عدم تحریف قران از سوی بزرگان شیعه

Home انجمن ها بررسی مسائل تحریف کتاب ها عدم تحریف قران از سوی بزرگان شیعه

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  dlsvkhth14.blogfa.com در 9 سال، 6 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 10 نوشته (از کل 40)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #7751
    با سلام

    جناب اوربان هر چند سایت اقدام به مسدود کردن نام کاربری اینجانب نمود و تمام رشته هایمان پنبه شد. متاسفانه مشغله کاری و فکری زیادی داشتم و جوای شبهات بی پایه و بی اساس شما هم وقت زیادی می برد. اما متاسفانه دیدم شما همچنان ساز خودتان را می زنید و بدون اینکه ادله اینجانب را بر عدم تحریف قران در نظر بگیرید دوباره شروع به تکرار مکرر حرف های بی اساس می پردازید. جناب عمر قائل به تحریف بود اقایان به جای رد ان شروع به توجیه کردن ان نمودند و با اینکه روایات تحریف در کتب شما هم هست شما هر توجیهی را برای خودتان مقدم دانسته اما نسبت به ما یک بام و دو هوا نمودید. ماجرای خوردن ایه توسط بزغاله از عایشه را قبول دارید و ان را توجیه می کنید.نمی دانم روایات بی شمار تحریف قران در کتب خودتان را با ادله پوچ یک جوری توجیه می کنید نسبت به روایات شیعه هم همان را پیش گیرید. تحریف قران از سوی شیعه و اهل سنت مردود است و روایات موجود در هر دو کتاب ناصحیح است و اگر در هر دو کتاب به فرض صحیح باشد حمل بر تحریف نباید کرد. بگذریم. جناب اوربان نام کاربری بنده حذف شد و سر رشته مطالب از دستم در رفت. اگر سایت دوباره اقدام به مسدود کردن نام کاربری اینجانب نکند به حول و قوه الهی گفتگویی دوستانه بدون هر گونه فحش و اهانت ودروغ و بی ادبی شروع می کنیم. دوست داشتید شرکت فرمایید. موضوع گفتگوی دوستانه در تالار در بخش جانشینی این می باشذ”پاسخ به یک سوال ساده”

    شرکت فرمایید

    با تشکر محب اهلبیت علیهم السلام

    #7753
    با سلام

    جناب اوربان هر چند سایت اقدام به مسدود کردن نام کاربری اینجانب نمود و تمام رشته هایمان پنبه شد. متاسفانه مشغله کاری و فکری زیادی داشتم و جوای شبهات بی پایه و بی اساس شما هم وقت زیادی می برد. اما متاسفانه دیدم شما همچنان ساز خودتان را می زنید و بدون اینکه ادله اینجانب را بر عدم تحریف قران در نظر بگیرید دوباره شروع به تکرار مکرر حرف های بی اساس می پردازید. جناب عمر قائل به تحریف بود اقایان به جای رد ان شروع به توجیه کردن ان نمودند و با اینکه روایات تحریف در کتب شما هم هست شما هر توجیهی را برای خودتان مقدم دانسته اما نسبت به ما یک بام و دو هوا نمودید. ماجرای خوردن ایه توسط بزغاله از عایشه را قبول دارید و ان را توجیه می کنید.نمی دانم روایات بی شمار تحریف قران در کتب خودتان را با ادله پوچ یک جوری توجیه می کنید نسبت به روایات شیعه هم همان را پیش گیرید. تحریف قران از سوی شیعه و اهل سنت مردود است و روایات موجود در هر دو کتاب ناصحیح است و اگر در هر دو کتاب به فرض صحیح باشد حمل بر تحریف نباید کرد. بگذریم. جناب اوربان نام کاربری بنده حذف شد و سر رشته مطالب از دستم در رفت. اگر سایت دوباره اقدام به مسدود کردن نام کاربری اینجانب نکند به حول و قوه الهی گفتگویی دوستانه بدون هر گونه فحش و اهانت ودروغ و بی ادبی شروع می کنیم. دوست داشتید شرکت فرمایید. موضوع گفتگوی دوستانه در تالار در بخش جانشینی این می باشذ”پاسخ به یک سوال ساده”

    شرکت فرمایید

    با تشکر محب اهلبیت علیهم السلام

    #7769

    دوست گرامی السلام من تبع الهدی .

