Home › انجمن ها › امهات المومنین › مقایسه نمودن عایشه با زنان اطراف یوسف توسط رسول خدا
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط rrw در 10 سال، 2 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5053شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5054خامسا کتاب الدیباج المسلم جلد دوم ص 321
لأنتن صواحب يوسف أي في التظاهر على ما تردن والإلحاح في طلبه يهادي بين رجلين أي يمشي بينهما متكئا عليهما يتمايل إليهما
سادسا فبض الباری فی شرح صحیح البخاری جلد5ص269
قوله: (
صواحب يوسف) ولمَّا كانت عائشةُ رضي الله عنها تُضْمِرُ في نفسها أن لا يَتَشَاءَمَ الناس بأبيها، ولم تكن تُظْهِرُه بلسانها، شَبَّهها بصواحب يوسف، حيث كُنَّ يَكْتُمْنَ ما في قلوبهن أيضًا، ويُبْدِينَ غيره، فَيَلُمْنَ زَلِيخَا على حبِّها يوسف عليه السلام.
[سابعا عمده القاری جلد11ص 258
قوله إنكن
صواحب يوسف أي مثل صواحبه في التظاهر على ما يردن من كثرة الإلحاح فيما يمكن إليه وذلك لأن عائشة وحفصة بالغتا في المعاودة إليه في كونه أسيفا لا يستطيع ذلك والصواحب جمع صاحبة على خلاف القياس وهو شاذ وقيل يراد بها امرأة العزيز وحدها وإنما جمعها كما يقال فلان يميل إلى النساء وإن كان مال إلى واحدة وعن هذا قيل إن المراد بهذا الخطاب عائشة وحدها كما أن المراد زليخا وحدها في قصة يوسف
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5055کتاب شرح الرزقانی فی شرح موطا مالک جلد 3ص 20(إنكنّ لأنتن
صواحب يوسف) جمع صاحبة والمراد أنهنّ مثلهن في إظهار خلاف ما في الباطن، والخطاب وإن كان بلفظ الجمع فالمراد به عائشة فقط، كما أن صواحب جمع والمراد زليخا
کتاب حاشیه سندی صحیح بخاری جلد 3ص 121
قوله : (إنكن
صواحب يوسف) أي : في كثرة الإلحاح عليه صلى الله تعالى عليه وسلم. اهـ. سندي
کتاب المفهم در شرح صحیح مسلم جلد 5ص 12
[
(( إنكنّ لأنتنّ صواحبات يوسف )) ؛ يعني في تردادهنّ وتظاهرهنّ بالإغواء والإلحاح ، حتى يصلن إلى أغراضهن ؛ كتظاهر امرأة[
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5056بس قول دیگر از این روایت این است که[](إنَّكنَّ]
]صواحبُ يوسف[مُروا أبابكرٍ فَلْيُصَلِّ بالنّاسِ) يعني: “شما مانند زنانِ دور و برِ يوسف – عليه السلام – هستيد.به ابوبكر – رضي الله عنه – بگوييد كه براي مردم امامت دهد و
رسولخدا – صلى الله عليه وسلم – از آن جهت اطرافيان خود و از جمله امالمؤمنين عايشه رضي الله عنها را به زنان دور و برِ يوسف – عليه السلام – تشبيه كردند كه بر خلاف آنچه به ظاهر گفتند كه ابوبكر – رضي الله عنه – نميتواند در جاي نماز رسولخدا – صلى الله عليه وسلم – بايستد، در دل و درون خود خيلي دوست داشتند كه ابوبكر – رضي الله عنه – به چنين افتخار بزرگي نايل شود.
بس هیچوقت اهل سنت فهم کجی که جناب جاهل السلطنه ی شما از حدیث دارید ندارند . من سخن یک عفیری ولد المتعه برایم ملاک نیست و باید برای اثبات حجیت سخنت مدرک بدهی
منتظرم مدرک بدی
اما جهلای عفیر برست مثل بقره مجلسی در بحار الخرافاتش می گوید
إنكن
صواحب يوسف كان لمعاودتها القول بأن أبا بكر رجل أسيف لا يقدر على القراءة، ولا يملك نفسه من البكاء،
هر چند در بیان این سخن بقره مجلسی بسیار زشت سخن می گوید
اما قول دیگری در کتب رافضه
وعن النبيّ صلّى الله عليه و آله : «إنّكنّ صُوَيحبات يوسف» : 28 / 162 . أراد تشبيه عائشة بزُلَيْخا وحدها وإن جمع في الطَّرَفين ، ووجهه أ نّهما أظهرتا خلاف ما أرادتا ؛ فعائشة أرادت أن لا يتشأّم الناس به ، وأظهرت كونه لا يُسْمِع المأمومين ، وزُلَيْخا أرادت أن ينظرن حُسن يوسف ليعذرنها في محبّته وأظهرت الإكرام في الضيافة ، أو أراد : أنتنّ تشوّشنَ الأمر عليّ كما أ نّهنّ يُشوّشنَ على يوسف . ويقال : معناه : إنّكنّ
صواحب يوسف ؛ أي في التظاهر على ما تُرِدْن وكثرة إلحاحِكنّ(مجمع البحرين) .
