توسل ام المومنین عایشه با سند صحیح

Home انجمن ها شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت توسل ام المومنین عایشه با سند صحیح

این جستار شامل 27 پاسخ ، و دارای 2 کاربر است ، و آخرین بار توسط  noor.haq در 9 سال، 2 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 13 نوشته (از کل 28)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #22840

    noor.haq
    مشارکت کننده

    حث حدیثی که توسل ام المومنین عایشه رضی الله عنها ذکر فرمودید. باید یادآورشد که اهل قبور( ازشیعه وصوفیان) عادت دارند برای اثبات عقایدشرک آلود خود به آیات متشابهات وروایات موضوع یا خواب و داستان و غیره استناد کنند؛هیچگاه نتوانستید حتی یک آیه صریح و یک حدیث سالم برای توجیه شرکیات خودتان ذکر کنید و هرگز هم نخواهید توانست و حدیث فوق که ذکرشد هرچند ربطی به توسل ندارد و صراحتا نیامده که عایشه فرموده باشد جهت آمدن باران بروید و سقف را باز کنید؛ مگر باز شدن یانشدن سقف در توسل و باران و شنیدن رسول و اموات نقش دارد؟ یعنی اگر سقف سوراخ نمیشد رسول نمیشنید و باران نمی آمد؟ عایشه نمیتوانست بگوید طلب باران از رسول کنید و ملت را به زحمت نیندازند جهت سوراخ کردن سقف؟ اگرطلب باران از اموات صحیح بود پس چرا ملت سمت عایشه رفتند و مستقیم سراغ قبر رسول نرفتند؟ ملت نمیدانستند که توسل به صاحبان قبور جایز است؟ نمیشد ملت در خانه بنشینند و از همان جا بدون سوراخ کردن سقف دعا کنند؟ ملت نمیدانستند به استسقا بروند؟یعنی به محض باز شدن سوراخ سقف فورا باران آمد و دعا و روزه و استسقا قبلش نبود؟ بعد برای اتمام باران سقف را بستند تاباران قطع شود؟آیا ملت قبلش برای دعا روزه و استسقا و طلب باران نرفتند ؟ فرضا سند حدیث صحیح باشد گرچه که نیست بازم ابدا حجت نخواهد بود،اهلسنت عقاید خود را از قرآن کریم و سنت رسول الله(گفتار و اعمال و عقاید) ایشان میگیرند ن از آراء و اجتهادصحابه که معصوم از خطا و گناه نبوده اند و در کتب معتبر و حتی قرآن بارها شده که از نظرات و اعمال اشتباه آنان یادشده. و آراء اجتهادی صحابی که اجماع نظر اصحاب و فقها بر آن نباشد ملزم به پیروی و قبول آن نمی باشیم. ثانیا پیرو سوالت که مرتب تکرار میکنی آیا عایشه با توسلش مشرک شد یا خیر؟ اما جوابت: ابدا و هرگز، اولا لفظ حدیث صریح نیست که عایشه ملت را دستور به سوراخ کردن سقف دهد صرفا جهت نزول باران و بحث توسل به رسول وثانیا اعمال و گفتار عایشه در طول مدت حیاتشان با این عمل در تناقض است و اگر چنین بود احادیث صحیح بیشتری مبنی بر توسل های پیاپی عایشه و دعوت ایشان به ملت جهت توسل به قبر رسول و ایشان برای رفع حاجات و مشکلاتشان ، ثالثا فرضا عایشه چنین دستوری داده باشد قیاس کار عایشه بخاطر اجتهادش و نیت پاکش با اجتهاد باطل و نیت بد مراجع شما جهت سوق افراد به بارگاههای و نفع تیلیاردی هزاران بار تفاوت است. یوسف علیه السلام برای آزاد شدن از زندان از فرعون کمک خواست وخدا بر زندان شدنش افزود و شما برای آزادشدن ورفع حاجت به امامان یا سران مملکت متوسل میشید(سوتفاهم نشود که توسل انواع دارد وباید تفکیک شود)، کار یوسف یا ادعای خدایی خورشید از طرف ابراهیم یامشت موسی در قتل قبطی و یا کارهای انبیا و اولیا را با کار شرکی و نیت دار خودتان قیاس نکنید. مثل دختری هستید که از راه بد بچه دار شده و بعد با زبان درازی ادعا دارد وهمچون مریم مقدس بدون لمس بشری بچه دار شده . به قول جناب مولانا: کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر . گرچه قیاس در فقه آزاد است و در عقاید باطل ، اما شما شیعیان مهمترین اصول اعتقادی خود را با قیاس اثبات میکنید و بر قیاس بر فقه ایراد میگیرید. مثلا چون یحیی در کودکی رسول شد که نشده پس امام زمان ما هم در کودکی امام شده ؛یا چون فلان پیامبر فلان انجام داد پس امامان ما هم میتوانند و امثال این قیاس های باطل اعتقادی. ضمنا در جایی از ابن حبان و بزرگان ما نقل میکنید و کسانی که مدنظر شما سخن گفته اند با القاب و عناوین بلند خطابشان میکنید تا نشان دهید اینان بزرگان ما و کلامشان در حد کلام خلفا و اصحاب و حتی رسول نزد ما است اما هرگاه از نظر و سخن آنان راضی نباشید به فحاشی و هتاکی و جسارت به ام المومنین و خلفا و اصحاب و بزرگان ما آنان را بد و تحقیر و بی سواد و غیره نشان میدهید گرچه همین روش در سرکوب مخالفان خود در عرصه سیاست و دنیا و دینی مثل علما و سرانتان در پیش گرفته اید و راه بجایی نبرده اید. لازم به ذکر است اگر قرار باشد کسی خساف و متهور و فحاش و لعان وتهمت زن و فریبکار باشد قطعا شما و سران اعتقادی مذهبتان هستندو کتب شما از شرک و خرافات و فحاشی ها الی ما شاء الله مملو است ن بزرگان ما که همچون ابن حبان بزرگوار باشد
    شنبه، ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ در ۷:۰۳ ب.ظ #22801 پاسخ

    noor.haq
    مشارکت کننده

    شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در کتاب “الرد علی البکری” (ص 68) گفته: « وما روی عن عائشة رضی الله عنها من فتح الکوة من قبره إلی السماء لینزل المطر لیس بصحیح ولا یثبت إسناده.. ومما یبین کذب هذا أنه فی مدة حیاة عائشة لم یکن للبیت کوة بل کان بعضه باقیا کما کان علی عهد النبی صلی الله علیه وسلم بعضه مسقوف وبعضه مکشوف وکانت الشمس تنزل فیه کما ثبت فی الصحیحین عنها أن النبی صلی الله علیه وسلم کان یصلی العصر والشمس فی حجرتها لم یظهر الفئ بعد، ولم تزل الحجرة کذلک حتی زاد الولید بن عبد الملک فی المسجد فی إمارته لما زاد الحجر فی مسجد الرسول صلی الله علیه وسلم . . ومن حینئذ دخلت الحجرة النبویة فی المسجد ثم إنه بنی حول حجرة عائشة التی فیها القبر جدار عال وبعد ذلک جعلت الکوة لینزل منها من ینزل إذا احتیج إلی ذلک لأجل کنس أو تنظیف . وأما وجود الکوة فی حیاة عائشة فکذب بین ولو صح ذلک لکان حجة ودلیلا علی أن القوم لم یکونوا یقسمون علی الله بمخلوق ولا یتوسلون فی دعائهم بمیت ولا یسألون الله به وإنما فتحو علی القبر لتنزل الرحمة علیه ولم یکن هناک دعاء یقسمون به علیه فأین هذا من هذا ؟ ‏..».

    «و آنچه که از عایشه رضی الله عنها روایت شده که (گفته باشد) دریچه ای از (سقف) قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم به سوی آسمان باز کنید تا باران ببارد، صحیح نیست و اسناد آن ثابت نشده است.. و آنچه که دروغ بودن این داستان را روشن می کند اینست که در مدت زمان حیات عایشه، آن خانه (حجره عایشه که قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز در آنجا بود) هیچ دریچه و سوراخی نداشته، بلکه قسمتی از آن خانه همچنان بمانند عهد پیامبر صلی الله علیه وسلم باقی مانده بود که (بمانند سابق) قسمتی از سقف آن پوشیده و قسمتی باز بوده است بگونه ایکه نور خورشید به داخل حجره می تابید؛ چنانکه در صحیحین (بخاری و مسلم) از عایشه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم زمانی نماز عصر را می خواندند که نور خورشید داخل حجره او میشد و سایه (دیوار آن از حجره اش) بالا نرفته بود. بعد از آن، حجره همواره برهمان شکل بود تا آنکه ولید بن عبد الملک در وقت امارت خود مسجد را فراخ ساخت و در آنزمان حجره نبوی داخل مسجد شد، بعد از آن به دور حجره عائشه که قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم در آن هست دیوار بلندی بنا کرد وبعد از آن بالای حجره روزنه ای ساختند تا کسی جهت جارو کردن وتنظیف آن از طرف بالای حجره داخل آن شود.

