مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا

Home انجمن ها امهات المومنین مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  rrw در 10 سال، 2 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 135)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #5131

    shariati
    کاربر

    {جناب شريعتي شما متاسفانه دو موضوع را با هم خلط مي کني. موضوع اين پست، علت مقايسه عايشه با زنان اطراف يوسف است. لذا بنده بحث به نماز رفتن يا نرفتن ابوبکر را طرح نکردم. شما خود شروع کرديد که ببين ابن عباس هم مي گويد ابوبکر به نماز رفت.}
    اینو من گفتم 😐

    {رابعا: ثالثا:ما اين روايت راهم داريم:

    ابن عبّاس مى‌گويد: هنگامى كه رسول خدا بيمار شد، همان بيمارى كه به سبب آن وفات يافت، آن حضرت در خانه عايشه بود. حضرتش فرمود: على را برايم صدا كنيد. عايشه گفت: برايتان ابوبكر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد.حفصه گفت: اى رسول خدا! برايتان عمر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. اُمّ فضل گفت: اى رسول خدا! عبّاس را برايتان صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. هنگامى كه همه آن ها جمع شدند، پيامبر خدا سر مباركش را بلند كرد و على را نديد در نتيجه ساكت ماند. در اين هنگام عمر گفت: رسول خدا را ترك كنيد.

    مسند احمد ( 241 هـ )، ج 6 ، ص 47.

    از اين رو آيا اين احتمال تقويت نمي‌شود كه خواسته رسول خدا نماز خواندن حضرت علي به جايش بوده}
    هر وقت در یک بحث کم میاری یک بحث دیگرو میکشی وسط فرار به جلو دیگه حضار خود قضاوت کنند کم کم میگی من این تایپیک و نزدم تو زدی ؟ به خدا ؟
    کم کم داریم اوریان جان بعد از بحث رنان اطراف یوسف و جنگ تبوک و حدیث ابن عباس رض مدیر مدرسه میرسیم به غدیر خم 😐
    { ثابت کند علماي شيعه واقعه غدير را دوستي مي دانند نه سرپرستي}
    بعدشم حتما باید پرتقال فروش رو پیداکنیم 😐
    هنوز منتظر اینم ببینم اخر از رو میری بقیه حدیث رو ترجمه کنی یا نه 😐

    #5132

    shariati
    کاربر

    {جناب شريعتي شما متاسفانه دو موضوع را با هم خلط مي کني. موضوع اين پست، علت مقايسه عايشه با زنان اطراف يوسف است. لذا بنده بحث به نماز رفتن يا نرفتن ابوبکر را طرح نکردم. شما خود شروع کرديد که ببين ابن عباس هم مي گويد ابوبکر به نماز رفت.}
    اینو من گفتم 😐

    {رابعا: ثالثا:ما اين روايت راهم داريم:

    ابن عبّاس مى‌گويد: هنگامى كه رسول خدا بيمار شد، همان بيمارى كه به سبب آن وفات يافت، آن حضرت در خانه عايشه بود. حضرتش فرمود: على را برايم صدا كنيد. عايشه گفت: برايتان ابوبكر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد.حفصه گفت: اى رسول خدا! برايتان عمر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. اُمّ فضل گفت: اى رسول خدا! عبّاس را برايتان صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. هنگامى كه همه آن ها جمع شدند، پيامبر خدا سر مباركش را بلند كرد و على را نديد در نتيجه ساكت ماند. در اين هنگام عمر گفت: رسول خدا را ترك كنيد.

    مسند احمد ( 241 هـ )، ج 6 ، ص 47.

    از اين رو آيا اين احتمال تقويت نمي‌شود كه خواسته رسول خدا نماز خواندن حضرت علي به جايش بوده}
    هر وقت در یک بحث کم میاری یک بحث دیگرو میکشی وسط فرار به جلو دیگه حضار خود قضاوت کنند کم کم میگی من این تایپیک و نزدم تو زدی ؟ به خدا ؟
    کم کم داریم اوریان جان بعد از بحث رنان اطراف یوسف و جنگ تبوک و حدیث ابن عباس رض مدیر مدرسه میرسیم به غدیر خم 😐
    { ثابت کند علماي شيعه واقعه غدير را دوستي مي دانند نه سرپرستي}
    بعدشم حتما باید پرتقال فروش رو پیداکنیم 😐
    هنوز منتظر اینم ببینم اخر از رو میری بقیه حدیث رو ترجمه کنی یا نه 😐

