پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
الله الذی لیس کمثله شی
نه ابن تیمیه و نه ائمه اهل بیت علیهم السلام و نه جمهور مسلمین موحد غیر از این نه گفته اند و نه می توانسته اند که بگویند.
این مدعی کذاب و ضال تشیع است که با تجاهل مبتنی بر عناد و کینه عمیقی که از الله سبحانه و تعالی و پیامبران و اولیای راستین الله سبحانه و تعالی دارد خود را به نادانی زده و بر چشم و گوش خود پرده انداخته و بر دلش مهر غفلت زده.تا با افترا به بزرگان دین مبین خواه به شکل تنقیص خواه با غلو اباطیل موهوم خود را لباس موجهی بپوشاند.
و این قدر احمق هستند که از درک مفهوم شعور عاجزند و همه را چون خود احمق پندارند.
با این همه اگر امثال این احمق های عقب مانده نباشند چگونه عقلا حماقت را می توانند به عینه ببینند و به ارزش عقل و بصیرت بیش از پیش وقوف یابند.
برادران موحد تعجب نکنند که چگونه یک بشر می تواند تا این حد بری از عقل و دانش باشد که با این همه چراغ روشن هدایت باز به بیراهه می روند و به دنبال افترائات به درگذشتگان جسارت دروغ بستن به معاصرین موحد را یافته اند.
اینها از فیوضات الهی است که چنین موجوداتی را در این زمان داشته باشیم تا به عمق مجاهدات انبیا و اولیای الهی در امحای چنین حماقت ها و خرافات و وقاحت های شنیع، عینی تر و مستند تردست یابیم.
و الخمد لله رب العالمین
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: آیا آیه تتطهیر شامل همسران پیامبرصلی الله علیه وآله هم می شود؟! #6967بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
درد بی درمان مدعی تشیع توهمات مفروض شان است و بر اساس دروغ ها و اباطیلی که بر اینان بار شده و ناچار به حمل هستند، با هر پدیده و نشانه ای انگل وار مواجه می شوند.و اگر تناقضات فاحش خود را متوجه نشوند جای تعجب ندارد.
این احمق های مسحور تا آن اندازه به دلیل خفقان حاکم بر جمع متعفنشان غرق اباطیل و اکاذیب و افترائات به دین و الله تعالی و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام و صحابی کرام رضی الله عنهم شده اند که نمی توانند حتی به توان بالقوه خود باور داشته باشند و طبعا” دیگران را چون خود فاقد نعمات فطری الهی می دانند.
تمام تلاششان در رد و اثبات افراد است و احمقانه بر این باورند که همه چون خودشان انگل و مرید نام وخالند و از درک مفاهیم عاجزند.
تفاوت اصلی بین جماعاتی چون این حقیران مدعی با سایر انسانهای راستین و آزاد در این است که این مدبرین خود را فاقد نعمت عقل می دانند و محتاج مرادی من دون الله می مانند.و از خود اراده ای را متصور نیستند و با خلط مفاهیم و تعمیم جاهلانه و مفلوکانه اراده تکوینی الله تعالی به حوزه عبودیت بشر مقام انسان را در حد حیوان تنزل می دهند.و چون از درک توان فطری و قدرت اجتهاد و ارزش آن غافلند به خرافات و وساوس شیطان مبتلا می شوند . وقیحانه تهمت عصمت تکوینی را به مجاهدان فی سبیل الله می دهند و از فهم این وهن و ظن ناشی از خبث اندیشه التقاطی شان هم خود را محروم و هم دیگران را فاقد می دانند.
اگر در آنچه به عنوان مقدسات در این جماعت مسحور و منجمد در خرافات و وسواس الخناس که بر ذهن و تصورشان نشسته دقت کنیم بهترین نمونه توفیق اغوای شیطان که بر آن قسم خورده را به عینه می توان دید.
از ذکر مصادیق شرک و نفاق و کفر و تعصب و رذایل دیگر موجود و رایج در جماعتشان به علت تواتر طرح صرف نظر می کنم و تنها به این بسنده می کنم که موحدین حاضر انتظار کلام منطقی و معقول و مشروع از این قوم هتاک و خبیث و طاسم شده شیطان نداشته باشند.که میخ آهنین بر سنگ فرو نخواهد رفت.
