انتقاد از حکومت ایران و ولایت فقیه مطلق

Home انجمن ها گفتگوی ازاد انتقاد از حکومت ایران و ولایت فقیه مطلق

این جستار شامل 131 پاسخ ، و دارای 8 کاربر است ، و آخرین بار توسط  noor.haq در 9 سال، 2 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 132)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #3756

    سيدنا عمر
    کاربر

    آرمانشهر ملايان صفوی، آلوده ترين و پر فاحشه ترين و بی معنويت ترين شهر جهان!!کجايند آن نود و نه درصد ملاهای صفوی خوب و با معنويت که برای محکوم کردن وجود اينهمه کثافت و فحشا و بی معنويتی در برابر درب خانه خودشان هم که شده، دستکم يک اعلاميه خشک و خالی بيرون دهند؟! همان اوباشی که در گذشته حتا برای يک قران افزوده شدن بر بهای بليت اتوبوس شهری هم، صدها اعلاميه و حکم و فراخوان بيرون می دادند و پای آنها را هم با شجاعت و افتخار، الاحقر الاحقر می نوشتند.در این شهر نسبت به شهرهای ديگر درصد بالایی از زنان شوهردار دوست پسر دارند چیزی که حتی درشهری مثل تهران به ندرت دیده می شود.در قم هر روز شاهد نوع جدیدی از جداسازی های جنسیتی هستیم.نمونه ای از این جداسازی ها عبارتند از: جداسازی مراکز آموزشی دانشگاهها بانکها فروشگاهها رستوران ها واغذیه فروشیها مراکز درمانی وبیمارستانها پارکها اتوبوسها وتاکسی ها ادارات کافی نت ها و…حتی اخیرا باجه های تلفن عمومی! هم تحت لوای قانون جداسازی قرار گرفته اند. وبا متخلفین به شدت برخورد می شود.اما نکته جالب توجه اینکه در تمامی این مراکز جداسازی شده ظاهرا آخوندها یک استثنا بوده که می توانند آزادانه در تمامی مراکز فوق حضور داشته باشند!! نمونه این مساله به حضور وتدریس آخوندها در مراکز آموزشی دخترانه است در حالی که در این شهر هیچ استاد مردی حق تدریس در این مراکز را ندارد!! همچنین در مراکز درمانی وحتی تفریحی که مختص خواهران! می‌باشد شاهد حضور آزادانه آخوندها هستیم بدون آنکه کوچکترین مشکلی برای آنها پیش بیاید.ظاهرا آنها خود باور کرده اند: برای همه زنان محرم هستند (حتی محرم تر از پزشکان مرد!) ولابد قداست روحانی دارند! با وجود همه این تعصبات وقوانین سفت و سخت… امروز قم دارای بالاترین میزان فساد وفحشا در سطح کشور می باشد که البته همه انها بصورت مخفی ودر زیر پوششی از مذهب می باشد! در این شهر نسبت به شهرهای ديگر درصد بالایی از زنان شوهر دار دوست پسر دارند چیزی که حتی در شهری مثل تهران به ندرت دیده می شود. بالاترین میزان افسردگی دختران در شهر قم دیده شده است. بالاترین آمار خودکشی دختران وزنان (به روش خوراکی)مربوط به قم است. که این امر به علت جو شدیدا بسته وسرکوب جوانان وفقدان هر گونه تفریح و سرگرمی مفید و منع ابتدایی ترین آزادی های فردی می باشد.بگونه ای که هرگونه تخلف با قوانین با دستگیری و سرکوب توسط گشت های امر به معروف ونهی از منکر( که به وفور در قم ودر همه جا حتی تاکسی و رستوران و..وجود دارند و وابسته به بسیج ودادستانی قم وحوزه علمیه هستند)…مواجه می‌شود. وصد البته مجازات سنگین شلاق را نیز در پی دارد. این امر از طرف دیگر موجب شده است عقده های سرکوب شده به شکل دیگری سر باز کند بگونه ای که در این شهر هر روز به طرق مختلف دختران زیادی مورد تجاوز وحشیانه قرار می گیرند وطبعا از ترس آبرو جرات هیچگونه واکنش ویا شکایتی را ندارند.

    #3757

    سيدنا عمر
    کاربر

    که در نهایت چاره ای جز خودکشی نمی یابند.در قم وضعیت دختران وفشارهای مختلفی که بر آنها وارد می شود به مراتب بدتر از پسران است. متلکهایی که پسران لا ابالی (در عین حال متعصب ومذهبی !) قمی به دختران می اندازند بیشتر شبیه فحشهای رکیک است تا متلک. البته به اعتقاد قمی های سنتی مذهبی: دختری که به کوچه وخیابان بیاید حق اوست که با او اینگونه رفتار شود! همچنین برخی از دختران قمی به شدت از متلکهایی که بطور گاه وبیگاه همراه با پیشنهاد صیغه در کوچه وخیابان ازسوی آخوندها وطلبه ها ! به آنها می شود عصبی و شاکی هستند اما هیچ ملجاء وپناهی برای شکایت خود ندارند!! ازدواج دختران در قم کاملا سنتی وبدون هیچگونه شناخت اولیه طرفین از همدیگر صورت می گیرد که البته بسیاری از آنها منجر به طلاق می گردد. مردان متاهل در این شهر اکثرا برای تامین عقده های قبل ازدواج به دوستی ویا صیغه کردن زنان دیگر (با الگو برداری از روحانیون) روی می آورند که البته واکنش مقابل روانی همسرانشان را که بصورت گرفتن دوست پسر است به دنبال دارد!! دادگاههای خانواده توسط قضاتی اداره می شود که خود مشوق زنان جوان به جدایی از همسرانشان هستند! وبلافاصله با دریافت مشخصات آنها را به مراکز خیریه ومذهبی هدایت میکنند که در پوشش فعالیتهای دینی مشغول پیدا کردن زنان صیغه ای برای روحانیون هستند! مانند مرکز خیریه حضرت زهرا در خیابان باجک و…بالاترین میزان مراجعات ترومای ناشی از چاقو (چاقو کشی) طبق امار وزارت بهداشت- متعلق به بیمارستان نکویی قم وضعیت و سطح فرهنگی و اجتماعی در قم در حد اسف باریست. بالاترین میزان نزاع های جمعی مربوط به چند محله قم است.(نیروگاه -آذر – و..)- طبق آمار نیروی انتظامی-. دومین رده طلاق در کشور مربوط به قم است. دومین جایگاه بیشترین مبتلایان به ایدز در کشورمتعلق به قم است! (یک پزشک بومی به علت انتشار این آمار بازخواست وتبعید شد!) بیشترین تعداد معتادان به ماده خطرناک کراک مربوط به قم است. طبق یک تحقیق در قم از هر 3 مرد یک نفر تریاک مصرف کرده است (که البته مصرف ان را بعنوان تفریح می دانند!) مصرف مشروبات الکلی دست ساز وخطرناک نیز از دیگر تفریحات جوانان قم است ! ( تنها در یک مورد توزیع ومصرف گسترده این مشروبات دست ساز که حاوی الکل صنعتی ضد یخ استن و..!!! بوده در سیزده بدر سال گذشته بیش از 40 نفر فوت کردند وبیش از 400 نفر به شدت اسیب دیدند که بسیاری از آنها نابینا شده یا کلیه خود را از دست دادند) شاید باور کردنی نباشد که طبق آمارغیر رسمی این شهر دارای بالاترین میزان سقط جنین غیر قانونی هم می باشد بگونه ای که هر روز در گوشه و کنار این شهر و در میان زباله ها وکنار جوی ها چند جنین سقط شده پیدا می شود!بی فرهنگی و لات بازی در این شهر موج می زند بگونه ای که اکثر جوانان این شهر دارای چاقو بوده وهر روز شاهد صحنه های در گیری وچاقو کشی والبته همراه با فحشهای انچنانی…هستیم. در بسیاری موارد حتی شاهد درگیری های منجر به قتل در داخل بیمارستان ها هستیم!. این ها در شرایطی است که مسئولین این شهر با اجرای یک سیستم به شدت بسته وپلیسی و جو سرکوب وخفقان با شدت تمام اخبار وآمارهای اینگونه را پنهان کرده به شدت با انتشار آنها مقابله می کنند تا کوچکترین خبری از این فجایع از این مدینه فاضله والگوی جهان اسلام! به خارج از آن درج نکند.