    #5140

    rrw
    کاربر

    نوشته اي:” میگم داستان غلطه بر این اساس که قضاوت از قبل انجام شده ؟ حتی قبل از شنیدن حرف های شاهد ؟ تو میگی اقرار کردی ؟”

    پاسخ:

    باز هم تکرار مي کنم. چرا هر داستاني که شبيه اين روايات باشد، با هر اسم وهر موضوعي ، يک نتيجه دارد و آن دروغگويي يکي از راويان(فرشيد) ولي به روايت عايشه وابن عباس که مي رسيد، نتيجه گيري ديگري مي کنيد.

    نوشته اي:” مشکل اینست که اولا شاهد را مدیر قبول ندارد ثانیا تمام حرف های شاهد را قبول ندارد و حذف کرده و فقط هر چه خواسته را از حرف هایش گرفته..”

    پاسخ:

    اولا:همانطور که گفتم، اگر مدير مدرسه از کسي که هم عقيده و هم مسلک خاطي است، شاهد بياورد، دليل بسيار قوي تري است.

    ثانيا: مدير مدرسه پذيرفت که فرشيد گفت حسن پايت در چاله نرود ولي او فعلا مي خواهد روي اين قضاوت کند که چرا حسن به فرشيد دشنام داد. جناب شريعتي بنده هم فعلا پذيرفته ام که پيامبر گفت ابوبکر به نماز برود، ما فعلا مي خواهيم روي اين قضاوت کنيم که پيامبر چرا به عايشه گفت ساکت شو شما مانند زنان اطراف يوسف هستيد. بخاطر اينکه عايشه ابوبکر را براي نماز مناسب نمي دانست، يا کار شکني او در صدا کردن علي. (موضوع روشن است به گمانم نمي خواهي پاسخ دهي)

    نوشته اي:” حسن و فرشید داستان شما زن و شوهرند”

    پاسخ:

    خوب که چه؟ لوط و زنش هم با هم زن وشوهر بودند.

    نوشته اي:” مدیر چرا تمام حرفای شاهد را قبول نمیکند”

    پاسخ:

    آقا جان، هم مدير مدرسه تمام حرف شاهد را قبول کرد ،هم من تمام حرف ابن عباس را. حالا بگو علت ناسزا حسن به فرشيد و علت تشر رسول خدا به عايشه ،چه بود؟

    #5141

    rrw
    کاربر

    نوشته اي:” شما با بیان این مطالب پیامبر ص ترسو میدانید ؟ با توجه به ادامه حدیث ابن عباس رض تمام حرف های شما توهم است چون پیامبر ص در ادامه هیچ اشاره ای به علی رض نکرد حتی ان زمان که حالش بهتر شد”

    پاسخ:

    خير پيامبر ترسو نبود همچنانکه علي نيز ترسو نبود، ولي کودتا شروع شده بود، و متاسفانه رسول خدا با آن بدن رنجور ،کاري نمي توانست بکند. اما در ادامه همين روايت آمده که به محض اينکه اندکي در خود احساس قدرت کرد، در حاليکه دو نفر دستان او را گرفته بودند وپاهاي ايشان روي زمين کشيده ميشد، به طرف مسجد رفتند. راستي اگر ايشان با ميل خود و باعلاقه ابوبکر را به نماز فرستاده بود، چه لزومي به اين کار بود.

    نخير دوست عزيز ما رسول خدا را ترسو نمي دانيم، لطفا شما ايشان را نادان ندانيد که در مقابل اين سخن عايشه که ابوبکر براي نماز مناسب نيست، او را با زنان فتنه و بدنام اطراف يوسف مقايسه کرده.

    نوشته اي:”هر وقت در یک بحث کم میاری یک بحث دیگرو میکشی وسط فرار به جلو دیگه حضار خود قضاوت کنند کم کم میگی من این تایپیک و نزدم تو زدی ؟”

    پاسخ:

    جناب شريعتي معلوم است که من نهايتا مي خواهم رفتن ابوبکر به نماز را زير سوال ببرم. و چنين خواهم کرد. ولي اتفاقا الان که دارم بحث را متمرگز مي کنم. تو هي به نماز رفتن ابوبکر را جلو مي کشي. در حاليکه من مي گويم بگذار اين موضوع را در ادامه بحث کنيم. فعلا موضوع ،علت تشر رسول خدا به عايشه باشد.