تنها موهبتی که حضور این خناسان وقیح را قابل تحمل می کند آشنایی بیشتر و عینی تر با مظاهر و مصادیق کفر و شرک و نفاق و فتنه و وسواس شیطانی است.
و السلام علی من اتبع الهدی
چنانچه از نص صریح آیات الهی بر می آید مشرکین و کفار غالبا” به دنبال وساوس شیطانی در دام باورهای مشرکانه و کفرآلود به تصوراتی چون مدعیان وجوب توسل به من دون الله گرفتار شده و یا می شوند.و عدم بخشش گناه شرک در کنار وعده بخشش هر گناه دیگری اهمیت و ظرافت و باریکی راه راست توحیدی را می رساند. و مخاطب قرآن کریم از افتادن به ورطه هلاکت شرک و کفربا ذکر قصص و امثال هشدار داده شده. و صد البته درخت مکر شیطان صد ها ریشه دارد و متاسفانه با اینهمه انذار کلام الله و رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در تبیین مصادیق شرک و نهی صریح از آن باز شاهد انحرافات و ضلالت های آشکار و حتی منطبق بر ارتکابات مشرکین صدر اسلام توسط فریب خوردگان شیاطین جن و انس هستیم.و بهانه ها و تصورات و اوهامی مشابه و حتی منطبق با گروه های معروف ضاله و مشرک را هنوز می بینیم و میشنویم.توسل به درگذشتگان و توسل به هر چیز و هرکس در امر خارج از قدرت و توان او به تصور وساطت و یا وسیله نجات و امثال آن شرک است و خلط مفهوم تعاون بشری با توسل به من دون الله به تصور قرب الهی از مصادیق شرک است.
وهر بشری خواه زنده و خواه در گذشته و هر آنچه که مخلوق نامیده می شود من دون الله است و جز الله سبحانه و تعالی همه نیازمند رحمت و فضل اوییم و هرچه در این حقیقت مومن تر باشیم هم به میزان فقر خود بیشتر واقف میشویم و هم به حقیقت و قرب الهی نزدیک تر خواهیم شد.
از این منظر آیا غلوات مدعیان مشرک که به ساحت بزرگان و اولیای الهی افترا زده می شود در واقع وهن و تنزل مقام رفیع محصول مجاهدات خالصانه این عزیزان در اعتلای کلمه توحید نیست؟
والسلام علی من اتبع الهدی
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
از حاضرین از اهل سنت و جماعت درخواست می کنم چنانچه از وفات و یا شهادت حضرت زهرا علیها سلام کسی خوشنود است خود را با دلایل خوشنودی خود معرفی کند.و اگر کسی در بین اهل سنت قاتل احتمالی حضرت بتول علیها سلام را ظالم نمی داند بفرماید.
و در صورت صحت اکاذیب این مدبرین مشرک قائل به شهادت حضرت فاطمه علیها سلام آیا در جهان اسلام کسی پیدا می شود به نفع ضارب و قاتل و بر علیه بانوی دو عالم موضع بگیرد.
با وجود اطمینان از کذب مروی و اهانت های واضح مدعیان هتاک و بی مایه این سوالات را پیش آوردم تا مگر کمی به شعور مخاطبینشان احترام بگذارند و با این گونه اکاذیب راه اسلاف خائنشان را در ایجاد تفرقه آنهم براساس کثیف ترین اشکال ممکن چون دروغ و افترا و بهتان به اولیا و اصحاب مخلص رسول اکرم صلی الله غلیه و آله و سلم ادامه ندهند.
هر عامل تفرقه انگیز بین مسلمین مذموم است و در از بین بردن فتنه تا حد قتال با فتنه گر امر اکید وجود دارد.
حال یک سوال و یاشیهه و یا هر اسم دیگری که تو ای مدعی تشیع بر روی آن می گذاری از تو دارم
و آن اینکه تو و اربابانت و امام زمانت جز انتقام و محاکمه گذشتگان کار دیگری هم دارید؟
و السلام علی من اتبع الهدی
به علت تکرار حذف شدبنام خداببینیم تا کی و کجا بر این باور صحت کتاب فتنه انگیز سلیم ابن قیس می مانی.
