rrw

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 300)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4062

    rrw
    کاربر
    نوشته ايد:” در بسیاری از روایت های حدیث قرطاس، لفظ قال بعضهم اهجر رسول الله آمده است (صحیح مسلم: 2/42، صحیح بخاری: 2/638)”
    پاسخ:
    1- بخاری در چند جای کتابش چنین دارد :
    قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِىَّ – صلى الله عليه وسلم – غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا
    فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِىَّ – صلى الله عليه وسلم – قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ ، حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ
    قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِىَّ – صلى الله عليه وسلم – غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ ، فَحَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ

    مسلم نیز در کتابش چنین صراحت دارد :
    فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ

    این روایات نشان می دهد که اولین کسی که بعد از اراده پیامبر بر کتابت وصیت اقدام به مخالفت کرد به تصریح بخاری و مسلم ، عمر می باشد و در بقیه روایات ، کسانی که نامشان نیامده است یا منظور همان عمر بوده اند و یا دنباله روهاي عمر . زیرا در برخی روایات آمده است :

    و منهم من یقول ما قال عمر
    گروهی از ایشان کسانی بودند که همان حرف عمر را می گفتند .
    ملا محمد یعقوب لاهوری – از علمای هند – در کتاب ” الخیر الجاری فی شرح صحیح البخاری ” نیز چنین می گوید :
    لا شک فی ان رسول الله صلی الله علیه وسلم رای المصلحه فی کتابه الکتاب بدلیل قوله علیه السلام : لن تضلوا بعدی .
    و لا شک ایضا ان عمر نهی الاصحاب عن احضار الدواه و القلم .
    و لا شک ایضا ان اهل البیت الحوا علی احضارهما ، و طال النزاع بین الفریقین حتی اخرجهم النبی جمیعا .
    و هذا القدر مما یتبادر الی الذهن من نص الحدیث و لا یرتاب فیه احد

    شکی نیست که رسول الله مصلحت را در نوشتن کتاب دیدند ، به دلیل این کلامشان که فرمودند : بعد از من هرگز گمراه نشوید .
    و شکی نیست که عمر ، اصحاب را از آوردن دوات و قلم نهی کرد .
    و همچنین شکی نیست که اهل خانه بر آوردن دوات و قلم اصرار داشتند ، و این نزاع بین دو گروه بالا گرفت تا جایی که پیامبر ، همه آنها را بیرون کردند .
    این مقدار ، همانی است که از نص حدیث به ذهن می رسد و در این امر نیز کسی شک ندارد.
    (الخیر الجاری فی شرح صحیح البخاری –محمد یعقوب لاهوری )

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4063

    rrw
    کاربر
    اما سخن آخر:
    نوشته ايد”(خطاب به بنده) چقدر حقوق میگیری برای این کارهایت؟
    پاسخ:
    بنده مدتها با خود کلنجار مي رفتم که چگونه فردي مثل جنابعالي که بي سواد وبي اطلاع هم نيست مي تواند آشکارا در مقابل منطق قرار بگيرد و سخن حق را انکار کند. چگونه فردي مي تواند با آنکه به حرمت دروغ و بهتان آشناست، مثل آب خوردن بهتان بزند. تا اينکه بالاخره جواب خود را گرفتم. آنجايي که مرا به مباهله دعوت کرديد(در پستي که هنوز در صفحه اول قرار دارد)، خطاب به کاربر http://www.ppp999.blog نوشتيد، ((((شما را چه به مباهله؟ مطالب شما هم حذف میشه. غیر از لینک کل روضه خوانی شما.))))
    خواننده گرامي متوجه شديد چه کسي بابت مطالبي که مي نويسد حقوق در يافت مي کند ، جناب مجاهد دين اصلا يک کاربر ساده نيست و از صاحبان يا لااقل کامندان سايت است که مي تواند مطلب کسي را حذف نمايد.
    به هر صورت حال خودت پاسخ بده که براي شبهه افکني و جهل پراکني چقدر حقوق مي گيري؟
    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله” شبهه استناد شیعه به حدیث قرطاس “ #4070

    rrw
    کاربر
    جناب مجاهد دين !ايکاش سکوت مي کردي لااقل مي گفتيم با کلمه شرم و حياء آشنايي.
    قضاوت را بر عهده خوانندگان مي گذاريم.