    البته هم من و هم تمامي خوانندگان مي دانيم که چرا پاسخ اين را نمي دهي ، چون به نماز رفتن ابوبکر نيز در گرو فهميدن علت اين جمله رسول خدا خواهد بود.

    #5142
    برای فهمیدن کذابیت این اخوند همین بس است که بنده در این بست در مورد افترایش به ام المومنین عایشه صدیقه طاهره چهار سوال برسیدم و نتوانست جوابی علمی بدهد و چسبیده به ادعوه علی . من به زودی بستی در مورد این بحثش با برادرم شریعی باز میکنم و ازش میخام باز بیاد فرار جدیدش را تجربه کنه .

    بنده برای بار چندم سوالاتم را برای افترای این نجس السلطنه تکرار میکنم و ازش میخام یا عذر بخواهد یا بفرماید علمی سخنانم را جواب بدهد و بیشتر از این فرارررررررررررررررررررررر نکند .

    1-اثبات بفرما از کتب و شروح اهل سنت که مقصود شما از حدیث صحیح بخاری صحیح است (عدم اثبات =فرار و برگشتن افترای کفر و فتنه به خودت)

    2-آیا ممکن است معتبرترین کتاب اهل سنت که کل اسلام بر آن اجماع دارند بیاید و زن رسول الله را فتنه گر و کافر بداند؟؟فهم شما اشتباه است ای آخوند

    3-ایا ممکن حدیثی که راوییش حضرت عایشه است بیاید و خود را فتنه گر و کافر بداند؟؟؟هیچوقت شخصی در تاریخ بیدا نشده که خودرا چنین توصیف نموده باشد . برعکس اشخص در اصطلاح روانشانسی همیشه سعی در سوگیری و خود را خوب نشان دادن دارند .بفرما برای یک بار هم شده منصف باش

    4-اگر این حدیث را بهش استناد داری و متناقض گو و نادان نیستی بس باید همه شو ببذیری و امامت حضرت ابوبکر و بش نمازیشو هم قبول کنی ….یکی را انتخاب کن که هر دو به ضررت است

    و سوال 5

    5-بفرما ثابت کن صفت زنان اطراف یوسف فتنه گری بوده . با دلیل و مدرک و نه با مغطله های مسخره ای که حاصل عمامه و عقل ناقصت است

    قشنگ قرمز کردم متنو تا ببینی و جواب بدی . اگر جوابی علمی نداری فرار به جلو نکن و ازت میخام بحث را از اصل موضوع اشفته نکن که فرارت را پاک کنی . والله تا جواب ندی من هی فرار از سوالاتمو هی تکرار میکنم تا همه ببینند امام زمان نجست هم نتونست در ایام عزادراری بهت کمک کنه

    #5143
    لطفا شما نجس السلطنه و شریعتی برادر گرامی بنده در این جا بحث فرعی را بیش نکشسد چون به زودی بستی میگذارم تشریف بیار اونجا ادعاتو ثابت کن تا ادعوه علی رو بهت نشون بدم . اراار دبیلو تعدا فرارهایت زیاد شده تا خودت را نمیندازی در چاه جمکران تا با ان امام چاه جمکرانی محشور شوی و خیالت از رفتن به جهنم تخت شود

    در این بست تو ازم فرار کردی و جوابی نداشتی . منتظرم در اینجا بحث رو اشفته نکنی تا فرارتو ماسمالی بکنی

    بحث بر سر حدیث ادعوه علی در این جا تمامه و ادامش ندید . رو موضوعی که ازش فرار کردی ای نادان دفاع کن

    جواااااااااااااااااااااابی نداری ای معمم رافضی

    #5144
    دوست عززم افسون جان السلام علیکم

    شما ظاهرا فردی محقق و آزاد اندیش هستی . سخن سیدنا حسین بن علی رو بیادت می اورم و بعد سخنم را عرض میکنم

    اگر دین ندارید آزاده باشید

    افسون جان من سخنان شما را نقل میکنم تا با اصول ومنهج تحقیق علمی اندکی آشنا بشی .اگر چه شما خود فهیم و عاقلی

    فرمودی ==

    afsoon

    آفلاین
    عضویت: 92/08/24
    سلام . جناب آقای rrw میشه لطف
    سلام . جناب آقای rrw میشه لطف کنید اسم چندتا کتاب تحقیقی از منابع اهل تشیع رو معرفی کنید ؟ممنون.