اما اگر بنا برادعای شما این کتاب درست باشد به نتایجی می رسیم که خوب نیست.
اینکه ائمه اهل بیت اهل فتنه بودند و با ذکر مسائل تفرقه انگیز فضای جامعه را متشنج می کردند.
و اینکه ابوالائمه حضرت علی علیه السلام را ناتوان از دفاع از ناموس خود و ادای تکلیف امامت منصوص می دانند.
و اینکه پذیرفت عدم توفیق انجام رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با قبول متون مورد تایید به قول شما امام جعفر صادق که جز معدودی همه کافر و مرتد و منافق شدند و هدایت یافتگان هم از برکت ولایت علی علیه السلام هدایت شدند ولی باز مجبور به تقیه و سکوت در برابر ظلم و انتظار بر ظهور مهدی موعود تا زمانی دور شدند.
آیا چنین رسالت ابتری که نویسندگان کتبی چون اسرار آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم در دفاع از ادعای اصل امامت عنوان می کنند کل تلاش رسول اکرم را هبا منثور نخواهد کرد؟
این چه دینی است که درعین ادعای اکمال دین و اتمام حجت همه نتایج و آثار مبارکش موکول به ظهور مهدی اوست.و باقی تاریخش سرشار از ظلم ونفاق و توطئه و خیانت و قتل و تجاوز و غصب و نفاق است تا حدی که والاترین انسانهای تاریخ بشری را که تعدادشان تنها 14 نفر می باشد را وادار به تقیه و سکوت در نهایت مظلومیت می کند تا جایی که قدرت دفاع از ناموس و حق را از ایشان سلب کند.
از کجا معلوم که ادعای ظهور هم چون وعده های دیگر این خدای مدعیان درست از آب در آید و همان بلایی که بر سر رسالت افضل انبیا و المرسلین نازل شد بر نهضت موعود او نیاید؟
مدعی تشیع کاش می دانستی که ادعایت تا چه حد احمقانه و خلاف واقع است و تا چه حد با افکار پوسیده و فتنه انگیزت راه را بر شیاطین در رخنه در رگ وریشه خود هموار می کنی.
گوشه ای از نتایج بر آمده از قبول صحت افسانه ها و اراجیف نوشته هایی چون اسرار آل محمد را با تو گفتم و خواه پند گیر خواه ملال.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پیامبر وظایفش را انجام داد و امام زمان چرا انجام نمی دهد ؟؟ #7498بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
در مورد تقیه گفتید. بد نیست بدانید تقیه یک حالت دفاعی خاص است و کتمان و اخفا و انکار مصلحتی باور در شرایط خاص است.و تا آنجا که می دانیم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایتی موجود نیست که بر خلاف دین کلامی گفته باشد.و دوران تبلیغ و ابلاغ رسالت حضرت به چند بخش به شکل تبلیغ خاص و عام تقسیم شد.
اینکه 313 یار امام هنوز به عرصه حیات پا نگذاشته اند هم از آن ادعاهای جالب است و این درحالی است که مراجع تقلید دنیای مدعی تشیع در آمار چند سال پیش از مرز 4000 نفر گذشته.و این بهترین دلیل برای ضلالت اکثر علمای مبلغ مذهب مدعیان بر اساس ادعای خودشان است.و اگر مورد رجعت را هم در نظر بگیرند وضع وخیم تر می شود.
درد و بیماری عینی و لاعلاج مدعی تشیع بسیار روشن است و جز این نیست که:
امامتی که به بهانه لزوم وجود جانشین حی و حاضر ابدع شد با سپری شدن و پایان حیات امام یازدهم باطل شد.و با توجه به عدم وجود فرزند از ناحیه ایشان افسانه های تولد و غیبت های صغری و کبری ساخته و پرداخته شد.
و از آنجا که جماعت تحت نفوذ مراجع تحریف افسانه سرا و خرافه پرور، خود را فاقد فهم مفاهیم و مبانی دینی می دانند و هر نکته و حکمی را مستلزم تفسیر و تبیین توسط امام منصوص فرض نموده اند مراجع تحریف را به سوء استفاده های رایج در این جماعت تطمیع کرده که گوشه گوشه زوایای ظلمانی و استثماری این باور سراسر خرافی و ضد دین با هر مورد از موارد دفاعیات احمقانه ای که توسط سردم داران و یا مقلدین کور، به ظهور و بروز می رسد.و از همین روی است که نه دهم دینشان باید که بر تقیه باشد.
