پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله ” حق با سنی است یا با شیعه؟ بیایید؛ قرآن قضاوت میکند! (۱)” #3376شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3383جناب سجودي باز پاسخ سوال را با سوال داديد! اما جواب :
1- گناه برای معصومين “محال عادی” است، نه “محال عقلی”. محال عادی یك عمل با اختیاری بودن آن سازگار است.يعني مصونیت معصوم در برابر گناه، از مقام معرفت و علم و تقوای او سرچشمه میگیرد.
کسي كه به یقین می داند كه مایعی سمّ است، چگونه می توان تصور شرب آن را از او داشت؟
2- به فرض این كه معصومین با یك امداد الهی از انجام گناه مصون باشند، ولی راه انجام “ترك اولی”که به روی آنها باز است، افتخار آنها این است كه حتی ترك اولی هم نمیكنند، و اگر به ندرت ترك اولی از بعضی آنها سر زده، به همان نسبت مورد عتاب شدید الهی، شدهاند. (داستان ترک اولي حضرت يوسف ومجازات شديد ايشان را که حتما مي دانيد)
3- نظام خلقت ایجاب میکند که مخلوقات در مراتب و ظرفیتهای مختلف «وجودی» و تفاوتهای «ماهیتی» خلق شوند و معنا ندارد که همه یکسان باشند و به همین نسبت،نقش و وظایف متفاوتی در کارگاه هستی بر عهده هر کدام گذاشته شده است.
خداوند میفرماید :
«انْظُرْ کیفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ …» (الإسراء، 21) ؛ ببین چگونه بعضى را بر بعضى برترى دادیم، …
و هم چنین میفرماید:
« لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَینا داوُدَ زَبُوراً» (الإسراء، 55) ؛ ما بعضى پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم و به داوود زبور دادیم.
لذا شاهدیم که خداوند خود بر این معنا تصریح دارد واين کشف تازه اي نيست، چرا که نظام خلقت همین تفاوتها را ایجاب میکند.
از طرفي فرموده که به هیچ کس بیش از ظرفیت و طاقتش تکلیف نکردیم «لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»
لذا مهم این است که اولاً این فضلیتها به سبب نیاز کارگاه هستی است. چنان چه به کثیفترین آدم هم فضلیتی داده شده که به هیچ یک از ملائک داده نشده است و آن فضلیت «اختیار و انتخاب» است. و ثانیاً هنر در حفظ فضلیت و انجام تکالیف محوله است.
4- باید دانست که این قبیل تفاوتها هرگز نشانه تبعیض نیست. نظام سنجیده عالم حکم میکند که پیدایش موجودات بر اساس تفاوتها و اختلافها باشد، یعنی نوامیس و قوانین عالم طبیعت اقتضا دارد که ما بین مخلوقات تفاوت وجود داشتهباشد.
همانگونه که دو درخت، دو کوه، دو پرنده، یا دو چهره انسان شبیه به هم نیست، امکانات روحی و معنوی انسانها هم مشابه نیست و این خصیصه جدائیناپذیر عالم خلقت است و از این جهت هیچ منافاتی با عدالت خداوندی ندارد.
خداوند در پی (انّی اَعْلَمُ مَا لَاتَعْلَمُونْ) به انسان اسماء را آموخت، اما ملائک نگفتند که خدایا تو به او یاد دادهای وبه ما نه، بلکه این کلام را که عین معرفت به موقعیت خود و رعایت ادب بود، بر زبان جاری نمودند که «سُبْحانکَ لَا عِلْمَ لَنا الَّا ما عَلَّمْتَنا»، یعنی اگر ما ظرفیت دریافت چنین علمی را میداشتیم حتماً تو به ما میآموختی، زیرا ذات الله همه رحمت و بخشش است و در هر جایی هم که زمینه دریافت فیض الهی وجود داشتهباشد مورد افاضه خداوند سبحان واقع میگردد. چه بسا استعدادها که به ما داده شده ولي از اداء حق آن استعدادها برنیامده ايم و آنرا ضایع کردهايم. بسا موقعیتها که برای ما پیش آمده ولي با وجود علم و توانائی از طاعت دست برداشته و تسلیم هوای نفس، شدهايم.اخيرا مقاله اي با عنوان”هزار و یک سوال از علمای شیعه ؟ (سوال 1,2)
“به قلم جناب سجودي در سايت قرار گرفته است. در اين مقاله ، عقيده شيعه که اعتقاد دارد مقام امام از نبوت عامه بالاتر است، زير سوال برده شده است. لذا بجا ديدم اين مقاله نيز به عنوان پاسخي برمقاله جناب سجودي ، مجددا در صفحه اول قرار بگيرد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3386جناب سجودي، در اين پست سوالي در مورد ترجمه آيه تطهير از دوستان اهل سنت شد. جنابعالي هرچند به درست بودن ترجمه ما اذعان فرموديد(احتمالا به ظاهر) ،اما ابتدا شبهه عصمت معصومين وهنر خود ايشان را مطرح کرديد که چون بي ارتباط با موضوع نبود پاسخ آنرا دادم . ولي آيا سند نهج البلاغه نيز به موضوع اين پست ارتباط دارد.