    #3758

    سيدنا عمر
    کاربر

    بگونه ای که تاکنون چند نشریه محلی به خاطر درج گوشه ای از این فجایع بسته شده اند.فقر و گرسنگی به طرز وحشتناکی دراین شهر بویژه شهرکهای حاشیه آن ونقاطی مانند شهر قائم نیروگاه زند آبادچهل اختران و…دیده می شود.خانواده های بسیاری هستند که مدتهاست در گرما وسرما در چادر زندگی می کنند وتنها غذای روزانه اینان غذاهایی مانند نان با آب سیرابی – نان با خمیر ماکارونی فله ای نان با آب نخودو…می باشد. اینها بسیاری از مواقع باید نظاره‌گر مرگ فرزندان رنجور ومریض خود باشند. چراکه تحت پوشش هیچ بیمه ای نیستند وخود نیز پول 1000تومان داروی آنها را ندارند! فرزندان انان اغلب در کوره های آجرپزی حاشیه قم از صبح تا شب مشغول جان کندن هستند.همه اینها در حالیست که عده ای از روحانیون این شهر که با استفاده از رانتهای ویژه اقتصادی واطلاعاتی ومشارکت در سهام کارخانجات بزرگ وخرید وفروش املاک ویا دریافت وجوهات شرعی مقلدانشان (که در سال بر بالغ میلیاردها تومان می گردد)… خود وفرزندانشان به ثروتهای افسانه ای رسیده اند و در بهترین نقاط این شهر مانند سالاریه و بلوار امین در ویلاهای میلیاردی با مدرنترین امکانات استخر سونا جکوزی.همراه با همسران متعددشان! زندگی اشرافی را می گذرانند.البته بسیاری از آنان علاوه بر قم در نقاط شمالی تهران مانند نیاوران وتجریش و.. نیز دارای منازل مجلل بوده ومستغلات قم تنها برای زمان حضور وهنگام رفت وآمد به این شهر است.از سوی دیگرسالانه دهها میلیارد تومان(از درآمد نفت کشور)صرف توسعه جمکران و حرم و یا ساخت دهها حوزه علمیه بسیار شیک و مدرن می گردد.بگونه ای که همینک( وبویژه بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد ) در هرنقطه از قم شاهد احداث انواع واقسام حوزه های علمیه هستیم که تنها مبلغ خرید زمین آنها بالغ بر میلیاردها تومان بوده است که اکثر آنها محلی برای جذب و تربیت طلاب اتباع کشورهای عمدتا آفریقایی وافغانی و لبنانی وعراقی و…خواهد بود و در نهایت اینکه به قول خود قمی ها: معلوم نیست چه رازی در کار است که علیرغم صرف سالانه دهها میلیارد تومان بودجه دولتی همچنان چهره شهر قم زشت وکثیف وعقب مانده است؟بسیاری از افرادی که به قم می آیند بی آنکه وارد شهر شوند مستقیما به جمکران می روند. در مورد جمکران که بسیاری از خود روحانیون نیز به صحت جایگاه ومنزلت آن شدیدا تردید دارند فقط به همین نکته باید بسنده کرد که جمکران همینک به یک پاتوق و قرارگاه بین المللی دختران و پسران هرزه تبدیل شده است! که می توان سه شنبه شبها وضعیت ویژه آن را مشاهده کرد.وبالاخره در شهری که تنها تفریح جوانانش بالا وپایین رفتن از خیابان صفاییه (تنها خیابانی در دنیا که طبق فتوای برخی مراجع قم قدم زدن در آن حرام اعلام شده است!!) ودید زدن بوتیکهای آن است که البته همراه ریسک گیر افتادن در تور بسیجیان و ناصحین است طبیعیست وقتی پای درد دل این جوانان می نشینی- که البته با پدرانشان فرسنگها متفاوتند – ولی اذعان دارند که هیچ کاری از دستشان در جهت تغییر واصلاح برنمی‌آید و بزرگترین آرزوی زندگی بسیاری از آنان رهایی از این شهر ورفتن به شهری مانند تهران است که به قول خودشان حداقل دیگر مانند قم : جهنم در جهنم نیست.منبع: دکتر سینا(از قم). با اندکی تصرف سايت وصال حق.وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه

    #3766

    dric
    کاربر

    واقعا خدا رو شکر که کسایی پیدامیشوند و مردانه وار حرفشان را میزنند

    خدا قوتتان دهد ایول به ولت دمت گرم

    #3795

    سيدنا عمر
    کاربر

    مطالبی که برای شما مي نويسم، نامه نیست بلکه قاصد درد و رنج ملتی بیست میلیونی است که از صفحه هستی در حال محو شدن و نابود گشتن است و هیچ کس متاسفانه در عالم اسلام صدایش را نمی شوند، قاصد گریه های در حلقوم خاموش شده ای است که جزء خداوند رازدان کسی قدر و اندازه آن را نمی داند. فریاد من از سرزمین امام مسلم، امام ابن ماجه، امام ابوداود، امام محمد غزالی، امام فخر رازی، مولانا عبدالرحمن جامی، ابونصر فارابی، ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، شمس الائمه سرخسی، احمد جامی، زین الدین ابوبکر تایبادی، ابوالوفای بوژگانی، حافظ، سعدی شیرازی، عطار نیشابوری، عمر خیام نیشابوری، شمس تبریزی و… هزاران فیلسوف، محدث، مورخ، شاعر، ادیب و منجم است که اکنون همفکران مذهبی آنان در سیاهترین دوران، بدتر از قرون وسطی در حال فنا شدن هستند، من از سرزمین ایران با شما سخن می گویم سرزمینی که حکومتش با عربده های اسلام خواهی گوش عالم را کر نموده است و حکومتهای اسلامی را متهم به چنین و چنان میکند. من از سرزمینی با شما سخن میگویم که حکومتش آتش جنگ و نفاق را در عالم اسلام شعله ور نموده و خود همانند اصحاب الاخدود نظاره گر آتشی هستند که افروخته اند و از سوختن مومنین لذت می برند. من از طرف ملتی با شما سخن می گویم که گرچه به تعداد بیست میلیون نفرند، اما همچون گوسفندانی بی شبان، گرفتارچنگ و دندان حکومت گرگ صفت و درنده ای شده اند که با بی رحمی تمام آنها را قلع و قمع نموده و هیچ ملجأ و مأوایی در عالم اسباب ندارند. زیرا تمام بزرگان دینیشان اعدام، تبعید، زندانی، آواره و محکوم به سکوت شده اند.لابد تاریخ این کشور را مطالعه کردید و میدانید که بعد از حمله مغولها به ایران و خونریزیهای فراوان، آنطوری که امروز در سوریه شاهد هستیم که فرزندان نسل مغول به اعمال خرابکارانه مشغول هستند، اهل سنت دیگر نتوانستند در ایران دارای حکومت و اقتدار شوند، لذا بخش کوچکی از جامعه اهل سنت باقی ماندند، تا اینکه صفویها آمدند و نابودی کامل آنها را در دستور کار خویش قرار دادند بطوریکه از تمام ایران اهل سنت را پاکسازی و نابود کردند و فقط در مرزهای ایران آنهم بخاطر موفق نشدن صفویها باقی ماندند.ا طلوع غروب آسای انقلاب جمهوری اسلامی ایران در سال 57شمسی آخونهای زیرک دریافتند که فلسطین در قلبهای مسلمانان جایگاه خاصی دارد از اینرو با محک زدن به این قضیه و ادعای اینکه ” من آنم که رستم بود پهلوان” توانستند انظار و افکار عمومی جهان اسلام را بخود جلب کنند. این در حالی است که دیدگاه شیعه درباره بیت المقدس مخالف و مغایر با دیدگاه مسلمانان است، در کتابها و منابع معتمد آنان و در دستخط هایشان به صراحت و وقاحت از مقام و منزلت آن کاسته شده و از موقعیت فعلی آن انکار نموده، تصریح می نمایند که منظور و مقصود از بیت المقدس مسجدی در آسمان است و مردم در وهم و خیال قرار گرفته و می گویند که در قدس واقع است!!

    #3796

    سيدنا عمر
    کاربر

    به عنوان نمونه در کتاب یک علامه شیعی بنام جعفر مرتضی العاملی چنین آمده است: “برای ما چندین حقیقت راجع به بیت المقدس آشکار شده که به تاکید برآن دارد که بیت المقدس در فلسطین نیست”!! سپس بعد از آن این آخوندهای زیرک به رهبری خمینی با برافروختن جنگ خانمانسوز ایران و عراق که در آن بیش از 4 میلیون انسان به زغال تبدیل گشت و دهها شهر و روستا خاکستر شد، تبلیغات گسترده رژیم توانست با شعار “راه قدس از کربلا می گذرد” انسانهای خوش باور و ساده لوحی که عقلشان را در حدقه ی چشمانشان اسیر کرده اند در پی خود کشد.خمینی با زیرکی بی مانندی روز قدسی بپا ساخت و ماکتهای مسجدالاقصی را بر گردنهای ملت ایران سوار کرد و به بهانه عزای خون کودکان فلسطینی از جیب ملت، هرساله ثروتهای هنگفتی را کشید و بکجا برد و چه کرد، آن حکایتی است دیگر … ولی هرچه بود توانست سالها با نام حمایت از قدس، پرده بر خونهای هزاران انسانی که در افغانستان ستمدیده در زیر آسیاب خمپاره هایی که در جنگهای برادرکشانه این کشور با دخالت صریح ایران دایر بود بکشد. و توانست شیعه را در تمام جهان مسلح سازد و از آنها برای فتنه افروزی در کشورهای همسایه و برآوردن برخی مصالح وهمی سوءاستفاده کند.یران و روافض آن در طول تاریخ همواره در تمامی جنگهایی که علیه امت اسلامی به راه افتاده، دست در دست دشمن گذاشته و امت را از عقب خنجر زده، ایران دشمن خطرناکی در جامه دوست است، ایران نخست با مسکو و کمونیستها علیه مجاهدین افغان همکاری کرد و در اشغال کابل به دست نیروهای آمریکایی به کمک دشمن شتافت و برعلیه نیروهای مجاهد افغان جنگید و سپس در اشغال عراق، صمیمی ترین و جدی ترین همکار آمریکا شد و به گروههای شیعه افغانی و عراقی دستور داد تا تحت فرمانده افسران آمریکایی علیه سنی ها بجنگند. تعداد کسانی که در عراق به دست ناپاک شیعه های وابسته به ایران کشته شدند کمتر از کسانی نیست که بدست نیروهای صلیبی در آن کشور کشته شده، صدها عالم و دانشمند عراقی به دست تروریستهایی کشته شده و امروزه کشته می شوند که در ایران آموزش دیده اند، ده ها عراقی مظلومی که هر روز در بغداد بطور مرموز کشته شده و اجسادشان در گوشه و کنار یافت می شوند همه به دستور مسئولین ایرانی و توسط شیعه های تندرو وابسته به تهران کشته می شوند. به راه انداختن جریانات سیاسی در یکی از بهترین و پاکترین مناطق استراتژیک دنیا یعنی فلسطین و آموزش گروههای افراطی لبنانی به سرگردکی فرماندهان ایرانی و بهم زدن آرامش مردمی و کشتار مسلمانان (نمونه اش عاملین اصلی کشتار صبرا و شتیلا) تا اینکه بتوانند بر اوضاع منطقه مسلط شوند. در حال حاضر نفوذ افراد وابسته به سپاه قدس و سپاه بدر به داخل کشورهای اسلامی از قبیل افغانستان، پاکستان، عراق،لبنان، ترکیه، سوریه و حتی بقیه کشورها و فریب دادن جوانان و آوردنشان به داخل کشور و شستشوی مغزی آنان و آموزششان با بهترین امکانات جهت عملیات انتحاری و خرابکارانه در داخل کشورهای منطقه و برچسب زدن این اقدامات به آمریکا و اسرائیل جهت فریب افکار عمومی و جهان استفاده می کنند.