    میخواستم از کاربران فعال و مطلع خواهش کنم اگه میشه موضوع مناظره و زمانش رو مشخص کنند تا بتونیم بیشتر و بهتر از مطالب استفاده کنیم. تشکر

    جواب=====

    افسون جان چون محققی بسیار دوستت دارم بخاطر الله

    مثل این ارار دبیلو نباش که همواره بر فرارها و جهلهایش پافشاری میکند

    افسون جان شیعه ایا میدانستیکه حتی یک حدیث صحیح هم ندارد به قواعد رجالی که خودشان گفتنه اند؟؟

    به این بست لطفا رجوع کن ژ

    http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1989

    #5145
    افسون گرامی من خود رد علوم حدیث و رجال تخصص دارم و روش مطالعه داشتم . ولیکن بدان به جرات و با قطعیت بهت میگم شیعه حتی یک حدیث صحیح با قواعد رجالی که خودشان تعریف نموده اند ندارند

    یعنی اسلامی دارند بدون حدیث صحیح !!!!!!مگر میشود کسی مسلمان باشد و حدیث صحیح نداشته باشد؟؟؟ در ضمن اینا معتقدند به تحریف قرآن و قرآن هم قبول ندارند . رجوع کن به مناظراتم در همین سایت بر سر تحریف قرآن از کتب علمای امامیه با آخوندان

    شما از بنده حدیث صحیح بخواه . بجای یک دونه 40هزار تا واست میام با اثبات صحتش

    ولی شیعه حتییییییییییییییییی 1دونه هم نداره.

    بس تحقیقت را کامل کن . اسلام با حدیث صحیح میخوای یا اسلام بدون حدیث و قرآن ؟؟؟

    #5146
    این اخوند رافضی در جواب بهت گفت

    جواب ار ار دبیلو به افسون و رد اوربان برا آن =

    و اما خواننده گرامي afsoon برخی از کتب حدیثی معتبر شیعه عبارتند از:

    – نهج البلاغه مجموعه سخنان و خطبه هاي حضرت علي تاليف سيد رضي

    – الکافی تألیف ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی ره متوفی329 هـ.ق

    – تهذیب تألیف شیخ طوسی ره متوفی460هـ.ق

    – استبصار تألیف شیخ طوسی ره متوفی460هـ.ق

    – من لا یحضره الفقیه تألیف شیخ صدوق ره متوفی381 هـ.ق

    – وسائل الشیعه تألیف شیخ حر عاملی متوفی1104هـ.ق

    – بحار الانوار تألیف علامه محمد باقر مجلسی متوفی1110هـ.ق

    – جامع الاحادیث الشیعه تألیف آیت الله اسماعیل معزی ملایری متوفی 1429هـ.ق

    البته باید توجه داشت ما همه احادیث این کتاب ها را معتبر نمی دانیم . شيعه همانند اهل سنت ،کتابي که تمامي احاديث آنرا صحيح بداند، ندارد. بلکه هنگام استفاده از حديث ،به بررسي آن ،اقدام مي کند.

    جواب================

    همه این کتب جعلی و ضعیف هستند . جز نهج البلاغه اونم فقط 5درصدش

    حتی یک حدیث صحیح با تعریف علمای امامیه ندارند .

    بس باید عرض کنم دوست عزیزم بدان اهل سنت فرقه ناجیه است و این روافض نیتی جز انحراف شما ندارند. هرچا به نفعشان باشد حدیثی را صحیح میدانند و هرجا به نفعشان نباشد به نام اجتهاد مرجع بر حدیث میگویند ضعیف است .

