rrw

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 300)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: آیا شیعه اعتقاد دارد نعوذ بالله قرآن تحریف شدهاست؟ #2168

    rrw
    کاربر
    متاسفانه اين بار مقاله “تلاش شیعه برای توجیه روایتی که قرآن را 17000 آیه می داند!” در سايت قرار گرفته که در آن دوباره افتراء قائل بودن شيعيان به تحريف قرآن، تکرار شده است.
    پاسخ:
    1- اهتمامي كه شيعه در طول تاريخ به قرآن ، علوم قرآني و تفسير قرآن داشته ،شايد دو يا سه برابر اهتمام اهل سنت به قرآن بوده است . حتي چهار مذهب اصلي اهل سنت به اندازه نصف شيعه عناويني در علوم قرآني ندارند . آخر خوش انصافها چگونه شيعيان مي توانند به تحريف قرآن اعتقاد داشته باشند.
    2-بنده فقط تعدادي از عقايد بزرگان اهل سنت به تحريف قرآن را آوردم، وگرنه چنين عقايدي در ميان علماء اهل سنت فراوان است . با اين وجود هرگز به خود اجازه نمى دهيم به خاطر چند نويسنده يا چند روايت ضعيف، به اهل سنّت نسبت تحريف دهيم. ما هرگز به خاطر كتاب «الفرقان فى تحريف القرآن» ابن الخطيب مصرى و آن روايات ضعيف كه درباره تحريف داريد، شما را متّهم به تحريف قرآن نمى كنيم ، چراکه هيچ مذهبى بر پايه روايات ضعيف بنا نمى شود.
    اما افسوس که ، مخالفان تشيع با متهم ساختن شيعه به پذيرش تحريف قرآن، در صددند به گمان خود ، شيعه را از پيكره اسلام و مسلمانان‏ جدا کنند. ( واقعا شرم آور است)
    3-افرادى كه اصرار دارند شيعه را به عقيده تحريف كتاب الله متّهم كنند گويا توجّه ندارند كه به خاطر خصومت فرقه اى، تيشه بر ريشه اسلام مى زنند. و نا خواسته ادعاي معانديني چون گلدزيهر را تاييد مي کنند. اين همه سخن از تحريف قرآن نگوييد، به اسلام و مسلمين و قرآن ستم نكنيد و به خاطر تعصّب هاى مذهبى از اعتبار قرآن مجيد كه سرمايه اصلى مسلمين جهان است، با تكرار كلمه تحريف نكاهيد، بهانه به دست دشمن ندهيد، شما اگر مى خواهيد از اين طريق از شيعه و پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) انتقام بگيريد، بدانيد ناآگاهانه اساس اسلام را متزلزل مى سازيد، چرا كه مى گوييد گروه عظيمى از مسلمين قائل به تحريف قرآن هستند، اين ظلم عظيمى بر قرآن مجيد است.
    4- قاريان ما در بسيارى از مسابقات بين المللى قرائت قرآن، رتبه هاى اوّل را كسب كرده اند، و حافظان ما، به خصوص حافظان خردسال، اعجاب و تحسين بسيارى از كشورهاى اسلامى را برانگيخته اند.
    هر سال هزاران نفر بر حافظان و قاريان ما افزوده مى شود و كلاس هاى حفظ، قرائت، تفسير قرآن و دانشكده هاى علوم قرآنى، كشور پهناور ما را فرا گرفته است
    در تمام اين موارد قرآنى جز همان قرآن معروف و معمول بين مسلمين جهان وجود ندارد و هيچ كس قرآنى جز آن نمى شناسد و در هيچ مجلس و محفلى سخنى از تحريف قرآن مطرح نيست.(آخر از جناب سجودي سوال کنيد که زماني که شيعه بودند آيا قائل به تحريف قرآن بودند!)
    در پاسخ به: Reply To: عبدالله ابن سبأ بنیانگذار مذهب شیعه #2209

    rrw
    کاربر
    دوست عزيز اينکه مطلبي را از يک سايت ديگر کپي کرده و عينا در اينجا قرار دهي اشکال ندارد. ولي حداقل عنوان درستي براي آن انتخاب کن. آخر از کجاي اين نوشته، خواننده بايد متقاعد شود که عبدالله‏بن‏سبا سازنده شيعه است. نقد شخصيت عبدالله‏بن‏سبا ملعون (نزد شيعه وسني) يعني اثبات اينکه وي شيعه را ابداع کرده!
    در هرصورت پاسخ چنين شبهاتي در مقاله” ايران چگونه شيعه شد” در همين تالار(در فيلد بررسي مسائل تحريف کتابها) آورده شده است.