نهج البلاغه كتابى است كه به اعتراف تمام دانشمندان جهان، از نظر فصاحت و بلاغت پس از قرآن كريم مثل و مانندى ندارد. دانشمندان بسیاری نهج البلاغه را ستوده و اعتراف کرده اند که مطالبِ عالی آن، در حدّ اعجاز است؛ چنانکه عقول ایشان از عظمت درخشش خطبه ها و جملات آن به حیرت افتاده اند.(حتما اين اظهار نظر ها را خوانده ايد و من ديگر نمونه نمي آورم) حال ما اين کتاب و در واقع اين اعجاز را از امام معصوم خود ميدانيم ولي شما مي گوييد اين کتاب از يک عالم معمولي شيعه است. آيا اين زير سوال بردن شيعه است يا تعريف از او. من از شما متشکر هستم که به ما يقيني قلبي در مورد علماي خود و در نهايت امامان خود که چنين شاگرداني دارند، داده ايد.
با چنين امامي آيا ما نبايد حرص بخوريم که چرا به سبب فتنه ودسيسه ، ايشان به حق خود نرسيده و همواره درگير فتنه هاي مختلف داخلي بودند.
اما اصلا بياييد فرض کنيم سيد رضي که چنين مفاهيم عميق خداشناسي واخلاقي را مي تواند ابراز کند،در عين حال دروغگو بود و به دليلي مبهم ، آن سخنان را به حضرت علي نسبت داده است. جنابعالي هرجايي از نهج البلاغه که با اصول و آموزه هاي اسلامي مغايرت داشت را قبول نکن. اصلا کل نهج البلاغه را قبول نداشته باش. خوب که چه؟ آيا اين موضوع عصمت حضرت علي را که از آيه تطهير بدست مي آيد مخدوش مي نمايد و به شان ايشان لطمه مي زند. واقعا دنبال چه هستيد. اگر فرضا بنده بگويم با عقيده اهل سنت موافقم ولي يکي از کتب اهل سنت را قبول ندارم ،چه اتفاقي مي افتد!
حال بنده نيز سه سوال از جنابعالي مي پرسم:
سوال اول:مگر نه اينکه تنها مرد مشمول آيه تطهير، علي است.ابوبکر وعمر که در اين آيه جايگاهي ندارند.پس حتي اگر بپذيريم همه تاکيدات رسول خدا، از جمله واقعه غدير بر دوستي حضرت علي بوده است نه جانشيني، آيا اين آيه به تنهايي اثبات کننده حقانيت ايشان براي جانشيني رسول خدا نيست؟
سوال دوم:مگر نه اينکه قطعا آيه تطهير شامل حضرت فاطمه نيز هست. وايشان توسط خداوند از هر گونه پليدي پاک شده اند،پس چطور ابوبکر به خود اجازه داد در قضيه فدک ايشان را به دروغگويي که ريشه هر پليدي است متهم نمايد.خداوند حضرت فاطمه را پاک نموده ،پيامبر اکرم نيز ايشان را پاره تن خود مي داند ولي ابوبکر وعمر چنين رفتاري با ايشان دارند.