    #3797

    سيدنا عمر
    کاربر

    اما با تمام این سیاستهای پلید رهبری و به ظاهر اسلامی حکومت ایران، نتیجه این اقدامات به جایی رسیده که بد نیست یک کم از اوضاع داخلی خود ایران برایتان بنویسم: تصلب رو به تزاید آئین و تراکم رو به انفجار تضادهای طبقاتی و تمرکز قدرت و ثروت و احتکار اشیاء و اموال و زنان در میان طبقات ممتاز و نخبه ی جامعه و اختلاس های پی درپی در میان مدیران و دولتمردان و استثمار آیینی رعایا و فقر و فساد و فحشای سراسری و مناسبات نابهنجار جنسی و پدیدارشدن فرزندان بی هویت در بدنه ی جامعه و بحرانهای حاد اجتماعی و اقتصادی، جامعه ایرانی را فرسوده ساخته است که میشود گفت حاصل دسترنج سه دهه حکومت اسلامی ایران است. اما اینها برای حکومت فعلی هیچ اهمیتی نداشته و تنها به هدف اصلی اش که همانا شیعه گری است می پردازد. حکومتی که این روزها نهج البلاغه جای قرآن و زیارت قبور ائمه جای کعبه را گرفته و تمام اموال بیت المال را صرف اهداف شوم خود از قبیل راه اندازی حوزه های دینی که به نام اهل سنت از کشورها دعوت می کنند و به آموزش آنها پرداخته و باعث ازبین رفتن اعتقادات دینی آنها میشود، ساخت سریالها و فیلمهای توهین آمیز به اعتقادات اهل سنت و بزرگان و اصحاب رسول الله که خود در رسانه های جهان عرب هرساله شاهد آنها می باشید، راه اندازی دانشگاه تقریب مذاهب که اهل سنت داخل آن را به عنوان دانشگاه تخریب مذاهب می شناسند، برگزاری مسابقات قرآنی و دعوت از قاریان و حافظان قرآن کریم کشورهای اسلامی بویژه قاریان مشهور مصری و سوءاستفاده از وجود آنها نفع خود، در حالیکه بهترین قاریان و علمای اهل سنت داخل هیچ گونه حقی جهت شرکت در این مجالس به آنها داده نمی شود، اخیرا هم که با برگزاری همایشهای بین المللی و حرف از وحدت اسلامی و دلسوزی برای جهان اسلام که میخواهد همه چیز را در منطقه بنفع خود تمام کند، قاچاق مواد مخدر به سرزمینهای اسلامی و حمل سلاح و تسلیحات نظامی و عملیات انتحاری که قبلا متذکر شدم. علاوه بر اینها تخریب چندین مورد از مساجد و اماکن مقدس نه تنها اهل سنت بلکه معابد دیگر ادیان و اقلیتهای دینی، اعدام و ترور و تبعید بیش از صدها نفر از سران و بزرگان دینی در عین سر دادن شعار وحدت، جلوگیری از برپایی نمازهای جمعه و اعیاد در شهرهای بزرگ بویژه تهران، چیزی که صهیونیزم پس از چندین دهه اشغال هنوز اجازه چنین اعمال شومی به خودش نداده است. اینها گوشه ای بود از اقدامات این رژیم که بیشتر از این در اینجا مجال بیان آنها نیست. باز هم با این وجود کارش به جایی رسیده که این روزها خود را ام القری جهان اسلام معرفی میکند و خود را دلسوز جهان عالم و اسلام و به بهانه ی مبارزه با اسرائیل حاضر است دست به هر کاری بزند که صدها برابر خطرناکتر از صهیونیسم است اما امروزه متاسفانه پا را فراتر از مرزها گذاشته و با طرح دوستی در لباس گوسفند ولی در عین حال گرگ صفت به فریب کشورها می پردازد و زمانی هویتش در کشورها مشخص می شود که در واقع کار از کار گذشته است و بیشتر در کشورهای اسلامی و عربی با ایجاد اختلاف به دنبال اهداف شوم خویش است چراکه تنها هدف غاییش منزوی کردن جهان اسلام و دین اسلام است.