    در پاسخ به: Reply To: معنی مولی در واقعه غدیر چیست؟ #2351

    rrw
    کاربر
    ?
    در پاسخ به: Reply To: معنی مولی در واقعه غدیر چیست؟ #2352

    rrw
    کاربر
    …ادامه
    نوشته ايد:” : اگر قرار مي بود که علي جانشين پيامبر معرفي شود، پيامبر مي بايست آنرا در صحراي عرفه که تمامي مسلمانان در آنجا بودند مطرح مي نمود نه در غدير خم که بسياري از مردم به سرزمينهاي خود رفته بودند”
    پاسخ:
    اولا: اعلام اين موضوع در عرفه مي توانست تمرکز مسلمانان را در حج برهم بزند.ثانيا:مگر شما ادعا نمي کنيد ابوبکر با راي مردم انتخاب شد. در هنگام راي گيري، مردم مکه و عراق و يمن و شام کجا بودند؟ واقعيت اين است که قدرت و نفوذ و سران تاثير گذار در مدينه بودند و رسول خدا به آن واقف بود.
    نوشته ايد:” اگر قرار بود که علي رضي الله عنه جانشين شود، چرا پيامبر صراحتا از الفاظ “خلافت” يا “جانشين” استفاده نکرد؟؟ و از لفظي استفاده نمود که چندين معنا دارد؟”
    پاسخ :
    جناب سيدنا عمر ، اولا: اثبات شد که تنها معني قرآني مولي يکي و آن سرپرستي است ( چرا دوباره شبهه تکراري مطرح مي کنيد) ثانيا: حضرت علي فقط جانشين پيامبر نبود ،علي جان پيامبر بود لذا از تعبيري که شان حضرت علي را بيشتر نشان مي داد، استفاده نمودند. عبارتي که به مراتب از خلافت رساتر است. پيامبر نفرمود علي جانشين من است او فرمود، ولايت علي ولايت من است (علي عين من است)
    نوشته ايد:” (پيامبر)حتي يکبار به اين مسئله کوچکترين اشاره اي نکردند و حتي در هنگام بيماري که توانايي امامت مسلمانان را نداشت علي رضي الله عنه را براي امامت تعيين نکرد…”
    پاسخ:
    حديث قرطاس را بخوانيد تا متوجه شويد اوضاع چگونه بود.بنده در مقاله اي ديگر به اين حديث پرداخته ام چون نمي خواهم بحث منحرف شود از آن گذر مي کنم. در مورد امام جماعت شدن ابوبکر هم اولا:در آن ايام حضرت علي از بدن رنجور رسول خدا پرستاري مي کردند. ثانيا: اينکه آيا ابوبکر ،امام جماعت مردم شده يا نه ؟ و اگر شده به چه صورت بوده، اجازه بدهيد در نوشته ديگر بدان پرداخته شود.(چون فقط يک شبهه است وبه اصل موضوع خدشه اي وارد نمي کند)
    نوشته ايد:” شما از قرآن آياتي مبني بر معني (مولي)آورديد در همه اين آيات الله جل و جلاله خود را سرپرست معرفي ميكند واين كاملا درست است چون غير از اين شرك محسوب ميشود”
    پاسخ:
    خدا را شکر اذعان فرموديد عقيده علماء اهل سنت از جمله امام شافعي و ابن تيميه و ديگران صحيح نبوده و واژه مولي در قرآن به معناي سرپرستي است . حال قطعا نمي خواهيد بگوييد که رسول خدا ار کلمات بدون آنکه معنايش را بداند استفاده مي کردند ،پس مشکل کجاست. سندي بالاتر از قرآن و سخن رسول خدا مي خواهيد.
    نوشته ايد”أبو بكر بعد از به خلافت رسيدن در خطبه‌هايي كه براي صحابه ايراد كرده ، با استفاده از كلمه «ولي» خود را «ولي امر مسلمين» خوانده است.جواب را خودتان داديد بعد از خليفه شدن.”
    پاسخ:
    اين اشکال شما شبيه آن است که بگوييد، حضرت يوسف زماني که در زندان بود پيامبر نبود. دوست عزيز اگر ابوبکر خود را ولي امر ناميد ، علي را پيامبر ولي و مولي مومنان معرفي کرد . تفاوت از زمين تا آسمان است.
    دوست عزيز ، گمان نمي کنم جنابعالي نکته ومطلب جديدي داشته باشيد . لذا در اين پست، اين احتمالا آخرين پاسخ بنده به جنابعالي خواهدبود. البته از ديگر عزيزان تقاضا دارم در اين باره نظرات خود رابيان فرمايند تا بحث کامل تر شود.
    در پاسخ به: Reply To: معنی مولی در واقعه غدیر چیست؟ #2369