    و اما وجود دریچه برسقف حجره در زمان حیات عائشه دروغ آشکاری است، و اگر صحت هم داشته باشد دلیل بر این می شود که اصحاب کرام در دعای خود توسل به مرده ها نمی کردند و مخلوقی را دردعای خود برای الله تعالی وسیله نمی گردانیدند و بامرده ها ازخداوند تعالی چیزی نمی خواستند، و آنها قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را بخاطر این بسوی آسمان گشودند تا رحمت خداوند تعالی بروی نازل شود واین کارشان باین معنی نیست که دردعای خویش برای الله تعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را وسیله گردانیده باشند پس درمیان این دو امر فرق است».

    امام نووی رحمه الله نیز در “شرح صحیح مسلم” در توضیح حدیث « کَانَ یُصَلِّی الْعَصْر وَالشَّمْس فِی حُجْرَتهَا قَبْل أَنْ تَظْهَر» می گوید: «مَعْنَاهُ: التَّبْکِیر بِالْعَصْرِ فِی أَوَّل وَقْتهَا وَهُوَ حِین یَصِیر ظِلّ کُلّ شَیْء مِثْله، وَکَانَتْ الْحُجْرَة ضَیِّقَة الْعَرْصَة، قَصِیرَة الْجِدَار بِحَیْثُ یَکُون طُول جِدَارهَا أَقَلّ مِنْ مِسَاحَة الْعَرْصَة بِشَیْءٍ یَسِیر، فَإِذَا صَارَ ظِلّ الْجِدَار مِثْله دَخَلَ وَقْت الْعَصْر ، وَتَکُون الشَّمْس بَعْدُ فِی أَوَاخِر الْعَرْصَة لَمْ یَقَع الْفَیْء فِی الْجِدَار الشَّرْقِیّ». «مراد از حدیث؛ (استحباب) خواندن نماز در اول وقت آن است؛ یعنی وقتی که سایه هر چیز به اندازه خودش شده باشد، و حجره (عایشه) پهنای کمی داشت، و دیوار آن نیز کوتاه بود بگونه ایکه طول دیوار آن اندکی از مساحت سطح حجره کمتر بود، و هرگاه سایه دیوار (غربی) به اندازه خودش می شد وقت نماز عصر می رسید، و نور خورشید در انتهای سطح حجره می تابید و سایه دیوار (غربی) بر روی دیوار شرقی نمی افتاد» و مراد از این حدیث آنست که حجره عایشه رضی الله عنها – که قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز در آنجا بود – در طول حیات عایشه رضی الله عنها، همواره قسمتی از سقف آن باز بوده و قسمتی از آن پوشیده بود، و برای همین نور خورشید داخل حجره می شد بگونه ایکه سایه دیوار داخل حجره قرار می گرفت، و از این واقعیت مشخص می گردد که آن حدیث – مورد استناد قبوریون – صحت ندارد، که در آن گفته شده: سقف حجره باز شود تا بین قبر و آسمان مانعی نباشد! چرا که نیازی به این عمل نبوده!

    بنابراین استناد به این حدیث بعلت عدم صحت آن نمی تواند عقیده شرک آمیز اهل قبور را توجیه کند، هرچند که خود این حدیث و ماجرا – بالفرض صحت – ربطی به جواز توسل ندارد!

    #22841

    noor.haq
    مشارکت کننده

    حدیثی که توسل ام المومنین عایشه رضی الله عنها ذکر فرمودید. باید یادآورشد که اهل قبور( ازشیعه وصوفیان) عادت دارند برای اثبات عقایدشرک آلود خود به آیات متشابهات وروایات موضوع یا خواب و داستان و غیره استناد کنند؛هیچگاه نتوانستید حتی یک آیه صریح و یک حدیث سالم برای توجیه شرکیات خودتان ذکر کنید و هرگز هم نخواهید توانست و حدیث فوق که ذکرشد هرچند ربطی به توسل ندارد و صراحتا نیامده که عایشه فرموده باشد جهت آمدن باران بروید و سقف را باز کنید؛ مگر باز شدن یانشدن سقف در توسل و باران و شنیدن رسول و اموات نقش دارد؟ یعنی اگر سقف سوراخ نمیشد رسول نمیشنید و باران نمی آمد؟ عایشه نمیتوانست بگوید طلب باران از رسول کنید و ملت را به زحمت نیندازند جهت سوراخ کردن سقف؟ اگرطلب باران از اموات صحیح بود پس چرا ملت سمت عایشه رفتند و مستقیم سراغ قبر رسول نرفتند؟ ملت نمیدانستند که توسل به صاحبان قبور جایز است؟ نمیشد ملت در خانه بنشینند و از همان جا بدون سوراخ کردن سقف دعا کنند؟ ملت نمیدانستند به استسقا بروند؟یعنی به محض باز شدن سوراخ سقف فورا باران آمد و دعا و روزه و استسقا قبلش نبود؟ بعد برای اتمام باران سقف را بستند تاباران قطع شود؟آیا ملت قبلش برای دعا روزه و استسقا و طلب باران نرفتند ؟ فرضا سند حدیث صحیح باشد گرچه که نیست بازم ابدا حجت نخواهد بود،اهلسنت عقاید خود را از قرآن کریم و سنت رسول الله(گفتار و اعمال و عقاید) ایشان میگیرند ن از آراء و اجتهادصحابه که معصوم از خطا و گناه نبوده اند و در کتب معتبر و حتی قرآن بارها شده که از نظرات و اعمال اشتباه آنان یادشده. و آراء اجتهادی صحابی که اجماع نظر اصحاب و فقها بر آن نباشد ملزم به پیروی و قبول آن نمی باشیم. ثانیا پیرو سوالت که مرتب تکرار میکنی آیا عایشه با توسلش مشرک شد یا خیر؟ اما جوابت: ابدا و هرگز، اولا لفظ حدیث صریح نیست که عایشه ملت را دستور به سوراخ کردن سقف دهد صرفا جهت نزول باران و بحث توسل به رسول وثانیا اعمال و گفتار عایشه در طول مدت حیاتشان با این عمل در تناقض است و اگر چنین بود احادیث صحیح بیشتری مبنی بر توسل های پیاپی عایشه و دعوت ایشان به ملت جهت توسل به قبر رسول و ایشان برای رفع حاجات و مشکلاتشان ، ثالثا فرضا عایشه چنین دستوری داده باشد قیاس کار عایشه بخاطر اجتهادش و نیت پاکش با اجتهاد باطل و نیت بد مراجع شما جهت سوق افراد به بارگاههای و نفع تیلیاردی هزاران بار تفاوت است. یوسف علیه السلام برای آزاد شدن از زندان از فرعون کمک خواست وخدا بر زندان شدنش افزود و شما برای آزادشدن ورفع حاجت به امامان یا سران مملکت متوسل میشید(سوتفاهم نشود که توسل انواع دارد وباید تفکیک شود)، کار یوسف یا ادعای خدایی خورشید از طرف ابراهیم یامشت موسی در قتل قبطی و یا کارهای انبیا و اولیا را با کار شرکی و نیت دار خودتان قیاس نکنید. مثل دختری هستید که از راه بد بچه دار شده و بعد با زبان درازی ادعا دارد وهمچون مریم مقدس بدون لمس بشری بچه دار شده . به قول جناب مولانا: کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر . گرچه قیاس در فقه آزاد است و در عقاید باطل ، اما شما شیعیان مهمترین اصول اعتقادی خود را با قیاس اثبات میکنید و بر قیاس بر فقه ایراد میگیرید. مثلا چون یحیی در کودکی رسول شد که نشده پس امام زمان ما هم در کودکی امام شده ؛یا چون فلان پیامبر فلان انجام داد پس امامان ما هم میتوانند و امثال این قیاس های باطل اعتقادی. ضمنا در جایی از ابن حبان و بزرگان ما نقل میکنید و کسانی که مدنظر شما سخن گفته اند با القاب و عناوین بلند خطابشان میکنید تا نشان دهید اینان بزرگان ما و کلامشان در حد کلام خلفا و اصحاب و حتی رسول نزد ما است اما هرگاه از نظر و سخن آنان راضی نباشید به فحاشی و هتاکی و جسارت به ام المومنین و خلفا و اصحاب و بزرگان ما آنان را بد و تحقیر و بی سواد و غیره نشان میدهید گرچه همین روش در سرکوب مخالفان خود در عرصه سیاست و دنیا و دینی مثل علما و سرانتان در پیش گرفته اید و راه بجایی نبرده اید. لازم به ذکر است اگر قرار باشد کسی خساف و متهور و فحاش و لعان وتهمت زن و فریبکار باشد قطعا شما و سران اعتقادی مذهبتان هستندو کتب شما از شرک و خرافات و فحاشی ها الی ما شاء الله مملو است ن بزرگان ما که همچون ابن حبان بزرگوار باشد
    شنبه، ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ در ۷:۰۳ ب.ظ #22801 پاسخ