    هر چند سلام کردن را بر دشمنین اسلام و معاندین حق و فحاشان به ساحت مقدس صحابه را جایز نمی دانم ولیکن ارزو می کنم به صف هدایت یافتگان بپیوندی و دست از این عناد بر داری.

    گفتی==============

    جناب اوربان هر چند سایت اقدام به مسدود کردن نام کاربری اینجانب نمود و تمام رشته هایمان پنبه شد.

    جواب===============

    این هوچیگری ها را بگذار کنار و اگر واقعا صادقی تمام شبهاتت را عرض کن بنده جواب خوااهم داد .دیگه تا این حد بازو نکش که بنده را حذف کردن و اینجور چیزها . این داستانها را ما خیلی وقت پیش شنیده بودیم و قبل شما فهمیدیم که این ترفندها کهنه شده است. شما سوالاتت را مطرح کن و بنده نمیگذارم رشته هایت پنبه شود .

    گفتی==========

    متاسفانه مشغله کاری و فکری زیادی داشتم و جوای شبهات بی پایه و بی اساس شما هم وقت زیادی می برد. اما متاسفانه دیدم شما همچنان ساز خودتان را می زنید و بدون اینکه ادله اینجانب را بر عدم تحریف قران در نظر بگیرید دوباره شروع به تکرار مکرر حرف های بی اساس می پردازید

    جواب================

    ما هم مشکل و گرفتاری داریم و حتی 50روز نتوانستم به سایت بیایم و الان هم چند روز است دوباره امدم به سایت . مشکل و گرفتاری همه اش بهانه است .هر وقت مشکلت رفع شد منتظر رد تک تک سخنان بی اساسم با سخنان عارفانه جنابعالی که علامه ای بزرگوار هستید می باشم . اگر بی اساس می بود تا ابن حد مشتبه نمی شدی و جوابی می دادی که معقول و حکیمانه باشد. شما وقتی در موضع مناظره قرار میگیری و خود را در حد مناظره میدانی بایستی فکر بعدا را هم بکنی . در مناظره ازت سوال می شود و بایستی خط به خطش را اگاهی داشته باشی و جواب بدهی . این قاعده مناظرست و اگر جواب ندهی دال بر شکستت است و ضلالتت ثابت می شود.

    #7770

    گفتی========================

    جناب عمر قائل به تحریف بود اقایان به جای رد ان شروع به توجیه کردن ان نمودند و با اینکه روایات تحریف در کتب شما هم هست شما هر توجیهی را برای خودتان مقدم دانسته اما نسبت به ما یک بام و دو هوا نمودید. ماجرای خوردن ایه توسط بزغاله از عایشه را قبول دارید و ان را توجیه می کنید.نمی دانم روایات بی شمار تحریف قران در کتب خودتان را با ادله پوچ یک جوری توجیه می کنید نسبت به روایات شیعه هم همان را پیش گیرید