حتی کتب خودتون هم ذکر کردنش ولی با شیوه ی مغرضانه ای گفته اند . بهرحال منتظرم جواب چهار سوالی که ازت برسیدم رو قشنگ با دلیل علمی بدی نه با سفسطه
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5057بسم الله الرحمن الرحیمشمایی که حرف از نرمی و اخلاق قشنگ و خوشکل میزنی و میگی تاثیر نداره . یک کم عاقل باش جناب
این نجس اومده زن رسول الله را فتنه گر و کافر میدونه . انتطار داری باهاش تند نباشم
من واسه تاثیر رو جنابعالی دفاع نمیکم از زن رسول الله بلکه بخاطر خدا هر کس به زنت بیامبرم اهانت جلوش بسیار تندتر می ایستم
رو کم کنی در کار نیست . چون همون بست اول روی این اخوند رافضی جاهل رو کم کردم . الان منظتر عذرخواهیش از اهل سنت ایران و قبلش عذرخواهی از رسول الله هسم
تو که متعصب نیستی بس نظر بده که ایشون نبایستی اهانت میکرد به زن رسول الله
والله منصف نیستی . تاثیر هم نزاشت مهم نیست برایم .فقط این برام مهمه که رسول الله و ناموسشو دفاع کنم تا خدایم خشننود باشه
منصف باش بدن تعصب
این فراری که رویش کم شده الان چسبیده به اهانت . بس من برای رو کم کنی دیگه باهاش حرف نمیزنم چون حرفی ندارد.
والله مستعان
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5058برادر گرامی بنده کلی گفتم و شخص خاصی مدنظرم نبود کل پست هارو خوندم و نظرکلی خودمو از این گفت و گو ها نوشتم شیعه و سنی هم فرق نداره لحن بد، بده ………….شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5059جناب شريعتي، جنابعالي مثالي براي من زديد. من هم براي روشن شدن موضوع، مثالي براي شما مي زنم.
فرض کنيد جنابعالي مدير مدرسه اي هستيد. يک روز يکي از دانش آموزان شما، فرشيد به شما مي گويد: من زنگ تفريح به حسن گفتم، پايت در چاله نرود ، اما او به من فحش وناسزا داد. شما که مي دانيد حسن بهترين و مودب ترين دانش آموز مدرسه است، اين ادعاي فرشيد را بسيار عجيب مي دانيد. لذا از يکي از شاهدان، ماجرا را سوال مي کنيد، او مي گويد: من اتفاقا ديدم که فرشيد به حسن مي گويد پايت در چاله نرود اما نشنيدم که حسن به او ناسزا بگويد. اما چند دقيقه قبلش ديدم که فرشيد به همراه چند تا از دوستانش ، حسن را شديدا مسخره مي کردند.
در اين صورت آيا تو گوش فرشيد را نمي کشي که اي حقه باز دروغگو ، چرا تو از رفتار خودت نگفتي ؟ چرا ادعا مي کني حسن بخاطر جمله “پايت در چاله نرود” به تو ناسزا گفت در حاليکه اگر چنين کرده بخاطرمسخره بازي و رفتار قبلي ات بوده. اصلا آيا جنابعالي شک نمي کني که حتي جمله “پايت در چاله نرود” نيز در ادامه مسخره بازي هاي قبلي فرشيد بوده است.
جناب شريعتي ،موضوع روايت عايشه و روايت ابن عباس هم ، چنين است. عايشه مي گويد پيامبر اصرار داشت ابوبکر پيش او بيايد ، ابن عباس مي گويد پيامبر اصرارداشت علي پيش او بيايد. عايشه مي گويد من نسبت به حضور ابوبکر بي رغبت بودم، ابن عباس مي گويد ، عايشه خود مي گفت ، ابوبکر را (بجاي علي)صدا بزنم. عايشه ادعاي عجيبي مي کند که پيامبر در جواب من که گفتم ابوبکر مناسب نماز نيست ، به من گفت ساکت شو، شما شبيه زنان اطراف يوسف هستيد. در حاليکه ابن عباس اين جمله پيامبر را نشنيده ، ولي اتفاقا کارشکني و مسخره بازي عايشه و حفصه را در صداکردن علي، ديده است.