    #3798

    سيدنا عمر
    کاربر

    این را هم اضافه کنم که مشکل ایران با اسرائیل موضوع اسلام و یهودیت نیست بلکه موضوع هویت آنان است چرا که نیمی از جمعیت اسرائیل را ایرانیانی تشکیل میدهند که با ایران مشکل سیاسی دارند.این بود گوشه ای از هویت ایران اسلامی و اما ملت شریف سوریه، این مطالب را گفتم بخاطر اینکه چهره واقعی ایران امروز را به شما و تمامی جهان عرب نشان دهم. من و امثال من دردمان میگیرد وقتی می دیدیم در ماه مبارک رمضان کودکان و همسرانتان آواره و خون جوانان شما که بخاطر آزادی از کشور و دین خود بپا خواسته اید همانند مجاهدین افغان و دیگر ممالک اسلامی بدست منافقین به ظاهر اسلام خواه ریخته می شود و حقوقشان پایمال و به نوعی آبرویشان به بهانه تروریست از بین می رود. این را بدانید که امروز شما در مقابل ارتش بشار اسد که باقیمانده های حزب بعث است و دیگر در دنیا جایگاهی ندارند قرار نگرفته اید بلکه در مقابل سپاه قدس و سپاه بدر ایران قرار گرفته اید که به کمک اسد آمده و با نام ارتش سوریه، دارند کشور شما را به تاراج برده و نابود می کنند (همانند حمله مغول به ایران که سرنوشت ایران را عوض کردند). همان سپاهی که در ممالک اسلامی و عربی به خرابکاری و عملیات انتحاری مشغول است. این را بدانید که تمام شرکت های هواپیمایی در اختیار سرکرده این گروهک تروریستی قرار گرفته که علاوه بر اعزام زائرین به اماکن متبرکه و گول زدن افکار عمومی و درآمدهای هنگفت از این طریق، فقط و فقط کارشان حمل تسلیحات نظامی و اعزام نیرو به سوریه می باشد. این را هم اضافه کنم که این روزها هیچ زائری در کشورتان نخواهد بود مگر اینکه افراد بسیجی و سپاهی جهت اعمال سوء به نام زائر پیدا شوند بنابراین اگر از این قبیل افراد مشاهده کردید نگذارید سالم برگردند. وقتی در رسانه های ایران میبینم که اینقدر شما را تحقیر میکنند با خودم می گویم که خدایا چه شده است که این روزها فرزندان سلف صالح در گوشه و کنار ممالک اسلامی نابود می شوند، آیا امروز در سرزمین شما شخصیتی به شجاعت امیر معاویه که در زمان خودش با سلاح ایمان بزرگترین امپراطوریهای وقت را به تسخیر خودش درآورد و چندین سال بر سرزمین شام حکمرانی کرد و اسلام را در آنجا پروراند وجود ندارد که بتواند حداقل از حقوق از دست رفته مظلومین دفاع کند.!! ملت شریف سوریه اگر آزادی می خواهید، اگر عدالت میخواهید باید همت کنید و دست در دست همدیگر بگذارید و از شر رژیم منافق فعلی خلاص شوید و اگر کوتاهی کنید و نتوانید از این امتحان الهی سربلند بیرون آیید دیگر هیچوقت نخواهید توانست،چراکه منافقینی در سرزمین شما جای خواهند گرفت و ریشه شما را خواهند خشکاند. ولی ما به غیرت شما جوانان عرب و به شما فرزندان خلفای راشدینی که بذر اسلام را در دنیا کاشتند ایمان داریم و در ماه مبارک رمضان و در این ایام برای آزادی شما دعا کرده و می کنیم تا در پیروزی شما سهمی داشته باشیم.بگذارید چند کلمه ای به سران جهان عرب بگویم: آیا وقت آن نرسیده است که در نشستهای اتحادیه عرب به اتفاق و اجماع نظر دست پیدا کنید و ناتو عربی اسلامی تشکیل دهید؟ چرا در ظاهر سکوت کردید و هیچکاری انجام نمی دهید. ایراد کار کجاست؟

    #3799

    سيدنا عمر
    کاربر

    يک صحبت هم با جناب محمد مرسی عزیز رئیس جمهور محبوب مصر: اخوان المسلمین بزرگترین حرکت اسلامی معاصر است که شعارش بازگشت به سوی اسلام حقیقی می باشد، اسلامیکه مطابق قرآن و سنت بوده و میخواهد که شریعت اسلامی در زنذگی انسانها تطبیق شود و یکی از اهداف اصلی اش آزادسازی وطن از هر نوع تسلط سیاسی، اقتصادی و روحی بیگانگان و بازگردانیدن مراکز حکومتی به امت اسلامی توسط آزادسازی ممالک اسلامی و زنده ساختن مجد و عزتش می باشد. این تفکرات نشأت گرفته از سلف صالح و مکتب امام ابن تیمیه و امام محمدبن عبدالوهاب میباشد که این روزها پیروان آنها علاوه بر اینکه از جانب کفر ضربه میخورند از منافقین اسلام خواه و عدالت خواهی مثل حکومت ایران، برچسبهای وهابی و القاعده به آنها زده می شود. از یکطرف بارها و بارها تکفیر شده و از طرف دیگر دست دوستی و برادری به آنها داده میشود. و از آنجا که مصر بزرگترین کشور تاثیرگذار در جهان اسلام می باشد و با پیروزی شما در انتخابات کنونی، قلب هزاران جوان این مرز و بوم شاد گردید، به این جمله بسنده میکنم: درست است که متاسفانه جهان اسلام دچار غده سرطانی بنام اسرائیل شده ولی این را بگویم که ریشه های این غده در ایران است و هردو یک هدف را دنبال میکنند (یکی با هویت مشخص و دیگری نامشخص) و جنابعالی در پیشگاه خداوند متعال، اولا به خون به ناحق شهید شده علما و مساجد تخریب شده این خاک، بعد به جوانان این مرز و بوم که از برپایی و برگزاری مراسم مذهبی خود مانند نماز عید محرومند و دوما به خون برادران دینیمان یعنی فلسطین مدیون خواهید بود اگر به حکومت ایران چراغ سبز نشان دهید.و سخن پایانی با علمای بزرگوار جهان عرب: البته عذر مرا پذیرا باشید که اینطوری صحبت میکنم، برای من جای بسی تعجب است که چرا در دنیای مدرنیته امروز مسلمانان در گوشه و کنار جهان که جمعیت عظیمی را تشکیل می دهند اینقدر خوار و ذلیل و یتیم واقع شده اند که بارها و بارها از طرف اقلیتهای دینی مورد تهاجم و آزار و اذیت قرار میگیرند. در صدر اسلام که مسلمین از طرف کفار و منافقین شکنجه میشدند تنها یک نفر داشتند و چطوری به رهبری یکنفر هدایت می شدند اما امروزه با این همه رهبر در جوامع اسلامی، چرا مسلمانان اینقدر ضربه میخورند و از یک سوراخ چندین بار گزیده میشوند و کسی نیست که آنها را رهبری کند، شاید بخاطر وقفه ای که بین علما و امت ایجاد شده، نمی دانم!!. اما از محضر شما یک سوال دارم که آیا پیامبر(ص) در زمان خودش فقط مسلمین را به عبادت سفارش کرد آیا تدابیر سیاسی در زمان خودش بکار نبست؟ و آیا زمان آن نرسیده که علمای کرام دست بکار شوند؟ انگار بزرگان و صاحبان دین در دنیای امروز، جهاد را که یکی از ارکان اسلام است یادشان رفته است و یا وقت آن نرسیده است که دستور جهاد صادر کنند.سايت سني نيوز
    وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