    جواب========================

    متاسفانه بعد بحثهای مفصلی که با هم داشتیم جناب اخوند دلسوخته شما هنوز متوجه نشده ای که قضیه از چه قرار است . دوست گرامی دو قضیه را با هم قاطی نکن:ناسح و منسوخ که فریقین بدان معتقدیم دوم قضیه نقص و زیادت قرآن که این یکی اسمش تحریف قرآن است .در مورد روایت بزغاله هم جواب داده شد که صحت ندارد و قضیه حضرت عمر هم قضیه ی ناسخ و منسوخ است و بنده برای اینکه این پریشانی برای شما رفع شود کتاب قرآن و تحریف را به شما معرفی می کنم تا قضایا برایتان قشنگ روشن شود . ولی تحریف قرآن خلاف این ناسخ و منسوخ است و به معنی اعتقاد به نقصان و زیادت قرآن است که در این مورد امت اسلامی خلاف آن را می گویند ولیکن جناب دلسوخته روافض بع تحریف قرآن معتقدند یعنی اینکه قرآن کنونی را درست نمی دانند و بر نقص و زیادت آن معتقدند که در روایت بی شماری اثبات نمودم و شما هم دفاع و ردی بر آن ننوشتی و این دلیلی بر صدق گفتارم است . اما جناب دلسوخته یک نکته را عرض کنم روافض با عوام شیعه فرق زیادی دارند . ما روافض را مسلمان نمی دانیم ولیکن عوام تشیع را بر امت اسلامی می دانیم و از شما میخواهم این دو واژه رافضی و شیعه را قاطی نکنی . عوام تشیع به قرآن معتدند ولی علمای امامیه که روافضند و اگاه به نصوص هستن می گویند قران ناقص است و این را قشنگ درک کن دوست عزیز. روافض اگاه بر نصوص هستن و هر کس هم بر این نصوص کتب رافضه معتقد باشد خودش هم رافضی می شود و از اعتقادات روافض من جمله تحریف قرآن معتقد می شوند . این را قشنگ درک کن برادر گرامی.

    #8145
    درتکمیل حرفهای برادر اوربان میخوام اصلا دلایل اعتقاد به تحریف قران را نزد اهل تشیع بگم

    دلایل عقيده به تحريف قرآن:

    شيعه به سه دليل به قرآني كه هم‌اكنون در دسترس مسلمانان قرار دارد، ايمان نمي‌آورند:

    دليل اول:‌

    برحسب عقيدة شيعه همة اصحاب دروغگو هستند و اصحاب معتقد بودند كه «دروغگويي» عبادت است. و بدين‌سان ائمه اهل بيت دروغگو بوده، ولي تقيه كار بوده‌اند «و معتقد بودند به اينكه دروغ‌گويي، عبادت است.» پس اگر همه اصحاب و ائمه اهل بيت دروغگو بوده‌اند، پس چه كسي قرآن واقعي را از طرف پيامبران به آنها رسانده است؟!

    دليل دوم:

    و بدين‌سان طبق عقايد شيعه اصحاب گرامي دروغگو بوده و اين در حالي است كه آنها قرآن را نقل و روايت كرده‌اند. و ائمه اهل بيت روايت آنها را نه تنها روايت نمي‌كنند بلكه آن را موثق نمي‌دانند و تصديق نمي‌كنند، با اين حساب رافضي‌ها و شيعه چگونه مي‌توانند به صحت و تماميت قرآن موجود اطمينان حاصل كنند؟!

    دليل سوم:

    روايت‌هاي خود شيعه است كه بنا به نظرشان صحيح هستند. در كتاب‌هاي معتمد آنها، بيش از هزار روايت متواتر وجود دارد كه صراحتاً از تحريف‌‌ و تغيیر قرآن موجود در دسترس‌ ما خبري مي‌دهند. در اين كتاب‌هاي معتمد شيعه يك روايت درست ملاحظه نمي‌كنيم، از نظر اين كتاب‌ها، قرآن كنوني، از حيث ثبوت حتي از يك خبر صحيح هم ـ در نظر شيعه ـ كم ارزش‌تر است!!

    #8146

    و اما اينكه مي‌بينيم بعضي از شيعيان به اقوال چهار تن از علماي شيعه (شريف مرتضي، ابوجعفر طوسي و ابوعلي طبرسي، و شيخ صدوق) استناده كرده، تحريف‌يافتگي قرآن را انكار مي‌كنند، اين استنادشان باطل و بي‌پايه است، چرا كه مدارمذهب شيعه بر روي مذهب ائمه معصومين، و جمهور محدثين شيعه، و روايت‌هاي آنها كه بيش از 2000 روايت است،‌ و همگي قايل به تحريف قرآن مي‌باشند، قرار گرفته است. بنابراين سخنان اين چهار بيچاره در مقابل سخنان ائمه معصوم و جمهور محدثان شيعه و سرشناسان قديمي بزرگ شيعه چه وزن و ارزشي دارد؟!