ببين دوست عزيز اگر جنابعالي مي خواهيد سر خود رادر برف کنيد وچيزي نبينيد به خوتان مربوط است ولي توقع نداشته باشيد همه چنين کاري کنند.
اما در مورد به نماز رفتن ابوبکر توضيحاتي دارم که فعلا به آن اشاره نمي کنم تا نگوييد بنده قصد منحرف کردن بحث را دارم.
در پايان پاسخي هم به اوربان قاطر الرافضه مي دهم شايد خجالت بکشد. اينکه تو دائم قرقره مي کند که علماي اهل سنت ، چنين برداشتي از اين روايت ندارند ، پشيزي ارزش ندارد . مگر کسي توقع دارد اهل سنت ، موضوع را ماست مالي نکند!! حتي با تعابير غريب و مسخره !!
خوانندگان محترم ،بنده دو بار قصد پايان اين نوشته راداشتم ولي خود اهل سنت اصرار به ادامه داشتند. اينجا نيز مجددا تکرار مي کنم به عقيده بنده موضوع براي اهل خرد و جوياي حقيقت ،به اندازه کافي روشن شده است. لذا اگر مباحث تکراري ارائه شود، بنده احتمالا پاسخ نخواهم داد.البته اوربان آزاد است ومي تواند فحش خود را بدهد و اراجيف خود را تکرار کند. و در اين توهم که من از مناظره فرار کردم ،خوش باشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5064ار ار دبیلو الحق قاطر الشیعه هستی و اسم خودت را رو بنده نگذار . من که میدانم باسخی برای سوالاتم نداشتی و حالا افتادی به مظلوم نماییالله اکبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر .
باز هم اهل سنت رو ناجح نمودم و امیداورام بازم بر نصرتهای من افزوده بشه که همانا لطف الله ست
. جواب ندادن علمی سوالاتم ===========فرار
و تو جواب ندادی و نداشتی . بس بیروزی اهل سنت را بر کافران رافضی اعلام میکنم
درود بر زن رسول الله که لیاقت یافتم ازش محکم دفاع کنم
والله مستعان
اوربان -قاهر الرافضه
الله اکبر الله اکبر
………………………….
بیروزی اهل سنت و فرار اخوند رافضی مبروووووووووووووووک
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5065{جناب شريعتي، جنابعالي مثالي براي من زديد. من هم براي روشن شدن موضوع، مثالي براي شما مي زنم.}؟
این مثال بسیار جاهلانه بود چون در مثال تو همه چیز از اول مشخص است یعنی تو عینک بد بینی و تو هین را زدی و هی داری با داستان سازی عجیب و احمقانه ؟ سفسطه برای اسباط حرف خود ایجاد کردی مثال من با مثال شما از زمین تا اسمون فرق داشت مثال من دلیل تفاوت رو بیان میکرد و قضاوتی در ان در مورد اشخاص از پیش تعیین نشده بود ؟؟ ولی مثال شما بخصوص در این بخش ها مشخص شده کاملا مشخص است که مثال نیست بلکه همان حرف های به زبان داستانی است
{ شما که مي دانيد حسن بهترين و مودب ترين دانش آموز مدرسه است،}{ اين ادعاي فرشيد را بسيار عجيب مي دانيد}
{از يکي از شاهدان، ماجرا را سوال مي کنيد}
حال در مبحث من تفاوت در شاهدان بود ؟؟ شما داستان راستان با حس کارگاهی درست کردید که از اول مشخص است .شخصیتهای داستان چگونه اند؟؟وحکم از قبل مثل دادگاه های ایران صادر شده است ؟؟ حال سوال میشود که مگر میشود مدیر از یک شاهد که خودش او را مرتد میداند برای رد دیگری استفاده کند ؟
مدیر باید تمام حرف های شاهد را بشنود نه بخشی را با کلمه دست کشید کنار بزند ؟؟؟ و چون مطلب شاهد را به طور کامل باید قبول داشته باشد نه نصفه نیمه ؟؟؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5066{در اين صورت آيا تو گوش فرشيد را نمي کشي که اي حقه باز دروغگو ، چرا تو از رفتار خودت نگفتي ؟ چرا ادعا مي کني حسن بخاطر جمله “پايت در چاله نرود” به تو ناسزا گفت در حاليکه اگر چنين کرده بخاطرمسخره بازي و رفتار قبلي ات بوده. اصلا آيا جنابعالي شک نمي کني که حتي جمله “پايت در چاله نرود” نيز در ادامه مسخره بازي هاي قبلي فرشيد بوده است.