    noor.haq
    مشارکت کننده

    شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در کتاب “الرد علی البکری” (ص 68) گفته: « وما روی عن عائشة رضی الله عنها من فتح الکوة من قبره إلی السماء لینزل المطر لیس بصحیح ولا یثبت إسناده.. ومما یبین کذب هذا أنه فی مدة حیاة عائشة لم یکن للبیت کوة بل کان بعضه باقیا کما کان علی عهد النبی صلی الله علیه وسلم بعضه مسقوف وبعضه مکشوف وکانت الشمس تنزل فیه کما ثبت فی الصحیحین عنها أن النبی صلی الله علیه وسلم کان یصلی العصر والشمس فی حجرتها لم یظهر الفئ بعد، ولم تزل الحجرة کذلک حتی زاد الولید بن عبد الملک فی المسجد فی إمارته لما زاد الحجر فی مسجد الرسول صلی الله علیه وسلم . . ومن حینئذ دخلت الحجرة النبویة فی المسجد ثم إنه بنی حول حجرة عائشة التی فیها القبر جدار عال وبعد ذلک جعلت الکوة لینزل منها من ینزل إذا احتیج إلی ذلک لأجل کنس أو تنظیف . وأما وجود الکوة فی حیاة عائشة فکذب بین ولو صح ذلک لکان حجة ودلیلا علی أن القوم لم یکونوا یقسمون علی الله بمخلوق ولا یتوسلون فی دعائهم بمیت ولا یسألون الله به وإنما فتحو علی القبر لتنزل الرحمة علیه ولم یکن هناک دعاء یقسمون به علیه فأین هذا من هذا ؟ ‏..».

    «و آنچه که از عایشه رضی الله عنها روایت شده که (گفته باشد) دریچه ای از (سقف) قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم به سوی آسمان باز کنید تا باران ببارد، صحیح نیست و اسناد آن ثابت نشده است.. و آنچه که دروغ بودن این داستان را روشن می کند اینست که در مدت زمان حیات عایشه، آن خانه (حجره عایشه که قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز در آنجا بود) هیچ دریچه و سوراخی نداشته، بلکه قسمتی از آن خانه همچنان بمانند عهد پیامبر صلی الله علیه وسلم باقی مانده بود که (بمانند سابق) قسمتی از سقف آن پوشیده و قسمتی باز بوده است بگونه ایکه نور خورشید به داخل حجره می تابید؛ چنانکه در صحیحین (بخاری و مسلم) از عایشه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم زمانی نماز عصر را می خواندند که نور خورشید داخل حجره او میشد و سایه (دیوار آن از حجره اش) بالا نرفته بود. بعد از آن، حجره همواره برهمان شکل بود تا آنکه ولید بن عبد الملک در وقت امارت خود مسجد را فراخ ساخت و در آنزمان حجره نبوی داخل مسجد شد، بعد از آن به دور حجره عائشه که قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم در آن هست دیوار بلندی بنا کرد وبعد از آن بالای حجره روزنه ای ساختند تا کسی جهت جارو کردن وتنظیف آن از طرف بالای حجره داخل آن شود.

    و اما وجود دریچه برسقف حجره در زمان حیات عائشه دروغ آشکاری است، و اگر صحت هم داشته باشد دلیل بر این می شود که اصحاب کرام در دعای خود توسل به مرده ها نمی کردند و مخلوقی را دردعای خود برای الله تعالی وسیله نمی گردانیدند و بامرده ها ازخداوند تعالی چیزی نمی خواستند، و آنها قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را بخاطر این بسوی آسمان گشودند تا رحمت خداوند تعالی بروی نازل شود واین کارشان باین معنی نیست که دردعای خویش برای الله تعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را وسیله گردانیده باشند پس درمیان این دو امر فرق است».

    امام نووی رحمه الله نیز در “شرح صحیح مسلم” در توضیح حدیث « کَانَ یُصَلِّی الْعَصْر وَالشَّمْس فِی حُجْرَتهَا قَبْل أَنْ تَظْهَر» می گوید: «مَعْنَاهُ: التَّبْکِیر بِالْعَصْرِ فِی أَوَّل وَقْتهَا وَهُوَ حِین یَصِیر ظِلّ کُلّ شَیْء مِثْله، وَکَانَتْ الْحُجْرَة ضَیِّقَة الْعَرْصَة، قَصِیرَة الْجِدَار بِحَیْثُ یَکُون طُول جِدَارهَا أَقَلّ مِنْ مِسَاحَة الْعَرْصَة بِشَیْءٍ یَسِیر، فَإِذَا صَارَ ظِلّ الْجِدَار مِثْله دَخَلَ وَقْت الْعَصْر ، وَتَکُون الشَّمْس بَعْدُ فِی أَوَاخِر الْعَرْصَة لَمْ یَقَع الْفَیْء فِی الْجِدَار الشَّرْقِیّ». «مراد از حدیث؛ (استحباب) خواندن نماز در اول وقت آن است؛ یعنی وقتی که سایه هر چیز به اندازه خودش شده باشد، و حجره (عایشه) پهنای کمی داشت، و دیوار آن نیز کوتاه بود بگونه ایکه طول دیوار آن اندکی از مساحت سطح حجره کمتر بود، و هرگاه سایه دیوار (غربی) به اندازه خودش می شد وقت نماز عصر می رسید، و نور خورشید در انتهای سطح حجره می تابید و سایه دیوار (غربی) بر روی دیوار شرقی نمی افتاد» و مراد از این حدیث آنست که حجره عایشه رضی الله عنها – که قبر پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز در آنجا بود – در طول حیات عایشه رضی الله عنها، همواره قسمتی از سقف آن باز بوده و قسمتی از آن پوشیده بود، و برای همین نور خورشید داخل حجره می شد بگونه ایکه سایه دیوار داخل حجره قرار می گرفت، و از این واقعیت مشخص می گردد که آن حدیث – مورد استناد قبوریون – صحت ندارد، که در آن گفته شده: سقف حجره باز شود تا بین قبر و آسمان مانعی نباشد! چرا که نیازی به این عمل نبوده!

    بنابراین استناد به این حدیث بعلت عدم صحت آن نمی تواند عقیده شرک آمیز اهل قبور را توجیه کند، هرچند که خود این حدیث و ماجرا – بالفرض صحت – ربطی به جواز توسل ندارد!

    #22844

    salman110
    مشارکت کننده

    بازهم صحبت های قبلی را تکرار کردید…

    اما پاسخ دو دلیل اخر از ابن تیمیه و نووی را میدهم.

    ﺍﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﺍﻥ ﺍﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ : ﺑﺮﺣﺴﺐ
    ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺻﺤﯿﺤﻪ ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﻘﻒ ﺣﺠﺮﻩ
    ﻋﺎﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﯿﺎﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺍﯼ
    ﺷﮑﺎﻑ ﻭ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺑﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ
    ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻧﻤﺎﺯ
    ﻋﺼﺮ ﺭﺍ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ
    ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﺎﯾﻪ ﺩﺭ
    ﺁﻥ ﭘﺪﯾﺪﺍﺭ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ‏. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺩﺭ
    ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺠﺮﻩ ﺩﻓﻦ ﺷﺪ . ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﺣﻠﺖ
    ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮏ،
    ﺣﺠﺮﻩ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﺑﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪ .
    ﻭﻟﯿﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮏ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺴﺠﺪ
    ﺍﻟﻨﺒﯽ ﺣﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺠﺮﻩ
    ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺴﺠﺪ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ . ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﻧﭽﻪ
    ﺁﻣﺪ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﮔﺸﻮﺩﻥ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﻭ ﺷﮑﺎﻑ ﺑﺮ
    ﻗﺒﺮ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺩﺍﺭﻣﯽ
    ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻭ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﯾﻖ
    ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ .

    ﭘﺎﺳﺦ

    ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺒﻬﻪ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﭼﻨﺪ ﻧﮑﺘﻪ
    ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ :

    .1 ﺳﺨﻦ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﯾﺎ ﻋﺪﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺭﻭﺯﻧﻪ
    ﺩﺭ ﺳﻘﻒ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﺖ . ﺭﻭﺯﻧﻪ
    ﻭ ﺷﮑﺎﻑ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺳﻘﻒ ﯾﺎ ﺩﺭ
    ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﺣﺎﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﯾﺪ ﺍﺑﻦ
    ﺗﯿﻤﯿﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﭼﻪ ﺩﻟﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ
    ﻭﺟﻮﺩ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ
    ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺍﻭﻝ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯽ
    ﻭﺭﺯﺩ .

