم.
برادر عزیز لطفا انشا ننویس…و فقط جواب سوال را بده زیرا منحرف کردن بحث.معنای فرار میدهد.
اما شما گفتی طبق تفسیر شیعه معنای خدیث ثقلین این است که قران همیسه نیاز مند مفسر معصوم است….بله صد در صد درست است….اما این تنها نتیجه از حدیث ثقلین نیست بلکه امامت نیز اثبات میشود….
ثانیا شما چرا به حدیث.انت خلیفتی فی کل مومن که در متن من امده جپاب ندادید?????
ثالثا در حدیث ثقلین نیز لفظ خلیفتین امده است:
ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝُ ﺍﻟﻠﻪِ
ﺇﻧﻲ ﺗﺎﺭِﻙٌ ﻓﻴﻜﻢ
ﺍﻟﺨَﻠِﻴﻔَﺘَﻴْﻦِ ﻣﻦ
ﺑَﻌْﺪِﻱ ﻛﺘﺎﺏَ ﺍﻟﻠﻪِ
ﻭﻋِﺘْﺮَﺗِﻲ ﺃَﻫْﻞَ
ﺑَﻴْﺘِﻲ ﻭﺇﻧﻬﻤﺎ ﻟﻦ
ﻳَﺘَﻔَﺮَّﻗﺎ ﺣﺘﻰ ﻳَﺮِﺩَﺍ
ﻋَﻠَﻰَّ ﺍﻟﺤَﻮْﺽَ
ﺍﻟﺮﺍﻭﻱ : ﺯﻳﺪ ﺑﻦ
ﺛﺎﺑﺖ ﺍﻟﻤﺤﺪﺙ :
ﺍﻻﻟﺒﺎﻧﯽ –
ﺍﻟﻤﺼﺪﺭ : ﺗﺨﺮﻳﺞ
ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﺴﻨﺔ –
ﺍﻟﺼﻔﺤﺔ ﺃﻭ
ﺍﻟﺮﻗﻢ : 754
ﺧﻼﺻﺔ ﺣﻜﻢ
ﺍﻟﻤﺤﺪﺙ : ﺻﺤﻴﺢ
ﻟﯿﻨﮏ ﺍﺯ ﺳﺎﯾﺖ
ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺍﻫﻠﺴﻨﺖ :http://
http://www.dorar.net/
486c43a9fe4ceﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ
ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ
ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﻫﻤﺎﻧﺎ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻤﺎ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻭ
ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ
ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ
ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺘﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ
ﺩﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ
ﻧﻤﯿﺸﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ
ﺣﻮﺽ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ .
ﺧﺐ ﭘﺲ ﺷﯿﺦ
ﺍﻟﺒﺎﻧﯽ ﺑﺨﺎﺭﯼ
ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ
ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻩ
ﺍﺳﺖ .دوباره سوالم را که به ان جواب ندادید میپرسم:
پیامبر فرمودند پس از وفات من اهلبیتم خلیفه ی من هستند پس چرا شما سراغ ابوبکر رفتید???????
رابعا چرا دروغ میگویید????
شما گفتید لفظ تمسک به اهلبیت برای گمراه نشدن فقط در روایات ضعیف امده است?!!!!!!!
در حالی که البانی همین لفظ را تصحیح میکند!!!!!
ﺃﻳُّﻬﺎ ﺍﻟﻨَّﺎﺱُ ! ﺇﻧِّﻲ ﻗﺪ ﺗﺮﻛﺖُ ﻓﻴﻜﻢ ﻣﺎ ﺇﻥ ﺃﺧﺬﺗﻢ ﺑﻪ
ﻟﻦ ﺗﻀِﻠُّﻮﺍ ، ﻛﺘﺎﺏَ ﺍﻟﻠﻪِ ﻭﻋﺘﺮﺗﻲ ﺃﻫﻞَ ﺑﻴﺘﻲ: ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻤﺤﺪﺙ : ﺍﻷﻟﺒﺎﻧﻲ – ﺍﻟﻤﺼﺪﺭ :
ﺍﻟﺴﻠﺴﻠﺔ ﺍﻟﺼﺤﻴﺤﺔ – ﺍﻟﺼﻔﺤﺔ ﺃﻭ ﺍﻟﺮﻗﻢ : 1761
ﺧﻼﺻﺔ ﺣﻜﻢ ﺍﻟﻤﺤﺪﺙ : ﺻﺤﻴﺢ ﺑﻤﺠﻤﻮﻉ ﻃﺮﻗﻪلینک تصحیح البانی از سایت معتبر درر السنیه:
http://www.dorar.net/h/d64c14bcc991df9e30c1dcee27b613fd
پس این لفظ نیز صحیح است!!!!!
چرا برای به کرسی نشاندن حرفتان دروغ و اکاذیب میگویید????
یا از دروغتان همین جا عذر خواهی کنید یا دیگر با شما بحث نمیکنم…..زیرا با دروغگو بحثی ندارم.
والسلام علیکم
خب اما شما سهوا یا عمدا جواب سوالات من را ندادید:
1-چطور علمای بزرگ اهلسنت نفهمیدن این حدیث ضعیف است و برعکس شما تصحیح کردند..اما شما فهمیدید???
ﺍﺑﻦ ﮐﺜﯿﺮ
ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﻭﻫﺬﺍ
ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺻﺤﯿﺢ :
ﺍﻟﺒﺪﺍﯾﺔ ﻭﺍﻟﻨﻬﺎﯾﺔ،
ﺍﺑﻦ ﮐﺜﯿﺮ، ﺝ 10،
ﺹ 73 ـ 74ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ
ﻋﺴﻘﻼﻧﯽ ﻧﯿﺰ
ﺣﺪﯾﺚ ﺭﺍ
ﺗﺼﺤﯿﺢ
ﻣﯿﮑﻨﺪ : ﻭﺭﻭﻯ ﺑﻦ
ﺃﺑﯽ ﺷﯿﺒﺔ ﺑﺈﺳﻨﺎﺩ
ﺻﺤﯿﺢ :
ﻓﺘﺢ ﺍﻟﺒﺎﺭﯼ ،
ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ
ﻋﺴﻘﻼﻧﯽ، ﺝ 2 ،
ﺹ 575ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ
ﺳﻤﻬﻮﺩﯼ : ﻭﺭﻭﻯ
ﺑﻦ ﺃﺑﯽ ﺷﯿﺒﺔ
ﺑﺈﺳﻨﺎﺩ ﺻﺤﯿﺢ :
ﺧﻼﺻﺔ ﺍﻟﻮﻓﺎ
ﺑﺄﺧﺒﺎﺭ ﺩﺍﺭ
ﺍﻟﻤﺼﻄﻔﯽ ،
ﺍﻟﺴﻤﻬﻮﺩﯼ، ﺝ 1،
ﺹ 417سند تصحیح این حدیث.از حدود 15 عالم اهلسنت را بدهم?????