    rrw
    کاربر
    نوشته ايد:” من نه دوست شماهستم و نه هيچ شيعه ي ديگري….”
    پاسخ:
    جناب سيدناعمر متاسفانه هرچقدر حقايق براي شما روشن تر مي شود لجاجت شما بيشتر مي گردد. مراقب باشيد خداي ناکرده اين لجاجت، شما رابه جهنم رهنمون نسازد.
    نوشته ايد:” يك سوال سيدنا علي جانشين پيامبر شد يا نه؟ بايد اين مطلب صراحتا در قرآن ذکر شود….”
    پاسخ:
    وجود موضوعي در قرآن تنها شرط اثبات آن نيست.چون:
    1- قرآن به وجوب دستورهای شریعت نیز اشاره کرده، ولي بیان خصوصیات این مهم را به «سنت‏» واگذاشته است. یعنی فشار اصلی را بر تثبیت این واجبات گذارده و بیان خصوصیات را به دستگاه دیگر (سنت) واگذار کرده است.
    وقتی آیه نماز نازل شد، خدا در آن تعداد رکعات را نگفت . وقتي آیه زکات نازل شد، مقدار آن را نگفت . وظیفه بیان مصداق‏ها و تبیین جزئیات بردوش پیامبر (ص) است.
    2- ما با دو وحی روبه‏رو هستیم: «وحی قرآنی‏» و «وحی تبیینی‏». در وحی قرآنی لفظ و معنا هر دو از ناحیه خدا است; اما در وحی تبیینی معنا از خدا و لفظ از سوی رسول خدا (ص) است.
    «و انزلنا الیک الذکرلتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون; ما بر تو «ذکر» را نازل کردیم تاقرآنی را که برای مردم نازل شده تبیین و تفسیر کنی و زمینه تفکر آن‏ها را فراهم سازی‏».
    این ذکر همان «وحی تبیینی‏» است که تمام سخنان پیامبر (ص) در زمینه معارف و دستورالعمل‏های دینی را شامل می‏شود .
    3- از روش‏های جالب توجه قرآن تاکید بر صفات و ویژگی‏ها و عدم اصرار بر ذکر نام اشخاص است. شاید حکمت این روش توجه دادن امت ‏به صفات و ویژگی‏های خوب و بد در طول زمان است تا بر اساس اوصاف ذکر شده به شناخت اشخاص و تطبیق صفات بر آنان بپردازند واهمیت و جایگاه اشخاص را با میزان صفات تجلی یافته در آنان بسنجند .
    4-قرآن کتاب داستان يا تاريخ نيست که اسامي را حتما ذکر نمايد .مثلا قرآن به اوصاف پيامبران پرداخته ولي از ميان 124000 نفرفقط حدود 30 نفر را بطور مستقيم يا غير مستقيم نام برده است.
    5- شايد يكي از حكمت‌هاي عدم تصريح نام ائمه در قرآن و واگذاشتن تبين آيات به پيامبر خدا آزمون امت بوده كه در سرنوشت نسل‌ها اثر مستقيم دارد. خداوند متعال در اين مسئله مهم ؛ امت اسلامي را امتحان كرده تا نفوسي كه در مقابل دستورات خدا و پيامبر تسلميند، از نفوس متمرد و سركش جدا شده و شناسايي شوند.
    6- به فرض هم که اگر نام حضرت علي در قرآن می‌آمد، باز بهانه گيري تمام نمي شد. داستان طالوت عبرت انگيز است. مگر قوم بني اسراييل به پيامبرشان در مورد طالوت نگفتند: أنّی یکون له الملک علینا و نحن أحقّ بالملک منه و لم یؤت سعةًمن المال.( بقره / 247) از کجا می‌تواند فرمان‌روای ما باشد، حال آنکه ما به فرمان‌روایی از او شایسته‌تریم، و او توانمندی مالی ندارد.
    مگر اصحاب ،سخن رسول خدا در غدير را دوستي معني نکرده اند، در آن که ديگر شکي نداشتند . ولي آيا دوستي کردند؟ آيا عايشه هنگام فتنه گري داشت دوستي مي کرد ؟آيا معاويه و عمروعاص و ديگران هنگام جنگ با حضرت علي داشتند دوستي مي کردند؟ ابن ملجم هنگام شمشير کشيدن بر صورت مبارک ايشان ،چطور؟( شما به چنين اصحابي عادل مي گوييد)
    …ادامه دارد

    rrw
    کاربر
    نوشته ايد:” مگر نمی دانی الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ -26 نور”
    پاسخ:

    دوست دانشمند من ،مگر در قرآن نيامده كه همسر نوح و همسر لوط زنان بد و خائن بودند .و در مقابل ، همسر فرعون از زنان با ايمان و پاكدامنى بود . به اين ترتيب آيا بايد بگوييم نعوذ بالله نوح و لوط بد و فرعون خوب بود. لطفا از قرآن هزينه نکنيد اين آيه براي فساد اخلاقي است (زنا کاران براي زنا کارن وپاکان براي پاکان هستند) ، خيانت همسر نوح و لوط و رسول خدا از اين خيانتها نبود .
    نوشته ايد:” حدیث رضاع کبیر کلا باطل می باشد و صحیح نمی باشد و نیازی نمیبنم در مورد ان حرف بزنم برای اینکه دروغی بیش نیست که به عایشه نصبت داده شده است ”
    پاسخ:
    بنده در مورد آيه رضاع کبير که عايشه به دروغ ادعا کرده ،گفتم نه حديث رضاع کبير (البته اگر لازم شد در مورد آن هم خواهم گفت) يکبار روايت را بخوانيم که در يکي از معتبر ترين کتب شما آمده.
    «عن عايشه قالت: لقد نزلت آية الرجم ورضاعة الكبير عشرا ولقد كان في صحيفة تحت سريرى فلما مات رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم وتشاغلنا بموته دخل داجن فأكلها».
    سنن ابن ماجه، ج 1، ص 625، كتاب النكاح، باب 36، ح 1943.
    عايشه مى‏گويد: كه آيه رضاع كبير و نيز آيه رجم در قرآن بوده و در ضمن صحيفه‏اى زير رختخوابم قرار داشت و چون ما به موت رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مشغول شديم، داجن (بره يا بزغاله‏اى كه در اطاق نگهدارى مى‏شد) آن را خورد!
    علماء اهل سنت براي توجيه افتضاح عايشه مي گويند آيه «رضاع كبير» ، هم نسخ تلاوت شده و هم نسخ حكم! در پاسخ آن بايد گفت: اولا – آيه تا زمان رحلت رسول خدا -به قول عايشه- زير رختخواب او وجود داشت. آيا بعد از وفات آن حضرت، جبرئيل نازل شد و آن را نسخ كرد؟!
    ثانيا – چگونه مى‏شود كه حكمى نازل شده باشد و مردم از آن با خبر نباشند و فقط عايشه آن را بداند و سپس نسخ آن بيايد و از نسخ آن هم كسى مطلع نشود و بعدها علماى اهل سنت آن را در توجيه ادعاى عايشه نقل كنند؟!
    ثالثا – نکته اي که بسيار مهم است اينکه عايشه آن آيه را به عنوان حكمى الهى تلقى كرده و ادعا مى‏كرد داجن آن را خورد نه آنكه نسخ شده باشد و معناى آن اين است كه اگر داجن آن را نمى‏خورد زنها مى‏توانستند به نص آن آيه (كه عايشه ـ و فقط او ـ ادعاى نزول آن را داشت) مرد بزرگى را شير دهند تا آن مرد به منزله پسر او باشد.البته ساير زنهاى پيامبر از اين كار ابا مى‏نمودند.
    به هر صورت اين ادعاي عايشه ، بقدري غير عقلاني است که احدى از علماى بنام اهل سنت بدان فتوى نداده اند.
    لذا مى‏توان به قاطعيت گفت: كه اين آيه‏ حقيقت ندارد.و متاسفانه عايشه اين حديث و آيه را جعل کرده است.
    ولي چه علت ، آيانعوذ بالله مي خواست با مردان نامحرم نشست وبرخاست نامشروع داشته باشد. حاشا و کلا. (عايشه از هرگونه تهمت بي بندوباري قطعا مبرا است)
    علت حضور مردان نزد عايشه يکي انجام فتنه برعليه خليفه زمانش حضرت علي بود(همان ظهور شاخ شيطان ومر کز فتنه که پيامبر نيز بدان اشاره کرده بود). و ديگري ارضاي حس رياست و فراموش نشدن او. (چيزي که براي ديگر همسران پيامبر مهم نبود)

    در پاسخ به: Reply To: سجده بر مهر بدعت یا سنت(ویرایش جدید وپیوسته) #3253

    rrw
    کاربر
    يک دليل ديگر که تاييد مي کند سجده بر زمين (خاک ،سنگ، مهر)بهترين نوع سجده است.
    بررسي هاي علمي اي که در مرکز تکنولوژي پرتو افکني ملي قاهره انجام شده تاکيد براين دارد که ، سجده کردن برزمين انسان را از مبتلاشدن به ورم و آماسهاي سرطاني وفشارهاي عصبي حفظ مي کند.
    دکتر محمد الضياءالدين استاد علوم بيولوژي و رئيس اين مرکز گويد: انسان از تمام جوانب با ميدانهاي مغناطيسي محاصره شده و بدن ما به طور روزانه مقدار زيادي امواج الكترومغناطيس دريافت ميكند. کشف شده که انسان در حالت سجود ، محورطوليش کم مي شود و بالطبع تاثير بارها نيز بر او کاسته مي شود و سپس عمليات تخليه بارها از راه اتصال پيشاني بر زمين شروع مي شود.( اين شبيه زمين كردن ساختمان‌هايي است كه احتمال برخورد سيگنال‌هاي الكتريكي (مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طريق زمين تخليه شود.)
    در ادامه دکتر ضياء الدين مي گويد:درخلال تحقيقات و بررسي ها معلوم شد ،براي اينکه عمل تخليه بارها بصورت صحيح و درست انجام شود لازم وضروري است که در حالت سجده به سمت مکه- کعبه- توجه شود. و اين همان کاري است که مادرنمازمان انجام مي دهيم.چرا که مکه تنها مرکز خشکي در تمام هستي است ………

