عدم تحریف قران از سوی بزرگان شیعه

Home انجمن ها بررسی مسائل تحریف کتاب ها عدم تحریف قران از سوی بزرگان شیعه

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  dlsvkhth14.blogfa.com در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 40)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #5272

    تا آنجايي که مي گويد: مگر اينکه خبر از ائمه ما (عليهم السلام) صحيح مي باشد که آنان به خواندن بدون زياده و نقصان آنچه که بين دو جلد (قرآن) مي باشد امر نموده اند، تا زمانيکه قائم (عليه السلام) قيام کند و همانطور که خدا نازل نموده و امير المومنين (عليه السلام) جمع آوري کرده بر مردم بخواند. و ما را نهي کرده اند از خواندن آنچه که در روايات آمده از حروفي که اضافه است بر آنچه در مصحف مي باشد، زيرا که بصورت تواتر نيامده بلکه بصورت آحاد روايت شده است و چه بسا يک نفر در آنچه که نقل مي کند اشتباه کند، و همچنين وقتي که انساني مخالف آنچه در بين دو جلد قرآن مي باشد بخواند سبب هلاک نمودن خودش مي شود، پس آنان (عليهم السلام) ما را از قراءت قرآن بخلاف آنچه در بين دو جلد مي باشد منع نموده اند.

    (1) – المسائل السرورية ص 78-81.

    (2) – مقصد امام غايب و مهدي موعودشان مي باشد. (مترجم)

    از منشورات – کنفرانس جهاني شيخ مفيد، و همچنين اين ها آيت الله علي فاني اصفهاني در کتابش آرا حول القرآن ص 133 – چاپ دار الهادي – بيروت ذکر نموده است.

    – اوائل المقالات ص 48-49 دار الکتاب الاسلامي بيروت.

    #5273

    ابو الحسن عاملي

    در مقدمه دوم تفسير: مرآة الانوار و مشکاه الاسرار: ص 36 مي گويد:(

    تفسير مقدمة تفسير «البرهان» بحراني مي باشد، چاپ دار الکتب العلميه – قم – ايران.

    ملاحظه: دارالهادي بيروت تفسير البرهان را مجدداً به چاپ رسانده ولي اين مقدمه ابوالحسن العاملي بخاطر اينکه در آن صراحتاً تحريف قرآن ذکر شده حذف نموده است.)

    بدان، آن حقي که هيچ راه گريزي از آن نيست بنا به روايات و اخبار متواتري که خواهد آمد، همانا اين قرآني که اکنون در دست ماست بعد از وفات رسول الله (صلى الله عليه وسلم) در آن دگرگوني و تغييراتي بوجود آمده است، و کساني که آن را جمع آوري نمودند بعد از رسول الله، کلمات و آياتي بسياري را ساقط گردانيدند، و همانا آن قرآن که از آنچه ذکر شد محفوظ مصون مي باشد، و موافق است با آنچه خداوند نازل کرده است، همان قرآني است که علي (عليه السلام) آن را جمع آوري نموده و آن را نگه داري کرده تا اينکه به پسرش حسن (عليه السلام) رسيد، و همين طور تا اينکه به قائم (عليه السلام) رسيد، و اکنون نزد وي مي باشد.

    و لهذا همچنانکه در حديثي که ذکر خواهيم کرد بطور صريح آمده است، که از آنجايي که در علم کامل خداوند گذشته بود که چنين افعال زشت و شنيعي از اين مفسدين در دين(1) سر خواهد زد و آنان بر هر چيزي که آگهي يابند که در آن زيانشان، و رفعت و زيادي شأن علي (عليه السلام) و ذريه طاهرش باشند کوشش مي کنند آن را ساقط کنند يا اينکه تحريف نموده و تغييرش دهند.

