پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مناظره اوربان با محمد باقر امپوسایی یا پوسایی ملقب به مختار ثقفی و فرار وی در مناظره در نیمباز و عدم دفاعش از مذهبش #4705
جناب محمدذاکر براي بنده ثابت شده که بحث با تو بي فايده است.بنده براي اينکه امثال تو به جاده خاکي نزنيد ، دو بار تکرار کردم که سوال اين پست اين است که اگر تمامي مستندات دو طرف را کنار بگذاريم ، ما بايد معني اول مولي را سرپرست بدانيم يا دوست؟ سوال کاملا روشن است. پس فعلا اين را پاسخ بدهيد تا انشاء الله جواب قاطع بنده را به شبهات کودکانه ات دريافت کني.
پس سوال اين شد که ،اگر فردي ذهنيت خود را دخيل ندهد، بايد مولي را سرپرست معني کند يا دوست؟
جناب ذاکر اگر جنابعالي نمي تواني پاسخ اين سوال مشخص را بدهيد لطفا مانند ديگر خوانندگان سکوت نماييد. اگر هم قادر به نگهداشتن زبان خود نيستيد بنده براي منحرف نشدن بحث، جواب شما رانخواهم داد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مناظره اوربان با نماینده مدعی شیعه در دنیای مجازی بنام جناب ولیعصر عج #4740نوشته ايد:(در مورد آيه رضاع کبير عايشه) 1-در آن زمان کاغذ نبوده بلکه بروی پوست ایات رو مینوشتن.ایا بز پوست خشک رو میخوره؟ 2-این روایت ضعیف است
پاسخ:
اولا: اگر نمي داني بدان که بز حتي پلاستيک هم مي خورد. بنده خود ديدم بزي فايبرگلاس اتومبيلي را مي خورد.( يعني واقعا تو اين را نمي دانستي!)
ثانيا: اگر اين روايت ضعيف است و عايشه براي رضاع کبير من درآوردي خود ، هيچ استنادي نداشته، پس به چه حقي بدعت وارد دين نموده است. تو گمان مي کني با ضعيف شمردن اين روايت به عايشه کمک نموده اي!! اين موضوع چوب دو سر نجس است!!
اما در مورد اينکه چرا نام امام علي در قرآن نيامده به اندازه کافي جوايت رادادم. اما اينکه مي گويي چرا موضوع امامت در قرآن نيامده، بايد بگويم صحبت شما صحيح نيست. بارها با الفاظ گوناگون بدان اشاره شده .مثلا در آيه اولوالامر کساني که اطاعت از آنها بدون هيچ قيدي در ادامه اطاعت از خدا و رسول،آمده ، همانا امامان ما هستند. کساني که همچون رسول خدا واجب الاطاعه و معصوم هستند. مصاديق آنها راچه کسي مشخص مي کند . رسول خدا.
نوشته ايد: “گفتی:
مگر اصحاب ،سخن رسول خدا در غدير را دوستي معني نکرده اند، در آن که ديگر شکي نداشتند . ولي آيا دوستي کردند؟ آيا عايشه هنگام فتنه گري داشت دوستي مي کرد ؟آيا معاويه و عمروعاص و ديگران هنگام جنگ با حضرت علي داشتند دوستي مي کردند؟ ابن ملجم هنگام شمشير کشيدن برفرق مبارک ايشان ،چطور؟
جواب دادي:خیر اصحاب چنین برداشتی از غدیر نداشتن وعلی هم نداشت. اگر داشت چرا هنگام انتخاب شدن خلفای ماسبق بدان استشهاد نکرد که بگوید من را نبی در غدیر امام تعیین فرموده؟”
پاسخ:
يکبار نوشته من وجواب خودت را بخوان ببين خودت متوجه مي شوي چه گفته اي!!!
نوشته ايد:” گفتی عایشه صدیقه هنگام فتنه گری.اول دهن نجست را بشور بعد اسم زن پیامبر را ببر . شماها خود نواده ی صیغه هستید و فکر میکنید همه مثل شما بی عفت هستند .ما رو ناموس نبی حساسیم دیگر دهن کجی نکن ای رافضی.
پاسخ:
رسول خدا عايشه را با زنان اطراف يوسف مقايسه کرده( صحيح بخاري، ج 1، ص 165) آيا تو نمي داني که ويژگي زنان اطراف يوسف فتنه گري بود. پس آيا اين فحشها را نعوذ بالله به رسول خدا هم مي گويي. ايشان حتي او را شاخ شيطان ناميده پس نعوذ بالله مستحق چنين الفاظي از طرف شماست.( قبل از پاسخ مقاله شاخ شيطان مرا در همين سايت بخوان)
يک شبهه ديگر هم يادم آمد.