    rrw
    کاربر
    جناب سجودي با سلام واحترام:
    بنده کجا گفتم اين افرادمنافق بوده اند. من در بند اول نوشته خود ، اين افراد رابه لحاظ ايماني ضعيف ومتزلزل نام بردم کما اينکه جنابعالي در مقاله خود ، ايشان را ظاهر بين گفته ايد.
    بنده حتي در بند دوم نوشته خود تاکيد نمودم که در اين سري از آيات از منافقين صحبت نشده و اين افراد منافق نبودند ولي اين بدين معنا نيست که در سپاه رسول خدا چنين افرادي وجود نداشتند.
    ( شايد بنده نتوانستم مطلب را خوب ادا کنم يا جنابعالي دقيق مطالعه نفرموديد.)
    به هر صورت مخلص کلام بنده در دو بند اول عرايضم اين بود که در ميان سپاه اسلام هم مومنان راستين با ايمان استوار وجود داشت هم مومنان متزلزل مجادله کننده و هم منافقين ضد اسلام .
    و هدفم از طرح اينها ،اين بود که عرض کنم نتيجه غلطي از اين آيات گرفته نشود .
    در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3383

    rrw
    کاربر
    جناب سجودي باز پاسخ سوال را با سوال داديد! اما جواب :
    1- گناه برای معصومين “محال عادی” است، نه “محال عقلی”. محال عادی یك عمل با اختیاری بودن آن سازگار است.يعني مصونیت معصوم در برابر گناه، از مقام معرفت و علم و تقوای او سرچشمه می‏گیرد.
    کسي كه به یقین می داند كه مایعی سمّ است، چگونه می توان تصور شرب آن را از او داشت؟
    2- به فرض این كه معصومین با یك امداد الهی از انجام گناه مصون باشند، ولی راه انجام “ترك اولی”که به روی آنها باز است، افتخار آنها این است كه حتی ترك اولی هم نمی‏كنند، و اگر به ندرت ترك اولی از بعضی آنها سر زده، به همان نسبت مورد عتاب شدید الهی، شده‏اند. (داستان ترک اولي حضرت يوسف ومجازات شديد ايشان را که حتما مي دانيد)
    3- نظام خلقت ایجاب می‌کند که مخلوقات در مراتب و ظرفیت‌های مختلف «وجودی» و تفاوت‌های «ماهیتی» خلق شوند و معنا ندارد که همه یکسان باشند و به همین نسبت،نقش و وظایف متفاوتی در کارگاه هستی بر عهده هر کدام گذاشته شده است.
    خداوند می‌فرماید :
    «انْظُرْ کیفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ …» (الإسراء، 21) ؛ ببین چگونه بعضى را بر بعضى برترى دادیم، …
    و هم چنین می‌فرماید:
    « لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلى‏ بَعْضٍ وَ آتَینا داوُدَ زَبُوراً» (الإسراء، 55) ؛ ما بعضى پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم و به داوود زبور دادیم‏.
    لذا شاهدیم که خداوند خود بر این معنا تصریح دارد واين کشف تازه اي نيست، چرا که نظام خلقت همین تفاوت‌ها را ایجاب می‌کند.
    از طرفي فرموده که به هیچ کس بیش از ظرفیت و طاقتش تکلیف نکردیم «لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»
    لذا مهم این است که اولاً این فضلیت‌ها به سبب نیاز کارگاه هستی است. چنان چه به کثیف‌ترین آدم هم فضلیتی داده شده که به هیچ یک از ملائک داده نشده است و آن فضلیت «اختیار و انتخاب» است. و ثانیاً هنر در حفظ فضلیت و انجام تکالیف محوله است.
    4- باید دانست که این قبیل تفاوتها هرگز نشانه تبعیض نیست. نظام سنجیده عالم حکم می‏کند که پیدایش موجودات بر اساس تفاوتها و اختلافها باشد، یعنی نوامیس و قوانین عالم طبیعت اقتضا دارد که ما بین مخلوقات تفاوت وجود داشته‏باشد.
    همانگونه که دو درخت، دو کوه، دو پرنده، یا دو چهره انسان شبیه به هم نیست، امکانات روحی و معنوی انسانها هم مشابه نیست و این خصیصه جدائی‏ناپذیر عالم خلقت است و از این جهت هیچ منافاتی با عدالت خداوندی ندارد.
    خداوند در پی (انّی اَعْلَمُ مَا لَاتَعْلَمُونْ) به انسان اسماء را آموخت، اما ملائک نگفتند که خدایا تو به او یاد داده‏ای وبه ما نه، بلکه این کلام را که عین معرفت به موقعیت خود و رعایت ادب بود، بر زبان جاری نمودند که «سُبْحانکَ لَا عِلْمَ لَنا الَّا ما عَلَّمْتَنا»، یعنی اگر ما ظرفیت دریافت چنین علمی را می‏داشتیم حتماً تو به ما می‏آموختی، زیرا ذات الله همه رحمت و بخشش است و در هر جایی هم که زمینه دریافت فیض الهی وجود داشته‏باشد مورد افاضه خداوند سبحان واقع می‏گردد. چه بسا استعدادها که به ما داده شده ولي از اداء حق آن استعدادها برنیامده ايم و آنرا ضایع کرده‏ايم. بسا موقعیت‏ها که برای ما پیش آمده ولي با وجود علم و توانائی از طاعت دست برداشته و تسلیم هوای نفس، شده‏ايم.
    در پاسخ به: Reply To: مقام امام بالاتر است یا نبی #3385