    و در مشيت کامل الهي و از الطاف شامل او بود حفظ و نگه داري امامت و ولايت، و نگهباني فضايل نبي (صلى الله عليه وسلم) و ائمه بطوري که از ضايع شدن و تحريف محفوظ بماند و براي اهل حق تا زماني که تکليف بر قرار است باقي بماند، و خداوند اکتفا نکردند به آنچه که به طور صريح در کتاب شريفش آمده ست، بلکه بيشتر بيانش را بطور باطن و بر منهج تأويل قرار دادند، و در ضمن آنچه که بيان ظاهر تنزيل بر آن دلالت کند، و بطرف برخي از آن برهان و ادله بطريق تجوز و تعريض اشاره نموده و با رمز و توريه از آن تعبير نموده است، تا اينکه حجتش بر همه خلايق تمام گردد اگر چه که بعد از اسقاط آنچه که صريح برآن دلالت مي داد باشد.

    راستي و صدق اين مقال با ملاحظه نمودن چهار فصل مشتمل بر اين احوال که ذکر مي کنيم، واضح و روشن مي گردد.

    ابوالحسن عاملي فصل چهارم از مقدمه دوم را براي رد بر کساني که تحريف را انکار مي کنند قرار داده و عنوانش است: «بيان خلاصه اقوال علماي ما درباره تغيير قرآن و عدمش. و باطل کردن استدلال کسي که تغيير را انکار کرد» مي گويد:

    #5274

    بدانکه آنچه که از ثقه الاسلام محمد بن يعقوب کليني طاب ثراه، ظاهر مي شود اين است که ايشان معتقد به تحريف و کم شدن قرآن هستند. زيرا که وي رواياتي در اين زمينه در کتابش الکافي ذکر نموده است، آن کتابي که در اولش تصريح نموده که آنچه که از روايات ذکر مي کند مورد اعتمادش است و هيچ گونه طعنه و عيب بر اين روايات وارد نساخته است و نه روايات معارض آن را ذکر کرده است.

    و همچنين شيخش علي بن ابراهيم قمي که تفسيرش پر از اين روايات مي باشد حتي غلو و زياد روي نيز کرده است، او رضي الله عنه در تفسيرش مي گويد:

    اما آنچه که در قرآن است بر خلاف آنچه خداوند نازل فرموده، پس آن آيه: ?كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ?(1). مي باشد.

    زيرا که صادق (عليه السلام) به کسي که اين آيه را خواند فرمود: ?خَيْرَ أُمَّةٍ? (بهترين امت) علي و حسين بن علي (عليهم السلام) را مي کشند؟

    پس به وي گفته شد، پس چگونه نازل شده؟ آنگاه فرمود: همانا نازل شده است:

    (خير أئمة أخرجت للناس(. آيا نمي بيني که خداوند در آخر آيه آنان را ستوده است: ?تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ? الآية.

    سپس (رح) آيات بسياري از اين قبيل ذکر نمودند. و سپس مي گويد: و امّا آنچه که از آن حذف شده پس آيه ?لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ?(1). «في علي». فرمود: چنين نازل شد، ?أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ?. سپس آياتي از اين قبيل ذکر نمودند.

    سپس مي گويد: و اما تقديم آيات همانا آيه عدة زنان 4 ماه که ناسخ است، تقديم شد بر عدة منسوخي که يکسال مي باشد. و همچنين فرمان خداوند:

    ?أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً

    چنين بوده: «يتلوه شاهد منه إماماً ورحمة ومن قبله کتاب موسي».

    #5275

    سپس بعض از آيات ديگر نيز ذکر نمودند.

    آنگاه فرمود: اما آياتي که بقيه و تمام آن در سورة ديگري مي باشد:

    ?قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ?

    و بقيه اين آيه در سورة مائده است:

    قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْماً جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ?

    نصف آيه در سورة بقره و نصف ديگر در سوره مائده است، سپس آياتي ديگر همچنين از اين قبيل ذکر نمودند.