سوال سوم: آيا اينکه حضرت علي شش ماه با ابوبکربيعت نکرد بخاطر سهم خواهي ايشان(که ريشه در رجس دارد) بود يا حقانيت ايشان به اين امر .شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3388جناب سجودي
1- نوشته ايد:” من از روی مماشات قبول میکنم که علی معصوم است و چون معصوم است پس باید از او پیروی کنیم….”
پاسخ: چرا مي فرماييد از روي مماشات. لطفا اگر ابهامي در اين مورد وجود دارد بيان کنيد.حقير که در چند مقاله در همين تالار گفتمان به تمامي شبهات و ابهامات پاسخ داده ام. به نظر شما بحث روي اين اصول اعتقادي مفيدتر از جدل روي شاخ وبرگ نيست؟
2- هدف بنده از اين پست اثبات يک مذهب و بنيان هاي اعتقادي آن بوده است.قبول بفرماييد که بحث هاي کش دار و فرسايشي نظير اسناد کتب و احاديث در اين پست جايگاهي ندارد. ضمن اينکه تاييد يا خدشه اي به موضوع وارد نمي کند.
3- نوشته ايد:” فقط گفتید بلاغت کلامی نشان از این دارد که این کتاب راباید یک امام معصوم نوشته باشد!! هر کلام بلیغی را نمیتوان منسوب به وحی و الهام کرد .”
پاسخ: اولا: بنده اصلا وارد بحث مطلوب شما نشدم ثانيا: من اوج بلاغت کلامي همراه با داشتن معاني عميق خداشناسي و انسان شناسي را به عنوان يک دليل ذکر کردم.ثالثا:مگر قرآن براي اثبات خود، به اعجاز کلامي اش اشاره نمي کند، پس چرا سخن من براي شما آنقدر عجيب بوده است.
4- اصلا جنابعالي که به صحت عقيده شيعه و عصمت حضرت علي اذعان کرده و لاجرم ايشان را جانشين بلافصل رسول خدا، مي دانيد (البته به قول خودتان با مماشات) چرا خود اقدام به يافتن و استخراج انديشه اي ناب ايشان نمي نماييد.قريب هشتاد درصد شارحان نهج البلاغه سني بوده اند جنابعالي نيز بسم الله.5- به هر صورت چنانچه در مورد اسناد نهج البلاغه مطلب مي خواهيد مي توانيد به عنوان نمونه به سه آدرس زير مراجعه فرماييد.
http://www.balaghah.net/nahj-htm/far/id/manabeh/index.htmhttp://www.tebyan.net/index.aspx?pid=102834&ParentID=266744&BookID=11456
&MetaDataID=1987&Volume=1&PageIndex=7&PersonalID=0&NavigateMode=CommonLibrary&Content=
http://www.fetrat.com/WFM_Article.aspx?FLD_ID=56- جناب سجودي،هر فرد منصفي از جمله جنابعالي اذعان مي فرماييد که آنچه از معارف ناب اسلامي از طرف حضرت علي به ما رسيده، تقريبا با تمامي صحابه برابري مي کند.
ليکن به فرض محال ، تصور کنيم بخاطر ظلم تاريخي و سي سال خانه نشيني و سپس جنگ داخلي و شاخ شيطان، و از طرفي کم کاري وغفلت من و شما و پدران ما،به قدر کافي حديث و روايت مستند از ايشان نداشته باشيم.
آيا اين نشان دهنده باطل بودن عقايد شيعه و درستي عقيده اهل سنت است. يا آنکه بايد علت يابي گردد. و گرنه حاشا و کلا که حضرت امير، آن برگزيده خداوند و آن دست پرورده رسول خدا به اندازه ديگر خلفاء روايت مستند نداشته باشد.جناب سجودي
1- زنده شدن مردگان در برزخ ، زنده شدن مكلف نيست ، تا در اثر اين تكليف انسان پشيمان شود كه چرا در اين حال كار نيك انجام نداده است. دقت کنيد که اين قوم (طبق ادامه آيه) از آنچه در اين دو زندگاني از دست داده اند پشيمانند . از طرفي برزخ يكي از منزلگاه هاي آخرت است ، و آخرت به تمام دنياي پس از مرگ اطلاق مي شود . لذا تفسير بنده دقيقا مطابق آيه است.(لطفا در پاسخ دادن عجله نفرماييد)
2- فرضا تفسير اين آيه را بنده اشتباه نوشته باشم، آيا مگر استدلال من همين يک آيه بود.