    rrw
    کاربر
    اخيرا مقاله اي با عنوان”هزار و یک سوال از علمای شیعه ؟ (سوال 1,2)
    “به قلم جناب سجودي در سايت قرار گرفته است. در اين مقاله ، عقيده شيعه که اعتقاد دارد مقام امام از نبوت عامه بالاتر است، زير سوال برده شده است. لذا بجا ديدم اين مقاله نيز به عنوان پاسخي برمقاله جناب سجودي ، مجددا در صفحه اول قرار بگيرد.

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3386

    rrw
    کاربر
    جناب سجودي، در اين پست سوالي در مورد ترجمه آيه تطهير از دوستان اهل سنت شد. جنابعالي هرچند به درست بودن ترجمه ما اذعان فرموديد(احتمالا به ظاهر) ،اما ابتدا شبهه عصمت معصومين وهنر خود ايشان را مطرح کرديد که چون بي ارتباط با موضوع نبود پاسخ آنرا دادم . ولي آيا سند نهج البلاغه نيز به موضوع اين پست ارتباط دارد.
    نهج البلاغه كتابى است كه به اعتراف تمام دانشمندان جهان، از نظر فصاحت و بلاغت پس از قرآن كريم مثل و مانندى ندارد. دانشمندان بسیاری نهج البلاغه را ستوده و اعتراف کرده اند که مطالبِ عالی آن، در حدّ اعجاز است؛ چنانکه عقول ایشان از عظمت درخشش خطبه ها و جملات آن به حیرت افتاده اند.(حتما اين اظهار نظر ها را خوانده ايد و من ديگر نمونه نمي آورم) حال ما اين کتاب و در واقع اين اعجاز را از امام معصوم خود ميدانيم ولي شما مي گوييد اين کتاب از يک عالم معمولي شيعه است. آيا اين زير سوال بردن شيعه است يا تعريف از او. من از شما متشکر هستم که به ما يقيني قلبي در مورد علماي خود و در نهايت امامان خود که چنين شاگرداني دارند، داده ايد.
    با چنين امامي آيا ما نبايد حرص بخوريم که چرا به سبب فتنه ودسيسه ، ايشان به حق خود نرسيده و همواره درگير فتنه هاي مختلف داخلي بودند.
    اما اصلا بياييد فرض کنيم سيد رضي که چنين مفاهيم عميق خداشناسي واخلاقي را مي تواند ابراز کند،در عين حال دروغگو بود و به دليلي مبهم ، آن سخنان را به حضرت علي نسبت داده است. جنابعالي هرجايي از نهج البلاغه که با اصول و آموزه هاي اسلامي مغايرت داشت را قبول نکن. اصلا کل نهج البلاغه را قبول نداشته باش. خوب که چه؟ آيا اين موضوع عصمت حضرت علي را که از آيه تطهير بدست مي آيد مخدوش مي نمايد و به شان ايشان لطمه مي زند. واقعا دنبال چه هستيد. اگر فرضا بنده بگويم با عقيده اهل سنت موافقم ولي يکي از کتب اهل سنت را قبول ندارم ،چه اتفاقي مي افتد!
    حال بنده نيز سه سوال از جنابعالي مي پرسم:
    سوال اول:مگر نه اينکه تنها مرد مشمول آيه تطهير، علي است.ابوبکر وعمر که در اين آيه جايگاهي ندارند.پس حتي اگر بپذيريم همه تاکيدات رسول خدا، از جمله واقعه غدير بر دوستي حضرت علي بوده است نه جانشيني، آيا اين آيه به تنهايي اثبات کننده حقانيت ايشان براي جانشيني رسول خدا نيست؟
    سوال دوم:مگر نه اينکه قطعا آيه تطهير شامل حضرت فاطمه نيز هست. وايشان توسط خداوند از هر گونه پليدي پاک شده اند،پس چطور ابوبکر به خود اجازه داد در قضيه فدک ايشان را به دروغگويي که ريشه هر پليدي است متهم نمايد.خداوند حضرت فاطمه را پاک نموده ،پيامبر اکرم نيز ايشان را پاره تن خود مي داند ولي ابوبکر وعمر چنين رفتاري با ايشان دارند.
    سوال سوم: آيا اينکه حضرت علي شش ماه با ابوبکربيعت نکرد بخاطر سهم خواهي ايشان(که ريشه در رجس دارد) بود يا حقانيت ايشان به اين امر .