2-جواب دارالافتا مصر که مفتیانش از علمای الازهر هستند را ندادید که گفته اند توسل به انبیا و صلحا اجماع اهلسنت است!!!!!!!
3-جواب ابن تیمیه را ندادید که گفته از این اتفافات یعنی همان جریان حدیث.عمر زیاد اتفاق افتاده حتی برای کسانی که مقامی کمتر از انبیا داشتند و من از این موارد فراوان دیده ام!!!!!!!
لطفا از بحث خارج نشو و اگر فکر میکنی سوادی به جز کپی داری جواب بده وگرنه سکوت کن.
والسلام علیکم
اما شما شبهاتی نیز از نهج البلاغه بیان کردید که مثلا مردگان نمیشوند:
تمام این مطالبی که از کتاب شریف نهج البلاغه بیان کردید در مورد مردگان بود اما این بحث ما ربطی به مردگان عادی ندارد بلکه بحث ما انبیا و شهدا هستند همان کسانی که الله تعالی در مورد ایشان میفرماید:
“”ﻭَ ﻻ ﺗَﺤْﺴَﺒَﻦَّ ﺍﻟَّﺬﻳﻦَ ﻗُﺘِﻠُﻮﺍ ﻓﻲ ﺳَﺒﻴﻞِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺃَﻣْﻮﺍﺗﺎً ﺑَﻞْ ﺃَﺣْﻴﺎﺀٌ
ﻋِﻨْﺪَ ﺭَﺑِّﻬِﻢْ ﻳُﺮْﺯَﻗُﻮﻥَ 169″”بله الله تعالی میفرماید شهدا را مرده نپندارید.
پس این خطبه ها در مورد مردگان هست نه انبیا و شهدا
برای فهم بهتر شما جواب خطبه هایتان را از خود نهج البلاغه میدهم.
خود امام علی علیه السلام در خطبه 202 نهج البلاغه با رسول الله صلی الله علیه و آله در هنگام شهادت حضرت زهرا سلام الله عیها سخن میگوید.
بنابراین طبق اعتقاد امام علی علیه السلام پیامبر صلی الله علیه و آله صدای ایشان را پس از مرگ میشنیده.
خب خطبه را میدهم تا متوجه شوید:
202- وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ ( عليه السلام )
> رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ ( عليها السلام ) كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ ( صلي الله عليه وآله ) عِنْدَ قَبْرِهِ <
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَي أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَي هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ .و معنای خطبه: خطبه 202-هنگام به خاكسپاري فاطمه
شكوه ها از ستمكاري امت
سلام بر تو اي رسول خدا (ص)، سلامي از طرف من دخترت كه هم اكنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسيده است، اي پيامبر خدا، صبر و بردباري من با از دست دادن فاطمه (ع) كم شده، و توان خويشتنداري ندارم اما براي من كه سختي جدايي تو را ديده، و سنگيني مصيبت تو را كشيدم، شكيبايي ممكن است، اين من بودم. كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم، و هنگام رحلت جان گرامي تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد پس همه ما از خداييم و به خدا باز مي گرديم. پس امانتي كه به من سپرده بودي برگردانده شد، و به صاحبش رسيد، از اين پس اندوه من جاودانه، و شبهايم، شب زنده داري است، تا آن روز كه خدا خانه زندگي تو را براي من برگزيند. به زودي دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امت تو چگونه در ستمكاري بر او اجتماع كردند، از فاطمه (ع) بپرس، و احوال اندوهناك ما را از خبر گير، كه هنوز روزگاري سپري نشده، و ياد تو فراموش نگشته است. سلام من به هر دوي شما، سلام وداع كننده اي كه از روي خشنودي يا خسته دلي سلامي نمي كند، اگر از خدمت تو باز مي گردم از روي خستگي نيست، و اگر در كنار قبرت مي نشينم از بدگماني بدانچه خدا صابران را وعده
داده نمي باشد.بنابراین حساب انبیا و شهدا از اموات جداست.
اما پاسخ به ان قسمتی که در مورد خود حدیث حرف زدید را میدهم هرچند کپی از مطالب یکی از مدیران همین سایت اسلام تکس بود.
گفته ای:** . ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺖ
ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺳﯿﻒ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ
ﺍﻟﺘﻤﯿﻤﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺁﻥ
ﺷﺨﺺ ﺑﻼﻝ ﺑﻦ
ﺣﺎﺭﺙ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ
ﺑﺪﻭﻥ ﺳﻨﺪ ﺫﮐﺮ
ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﯿﻒ
ﻧﯿﺰ ﮐﺬﺍﺏ ﺍﺳﺖ
ﺣﺪﯾﺚ ﻭﺿﻊ ﻣﯿﮑﺮﺩ**برادر عزیز به جای کپی پیست اول متن من را بخوان!!!!مگر من گفتم ان شخص بلال بوده که این مطلب را اورده ای???
?برایتان طلب شفا از خداوند میکنم.
نکته ی بعد:گفته ای:**
ﺩﻭﻣﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ
ﺧﻮﺍﺏ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﯾﺪﻩ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ
ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻼﮎ ﺗﺸﺮﯾﻊ
ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺣﮑﻢ
ﺷﺮﻋﯿﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ
ﺩﯾﺪﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ **در جواب باید بگم اما عمر بن خطاب این خواب را پذیرفته است پس ظاهرا برای عمر بن خطاب خوابش حجت بوده…بهتر نیست با عمر بن خطاب مخالفت نکنید???
نکته ی بعد: گفته ای** ﺳﻮﻣﺎ ﺑﯿﻨﻨﺪﻩ ﯼ
ﺧﻮﺍﺏ ،ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻤﺮ ﺗﻌﺮﯾﻒ
ﮐﺮﺩﻩ ﻧﻪ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ
ﻗﺒﺮ ﺭﺍ . ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﯾﺖ
ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ
ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺧﻄﺎﺏ
ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺧﺒﺮ
ﺍﺯ ﺭﻭﻓﺘﻦ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ
ﻧﺰﺩ ﻗﺒﺮ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ
ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ
ﻭ ﺳﻠﻢ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ
ﺗﻨﻬﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ
ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ
ﻋﻤﺮ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻩ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ
ﻋﻤﺮ ﺭﺍ ﻭﺻﯿﺖ ﺑﻪ
ﮔﺸﺎﯾﺶ ﻭ ﻓﺮﺍﺥ
ﺩﺳﺘﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ **حتی اگر فقط خوابش را تعریف کردع باشد نه توسل را باز هم حرف شیعه اثبات میشود چون عمر بن خطاب در این صورت تایید کرده است که رسول خدا ص پس از وفاتشان ارتباطشان با دنیا قطع نشده و از احوال امت خبر دارند….پس سخن شیعه اثبات میشود.