شبهه نهم: نبی اکرم ابتدا باید روش تعیین خلیفه را بیان می کردند و بعد به سراغ تعیین مصداق مي رفت .(یعنی معرفی علی)”
پاسخ:روش تعيين جانشين پيامبران را که قرآن تصريح کرده وآن جعل الهي است .آنجا که موسي فرمود”اجعل لی وزیرا من اهلی” يا آنجا که حتي تصريح مي کند فرمانده لشکر سپاه پيامبر بني اسراييل(طالوت) منصوب خداوند است.
جالب است که حتي قوم خيره سر بني اسراييل هم مي دانستند که فرمانده لشکر سپاه انبياء مي بايست انتصابي از طرف خدا و نبي باشد لذا مي گويند” …. ابْعَثْ لَنَا مَلِكاً “.
وجالب تر اينکه در ادامه اين آيات ، آمده، پيامبر بني اسراييل فرمود : إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكاً يعني ايشان نصب طالوت به عنوان فرمانده سپاه را به خدا نسبت داد و انتخابي بشري ندانست. حال اين موضوع را مقايسه کنيد با عقيده اهل سنت که مي گويند خدا و پيامبرش در مورد جانشيني رسول الله نظري نداشته وبي تفاوت بودند.
آخر مگر نعوذبالله شان پيامبر و دين اسلام پايين تر از يهوداست که فرمانده بني اسراييل ،منتصب خداوندباشد و جانشين رسول الله منتخب مردم .
در هرصورت به تصريح قرآن روش تعيين جانشينان پيامبران جعل الهي است. اما مصداقها را رسول اکرم مي بايست تعيين کند که چنين کرد. به کتب معتبر خودتان مراجعه کنيد .تعداد راکه 12نفر است ،گفت .اولين را به اسم ،گفت (علي).آخرين راهم به اسم ،گفت(مهدي) .وتصريح فرمود که همگي از اهل بيت ايشانند. پس راه روشن است.
در انتهاي اين نوشته بد نيست به اين روايت هم توجه کنيد که براي خردمندان راهگشا است.
روايت مالك از زهري به نقل از عمر:
هنگامي كه در خانه ي پيغمبر و در كنار پيكر پاك وي نشسته بوديم، ناگاه مردي از بيرون فرياد بر آورد كه اي پسر خطاب براي لحظه اي بيرون بيا، من جواب دادم كه ما را آرام بگذار زيرا سرگرم فراهم ساختن مقدمات مربوط به دفن پيامبر هستيم. آن مرد جواب داد كه حادثه اي اتفاق افتاده كه شما بايد از آن مطلع شويد. انصار در سقيفه بني ساعده اجتماع كرده اند قبل از اينكه حادثه ناگواري رخ دهد به آنها برسيد. من رو به ابوبكر كردم و گفتم: بيا نزد برادران خود برويم تا از كم و كيف قضيه مطلع شويم.فتح الباري: 7/30
راستي آن مرد نگران چه بود که با عجله و با فرياد عمر را صدا زد و آن را موکول به بعد از تدفين پيامبر نکرد. منظور او از وقوع حادثه اي ناگوار چه بود؟ آيا ابوبکر وعمر هيچ خطري احساس نکردند و بي جهت مراسم تدفين را رها کرده به سقيفه رفتند؟
دوستان احتمال نمي دهيد اگر عمر وابوبکر به سقيغه نمي رفتند، شايد آن حادثه ناگوار!!!! به وقوع مي پيوست و چه بسا مردم به وصيت پيامبر در غدير عمل مي کردند . و بدين ترتيب اهل سنت نيز هم اکنون شيعه بودند و اين دودستگي تاريخي به وقوع نمي پيوست.!!
اخيرا مقاله اي با عنوان ” یک سئوال یک تلنگر “به قلم علیرضا حسینی در سايت قرار گرفته است. در اين مقاله باز هم با شبهات سبک و آبکي ادعا شده که معني مولي در واقعه غدير ، دوستي است نه سرپرستي. البته بنده جواب اين شبهات مسخره و اکثرا تکراري را نيز خواهم داد، ليکن ابتدا از نويسنده باشرافت اين مقاله ،دو سوال خود را که بار ها پرسيده ام را تکرار مي کنم.