    گذشته از اين، اين چهار نفر، صرفاً بخاطر مراعات كردن شرايط زمان خود، و از باب تقيه، به صحت اين قرآن اذعان كرده‌اند، و پوشيده نيست كه آنها به تقيه‌‌كاري خيلي بها مي‌داده‌اند. و در اين كتاب، ان‌شاءالله، در جاي خودش در اين ارتباط مطالبي را ذكر خواهيم كرد. و جالب اين‌كه خود پژوهشگران شيعه اقوال اين چهار نفر را به زير تيغ انتقاد كشيده‌اند. چنان‌كه حسين‌بن‌محمد تقي نوري طبرسي در كتابش (فصل الخطاب في‌اثبات تحريف كتاب رب‌الارباب) به اين نكته اذعان كرده، و در صفحة 33 آن گفته: «ندانسته‌ايم كه كسي از قدما با آنها موافق بوده باشد.

    #8147

    و بيشتر محدثان شيعه قايل به تحريف قرآن هستند. چنان‌كه طبرسي در كتابش فصل‌الخطاب ص 32 مي‌گويد‌: «واين مذهب جمهور محدثان است كه ما بر سخنان آنان اطلاع يافته‌ايم.» و مي‌خواهيم به‌طور فشرده، رواياتي چند در باب تحريف قرآن را ذكر كنيم كه كتب معتمد شيعه آنها را موثق و صحيح مي‌دانند:‌ محمد‌بن‌يعقوب كليني در اصول كافي در باب (جامعان قرآن فقط ائمه بوده، و آنها دانش آن را تماماً مي‌دانند) از جابر روايت كرده كه او گفته: از ابوجعفرu شنيدم كه مي‌گفت: هر كس از مردم ادعا كند كه قرآن را طبق نزول الله تعالي جمع كرده، يقيناً دروغ گفته، و تنها كسي كه در اين ميان آن را به‌صورت اصلي و واقعي‌اش جمع كرده، حضرت علي‌بن ابي‌طالب و ائمه بعد از او مي‌باشد.»

    و نيز كليني در اصول كافي ص 67 چاپ هند، از سالم‌بن سلمه روايت كرد، كه مردي بر ابوعبداللهu قرائت كرد و من حروفي از قرآن را گوش مي‌دادم كه با قرائت مردم جور در نمي‌آمد. آنگاه ابوعبدالله گفت: از اين قرائت دست بردار! از همين قرآن مردم بخوان تا مهدي ظهور مي‌كند. پس وقتي كه او ظهور مي‌كند، آيه به آيه كتاب الله را مي‌خواند. و آن مصحفي را كه علي نوشته بيرون مي‌آورد. و گفت: عليu وقتي كه از كتابت آن فارغ شد، آن را به آن مردم (اصحاب راشده) نشان داد. و به آنها گفت: اين كتاب الله تعالي است كه بر محمدe نازل كرده‌ است و من آن را در دو جلد جمع‌آوري كرده‌ام. آنگاه آنها گفتند: ما خود مصحفي داريم كه همه قرآن در آن جمع شده است. احتياجي به مصحف تو نداريم. آنگاه او گفت: به‌خدا، ديگر بعد از امروز، آن را نخواهيد ديد، فقط بر من لازم بود كه شما را از آن مطلع سازم. تا آن را قرائت كنيد و بخوانيد.»

    و همچنين كليني در اصول كافي ص 67 چاپ هند، ذكر كرده كه:‌ «احمد‌بن ابي‌نصير مي‌گويد: ابوالحسنu مصحفي را به من داد، و گفت:‌ به آن نگاه نكن! من هم آن را باز كردم و اين آيه را خواندم [لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا] {البيِّنة:1} در آن نامه هفتاد نفر از قريش، همراه با نام پدرانشان را ملاحظه كردم.»