    rrw
    کاربر
    نوشته ايد:” خودت چیزی در چنته نداری و مطالبت کلا از سایت ولیعصر کپی پست هستند ….. متاسفانه باز قیچی کاری کردی. اما کجا قیچی شده؟ شما گفتی که ابن حجر در مناقب این دو شخص چنین گفته ولی در اصل متن اینطور است: قال المهلب في هذا الحديث …. دقت کنید که شما این مناقب را به ابن حجر نسبت داده اید ولی این از زبان مهلب است. رسوایی پس رسوایی.”
    پاسخ:
    جناب مجاهد دين باز از روي شکم و کيلويي سخن گفتي !
    اولا : بنده با اين روايت در همين سايت و در کامنت يکي از دوستان اهل سنت آشنا شدم. در مقاله(تاريخچه وفلسفه اقامه عزا براي امام حسين – کامنت 1، از جناب سيدنا عمر) اگر بنده اين مطلب را از سايت ولي عصر کپي کرده ام لطفا آدرس آن را اعلام کن.
    ثانيا: عينا همين تعبير در مورد اين روايت در سايت جامع فتاوي اهل سنت وجماعت (فتواي 6524)آمده . ببين:

    ‏حافظ ابن حجر از این حدیث فضیلت ومنقبت معاویه ‏رضی الله عنه را استنباط کرده میگوید: «فی هذا الحدیث منقبة لمعاویة لأنه أول من غزا البحر، ومنقبة لولده یزید لأنه أول من غزا مدینة ‏قیصر».‏ “در این حدیث بیان فضیلت معاویه است؛ چون او نخستین شخصی استکه جنگ بحری را به راه انداخت، ‏وبیان فضیلت فرزندش یزید است که او اولین بار پایتخت روم را محاصره نموده بود”.‏ فتح الباری (8: ص 102)‏ (سايت جامع فتاوي اهل سنت وجماعت فتواي -6524)
    البته بنده مي دانم که جنابعالي از اينکه موضوع روشن و تهمت شما آشکار شد، اصلا خجالت نکشيده وعذر خواهي نمي کنيد. چراکه وهابيت با اين واژها انسي ندارد.
    ثالثا: اصلا فرض کنيم من اين روايت را از سايت ولي عصر آورده باشم. خوب که چه ؟ شما جواب آن را بدهيد.


    rrw
    کاربر
    نوشته ايد:” ابن حجر خودش میگه بین اهل علم اختلافی نیست که قول پیامبر که مرود مغفرت قرار میگیرد مشروط است”فدل على أن المراد مغفور لمن وجد شرط المغفرة فيه منهم ”
    پاسخ:

