rrw

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 300)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #5085

    rrw
    کاربر

    و اما خواننده گرامي afsoon برخی از کتب حدیثی معتبر شیعه عبارتند از:

    – نهج البلاغه مجموعه سخنان و خطبه هاي حضرت علي تاليف سيد رضي

    – الکافی تألیف ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی ره متوفی329 هـ.ق

    – تهذیب تألیف شیخ طوسی ره متوفی460هـ.ق

    – استبصار تألیف شیخ طوسی ره متوفی460هـ.ق

    – من لا یحضره الفقیه تألیف شیخ صدوق ره متوفی381 هـ.ق

    – وسائل الشیعه تألیف شیخ حر عاملی متوفی1104هـ.ق

    – بحار الانوار تألیف علامه محمد باقر مجلسی متوفی1110هـ.ق

    – جامع الاحادیث الشیعه تألیف آیت الله اسماعیل معزی ملایری متوفی 1429هـ.ق

    البته باید توجه داشت ما همه احادیث این کتاب ها را معتبر نمی دانیم . شيعه همانند اهل سنت ،کتابي که تمامي احاديث آنرا صحيح بداند، ندارد. بلکه هنگام استفاده از حديث ،به بررسي آن ،اقدام مي کند.

    در پاسخ به: Reply To: امام زمان عایشه که بود؟ #5139

    rrw
    کاربر

    نوشته ايي:”همین سوال را از شما میپرسیم. آیا یزید به عنوان خلیفه رسمی مسلمانان جایز بود که حسین بر او خروج کند؟”

    پاسخ:

    متاسفم که مسلماني پيدا مي شود که خلافت علي را با خلافت يزيد مقايسه مي کند. جناب مجاهد دين چرا غير معقول صحبت مي کنيد. علي با همان طريقي به خلافت رسيد که سه خليفه قبلي ، به خلافت رسيده بودند.روشي که مورد قبول همه مسلمانان، از جمله عايشه، بوده است.

    ولي به قدرت رسيدن يزيد ،غير شرعي و از طريق موروثي، بوده است.حتي هم اکنون هم اهل سنت به قدرت رسيدن يزيد را مشروع نمي دانند. حال تو خروج عليه يزيد را با خروج عليه علي ،مقايسه مي کني!! يزيد خليفه برحق و شرعي نبود. بيا وخجالت نکش و بگو خلافت علي هم برحق وشرعي نبود!!

    نوشته اي:” عایشه و معاویه کاری با علی نداشتند و مشکلی با خلافتش نداشتند بلکه برای انتقام رفته بودند که علی بر آنها خروج کرد و جنگید.:

    پاسخ:

    دوست عزيز هيچ مي فهمي چه مي گويي! خلافت وحاکميت مگر چيزي جز تصميم گيري در مورد چنين موضوعاتي است. مگر خلافت صرفا يک عنوان است. اين سخن جنابعالي مثل اين مي ماند که کسي بگويد ، من دادگاه وقاضي را قبول دارم، فقط تصميماتش را قبول ندارم!!!

    جناب مجاهد دين آيا سکوت مي کردي سنگين تر نبودي.

    در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #5140

    rrw
    کاربر

    نوشته اي:” میگم داستان غلطه بر این اساس که قضاوت از قبل انجام شده ؟ حتی قبل از شنیدن حرف های شاهد ؟ تو میگی اقرار کردی ؟”

    پاسخ:

    باز هم تکرار مي کنم. چرا هر داستاني که شبيه اين روايات باشد، با هر اسم وهر موضوعي ، يک نتيجه دارد و آن دروغگويي يکي از راويان(فرشيد) ولي به روايت عايشه وابن عباس که مي رسيد، نتيجه گيري ديگري مي کنيد.

    نوشته اي:” مشکل اینست که اولا شاهد را مدیر قبول ندارد ثانیا تمام حرف های شاهد را قبول ندارد و حذف کرده و فقط هر چه خواسته را از حرف هایش گرفته..”

    پاسخ:

    اولا:همانطور که گفتم، اگر مدير مدرسه از کسي که هم عقيده و هم مسلک خاطي است، شاهد بياورد، دليل بسيار قوي تري است.