3- نوشته ايد:” این دوست ….ما اسمش که حقیقی نیست که خجالت بکشد گرنه نه پاسخ اشکال را داد نه علمی نوشت”
پاسخ:اولا:بنده هرگز ادعاي علمي ندارم ليکن شايد رکوددار نوشتن مقاله درتالار گفتمان باشم و اغلب مقالاتم نيزبدون پاسخ مانده است .لذا احتمال بده که معرفي نکردن اسمم نه براي خجالت بلکه براي دوري از ريا باشد. ثالثا: اگر مي خواستم اولين بار خود رابه نام اصلي معرفي کنم ، هر بار که حق اشتراکم را قطع مي کرديد چه بايد مي کردم. ثالثا:بنده هرچند خود را معرفي نکردم ليکن اسم غير واقع نيز روي خود نگذاشتم وخود را سني شيعه شده معرفي نکردم پس چرا بايد خجالت بکشم.
4-اميدوارم حق اشتراکم را بار ديگر قطع نفرماييد تا خوانندگان محترم امکان قضاوت در مورد موضوعات را داشته باشند.جناب سجودي
موت يعني مرگ و” أَمَتَّنَا” يعني ميراندن (اين دو با هم فرق دارند)
حيات يعني زندگي و” َأَحْيَيْتَنَا” يعني زنده کردن (اين دو نيز با هم فرق دارند)
قرآن از دوبار ميراندن ودو بار زنده کردن مي گويد واين پروسه ملازم است با سه بار حيات ودو بار مرگ.دقت کنيد:
(ميراندن) (زنده کردن) (ميراندن) (زنده کردن)
زندگي———مرگ——–زندگي— —-مرگ———–زندگي
دوست عزيز دقت فرموديد آيه از دوبار ميراندن ودو بار زنده کردن و طبعا سه زندگي و دو مرگ مي گويد.(دقيقا مطابق عقيده شيعه)
اميدوارم موضوع روشن شده باشد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3394جناب سجودي
1- فرض کنيم درکتاب هاي شيعه احاديث صحيح و ناصحيح از هم جدا نشده باشد. وما مثل شما کتابي نداشته باشيم که آن را صد در صدر صحيح بدانيم. در آن موقع چه اتفاقي مي افتد ؟ جنابعالي مجبور مي شويد ابوبکر وعمر را جانشين پيامبر بدانيد وعقيده اهل سنت رادرست بدانيد؟(لطفا بفرماييد دنبال چه هستيد؟)
2- حال مگر اهل سنت که کتب به قول خودشان صحيح دارند چه شده است؟ غير از اينکه تناقضات واشکالات آن را نمي توانند توجيه کنند.(اعتقاد به برخي از آنها باعث وهن دين است وبنده به بعضي از آنها در مقالات خود اشاره کرده ام)
3- نوشته ايد:”…. نمیتوانید سخنان صحیح علی را بمن نشان دهید مگر اینکه کنار یک حدیث صحیح یک حدیث دروغ هم هست آری نمیتوانید تفکیک کنید عاجز هستید! چرا؟؟؟ چرا؟؟؟”
پاسخ:اولا :ما مقريم که احاديث ناصحيح هم در کتب شيعه وجود دارد.ولي لطفا از دايره انصاف خارج نشده و غلو نفرماييد. ثانيا: بله شيعه عاجز از اين است که غير از قرآن، کتابي (حتي کتاب خوش) را کاملا صحيح بداند. آيا اين مسئله ايرادي دارد؟ اصلا اين مسئله چه کمکي به شما ( در موضوع مورد بحث) مي نمايد؟
3- در هرصورت چنانچه در مورد آيه تطهير ناگفته اي مانده، بفرماييد. وگرنه بنده اين موضوع را پايان يافته، دانسته وقضاوت را به خوانندگان عزيز، واگذار مي نمايم.