جناب علیرضا حسینی اين دو سوال را پاسخ دهيد:
سوال1: معني اول مولي چيست واگر فردي ذهنيت خود را دخيل ندهد، بايد مولي را سرپرست معني کند يا دوست؟
سوال2: در قرآن واژه مولي به معناي دوست بکار رفته يا سرپرست؟
وهابي مقاله فوق بخش سوم نوشته من است. در حاليکه بنده در بخش اول آن صراحتا از تو نادان خواستم جواب بدهي ولي لال شده بودي. حالا با بي شرمي تمام به من مي گويي فرار مي کنم. (خوانندگان محترم لطفا بخش اول اين مقاله کامنت يک را مطالعه فرمايند)
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1939
اما وهابي حتما در اراجيفت خود پاسخ اين دو سوال روشن بنده هم باشد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: درخواست مناظره با تمام ادیان و مذاهب ومکاتب-جزاک الله #4902يکي اين رواني توهمي را جمع کنه .حالا مي خواهد آبروي اسلام را پيش ديگر اديان ببره. حدافل به آنها بگو وهابي تکفيري هستي!!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #4903جناب مجاهد دین می بینم که مسئولین سایت دوباره دست به دامن تو شده اند. شاید فکر می کنند تو عاقل تر از اوربان هستی. ولي چون از او مودب تري پاسخ جنابعالي را مي دهم.
نوشته اید: ” لعنت خدا بر کسی که قصد زیر سوال بردن ناموس پیامبر و طعنه زدن بر او را دارد”
پاسخ:حالا این را به من گفتی یا نعوذبالله به رسول خدا. چون عایشه را ایشان با زنان اطراف یوسف مقایسه کرده.اگر هم می خواهی بگویی شیعه ، از این جمله پیامبر ،بد نتیجه گیری کرده.پاسخ این است که همان رسول خدا و همان قرآن چهره زنان اطراف یوسف را فتنه گر و هوس باز ترسیم نموده. یعنی همچنانکه ما از ایوب به یاد صبر ، از یوسف به یاد زیبایی، از حاتم طایی به یاد سخاوت و.. از زنان اطراف یوسف به یاد فتنه گری می افتیم.
اصلا فرض کن ما کج فهمیم ولی امشب که رفتی خانه به همسرت بگو تو شبیه زنان اطراف یوسفی. ببین او از تو تقاضای طلاق می کند یا نه؟!!
نوشته اید:” لعنت باز بر کسی که ناموسش شب و روز در تاکسی و اتوبوس و خیابان ها ولگردانه میگردد و بی حیایی میکند و با این حال دهن نجسش را بر روی مادران پاک مونان باز کرده و بر انها ایراد میگیرد ”
پاسخ:
لعنت بر کسی که ناموسش را به اسم جهاد نکاح ،ساعتی در اختیار تروریستها قرار می دهد ودیگران را به بی غیرتی محکوم می کند. می بینی مزخرف گفتن چقدر راحت است!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #4904نوشته اید:” میبینی راوی حدیث خود ام المومنین عایشه است. حال آیا امکان دارد کسی روایتی را نقل کند که به ضرر خودش باشد؟ امکان دارد کسی برای اثبات فتنه گری اش حدیث روایت کند؟”پاسخ:
اولا: مي گويند فرد کم عقلي به ميهماني مي رود.روز بعد از او مي پرسند، برخورد ديگران با تو چطور بود. جواب مي دهد،خيلي خوب بود، حتي روي من نام گلي گذاشته بودند.اسکل!!
پس جناب مجاهد دين مي شود فردي چون معناي طعنه را نمي فهمد، حتي بدان افتخار کند!!ثانیا:مطمئن باش این روایت و همچنین روایت شاخ شیطان ،تنها مواردی نبودند که پیامبر از فتنه عایشه گفته است،و نقل آن از دست عایشه و همچنین بخاری در رفته است.
ثانیا:بله می شود کسی مثلا برای تظاهر، یا بخاطر اینکه خود را نسبت به موضوعی بی علاقه نشان دهد، چنین کند. خصوصا یادمان باشد جماعتی از این روایت می خواستند ،اثبات لیاقت ابوبکر برای جانشینی نمایند .لذا عایشه می بایست نشان می داد که هم ابوبکر وهم خود او به خلافت حریص نبودند.بلکه اصرار پیامبر بود.اصلا فتنه یعنی همین رفتارها دیگر.