    ثانيا: مدير مدرسه پذيرفت که فرشيد گفت حسن پايت در چاله نرود ولي او فعلا مي خواهد روي اين قضاوت کند که چرا حسن به فرشيد دشنام داد. جناب شريعتي بنده هم فعلا پذيرفته ام که پيامبر گفت ابوبکر به نماز برود، ما فعلا مي خواهيم روي اين قضاوت کنيم که پيامبر چرا به عايشه گفت ساکت شو شما مانند زنان اطراف يوسف هستيد. بخاطر اينکه عايشه ابوبکر را براي نماز مناسب نمي دانست، يا کار شکني او در صدا کردن علي. (موضوع روشن است به گمانم نمي خواهي پاسخ دهي)

    نوشته اي:” حسن و فرشید داستان شما زن و شوهرند”

    پاسخ:

    خوب که چه؟ لوط و زنش هم با هم زن وشوهر بودند.

    نوشته اي:” مدیر چرا تمام حرفای شاهد را قبول نمیکند”

    پاسخ:

    آقا جان، هم مدير مدرسه تمام حرف شاهد را قبول کرد ،هم من تمام حرف ابن عباس را. حالا بگو علت ناسزا حسن به فرشيد و علت تشر رسول خدا به عايشه ،چه بود؟

    در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #5141

    rrw
    کاربر

    نوشته اي:” شما با بیان این مطالب پیامبر ص ترسو میدانید ؟ با توجه به ادامه حدیث ابن عباس رض تمام حرف های شما توهم است چون پیامبر ص در ادامه هیچ اشاره ای به علی رض نکرد حتی ان زمان که حالش بهتر شد”

    پاسخ:

    خير پيامبر ترسو نبود همچنانکه علي نيز ترسو نبود، ولي کودتا شروع شده بود، و متاسفانه رسول خدا با آن بدن رنجور ،کاري نمي توانست بکند. اما در ادامه همين روايت آمده که به محض اينکه اندکي در خود احساس قدرت کرد، در حاليکه دو نفر دستان او را گرفته بودند وپاهاي ايشان روي زمين کشيده ميشد، به طرف مسجد رفتند. راستي اگر ايشان با ميل خود و باعلاقه ابوبکر را به نماز فرستاده بود، چه لزومي به اين کار بود.

    نخير دوست عزيز ما رسول خدا را ترسو نمي دانيم، لطفا شما ايشان را نادان ندانيد که در مقابل اين سخن عايشه که ابوبکر براي نماز مناسب نيست، او را با زنان فتنه و بدنام اطراف يوسف مقايسه کرده.

    نوشته اي:”هر وقت در یک بحث کم میاری یک بحث دیگرو میکشی وسط فرار به جلو دیگه حضار خود قضاوت کنند کم کم میگی من این تایپیک و نزدم تو زدی ؟”

    پاسخ:

    جناب شريعتي معلوم است که من نهايتا مي خواهم رفتن ابوبکر به نماز را زير سوال ببرم. و چنين خواهم کرد. ولي اتفاقا الان که دارم بحث را متمرگز مي کنم. تو هي به نماز رفتن ابوبکر را جلو مي کشي. در حاليکه من مي گويم بگذار اين موضوع را در ادامه بحث کنيم. فعلا موضوع ،علت تشر رسول خدا به عايشه باشد.

    البته هم من و هم تمامي خوانندگان مي دانيم که چرا پاسخ اين را نمي دهي ، چون به نماز رفتن ابوبکر نيز در گرو فهميدن علت اين جمله رسول خدا خواهد بود.

    در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #5199

    rrw
    کاربر

    خوانندگان محترم مشاهده مي کنند که اهل سنت و وهابيت توجيهات عجيب و مسخره اي براي تشابه عايشه با زنان اطراف يوسف دارند و زير بار نمي روند که ويژگي بارز اين زنان فتنه گري و نيرنگ بوده و اين تشابه نيز لاجرم همين ويژگي است. حال بنده مي خواهم اين موضوع را با کمک آيات قرآن ، اثبات کنم.

    داستان حضرت يوسف و زليخا در قرآن در آيات 23 تا 34 سوره يوسف قرار دارد. در همان نگاه اول به اين 12 آيه ،مي بينيم که اين آيات مملو از حيله گري و خيانت زليخا است. آنجاييکه خيانت به شوهر در سرش مي افتد. آنجا که با حيله ،يوسف را به اتاق خود کشيده و در ها را مي بندد.آنجايي که با حيله مي گويد يوسف به او تعدي کرده. آنجاکه با حيله براي ديگر زنان ،دام پهن مي کند تا براي خود شريک جرم بتراشد. آنجا که با نيرنگ و حيله ، يوسف را روانه زندان مي کند تا خود را بي گناه نشان دهد…

    لذا براي هر خواننده عاقلي ترديدي نمي ماند که ويژگي بارز زنان اطراف يوسف خيانت ونيرنگ است ،نه قورمه سبزي پختن ، نه تعجب کردن و نه چيز ديگر . اما چون وهابيت با تعقل ميانه خوبي ندارند، بنده به سه آيه

    کليدي از اين 12 آيه ، که به صراحت از نيرنگ زليخا مي گويد اشاره مي کنم.