گفته ای:** ﭼﻬﺎﺭﻣﺎ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﻟﺪﺍﺭ
ﺭﺍﻭﯼ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﺭ
ﻭﺛﻮﻗﺶ ﺍﺧﺘﻼﻑ
ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ
ﻣﻮﻟﯽ ﻋﻤﺮﺑﻦ ﺧﻄﺎﺏ
ﺑﻮﺩﻩ**خب این سخن شما نشان از بی اطلاعی شماست.نظر علمای اهلسنت در مورد مالک الدار را مبدهم:
ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻹﺻﺎﺑﻪ ﻓﯽ ﺗﻤﯿﯿﺰ ﺍﻟﺼﺤﺎﺑﻪ ، ﺗﺄﻟﯿﻒ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ
ﻋﺴﻘﻼﻧﯽ ، ﺟﻠﺪ ۱۰ ، ﺻﻔﺤﻪ ۴۱۳ ، ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ۸۳۹۳ :
ﻣﺎﻟﮏ ﺑﻦ ﻋﯿﺎﺽ ، ﻣﻮﻻ ﻋﻤﺮ ، ﻫﻮ ﺍﻟﺬﯼ ﯾﻘﺎﻝ ﻟﻪ : ﻣﺎﻟﮏ
ﺍﻟﺪﺍﺭ ، ﻟﻪ ﺇﺩﺭﺍﮎ …ﻭﺃﺧﺮﺝ ﺍﻟﺒﺨﺎﺭﯼ ﻓﯽ « ﺍﻟﺘﺎﺭﯾﺦ » ﻣﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﺃﺑﯽ ﺻﺎﻟﺢ
ﺫﮐﻮﺍﻥ ، ﻋﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﻟﺪﺍﺭ ، ﺃﻥ ﻋﻤﺮ ﻗﺎﻝ ﻓﯽ ﻗﺤﻮﻁ ﺍﻟﻤﻄﺮ :
ﯾﺎ ﺭﺏ ﻻ ﺁﻟﻮ ﺇﻻ ﻣﺎ ﻋﺠﺰﺕ ﻋﻨﻪ ﻭﺃﺧﺮﺟﻪ ﺍﺑﻦ ﺃﺑﯽ ﺧﯿﺜﻤﻪ ﻣﻦ
ﻫﺬﺍ ﺍﻟﻮﺟﻪ ﻣﻄﺆﻻ ، ﻗﺎﻝ : ﺃﺻﺎﺏ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻗﺤﻂ ﻓﯽ ﺯﻣﻦ ﻋﻤﺮ ،
ﻓﺠﺎﺀ ﺭﺟﻞ ﺇﻟﯽ ﻗﺒﺮ ﺍﻟﻨﺒﯽ ( ﺹ ) ﻓﻘﺎﻝ : ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ،
ﺍﺳﺘﺴﻖ ﺍﻟﻠﻪ ﻷﻣﺘﮏ ، ﻓﺄﺗﺎﻩ ﺍﻟﻨﺒﯽ ( ﺹ ) ﻓﯽ ﺍﻟﻤﻨﺎﻡ .…ﻣﺎﻟﮏ ﺍﻟﺪﺍﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺎﻟﮏ ﺑﻦ ﻋﯿﺎﺽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ( ﺹ ) ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ
ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ( ﻃﺒﻖ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﻗﺎﺋﻞ
ﺍﺳﺖ )
ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﯽ ﺻﺎﻟﺢ ﺫﮐﻮﺍﻥ ، ﺍﺯ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﻟﺪﺍﺭ
ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﻋﺴﻘﻼﻧﯽ ، ﺍﻹﺻﺎﺑﻪ ﻓﯽ ﺗﻤﯿﯿﺰ ﺍﻟﺼﺤﺎﺑﻪ ، ﺝ ۱۰ ،
ﺹ ۴۱۳ ، ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ۸۳۹۳جناب دقت کن که مالک الدار صحابی بوده و پیامبر ص را درک کرده است…چرا به صحابه توهین میکنی????
ﻃﺒﻖ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﺁﻗﺎﯼ ﺍﺑﻮ ﺯﺭﻋﻪ ﺩﺍﺭﺩ :
ﺇﺫﺍ ﺭﺃﯾﺖ ﺍﻟﺮﺟﻞ ﯾﻨﺘﻘﺺ ﺃﺣﺪﺍ ﻣﻦ ﺃﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﴿ﺹ
﴾ ﻓﺎﻋﻠﻢ ﺃﻧﻪ ﺯﻧﺪﯾﻖ.ﻗﺎﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ :
ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﺷﮑﺎﻝ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ
( ﺹ ) ﺑﮕﯿﺮﺩ ، ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﯾﻖ ﺍﺳﺖ .ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺍﻟﻬﯿﺜﻤﯽ، ﺃﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ، ﺍﻟﺼﻮﺍﻋﻖ ﺍﻟﻤﺤﺮﻗﻪ ﻋﻠﯽ
ﺃﻫﻞ ﺍﻟﺮﻓﺾ ﻭﺍﻟﻀﻼﻝ ﻭﺍﻟﺰﻧﺪﻗﻪ، ﺝ۲، ﺹ ۶۰۸٫حواستان باشد که زندیق نشوید.