به عبارت دیگر مدعی تشیع مادامی که به قول خودشان تقیه کند و در واقع تظاهر به تدین کند می تواند در کنج خرابات و دیر های خود هو بکشد و از من دون الله مدد بگیرد و ماتم ارتحال و جشن میلاد بگیرد.و در آخر منتظر بماند تا غلط های امروزش توسط امام زمانش پس از ظهور تصحیح شود
این اوضاعی است که به همین سادگی بر جماعت مستضعف مدعی و یا متوهم تشیع حاکم است و هیچ دفاع عقلایی ندارند که از باور خود نمایند.و با هر واکاوی و دفاعشان انسجام پوشالی اعتقادات و دلایلشان به هم می ریزد و درواقع برملا می شود.
و اینجاست که اهمیت تاکید اربابان سلفشان بر تقیه که در واقع ریاکاری و کتمان نفاق و نیت شوم مبدعین این آیین ضاله است بر اهل خرد و جمهور مسلمین روشن می شود.
والسلام علی من اتبع الهدی
این موارد دروغ های اثبات شده این موجودات است.-دشمنی اهل سنت با اهل بیت علیهم السلام در حالی که محبت اهل بیت بر مسلمین فرض است.
-امامت منصوب من عندالله درحالی که نفی صریح ختم نبوت و اکمال دین است.
-تخاصم صحابه و اهل بیت علیهم السلام در صورتی که مراودات دوستانه آنها و ارتباطات خالصانه ایشان با مرور بدون غرض تواریخ و منقولات و آثار این بزرگواران ثابت است.
-تاکید و ابرام بر روایات نادرست و ضعیف که مجعول بودن اکثر آنها ثابت شده است.
-سب و لعن و طعن درگذشتگان و جعل اختلافات بین صحابه که موضوع و تم اصلی این افسانه ها و جعلیات مادیات است و از هدف و سیره این بزرگوارن بعید است.خلافت و فدک از آن جمله است.
-در مجموع در هر موردی از مواضع که مبلغین مدعی تشیع بیشتر اصرار می کنند می توان به روشنی آثار افتراق و نفاق و دشمنی و شرک و کفر ناشی از آن را مشاهده کرد.
به یاد داشته باشیم که مشرکین اعراب جاهلیت در توجیه اعتقادات کافرانه و مشرکانه خود به باور حاکم و موروثی آبا و اجدادشان دلالت می کردند.
والسلام علی من اتبع الهدی
–
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
هر عمل مرتکبه و منتسبه و حتی مفتری بر افراد،فی نفسه بر اساس نصوص تعریف دارد. و مشخصا” ارتکاب و انتساب و افترای اعمال بر شخص کفایت در رد و اثبات آنها ندارد.و این شیوه بین مسسلمین معمول و مامور است.و تنها مدعیان تشیع به دلیل ضلالت باورشان، بر اشخاص و اخبار تحمیل شده بر آنها توسط کوردلان اسلافشان تمامی باور و تکلیفشان را بنا می کنند.
از این قبیل دست آویزها در آیین ضاله مدعی تشیع زیاد و امر غالب است و شخصیت محوری، انحراف و انحطاطی است که در این آیین التقاطی و مشرک معمول است.تا جایی که هیچ نصی بدون توشیع شخصیت موهوم و بدیعی که تحت نام ائمه اطهار ملبس کرده اند مقبولشان نمی افتد.و از ضعف فهم و عقلی که بر آنها تحمیل شده دیگران را چون خود می انگارند.
حتی قرآن کریم و روایات صحیح را بنا بر روایات مجعول خود عملا” غیر قابل فهم و استفاده می دانند و در عصر حاضر خود را تا زمان ظهور امام زمان موهومشان در اضطرار و تعطیلی حدود محکوم می دانند.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پیامبر وظایفش را انجام داد و امام زمان چرا انجام نمی دهد ؟؟ #7742بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اگر کمی به سلول های خاکستری خود فشار آورید در می یابید که نیازی به کتابی در عرض قرآن کریم وجود نداشته و جامعه توحیدی متشکله توسط رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بهترین عامل تبلیغ دین و سیره نبوی بوده اند و پس از ایشان تابعین و بعد هم تابع تابعین.