    #8148

    و كليني در اصول كافي ص 264 باب (نكاتي دربارة اسباب نزول ولايت) از ابوعبداللهu روايت كرده، «و لقد عهدنا الي آدم من قبل كلمات في محمد و علي و فاطمه و الحسن و الحسين و الائمه من ذريتهم فنسي» اين‌گونه به‌خدا بر محمدe نازل شده است.»

    و باز كليني در اصول كافي ص 264 از جعفر صادق نقل كرده كه: جبرئيل اين آيه را اين‌گونه بر پيامبرe فرود آورد:

    (يا ايها الذين اوتوالكتاب آمنوا بما نزلنا في عليٍ نوراً مبينا)*

    و بعضي‌ها مي‌گويند عثمان مصاحف موجود را سوزانده، و سوره‌هايي را كه در ارتباط با فضايل علي و اهل بيتش بوده‌، ضايع كرده است. از جمله آن سوره‌ها اين سوره است.

    (بسم الله الرحمن الرحيم. يا ايها الذين امنوا امنوا بالنورين انزلنا هما یتلوان عليكم آياتي و یحذرانكم عذاب يوم عظيم نوران بعضهما من بعض و انا السميع العليم)[1][/url”>

    «به نام خداي بخشندة مهربان. اي ايمانداران به دو نوري كه نازل كرده‌ايم، ايمان بياوريد. آن دو، آيات من را كه بر شما مي‌خوانند و از عذاب روز بزرگي شما را برحذر مي‌دارند. آن دو نور از يكديگر هستند و من شنوا و آگاه هستم.»

    و ملاحسن از ابوجعفرu نقل كرده كه «دليلي كه نشان مي‌دهد اين قرآن دستخوش زيادت و نقص گرديده است اين است كه در آن، از حق ما بر آن صاحب حق (بر خلافت) خبري نيست و پوشيده شده است.»

    [1فصل الخطاب, چاپ ایران, ص180

    #8149

    و احمد ‌بن ابي‌طالب طبرسي در كتاب (احتجاج) از ابوذر غفاري نقل كرده كه وقتي رسولe به ديدار حق شتافت، حضرت علي قرآن را جمع كرد و آن را پيش مهاجران و انصار آورد. و آن را به آنها عرضه كرد. چون پيامبرe چنين به او سفارش كرده بود. پس وقتي كه حضرت ابوبكر آن را باز كرد، در اولين صفحه‌اي كه آن را باز كرد، رسوايهاي آن جماعت به‌چشم آمد. آنگاه عمر جستی زد و گفت: ‌اي علي آن را باز گردان، ما به آن احتياجي نداريم. علي آن را باز گرفت و بازگشت. پس عمر زيد‌بن ثابت را كه قاري قرآن بود،‌ به حضور طلبيد. آنگاه به او گفت: علي قرآني را براي ما آورده كه در آن رسوايهاي انصار و مهاجران ملاحظه مي‌شد. و ما همچنين نظر داريم كه قرآنی جمع‌آوري كنيم. و آن رسوايي‌ها و بي‌آبرويهاي مهاجرين و انصار را از آن حذف كنيم. زيد هم اين خواسته او را اجابت كرد، پس گفت‌: حالا من از قرآني كه شما خواسته بوديد فارغ شدم. و علي قرآني را ظاهر كرد، كه همه اعمال شما را باطل و برملا خواهد ساخت. عمر گفت:‌ چاره چيست؟! زيد گفت: ‌شما خود چاره را بهتر مي‌دانيد! عمر گفت:‌چاره اين است كه او را بكشم و از او آسوده شويم. به همين خاطر، توسط خالد‌بن وليد براي كشتن او نقشه كشيد. اما او موفق به انجام اين كار نشد. و چون عمر به مقام خليفه‌گري نشانده شد، از علي خواستند كه آن قرآن را به آنها تحويل بدهد تا آن را تحريف كنند و بي‌آبروهاي خود را از آن پاك سازند. آنگاه عمر گفت: اي ابوالحسن، چه خوب مي‌شود اگر آن قرآني را كه نزد ابوبكر آوردي تا بر سر آن جمع شويم،‌ بياوري؟! گفت: خير، اصلاً حرفش را هم نزنيد! من آن روز آن را پيش شما آوردم فقط براي اين‌كه شما بهانه‌ تراشي نكرده، و در روز قيامت نگوئيد: ‌«ما از اين قرآن غافل بوديم.» يا نگوئيد: «آن را پيش ما نياوردي!» قرآني كه در نزد من است، فقط پاكان بايد به آن دست بزنند، و اختيارداران بعد از من از فرزندانم. آن‌گاه عمر گفت: آيا وقت از پيش تعيين شده و شخصي براي هويدا ساختن آن قرآن وجود دارد؟! علي‌u گفت: آري، وقتي قائم ـ از نسل فرزندانم ـ قيام كند، آن را ظاهر مي‌كند، و مردم را به پيروي كردن از آن وا مي‌دارد.»