نظر دیگر علما را میدهم:
ابن حبان نامش را درالثقات اوده:
ﺍﻟﺜﻘﺎﺕ – ﺍﺑﻦ ﺣﺒﺎﻥ ﺝ 5 ﺹ 384 :
ﻣﺎﻟﻚ ﺑﻦ ﻋﻴﺎﺽ ﺍﻟﺪﺍﺭ ﻳﺮﻭﻯ ﻋﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ ﺭﻭﻯ ﻋﻨﻪ
ﺃﺑﻮ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﻟﺴﻤﺎﻥ ﻭﻛﺎﻥ ﻣﻮﻟﻰ ﻟﻌﻤﺮ ﺑﻦ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ ﺃﺻﻠﻪ ﻣﻦ
ﺟﺒﻼﻥ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﻦ ﺻﺤﺎﺭ ﺍﻟﻬﻤﺪﺍﻧﻲ ﻳﺮﻭﻯ ﻋﻦ ﺣﺬﻳﻔﺔ ﻭﺍﺑﻦ
ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﻯ ﻋﻨﻪ ﺍﻟﺸﻌﺒﻲﺍﻟﻄﺒﻘﺎﺕ ﺍﻟﻜﺒﺮﻯ – ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺝ 5 ﺹ 12 :
ﻣﺎﻟﻚ ﺍﻟﺪﺍﺭ ﻣﻮﻟﻰ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ ﻭﻗﺪ ﺍﻧﺘﻤﻮﺍ ﺇﻟﻰ ﺟﺒﻼﻥ ﻣﻦ
ﺣﻤﻴﺮ ﻭﺭﻭﻯ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﻟﺪﺍﺭ ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﺍﻟﺼﺪﻳﻖ ﻭﻋﻤﺮ ﺭﺣﻤﻬﻤﺎ
ﺍﻟﻠﻪ ﺭﻭﻯ ﻋﻨﻪ ﺃﺑﻮ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﻟﺴﻤﺎﻥ ﻭﻛﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻓﺎگفته ای:**
ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﺘﻮﺍﺗﺮ
ﻧﯿﺴﺖ . ﻭ ﺣﺪﯾﺚ
ﺁﺣﺎﺩ ﻧﺰﺩ ﺷﯿﻌﻪ ﺩﺭ
ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻣﻘﺒﻮﻝ
ﻧﯿﺴﺖ **اما پاسخ بله شیعیان حدیث واحد را نمیپذیرند اما اهلسنت حدیث واحد را می پذیرند و شما نگران شیعیان نبشید زیرا درکتب ما توسل متواتر. هست
خب اینها مواردی بود که شما گفتید و جواب گرفتی
بسم الله الرحمن الرحیم.
جناب عزیز شما باز مانند بقیه ی پست های من سوال را ول کرده و موضوعات بی ربط را می گویبد.
باید قسمتان دهم???اخر اینکه محمد بن عبدالوهاب توسل را شرک میداند چه ربطی به این حدیث دارد!????عمر بن خطاب برتر است یا محمد بن عبدالوهاب????اینگونه که عمر را مشرک میکنید….
باز خواهش میکنم فقط به سوال جواب دهید و بحث را منحرف نکن چون این شیوه ی فرار شما را بسیار دیده ام.
السلام علیکم..
باز جناب عالی مثل بقیه ی پست ها از بحث اصی منحرف شدید.
هر کدام از ایاتی که بیان کردید هیچ کدام بر عدالت صحابه دلالت ندارد.
اما خواهش میکنم فقط به سوال جواب دهید…و بحث در مورد ایات در بخش و تالاری دیگر….
فقط پاسخ دهید ایا نقش داشتن در قتل نوه ی پیامبر ریحانه ی پیامبر حضرت حسین علیه السلام و اهلبیت ایشان عدالت صحابه را نقض میکند یا خبر????
لطفا به جای انشا نویسی فقط به سوال جواب دهید.
والسلام
اما در مورد ابوالجوزا و عقیده ی انقطاع سند:
شما فرمودید بخاری گفته فی اسناده نظر!!!!
خب توضیح میدهم:
ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺩﺭ «ﺍﻟﺘﺎﺭﯾﺦ ﺍﻟﮑﺒﯿﺮ» ﺫﯾﻞ
ﺗﺮﺟﻤﻪ « ﺍﻭﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ » ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ :
ﻣﺴﺪﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺍﺯ
ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﻧﮑﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﺑﻮﺍﻟﺠﻮﺯﺍﺀ ﻧﻘﻞ
ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺠﻮﺯﺍﺀ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺳﺎﻝ
ﺑﺎ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﻫﻤﻨﺸﯿﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﺁﯾﻪ
ﺍﯼ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ
ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ .
ﺳﭙﺲ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ : ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺍﯾﻦ
ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﺤﻞ ﻧﻈﺮ ﺍﺳﺖ.پس با توجه به معنای عجیب این حدیث ﺳﺨﻦ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺩﺭ
ﺍﻟﺘﺎﺭﯾﺦ ﺍﻟﮑﺒﯿﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺧﺪﺷﻪ ﺩﺭ
ﺧﺒﺮ ﻭ ﺳﻨﺪ ﻧﻘﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ
ﺻﺤﺒﺘﯽ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺠﻮﺯﺍﺀ ﺑﺎ ﺍﺑﻦ
ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻭ
ﺿﻤﯿﺮ ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺭﺕ « ﻓِﻲ ﺇِﺳْﻨَﺎﺩِﻩِ
ﻧَﻈَﺮٌ» ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻧﻪ ﺍﻭﺱ
ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺠﻮﺯﺍﺀ .نکته ی بعد:
ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ
ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﺤﻘﻘﯿﻦ (ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻮّﺍﻣﻪ )
ﻋﺒﺎﺭﺕ « ﻭ ﻓﯽ ﺍﺳﻨﺎﺩﻩ ﻧﻈﺮ» ﺩﺭ
ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻻﺕ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﻣﻔﯿﺪ ﺟﺮﺡ ﺩﺭ
ﺫﺍﺕ ﺭﺍﻭﯼ ﻧﯿﺴﺖ:ﻭﻋﻠﻰ ﻛﻞ : ﻓﻬﺬﻩ
ﺍﻟﻜﻠﻤﺔ ﻣﻦ ﺍﻟﺒﺨﺎﺭﻱ ﻟﻴﺲ ﻓﻴﻬﺎ ﺟﺮﺡ ﻟﺬﺍﺕ
ﺍﻟﺮﺟﻞ.ﺍﻟﻜﺎﺷﻒ ﻓﻲ ﻣﻌﺮﻓﺔ ﻣﻦ ﻟﻪ ﺭﻭﺍﻳﺔ ﻓﻲ
ﺍﻟﻜﺘﺐ ﺍﻟﺴﺘﺔ ﺝ 1 ﺹ 71 .نکته ی بعد اینکه ابن اثیر با صراحت میگوید ابوالجوزا از عایشه حدیث شنیده است:
ﺃﻭْﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻮ ﺃﺑﻮ
ﺍﻟﺠَﻮْﺯﺍﺀ ﺃﻭﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ، ﻭﻳﻘﺎﻝ : ﺃﻭﺱ ﺑﻦ
ﺧﺎﻟﺪ ﺍﻟﺮَّﺑَﻌﻲ ﺑﻦ ﺍﻟﻐﻄﺮﻳﻒ ﺍﻷﺻﻐﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ
ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﻟﻐﻄﺮﻳﻒ ﺍﻷﻛﺒﺮ، ﺑﻄﻦ ﻣﻦ ﺍﻷﺯﺩ، ﻣﻦ
ﺃﻫﻞ ﺍﻟﺒﺼﺮﺓ . ﺗﺎﺑﻌﻲ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ . ﺳﻤﻊ
ﻋﺎﺋﺸﺔ، ﻭﺍﺑﻦ ﻋﺒَّﺎﺱ، ﻭﺍﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺍﻟﻌﺎﺹ .ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻷﺻﻮﻝ ﻓﻲ ﺃﺣﺎﺩﻳﺚ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ
ﺝ 12 ﺹ183دقت شود….سمع عایشه….