ثالثا:ما اين روايت راهم داريم:
ابن عبّاس مىگويد: هنگامى كه رسول خدا بيمار شد، همان بيمارى كه به سبب آن وفات يافت، آن حضرت در خانه عايشه بود. حضرتش فرمود: على را برايم صدا كنيد. عايشه گفت: برايتان ابوبكر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد.حفصه گفت: اى رسول خدا! برايتان عمر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. اُمّ فضل گفت: اى رسول خدا! عبّاس را برايتان صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. هنگامى كه همه آن ها جمع شدند، پيامبر خدا سر مباركش را بلند كرد و على را نديد در نتيجه ساكت ماند. در اين هنگام عمر گفت: رسول خدا را ترك كنيد.
مسند احمد ( 241 هـ )، ج 6 ، ص 47.از اين رو آيا اين احتمال تقويت نميشود كه خواسته رسول خدا نماز خواندن حضرت علي به جايش بوده امّا هر بار اين امر ناديده گرفته ميشده تا اين كه حضرت با ناراحتي جملات بالا را بيان ميفرمايد و عایشه وحفصه را به زنان اطراف يوسف ياد ميكند؟!!
در واقع روايت بخاري داستان روايت مسند احمد است که عايشه، نام علي را با نام ابوبکر عوض کرده، ولي فراموش کرد طعنه پيامبر رانيز عوض کند.!!(والله اعلم)
با تمام اینها فرض کنیم ما از شباهت عایشه با زنان اطراف یوسف باید برداشت خوبی داشته باشیم. پس تو خودت بگو معنی جمله پیامبرچیست؟ فقط خواهشا مثل اوربان اراجیف نگویی. ضمنا توجه داشته باش که پیامبر با ملاطفت به آنها نگفت بلکه با تشر و عصبانیت فرمود”ساکت شو شما مانند زنان اطراف یوسف هستید. ” و از جمله حفصه به عایشه “مَا كُنْتُ لأُصِيبَ مِنْكِ خَيْرًا” همین استنباط می شود که رسول خدا از آنها عصبانی بوده است.
به اندازه کافي توضيح دادم. ولی باز هم توضيح مي دهم.
خطاب اين آيه (أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ) است که بي ترديد فاعل (تَنَازَعْتُمْ) نيز است.حال آيا اين (أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ) شامل خود رسول و أُوْلِي الأَمْرِ نيز مي شود. قطعا خير، چون معنا ندارد خدا بگويد اي رسول و اي أُوْلِي الأَمْرِ از خودتان اطاعت کنيد.. پس اين تنازع ، شامل رسول و أُوْلِي الأَمْرِ نيست ،بلکه ميان خود أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ است .بگذار يک دليل ديگر هم عرض کنم. فرض کنيم کسي بگويد اين ميز و اين صندلي را رنگ قرمز بزن ،اگر قرمز نداشتي سبز بزن. آيا اين جمله بدين معناست که اگر ما رنگ قرمز نداشتيم فقط بايد صندلي را سبز کنيم و ميز را اصلا رنگ نزنيم. قطعا کسي چنين برداشتي ندارد.چون معطوف ومعطوف عليه در تمام ويژگيهاي جمله مشترکند.
به اين ترتيب اگر اهل سنت عقيده دارد که (فَإِن تَنَازَعْتُمْ) تنازع مردم با أُوْلِي الأَمْرِ است ، مي بايست آن را براي رسول هم بداند. و اين پذيرفتني نيست. پس همچنانکه عرض کردم اين تنازع، نزاع بين مردم است نه نزاع بين مردم و اين سه واجب الاطاعه(الله ،رسول ، أُوْلِي الأَمْرِ)
دوست عزيز گمان نمي کنم اگر مجددا شبهه هاي تکراري يا بي ربط مطرح نکني، چيزي بي جواب مانده باشد.
دوست عزيز با اين اولا و دوما… نوشتنت آدم گمان مي کند، جنابعالي شش پاسخ به نوشته بنده داده اي . در حاليکه در اين شش بند داستان خروج عايشه زا گفتي. و اينکه او براي خونخواهي عثمان خروج کرد و هدفش در ابتدا جنگ با علي نبود.حال فرض کنيم حرف شما درست . ولي سوال ما همچنان پابرجاست. چرا در مقابل تصميم خليفه مسلمين ، گردن ننهاد. و در مقابل تصميم ايشان دست به شمشير برد.اصلا با چه توجيهي براي خونخواهي يک خليفه بايد با خليفه ديگر جنگيد . آيا عثمان از علي خليفه تر بود؟
جناب مجاهد دين بالاخره با هر نيتي که باشد، عايشه با خليفه برحق زمانش يعني علي، نه تنها بيعت نکرد بلکه جنگيد.حال سوال اين است که نامبرده مشمول حديث “من خرج عن الطاعة وفارق الجماعة فمات، مات ميتة جاهليّة “(صحيح مسلم ) مي شود يا نه؟
اما در مورد آيه 9 حجرات: وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ .
دوست عزيز بنده شما را به عنوان يکي از باسوادترين نويسندگان اهل سنت مي شناسم. ولي در مورد اين آيه سخت بي راهه مي رويد. معلوم است که دو گروه از مومنين ممکن است با هم اختلاف داشته يا حتي بجنگند . ولي دو گروه از مسلمين با هم ،نه گروهي از مومنين با رسول خدا يا خليفه برحق او.
يعني اينکه اين آيه اصلا متعرض جنگ ميان مومنين با خليفه مسلمين ، نشده است. بلکه اتفاقا به حاکم مسلمين(رسول خدا يا خليفه او) مي گويد با آن دستهاي كه ستم ميكند و تعدي ميورزد بجنگيد تا زماني كه به سوي اطاعت از فرمان خدا برميگردد و حكم او را پذيرا ميشود . هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذيرا شد ، در ميان ايشان دادگرانه صلح برقرار سازيد (واضح است که اينها همه در حوزه کاري حاکم وخليفه است)
به عبارت ديگر اين آيه مربوط به اختلاف وجنگ دو گروه از مومنين است و جنگ مومنين با خليفه را که پيامبر حکمش را فرموده: “من خرج عن الطاعة وفارق الجماعة فمات، مات ميتة جاهليّة “(صحيح مسلم )
حال دوباره سوال خود را مي پرسم. آيا عايشه مشمول حديث”من خرج عن الطاعة وفارق الجماعة فمات، مات ميتة جاهليّة “(صحيح مسلم ) هست يا نه؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #4913جناب اوربان اگر هرکس بد دهن تر باشد برحق تر است ،پس بدان که زنان بد نام خياباني از تو برحق ترند.
بنده با جناب مجاهد دين مناطرات زيادي داشتم .ولي هيچيک از آنها به فحش ختم نشد. بنده ديگر جواب تو را نخواهم داد تو نيز در اين توهم بمان که فلاني جوابي نداشت و فرار کرد. قضاوت با خوانندگان محترم. ضمنا اگر تو واقعا با جناب مجاهد دين ارتباط خانوادگي داشته باشي ، بنده براي ايشان متاسفم که با يک رواني بد دهان رفت وآمد دارد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #4927خدا همه بيماران را شفا دهد.جناب مجاهد دين بنده منتظر پاسخ جنابعالي هستم . اگر هم تا يکي دو روز ديگر پاسخ نداديد به اين نتيجه مي رسم که جنابعالي مايل به ادامه اين بحث نيستيد . ولي اگر اراجبف اين رواني (اوربان) را پاسخ خود مي دانيد اعلام بفرماييد تا پاسخ بدهم . وگرنه بنده حالم بهم مي خورد با اين ابله توهمي همصحبت شوم.والله قسم اوربان باعث ننگ و وهن اهل سنت است. البته چون دخالت او در بحثها باعث انحراف وبي نتيجه ماندن بحث مي شود اگر اين سايت از حضور او استقبال مي کند، فاتحه اين سايت خوانده است. در هرصورت خيلي مايلم نظر اين سايت و همچنين برخي دوستان اهل سنت را درباره او بدانم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا #4930اخيرا مقاله اي با عنوان “روافض سنبل تعصب فرقه اي”به قلم جناب علی حسین امیری در سايت قرار گرفته است. بنده خواستم آن راپاسخ دهم ولي ديدم لازم نيست راه دوري برويم ، همين برخورد اهل سنت با روايت بخاري ،يعني مقايسه عايشه با زنان اطراف يوسف ، مشخص مي کند چه کسي تعصب کورفرقه اي دارد.والله آيا هيچ عاقلي ترديدي دارد که ويژگي زنان اطراف يوسف، فتنه گري وپيروي از هواهاي نفس بود. پس جبهه گيري در برابر واقعيت مقايسه عايشه با آنان ، براي چيست؟
چرا برخورد با نوشته بنده چنين بود که عاقل ترين ومنصف ترين نويسنده سني اين سايت، جناب مجاهد دين، جمله خود را با تهمت، “”کسی که ناموسش شب و روز در تاکسی و اتوبوس و خیابان ها ولگردانه میگردد و بی حیایی میکند و با این حال دهن نجسش را بر روی مادران پاک مونان باز کرده و بر انها ایراد میگیرد””آغاز نمود در حاليکه هيچ نقدي بر نوشته بنده نداشت و فقط گفت ، آيا مي شود عايشه برعليه خودش روايت بياورد (که البته سه پاسخ براي آن دريافت کرد)
و دومين نويسنده (اوربان) که اتفاقا پاسخ بنده را به مجاهد دين خوانده بود ،مجددا همان شبهه را تکرار کرد و در ادامه فقط فحش و ناسزا گفت .