حال اگر موافقيد خلافت حضرت علي را با روايات بررسي کنيم. واز مهمترين آنها روايت غدبر آغاز نماييم. (منتظر اظهار نظر جنابعالي هستم.)هرچند اثبات شد که از آيه 11 غافر نتيجه گيري مي شود که حيات برخي انسانها سه بار است، ليکن ايراد گرفتيد که در اين صورت احياء آنها هم مي شود سه بار در صورتي که در آيه آمده دو بار؟
پاسخ:
الف)اين سخن خداوند و داستان خلقت اين افراد نيست، بلکه سخن کفار است.
كفار در كلام خود متعرض احياء اوليه خود نشده اند . و گرنه اين از بديهيات است که قبل از زندگي اوليه نيز،احيايي بوده است.مثال مي زنم .فرض کنيد کسي بگويد فلاني حين جراحي قلب،دوبار مرد و زنده شد. آيا اين جمله بدين معناست که او زنده شدن اوليه نداشته.واضح است که قبل از هر اماته اي ،احيايي بوده است.
ب)اين کفار از دوبار احياء و فرصت زندگي که به آنها داده شده (واستفاده نکرده اند) پشيمانند و با التماس فرصت ديگر مي خواهند.يکي احياء و حيات ابتدايي . ديگري احياء و حيات دوم (به قول ما رجعت). والا احياء وحيات سوم که عرصه تکليف نيست که به سبب آن پشيمان باشند. وايشان به آن دو فرصت از دست داده اشاره دارند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3398جناب سجودي
گوياجنابعالي با اينطور پاسخ دادن آرزوي پايان بحث را داريد.حال بحث را طوري ادامه مي دهم که مطلوب شماست.
دوست عزيز شما که به حقانيت حضرت علي اذعان کرده ايد،براي رسيدن به انديشه هاي ايشان مي توانيد به نهج البلاغه مراجعه نماييد. جوابتان را قبلا داده ايد و آن اينکه، آخر شما به قطع و يقين نمي توانيد بگوييد نهج البلاغه صد در صد صحيح است.
پاسخ:
1- به جز قرآن، کتاب صد در صد صحيح وجود خارجي ندارد و ادعاي درست بودن صد در صدي صحيح بخاري نيز صرفا توهم است.(حتي اگر آلوده به شرک نباشد)
2- به قطع و يقين نهج البلاغه، از کتابهاي به اصطلاح صحيح شما، صحيح تر است .پس نگران نباشيد.
3- با اين وجود هر کجاي نهج البلاغه که ديدي اشکال دارد، از عالم تر از خودت سوال کن، حتما پاسخ خواهي گرفت .ولي اگر بدور از لجاجت پاسخ نگرفتي آن روايت را نپذير.
4- ولي در هرصورت، پذيرفتني نخواهد بود برعقيده و مذهب نادرست خود بماني. اگر فرضا جاده مستقيمي را برف پوشانده و قابل رويت نکند. با لغزش دست، احتمال بيراهه رفتن، وجود دارد، اما با اين توجيه عمدا نمي توان بيراهه رفت.
راستي نظرت را در مورد بررسي خلافت حضرت علي با تکيه بر روايات(واقعه غدير) نگفتي.دوست دانشمند من
نوشته ايد:” بر اساس عقیده مذهب شیعه؛ کفار برای این زنده میشوند که مهدی آنها را شلاق بزندو شکنجه دهد ؟!!!….”
پاسخ:
بنده اين همه مثال قرآني براي رجعت آوردم. حتي از صحيح بخاري روايتي آوردم که حضرت عيسي براي کمک به مهدي رجعت مي نمايند. با اين وجود جنابعالي چنين جمله مي گوييد. آيا واقعا بهتان در مذهب شما گناه نيست؟ يا اينکه شما پايبند نيستيد؟نوشته ايد:” پس بحث تمام است….”
پاسخ:
بله، هرکس جاي شما بود آرزوي تمام شدن بحث را داشت.اصلا جنابعالي اگر در بحث شرکت نمي کرديد، براي شما بهتر بود ، چون در يک بحث دوطرفه ،خوانندگان به ميزان معلومات شما پي نمي بردند. در هر صورت قضاوت اين بحث با خوانندگان محترم.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #3402نوشته ايد:” ما از پیامبر، احادیث صحیح داریم پس نگویید غیر از قران هیچ کتاب صحیحی نداریم…
پاسخ:
متاسفم که بايد در مورد بديهيات بحث کنم. مگر بنده گفتم ما حديث صحيح نداريم . من گفتم کتابي که همه احاديث آنرا صد در صد صحيح بدانيم، وجود ندارد. واقعا متوجه آن نشديد؟يا اينکه مي خواستيد چيزي گفته باشيد.