نه با توجه به حذف حرفای شاهد و دروغ گو بودن دوستان حسن گوش مدیر احمق را میکشم ؟}
نمیدونم چرا اصرار داری چیزی که در ذهنت حک شده را هی تکرار کنی تو فقط فَسَكَتَ رو میبینی و در روایت ابن عباس نمی بینی پیامبر ص با رضایت کامل به همه میگوید بیایند علی رض خودش نیامده نبوده ؟؟ مشکل از عایشه رض نبوده در ادامه همان حدیث ابن عباس رض همان بخشی که با داستان سفسطه امیز شما شاهد شما بیان میکند ولی مدیر چون شما چون از یک دانش اموز کینه به دل دارد ان بخش را ثبت نمیکند و هوار هوار میکند فلانی این کار رو کرد اگر مرد بودی ادامه داستان را ترجمه میکردی اگر پیامبر ص میخاست علی رض نماز را بخواند میگفت یا ابن عباس رض یا کسی دیگر را میفرستاد دنبالش و لی اینکار صورت نگرفت . چرا چون ادامه حدیث ابن عباس رض رسوا کننده شما و مدیر مدرسه تان است : |شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5067{پيامبر اصرارداشت علي پيش او بيايد}من که اصراری در کار پیامبر ص نمیبینم چون ادامه حدیث هیچ اصراری را نشان نمی دهد
{ همان بخشی که معنی نکردی}فقط یک سکت شد اصرار و باز هم میبینم خودت هم اعتراف داری پیامبر ص حرفی از پیش نمازی علی رض نزده در حالی که این جازه را در حدیث به ابوبکر رض دادشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5068{ابوبکر را (بجاي علي)صدا بزنم}شما بیماری توهم داری چون در حدیث ابن عباس پیامبر ص خیلی ها را صدا زدند و اگر پیامبر ص میخاست علی رض باشد به خود ابن عباس رض یا دیگران میگفت حتما بگید علی رض علی رض باید نماز بخونه علی رض پیش نماز بشه علی رض کی گفته ابوبکر رض نماز بخونه علی رض کو علی رض رو صدا کنید گفتم بگید علی رض بیاد { این میشه اصرار کردن و اگر ابوبکر رض قرار بود بجا ی علی رض باشه پیامبر ص باید اصرا میکرد مثل بالا } همه پاسخ های شما در ادامه حدیث که شما حذ ف کردی هست
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5069{اما در مورد به نماز رفتن ابوبکر توضيحاتي دارم که فعلا به آن اشاره نمي کنم تا نگوييد بنده قصد منحرف کردن بحث را دارم}در حال حاضر شما در عجز کامل از پاسخ تایپیکی که ایجاد کردی داری بحث در بحث ایجاد میکنی سوال از تبوک شروع کردی الی اخر واینجمله رو هم میگی دست پیش رو بگیری پس نیفتی از اول بحث ها هم دائم به ام المومنین تو هین های وحشت ناک کردی
که ادب شخصیت کلی تو نشون داد و کلا برای پاسخ های من جوابی نداشتی پاسخ هام رو با طرح مطالب جدید.بیان کردی مخصوصا در مورد این احادیث تو این حدیث رو به فارسی اورده بود که به خیال خود ت با موازی بودن داستان به توهین های خودت به عایشه رض ادامه بدی ولی این دو حدیث رو مقایسه کردم و ثابت کردم که هیچ تفاوتی با هم ندارند و بلکه بخش دوم حدیث ابن عباس رض خط بطلانی است بر تمام ادعا خالی شماشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5070{در پايان پاسخي هم به اوربان مي دهم شايد خجالت بکشد. اينکه تو دائم قرقره مي کند که علماي اهل سنت ، چنين برداشتي از اين روايت ندارند ، پشيزي ارزش ندارد . مگر کسي توقع دارد اهل سنت ، موضوع را ماست مالي نکند!! حتي با تعابير غريب و مسخره}