    .2 ﺩﺭ ﮐﺘﺐ ﺭﻭﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﭼﻨﯿﻦ
    ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ : )) ﺃﻥ ﺍﻟﻨﺒﻲ
    ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻛﺎﻥ ﻳﺼﻠﻲ
    ﺍﻟﻌﺼﺮ ﻭﺍﻟﺸﻤﺲ ﻓﻲ ﺣﺠﺮﺗﻬﺎ ﻟﻢ
    ﻳﻈﻬﺮ ﺍﻟﻔﻲﺀ ﺑﻌﺪ ‏((
    ﻫﻤﺎﻧﺎ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ
    ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺼﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ
    ﺧﻮﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ
    ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ
    ﺳﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ ﭘﺪﯾﺪ
    ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
    ﺗﺬﻛّﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ
    ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻋﺼﺮ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ
    ﺳﺎﯾﺮ ﻓﺮﺍﺋﺾ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﯽ
    ﺧﻮﺍﻧﺪ . ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﺑﺎﯾﺪ
    ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ
    ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺣﻤﻞ ﻧﻤﻮﺩ .

    .1 ﺍﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺭﺕ ‏«
    ﻭﺍﻟﺸﻤﺲ ﻓﯽ ﺣﺠﺮﺗﻬﺎ ‏» ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ
    ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﻣﺴﻘّﻒ
    ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺑﺪﻭﻥ
    ﻫﯿﭻ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﻣﯽ ­
    ﺗﺎﺑﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ
    ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﯾﺮ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻭ
    ﺍﻗﻮﺍﻝ ﻣﻮﺭﺧﯿﻦ ﻭ ﺷﺎﺭﺣﯿﻦ ﺣﺪﯾﺚ
    ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ
    ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺪﺍﺭﯼ ﺑﺎﻃﻞ
    ﺍﺳﺖ .
    ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺑﺎ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺩﺭ ﻣﺘﻦ
    ﻧﯿﺰ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺁﻧﻬﺎ
    ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺍﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ
    ﺑﻪ ﺣﻞ ﺷﺒﻬﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
    ‏« ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﻳﺼﻠﻰ ﺍﻟﻌﺼﺮ ﻭﺍﻟﺸﻤﺲ ﻃﺎﻟﻌﺔ
    ﻓﻲ ﺣﺠﺮﺗﻲ ﻟﻢ ﻳﻈﻬﺮ ﺍﻟﻔﻲﺀ ﺑﻌﺪ‏»‏

    ‏«ﻛﺎﻥ ﻳﺼﻠﻲ ﺍﻟﻌﺼﺮ ﻭﺇﻥ ﺍﻟﺸﻤﺲ ﻟﻄﺎﻟﻌﺔ
    ﻓﻲ ﺣﺠﺮﺗﻲ‏»

    ‏«ﻛَﺎﻥَ ﺭَﺳُﻮﻝُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺻَﻠَّﻰ ﺍﻟﻠﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَﺳَﻠَّﻢَ
    ﻳُﺼَﻠِّﻲ ﺍﻟﻌَﺼْﺮَ، ﻭَﺍﻟﺸَّﻤْﺲُ ﻟَﻢْ ﺗَﺨْﺮُﺝْ ﻣِﻦْ
    ﺣُﺠْﺮَﺗِﻬَﺎ‏» ﻭَﻗَﺎﻝَ ﺃَﺑُﻮ ﺃُﺳَﺎﻣَﺔَ، ﻋَﻦْ ﻫِﺸَﺎﻡٍ:
    ‏« ﻣِﻦْ ﻗَﻌْﺮِ ﺣُﺠْﺮَﺗِﻬَﺎ‏»‏

    ﺗﻌﺒﯿﺮ ‏« ﻃﺎﻟﻌﻪ ‏» ﻭ ﺗﻌﺒﯿﺮ ‏«ﻭ ﻟﻢ ﺗﺨﺮﺝ ﻣﻦ
    ﺣﺠﺮﺗﻬﺎ‏» ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮ ﺗﺎﺑﯿﺪﻥ ﻧﻮﺭ
    ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻻﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ . ﻧﻮﺭ
    ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ
    ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ
    ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺟﺎﯼ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ
    ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺘﺎﺑﺪ . ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻘﻒ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ
    ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺭﺍﻩ ﺗﺎﺑﺶ ﻧﻮﺭ
    ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ . ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻭﻫﺎﺑﯿﺎﻥ
    ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻﺕ ﻣﻤﮑﻦ، ﺗﻨﻬﺎ
    ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ
    ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻣﺤﺘﻤﻞ ﺭﺍ ﮐﺘﻤﺎﻥ
    ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .

    .1 ﺏﺭﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﺧﯿﻦ ﻭ ﻣﺤﺪﺛﯿﻦ
    ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺣﺠﺮﻩ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ
    ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻭ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ
    ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺻﯿﻔﺎﺕ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﻏﯿﺮ
    ﻣﺴﻘﻒ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺣﺠﺮﻩ ﻋﺎﯾﺸﻪ
    ﻧﯿﺴﺖ . ﺩﺭ ﺫﯾﻞ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ
    ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ :

    ﺍﻟﻒ: ﺍﺯ ﺩﺍﻭﺩ ﺑﻦ ﻗﯿﺲ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺍﺳﺖ
    ﮐﻪ ﻣﻦ ﺣﺠﺮﻩ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ
    ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﮒ ﻫﺎﯼ ﻧﺨﻞ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ
    ﻭ ﺭﻭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻮ
    ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﺑﺮ ﺍﻥ ﺍﻧﺪﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .

    ﻋﻄﺎﺀ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﯽ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﻦ
    ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

    ﺏ: ﺣﺴﻦ ﺑﺼﺮﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ
    ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ
    ﻋﻔﺎﻥ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ
    ﺩﺍﺧﻞ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ
    ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪ . ‏

    .1 ﻣﺴﻘﻒ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ
    ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ
    ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﻨﺒﺎﻃﺎﺕ
    ﺍﻭﺳﺖ . ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ
    ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﻭ ﺣﺪﯾﺜﯽ ﭼﻨﯿﻦ
    ﺳﺨﻨﯽ ﺫﮐﺮ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ
    ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺣﺘﻤﺎ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ
    ﺷﺪ ﻭ ﺷﻬﺮﺕ ﻣﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻦ
    ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻄﺎﻟﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
    ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﻘﻞ ﺁﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ .

    .2 ﺟﺎﻟﺐ ﺁﻧﮑﻪ ﻓﻘﻬﺎﺀ، ﻣﺤﺪﺛﺎﻥ ﻭ
    ﺷﺎﺭﺣﺎﻥ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻭ
    ﻣﻮﺍﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ
    ﺍﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ، ﺳﺨﻨﯽ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮ
    ﻭﺟﻮﺩ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﻘﻒ ﺩﻻﻟﺖ ﮐﻨﺪ .

    ﺿﻤﻦ ﺁﻧﮑﻪ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﺑﺎ
    ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺗﺎﺑﯿﺪﻥ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ
    ﻋﺎﯾﺸﻪ ، ﺗﻌﺎﺭﺿﯽ ﺑﺪﻭﯼ ﺍﺳﺖ . ﺑﺮ ﺣﺴﺐ
    ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﯾﻘﯿﻨﺎ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺳﻘﻒ ﮐﻪ
    ﻣﺤﺎﺫﯼ ﺑﺎ ﻗﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ
    ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺗﺎﺑﯿﺪﻥ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ،
    ﻣﻨﻔﺬ ﻧﻮﺭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺳﻘﻒ ﯾﺎ
    ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﺪ . ﻋﺎﺩﺗﺎ ﻭﺟﻮﺩ
    ﻣﻨﻔﺬ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ‏( ﭘﻨﺠﺮﻩ ‏) ﯾﺎ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯ
    ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ
    ﻭﺟﻮﺩ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﻘﻒ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻣﯽ
    ﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻠﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ
    ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺤﺎﺫﯼ ﺑﺎ ﻗﺒﺮ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ

    #22845

    salman110
    مشارکت کننده

    اما در مورد صحت این حدیث نظر ده تن از علمای اهلسنت را ارائه کردم که گفته اند صحیح است….

    ینابراین ایا ابن حجر عسقلانی و هیثمی و علتمه سمهودی و….کافر هستند????