نوشته ايد:” همراه عسل زهر هم دارید من صد لیوان عسل بنوشم و یک لیوان زهر!! باز میمیرم باز صد لیوان عسل بی سود است…”
پاسخ:
اولا: مي تواني زهر را با آزمايش پيدا کني . به قول خودتان ( فقط به قول خودتان) مگر صحيح بخاري را ازليوان زهر خالي نکرديد.
ثانيا: اين مجوزي نيست که چون در ميان 100 ليوان عسل يک ليوان زهروجود دارد، خودت عمدا يک ليوان زهر بخوري . حداقل اين روش را براي ديگران تجويز نکن.
نوشته ايد:” … این آخرین نوشته من در این پست است”
باور بفرماييد در اين پست، اولين نوشته جنابعالي، آخرين آن هم بود چراکه واضح بود که چيزي براي ارائه نداشتيد. قضاوت با خوانندگان.
راستي در مورد بحث روي واقعه غدير نظرت را نفرموديد؟چرا؟جناب ابوبكر بن حسين موضوع این پست ،اثبات عقیده بالاتر بودن مقام امام از نبی است.(فارغ از اینکه مصادیق امام چه کسانی هستند) بنده چون حتی به خلط مبحث توسط برخی دوستان واقف بودم، در پاراگراف آخر نوشته خود به این موضوع اشاره کردم ملاحظه نمایید.
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
دوستان توجه کنند موضوع اين مقاله اصلا اثبات امامت حضرت علي وديگر امامان شيعه نيست ،بلکه اثبات بالاتر بودن مقام امام از نبي است .فارغ از اينکه مصاديق امام چه کساني باشند .وگرنه اثبات امامت ائمه شيعه با آيات و روايات ديگر قابل اثبات است که درتالار گفتمان همين سايت آمده است.
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
اما جنابعالی به عنوان ردیه نوشته بنده دو آدرس ارائه کرده اید، اولی که اصلا باز نمی شود و دومی مقاله ای است با عنوان” ابطال شبهه: بالاتر بودن امامت بر نبوت” .
جالب اینکه در آن مقاله نيز به هیچ عنوان ، عقیده بالاتر بودن مقام امام از نبی نقد نشده و فقط در مورد اینکه حضرت علی می تواند امام باشد یا نه ، شبهه افکنی گرديده.دوست عزیز چرا بین موضوع ومصادیق تفاوت قائل نمی شوید و چرا مقاله ای می نویسید که متن آن با عنوان آن همخوانی ندارد.
در هر صورت موضوع این پست بررسی بالاتر بودن مقام امام از نبی است.(فارغ از اینکه مصادیق امام چه کسانی هستند) لذا چنانچه در مورد این عقيده و ادله ارائه شده آن ایرادی دارید، ارائه نماييد. وگرنه اول این عقيده را تایید فرمایید تا برسیم به اینکه مصادیق امام چه کسانی می توانند باشند و آیا حضرت علی امام است یا نه؟جناب سجودي
نوشته ايد:” وقتی رهبر معصوم زنده باشند، خود رهبر فرمانده را انتخاب میکند، این حقیقت مسلم را هم بنی اسراییل میدانست و هم ما ”
پاسخ:
اولا: همانطور که قبلا گفتم هيچ عقل سليمي نمي پذيرد که خدا و پيامبري که حتي فرمانده سپاه را منصوب مي کند، امت را بعد از پيامبر اکرم به حال خود رها کرده باشد تا خود براي جانشيني رسول خدا تصميم بگيرند.