    يوسف 28:( فلما را قميصه قد من دبر قال انه من كيدكن ان كيدكن عظيم ) و چون پيراهن او را ديد كه از عقب دريده شده گفت اين از نيرنگ شما زنان است كه نيرنگ شما بزرگ است.

    مي بينيد که اين آيه به صراحت زليخا را نيرنگ باز مي داند.

    يوسف 33:( قال رب السجن احب الى مما يدعوننى اليه و الا تصرف عنى كيدهن اصب اليهن و اكن من الجاهلين) گفت پروردگارا زندان براى من از گناهى كه مرا بدان مى خوانند خوشتر است و اگر نيرنگشان را از من دور نكنى متمايل به ايشان مى شوم و از جهالت پيشه گان مى گردم.

    در اين آيه نيز يوسف به صراحت اين زنان را نيرنگ باز و حيله گر مي داند.

    يوسف34:( فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهن انه هو السميع العليم) پروردگارش اجابتش كرد و نيرنگشان را از او دور ساخت كه او شنوا و داناست.

    مي بينيم که در اين آيه خداوند نيز به صراحت اين زنان را نيرنگ باز و حيله گر معرفي مي کند.

    دوستان مي بينيد که هم عزيز مصر، هم يوسف و هم خداوند ،اين زنان را نيرنگ باز معرفي مي کند .پس مشکل کجاست ؟ چرا ما نبايد کسي که رسول خدا او را شبيه اين زنان مي داند، داراي چنين صفتي بدانيم؟

    در پاسخ به: Reply To: اگر حق هستین چرا به دروغ متوسل میشوید.! #5302

    rrw
    کاربر

    اوربان قاطر الرافضه کمي در کتب خودت گشت بزن بعد در مورد تقيه اراجيف بگو.

    عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضي الله عنها أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم قال لها يا عَائِشَةُ لَوْلَا أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِيَّةٍ لَأَمَرْتُ بِالْبَيْتِ فَهُدِمَ فَأَدْخَلْتُ فيه ما أُخْرِجَ منه وَأَلْزَقْتُهُ بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ له بَابَيْنِ بَابًا شَرْقِيًّا وَبَابًا غَرْبِيًّا فَبَلَغْتُ بِهِ أَسَاسَ إبراهيم.

    از عائشه روايت شده است که رسول خدا (ص) به او فرمود: اگر قوم تو تازه از کفر جدا نشده بودند دستور مي‌دادم که کعبه را خراب کنند و آن مقدار از کعبه را که از آن بيرون مانده است، وارد آن مي‌كردم و کف آن را با زمين هم سطح و برای آن دو در از شرق و غرب قرار مي‌دادم و آن را مانند زمان حضرت ابراهيم درست مي‌کردم.
    صحيح البخاري، ج 2، ص 574، ح1509

    حَدَّثَنَا صَدَقَةُ بْنُ الْفَضْلِ أَخْبَرَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ سَمِعْتُ ابْنَ الْمُنْكَدِرِ سَمِعَ عُرْوَةَ بْنَ الزُّبَيْرِ أَنَّ عَائِشَةَ – رضى الله عنها – أَخْبَرَتْهُ قَالَتِ اسْتَأْذَنَ رَجُلٌ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – فَقَالَ « ائْذَنُوا لَهُ بِئْسَ، أَخُو الْعَشِيرَةِ أَوِ ابْنُ الْعَشِيرَةِ ». فَلَمَّا دَخَلَ أَلاَنَ لَهُ الْكَلاَمَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قُلْتَ الَّذِى قُلْتَ، ثُمَّ أَلَنْتَ لَهُ الْكَلاَمَ قَالَ « أَىْ عَائِشَةُ، إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النَّاسُ – أَوْ وَدَعَهُ النَّاسُ – اتِّقَاءَ فُحْشِهِ ».

    عايشه روايت کرده است که شخصی خواست نزد رسول خدا (ص) وارد شود؛ فرمود: به او اجازه دهيد که از قوم و عشيره بدي است.

    اما وقتی وارد شد به نرمی با وي صحبت کرد.

    گفتم: اي رسول خدا؛ آن جملات را گفتيد و سپس اينگونه با او سخن گفتيد؟

    فرمود: ای عائشه؛ بدترين مردم کسی است که مردم او را به خاطر پرهيز از زبان او ترک کنند.