پس انقطاع نیز رد شد.
نکته ی بعد بر فرض محال حتی اگر حدیث ابی الجوزا منقطع باشد باز ایرادی ندارد زیرا طبق عقیده ی اهلسنت مرسل تابعی ثقه حجت است.
و السلام علیکم
اما در مورد عمرو بن مالک النکری:
ذهبی این راوی را توثیق میکند:
ﺍﻻﺳﻢ : ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﻟﻨﻜﺮﻯ ، ﺃﺑﻮ ﻳﺤﻴﻰ ﻭ ﻳﻘﺎﻝ ﺃﺑﻮ
ﻣﺎﻟﻚ ، ﺍﻟﺒﺼﺮﻯ ﺍﻟﻄﺒﻘﺔ : 7 : ﻣﻦ ﻛﺒﺎﺭ ﺃﺗﺒﺎﻉ ﺍﻟﺘﺎﺑﻌﻴﻦ
ﺍﻟﻮﻓﺎﺓ : 129 ﻫـ ﺭﺗﺒﺘﻪ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﺬﻫﺒﻲ : ﻭﺛﻖﺭﻭﺍﺓ ﺍﻟﺘﻬﺬﯾﺒﯿﻦ ﺭﻗﻢ 5104
هیثمی نیز عمر بن مالک را توثیق میکند:
ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﻟﺒﻜﺮﻱ ﻭﻫﻮ ﺛﻘﺔ
ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﺋﺪ ﻫﯿﺜﻤﯽ ﺟﻠﺪ 8 ﺻﻔﺤﻪ 147 ﺣﺪﯾﺚ 13035
ﺍﺑﻦ ﺣﺒﺎﻥ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺩﺭ
ﮐﺘﺎﺏ «ﺍﻟﺜﻘﺎﺕ» ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﻭﯼ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻌﺘﺒﺮ
ﺍﺳﺖ:** ﻳﻌﺘﺒﺮ ﺣﺪﻳﺜﻪ ﻣﻦ ﻏﻴﺮ ﺭﻭﺍﻳﺔ ﺍﺑﻨﻪ ﻋﻨﻪ.**
همچنین
ﺍﺑﻦ ﺣﺒﺎﻥ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ « ﻣﺸﺎﻫﯿﺮ
ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺍﻻﻣﺼﺎﺭ» ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ
ﻣﺎﻟﮏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
**
ﻭﻗﻌﺖ ﺍﻟﻤﻨﺎﻛﻴﺮ ﻓﻲ ﺣﺪﻳﺜﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﺍﻳﺔ ﺍﺑﻨﻪ
ﻋﻨﻪ ، ﻭﻫﻮ ﻓﻲ ﻧﻔﺴﻪ ﺻﺪﻭﻕ ﺍﻟﻠﻬﺠﺔﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﻨﮑﺮ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ
ﻣﺎﻟﮏ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ
ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﻓﺮﺩﯼ ﺻﺪﻭﻕ ﺍﻟﻠﻬﺠﻪ
ﺍﺳﺖ**همچنین البانی نیز عمرو بن مالک النکری را توثیق میکند:
ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﻟﻨﻜﺮﻱ، ﻭﻫﻮ ﺛﻘﺔ، ﻛﻤﺎ ﻗﺎﻝ ﺍﻟﺬﻫﺒﻲ ﻓﻲ ”
ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ ” ﺫﻛﺮﻩ ﻓﻴﻪ ﺗﻤﻴﻴﺰﺍ، ﻭﻭﺛﻘﻪ ﺃﻳﻀﺎ ﻣﻦ ﺻﺤﺢ ﺣﺪﻳﺜﻪ
ﻫﺬﺍ ﻣﻤﻦ ﻳﺄﺗﻲ ﺫﻛﺮﻫﻢ .ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ
ﺭﺟﺎﻝ ﺁﻥ ﺛﻘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻭﯾﺎﻥ ﻣﺴﻠﻢ
ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﻧﮑﺮﯼ ﺍﺯ
ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍﻭﯾﺎﻥ ﻣﺴﻠﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻭﯼ ﻧﯿﺰ ﺛﻘﻪ
ﺍﺳﺖ . ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺫﻫﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺍﻻﻋﺘﺪﺍﻝ
ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﺣﺪﯾﺚ ﺍﻭ
ﺭﺍ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻮﺛﯿﻖ ﻧﻤﻮﺩﻩ
ﺍند.ﺳﻠﺴﻠﺔ ﺍﻻﺣﺎﺩﯾﺚ ﺍﻟﺼﺤﯿﺤﺔ ﺟﻠﺪ 5 ﺻﻔﺤﻪ 608
بنابراین مشکل عمر بن مالک نیز حل شده است.
اما در مورد رجال…هرچند توضیح داده ام اما دوباره توضیح میدهم ان شاءالله چشمت را باز کنی:
در مورد سعید بن زید:
اولا البانی این راوی را ثقه میداند و احادیثش را تصحیخ کرده است.به عنوان مثال:
ﻗﺎﻝ ﺍﻷﻟﺒﺎﻧﻲ : ﺻـﺤـﻴـﺢ
ﺳﻨﺪ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ :
-692 ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺃﺑﻮ ﺍﻟﻨﻌﻤﺎﻥ ﻗﺎﻝ ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ﻗﺎﻝ ﺣﺪﺛﻨﺎ
ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻌﺰﻳﺰ ﺑﻦ ﺻﻬﻴﺐ ﻗﺎﻝ ﺣﺪﺛﻨﻲ ﺃﻧﺲ ﻗﺎﻝ . ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻨﺒﻲ
ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﺇﺫﺍ ﺃﺭﺍﺩ ﺃﻥ ﻳﺪﺧﻞ ﺍﻟﺨﻼﺀ ﻗﺎﻝ ﺍﻟﻠﻬﻢ
ﺍﻧﻲ ﺃﻋﻮﺫ ﺑﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﺨﺒﺚ ﻭﺍﻟﺨﺒﺎﺋﺚﺻﺤﯿﺢ ﺍﺩﺏ ﺍﻟﻤﻔﺮﺩ ﺍﻻﻟﺒﺎﻧﯽ ﺭﻗﻢ 692 .