    در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3388

    rrw
    کاربر
    جناب سجودي
    1- نوشته ايد:” من از روی مماشات قبول میکنم که علی معصوم است و چون معصوم است پس باید از او پیروی کنیم….”
    پاسخ: چرا مي فرماييد از روي مماشات. لطفا اگر ابهامي در اين مورد وجود دارد بيان کنيد.حقير که در چند مقاله در همين تالار گفتمان به تمامي شبهات و ابهامات پاسخ داده ام. به نظر شما بحث روي اين اصول اعتقادي مفيدتر از جدل روي شاخ وبرگ نيست؟
    2- هدف بنده از اين پست اثبات يک مذهب و بنيان هاي اعتقادي آن بوده است.قبول بفرماييد که بحث هاي کش دار و فرسايشي نظير اسناد کتب و احاديث در اين پست جايگاهي ندارد. ضمن اينکه تاييد يا خدشه اي به موضوع وارد نمي کند.
    3- نوشته ايد:” فقط گفتید بلاغت کلامی نشان از این دارد که این کتاب راباید یک امام معصوم نوشته باشد!! هر کلام بلیغی را نمیتوان منسوب به وحی و الهام کرد .”
    پاسخ: اولا: بنده اصلا وارد بحث مطلوب شما نشدم ثانيا: من اوج بلاغت کلامي همراه با داشتن معاني عميق خداشناسي و انسان شناسي را به عنوان يک دليل ذکر کردم.ثالثا:مگر قرآن براي اثبات خود، به اعجاز کلامي اش اشاره نمي کند، پس چرا سخن من براي شما آنقدر عجيب بوده است.
    4- اصلا جنابعالي که به صحت عقيده شيعه و عصمت حضرت علي اذعان کرده و لاجرم ايشان را جانشين بلافصل رسول خدا، مي دانيد (البته به قول خودتان با مماشات) چرا خود اقدام به يافتن و استخراج انديشه اي ناب ايشان نمي نماييد.قريب هشتاد درصد شارحان نهج البلاغه سني بوده اند جنابعالي نيز بسم الله.

    5- به هر صورت چنانچه در مورد اسناد نهج البلاغه مطلب مي خواهيد مي توانيد به عنوان نمونه به سه آدرس زير مراجعه فرماييد.
    http://www.balaghah.net/nahj-htm/far/id/manabeh/index.htm

    http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=102834&ParentID=266744&BookID=11456
    &MetaDataID=1987&Volume=1&PageIndex=7&PersonalID=0&NavigateMode=CommonLibrary&Content=
    http://www.fetrat.com/WFM_Article.aspx?FLD_ID=5

    6- جناب سجودي،هر فرد منصفي از جمله جنابعالي اذعان مي فرماييد که آنچه از معارف ناب اسلامي از طرف حضرت علي به ما رسيده، تقريبا با تمامي صحابه برابري مي کند.
    ليکن به فرض محال ، تصور کنيم بخاطر ظلم تاريخي و سي سال خانه نشيني و سپس جنگ داخلي و شاخ شيطان، و از طرفي کم کاري وغفلت من و شما و پدران ما،به قدر کافي حديث و روايت مستند از ايشان نداشته باشيم.
    آيا اين نشان دهنده باطل بودن عقايد شيعه و درستي عقيده اهل سنت است. يا آنکه بايد علت يابي گردد. و گرنه حاشا و کلا که حضرت امير، آن برگزيده خداوند و آن دست پرورده رسول خدا به اندازه ديگر خلفاء روايت مستند نداشته باشد.