    صحيح البخاري، ج 5، ص 2250، ح 5707

    جلال الدين سيوطي در جامع الأحاديث مي‌نويسد:

    قَالَ النَّبِيُّ: لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ تَقِيَّةَ لَهُ.

    رسول خدا (ص) فرمود: کسی که تقيه ندارد دين ندارد.

    السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ) جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير) ج 8، ص 281، ح 26050.

    پس نادان چرا تقيه را نفي مي کني.

    در پاسخ به: Reply To: اگر حق هستین چرا به دروغ متوسل میشوید.! #5373

    rrw
    کاربر
    جناب سني مظلوم نما ! اگر صحيح بخاري نداري يا کاملش را نداري تهيه کن و از روي شکم حرف نزن . آدرس دقيق روايت را يکبار مي آورم . چشمت را خوب باز کن.

    البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 2، ص 574، ح1509 ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.

    اين روايت در مسند احمد نيز آمده.

    سَمِعْتُ ابْنَ الزُّبَيْرِ يَقُولُ حَدَّثَتْنِي خَالَتِي عَائِشَةُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَهَا لَوْلَا أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُ عَهْدٍ بِشِرْكٍ أَوْ بِجَاهِلِيَّةٍ لَهَدَمْتُ الْكَعْبَةَ فَأَلْزَقْتُهَا بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ لَهَا بَابَيْنِ بَابًا شَرْقِيًّا وَبَابًا غَرْبِيًّا وَزِدْتُ فِيهَا مِنْ الْحَجَرِ سِتَّةَ أَذْرُعٍ فَإِنَّ قُرِيْشًا اقْتَصَرَتْهَا حِينَ بَنَتْ الْكَعْبَةَ.

    از ابن زبير روايت شده است که خاله من عائشه مي‌گفت: رسول خدا (ص) فرمود: اگر قوم تو تازه از کفر و جاهليت جدا نشده بودند، کعبه را خراب می‌کردم و کف آن را با زمين يکی می‌کردم و برای آن، دو در از شرق و غرب می‌گذاشتم و شش ذراع از سمت حجر به آن اضافه می‌کردم؛ زيرا قوم تو کعبه را به همين اندازه (کوچک تر از اندازه اصلی) درست کرده‌اند.

    الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص 179، ح 25502، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

    اما آدرس دقيق روايت دوم بخاري:

    صحيح البخاري، ج 5، ص 2250، ح 5707، بَاب ما يَجُوزُ من اغْتِيَابِ أَهْلِ الْفَسَادِ وَالرِّيَبِ و ج 5 ص 2271، ح 5780، بَاب الْمُدَارَاةِ مع الناس، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.

    پس اي سني مظلوم نماي نادان خودت را مسخره نکن. ابتدا خوب بگرد بعد بگو اين روايات در بخاري وجود ندارد.

    در پايان هم گفته اي اگر اين روايات در بخاري نيز باشد ، صحيح نيست !!! چشم اهل سنت روشن، آيا نمي داني که بخاري نزد اهل سنت ، صحيح ترين کتاب بعد از قرآن است؟ آيا شما هرساله ختم بخاري نمي گيريد؟ ديگر چه چيزهاي ناصحيح و اراجيفي در صحيح بخاري است؟آيا بقيه اهل سنت هم نظر تو راقبول دارندو همه بخاري را صحيح نمي دانند؟

    در پاسخ به: Reply To: اگر حق هستین چرا به دروغ متوسل میشوید.! #5374

    rrw
    کاربر

    اما اوربان نوشته:” تقیه کردن برای حفظ جان در مقابل دشمنان اسلام استفاده میشود و لاغیر .
    آیا این درست است که انسان در مقابل مسلمانان دیگر نیز اعتقاد خود را کتمان نماید”

    پاسخ:

    مي گويم تو حتي کتب خودتان را هم خوب نخوانده اي ،راست است.

    در بخاري روايت داريم:

    عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ قَالَ حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – وِعَاءَيْنِ، فَأَمَّا أَحَدُهُمَا فَبَثَثْتُهُ، وَأَمَّا الآخَرُ فَلَوْ بَثَثْتُهُ قُطِعَ هَذَا الْبُلْعُومُ.

    از ابوهريره روايت شده است که گفت: از رسول خدا (ص) دو ظرف روايت حفظ کرده ام؛ يکی از آن‌ها را در ميان مردم پراکندم و ديگری را اگر پخش کنم گلويم بريده خواهد شد!!!

    ، ج 1، ص 38، العلم، باب حِفْظِ الْعِلْمِ، ح120، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987

    پس به اين ترتيب يا عمر مسلمان نبود يا ابوهريره.