عدم توجه به اصول متقن و ترسیم شده در آیین نورانی اسلام که در قرآن و سیره نبی مکرم و رفتار صحابی جلیل القدر متجلی است عامل اصلی و روشن انحرافات و کج فهمی های آیین ها و نحله های فکری ضاله است.و تصریح آیات شریفه بر تکلیف نوع بشر در ابتدای در تعقل و تدبر و تاسی به سنت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کافی و بلیغ است.
خلط مفهوم تقیه که تکلیف دفاعی است با اختفای متصوره شما که در واقع از مراتب ابلاغ رسالت است و به آن توجه ندارید،ناشی از نوع نگاه آیینی شما است که مبتنی بر موهومات القایی تان ناچار به ارتکاب می شوید.
مراتب شناخت و تعلیم و تعلم واضح و معروف است و چنانچه بر اساس موهومات آیینی امثال مدعیان تشیع نسل متقدم و بلافصل عصر نبوی را فاقد درک درست مفاهیم دینی بدانیم، عملا” رسالت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم را نا موفق و ابتر فرض کرده ایم.و این کاملا” و به روشنی بر خلاف و تقابل با نصوص قرآن کریم و سنت نبوی است.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف #7743بنام خدالسلام علی عبادالله الصالحین
ادله عقلی و تصحیحات روایات و توجه به معانی کلمات به حد کفایت گویای بطلان ادعای مشرکین ملبس به تشیع ائمه اهل بیت علیهم السلام می باشد.
ولی چرا باز شاهد تکرار چنین ادعاهای شاذ و غیر واقع هستیم؟
[آیا این دست و پا زدن ها و فرافکنی ها و افترائات به بزرگان دین و وهن اهل بیت علیهم السلام و تنزل مقامات ایشان ناشی از دریده شدن پرده اکاذیب ملبس به قاعده تقیه نیست؟
چنانچه ملل آزاد و خردمندان منصف شاهدند تنها رمز استمرار حاکمیت جهل و خرافه و شرک در جوامع بسته مانند مدعیان تشیع بسته بودن و خفقان حاکم بر آنان است.
و با افشای اکاذیب و ابداعات و جعلیات شایع و رایج بین این جوامع ناچار در مسیر تحریف و پیچیده جلوه دادن مفاهیم نیازمند به ابداع و بسط ابزار فریب کاری و تحمیل اباطیل می شوند.که این رویه محور تعلیماتی حوزه های جهلیه بوده و هست.
برای اثبات بطلان باور مدعیان وضعیت حاکم بر آنها کافی،گویا و عینی است. و اعمال خرافی و توسلات مشرکانه بین آنها بدیهی و روشن است.و ضلالت و تسلسل باطل و ارتجاع سیاه غیر دینی و تضاد و دشمنی آشکار این موجودات با مبانی اصیل دینی و عقلی مشهود و اظهر من الشمس است. و نیازی به بررسی های پیچیده و مشکل تاریخی ندارد.
و السلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: اقایان اگر اجازه بفرمایند و مسدود نفرمایند جواب داریم #7744بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
مسدود شدن حساب شما را نمی دانم و اگر مدیران محترم پاسخ دهند شخصا” خوشحال خواهم شد.
اما در مورد ادعای پر بودن دست مدعی تشیع باید که توهم باشد.
تکثر و تنوع باورها و فتاوی مراجع در بین مدعیان ناشی از باور شخصیت محور و بشر بنیاد است که تنها تحت نام دین و تشیع ملبس گردیده.و این حقیقت است که حتی خود شما را وا میدارد که بگویید و اعلام کنید که تنها مدافع نظرات خود هستید.و همین جمله و تعابیری از همین دست را از هر مرجع و مقلدی می شنویم و در مورد هر اصل و رسم آیینی عدم انسجام و وحدت رای و عمل کاملا” عادی است.تا جائیکه مقلد مستضعف و تحت نفوذ را وادار به پذیرش خرافات و اوهام القایی می نماید.چرا که هیچ توجیه منطقی و عقلی برای ارتکابات خود و هم کیشانش نمی یابد و به خود القا می کند که فاقد قوه تشخیص و فهم حقیقت است و باید که مقلد بماند.