تعصب اهل سنت تا آنجا پيش رفت که فراموش کردند که اين مقايسه ،توسط رسول خدا صورت گرفته و بنده فقط آن روايت را جلو چشمتان گذاشتم. حال اگر بنده لايق اين الفاظ باشم ، نعوذ بالله رسول خدا که آن را گفته ،چه؟اگر هم بگوييد رسول خدا همينطوري چيزي گفت ومنظوري نداشت !!! که باز هم جفا به رسول خدا و نعوذ بالله نادان فرض کردن ايشان است.
آخر چرا براي توجيه اعمال بزرگان خود، رسول خدا را زير سوال مي بريد. والله مي دانيد معني اول مولي و همچنين معني قرآني اين واژه ،سرپرست است، اما مي گوييد رسول خدا اين را نمي دانست، و زماني که مي خواست دوستي را اعلام کند، واژه اي بکار برد که معني اولش ،سرپرستي است.
اينجا هم ادعا مي کنيد، ايشان منظور ديگري داشتند، ولي چون معني واژه ها را نمي دانست، عبارتي گفتند که معني آن فتنه گري است. آنجا مي خواستيد ابوبکر را از غصب خلافت تبرئه کنيد ، انجا عايشه را از فتنه گري.
واقعيت اين است که زير سوال رفتن رسول خدا براي اهل سنت مهم نيست، مهم اين است که بزرگان اهل سنت به هرقيمتي شده،بايد تبرئه شوند!!!
حال جناب علی حسین امیری ديديد چه کسي سنبل تعصبات فرقه اي است. -
نویسندهنوشته ها
اما افسوس که ، وهابيت در چنين بحثهاي مشمئزکننده اي دائم مشغول متهم نمودن شيعه به تحريف قرآن، هستند ، چرا که مي خواهند شيعه را از پيكره اسلام و مسلمانان جدا معرفي کنند. ( واقعا شرم آور است)
اما اهل سنت بداند اگرمي خواهد از اين طريق ،از شيعه ،انتقام بگيرد، بداند ناآگاهانه اساس اسلام را متزلزل مى سازد، چرا كه مى گويد گروه عظيمى از مسلمين قائل به تحريف قرآن هستند، اين ظلم عظيمى بر قرآن مجيد است.
قاريان ما در بسيارى از مسابقات بين المللى قرائت قرآن، رتبه هاى اوّل را كسب كرده اند، و حافظان ما، به خصوص حافظان خردسال، اعجاب و تحسين بسيارى از كشورهاى اسلامى را برانگيخته اند.
هر سال هزاران نفر بر حافظان و قاريان ما افزوده مى شود و كلاس هاى حفظ، قرائت، تفسير قرآن و دانشكده هاى علوم قرآنى، كشور پهناور ما را فرا گرفته است
در تمام اين موارد قرآنى جز همان قرآن معروف و معمول بين مسلمين جهان وجود ندارد و هيچ كس قرآنى جز آن نمى شناسد و در هيچ مجلس و محفلى سخنى از تحريف قرآن مطرح نيست.
ما حتي اگر بپذيريم منظور آن چند عالم درجه چندم شيعه از تحريف ،حذف آيات است، اين عقيده اشتباه را نبايد به کل شيعيان نسبت داد.ولي اصلا چه بسا منظور آنها از تحريف، تحريف معنوي ،یعنی ساختن شأن نزول ومعانی به دلخواه براي آيات، باشد.
ديگر نمي دانم چه بگويم .اگر ما قسم بخوريم که به تحريف قرآن اعتقاد نداريم ، دست از سر ما بر مي داريد!!!