    #22852

    noor.haq
    مشارکت کننده

    بسم الله الرحمن الرحیم . جناب سلمان بازم به دو نظر کلی استنباط کردی مثلا تا استباط کنی سقف سوراخ نبوده که بازم درمانده ماندی وحرفت اثباط نشد ثانیا خداییش تایید چند عالم بر وقوع یک واقغه تاریخی در حدیث مثل جناب ابن حجر عسقلانی و هیثمی و…چه ربطی به تایید اصل مطلب که تئسل به اموات اون هم از طریق سوراخ کردن سقف ذاشت که این سوال مسخره وبی ربط پرسیدی.اخه چه ربطی به کفر داره؟ دست اویز بهتری برای اثبات عقیده شرکی ات گیر نیاوردی؟ حدیثی که توسل ام المومنین عایشه رضی الله عنها ذکر فرمودید. باید یادآورشد که اهل قبور( ازشیعه وصوفیان) عادت دارند برای اثبات عقایدشرک آلود خود به آیات متشابهات وروایات موضوع یا خواب و داستان و غیره استناد کنند؛هیچگاه نتوانستید حتی یک آیه صریح و یک حدیث سالم برای توجیه شرکیات خودتان ذکر کنید و هرگز هم نخواهید توانست و حدیث فوق که ذکرشد هرچند ربطی به توسل ندارد و صراحتا نیامده که عایشه فرموده باشد جهت آمدن باران بروید و سقف را باز کنید؛ مگر باز شدن یانشدن سقف در توسل و باران و شنیدن رسول و اموات نقش دارد؟ یعنی اگر سقف سوراخ نمیشد رسول نمیشنید و باران نمی آمد؟ عایشه نمیتوانست بگوید طلب باران از رسول کنید و ملت را به زحمت نیندازند جهت سوراخ کردن سقف؟ اگرطلب باران از اموات صحیح بود پس چرا ملت سمت عایشه رفتند و مستقیم سراغ قبر رسول نرفتند؟ ملت نمیدانستند که توسل به صاحبان قبور جایز است؟ نمیشد ملت در خانه بنشینند و از همان جا بدون سوراخ کردن سقف دعا کنند؟ ملت نمیدانستند به استسقا بروند؟یعنی به محض باز شدن سوراخ سقف فورا باران آمد و دعا و روزه و استسقا قبلش نبود؟ بعد برای اتمام باران سقف را بستند تاباران قطع شود؟آیا ملت قبلش برای دعا روزه و استسقا و طلب باران نرفتند ؟ فرضا سند حدیث صحیح باشد گرچه که نیست بازم ابدا حجت نخواهد بود،اهلسنت عقاید خود را از قرآن کریم و سنت رسول الله(گفتار و اعمال و عقاید) ایشان میگیرند ن از آراء و اجتهادصحابه که معصوم از خطا و گناه نبوده اند و در کتب معتبر و حتی قرآن بارها شده که از نظرات و اعمال اشتباه آنان یادشده. و آراء اجتهادی صحابی که اجماع نظر اصحاب و فقها بر آن نباشد ملزم به پیروی و قبول آن نمی باشیم. ثانیا پیرو سوالت که مرتب تکرار میکنی آیا عایشه با توسلش مشرک شد یا خیر؟ اما جوابت: ابدا و هرگز، اولا لفظ حدیث صریح نیست که عایشه ملت را دستور به سوراخ کردن سقف دهد صرفا جهت نزول باران و بحث توسل به رسول وثانیا اعمال و گفتار عایشه در طول مدت حیاتشان با این عمل در تناقض است و اگر چنین بود احادیث صحیح بیشتری مبنی بر توسل های پیاپی عایشه و دعوت ایشان به ملت جهت توسل به قبر رسول و ایشان برای رفع حاجات و مشکلاتشان ، ثالثا فرضا عایشه چنین دستوری داده باشد قیاس کار عایشه بخاطر اجتهادش و نیت پاکش با اجتهاد باطل و نیت بد مراجع شما جهت سوق افراد به بارگاههای و نفع تیلیاردی هزاران بار تفاوت است. یوسف علیه السلام برای آزاد شدن از زندان از فرعون کمک خواست وخدا بر زندان شدنش افزود و شما برای آزادشدن ورفع حاجت به امامان یا سران مملکت متوسل میشید(سوتفاهم نشود که توسل انواع دارد وباید تفکیک شود)، کار یوسف یا ادعای خدایی خورشید از طرف ابراهیم یامشت موسی در قتل قبطی و یا کارهای انبیا و اولیا را با کار شرکی و نیت دار خودتان قیاس نکنید. مثل دختری هستید که از راه بد بچه دار شده و بعد با زبان درازی ادعا دارد وهمچون مریم مقدس بدون لمس بشری بچه دار شده . به قول جناب مولانا: کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر . گرچه قیاس در فقه آزاد است و در عقاید باطل ، اما شما شیعیان مهمترین اصول اعتقادی خود را با قیاس اثبات میکنید و بر قیاس بر فقه ایراد میگیرید. مثلا چون یحیی در کودکی رسول شد که نشده پس امام زمان ما هم در کودکی امام شده ؛یا چون فلان پیامبر فلان انجام داد پس امامان ما هم میتوانند و امثال این قیاس های باطل اعتقادی. ضمنا در جایی از ابن حبان و بزرگان ما نقل میکنید و کسانی که مدنظر شما سخن گفته اند با القاب و عناوین بلند خطابشان میکنید تا نشان دهید اینان بزرگان ما و کلامشان در حد کلام خلفا و اصحاب و حتی رسول نزد ما است اما هرگاه از نظر و سخن آنان راضی نباشید به فحاشی و هتاکی و جسارت به ام المومنین و خلفا و اصحاب و بزرگان ما آنان را بد و تحقیر و بی سواد و غیره نشان میدهید گرچه همین روش در سرکوب مخالفان خود در عرصه سیاست و دنیا و دینی مثل علما و سرانتان در پیش گرفته اید و راه بجایی نبرده اید. اما وجود دریچه برسقف حجره در زمان حیات عائشه دروغ آشکاری است، و اگر صحت هم داشته باشد دلیل بر این می شود که اصحاب کرام در دعای خود توسل به مرده ها نمی کردند و مخلوقی را دردعای خود برای الله تعالی وسیله نمی گردانیدند و بامرده ها ازخداوند تعالی چیزی نمی خواستند، و آنها قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را بخاطر این بسوی آسمان گشودند تا رحمت خداوند تعالی بروی نازل شود واین کارشان باین معنی نیست که دردعای خویش برای الله تعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را وسیله گردانیده باشند پس درمیان این دو امر فرق است». بنابراین استناد به این حدیث بعلت عدم صحت آن نمی تواند عقیده شرک آمیز اهل قبور را توجیه کند، هرچند که خود این حدیث و ماجرا – بالفرض صحت – ربطی به جواز توسل ندارد!

    #22859

    salman110
    مشارکت کننده

    جناب اشتباه نکن….من با این حدیث دو راه در مقابل شما گذاشته ام:

    1-یا توسل به اموات صحیح است

    2-یا عایشه مشرک است.

    اگر بگویید با این عمل عایشه اثبات نمیشود توسل جایز است…..

    منم میگویم اصلا ایرادی ندارد پس عایشه نیز مشرک است.

    در ضمن شما اعتقادات را از احادیث میگیرید!!!!

    اگر متن حدیث.مخالف قران بود نمیگفتند در کتب مختلف از جمه کتب ابن حجر عسقلانی و…که صحیح است….

    بلکه میگفتند منکر است.

    جناب مگر با بچه بحث میکنی????

    گفتند حدیث صحیح است اما شما میگویید ملاک نیست????