    جمله زير عينا از سايت فتاوي است:
    (((به اتفاق علمای حدیث معنای: ” قد أوجبوا ” با انجام کاری موجب رفتن به جنت، جنت رابر خود لازم قرار دادن است.‏)))
    اولا: ببينيد به تعبيرعلماء اهل سنت ، پيامبر بدون هيچ قيد وشرطي بهشت را براي معاويه واجب مي داند. پس برهمين سياق، مغفرت يزيد هم بايد بدون قيد وشرط باشد!! اينکه ابن حجر براي آن شرط گذاشته سوال بر انگيز نيست؟
    ثانيا: اتفاقا ما هم براين عقيده ايم که آيات و رواياتي که به رضايت خداوند ازافراد (از جمله صحابه) اشاره دارد ، نمي‌تواند دائمي و ابدي باشد. و اين رضايت مشروط به اين است كه بيعت خود را نشكنند و اعمالي انجام ندهند كه غضب الهي جايگزين رضايتش شود. به واقع اين شماييد که هرطور مي خواهيد آيات وروايات را تعبير مي کنيد.
    نوشته ايد:” به نظرت بهتر نیست به قولی که داده بودی وفا کنی و دیگر در این سایت چیزی ننویسی؟ من به خاطر خودت میگم چون ابرویت کلا رفته. تمام کلک هایت کشف شدن.
    پاسخ:
    کدام کلکم کشف شده ؟ و کجا آبرويم رفته ؟ اغلب مقاله هايم که بدون پاسخ است وآنهايي هم که پاسخ دارد ، قابل قضاوت است که چه کسي شکست خورده. لذا بهتر نيست جنابعالي براي حفظ باقيمانده آبرويت ديگر مطلب ننويسي. اما ببخشيد شما حقوق بگير اين سايتي ونمي تواني از مواجبت چشم پوشي کني. راستي خطي حقوق مي گيري يا صفحه اي؟ آيا دلارهايي که مي گيري بوي نفت نمي دهد؟
    ( خوانندگان محترم پوزش مي خواهم که در چند نوشته اخير الفاظي بکار برده ام که برازنده نه بنده است ونه شما. ليکن اگر پاسخ جناب مجاهد دين را ندهيد ، امر بر ايشان مشتبه مي شود)
    در پاسخ به: Reply To: فتوای شیخ محمود شلتوت در رابطه با شیعو #4154

    rrw
    کاربر
    .
    در پاسخ به: Reply To: شواهد قرآنی بر امکان رجعت #4289

    rrw
    کاربر

    پاسخ rrw:

    جناب سعدي هدف از اين نوشته ، اثبات عقيده رجعت بوده است فارغ از اينکه کيفيت ويا سبب آن در گذشته چه بوده ودر آينده چه خواهد بود.

    عنايت داشته باشيد که تصريح قرآن به زنده شدن برخي مردگان در دنيا ؛ از جمله داستان اصحاب كهف ، احياي مردگان توسط عيسي ع ، قضيه عزير پيامبر و هفتاد نفر از قوم بني اسرائيل ،وديگر شواهد قرآني که در مقاله به عرض رسيد، کافي است که قبول کنيم اعتقاد به رجعت يک عقيده قرآني است .به واقع به شهادت قرآن ، در طول تاريخ رجعت های مکرری رخ داده است . پس امکان بوجود آمدن رجعتی در انتهای تاریخ وجود دارد .

    و اما اين توهم که رجعت موکول به همان مواردي است که در قرآن آمده، نه تنها مبناي عقلي و قرآني ندارد، بلکه متوقف دانستن يکي از سنتهاي الهي است (بدون هيچ مدرکي)

    دوست عزيز اعتقاد به رجعت برخي پاکان وهمچنين برخي ناپاکان در آخرالزمان، هرگز مخالف با عدالت خداوند نيست، همچنانکه در رجعتهاي گذشته که به وفور در قرآن به آنها اشاره شده نيز هرگز چنين برداشتي نبايد کرد.

    از طرفي رجعت در آخرالزمان هرگز به معناي دادن زندگي وفرصت دوباره به ظالمان نيز نيست(که فرضا به نفع آنها باشد) بلکه فقط زماني براي اجراي کيفر دنيايي آنها است وسنگین ترین انتقامی که از آنها گرفته می شود این است که حکومت دینی و برحق را می بینند. و روشن است که هنگام اجراي مجازات توبه فايده اي ندارد. بويژه گناهی که انسان آن را بین مردم عادت و باب کند و مردم را از راه حق منحرف سازد.

    ضمنا اينکه نزول حضرت عيسي در آخرالزمان را نوعي رجعت بدانيم يا نه ،بستگي به آن دارد که تعريف اوليه ما از رجعت چه باشد. در هر صورت بنده اصرار ندارم حتما آن را رجعت معني کنيد ( هرچند حقير اعتقاد دارم اين نزول نيز نوعي رجعت است)

    در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله “رد شبهه تولد حضرت علی در کعبه” #4292

    rrw
    کاربر
    .
    در پاسخ به: Reply To: وضوی اهل سنت ( آخرین پاسخ وجمع بندی) #4296

    rrw
    کاربر
    .
    در پاسخ به: Reply To: شاخ شیطان #4303

    rrw
    کاربر

    دوست عزيز آيا مي داني چرا اين سايت ،يکبار اين مقاله را از تالار حذف کرد ؟(و بنده مجددا آن را آوردم) آيا مي داني چرا بعد از قريب دو هزار بار خواندن اين مقاله پاسخي نداشت؟آيا فکر مي کني تو از ديگر دوستان اهل سنت وهمچنين مسئولين سايت عاقل تري؟ دوست عزيز اگر جنابعالي هم سکوت مي کردي کسي نمي گفت لالي.