    چنين رواياتي در کتب اهل سنت فراوان است . پس بيش از اين خود رامسخره نکن.

    اما جناب konar بحث تقيه را من پيش نکشيدم که بخواهم بحث را منحرف کنم.

    در پاسخ به: Reply To: معنای واژه” مولی” در قرآن #5461

    rrw
    کاربر

    نوشته اي:”وااییی من شیعه شدم…دیگه قبول کردم شما حق داشتین!!”

    پاسخ:

    خير دوست عزيز بنده توقع ندارم شما شيعه شويد. مطمئن باش اگر نعوذ بالله رسول خدا نيز به شما بي واسطه بگويد، منظورشان از مولي در واقعه غدير سرپرستي بود شما باز شيعه نمي شديد. چون شما ميل به زيغ وگمراهي داريد. همچنانکه پدران شما چنين کردند. شما استدلال به قرآن را قبول نمي کنيد چون استدلال به کارخانه حديث سازي ابوهريره را قبول داريد.

    نوشته اي:”میخواهی بگی مولی بمعنی سرپرستی هم در قرآن آمده؟؟خب بمعنی سرپرستی”هههممم” آمده…که چی؟؟؟

    پاسخ:

    خير بنده نگفتم مولي در قرآن به معناي سرپرستي هم آمده ، اثبات کردم که مولي در قرآن به معناي سرپرستي آمده است. لطفا خود را به تحميق نزن.

    نوشته اي:” شما انقد که زور زدی، از قرآن مولای را گفتی بمعنی جانشینی هم هست….فقط همین…اما کجاست” سرپرستی علی” در قرآن؟؟؟کجاست اصول دینتان در قرآن؟؟؟

    پاسخ:

    اولا :همانطور که گفتم من ثابت کردم معني قرآني مولي ،سرپرستي وحاکميت است نه اينکه مولي به معناي سرپرستي هم آمده!! لطفا خود را مسخره نکن .

    مگر خداوند در قرآن ،فرمانروايي و سرپرستي خود را مولي نناميده است. مگر خداوند اين سرپرستي وحاکميت را به رسولش نيز تنفيذ نکرد در آيات مختلف ، ازجمله آنجا که فرمود” النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم ” پس رسول هم مولي و سرپرست ماست(در اين که شکي نداريم)

    حال همان رسول خدا دراواخر عمر شريفشان ، اين مولي وسرپرستي را به علي تنفيذ نموده. آيا واقعا متوجه نمي شوي يا خود را به تحميق زده اي.

    ثانيا: فرض کن ما در مورد مقام امام و جانشينان رسول خدا ،غلو مي کنيم و اصلا موضوع خلافت وجانشيني رسول خدا ،موضوع کم اهميتي است. (هرچند جواب دندان شکن من را خواهي خواند)ولي سخن ما اين است که ، در مورد موضوع کم اهميت جانشيني و سرپرستي امت اسلامي، رسول خدا نظر داشته و علي را براي اين مورد کم اهميت ،انتخاب نموده اند. (از واژه اي براي معرفي علي استفاده کرده اند که در قرآن معناي آن سرپرستي است، وقطعا اين را ايشان مي دانست)

    در پاسخ به: Reply To: معنای واژه” مولی” در قرآن #5462

    rrw
    کاربر

    واما جناب habib ، مشتي افتراء و اباطيل بي ربط نوشتي .از اعتقاد شيعه به تحريف قران تا موضوع طول عمر امام زمان .دوست عزيز چرا مي خواهي بحث را منحرف کني. بنده وديگر دوستان بارها به اين تهمتها پاسخ داده وباز هم خواهيم داد . ولي موضوع اين پست فعلا اينها نيست.

    آيا با اين سخنان بي ربط اثبات کردي که معناي و منظور رسول خدا در واقعه غدير ، سرپرستي و جانشيني نبود؟ تو خود مي داني که تمام اختلافها و کشتارهاي تاريخي ميان مسلمانان ،از جنگ جمل و صفين تا فاجعه کربلا، از شهادت علي در محراب و تا کشتار شيعه وسني بدست يکديگردربلاد اسلامي، ريشه در اين واقعيت دارد که آيا علي جانشين برحق رسول خدا بود يا ابوبکر؟آيا اگر تو پذيرفته بودي که علي جانشين بلا فصل پيامبر وطبعا ابوبکر و عمر غاصب خلافت بودند، آيا همين جملات را باز بر زبان مي آوردي.