    وای برشما

    #22870

    noor.haq
    مشارکت کننده

    بسم الله الرحمن الرحیم. فرمودی:جناب مگر با بچه بحث میکنی??? والله ظاهرا آره وشما از بچه هم کم سوادتر هستید وخواب تشریف داری .اولا اهلسنت مثل شیعه نیست که اساس مذهب ودینش از لابلای کتب و سخن افراد واحادیث جستجو کند مثل امامت ورجعت و مهدویت خلافت و…..بلکه اهلسنت عقاید اصولی خود را صرفا از قرآن کریم میگیرد. فرمودی:اگر متن حدیث.مخالف قران بود نمیگفتند در کتب مختلف از جمه کتب ابن حجر عسقلانی و…که صحیح است…. جواب:بازم تصحیح و قبول دانستن یک واقعه تاریخی توسط محدث با قبول داشتن اصل موضوع(توسل به اموات وصاحبان قبور )اشتباه گرفتی؟تو واقعا نفهمی یا خودت رو به نفهمی زدی؟ یعنی واقعا نمی دانی بزرگان اهلسنت وجناب ابن حجر از اساس توسل به اموات قبول ندارند و براین اعتقاد پوچ شیعه وتصوف ایراد میگیرند؟تو دقیقا بگو کجا آمده عایشه جهت توسل به رسول خواستار سوراخ کردن سقف بوده؟سوراخ شدن سقف چه ربطی به توسل داره؟تو اول اثبات کن عایشه واصحاب وبزرگان اهلسنت توسل به اموات داشتند ودعوت به اینکار میدادند بعد بیا به قول خودت دو راه جلو پای ما بذار. جناب سلمان بازم به دو نظر کلی استنباط کردی مثلا تا استباط کنی سقف سوراخ نبوده که بازم درمانده ماندی وحرفت اثباط نشد ثانیا خداییش تایید چند عالم بر وقوع یک واقغه تاریخی در حدیث مثل جناب ابن حجر عسقلانی و هیثمی و…چه ربطی به تایید اصل مطلب که تئسل به اموات اون هم از طریق سوراخ کردن سقف ذاشت که این سوال مسخره وبی ربط پرسیدی.اخه چه ربطی به کفر داره؟ دست اویز بهتری برای اثبات عقیده شرکی ات گیر نیاوردی؟ حدیثی که توسل ام المومنین عایشه رضی الله عنها ذکر فرمودید. باید یادآورشد که اهل قبور( ازشیعه وصوفیان) عادت دارند برای اثبات عقایدشرک آلود خود به آیات متشابهات وروایات موضوع یا خواب و داستان و غیره استناد کنند؛هیچگاه نتوانستید حتی یک آیه صریح و یک حدیث سالم برای توجیه شرکیات خودتان ذکر کنید و هرگز هم نخواهید توانست و حدیث فوق که ذکرشد هرچند ربطی به توسل ندارد و صراحتا نیامده که عایشه فرموده باشد جهت آمدن باران بروید و سقف را باز کنید؛ مگر باز شدن یانشدن سقف در توسل و باران و شنیدن رسول و اموات نقش دارد؟ یعنی اگر سقف سوراخ نمیشد رسول نمیشنید و باران نمی آمد؟ عایشه نمیتوانست بگوید طلب باران از رسول کنید و ملت را به زحمت نیندازند جهت سوراخ کردن سقف؟ اگرطلب باران از اموات صحیح بود پس چرا ملت سمت عایشه رفتند و مستقیم سراغ قبر رسول نرفتند؟ ملت نمیدانستند که توسل به صاحبان قبور جایز است؟ نمیشد ملت در خانه بنشینند و از همان جا بدون سوراخ کردن سقف دعا کنند؟ ملت نمیدانستند به استسقا بروند؟یعنی به محض باز شدن سوراخ سقف فورا باران آمد و دعا و روزه و استسقا قبلش نبود؟ بعد برای اتمام باران سقف را بستند تاباران قطع شود؟آیا ملت قبلش برای دعا روزه و استسقا و طلب باران نرفتند ؟ فرضا سند حدیث صحیح باشد گرچه که نیست بازم ابدا حجت نخواهد بود،اهلسنت عقاید خود را از قرآن کریم و سنت رسول الله(گفتار و اعمال و عقاید) ایشان میگیرند ن از آراء و اجتهادصحابه که معصوم از خطا و گناه نبوده اند و در کتب معتبر و حتی قرآن بارها شده که از نظرات و اعمال اشتباه آنان یادشده. و آراء اجتهادی صحابی که اجماع نظر اصحاب و فقها بر آن نباشد ملزم به پیروی و قبول آن نمی باشیم. ثانیا پیرو سوالت که مرتب تکرار میکنی آیا عایشه با توسلش مشرک شد یا خیر؟ اما جوابت: ابدا و هرگز، اولا لفظ حدیث صریح نیست که عایشه ملت را دستور به سوراخ کردن سقف دهد صرفا جهت نزول باران و بحث توسل به رسول وثانیا اعمال و گفتار عایشه در طول مدت حیاتشان با این عمل در تناقض است و اگر چنین بود احادیث صحیح بیشتری مبنی بر توسل های پیاپی عایشه و دعوت ایشان به ملت جهت توسل به قبر رسول و ایشان برای رفع حاجات و مشکلاتشان ، ثالثا فرضا عایشه چنین دستوری داده باشد قیاس کار عایشه بخاطر اجتهادش و نیت پاکش با اجتهاد باطل و نیت بد مراجع شما جهت سوق افراد به بارگاههای و نفع تیلیاردی هزاران بار تفاوت است. یوسف علیه السلام برای آزاد شدن از زندان از فرعون کمک خواست وخدا بر زندان شدنش افزود و شما برای آزادشدن ورفع حاجت به امامان یا سران مملکت متوسل میشید(سوتفاهم نشود که توسل انواع دارد وباید تفکیک شود)، کار یوسف یا ادعای خدایی خورشید از طرف ابراهیم یامشت موسی در قتل قبطی و یا کارهای انبیا و اولیا را با کار شرکی و نیت دار خودتان قیاس نکنید. مثل دختری هستید که از راه بد بچه دار شده و بعد با زبان درازی ادعا دارد وهمچون مریم مقدس بدون لمس بشری بچه دار شده . به قول جناب مولانا: کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر . گرچه قیاس در فقه آزاد است و در عقاید باطل ، اما شما شیعیان مهمترین اصول اعتقادی خود را با قیاس اثبات میکنید و بر قیاس بر فقه ایراد میگیرید. مثلا چون یحیی در کودکی رسول شد که نشده پس امام زمان ما هم در کودکی امام شده ؛یا چون فلان پیامبر فلان انجام داد پس امامان ما هم میتوانند و امثال این قیاس های باطل اعتقادی. ضمنا در جایی از ابن حبان و بزرگان ما نقل میکنید و کسانی که مدنظر شما سخن گفته اند با القاب و عناوین بلند خطابشان میکنید تا نشان دهید اینان بزرگان ما و کلامشان در حد کلام خلفا و اصحاب و حتی رسول نزد ما است اما هرگاه از نظر و سخن آنان راضی نباشید به فحاشی و هتاکی و جسارت به ام المومنین و خلفا و اصحاب و بزرگان ما آنان را بد و تحقیر و بی سواد و غیره نشان میدهید گرچه همین روش در سرکوب مخالفان خود در عرصه سیاست و دنیا و دینی مثل علما و سرانتان در پیش گرفته اید و راه بجایی نبرده اید. اما وجود دریچه برسقف حجره در زمان حیات عائشه دروغ آشکاری است، و اگر صحت هم داشته باشد دلیل بر این می شود که اصحاب کرام در دعای خود توسل به مرده ها نمی کردند و مخلوقی را دردعای خود برای الله تعالی وسیله نمی گردانیدند و بامرده ها ازخداوند تعالی چیزی نمی خواستند، و آنها قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را بخاطر این بسوی آسمان گشودند تا رحمت خداوند تعالی بروی نازل شود واین کارشان باین معنی نیست که دردعای خویش برای الله تعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را وسیله گردانیده باشند پس درمیان این دو امر فرق است». بنابراین استناد به این حدیث بعلت عدم صحت آن نمی تواند عقیده شرک آمیز اهل قبور را توجیه کند، هرچند که خود این حدیث و ماجرا – بالفرض صحت – ربطی به جواز توسل ندارد!

    #22874

    salman110
    مشارکت کننده

    تمام حرف هایت تکراری بود.

    اما اینکه گفتی عایشه اجتهاد کرده!!!!!!

    خب این اعتقاد را داشته که بر اساسش چنین اجتهادی کرده!!!!

    صد در صد عایشه نیز قران را خوانده بوده و توسل کرده

    ثانیا گفتی در حدبث تصریح به دستور عایشه نشده?!!!

    در جواب به این سخن به خاظر تعصب شما فقط میتوانم بخندم.خدا شفا دهد.

    عایشه گفته سراغ قبر نبی ص بروید از این صریح تر????

    همچنین حدیث واحد نیز از نظر اهلسنت قابل عمل کردن است.

    پس چون عایشه دستور به توسل داده طبق عقیده ی وهابیت مشرک است.