خوب نظرات شما هیچ ارزشی هم برای اهل سنت ندارد و شما امدی که فقط توهین کنی حتی نتونستی یکی از ادعا هاتو ثابت کنی حتی یکی و با توجه به سوتی بدی که در مورد حدیث ابن عباس رض دادی موندم چطور روت میشه کلمه ماست مالی رو به زبون بیاری ؟؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5071{خوانندگان محترم ،بنده دو بار قصد پايان اين نوشته راداشتم ولي خود اهل سنت اصرار به ادامه داشتند. اينجا نيز مجددا تکرار مي کنم به عقيده بنده موضوع براي اهل خرد و جوياي حقيقت ،به اندازه کافي روشن شده است. لذا اگر مباحث تکراري ارائه شود، بنده احتمالا پاسخ نخواهم داد.البته اوربان آزاد است ومي تواند فحش خود را بدهد و اراجيف خود را تکرار کند. و در اين توهم که من از مناظره فرار کردم ،خوش باشد.}الان دست پیش گرفتی پس نیوفتی ؟
فَقَالَ عُمَرُ: قُومُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِلَالٌ يُؤْذِنُهُ بِالصَّلَاةِ، فَقَالَ: ” مُرُوا أَبَا بَكْرٍ يُصَلِّي بِالنَّاسِ “، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: إِنَّ أَبَا بَكْرٍ رَجُلٌ حَصِرٌ، وَمَتَى مَا لَا يَرَاكَ النَّاسُ يَبْكُونَ، فَلَوْ أَمَرْتَ عُمَرَ يُصَلِّي بِالنَّاسِ. فَخَرَج أَبُو بَكْرٍ فَصَلَّى بِالنَّاسِ، وَوَجَدَ النَّبِيُّ ص مِنْ نَفْسِهِ خِفَّةً، فَخَرَجَ يُهَادَى بَيْنَ رَجُلَيْنِ، وَرِجْلَاهُ تَخُطَّانِ فِي الْأَرْضِ، فَلَمَّا رَآهُ النَّاسُ، سَبَّحُوا أَبَا بَكْرٍ، فَذَهَبَ يَتَأَخَّرُ، فَأَوْمَأَ إِلَيْهِ: أَيْ مَكَانَكَ فَجَاءَ النَّبِيُّ ص حَتَّى جَلَسَ، قَالَ: وَقَامَ أَبُو بَكْرٍ عَنْ يَمِينِهِ، وَكَانَ أَبُو بَكْرٍ يَأْتَمُّ بِالنَّبِيِّ ص وَالنَّاسُ يَأْتَمُّونَ بِأَبِي بَكْرٍ، قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: وَأَخَذَ النَّبِيُّ ص مِنَ الْقِرَاءَةِ مِنْ حَيْثُ بَلَغَ أَبُو بَكْرٍ، وَمَاتَ فِي مَرَضِهِ ذَاكَ عَلَيْهِ السَّلَام. وَقَالَ وَكِيعٌ مَرَّةً: فَكَانَ أَبُو بَكْرٍ يَأْتَمُّ بِالنَّبِيِّ صوَالنَّاسُ يَأْتَمُّونَ بِأَبِي بَكْرٍ.
= با=
در اين هنگام عمر گفت: رسول خدا را ترك كنيد و……
بله حق باشماست تفاوت این دو جمله برای همه اشکار است ای حقیقت جوی بزرگ . شما در اینجا بطور کلی اسفالت شدی هرکس دو کلاس سواد عربی داره باید تفاوت این دو تا رو بدونه ما بقی حرفات هم توهم ناشی از جهل مرکبت هست من تو این تایپیک فقط تنها چیزی که میبینم فرار به جلو شماست حتی یک بار هم نتونستی حتی مطالب خودت رو درست کنی و باتوجه به جمله نظر اهل سنت براتاهمیت نداره و امده بودی درس بزرگی به اهل سنت بدی هدفت فقط توهین بود و اینکه بخیال خودت بتونی اوریان رو ادم بدی نشون بدی جون همه تو تمام تایپیک ها میبینن که برادر اوریان همتونو رسوا کرده 🙂 و هرچی جلو تر رفتی بیشتر دلایلت روشن شد مخصوصا این جمله های اخرت که نشون از فرار دارد شدید و بازهم اوریان عزیز توانست یک دیگر را شکست بده درود بر تو اوریان جان درود بر تو -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
بدانیم فهم امام نووی چیست
قَوْله صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : ( إِنَّكُنَّ لَأَنْتُنَّ
صَوَاحِب يُوسُف ) أَيْ فِي التَّظَاهُر عَلَى مَا تُرِدْنَ ، وَكَثْرَة إِلْحَاحكُنَّ فِي طَلَب مَا تُرِدْنَهُ وَتَمِلْنَ إِلَيْهِ . وَفِي مُرَاجَعَة عَائِشَة جَوَاز مُرَاجَعَة وَلِيّ الْأَمْر عَلَى سَبِيل الْعَرْض وَالْمُشَاوَرَة وَالْإِشَارَة بِمَا يَظْهَر أَنَّهُ مَصْلَحَة ، وَتَكُون تِلْكَ الْمُرَاجَعَة بِعِبَارَةٍ لَطِيفَة ، وَمِثْل هَذِهِ الْمُرَاجَعَة مُرَاجَعَة عُمَر رَضِيَ اللَّه عَنْهُ فِي قَوْله : ” لَا تُبَشِّرهُمْ فَيَتَّكِلُوا ” وَأَشْبَاهه كَثِيرَة مَشْهُورَة .