و البانی در کتاب اروا الغلیل میگوید حدیث سعید بن زید از درجه ی **حسن** پایین تر نمی اید:
ﻗﻠﺖ : ﻭﻫﺬﺍ ﺇﺳﻨﺎﺩ ﺣﺴﻦ , ﺭﺟﺎﻟﻪ ﻛﻠﻬﻢ ﺛﻘﺎﺕ , ﻭﻓﻰ ﺳﻌﻴﺪ
ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ـ ﻭﻫﻮ ﺃﺧﻮ ﺣﻤﺎﺩ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ـ ﻛﻼﻡ ﻻ ﻳﻨﺰﻝ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺜﻪ
ﻋﻦ ﺭﺗﺒﺔ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﺇﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ .ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ :ﺍﯾﻦ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺣﺴﻦ ﺍﺳﺖ . ﺭﺟﺎﻟﺶ ﻫﻤﮕﯽ ﺛﻘﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻌﯿﺪ ﺑﻦ ﺯﯾﺪ – ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺣﻤﺎﺩ ﺑﻦ ﺯﯾﺪ ﺍﺳﺖ –
ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺣﺪﯾﺜﺶ ﺍﺯ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﺣﺴﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺍﯾﺪ
ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﯽعکس کتاب:
s6.uplod.ir/i/00517/1z6sa2ej9ou1.png
نکته ی بعد اینکه ذهبی نیز سعید بن زید را توثیق میکند:
ﻋﻼﻣﻪ ﺫﻫﺒﯽ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺫﻛﺮ ﺃﺳﻤﺎﺀ ﻣﻦ ﺗﻜﻠﻢ ﻓﻴﻪ
ﻭﻫﻮ ﻣﻮﺛﻖ ..ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ : ﺫﮐﺮ ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺍﺗﯽ
ﮐﻪ ﺗﻀﻌﯿﻒ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﻮﺛﻖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻥ ﺗﻀﻌﯿﻔﺎﺕ ﺩﺭ ﺍﻧﻬﺎ
ﺍﺛﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﺎﻡ ﺳﻌﯿﺪ ﺑﻦ ﺯﯾﺪ ﺭﺍ
ﺍﻭﺭﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺗﻀﻌﯿﻒ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻭﯼ ﺑﯽ ﺍﺛﺮ ﻭ
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﻮﺛﻖ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ :128 – ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ﺃﺧﻮ ﺣﻤﺎﺩ ( ﻡ ﻋﻠﻰ) : ﻭﺛﻘﻪ ﺍﺑﻦ ﻣﻌﻴﻦ
ﻭﺿﻌﻔﻪ ﺍﻟﻘﻄﺎﻥ ﻭﺍﻟﺪﺍﺭﻗﻄﻨﻲ .
ﺫﻛﺮ ﺃﺳﻤﺎﺀ ﻣﻦ ﺗﻜﻠﻢ ﻓﻴﻪ ﻭﻫﻮ ﻣﻮﺛﻖ ﺻﻔﺤﻪ 85 .ﻋﮑﺲ
ﮐﺘﺎﺏ ﺫﻫﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ:s6.uplod.ir/i/00502/b3xwt4ohrq4v.jpg
نکته ی بعد اینکه امام احمد بن حنبل نیز در مورد سعید بن زید میگوید ایرادی در او نیست:
ﻗﺎﻝ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺃﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﻨﺒﻞ ، ﻋﻦ ﺃﺑﻴﻪ : ﻟﻴﺲ ﺑﻪ ﺑﺄﺱ.
نکته ی بعد اینکه یحیی بن معین و به قول اهلسنت شیخ المحدثین نیز سعید بن زید را توثیق میکند:
ﻭ ﻗﺎﻝ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﻟﺪﻭﺭﻯ ، ﻋﻦ ﻳﺤﻴﻰ ﺑﻦ ﻣﻌﻴﻦ : ﺛﻘﺔ
نکته ی بعد.توثیق چندین عالم اهلسنت دیگر در مورد سعید بن زید را میدهم:
ﻗﺎﻝ ﺍﺑﻦ ﺳﻌﺪ : ﺭﻭﻯ ﻋﻨﻪ ( ﺑﻴﺎﺽ ﺑﺎﻷﺻﻞ ) ، ﻭ ﻛﺎﻥ ﺛﻘﺔ ،
ﻣﺎﺕ ﻗﺒﻞ ﺃﺧﻴﻪ .ﻭ ﻗﺎﻝ ﺍﻟﻌﺠﻠﻰ : ﺑﺼﺮﻯ ﺛﻘﺔ .
ﻭ ﻗﺎﻝ ﺃﺑﻮ
ﺯﺭﻋﺔ : ﺳﻤﻌﺖ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺣﺮﺏ ﻳﻘﻮﻝ : ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ
ﺯﻳﺪ ، ﻭ ﻛﺎﻥ ﺛﻘﺔ .ﻭ ﻗﺎﻝ ﺃﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﺍﻟﺪﺍﺭﻣﻰ : ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺣﺒﺎﻥ
ﺑﻦ ﻫﻼﻝ ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ، ﻭ ﻛﺎﻥ ﺣﺎﻓﻈﺎ ﺻﺪﻭﻗﺎ .پس طبق نظر بسیاری از علما سعید بن زید ثقه است و حدیثش حداکثر از درجه ی حسن پایین تر نمی اید.