    در هرصورت نوشته شما ارزش پاسخ گويي ندارد. فقط متشکرم که يک بار ديگر اين مقاله را در صفحه اول قرار دادي تا خوانندگان جديد هم آن را مطالعه نمايند.

    در پاسخ به: Reply To: شاخ شیطان #4304

    rrw
    کاربر

    ابتدا عذر خواهي مي کنم که در کامنت قبلي تندروي کردم. باور کنيد بقدري ارسال پاسخ براي بنده به سختي صورت مي گيرد که شايد بيست بار بايد ارسال نمايم تا بالاخره يکي آن با موفقيت انجام شود.

    اما برادر گرامي بار ديگر عرض مي کنم :

    1- رسول خدا وقتي از فتنه نجد سخن مي گويند از ضمير دور (هناک) به معناي آنجا استفاده مي کنند . ” قال (رسول الله)في الثالثة هناك الزلازل والفتن وبها يطلع قرن الشيطان” ولي در اين روايت ايشان در يک فضاي بسته از ضمير نزديک (هنا) به معناي اينجا استفاده کرده اند قام النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏خطيبا فأشار نحو مسكن ‏ ‏عائشة ‏ ‏فقال ‏ ‏هنا الفتنة ثلاثا من حيث يطلع قرن الشيطان. آيا نعوذ بالله پيامبر فرق اين دو ضمير اشاره را نمي دانست؟

    2- در روايت مربوط به خانه عايشه راوي مشخصا مي گويد( نحو مسكن ‏ ‏عائشة) به سمت خانه عايشه . آيا راوي نمي دانست که منظور پيامبر مشرق است که نگفت به سمت مشرق، بلکه گفت به سمت خانه عايشه؟!

    3- نوشته ايد:” اصلأ جریان جنگ جمل و خانه عایشه چه ربطی به هم دارند؟ در مورد جنگ جمل باید بگویم علی نیز جنگ کرد پس نعوذ بالله به او هم منافق گفت؟”

    پاسخ:

    از شما تعجب مي کنم !! رسول خدا از فتنه مي گويد . آيا تحريک مسلمانان و به راه انداختن جنگ جمل و به کشتن دادن هزاران مسلمان به دست مسلمان وايجاد دو دستگي تاريخي ميان مسلمين ،فتنه نبود. آيا اين فتنه از خانه عايشه نبود؟ آيا شما جنگ عايشه با خليفه مسلمين و نبرد علي با او را با يک چوب مي سنجي؟ آيا اين عايشه نبود که با محرميت رضاعي من در آوردي خود ، دشمنان علي را محرم خود مي کرد تا در خانه اش با آنها برعليه علي نقشه بکشند؟ متاسفانه همه اينها فتنه بود واز خانه عايشه.

    4- اصلا از همه اينها بگذريم . آيا بخاري نيز شيعه رافضي است که اين روايت را در باب(ما جاء في بيوت أزواج النبي) آورده است. در واقع بخاري نيز پذيرفته اين روايت در مورد خانه عايشه بوده است.

    در پاسخ به: Reply To: پاسخهای ساده (شایدهم دندان شکن) به سوالات کمرشکن!!!! #4308

    rrw
    کاربر
    خوانندگان محترم ملاحظه فرمايند که نوشته ( پاسخ به ردیه یک کاربر بر مقاله‌ی “ده سؤال کمر شکن) که همچنان در صفحه اول سايت قرار دارد ،پاسخ رديه بنده نبوده و پاسخي به يک رديه خيالي است.
    در پاسخ به: Reply To: وضوی اهل سنت ( آخرین پاسخ وجمع بندی) #4310

    rrw
    کاربر

    اخيرا مقاله اي با عنوان ” شستن یا مسح پا؟ (در پرتو آیه وضو) ” در صفحه اول سايت قرار گرفته است.