    #3834

    سيدنا عمر
    کاربر
    کشف ۹ هزار امامزاده طی ۳۰ سال در ایران

    سایت محافظه‌کار «سیاست‌نامه» در گزارشی اعلام کرد در ۳۰ سال گذشته به طور میانگین ۳۰۰ امامزاده در سال به امامزاده‌های کشور افزوده شده و تعداد امامزاده‌های ایران ۷برابر شده‌است.
    این سایت روز شنبه با ابراز نگرانی از افزایش «امامزاده‌های دروغین» در ایران نوشته است که «تعداد امامزاده‌ها در اوایل انقلاب ۱۵۰۰ تن بوده که متأسفانه به ۱۰ هزار و ۵۰۰ تن» افزایش یافته‌است.
    به نوشته این سایت، «بیش از پنج هزار تن از امامزادگان مدفون در ایران را به نام امام موسی کاظم نسبت می‌دهند.»
    به گزارش سایت «سیاست‌نامه»، استان اصفهان به دلیل شرایط آب و هوایی و تعدد مناطق روستایی یکی از پر امامزاده‌ترین استان‌های کشور پس از استان‌های شمالی محسوب می‌شود.
    به نوشته این سایت، «تنها در یکی از شهرستان‌های استان اصفهان به نام خوانسار حدود پنج امامزاده وجود دارند که دو تن از آن‌ها دو سال پیش یعنی در سال ۸۸ طی اتفاقی نادر کشف شدند.»
    این سایت می‌نویسد که ایجاد این امامزاده‌ها با «قصه‌ها، رؤیاپردازی‌ها و خواب‌های دیده و ندیده برخی اهالی» آغاز می‌شود و «کمتر کسی به نسب‌شناسی مقبره مذکور شک می‌کند.» خبرگزاری مهر، دوم اردیبهشت‌ماه از شناسایی مقابر ۳۲ امامزاده جدید طی سال گذشته در استان مازندران خبر داد و نوشت که «سال گذشته با ۲۰ میلیارد ریال اعتبار از محل بودجه‌های ملی، استنی و نذورات، احداث مقابر ۱۳۲امامزاده مازندران آغاز شده که بخشی از مراحل ساخت و تجهیز آنها در سال جاری ادامه دارد.» این امامزاده ها یکی از دهها دکانی است که آخوندهای شیاد از حماقت مردم برای خودشون بنا می کنن شما در نظر بگیرید که از محل ساخت و نوسازی این بناها چه پولهایی بصورتهای گوناگون نصیب آقایون میشه پس از اون نذورات و وقفیات و تولی گری این امامزاده ها که همه انحصارا در اختیار آخوندهاست حتی زمانیکه حکومت دستشون نبود این امامزاده ها براشون دکان بوده حالا که جای خود دارد.
    يك سوال اين همه امام زاده از كجا آمده اند مگر چند امام کلأ به ایران پناه آوردنند که این همه امامزاده تولید شد؟
    سیاست اين رژيم این بوده که مردم رو مرده پرست کنن که موفق هم شدن

    وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

    #3883

    سيدنا عمر
    کاربر
    در ديدار و سخنرانی آيت الله خامنه ای با خانواده ی شهدأ و ايثارگران استان خراسان شمالی در ۲۲/۷/۹۱ اتفاق جالبی روی دادhttp://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۲۱۲۵۷
    يکی از افرادی که قبل از سخنرانی او سخنانی در حضور وی بيان کرد گفت: “آن کسانی که در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهه‌های جنوب و غرب رفتند وارد ميدان ها شدند و جان خود را کف دست گرفتند، به سه دسته تقسيم می شوند: بعضی‌ها از گذشته‌شان پشيمان می شوند، بعضی‌ها بی‌تفاوت می مانند، بعضی‌ها پايبند می مانند. آنهائی که پايبند می مانند، بايد از غصه دق کنند”.اين گزارش درباره ی وضعيت فعلی کليه ی افرادی که در جنگ ايران و عراق شرکت کرده اند، به طور بنيادين به تصويری که خامنه ای ارائه می کند، تعارض دارد. ۲۴ سال از پايان جنگ ايران و عراق گذشته است. اکثر رزمندگانی که در جنگ حضور داشتند و اينک زنده اند، ديگر عضو نيروهای مسلح نيستند. همه ی آنان يا پشيمانند، يا بی تفاوت، و يا به دليل وضعيت فعلی رژيم، دارند از غصه دق می کنند.
    اين تصوير آن چنان مهلک و نااميد کننده است که آيت الله خامنه ای مجبور شد نيمی از سخنرانی خود را به پاسخ گويی به اين مدعا اختصاص دهد. در آغاز گفت: “اين جمله‌ی اخير را من قبول ندارم”. اما آیت الله خامنه ای دقيقاً کداميک از مدعيات سه گانه را انکار می کند؟
    يکم- او پشيمان شدن گروه اول را تأييد می کند.
    اولاً: تأييد او متضمن مقايسه ی خود با پيامبر اسلام است. می گويد: “بله، يک عده‌ای در انقلاب ما هم بوده‌اند، در صدر اسلام هم بودند؛ راهی را که در کنار پيغمبر حرکت می کردند، ادامه ندادند”. يعنی پشيمان های انقلاب ايران مانند کسانی هستند که از همراهی با پيامبر اسلام پشيمان شدند. ولی فقيه جانشين پيامبر است و واجد همان حقانيتی است که او داشت.ثانياً: پشيمانی از دفاع از کشور و جمهوری اسلامی را با متغيرهايی چون خستگی، شک کردن به گذشته و فريب خوردن از لبخند دشمنان تبيين می کند. می گويد:
    “بله، ريزشهائی وجود دارد؛ کسانی هستند که از راه برمی گردند، کسانی هستند که احساس خستگی می کنند، کسانی هستند که به گذشته‌ی خودشان شک می کنند، کسانی هستند که به لبخند دشمنان و فريب دغلکاران از راه در می روند”.پس پشيمان ها فريب خوردگانی هستند که لبخند دشمنان آنها را از همراهی با پيامبر/ولی فقيه بازداشته است.
    دوم- درباره ی بی تفاوت شدن گروه دوم چيزی نمی گويد، اما روشن است که حکم او درباره ی گروه اول شامل گروه دوم هم می شود.
    سوم- سخنان او درباره ی گروه سوم دارای ابهام است. يعنی به صراحت روشن نمی سازد که آيا چنين گروهی(پايبند به “دفاع مقدس” و در حال دق کردن از وضعيت فعلی رژيم) وجود دارد يا نه؟ پاسخ های او به اين مورد، روشن نمی سازد که گروه سوم اين گونه فکر می کنند(گزاره ی توصيفی) يا او می گويد که چنين بايد فکر کنند(گزاره ی تکليفی)؟ نکات او به شرح زيرند:
    اولاً: پايبندها شاهد عظمت جمهوری اسلامی هستند. می گويد: ” آنهائی که پايبند می مانند، شاهد به ثمرنشستن اين نهال و تناورشدن اين درخت خواهند بود”.
    ثانياً: اگرچه ريزش ها(پشيمان ها و بی تفاوت ها) حقيقت دارد، اما رويش های زيادی هم صورت گرفته است. بريدن ها هيچ صدمه ای به نظام وارد نمی آورد برای اين که قافله ی عظيم رژيم با رويش های بی شمار خود به پيش می تازد.
    #3884