    جناب habib نوشته اي:” آنچه بین سرپرستی و حاکمیت الله و سرپرستی و حاکمیت غیر الله تفاوت جدی است ابدی و مطلق بودن و یا موقتی بودن و مشروط بودن آن است”

    پاسخ:

    خوب که چه؟ مگر ما گفتيم ولايت وسرپرستي علي با ولايت وسرپرستي خدا تفاوت ندارد.

    دوست عزيز خداوند خود را مولي مومنان ناميد، و رسول را نيز مولي و صاحب اختيار مومنان خطاب کرد(“النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم ) ولي همه مي دانيم ولايت و سرپرستي رسول ،هم رتبه ولايت خداوند نيست . اگرچه خداوند براي ولايت ايشان قيدي نياورده است.

    اينجا هم ما مي دانيم ولايت علي هم رتبه ولايت رسول نيست، اگرچه پيامبر خدا هيچ قيدي براي ولايت علي نياورد، (من کنت مولاه فعلي مولاه)

    بنده نمي دانم منظور اصلي جنابعالي چه بوده است. ولي اگر مي خواهي بگويي چون خداوند سرپرستي خود را مولي ناميد، پس ديگر اين عنوان براي کسي نمي تواند باشد، پاسخ اين است که پس هيچ کس رئوف نيست چون خدا رئوف است، هيچ کس عادل نيست چون خدا عادل است و… پس حتي رسول خدا نعوذ بالله سخن عبثي گفته اند چون مولي را هر معنايي بگيريم (چه دوست و چه سرپرست) نمي تواند هم خدا مولي باشد ، هم رسول وعلي!!!

    در پاسخ به: Reply To: معنای واژه” مولی” در قرآن #5470

    rrw
    کاربر

    نوشته اي:” محقق شیعه به جای تفسیر آیات قرآن با یكدیگر و یا به جای اینكه روایات و احادیث را با قرآن بسنجد این آیات قرآن است كه توسط او بوسیله روایات تاریخی تخصیص خورده و تفسیر می‌شود”

    پاسخ:

    سني مظلوم نما اين متني که کپي پيست کردي، براي اينجا مناسب نيست!! مگر من آيات را با روايت معني کردم. اتفاقا بنده روايت را با آيات معني کردم. آخر چرا دوست داري مسخره شوي!!

    نوشته اي:” شما نمیتوانی معنی یک واژه موجود در یک آیه از قرآن را بگیری و همان معنی را در یک حدیث استفاده کنی… اینکه معنی یک “واژه” را از یک آیه از قرآن منتقل کنی به یک معنی از همان واژه در یک حدیث آیا درست است اصولا؟

    پاسخ:

    لطفا بيش از اين خود را مسخره نکن. چطور نبايد معناي قرآني يک واژه را براي يک حديث آن هم حديثي از رسول خدا، بکار برد.مگر قاموس رسول خدا از قاموس قرآن جداست. مگر ايشان نعوذ بالله با قرآن بيگانه است.آخر چرا به رسول خدا توهين مي کنيد.

    نوشته اي:” اون هم چه واژه ای؟؟؟واژه ای که به اعتراف علامه تان(امینی) دارای 27 معنی متفاوت است!!!

    پاسخ:

    خوب حالا که مولي بيست وهفت معني دارد، آيا بهترين کار اين نيست که معني اين سخن رسول خدا را از قرآن خدا جويا شويم. آيا قرآن نمي گويد معني اين واژه سرپرست است. پس چرا خيره سري مي کنيد.

    در پاسخ به: Reply To: معنای واژه” مولی” در قرآن #5471

    rrw
    کاربر
    نوشته اي:” سرمنشاء اصلي اختلاف شيعه با ساير فرق و مذاهب اسلامي دقيقا در همين نكته نهفته است و برداشت غلطي كه علماي شيعه از كلمه مولي داشته اند”

    پاسخ:

    جالب است. برداشت ما از کلمه مولي که مطابق قرآن است، غلط است . و برداشت شما که مخالف قرآن است، صحيح است!

    ببين سني مظلوم نما براي اينکه معناي و مفهوم حديثي روشن شود، بايد به قرآن رجوع کنيم . در اين روايت قرآن معني مولي را صد در صد مطابق عقيده شيعه ، سرپرست مي داند. لذا بررسي واژه شناسي و ادبي آن ديگر ضرورت ندارد. ليکن براي اينکه گمان نکني در اين صورت عقيده تو تاييد مي شود، بگذار معاني واژه اي آن را هم بررسي کنم.