    ظاهرا متوليان سايت فراموش کرده اند که در مقاله( بطلان وضوي اهل سنت ) و متعاقب آن مناظره اي که بين بنده و دوتن از اهالي اين سايت وسايت کلمه (جناب مجاهد دين وجناب عبدالحي)انجام شد، به تمامي اين شبهات پاسخ داده شد و بطلان وضوي اهل سنت ، و درستي وضوي شيعه اثبات شده است. لذا جا دارد خوانندگان محترم اين دو نوشته را خوانده ، و با هم مقايسه نمايند.

    برادران اهل سنت توجه داشته باشند که از آنجايي که قبولي نماز در گرو درستي وضو است، متاسفانه نماز ايشان بخاطر بطلان وضوي ايشان ،باطل است.


    rrw
    کاربر

    1- همانطور که از اسم کتاب جناب علامه حسن زاده مشخص است، کتاب ايشان شرحي است بر کتاب فصوص الحکم محي الدين عربي و به واقع ما دلیلی نداریم که ایشان عقيده محی‌الدین را نيز پذیرفته باشند.

    2- بد نيست بدانيم جمع کثيري از مورخين، محي الدين را سني مذهب مي دانند تا جايي که علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، عالم ومورخ بزرگ شيعي کتاب(ابن عربي سني متعصب ) را نوشته است.

    3- عرفا و عاشقان درگاه إلهى ، گاه در بیان حقائق ،از بیانات و تعابیرى بهره مي گيرند که نا آشنایان با زبان ایشان را به اضطراب و تزلزل مي افکند.

    مشکل این جاست که الفاظى که ما در زندگى روزمرّه به کار مى‏بریم. همگى به مقتضاى احتیاجات این عالم ساخته شده است و لذا وقتى پرده از چشم انسان کنار مى‏رود و مى‏خواهد درباره عوالم بالاتر صحبت کند، مى‏بیند که به مقدار کافى لفظ و کلمه ندارد. در این عالم «عین» و «غیر» ، «داخل» و «خارج»، «نزدیک» و «دور» همگى با هم متقابلند ؛ یعنى قابل جمع نیستند، و همگى «لا ثالِثَ لهما» مى‏باشند ؛ یعنى نمى‏شود هیچ کدام نباشند، بالأخره هرچیزى را با «زید» بسنجیم، یا عین اوست و یا غیرش و یا نزدیک به اوست و یا دور، و نمى‏شود هیچ کدام نباشد ولى در عالم مجرّدات چیزهائى پیدا مى‏شود که از جهتى مى‏توان گفت: هم عین و هم غیر و هم نزدیک و هم دور مى‏باشند و از جهتى مى‏توان گفت: نه عین و نه غیر و نه نزدیک و نه دور است.

    4- سخنان اهل معرفت براى خود زبانى خاص و اصطلاحاتى مخصوص دارد که اگر کسى با آن آشنا نباشد، همواره در فهم کلمات ایشان به بیراهه مى‏افتد .

    مثلا آيا ما حق داريم شراب و مي و ترک نماز براي رفتن به خرابات و…. که در اشعار مولانا وحافظ وجود دارد را با تعابير سطحي معني کنيم و اين بزرگان را به کفر والحاد متهم نماييم.

    مگر حضرت زينب نفرمود من در عاشورا جز زيبايي چيزي نديدم. آيا اين بدين معناست که در عاشورا فاجعه اي رخ نداده .