    سيدنا عمر
    کاربر
    می گويد:”اينجور نيست که با روی گرداندن کسانی، اين حرکت عظيم، اين بنای معْظم و شامخ تکان بخورد. با برگشتن يک عده‌ای از اين قافله‌ی عظيم، هرگز اين قافله از راه باز نمی ماند…آيا راه متوقف ماند؟ آيا راه متوقف می مانَد؟ آيا قافله در جای خود می‌ايستد؟ قافله حرکت می کند. رويشهائی به وجود خواهد آمد. يکی از اين رويشها، خود شما جوانها هستيد…مردان و زنان شجاعِ آگاهِ آشنا با حقايق زمانه و مسلط بر بسياری از مسائل گوناگون سياسی – که آن روز مطرح نبود و وجود نداشت – در جامعه‌ی ما حضور دارند؛ اينها رويشهای جديدند. امروز وضع ما اينجوری است”.کتمان نمی توان کرد که اکثر دلداگان ابتدای انقلاب را اعتقاد پيش می راند، اما روشن نيست که رويش های جديد تا چه اندازه محصول اعتقاد است؟ شايد منافع و امتيازات ويژه بيش از هر عامل ديگری نيرو برای نظام گرد می آورد؟
    ثالثاً: به گفته آقای خامنه ای، ملت ايران تنها ملتی است که در برابر آمريکا و اسرائيل و بلوک غرب ايستاده و همچنان خط شکن است. حتی مردم عرب زبان که بهار عرب- “بيداری اسلامی” به تعبير او- را آفريدند، نتوانسته اند در برابر سياست ها و عملکرد استعمارگرايانه دولت های غربی بايستند. می گويد:”کدام ملت است که با منطق، با استدلال و با استحکام نشان دهد که در مقابل زياده‌خواهی‌های استکبار ايستاده است؟ جز ملت ايران؟…امروز ملت ايران جلو است، ملت ايران خطشکن است”.فرض کنيم که اين مدعا صادق باشد. خط شکنی و نبرد با دولت های غربی چه دستاوردی برای ايران و ايرانيان داشته است؟ مگر تحريم های اقتصادی جهانی عليه ايران يکی از پيامدهای همين خط شکنی به شمار نمی رود؟
    چهارم- آیت الله خامنه ای به مدعای اساسی تری هم می پردازد که توجه بدان اهميت فراوانی دارد. مدعا اين است که عملکرد زمامداران جمهوری اسلامی، مراجع تقليد و روحانيت موجب دين گريزی در جامعه ی ما شده است.
    رژيم شاه مدعی اسلام نبود و بنابر مدعای فقيهان و مراجع تقليد، “اسلام ستيز” بود، اما در دوران شاه دينداری تقويت شد و شاخص های مختلف نشان می دهد که جامعه چنان به دين دلبسته شده بود که می خواست آن را بر همه ی قلمروها مسلط سازد تا بهشتی زمينی برسازد. “اسلام فقيهانه” سيطره يافت اما بهشت اش به جای دلربايی، دلزدگی ايجاد کرد. خامنه ای در پاسخ می گويد:”يک عده‌ای به بعضی از ظواهر نگاه می کنند، قضاوتهای غلط می کنند؛ خيال می کنند که جوانها از دين برگشته‌اند. نخير؛ جوانها علاقه‌مند به اين راهند، علاقه‌مند به آن چيزی هستند که ايمان به آن در دل آنها راسخ است؛ و اين مربوط به اکثريت جوان اين کشور است”.انکار و تأييد خامنه ای در اين مورد هم دارای ابهام است.
    اولاً: او اذعان می کند که نگاه به “بعضی ظواهر” افراد را به اين نتيجه گيری سوق داده است. اما او اين داوری را “قضاوت های غلط” درباره ی آن ظواهر قلمداد می کند. چرا؟ آن ظواهر کدامند؟ چرا از آن متغيرها نمی توان چنين مدعايی را استنتاج کرد؟
    #3885

    سيدنا عمر
    کاربر
    ثانياً: ادعا می کند که اکثريت جوان کشور همچنان ديندارند و ايمان به اسلام در دل آنها راسخ شده است. اين مدعا با چه شواهد و قرائنی تأييد می شود؟ خامنه ای هيچ شاهدی ارائه نمی کند و انتظار دارد به عنوان مرجع تقليد، يا ولی فقيه، مدعای او حمل بر صحت شده و پذيرفته شود. اما پاسخ به انتقاد يا مدعايی که پذيرفته نمی شود، بايد مستدل باشد، نه آخوندی و تحکمی.