    واژه “مولي” حدود 26 معني دارد که عبارتند از: 1-مربي ۲- مالک ۳- تصرف‌کننده در کار ۴- دوستدار ۵- قيم وبزرگتر ۶- آزادکننده ۷-آزاد شده ۸- بنده و غلام ۹- عمو ۱۰- تابع و پیرو ۱۱- نعمت داده شده ۱۲- شریک ۱۳- هم‌‌پیمان ۱۴- صاحب و خواجه (یا همراه) ۱۵- همسایه ۱۶- مهمان ۱۷- داماد ۱۸- خویشاوند ۱۹- نعمت‌‌دهنده و ولی نعمت ۲۰- فقید ۲۱- پسر خواهر ۲۲- کسی که به چیزی سزاواتر از دیگران است ۲۳- سرور (نه به معنای مالک و آزادکننده) ۲۴- پسر ۲۵- یار و مددکار ۲۶- پسرعمو

    در همان نگاه اول ، 16 معني ،بخاطر غير منطقي بودن آنها براي اين روايت ،از مدار خارج مي شوند.معاني که نه مطابق نظر شيعه است ونه سني، که عبارتند از:

    1- آزادکننده 2-آزاد شده 3- بنده و غلام 4- عمو 5- تابع و پیرو 6- نعمت داده شده 7- شریک 8- هم‌‌پیمان 9- همسایه ۱0- مهمان ۱1- داماد ۱2- خویشاوند 13- فقید 14- پسر خواهر15- پسر 1۶- پسرعمو

    بدين ترتيب آنچه که مي ماند 10 معني محتمل است که بالاخره با يکي از نظرات يا شيعه ويا سني مطابق دارد .که عبارتند از:

    1-مربي 2- مالک 3- صاحب و خواجه 4- ولی نعمت 5- قيم وبزرگتر6 – کسی که به چیزی سزاواتر از دیگران است 7- سرور 8- دوستدار 9- یار و مددکار10- تصرف‌کننده در کار

    در پاسخ به: Reply To: معنای واژه” مولی” در قرآن #5472

    rrw
    کاربر
    حال بياييد ببينيم از اين معاني محتمل ، چند تا مطابق نظر شيعه و چند تا مطابق نظر اهل سنت است.

    واضح است که از ميان اين 10معني، 8 تا مطابق نظر شيعه است . يعني اينکه اگرهرکدام از اين 8 گزينه منظور رسول اکرم باشد، عقيده شيعه صحيح بوده و حضرت علي به تصريح رسول خدا جانشين ايشان خواهند بود. که عبارتند از:

    1-مربي 2- مالک 3- صاحب و خواجه 4- ولی نعمت 5- قيم وبزرگتر6 – کسی که به چیزی سزاواتر از دیگران است 7- سرور 8- تصرف‌کننده در کار

    اما از اين ميان ، تنها 2 گزينه مطابق نظر اهل سنت است که عبارتند از:

    2- دوستدار 2- یار و مددکار

    بدين ترتيب مي بينيم که ، هشت از ده (هشتاد درصد) عقيده شيعه به واقعيت نزديکتر است. در حاليکه، درخوشبينانه ترين حالت فقط دو از ده(بيست درصد) عقيده اهل سنت به واقعيت نزديک است.

    اما بايد بدانيم که همين بيست درصد نيز براي عقيده اهل سنت ، ساده لوحانه است ، چراکه هر کدام از گزينه هاي شيعه ،خودبخود معني گزينه اهل سنت را نيز در خود دارد.

    يعني دوست و ياور، از ويژگيهاي هر مربي و سرپرست است. پس مي بينيم که احتمال اينکه اين تک معني اهل سنت صحيح باشد بسيار کمتر و دور از ذهن تر خواهد بود.(چرا که مي شود استثناء اندر استثناء)
    اما پاسخ سوالي که توهم کردي خيلي سختي است. پرسيدي: “چرا ساير اصول دين (يعني نبوت و توحيد و معاد) را همه فهميدند ،ولي هنگام توضيح چنين اصل مهمي (امامت ) ناگهان سخن به ايهام و ايجاز و كلمات گنگ و دو پهلو و شان نزولهاي متعدد و متفاوت كشيده مي شود؟

    پاسخ:

    خواهشا خيره سري نکن. آيا واژه اي که صد در صد موافق ادبيات قرآني است و حداقل هشتاد درصد مطابق ادبيات عرب است گنگ و نا مفهوم است. باور کن هرکسي که اندکي عقل و انصاف داشته باشد، اذعان مي کند که اتفاقا اين حديث رسول خدا جزء صريح ترين احاديث رسول خدا است.