    لذا هرگز در قضاوت پیرامون سخن عرفاء بالله ، امثال حضرت علاّمه حسن‏زاده نبايد با دیدن یک عبارت در گوشه کتابى به قضاوت نشست. آیا ممکن است عاقلى دهها کتاب نفیس و ارزشمند حضرت علاّمه حسن‏زاده آملى را پیرامون توحيد و تنزیه حقّ تعالى و صفات ثبوتى و سلبى وى دیده باشد و با این وجود به این بزرگوار نسبت دهد که گوساله پرستي را تاييد مي کند! آیا مى‏توان به کسي که تمام آثارش مشحون از بیان عظمت خداوند است چنين نسبتهاي نا روايي داد.

    …ادامه دارد


    rrw
    کاربر

    5- خداوند مي فرمايد: إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْداً(همه آنچه در آسمان و زمين است در حال آمدن بسوي خداوند رحمن با حال بندگي مي باشند) ممکن است پرسيده شود، پس اين کفار وملحدين وبت پرستان چه مي شود؟آيا اينها نيز به عبادت خداوند مشغولند؟و‌آيا نعوذ بالله خداوند همان بت است!؟

    جواب اين است که عبادت بردو قسم است: عبادت تکويني وعبادت تشريعي.

    در نظام عالم تکوين و وجود ،همه فقط وفقط براي خداوند مي پرستند و براي وي سجده مي کنند وبنده او مي باشند و از دايره اراده وافاضه او خارخ نيستند.

    ولي از ديدگاه عالم تشريع ونظام علم واراده، در موجودات داراي اراده واختيار، گاه انساني که واقعا تکوينا طالب خداوند است وبه دنبال کمال مطلق مي گردد، در هياهوي اين عالم گم شده ومخلوقي محدود را با آن جمال وکمال مطلق اشتباه مي گيرد.

    کسي که در مقابل بتي سجده مي کند، گرچه تشريعا مرتکب حرام گرديده است وگرچه هاديان الهي که خير او را مي طلبند، او را نهي نموده وبه عبادت خدا دعوت مي نمايند، ولي باز هم در سجده تکويني به سوي خداوند سجده نموده است وعبد او ومقهور اوست و بت جز خيال و وهمي نيست.

    به هر حال چه اين حقيقت را بپذيريم وچه نپذيريم، بايد دانست جهان بيني عرفا چنين است که” هرکس غير خداوند را عبادت کند نيز در حقيقت خداوند را عبادت کرده” وچنانچه خودشان توضيح مي دهند، در عبادت اول ،مراد عبادت تشريعي و در عبادت دوم ،منظور عبادت تکويني است.

    در جملات جناب علامه نيز (پس جميع عبادتها عبادت حق تعالي است) مراد عبادت تکويني است وعبارت(ولکن اي بسا کس را که صورت راه زد) مراد عبادت تشريعي است. يعني عده اي از طالبان جمال وکمال مطلق و معبود حقيقي ،گرفتارصورتها ومحدودها گشتند و از راه منحرف گشتند.

    به واقع عرفا ،خداي ناکرده نمي خواهند خداوند را با اين تعبيرات، با بت مقايسه کنند، بلکه مي خواهند بي اساسي موجودات را غير از خداوند، نشان دهند واستقلال موهوم آنها را سلب نمايند .

    6- توجه نماييد که علامه حسن زاده به واقع در کنار تفسير روشن واوليه آيه ، يک تفسير عارفانه ابراز داشته و آن اينکه موسي با برخورد خود ،همچنانکه در عالم ظاهر مي خواستند قبح گوساله پرستي قوم خود را نشان دهند وبد بختي وهلاکت وشقاوت ايشان را ثابت کنند، در باطن نيز مي خواستند ديده توحيدي هارون را تقويت نموده و او را به مقام توحيد افعالي سوق داده که در پس پرده همه حوادث دست الهي را مشاهده نمايد وبداند که عبادت تکويني فقط مال خداوند است وهمه موجودات مقهور او مي باشند.

    7- با تمام اينها فرض کنيم تعبير علامه حسن زاده آملي از برخورد موسي با هارون مطابقت وقرينه نداشته باشد. يا اصلا بطور کلي عقيده ايشان در مورد عبادت تکويني وتشريعي، صحيح نباشد. ولي توجه داشته باشيم که هرگز نمي توان اين تعابير عارفانه را شرک وکفر ناميد.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 300)