    و همچنين کساني ديگر نيز چنين گفته اند و جماعتي از ياران مفسر ما با قمي و کليني موافقت کرده اند مانند، عياشي، و نعماني، و فرات بن ابراهيم، و ديگران، و اين مذهب بيشتر متأخرين از محدثين محقق مي باشد، و همچنين گفتة شيخ بزرگوار احمد بن أبي طالب طبرسي است چنانکه کتاب الاحتجاج وي فرياد مي زند. و شيخ ما علامه باقر علوم اهل البيت (عليهم السلام) و خادم روايات شان در کتابش بحار الانوار اين گفتار را ياري و نصرت داده و بطور گسترده در اين زمينه سخن نموده که مجال زياده روي بر آن نيست، و نزد من بعد از جستجوي روايات و بررسي آثار، و با وجود واضح و درستي اين گفتار مي توان گفت که اين يکي از ضروريات مذهب تشيع مي باشد

    و همانا اين از بزرگترين مفاسد غصب خلافت مي باشد. پس تدبر کن تا اشتباه و وهم صدوقرا در اين مورد بداني آنجايي که در اعتقاداتش گفته است: اعتقاد ما اين است که قرآني که خداوند بر پيامبرش نازل کرد، همين است که بين دو جلد مي باشد که در دست مردم است بيشتر از اين نيست، و همانا کسي که قول بطرف ما منسوب کند که ما مي گوييم بيشتر است پس او دروغگو است.

    #5276

    سلطان محمد بن حيدر خراساني

    مي گويد: بدان که روايت و اخبار بسياري از ائمه اطهار درباره واقع شدن زياده و نقص و تغيير و تحريف در قرآن وارد شده است، بطوري که جاي شکي درباره صادر شدن چنين سخن از آنان باقي نمي گذارد، و تأويل اينکه زياده و نقص و تغيير در آنچه که از قرآن برداشت نموده اند واقع گرديده نه در الفاظ قرآن، اين شايسته بزرگان و عاملان نيست در مخاطب قرار دادن عامه مردم زيرا که شخص کامل چنان مردم را مخاطب قرار مي دهد که در آن فايده عام و خاص باشد.

    همچنين دور کردن و کنار زدن لفظ از معناي ظاهر آن بدون اينکه صارفي وجود داشته باشد، و آنچه که گمان کرده اند صارف مي باشد، و آن اينکه در زمان پيامبر جمع آوري شده بوده و اصحاب آن را حفظ مي کردند و مي خواندند، و اصحاب اهتمام به حفظ و نگه داري آن داشتند از تغيير و تبديل تا اين حدي که قرائت قرآن و چگونگي قرائت شان را ضبط نموده اند، پس جواب آن:اينکه يکجا و جمع آوري شده بود، مسلم نيست زيرا که قرآن در مدت رسالت پيامبر تا آخر عمر ايشان بطور متفرق و جدا نازل شده است، و روايات بسياري آمده است که بعضي از سوره ها و بعضي از آيات در سال آخر نازل شده است، و آنچه روايت شده که آنان بعد از وفات پيامبر آن را جمع آوري نموده اند، و همانا علي در منزلش نشست ومشغول جمع آوري قرآن بود، بيشتر از آن است که بتوان انکارش نمود. و اينکه آنان قرآن را حفظ کردند و مي خواندند مسلم است، ولکن حفظ و خواندن آنچه که در دستشان بود، و اهتمام اصحاب بحفظش و حفظ قرائت قرآن و چگونگي قرائتشان، بعد از جمع آوري و ترتيبش بود، و همچنان که اسباب حفظ و نگهداريش بسيار بود، همچنين براي منافقين جهت تغيير دادنش فراوان و بسيار بود.

    (1) – تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة، مجلد اول، ص 19-20 موسسه اعلمي – بيروت.

    #5277

    علامة حجت سيد عدنان بحراني

    بعد از ذکر کردن رواياتي که بنظر وي بر تحريف دلالت دارد مي گويد: رواياتي که شمارش نمي شود بسيار است و از حد تواتر گذشته است و در نقل نمودن آنها فايده زيادي نمي باشد بعد از اينکه قول به تحريف و تغيير بين فريقين شايع مي باشد، و از جمله مسلمات نزد صحابه و تابعين مي باشد، بلکه فرقه محقه اجماع دارد و از ضروريات مذهبشان مي باشد در اين مورد روايتشان بسيار مي باشد

    نکته:::

    (1) – مقصودش اين است که همانا اهل سنت نيز قايل به تحريف هستند، و اين دروغ و افترا مي باشد، به آراء علماي اهل سنت در اين كتاب مراجعه شود.