ثانيا: با وجود اين نص و ديگر نصوص چه کسي به اهل سنت مجوز داد تفسير به راي کند و انتخاب جانشين رسول خدا بعد از مرگ را برعهده مردم بگذارد. اگر علماي شما قدري انصاف داشتند حداکثر بايد بگويند، که نمي توانند از آيات و روايات به شخص جانشين رسول خدا پي ببرند. همين. ( به اين ترتيب به صراط مسقيم يک قدم نزديکتر بودند)
نوشته ايد:” در بین اقوام عالم این فقط شیعه ها هستند که رهبر معصومشان ( امام زمان) زنده است ، اما با این وجود خودشان رهبر انتخاب میکنند و عجبا صد عجبا که عیب خود را به اهل سنت نسبت میدهند!!!!!”
پاسخ:
اولا: شيعيان در غيبت امام معصوم به ناچار براي خود رهبر انتخاب مي کنند. ليکن امام معصوم صحابه در کنارشان بود. پيامبر نيز در واقعه غدير بر ولايت او تصريح کرده بود. با اين وجود او و همسرش که اتفاقا به تصريح قرآن وي نيز معصوم بود را آزردند وخانه نشين کردند .( اين دو شبيه هم نيستند)
ثانيا: رهبر منتخب شيعيان نيز خود را سربازي کوچک از سپاه امام زمان مي داند و لحظه شماري مي کند که حکومت را به صاحب اصليش تحويل دهد.برادر گرامي جناب abdollah.abdolahi بخاطر ادبيات دوستانه و متين جنابعالي سپاسگزارم.(هرچند متاسفانه غلط املايي زياد داشتيد)
دوست عزيز اتفاقا شيعيان با آيه 59 سوره نساء بسيار آشنايند. بله هرچند واو عطف ميان الله ، رسول و اولي الامر نشاندهنده تبعيت بي چون و چرا و عصمت رسول اکرم و اولي الامر( ائمه) است ليکن بالاخره جايگاه و رتبه هر يک را نشان مي دهد. اما اگر ايراد مي گيريد که پس چرا شيعيان جايگاه امام را از نبي بالاتر مي دانند، بايد عرض کنم متاسفانه جنابعالي مقاله را با دقت مطالعه نفرموديد. بنده مجددا عين جمله را مي آورم.
//////////////////////////////////////////
……لذا بر اساس اين آيه شيعيان مقام امام را از مقام نبوت عامه بالاتر مي داند.(دقت کنيدگفتم نبوت عامه چون بعضي از انبياء امام نيز بودند)
//////////////////////////////////////////////////
دوست عزيز شيعيان هرگز مقام امام را از انبيايي که خود به مقام امامت رسيده اند ( مانند حضرت ابراهيم و حضرت محمد) بالاتر نمي دانند.
اما نوشته ايد:” کاملا روشن آمده که اولویت اول خداوند است و اولویت بعدی حضرت رسول (ص) و اصحابه است و اولویت آخر اولی الامر یا همان امامان حق می باشند . ”
پاسخ:
جنابعالي از کجاي اين آيه به اولويت دوم که حضرت رسول اکرم است، اصحاب هم اضافه کرديد. هم شان دانستن رسول خدا واصحاب موردي است که گمان مي کنم حتي براي دوستان اهل سنت هم تازگي دارد.
حال به فرض محال اصحاب هم شان رسول الله و دراولويت دوم باشند چرا امامان که خود از اصحاب هستند، رتبه شان از اصحاب معمولي پايين تر است. -
نویسندهنوشته ها
بنده کجا گفتم اين افرادمنافق بوده اند. من در بند اول نوشته خود ، اين افراد رابه لحاظ ايماني ضعيف ومتزلزل نام بردم کما اينکه جنابعالي در مقاله خود ، ايشان را ظاهر بين گفته ايد.
بنده حتي در بند دوم نوشته خود تاکيد نمودم که در اين سري از آيات از منافقين صحبت نشده و اين افراد منافق نبودند ولي اين بدين معنا نيست که در سپاه رسول خدا چنين افرادي وجود نداشتند.
( شايد بنده نتوانستم مطلب را خوب ادا کنم يا جنابعالي دقيق مطالعه نفرموديد.)
به هر صورت مخلص کلام بنده در دو بند اول عرايضم اين بود که در ميان سپاه اسلام هم مومنان راستين با ايمان استوار وجود داشت هم مومنان متزلزل مجادله کننده و هم منافقين ضد اسلام .
و هدفم از طرح اينها ،اين بود که عرض کنم نتيجه غلطي از اين آيات گرفته نشود .