    والسلام

    #22877

    noor.haq
    مشارکت کننده

    …….بسم الله الرحمن الرحیم. فرمودی:جناب مگر با بچه بحث میکنی??? والله ظاهرا آره وشما از بچه هم کم سوادتر هستید وخواب تشریف داری .اولا اهلسنت مثل شیعه نیست که اساس مذهب ودینش از لابلای کتب و سخن افراد واحادیث جستجو کند مثل امامت ورجعت و مهدویت خلافت و…..بلکه اهلسنت عقاید اصولی خود را صرفا از قرآن کریم میگیرد. فرمودی:اگر متن حدیث.مخالف قران بود نمیگفتند در کتب مختلف از جمه کتب ابن حجر عسقلانی و…که صحیح است…. جواب:بازم تصحیح و قبول دانستن یک واقعه تاریخی توسط محدث با قبول داشتن اصل موضوع(توسل به اموات وصاحبان قبور )اشتباه گرفتی؟تو واقعا نفهمی یا خودت رو به نفهمی زدی؟ یعنی واقعا نمی دانی بزرگان اهلسنت وجناب ابن حجر از اساس توسل به اموات قبول ندارند و براین اعتقاد پوچ شیعه وتصوف ایراد میگیرند؟تو دقیقا بگو کجا آمده عایشه جهت توسل به رسول خواستار سوراخ کردن سقف بوده؟سوراخ شدن سقف چه ربطی به توسل داره؟تو اول اثبات کن عایشه واصحاب وبزرگان اهلسنت توسل به اموات داشتند ودعوت به اینکار میدادند بعد بیا به قول خودت دو راه جلو پای ما بذار. جناب سلمان بازم به دو نظر کلی استنباط کردی مثلا تا استباط کنی سقف سوراخ نبوده که بازم درمانده ماندی وحرفت اثباط نشد ثانیا خداییش تایید چند عالم بر وقوع یک واقغه تاریخی در حدیث مثل جناب ابن حجر عسقلانی و هیثمی و…چه ربطی به تایید اصل مطلب که تئسل به اموات اون هم از طریق سوراخ کردن سقف ذاشت که این سوال مسخره وبی ربط پرسیدی.اخه چه ربطی به کفر داره؟ دست اویز بهتری برای اثبات عقیده شرکی ات گیر نیاوردی؟ حدیثی که توسل ام المومنین عایشه رضی الله عنها ذکر فرمودید. باید یادآورشد که اهل قبور( ازشیعه وصوفیان) عادت دارند برای اثبات عقایدشرک آلود خود به آیات متشابهات وروایات موضوع یا خواب و داستان و غیره استناد کنند؛هیچگاه نتوانستید حتی یک آیه صریح و یک حدیث سالم برای توجیه شرکیات خودتان ذکر کنید و هرگز هم نخواهید توانست و حدیث فوق که ذکرشد هرچند ربطی به توسل ندارد و صراحتا نیامده که عایشه فرموده باشد جهت آمدن باران بروید و سقف را باز کنید؛ مگر باز شدن یانشدن سقف در توسل و باران و شنیدن رسول و اموات نقش دارد؟ یعنی اگر سقف سوراخ نمیشد رسول نمیشنید و باران نمی آمد؟ عایشه نمیتوانست بگوید طلب باران از رسول کنید و ملت را به زحمت نیندازند جهت سوراخ کردن سقف؟ اگرطلب باران از اموات صحیح بود پس چرا ملت سمت عایشه رفتند و مستقیم سراغ قبر رسول نرفتند؟ ملت نمیدانستند که توسل به صاحبان قبور جایز است؟ نمیشد ملت در خانه بنشینند و از همان جا بدون سوراخ کردن سقف دعا کنند؟ ملت نمیدانستند به استسقا بروند؟یعنی به محض باز شدن سوراخ سقف فورا باران آمد و دعا و روزه و استسقا قبلش نبود؟ بعد برای اتمام باران سقف را بستند تاباران قطع شود؟آیا ملت قبلش برای دعا روزه و استسقا و طلب باران نرفتند ؟ فرضا سند حدیث صحیح باشد گرچه که نیست بازم ابدا حجت نخواهد بود،اهلسنت عقاید خود را از قرآن کریم و سنت رسول الله(گفتار و اعمال و عقاید) ایشان میگیرند ن از آراء و اجتهادصحابه که معصوم از خطا و گناه نبوده اند و در کتب معتبر و حتی قرآن بارها شده که از نظرات و اعمال اشتباه آنان یادشده. و آراء اجتهادی صحابی که اجماع نظر اصحاب و فقها بر آن نباشد ملزم به پیروی و قبول آن نمی باشیم. ثانیا پیرو سوالت که مرتب تکرار میکنی آیا عایشه با توسلش مشرک شد یا خیر؟ اما جوابت: ابدا و هرگز، اولا لفظ حدیث صریح نیست که عایشه ملت را دستور به سوراخ کردن سقف دهد صرفا جهت نزول باران و بحث توسل به رسول وثانیا اعمال و گفتار عایشه در طول مدت حیاتشان با این عمل در تناقض است و اگر چنین بود احادیث صحیح بیشتری مبنی بر توسل های پیاپی عایشه و دعوت ایشان به ملت جهت توسل به قبر رسول و ایشان برای رفع حاجات و مشکلاتشان ، ثالثا فرضا عایشه چنین دستوری داده باشد قیاس کار عایشه بخاطر اجتهادش و نیت پاکش با اجتهاد باطل و نیت بد مراجع شما جهت سوق افراد به بارگاههای و نفع تیلیاردی هزاران بار تفاوت است. یوسف علیه السلام برای آزاد شدن از زندان از فرعون کمک خواست وخدا بر زندان شدنش افزود و شما برای آزادشدن ورفع حاجت به امامان یا سران مملکت متوسل میشید(سوتفاهم نشود که توسل انواع دارد وباید تفکیک شود)، کار یوسف یا ادعای خدایی خورشید از طرف ابراهیم یامشت موسی در قتل قبطی و یا کارهای انبیا و اولیا را با کار شرکی و نیت دار خودتان قیاس نکنید. مثل دختری هستید که از راه بد بچه دار شده و بعد با زبان درازی ادعا دارد وهمچون مریم مقدس بدون لمس بشری بچه دار شده . به قول جناب مولانا: کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر . گرچه قیاس در فقه آزاد است و در عقاید باطل ، اما شما شیعیان مهمترین اصول اعتقادی خود را با قیاس اثبات میکنید و بر قیاس بر فقه ایراد میگیرید. مثلا چون یحیی در کودکی رسول شد که نشده پس امام زمان ما هم در کودکی امام شده ؛یا چون فلان پیامبر فلان انجام داد پس امامان ما هم میتوانند و امثال این قیاس های باطل اعتقادی. ضمنا در جایی از ابن حبان و بزرگان ما نقل میکنید و کسانی که مدنظر شما سخن گفته اند با القاب و عناوین بلند خطابشان میکنید تا نشان دهید اینان بزرگان ما و کلامشان در حد کلام خلفا و اصحاب و حتی رسول نزد ما است اما هرگاه از نظر و سخن آنان راضی نباشید به فحاشی و هتاکی و جسارت به ام المومنین و خلفا و اصحاب و بزرگان ما آنان را بد و تحقیر و بی سواد و غیره نشان میدهید گرچه همین روش در سرکوب مخالفان خود در عرصه سیاست و دنیا و دینی مثل علما و سرانتان در پیش گرفته اید و راه بجایی نبرده اید. اما وجود دریچه برسقف حجره در زمان حیات عائشه دروغ آشکاری است، و اگر صحت هم داشته باشد دلیل بر این می شود که اصحاب کرام در دعای خود توسل به مرده ها نمی کردند و مخلوقی را دردعای خود برای الله تعالی وسیله نمی گردانیدند و بامرده ها ازخداوند تعالی چیزی نمی خواستند، و آنها قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را بخاطر این بسوی آسمان گشودند تا رحمت خداوند تعالی بروی نازل شود واین کارشان باین معنی نیست که دردعای خویش برای الله تعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را وسیله گردانیده باشند پس درمیان این دو امر فرق است». بنابراین استناد به این حدیث بعلت عدم صحت آن نمی تواند عقیده شرک آمیز اهل قبور را توجیه کند، هرچند که خود این حدیث و ماجرا – بالفرض صحت – ربطی به جواز توسل ندارد!

    #22885

    salman110
    مشارکت کننده

    گفته ای:
    **
    ﯾﻌﻨﯽ
    ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻥ
    ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺳﻘﻒ ﻓﻮﺭﺍ
    ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻭ
    ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﺴﻘﺎ
    ﻗﺒﻠﺶ ﻧﺒﻮﺩ؟ ﺑﻌﺪ
    ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺑﺎﺭﺍﻥ
    ﺳﻘﻒ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻨﺪ
    ﺗﺎﺑﺎﺭﺍﻥ ﻗﻄﻊ ﺷﻮﺩ؟
    **

    اولا طبق حدیث.وقتی این عمل را انجام دادت باران بارید.

    و حرف شما بر حدیث صحیح برتری ندارد.

    ثانیا این باران به خاطر پیامبر بارید.یعنی چه وقتی سقف را باریدند قطع شد???اصلا میفهمی چه میگویی?????

    در ادامه چندین بحث را در مورد قیاس و حضرت ابراهیم و حضرت یوسف و…. انجام داده ای که ربطی به بحث عایشه ندارد پس دلیلی نمیبینم پاسخ دهم….