    در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #5473

    rrw
    کاربر
    جناب Islam99 تشکر مي کنم که نوشته خود را وزين و مطابق اخلاق اسلامي مرقوم داشته ايد. هرچند جنابعالي همان سخنان ديگر دوستان اهل سنت را فرموديد و لذا همچنان ابهامات وسولات باقي است، ليکن باور بفرماييد چنان تحت تاثير ادبيات با وقار شما قرار گرفتم که تمايل به نوشتن رديه وپاسخ ندارم. دوستان مي دانند که بنده حتي در کامنت 41مي خواستم اين بحث را تمام کنم و خيلي مايل به کش پيدا کردن آن نبودم ،چون عايشه جزء مقدسات اهل سنت است و حقير جريحه دار شدن احساسات اين برادران را صحيح نمي دانم .

    خدا به شما توفيق بيشتر دهد. والسلام

    در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #5500

    rrw
    کاربر
    بنده بي تقصيرم گويا خود اهل سنت دلش مي خواهد اين بحث کشدار شود.

    هرچند اوربان همواره ادعا مي کند که بنده از پاسخ به او فرار کرده ام ليکن خوانندگان اگر يکبار کامل کامنتها را خوانده باشند، متوجه مي شوند، اين دروغي بي شرمانه است. بنده هربار که پاسخ مي دادم او دوباره عينا همان ادعا را تکرار مي کرد. اما در آخرين کامنت خود چيز جديدي گفتند که بهتر ديدم آن را هم پاسخ دهم، تا دوباره توهم نکند که من پاسخي نداشتم.

    اوربان نوشته:” زلیخا از صفات بارزش حب یوسف بود امْرَأَةُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً یوسف30 قَدْ قشَغَفَهَا حُبّاً » : عشق يوسف به اندرون دل او خزيده است. صفات بارز کیلو چند است بیسواد. زلیخا حب یوسف ذاشت .
    پاسخ:
    کار اهل سنت به کجا رسيده که سنگ زليخا و زنان اطراف يوسف را به سينه مي زند. قرآن بارها از حيله زليخا مي گويد. آنجاييکه از خيانت به شوهر مي گويد. آنجا که با حيله ،يوسف را به اتاق خود کشيده و در ها را مي بندد.آنجايي که با حيله مي گويد يوسف به او تعدي کرده. آنجاکه با حيله براي ديگر زنان ،دام پهن مي کند تا براي خود شريک جرم بتراشد. آنجا که با نيرنگ و حيله ، يوسف را روانه زندان مي کند تا خود را بي گناه نشان دهد.
    حال اين نادان اينها را رها کرده چسبيده به اينکه صفت بارز اين زنان حب يوسف بود. حتي فراموش کرده که اين عشق هم يک عشق شيطاني و خيانت به شوهر بوده است. تازه اين صفت شرم آور چه ارتباطي به عايشه دارد. آيا اين عشق همانند عشق زنان مومن به رسول خداست؟!!!آيا نعوذ بالله رسول خدا مي خواست بگويد عايشه به مرد اجنبي علاقه مند است، و مي خواهد به رسول خدا خيانت کند!!(اوربان اگر سکوت مي کردي بهتر نيود)

    نوشته اي:” عایشه محب نبی بود و زلیخا هم محبش بود . میشه بگی عایشه چه هدف شومی داشته ؟؟

    پاسخ:

    مي گويي شباهت عايشه و زليخا اين است که هر دو عاشق يک نبي بودند!! آخر نادان آن نبي(يوسف) شوهر زليخا نبود عشقي شيطاني و حرام و توام با خيانت بود. هيچ مي فهمي چه مي گويي. شيعه هرگز زبانم لال تهمت فساد و فحشاء به عايشه نسبت نمي دهد آن وقت تو نادان با دفاع احمقانه خود ، داري چنين مي کني!!
    اما اينکه گفتي عايشه چه هدف شومي داشت؟ پاسخ را بارها گفتم باز هم مي گويم. طبق روايت مسند احمد، هنگامي که موقع نماز رسيد، پيامبر بارها نام علي را صدا زد. و هر بار عايشه وحفصه گفتند پدارانمان را صدا کنيم. و اين يعني فتنه و کارشکني براي به نماز نرفتن علي. حتي اگر هم بگوييم شباهت عايشه با زنان اطراف يوسف اين بود که چيزي مي گفتند ولي منظورشان چيز ديگري بود، در اينجا بيشتر قرينه دارد. عايشه و حفصه نمي خواستند علي به نماز برود ، براي همين هي مي گفتند پدرانمان را صدا کنيم. پاسخ رسول خدا نيز که ساکت شويد شما مانند زنان اطراف يوسف هستيد نيز در اينجا کاربرد دارد نه در جمله اي که عايشه گفته پدرم مناسب به نماز رفتن نيست.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 300)