    در پاسخ به: Reply To: شواهد قرآنی برای امکان رجعت #3390

    rrw
    کاربر
    جناب سجودي
    1- زنده شدن مردگان در برزخ ، زنده شدن مكلف نيست ، تا در اثر اين تكليف انسان پشيمان شود كه چرا در اين حال كار نيك انجام نداده است. دقت کنيد که اين قوم (طبق ادامه آيه)‌ از آنچه در اين دو زندگاني از دست داده اند پشيمانند . از طرفي برزخ يكي از منزلگاه هاي آخرت است ، و آخرت به تمام دنياي پس از مرگ اطلاق مي شود . لذا تفسير بنده دقيقا مطابق آيه است.(لطفا در پاسخ دادن عجله نفرماييد)
    2- فرضا تفسير اين آيه را بنده اشتباه نوشته باشم، آيا مگر استدلال من همين يک آيه بود.
    3- نوشته ايد:” این دوست ….ما اسمش که حقیقی نیست که خجالت بکشد گرنه نه پاسخ اشکال را داد نه علمی نوشت”
    پاسخ:اولا:بنده هرگز ادعاي علمي ندارم ليکن شايد رکوددار نوشتن مقاله درتالار گفتمان باشم و اغلب مقالاتم نيزبدون پاسخ مانده است .لذا احتمال بده که معرفي نکردن اسمم نه براي خجالت بلکه براي دوري از ريا باشد. ثالثا: اگر مي خواستم اولين بار خود رابه نام اصلي معرفي کنم ، هر بار که حق اشتراکم را قطع مي کرديد چه بايد مي کردم. ثالثا:بنده هرچند خود را معرفي نکردم ليکن اسم غير واقع نيز روي خود نگذاشتم وخود را سني شيعه شده معرفي نکردم پس چرا بايد خجالت بکشم.
    4-اميدوارم حق اشتراکم را بار ديگر قطع نفرماييد تا خوانندگان محترم امکان قضاوت در مورد موضوعات را داشته باشند.
    در پاسخ به: Reply To: شواهد قرآنی برای امکان رجعت #3393

    rrw
    کاربر
    جناب سجودي
    موت يعني مرگ و” أَمَتَّنَا” يعني ميراندن (اين دو با هم فرق دارند)
    حيات يعني زندگي و” َأَحْيَيْتَنَا” يعني زنده کردن (اين دو نيز با هم فرق دارند)
    قرآن از دوبار ميراندن ودو بار زنده کردن مي گويد واين پروسه ملازم است با سه بار حيات ودو بار مرگ.دقت کنيد:
    (ميراندن) (زنده کردن) (ميراندن) (زنده کردن)
    زندگي———مرگ——–زندگي— —-مرگ———–زندگي
    دوست عزيز دقت فرموديد آيه از دوبار ميراندن ودو بار زنده کردن و طبعا سه زندگي و دو مرگ مي گويد.(دقيقا مطابق عقيده شيعه)
    اميدوارم موضوع روشن شده باشد.
    در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3394

    rrw
    کاربر
    جناب سجودي
    1- فرض کنيم درکتاب هاي شيعه احاديث صحيح و ناصحيح از هم جدا نشده باشد. وما مثل شما کتابي نداشته باشيم که آن را صد در صدر صحيح بدانيم. در آن موقع چه اتفاقي مي افتد ؟ جنابعالي مجبور مي شويد ابوبکر وعمر را جانشين پيامبر بدانيد وعقيده اهل سنت رادرست بدانيد؟(لطفا بفرماييد دنبال چه هستيد؟)
    2- حال مگر اهل سنت که کتب به قول خودشان صحيح دارند چه شده است؟ غير از اينکه تناقضات واشکالات آن را نمي توانند توجيه کنند.(اعتقاد به برخي از آنها باعث وهن دين است وبنده به بعضي از آنها در مقالات خود اشاره کرده ام)
    3- نوشته ايد:”…. نمیتوانید سخنان صحیح علی را بمن نشان دهید مگر اینکه کنار یک حدیث صحیح یک حدیث دروغ هم هست آری نمیتوانید تفکیک کنید عاجز هستید! چرا؟؟؟ چرا؟؟؟”
    پاسخ:اولا :ما مقريم که احاديث ناصحيح هم در کتب شيعه وجود دارد.ولي لطفا از دايره انصاف خارج نشده و غلو نفرماييد. ثانيا: بله شيعه عاجز از اين است که غير از قرآن، کتابي (حتي کتاب خوش) را کاملا صحيح بداند. آيا اين مسئله ايرادي دارد؟ اصلا اين مسئله چه کمکي به شما ( در موضوع مورد بحث) مي نمايد؟
    3- در هرصورت چنانچه در مورد آيه تطهير ناگفته اي مانده، بفرماييد. وگرنه بنده اين موضوع را پايان يافته، دانسته وقضاوت را به خوانندگان عزيز، واگذار مي نمايم.
    حال اگر موافقيد خلافت حضرت علي را با روايات بررسي کنيم. واز مهمترين آنها روايت غدبر آغاز نماييم. (منتظر اظهار نظر جنابعالي هستم.)

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 300)