    تو رو به الله این دین ساختگی نیست ؟؟ رافضه ساخته یهودیان نیست ؟؟؟

    والله خجالت میکشم حتی اسم روافض رو جلوی خوک برستان هندویسم هم ببرم . براداران مشرک روافض هستند هندوها

    اندکی تامل کن افسوت جان

    #5147
    جواب دادی که ==

    afsoon

    آفلاین
    عضویت: 92/08/24
    ازبابت کمکتون ممنون. فقط ی
    ازبابت کمکتون ممنون. فقط ی سوال دیگه چه طور میشه که علمای اهلسنت و اهل تشیع صحت و عدم صحیح بودن حدیث رو تحقیق میکنند؟ با این وجود همه حرف خودشون رو قبول دارن و هردو مذهب حقند؟ چون هردو احادیث خلاف قرآن رو قبول ندارند.

    جواب==============

    شرایط صحیح دانستن حدیث بسیار است ولی دوتای کلیشو واست میگم

    1-ثقه بودن روایان و عدم انقطاع در سند حدیث . چرا که حدیث از دوبخش تشکیل شده متن آن و سند آن . بس باید سندش صحت داشته باشد

    2-متن حدیث مخالفت با قران نداشته باشد

    ولی ایا شیعه حتی یک حدیث صحیح دارد.هههه.خنده ام میگیرد شیعه از صحیح و ضعیف سخن بگوید . معیار روافض برای صحیح و ضعیف بودن حدیث صحیح هوای نفس است .هرجا بخوان صحیحه . هر بخوان ضعیفه

    حرف ما حقیقت است و رافضه دعوتگران به جهنمند

    والله مستعان

    اوربــــــــــــــــــــــــــان-قاهرالرافضه الملعون

    عزرائیل جماعت عفیریه یا مکتب استحماری

    خادم الاسلام و الاهل السنه

    #5149

    shariati
    کاربر
    {هر داستاني که شبيه اين روايات باشد، با هر اسم وهر موضوعي ، يک نتيجه دارد}
    شما کجا شباهتی بین این دو میبنی ذهن بیمار شما این دو را بهم وصل کرده است ؟ 1.گفتم حسن و فرشید زن و شوهرند میگوید : خوب که چه؟ لوط و زنش هم با هم زن وشوهر بودند. من به زن لوط چه کار دارم من دارم میگویم این سبب بطلان مثال است میخواهی مثل تبوک غدیر خم و… بحث را باز عوض کنی .این یک مشکل مثال اشکار بود
    2. {اولا:همانطور که گفتم، اگر مدير مدرسه از کسي که هم عقيده و هم مسلک خاطي است، شاهد بياورد، دليل بسيار قوي تري است.}
    وقتی میگویم ذهن بیمار .ذهن بیمار این است شاهد میگوید اصلا اتفاقی بین این دو نیفتاده و هردو دوست هستند کجا در اصل سخن شاهد مشابه این تمثیل هست { او مي گويد: من اتفاقا ديدم که فرشيد به حسن مي گويد پايت در چاله نرود اما نشنيدم که حسن به او ناسزا بگويد. اما چند دقيقه قبلش ديدم که فرشيد به همراه چند تا از دوستانش ، حسن را شديدا مسخره مي کردند. }. در حدیث ابن عباس اصلا نیست ؟؟ و ابن عباس چنین مطلبی را ندارد و اینبخش از ان ذهن هذیا گوی شماست ؟؟مدیر میگوید خوب بگو ببینم حتی یک کلمه نشده اینا بهم بگن جان من شاهد جان من میخام فرشید رو بد نام کنم بعد میبیند شاهد حقایق را میگوید مدیر با رذالت همه حقایق را برش میدهد و داستان سازی میکند ؟؟ و بر حرفای شاهد استناد نمیکند بلکه حرفهای شاهد را دست کاری میکندو اعتراف شما به این که ادامه حدیث را به عمد ؟؟ ترجمه نکردید مثالتان را بر باد داد
    { هم مدير مدرسه تمام حرف شاهد را قبول کرد } مدیر مدرسه تمام سخنان شاهد را حذف و اگر های خود را قرار داده بجای سخن شاهد
    3. وقتی میگویم ذهن بیمار مثال غلط قضاوت از پیش تعیین شده حرفم مشخص است میگویی مشابه از نظر من با این استدالا ها و استدلال های قبلی همه همه مثالتان غلط است مثل این میماند به یکی بگن برو برای گلبول سفید تحقیق کن برود در مورد گلبول قرمز تحقیق کند بعد بگوید این دو یکی هستن چون اولش گلبول داره ؟؟ اونوقت این ادم دیوانه نیست
    #5150