    (2) – در اين جا بحراني ذکر مي کند که شيعه که در نظر وي فرقه محق هستند برتحريف قرآن اجماع دارند.

    (3) – بحراني در اين جا ذکر مي کند که قائل بودن به تحريف قرآن از ضروريات مذهب شيعه مي باشد.

    (4) – مشارق الشموس الدرية، از منشورات مکتبه عدنانيه بحرين ص، 126.

    #5278

    علامة محدث يوسف بحراني

    بعد از ذکر کردن رواياتي که بنظرش بر تحريف قرآن دلالت مي کند، مي گويد:

    آنچه از دلالت صريح و گفتار روشن در اين روايات مي باشد پوشيده نيست، بر آنچه که ما اختيار کرده ايم و واضح بودن آنچه که گفته ايم، و اگر راه طعنه زدن به اين روايات باز شود با وجود بسياري آن و منتشر شدنش، هرآينه طعنه زدن به تمام روايات شريعت ممکن خواهد بود.

    چنانچه که پوشيده نيست که اصول يکي است، و همچنين طرق و راويان و مشايخ و نقل کنندگان يکي مي باشد، بجانم سوگند، همانا قول به عدم تغيير و تبديل از گمان خوب به ائمه جور خارج نمي شود، و اينکه آنان در امانت بزرگ خيانت نکرده اند، با وجود آشکار شدن خيانتشان در امانت ديگري که ضررش بر دين بيشتر مي باشد

    * برادر مسلمان، توجه فرمائيد که اين عالم بزرگ شيعه نمي تواند در رواياتي که در کتب شيعه درباره اثبات تحريف قرآن آمده طعنه اي وارد سازد زيرا که طعنه زدن به آنها طعنه زدن به شريعت مذهب شيعه مي باشد.

    – الدرر النجفيه، تاليف علامه، محدث يوسف بحراني مؤسسه آل البيت لإحياء التراث. ص، 298.

    #5279

    نوري طبرسي (متوفي 1320 ه‍( و کتابش (فصل الخطاب)

    روايت و گفتار شيعه درباره تحريف در کتابهاي گذشته شان پراکنده بود، و بيشتر مردم بر آن آگاهي نمي يافتند، تا اينکه خداوند اجازه رسوائي آنان بر همگان داد، هنگامي که نوري طبرسي يکي از علماي بزرگشان در سال 1292 هجري در شهر نجف در جاي که بارگاه امير المومنين مي باشد، کتاب بزرگي براي اثبات تحريف قرآن تاليف نمود، و نام آن را:

    (فصل الخطاب في إثبات تحريف کتاب رب الأرباب) ناميد، و در اين کتاب روايات بسياري براي اثبات دعوايش درباره اين که قرآن تحريف است ذکر نموده است، و بر مهمترين مصادر نزدشان از کتابهاي حديث و تفسير اعتماد کرده و از آنها صدها روايات منسوب به ائمه درباره تحريف بيرون آورده است، و ثابت کرده است که عقيدة تحريف قرآن، همان عقيده علماي گذشته شان مي باشد.

    و اين کتابش را به سه مقدمه و دو باب تقسيم نموده است:

    مقدمه اول

    عنوان آن چنين گذاشته: ذکر رواياتي که درباره جمع آوري قرآن و سبب جمع آوري، روايت شده است و اينکه در معرض نقص مي باشد، با توجه به چگونگي جمع آوري، و اينکه جمع آوري و تاليف آن مخالف با جمع آوري و تاليف مؤمنين است.

    مقدمه دوم

    عنوانش چنين قرار داده:

    در بيان اقسام تغييراتي که واقع شدنش در قرآن ممکن است و تغييراتي که غير ممکن مي باشد.