در حال حاضر هم اختلافات بنیادی بین مدعیان اعم از مراجع و مقلدین و طلسم شدگان این آیین غیر قابل انکار است.
در همین مورد ادعای شما قول کافی کاف لشیعتنا را قبول کنیم یا غیر صحیح بودن طبق قول حضرت عالی.
و السلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
ولایت به کسر واو به معنای دوستی و اولی به سرپرستی است و به فتح واو به معنای امارت و یا همان خلافت منظور شماست.پس هر دو معنا درست است.که با قرینه لازم اعراب واو و یا معنای منظور کلام واضح می شود.پس جایی با وجود قرینه معنای دوستی و جایی به معنای خلافت است.
بحث غدیر خم هم روشن است و قرینه دعای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم منظور دوستی و محبت را از استخدام کلمه ولی می رساند.و برداشت اشتباه از این خطبه ناشی از عدم تسلط علمی و یا سوءنظر و یا مبتنی بر مفروضات نادرست می باشد.
مسئله جانشینی و خلافت پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم بنا بر شرایط خاص زمان خود بروز و ثبوت داشته و قبول و رد آن کوچکترین اثری در باور یک مسلمان موحد ندارد.چرا که تمام اصول اغتقادی در قرآن کریم مصرح است و افراد نمی توانند شارع و یا هادی باشند.و تنها می توانند و باید که متذکر حجت بالغه همانا قرآن و سنت نبوی باشند و لاغیر.
]امامت منصوب من عندالله محصول و هم مفروض موهوم مدعی تشیع آفتی است که در تقابل آشکار با مبانی اصیل و متقن دین مبین ابداع شده. تا با تمسک به این ابداع مهلک و دروغین، ختم نبوت و اکمال دین، و اتمام نعمت و حجت بر مردم را به طریقی انکار و تخطئه کنند.
لذا مدعی تشیع ناچار است در جهت توجیه اعتقاد التقاطی و بشر بنیادش همواره از متشابهات و نظر افراد شاهد بیاورد.
[sع ععلل تشکل چنین فرقی در جای خود قابل بررسی است اما به روشنی می توان گمراهی و انحراف از دین و راه حق را در شعارها و مناسک و مراسم و ادله آبکی و قیاس های باطل مورد استعمال شان مشاهده کرد.
-شهادت سوم را در حالی لازم و محتوم متصورند که اصطلاح شهادتین هنوز بینشان رایج است.
-معصومیت تکوینی 14 معصوم را در حالی مقطوع می دانند که مجاهدات این بزرگواران را متذکرند
و چگونه یک معصوم فطری را مجاهدتی می توان تصور کرد؟
-عملا” با این نوع باور و نگاه به انسان و دین هدف نهایی در شناخت و وصل به نور واحده مفروض 14 معصوم ختم می شود و چون با رسیدن به این توهم کار آیین مختوم است،پس همواره باید که تنور مظلومیت و غربت و دشمنان فرضی و غصب و غیره داغ بماند.
والسلام علی من اتبع الهدی
بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
نتیجه گیری های انجام شده توسط شما تاویل و تعبیر شخصی شماست. و صراحت آیات کریمه بر استعانت و تعبد انحصاری الله جل جلاله و تاکیدات عدم تعبد و استعانت از من دون الله نقطه مقابل و مخالف تاویلات از این دست است.
خلط مفهوم و مبحث تعاون بین مومنون در امور بر و تقوا و عدم آن در امور اثم و عدوان با تعابیر ابداعی و مشرکانه ناشی از ظن و گمان باطل مبدعین کج فهم است.
پیام روشن و صریح تمام انبیا و اولیای الهی توحید است و رستگاری هر کس را در گرو آن دانسته و متذکر شده اند.
اینکه مردگان نمی شنوند و با فرض شنیدن نمی توانند پاسخگو باشند نص آیات کریمه است.