    shariati
    کاربر
    خدا رو شکر اعتراف به دروغ گو بودن کردی ؟
    { در اين هنگام عمر گفت: رسول خدا را ترك كنيد}
    در ادامه گفتی
    {آقاي شريعتي کجاي ترجمه من ايراد داشت. بنده فقط بخش دوم روايت را کامل نياوردم چون ضرورت نداشت. مگر چيزي در بخش دوم وجود دارد که موافق عقيده شماست؟}
    اول بی اهمیت جلوه دادی نه چیز مهمی نیست بله خیلی مهم است چرا ؟
    {اما در ادامه همين روايت آمده که به محض اينکه اندکي در خود احساس قدرت کرد، در حاليکه دو نفر دستان او را گرفته بودند وپاهاي ايشان روي زمين کشيده ميشد، به طرف مسجد رفتند.}
    البته باز هم بخشی دیگر را جا انداخیین ؟
    دروغ اولتان هم
    {لذا بنده بحث به نماز رفتن يا نرفتن ابوبکر را طرح نکردم.}
    به میان کشیدن نماز ابوبکر رض توسط شما

    {رابعا: ثالثا:ما اين روايت راهم داريم:

    ابن عبّاس مى‌گويد: هنگامى كه رسول خدا بيمار شد، همان بيمارى كه به سبب آن وفات يافت، آن حضرت در خانه عايشه بود. حضرتش فرمود: على را برايم صدا كنيد. عايشه گفت: برايتان ابوبكر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد.حفصه گفت: اى رسول خدا! برايتان عمر را صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. اُمّ فضل گفت: اى رسول خدا! عبّاس را برايتان صدا بزنيم؟ فرمود: صدايش كنيد. هنگامى كه همه آن ها جمع شدند، پيامبر خدا سر مباركش را بلند كرد و على را نديد در نتيجه ساكت ماند. در اين هنگام عمر گفت: رسول خدا را ترك كنيد

    مسند احمد ( 241 هـ )، ج 6 ، ص 47.

    از اين رو آيا اين احتمال تقويت نمي‌شود كه خواسته رسول خدا نماز خواندن حضرت علي به جايش بوده}

    #5151

    shariati
    کاربر
    راستي اگر”” کودتا شروع شده بودهمیشه شما در ذهن بیمار به دنبال اثبات نظریه جاهلانه خود هستید و تمام حرف های شما اگر هایی نا ممکن دارد
    1. شما دارید میگویید که پیامبر ص ترسو بود چرا
    چون اجازه نماز خواندن را به ابوبکررض داده ؟ و وقتی خود ایشان میتواند به مسجد برود نمی تواند برود به علی رض بگوید بیا نماز بخوان نمیتواند به مردم بگوید ابوبکر رض نخواند علی رض بیاورید مردم که نماز میخوانند نمی تواند جلو نماز را بگیر ؟؟ ابوذر رض و مقدادرض و سلمان رض عمار رض را بگوید برید علی رض بگویید بیاید نماز را بخواند نمی تواند خود به خانه علی رض برود مگر خانه علی رض همانجا نبوده ؟؟ پس باتوجه با اگر های متوهم شما حضرت محمد ص ترسو بوده ؟ پناه برخدا ؟
    2. “لطفا شما ايشان را نادان ندانيد:من برعکس شما نه ایشان را ترسو و نه نادان چون شما هستید با اگر ها و توهمات تان این صفات ناشایست را برای مقام زیبا ترین فرد عالم مینویسید شما هستید با جهل نادانیتان با اگر هایتان ایشان را مورد تهمت قرار میدهید
    3.همین که پیامبر ص حالشان خوب شده است خواستن نماز را با جماعت و در کنار یاران خود بخوانند چون مسلمانند ؟؟ حال اگر قصد داشتن کسی دیگر جز ابوبکر رض پیشنماز باشد چه میکردند در جمع میگفتن نماز را علی رض ابوبکر رض نخواند و این برای اثبات جانشینی علی رض عالی بود ولی نکردن ؟؟ و همه مردم به ابوبکر رض اقتدا کردن و پیامبر ص هم برای تایید ابوبکررض به مسجد رفت و ابوبکررض را اینگونه تایید کرد ؟
    #5152