رابعا قول تحفه الاحوزی جلد 3ص 236
وَصَوَاحِبُ جَمْعُ صَاحِبَةٍ وَالْمُرَادُ أَنَّهُنَّ مِثْلُ
صَوَاحِبِ يُوسُفَ فِي إِظْهَارِ خِلَافِ مَا فِي الْبَاطِنِ ثُمَّ إِنَّ هَذَا الْخِطَابَ وَإِنْ كَانَ بِلَفْظِ الْجَمْعِ فَالْمُرَادُ بِهِ وَاحِدٌ وَهِيَ عَائِشَةُ فَقَطْ كَمَا أَنَّ صَوَاحِبَ صِيغَةُ جَمْعٍ وَالْمُرَادُ زُلَيْخَا فَقَطْ ، وَوَجْهُ الْمُشَابَهَةِ بَيْنَهُمَا فِي ذَلِكَ أَنَّ زُلَيْخَا اِسْتَدْعَتْ النِّسْوَةَ وَأَظْهَرَتْ لَهُنَّ الْإِكْرَامَ بِالضِّيَافَةِ وَمُرَادُهَا زِيَادَةً عَلَى ذَلِكَ وَهُوَ أَنْ يَنْظُرْنَ إِلَى حُسْنِ يُوسُفَ وَيَعْذُرْنَهَا فِي مَحَبَّتِهِ ، وَأَنَّ عَائِشَةَ أَظْهَرَتْ أَنَّ سَبَبَ إِرَادَتِهَا صَرْفَ الْإِمَامَةِ عَنْ أَبِيهَا كَوْنُهُ لَا يُسْمِعُ الْمَأْمُومِينَ الْقِرَاءَةَ لِبُكَائِهِ وَمُرَادُهَا زِيَادَةً عَلَى ذَلِكَ وَهُوَ أَنْ لَا يَتَشَاءَمَ النَّاسُ بِهِ ، وَقَدْ صَرَّحَتْ هِيَ فِيمَا بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَتْ لَقَدْ رَاجَعْته وَمَا حَمَلَنِي عَلَى كَثْرَةِ مُرَاجَعَتِهِ إِلَّا أَنَّهُ لَمْ يَقَعْ فِي قَلْبِي أَنْ يُحِبَّ النَّاسُ بَعْدَهُ رَجُلًا قَامَ مَقَامَهُ أَبَدًا الْحَدِيثَ ، كَذَا فِي الْفَتْحِ
( مَا كُنْت لِأُصِيبَ مِنْك خَيْرًا )
قَالَ الْحَافِظُ إِنَّمَا قَالَتْ حَفْصَةُ ذَلِكَ لِأَنَّ كَلَامَهَا صَادَفَ الْمَرَّةَ الثَّالِثَةَ مِنْ الْمُعَاوَدَةِ وَكَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يُرَاجَعُ بَعْدَ ثَلَاثٍ فَلَمَّا أَشَارَ إِلَى الْإِنْكَارِ عَلَيْهَا بِمَا ذُكِرَ مِنْ كَوْنِهِنَّ
صَوَاحِبَ يُوسُفَ وَجَدَتْ حَفْصَةُ فِي نَفْسِهَا مِنْ ذَلِكَ لِكَوْنِ عَائِشَةَ هِيَ الَّتِي أَمَرَتْهَا بِذَلِكَ وَلَعَلَّهَا تَذَكَّرَتْ مَا وَقَعَ لَهَا مَعَهَا أَيْضًا فِي قِصَّةِ الْمَغَافِيرِ .
[