    زیرا هزار بار تاکید کردم در این پست به هیچ بحثی دیگری پاسخ نمیدهم

    #22895

    noor.haq
    مشارکت کننده

    …………بسم الله الرحمن الرحیم. فرمودی:جناب مگر با بچه بحث میکنی??? والله ظاهرا آره وشما از بچه هم کم سوادتر هستید وخواب تشریف داری .اولا اهلسنت مثل شیعه نیست که اساس مذهب ودینش از لابلای کتب و سخن افراد واحادیث جستجو کند مثل امامت ورجعت و مهدویت خلافت و…..بلکه اهلسنت عقاید اصولی خود را صرفا از قرآن کریم میگیرد. فرمودی:اگر متن حدیث.مخالف قران بود نمیگفتند در کتب مختلف از جمه کتب ابن حجر عسقلانی و…که صحیح است…. جواب:بازم تصحیح و قبول دانستن یک واقعه تاریخی توسط محدث با قبول داشتن اصل موضوع(توسل به اموات وصاحبان قبور )اشتباه گرفتی؟تو واقعا نفهمی یا خودت رو به نفهمی زدی؟ یعنی واقعا نمی دانی بزرگان اهلسنت وجناب ابن حجر از اساس توسل به اموات قبول ندارند و براین اعتقاد پوچ شیعه وتصوف ایراد میگیرند؟تو دقیقا بگو کجا آمده عایشه جهت توسل به رسول خواستار سوراخ کردن سقف بوده؟سوراخ شدن سقف چه ربطی به توسل داره؟تو اول اثبات کن عایشه واصحاب وبزرگان اهلسنت توسل به اموات داشتند ودعوت به اینکار میدادند بعد بیا به قول خودت دو راه جلو پای ما بذار. جناب سلمان بازم به دو نظر کلی استنباط کردی مثلا تا استباط کنی سقف سوراخ نبوده که بازم درمانده ماندی وحرفت اثباط نشد ثانیا خداییش تایید چند عالم بر وقوع یک واقغه تاریخی در حدیث مثل جناب ابن حجر عسقلانی و هیثمی و…چه ربطی به تایید اصل مطلب که تئسل به اموات اون هم از طریق سوراخ کردن سقف ذاشت که این سوال مسخره وبی ربط پرسیدی.اخه چه ربطی به کفر داره؟ دست اویز بهتری برای اثبات عقیده شرکی ات گیر نیاوردی؟ حدیثی که توسل ام المومنین عایشه رضی الله عنها ذکر فرمودید. باید یادآورشد که اهل قبور( ازشیعه وصوفیان) عادت دارند برای اثبات عقایدشرک آلود خود به آیات متشابهات وروایات موضوع یا خواب و داستان و غیره استناد کنند؛هیچگاه نتوانستید حتی یک آیه صریح و یک حدیث سالم برای توجیه شرکیات خودتان ذکر کنید و هرگز هم نخواهید توانست و حدیث فوق که ذکرشد هرچند ربطی به توسل ندارد و صراحتا نیامده که عایشه فرموده باشد جهت آمدن باران بروید و سقف را باز کنید؛ مگر باز شدن یانشدن سقف در توسل و باران و شنیدن رسول و اموات نقش دارد؟ یعنی اگر سقف سوراخ نمیشد رسول نمیشنید و باران نمی آمد؟ عایشه نمیتوانست بگوید طلب باران از رسول کنید و ملت را به زحمت نیندازند جهت سوراخ کردن سقف؟ اگرطلب باران از اموات صحیح بود پس چرا ملت سمت عایشه رفتند و مستقیم سراغ قبر رسول نرفتند؟ ملت نمیدانستند که توسل به صاحبان قبور جایز است؟ نمیشد ملت در خانه بنشینند و از همان جا بدون سوراخ کردن سقف دعا کنند؟ ملت نمیدانستند به استسقا بروند؟یعنی به محض باز شدن سوراخ سقف فورا باران آمد و دعا و روزه و استسقا قبلش نبود؟ بعد برای اتمام باران سقف را بستند تاباران قطع شود؟آیا ملت قبلش برای دعا روزه و استسقا و طلب باران نرفتند ؟ فرضا سند حدیث صحیح باشد گرچه که نیست بازم ابدا حجت نخواهد بود،اهلسنت عقاید خود را از قرآن کریم و سنت رسول الله(گفتار و اعمال و عقاید) ایشان میگیرند ن از آراء و اجتهادصحابه که معصوم از خطا و گناه نبوده اند و در کتب معتبر و حتی قرآن بارها شده که از نظرات و اعمال اشتباه آنان یادشده. و آراء اجتهادی صحابی که اجماع نظر اصحاب و فقها بر آن نباشد ملزم به پیروی و قبول آن نمی باشیم. ثانیا پیرو سوالت که مرتب تکرار میکنی آیا عایشه با توسلش مشرک شد یا خیر؟ اما جوابت: ابدا و هرگز، اولا لفظ حدیث صریح نیست که عایشه ملت را دستور به سوراخ کردن سقف دهد صرفا جهت نزول باران و بحث توسل به رسول وثانیا اعمال و گفتار عایشه در طول مدت حیاتشان با این عمل در تناقض است و اگر چنین بود احادیث صحیح بیشتری مبنی بر توسل های پیاپی عایشه و دعوت ایشان به ملت جهت توسل به قبر رسول و ایشان برای رفع حاجات و مشکلاتشان ، ثالثا فرضا عایشه چنین دستوری داده باشد قیاس کار عایشه بخاطر اجتهادش و نیت پاکش با اجتهاد باطل و نیت بد مراجع شما جهت سوق افراد به بارگاههای و نفع تیلیاردی هزاران بار تفاوت است. یوسف علیه السلام برای آزاد شدن از زندان از فرعون کمک خواست وخدا بر زندان شدنش افزود و شما برای آزادشدن ورفع حاجت به امامان یا سران مملکت متوسل میشید(سوتفاهم نشود که توسل انواع دارد وباید تفکیک شود)، کار یوسف یا ادعای خدایی خورشید از طرف ابراهیم یامشت موسی در قتل قبطی و یا کارهای انبیا و اولیا را با کار شرکی و نیت دار خودتان قیاس نکنید. مثل دختری هستید که از راه بد بچه دار شده و بعد با زبان درازی ادعا دارد وهمچون مریم مقدس بدون لمس بشری بچه دار شده . به قول جناب مولانا: کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر . گرچه قیاس در فقه آزاد است و در عقاید باطل ، اما شما شیعیان مهمترین اصول اعتقادی خود را با قیاس اثبات میکنید و بر قیاس بر فقه ایراد میگیرید. مثلا چون یحیی در کودکی رسول شد که نشده پس امام زمان ما هم در کودکی امام شده ؛یا چون فلان پیامبر فلان انجام داد پس امامان ما هم میتوانند و امثال این قیاس های باطل اعتقادی. ضمنا در جایی از ابن حبان و بزرگان ما نقل میکنید و کسانی که مدنظر شما سخن گفته اند با القاب و عناوین بلند خطابشان میکنید تا نشان دهید اینان بزرگان ما و کلامشان در حد کلام خلفا و اصحاب و حتی رسول نزد ما است اما هرگاه از نظر و سخن آنان راضی نباشید به فحاشی و هتاکی و جسارت به ام المومنین و خلفا و اصحاب و بزرگان ما آنان را بد و تحقیر و بی سواد و غیره نشان میدهید گرچه همین روش در سرکوب مخالفان خود در عرصه سیاست و دنیا و دینی مثل علما و سرانتان در پیش گرفته اید و راه بجایی نبرده اید. اما وجود دریچه برسقف حجره در زمان حیات عائشه دروغ آشکاری است، و اگر صحت هم داشته باشد دلیل بر این می شود که اصحاب کرام در دعای خود توسل به مرده ها نمی کردند و مخلوقی را دردعای خود برای الله تعالی وسیله نمی گردانیدند و بامرده ها ازخداوند تعالی چیزی نمی خواستند، و آنها قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را بخاطر این بسوی آسمان گشودند تا رحمت خداوند تعالی بروی نازل شود واین کارشان باین معنی نیست که دردعای خویش برای الله تعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را وسیله گردانیده باشند پس درمیان این دو امر فرق است». بنابراین استناد به این حدیث بعلت عدم صحت آن نمی تواند عقیده شرک آمیز اهل قبور را توجیه کند، هرچند که خود این حدیث و ماجرا – بالفرض صحت – ربطی به جواز توسل ندارد! گفتی:ثانیا این باران به خاطر پیامبر بارید.یعنی چه وقتی سقف را باریدند قطع شد???اصلا میفهمی چه میگویی?????

    در ادامه چندین بحث را در مورد قیاس و حضرت ابراهیم و حضرت یوسف و…. انجام داده ای که ربطی به بحث عایشه ندارد پس دلیلی نمیبینم پاسخ دهم… جواب:اولا حرفی نداشتی جز اشتباه املایی بیای.منظور قتی سقف را بستنند باران قطع شد؟ بحث یوسف ربط نداشت یا جواب نداشتی؟شما که به قیاس برای اثبات عقایدتان استادید. گفتی: اولا طبق حدیث.وقتی این عمل را انجام دادت باران بارید. جواب :کی گفته؟با انجام این عمل باران بارید یا باز کردن سقف وقتی بود که عایشه احتمال باران میداد

    #22896

    salman110
    مشارکت کننده

    خب برای بار چندم سخنت را تکرار کرذی که ثابت میکند سخن تازه ای نذاری دیگه.

    پس همینجا بحث را تمام اعلام میکنم و با شما دیگه بحث نمیکنم و منتظر شخصی با سوادتر می مانم برای بحث.

    والسلام

    #22897

    noor.haq
    مشارکت کننده

    جود دریچه برسقف حجره در زمان حیات عائشه دروغ آشکاری است، و اگر صحت هم داشته باشد دلیل بر این می شود که اصحاب کرام در دعای خود توسل به مرده ها نمی کردند و مخلوقی را دردعای خود برای الله تعالی وسیله نمی گردانیدند و بامرده ها ازخداوند تعالی چیزی نمی خواستند، و آنها قبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را بخاطر این بسوی آسمان گشودند تا رحمت خداوند تعالی بروی نازل شود واین کارشان باین معنی نیست که دردعای خویش برای الله تعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را وسیله گردانیده باشند پس درمیان این دو امر فرق است».

در حال نمایش 13 نوشته (از کل 28)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.