    مقدمه سوم

    براي ذکر اقوال علمايشان درباره تغيير و عدم آن در قرآن قرار داده است و شايد که اين عنوانها و تيترها بيان کننده آن چيزهاي باشد که در آن مي باشد، از جرأت بر کتاب خدا بطور بي سابقه اي. و بخاطر طولاني نشدن، نقل کردن از مقدمه اولي و دومي صرف نظر مي کنم، و اکتفا مي کنم نقل آنچه که طبرسي در مقدمه سومي ذکر نموده است از اسامي علمايشان، آن کساني که قائل به تحريف در قرآن مي باشند. در مقدمه سوم مي گويد: (در ذکر اقوال علمايشان درباره تغيير قرآن و عدمش) پس بدان که براي آنان در اين باره گفتار بسياري وجود دارد که مشهور آن دوتا مي باشد.

    فصل الخطاب ص، 1.

    #5280

    علامه محقق حاج ميرزا حبيب الله هاشمي خوئي

    اين دانشمند دلايل کم شدن قرآن را بر شمرده، و ما برخي از ادله ها چنانکه اين دانشمند شيعه گفته است ذکر مي کنيم.

    کم شدن سورة ولايت

    کم شدن سورة نورين

    کم شدن بعضي از کلمه ها از آيات

    سپس مي گويد: همانا امام علي در عهد خلافتش بخاطر تقيه نتوانست قرآن را تصحيح نمايد، و همچنين تا اينکه در روز قيامت حجتي باشد بر کساني که آن را تحريف کرده و تغيير داده اند

    پس اين دانشمند شيعه مي گويد: همانا ائمه بخاطر ترس از اختلاف در بين مردم و بازگشت شان بسوي کفر اصلي شان، نتوانستند قرآن صحيح را براي مردم بيرون آورند

    ميثم بحراني

    درباره طعن به عثمان (رضي الله عنه) مي گويد:

    همانا او مردم را خاص بر قرائت زيد بن ثابت گردآورد، و بقيه قرآن ها را سوزاند و باطل کردن آن چيزهاي که در آن شکي نيست که از قرآن نازل شده بود(6).

    سيد محسن حکيم

    سيد ابوالقاسم خوئي

    (د) حاج سيد محمود حسين شاهرودي

    حاج سيد محمد کاظم شريعتمداري

    علامه سيد علي تقي تقوي

    اينها در قرآن طعن زده اند با موثق قرار دادن و تاييد «دعا صنمي قريش»، آن دعاي که حاوي طعن بر قرآن مي باشد.

    منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة – موسسه وفاء – بيروت ج 2 المختار الاول – ص 214.

    – شرح نهج البلاغه، تاليف ميثم بحراني، ص، 1 ج، 11 چاپ ايران.

    #5281

    محمد بن يعقوب کليني

    از جابر گفت: شنيدم ابو جعفر (عليه السلام) که مي گويد: هيچ کسي از مردم ادعاي جمع آوري تمام قرآن همانطوري که نازل شده نکرده مگر شخص دروغگو، در حاليکه جمع آوري نکرده و حفظش ننموده، همچنانکه خداوند بزرگ نازل کرده است مگر علي بن ابي طالب (عليه السلام) و بعد از وي ائمه (عليهم السلام)

    به این لینک هم رجوع کن

    http://www.islamtxt.net/?q=article/51


    از جابر از ابو جعفر (عليه السلام) همانا وي گفت:
    ]هيچ کسي غير از اوصيا نمي تواند چنين ادعاي کند که تمام قرآن ظاهر و باطنش نزد وي است[


    ]اصول کافي کتاب الحجه ج، 1 ص، 284.
    3-

    مردي نزد ابو عبدالله آيه:

    وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ?
    ]را تلاوت نمود، پس ايشان فرمودند: اين چنين نيست، بلکه چنين است:

    و المأمونون» پس ما «مأمونون» (امانت داران آن) هستيم

    از ابو بصير از ابو عبدالله (عليه السلام) روايت است که فرمود: همانا نزد ما مصحف فاطمه (عليها السلام) مي باشد: و تو چه دانسته اي که مصحف فاطمه (عليها السلام) چيست؟ مي گويد: گفتم: و مصحف فاطمه (عليها السلام) چيست؟

    فرمود: مصحف فاطمه در آن است سه برابر مانند قرآن شما، و قسم بخدا، در آن يک حرفي از قرآن شما در آن نيست مي گويد: گفتم: قسم بخدا اين علم است

    اصول کافي – کتاب الحجه ج، 1 ص، 492.