1- ﺷﯿﺦ ﺍﻟﺪﺍﺭﺍﻧﯽ ﻣﺤﻘﻖ ﺳﻨﻦ ﺩﺍﺭﻣﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺭﺟﺎﻟﻪ ﺛﻘﺎﺕ
ﻭﻫﻮ ﻣﻮﻗﻮﻑ ﻋﻠﻰ ﻋﺎﺋﺸﺔ .-2 ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﻋﺴﻔﻼﻧﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :ﺣﺪﯾﺚ ﺣﺴﻦ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻟﺮﺍﻭﻱ : ﺃﺑﻮ ﺍﻟﺠﻮﺯﺍﺀ ﺃﻭﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻷﺯﺩﻱ ﺍﻟﻤﺤﺪﺙ : ﺍﺑﻦ
ﺣﺠﺮ ﺍﻟﻌﺴﻘﻼﻧﻲ – ﺍﻟﻤﺼﺪﺭ : ﺗﺨﺮﻳﺞ ﻣﺸﻜﺎﺓ ﺍﻟﻤﺼﺎﺑﻴﺢ –
ﺍﻟﺼﻔﺤﺔ ﺃﻭ ﺍﻟﺮﻗﻢ : 5/362 ﺧﻼﺻﺔ ﺣﻜﻢ ﺍﻟﻤﺤﺪﺙ : [ﺣﺴﻦ
ﻛﻤﺎ ﻗﺎﻝ ﻓﻲ ﺍﻟﻤﻘﺪﻣﺔ ]-3 ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺳﻌﻴﺪ ﻣﻤﺪﻭﺡ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﻓﻊ ﺍﻟﻤﻨﺎﺭﺓ ﻟﺘﺨﺮﻳﺞ
ﺃﺣﺎﺩﻳﺚ ﺍﻟﺘﻮﺳﻞ ﻭﺍﻟﺰﻳﺎﺭﺓ ﺻﻔﺤﻪ 227 ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ
ﺣﺴﻦ ﺍﺳﺖ :
ﻗﺎﻝ ﺍﻟﺤﺎﻓﻆ ﺍﻟﺪﺍﺭﻣﻲ ﻓﻲ ﺳﻨﻨﻪ ( 1 / 43 – 44 ) : ﺑﺎﺏ ﻣﺎ
ﺃﻛﺮﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻧﺒﻴﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺗﻪ : ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺃﺑﻮ ﺍﻟﻨﻌﻤﺎﻥ ، ﺛﻨﺎ
ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ، ﺛﻨﺎ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﻟﻨﻜﺮﻯ ، ﺣﺪﺛﻨﺎ ﺃﺑﻮ
ﺍﻟﺠﻮﺯﺍﺀ ﺃﻭﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﻝ : ” ﻗﺤﻂ ﺃﻫﻞ ﺍﻟﻤﺪﻳﻨﺔ ﻗﺤﻄﺎ
ﺷﺪﻳﺪﺍ ﻓﺸﻜﻮﺍ ﺇﻟﻰ ﻋﺎﺋﺸﺔ ﻓﻘﺎﻟﺖ : ﺍﻧﻈﺮﻭﺍ ﺇﻟﻰ ﻗﺒﺮ ﺍﻟﻨﺒﻲ
ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻓﺎﺟﻌﻠﻮﺍ ﻣﻨﺔ ﻛﻮﺍ ﺇﻟﻰ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ ﺣﺘﻰ ﻻ
ﻳﻜﻮﻥ ﺑﻴﻨﻪ ﻭﺑﻴﻦ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ ﺳﻘﻒ ﻗﺎﻝ : ﻓﻔﻌﻠﻮﺍ ، ﻓﻤﻄﺮﻧﺎ ﻣﻄﺮﺍ
ﺣﺘﻰ ﻧﺒﺖ ﺍﻟﻌﺸﺐ ﻭﺳﻤﻨﺖ ﺍﻻﺑﻞ ﺣﺘﻰ ﺗﻔﺘﻘﺖ ﻣﻦ ﺍﻟﺸﺤﻢ
ﻓﺴﻤﻰ ﻋﺎﻡ ﺍﻟﻔﺘﻖ ” . ﻗﻠﺖ : ﻫﺬﺍ ﺇﺳﻨﺎﺩ ﺣﺴﻦ ﺇﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ
ﺗﻌﺎﻟﻰ-4 ﻋﻼﻣﻪ ﺳﻤﻬﻮﺩﯼ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺻﺤﯿﺢ ﺍﺳﺖ : ﺭﻭﻯ
ﺍﻟﺪﺍﺭﻣﻲّ ﻓﻲ ﺻﺤﻴﺤﻪ ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺍﻟﺠﻮﺯﺍﺀ ﻗﺎﻝ ﻗﺤﻂ ﺃﻫﻞ ﺍﻟﻤﺪﻳﻨﺔ
ﻗﺤﻄﺎ ﺷﺪﻳﺪﺍ ﻓﺸﻜﻮﺍ ﺇﻟﻰ ﻋﺎﺋﺸﺔ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻓﻘﺎﻟﺖ
ﻓﺎﻧﻈﺮﻭﺍ ﻗﺒﺮ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻓﺎﺟﻌﻠﻮﺍ ﻣﻨﻪ ﻛﻮﺓ
ﺇﻟﻰ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ ﺣﺘﻰ ﻻ ﻳﻜﻮﻥ ﺑﻴﻨﻪ ﻭﺑﻴﻦ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ ﺳﻘﻒ ﻓﻔﻌﻠﻮﺍ
ﻓﻤﻄﺮﻭﺍ ﺣﺘﻰ ﻧﺒﺖ ﺍﻟﻌﺸﺐ ﻭﺳﻤﻨﺖ ﺍﻹﺑﻞ ﺣﺘﻰ ﺗﻔﺘﻘﺖ ﻣﻦ
ﺍﻟﺸﺤﻢ ﻓﺴﻤﻰ ﻋﺎﻡ ﺍﻟﻔﺘﻖ .
ﺧﻼﺻﺔ ﺍﻟﻮﻓﺎ ﺟﻠﺪ 2 ﺻﻔﺤﻪ 141 .
ﺧﺐ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﺼﺤﯿﺢ 4 ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻫﻠﺴﻨﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﯾﻢ .ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﺭ ﺣﺪﯾﺜﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﻣﺘﻨﯽ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺟﺎﻝ
ﺍﻣﺪﻩ ﻭ ﻋﻠﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻧﺪ :24434 – ﺣَﺪَّﺛَﻨَﺎ ﻋَﺎﺭِﻡٌ، ﺣَﺪَّﺛَﻨَﺎ ﺳَﻌِﻴﺪُ ﺑْﻦُ ﺯَﻳْﺪٍ، ﻋَﻦْ ﻋَﻤْﺮِﻭ ﺑْﻦِ
ﻣَﺎﻟِﻚٍ، ﻋَﻦْ ﺃَﺑِﻲ ﺍﻟْﺠَﻮْﺯَﺍﺀِ، ﻋَﻦْ ﻋَﺎﺋِﺸَﺔَ، ﺃَﻧَّﻬَﺎ ﻛَﺎﻧَﺖْ ﻣَﻊَ ﺍﻟﻨَّﺒِﻲِّ
ﺻَﻠَّﻰ ﺍﻟﻠﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَﺳَﻠَّﻢَ ﻓِﻲ ﺳَﻔَﺮٍ ﻓَﻠَﻌَﻨَﺖْ ﺑَﻌِﻴﺮًﺍ ﻟَﻬَﺎ، ﻓَﺄَﻣَﺮَ ﺑِﻪِ
ﺍﻟﻨَّﺒِﻲُّ ﺻَﻠَّﻰ ﺍﻟﻠﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَﺳَﻠَّﻢَ ……
ﻣﺴﻨﺪ ﺍﺣﻤﺪ ﺟﻠﺪ 40 ﺻﻔﺤﻪ 493 ﻃﺒﻌﺔ ﺍﻟﺮﺳﺎﻟﺔ ﺗﺤﻘﯿﻖ
ﺷﻌﯿب ﺍﻻﺭﻧﻮﻭﻁﺧﺐ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺟﺎﻝ ﺍﺳت . ﻋﺎﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﺎﻥ
ﺍﺑﺎﻧﻌﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﺧﺐ ﻋﻠﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺟﺎﻝ ﺭﺍ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻧﺪ :ﺷﻌﻴﺐ ﺍﻷﺭﻧﺆﻭﻁ ﻣﺤﻘﻖ ﻣﺴﻨﺪ ﺍﺣﻤﺪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :
ﻫﺬﺍ ﺇﺳﻨﺎﺩ ﺣﺴﻦ
ﻣﺴﻨﺪ ﺍﺣﻤﺪ ﺟﻠﺪ 40 ﺻﻔﺤﻪ 493 ﻃﺒﻌﺔ ﺍﻟﺮﺳﺎﻟﺔ ﺗﺤﻘﯿﻖ