و اینکه الله سبحانه و تعالی نزدیکترین و مجیب دعوت الداع اذا دعان است هم ایضا”.
حال توهم و تصور واسطه گیری و توسل به قبور و ارواح چه چیز را میرساند؟.
شریک قائل شدن برای خدا با لزوم و یا منحصر کردن طریق کسب فیض و اجابت دعا در افراد خاص چه تفاوتی دارد؟!!
حتی یک آیه از قرآن کریم جواز توسل به قبر و اولیای درگذشته را نمی دهد و بر خلاف آن نهی از استعانت من دون الله به دفعات تصریح شده است.و هر مخلوقی از جمادات تا نباتات و حیوانات و انسان و جن من دون الله هستند.
درخواست دعا نزد الله تعالی و یاری جستن و استفاده از توانایی معمول و معروف بین ابنای بشر امری بدیهی و مجاز و حتی توصیه شده است و تعمیم این امور به حیات با ماهیت ناشناخته پس از مرگ تنها مبتنی بر ظن و قیاس باطل است که جاعلانی با هر نیتی در طول تاریخ بشری بر آن بوده اند و مع الاسف با انذار اکید دین مبین باز شاهد خطاهای این چنینی هستیم.ضمن اینکه درخواست و استعانت های لغو مورد اشاره هم در صورت تصور وساطت بین خدا و خلق شرک است.
والسلام علی من اتبع الهدی
-
نویسندهنوشته ها
السلام علی عبادالله الصالحین
اگر به یک سوال اساسی پاسخ داده شود و موضع صریح اتخاذ گردد،خواهیم یافت که اثبات مصادیق صحابه و یار غار علی السویه و موکول به برداشت شخصی است و در هر صورت برای مسلمان موحد و هر انسان حق طلبی مصادیق فرضی و یا واقعی به میزان اطلاع و تحقیق خود وی باز می گردد.
اما سوال منظور اینکه:
ملاک و معیار صحت و سقم چیست؟
یا بر چه اساسی و با چه ابزار و معیاری ایمان و کفر و نفاق و ارتداد و شرک و دروغ و راست و خیر و شر تعریف می شود؟
بنده تا این اندازه می دانم که قدرت تشخیص موضوعات و شناخت مفاهیم قابلیتی است که در هر انسان فطرتا” وجود دارد و به فعلیت آوردن آن است که در هر فرد بنا به تلاش فردی اش متفاوت است.و این یک اصل کلی در مورد انسان است که در حیطه توان و اختیارات خود طی طریق می کند و به باور و عاقبت کار خود می رسد.
از جمله امور منهیه الهی و البته عقلی عدم تقلید کور و شخصیت محوری است و طبعا” هر انسان حاصل تلاشش عایدش خواهد شد و نتیجه عمل کسی در نامه عمل دیگری ثبت نخواهد شد.
لذا تولی و تبری بر اساس حق و باطل است که معنا می یابد و این امر در مورد اشخاص صرفا” بر اساس استنباط فردی و یا جمعی تطابق می یابد.
از همین جهت و با همین رویکرد است که محاسبه اعمال انسانها با توجه به عدم اطلاع از همه ابعاد وجودی و نیت شان توسط غیر خدا محال و منتفی است.و صراحت نص بر نهی از محاسبه حتی توسط افضل بشر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم موید این نظر است.
خلاصه اینکه اشخاص بر اساس شناخت حتما” ناقص دیگران ارج گذاری می شوند و بدیهی است که ابعاد پنهان از نظر هر کس بردیگران و حتی خودش وجود دارند و چه بسا از آنچه تصور شود بیش باشد.
بر این اساس است که آیین های شخصیت محور و منکر توانایی های فطری،مستقل و باالقوه بشر همواره در رد و اثبات اشخاص چانه می زنند. چرا که اساس اندیشه و باور طفیلی شان بر شخصیت است و در صورت تخریب و یا انتساب نقیصه به مرادشان همه باورشان نقش بر آب است.
بارز ترین نمونه اینگونه مکاتب طفیلی و انگلی مدعیان تشیع اند و به روشنی می توان محصول باور بیمار گونه شان را در ارتکابات و ادعاها و اعمال و مراسمشان مشاهده کرد.
والسلام علی من اتبع الهدی