    از هشام بن سالم از ابو عبدالله (عليه السلام) فرمود: همانا قرآني که جبرئيل (عليه السلام) بسوي محمد (صلى الله عليه وسلم) آورده بود، هفده هزار آيه بود-
    اصول کافي کتاب الحجه ج، 1 ص، 295.
    ملاحظه: خوانندة محترم عدد آيات در روايات پنجم با عدد آيات قرآن کريم مقارنه نمائيد که آن شش هزار مي باشد، و خواهي يافت که قرآني که شيعه مدعي آن هستند تقريباً سه برابر اين قرآن مي باشد، که مقصود همان مصحف فاطمه (رضي الله عنها) است چنانکه در روايات چهارم گذاشت

    #5282
    منتظر ردود بعدی باش ای رافضی نادان

    برای امروز کافی است منتظر اسناد دیگر نزد رافضه باش

    برادرتان اوربان از دعای خیر بی نصیب نکنید

    والله مستعان

    اوربـــــــــــــــان -قاهر الرافضه

    #5286
    جناب اوربان موحد متاسفانه هر چند رعایت ادب و نزاکت را نکردند. و حتی بنده را شیطان دو پا نامیدند. اما انشا الله در فرصتی مناسب جواب سولات ایشان داده خواهد شد. هر چند بنده با مشکلات فراوانی رو برو بودم اما انشا الله جواب شبهات بی پایه و اساس ایشان داده خواهد شد . هر چند ممکنه طول بکشد اما جواب ایشان داده خواهد شد
    #5291
    بسم الله الرحمن الرحیم

    اولا لقمان حکیم فرموده ادب از بی ادبان اموختیم جناب عمامه به سر علامه . شماها شهره به بد دهنی هستید . شبکه ااهل بیت شیطان یاری را نگاه کن تا خودت حقایق نهفته ی مذهبت دستت بیاید .

    جز فحش و بی ادبی چیزی ندارید

    ثانیا منتظرم همانطور که بنده برای تک تک خطوط جنابعالی وقت گذاشتم وقت بگذاری و کاملا علمی جواب بدهی نه اینکه باز با سوالات و شبهات پوچت وقت را بگیری . والله اسم پست را گذاشتی دفاع از تحریف شیعه ولی بنده هیچ دفاعی ندیدم جز اینکه خواستی با طرح سوالاتی صورت مسالمه را پاک کنی و از حقیقت مذهبت که بی حدیثی است فرار کنی .

    اما کور خوندی .من هنوز کارم با این پست تمام نشده .الان تازه دارم احادیثی که ازش سنت رومیگیرید جمع اوری میکنم و به زودی ارایه میدهم و منتظر میشم تا قشنگتر دفاع کنی . من بار وشهای شما آگاهم توپ می اندازید در میدان اهل سنت تا صورت مساله پاک شود و خود را حق جلوه بدهید ولی همانطور که موضوع پست این است که دفاع شیعه از حدیث .منتظریم دفاع علامه ای امام زمانی چون شما رو بشنویم . دیگر هم الکی از این سوالات که ربطی به موضع بحث ندارد نپرس چون خواننده ما عاقل هستن و می فهمند اینا فرار به جلو است تا از حقیقت فرار کنید و صورت مساله را پاک کنید

    #6722

    sarberah
    کاربر
    ایشون هنوزظهورنکردند
    انتظارچقدسخته
    #7722

    جناب اخوند دلسوخته . شمایی که از استادت قزوینی درس اموختی و مطالبت در وبلاگت همه اش بر گرفته از قزوینی است . چند سال است به جمع روحانیون قم پیوسته ای ؟؟؟[/i]

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 40)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.