    #8150

    و نوري طبرسي در كتاب «فصل‌الخطاب» مي‌گويد:‌ «اميرالمؤمنين (علي) داراي قرآن مخصوص بود كه آن را بعد از وفات رسول اللهe شخصاً جمع‌آوري نموده بود. او آن قرآن را بر‌ آن جماعت (ابوبكر و عمر …) عرضه كرد، اما آنها از آن روي گرداندند، او هم آن را از دسترس آنها پنهان نگاه داشت، و آن قرآن در نزد فرزندش بود، و امامي از امامي ديگر ـ مانند سائر خصوصيات امامت و خزائن نبوت ـ آن را از يكديگر به ارث مي‌بردند. و آن قرآن هم اينك در نزد قائم حجت است. ـ عجل‌الله فرجه ـ بعد از ظهورش، آن را براي مردم ظاهر مي‌كند، و خواندن آن را به آنها دستور مي‌دهد. و آن قرآن با اين قرآن موجود از حيث تأليف و ترتيب سوره‌ها و آيات و حتي كلمات هم، ناسازگار و متفاوت است. يعني از جهت زيادت و كاهش با آن فرق دارد. و چون حق با علي، و علي با حق است، پس در قرآن كنوني از دو جهت (زيادت و نقص) تغيير وجود دارد. و اين همان مطلوب و مدنظر است.»

    آري، اين آقا ـ كه خدا او را بكشد ـ اين‌گونه سخن مي‌گويد و حرف مي‌زند

    و احمدبن ابي‌طالب در كتاب «الاحتجاج» طبرسي مي‌گويد: «پس مسائلي براي آنان پيش آمد كه مجبور شدند آن را جمع‌آوري كنند. و در اين راستا، من درآوردي مطالبي را به آن افزودند تا ستون‌هاي كفر خود را بوسيلة آنها استوار و پا بر جا سازند. و مطالبي را در آن افزودند كه نارسايي و ناسازگاري آن بسی آشكار است. و كساني كه در (آغاز) از زمان پيامبرe شروع به نگارش (و جمع‌آوري كتاب) كردند، دسته‌اي از ملحدان بودند و به همين خاطر است كه سخن منكر و دروغ و بهتان را گفته و مي‌گويند»

    و حسين نوري طبرسي در كتاب فصل‌الخطاب مي‌گويد: «از بسياري از قدماي روافض روايت شده كه قرآني كه هم اينك در دست ماست، آن قرآني نيست كه الله تعالي آن را بر حضرت محمدe نازل كرده است، بلكه دستخوش تغيير و تحريف و زيادت و كاهش شده است.»

    و ملاحسن از ابوجعفر نقل كرده كه اين قرآن، آيه‌هاي زيادي از آن حذف شده، و فقط حروفي چند به آن اضافه گشته است.»

در حال نمایش 10 نوشته (از کل 40)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.