    shariati
    کاربر
    کار شما روافض این است
    1. احادیث را برش میدهید معنی را دست کاری میکنید {حدیث ابن عباس رض}
    2.با تهمت زدن و بدون حتی یک دلیل متنی سخن را با اگر و اما دهنتان همرا میکنید
    3. وقتی حرفی برای گفتن ندارید و مطلب را باخته اید بحث را میخواهید عوض کنید{ تبوک . حدیث ابن عباس. زن لوط غدیر و…….
    4.میخواهید نتیجه را مبهم جلوه دهید با تکرار سوال و اینکه یک سوال را پاسخ داده ایم ولی چندین بار در اخرین پست قرار میدهید تا بگویید در این پست ها پاسخی برای سوال شما نیست و خواننده های بی حوصله را گول بزنید ؟
    #5199

    rrw
    کاربر

    خوانندگان محترم مشاهده مي کنند که اهل سنت و وهابيت توجيهات عجيب و مسخره اي براي تشابه عايشه با زنان اطراف يوسف دارند و زير بار نمي روند که ويژگي بارز اين زنان فتنه گري و نيرنگ بوده و اين تشابه نيز لاجرم همين ويژگي است. حال بنده مي خواهم اين موضوع را با کمک آيات قرآن ، اثبات کنم.

    داستان حضرت يوسف و زليخا در قرآن در آيات 23 تا 34 سوره يوسف قرار دارد. در همان نگاه اول به اين 12 آيه ،مي بينيم که اين آيات مملو از حيله گري و خيانت زليخا است. آنجاييکه خيانت به شوهر در سرش مي افتد. آنجا که با حيله ،يوسف را به اتاق خود کشيده و در ها را مي بندد.آنجايي که با حيله مي گويد يوسف به او تعدي کرده. آنجاکه با حيله براي ديگر زنان ،دام پهن مي کند تا براي خود شريک جرم بتراشد. آنجا که با نيرنگ و حيله ، يوسف را روانه زندان مي کند تا خود را بي گناه نشان دهد…

    لذا براي هر خواننده عاقلي ترديدي نمي ماند که ويژگي بارز زنان اطراف يوسف خيانت ونيرنگ است ،نه قورمه سبزي پختن ، نه تعجب کردن و نه چيز ديگر . اما چون وهابيت با تعقل ميانه خوبي ندارند، بنده به سه آيه

    کليدي از اين 12 آيه ، که به صراحت از نيرنگ زليخا مي گويد اشاره مي کنم.

    يوسف 28:( فلما را قميصه قد من دبر قال انه من كيدكن ان كيدكن عظيم ) و چون پيراهن او را ديد كه از عقب دريده شده گفت اين از نيرنگ شما زنان است كه نيرنگ شما بزرگ است.

    مي بينيد که اين آيه به صراحت زليخا را نيرنگ باز مي داند.

    يوسف 33:( قال رب السجن احب الى مما يدعوننى اليه و الا تصرف عنى كيدهن اصب اليهن و اكن من الجاهلين) گفت پروردگارا زندان براى من از گناهى كه مرا بدان مى خوانند خوشتر است و اگر نيرنگشان را از من دور نكنى متمايل به ايشان مى شوم و از جهالت پيشه گان مى گردم.

    در اين آيه نيز يوسف به صراحت اين زنان را نيرنگ باز و حيله گر مي داند.

    يوسف34:( فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهن انه هو السميع العليم) پروردگارش اجابتش كرد و نيرنگشان را از او دور ساخت كه او شنوا و داناست.

    مي بينيم که در اين آيه خداوند نيز به صراحت اين زنان را نيرنگ باز و حيله گر معرفي مي کند.

    دوستان مي بينيد که هم عزيز مصر، هم يوسف و هم خداوند ،اين زنان را نيرنگ باز معرفي مي کند .پس مشکل کجاست ؟ چرا ما نبايد کسي که رسول خدا او را شبيه اين زنان مي داند، داراي چنين صفتي بدانيم؟

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 135)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.