ﺷﻌﯿﺐ ﺍﻧﻮﺭ ﺍﻻﺭﻧﻮﻭﻁﻭ ﻫﯿﺜﻤﯽ ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﺋﺪ ﻧﯿﺰ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﻣﯿﮑﻨﺪ :
ﺭﻭﺍﻩ ﺃﺣﻤﺪ ﻭﺍﻟﻄﺒﺮﺍﻧﻲ ﻓﻲ ﺍﻷﻭﺳﻂ ﻭﺭﺟﺎﻟﻪ ﺭﺟﺎﻝ ﺍﻟﺼﺤﻴﺢ،
ﻏﻴﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﻟﺒﻜﺮﻱ ﻭﻫﻮ ﺛﻘﺔ
ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﺋﺪ ﻫﯿﺜﻤﯽ ﺟﻠﺪ 8 ﺻﻔﺤﻪ 147 ﺣﺪﯾﺚ 13035 .ﺧﺐ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﻫﻠﺴﻨﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ
ﺭﺍ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﭘﺲ ﺣﺪﯾﺚ ﻃﺒﻖ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻄﺎﻟﺒﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺽ
ﮐﺮﺩﻡ ﺻﺤﯿﺢ ﺍﺳﺖدر ادامه در مورد رجال حدیث سخن گفته بودید که فلان راوی ضعیفه!!!
جناب عزیز چرا مطالب من را کامل نخواندید?????
اولا من از چندین عالم اهلسنت برای صحت این حدیث سند دادم ولی چون شما احتمالا دقت نکردید دوباره اسناد را میدهم.
ثانیا ایا تضعیف البانی و ابن تیمیه بر تصحیح ابن حجر عسقلانی و هیثمی صاحب مجمع الزوائد و علامه سمهودی و شیخ محمود ممدوح و شیخ شعیب ارنووط و…برتر دارد????افلا تعقلون!???
در ادامه چند ایه داده اید که مثلا مرده نمیشنود!!!!هر چند طبق تفاسیر اهلسنت سخن شما رد میشود!!اما این ایات چه ربطی به بحث این پست دارد???
گویا شما دقت نکردید که هدف من در این مطلب و استناد به عمل ام المومنین عایشه اثبات توسل نبود که شما ایه اوردید!!!!بلکه هدف اثبات توسل کردن عایشه بود و اینکه با این توسل ایا عایشه مشرک بوده یا نه!!!????
پس لطفا فقط به موضوع بحث جواب دهید و بحث را منحرف نکنید
در ادامه گفته ای:** ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺣﺪ
ﺍﻗﻞ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﻣﻲ
ﮔﻮﻳﻴﺪ ﺍﻳﺎﮎ ﻧﻌﺒﺪ ﻭ
ﺍﻳﺎﮎ ﻧﺴﺘﻌﻴﻦ:
* ﺗﻨﻬﺎ* ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ
ﭘﺮﺳﺘﻴﻢ ﻭ * ﺗﻨﻬﺎ* ﺍﺯ
ﺗﻮ ﻣﺪﺩ ﻣﻲ ﺟﻮﻳﻴﻢ .
ﺍﻣﺎ ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ
ﺁﻧﮑﻪ * ﺗﻨﻬﺎ* ﺭﺍ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ
ﺍﺳﺖ **و این سخن نیز باز نشان از بی اطلاعی شما دارد….ایا شما معنای توسل رامیدانید???توسل یعنی وسیله قرار دادن برای رسیدن به خدا!!!!!پس کسی که توسل میکند دقیقا درخواستش از خداست نه وسیله!!!!
ثانیا اگر بخواهید طبق ایات سوره ی مبارکه الفاتحه توسل را رد کنید به این صورت که امده تنها از تو کمک میخواهیم!!!!دقت کن که در این ایه فرقی بین مرده و زنده نیست پس در خواست کمکاز افراد زنده نیز شرک است!!!با این سخن شما کل عالم هستی مشرک شدند…..
باز تکرار میکنم اول تفکر کن بعد سخن بگو
بسم الله الرحمن الرحیم.
جناب نور حق.باعث بسی خوشحالیست که بعد از حدود دو ماه بالاخره پاسخی دادید اما چه پاسخی!!!
گفته ای:**
ﺁﯾﺎ
ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﯾﺎ ﺳﺎﯾﺮ
ﺍﻧﺒﯿﺎﯼ ﮐﺮﺍﻡ ﻭ
ﻣﺒﻠﻐﺎﻥ ﺩﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ
ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ
ﻃﺮﻑ ﺣﻖ ﺑﻪ ﮐﺘﺐ
ﺑﺨﺎﺭﯼ ﻭ ﻣﺴﻠﻢ ﻭ
ﺍﺻﻮﻝ ﮐﺎﻓﯽ ﻭ ﺑﺤﺎﺭ
ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﻭ … ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ
ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﯾﺎ ﺑﺎ ﻟﻔﻆ
ﺁﺳﺎﻥ ﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﻭ
ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻪ
ﺗﻌﻘﻞ ﻭ ﮐﺸﺎﻧﺪﻥ
ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ
ﻗﺮﺁﻥ**جناب عزیز این نشان کم توجهی شما یا بی سوادی یا پریشان شدن شما از مقاله ی اینجاب است و سخنتان بسیار بی منطق است به جند دلیل:
1-ایا رسول الله ص و دیگران انبیا به کتب بخاری و مسلم و کافی و بحارالانوار و….دسترسی داشتند???به عبارت دیگر ایا این کتب زمان انبیا وجود داشته که بهش استناد کنند???2-کتب حدیث دارای حدیث از خود رسول الله ص و دیگر ائمه است.پس چرا ایشان به کتاب استناد کنند???در حالی که در کتب سخن خودشان است
3-جناب مدعی گویا شما اطلاع ندارید که در مناظره باید به کتب طرف مقابل استناد کرد.
پس لطفا ابتدا فکر کن بعد سخن بران زیرا تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد…
-
نویسندهنوشته ها