    نتيجه

    اجازه دادن به طرح انتقادهايی اين چنين و پاسخ گفتن به آنها می تواند گامی به پيش باشد،اگر به جای سرکوب منتقدان و زندانی کردن متفاوت ها،باب گفت و گوی ناقدانه گشوده شود. عملکرد سه دهه ی گذشته هيچ شاهدی دال بر اين اميدواری عرضه نمی دارد. يکی از ايثارگران جنگ ايران و عراق شجاعت به خرج داده و حقيقت را در حضور خامنه ای بيان کرده است. اگر چنين سنتی وجود داشت، اينک ايران گرفتار اين وضعيت خطرناک نبود.بهترين جوان های ايران زمين در برابر تجاوز ارتش صدام حسين ايستادند تا از تماميت ارضی کشور خود دفاع کنند. آنان متجاوز را به پشت مرزهای ملی عقب راندند. مردم همه ی کشورهای جهان به افرادی که از کشورشان در برابر متجاوزان خارجی دفاع می کنند به چشم قهرمان می نگرند.اما قهرمانان ايران پشيمانند و دارند از غصه دق مرگ می شوند. اين بسيار خطرناک است. جمهوری اسلامی و خامنه ای به گونه ای عمل کرده اند که قهرمانان کشور از دفاع از ايران پشيمان شده اند. پشيمانی از دفاع از جمهوری اسلامی نه تنها منفی و خطرناک نيست، بلکه می تواند رهايی بخش باشد. آنان روزی گمان می کردند که از رژيمی عادلانه و مشروع دفاع می کنند، اما بعدها فهميدند که اين رژيم دستش به خون مردم آلوده است و برای بقا حاضر به انجام هر کاری است. وداع با استبداد اولين گام گذار به دموکراسی است.اما پشيمانی از دفاع از کشور در برابر متجاوزان خارجی برای مردم هر کشوری خطرناک است. ايران را خطرات بی شماری تهديد می کند و پايداری ايران منوط به قهرمانانی است که در بزنگاهای تاريخی از کشور خود دفاع کرده اند. بيماری جدی پشيمانی از دفاع از کشور را فقط و فقط با دموکراسی می توان درمان کرد.نظام سياسی حاکم بر هر کشوری جزيی از آن کشور است. به همين دليل نظام سياسی نمی تواند به گونه ای باشد که حتی اگر به کشور حمله شد، مردم هيچ رغبتی به دفاع از کشور خود نداشته باشند.اگر در گذشته نوع نظام سياسی فاقد اهميت بود، اينک به متغيری تأثيرگذار در سرنوشت يک کشور تبديل شده است. دموکراسی ها معمولاً با يکديگر نمی جنگند و مردم دارای نظام سياسی دموکراتيک ملتزم به حقوق بشر بهتر از کشور خود دفاع می کنند و قهرمانانشان به خاطر دفاع از کشور در برابر تجاوز پيشيمان نمی شوند. جمهوری اسلامی نه تنها عده ی زيادی را دين گريز کرده ، بلکه عده ی زيادی را از دفاع از کشور پشيمان کرده است.به نقل از استاد گنجي

    #3886

    سيدنا عمر
    کاربر
    آيت الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سفر به خراسان شمالی مشغول به رفع و رجوع انتقادات و مخالفت‌ها عليه خود وی و حکومتش شد. او در اين رفع و رجوع‌ها چهار تاکتيک را به کار گرفت: فرافکنی مشکلات و انداختن آنها به گردن ديگران، چرخش و تغيير موضوعات به سمت به کرسی نشاندن ايده‌ها و قدرت خويش، تواضع برای پوشاندن خصلت‌های سلطه جويانه‌ی رهبر کشور و منصوبان وی، و فروکاهيدن واقعيات به برساخته‌های شخصی خود يا موضوعاتی ديگر.

    فرافکنی به دشمنان
    آيت الله خامنه‌ای همه‌ی ويژگی‌های حکومت دينی يعنی “سبک زندگی مادی شهوت آلود گناه آفرين هويت زدای ضد معنويت” (کيهان، ۲۴ مهر ۱۳۹۱) را به غرب نسبت می دهد. او در پشت تريبون و به هنگام فرافکنی فراموش می کند که حکومتش از فاسد ترين حکومت‌های دنياست و رهبرانش در ماديات غصب شده از مردم غرق هستند؛ حاکمان غرق در رياکاری و پنهانکاری‌اند؛ حکومت در پی زدودن هويت ايرانی از شهروندان ايرانی و جايگزين کردن آن با هويت ظاهرا اسلامی برساخته‌ی روحانيت شيعه بوده است.
    او با نظريه‌ی توطئه همه‌ی مشکلات کشور را به گردن “دشمنان” می اندازد. در بحث از سبک زندگی نيز وی کاملا به فرافکنی مشغول است. او از تحميل زندگی غربی بر ديگر ملل سخن می گويد تا مخاطبان فراموش کنند يا متوجه نشوند حکومت دينی سبک زندگی روحانيت را بر همه‌ی اقشار جامعه‌ی ايران تحميل کرده است. غربيان ارزش‌ها و ايده‌هايشان را با ادبيات و هنر و فن آوری و دانش و پيشرفت به ديگران عرضه کرده‌اند و اسلامگرايانی مثل علی خامنه‌ای اين را تحميل معرفی می کنند اما ترويج تفکيک جنسيتی و تبعيض عليه زنان، تماميت خواهی ايدئولوژيک، نفی حقوق آدميان، ارعاب و ترويج تنفر از نظر اسلامگرايان انجام وظيفه‌ی الهی و عين خواسته‌ی خود آدم‌هاست، خواسته‌ای که خود آنها نمی دانند و بايد به زور به خورد آنها داد.

    چرخش: انتقاد از خودِ استالينی به جای پاسخگويی
    آيت الله خامنه‌ای در موضوع سخت گيری بر زنان و دختران از بسيجيان و نيروی انتظامی (به خاطر اجرای دستورات خود وی و با هدف رفع مسئوليت از خود) و نيز در کاهش رشد جمعيت از خود انتقاد می کند. اين انتقادها اولا به محدوده‌ی سياست‌های جاری رژيم در تحميل سبک زندگی روحانيت بر جامعه وارد نمی شود. او هيچگاه نمی گويد سياست‌ها چه بوده‌اند و چه کسی اين سياست ها را به اجرا درآورده و مسئول کيست؛ ثانيا متوجه است به تعديل فضای سياسی که شديدا عليه وی است (منصور ارضی: “جامعه مريض شده. همه پشت کردند به رهبری”، سايت بازتاب، ۱۳ مهر ۱۳۹۱) چون پس از سرکوب‌های سال ۱۳۸۸ انتقادها مستقيما متوجه به خود وی شده است؛ و ثالثا انتقادها ربطی به مطالبات اصلی عمومی در حوزه‌های سياسی و اقتصادی ندارد. ايشان در هشت سال گذشته حامی سياست‌های دولت احمدی نژاد بوده و به راحتی نمی تواند از آنها انتقاد کند و توپ را به زمين ديگران بيندازد.

    #3887

    سيدنا عمر
    کاربر
    فراموش کردن جايگاه خود
    او گفته است: “مدارا کنيد. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همين‌هايی که در استقبالِ امروز بودند و شما- هم جناب آقای مهمان‌نواز، هم بقيه‌ی آقايان – الان در اين تريبون از آنها تعريف کرديد، خانم‌هائی بودند که در عرف معمولی به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه کار کنيم؟ ردش کنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به اين اهداف و آرمانهاست. او يک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای اين حقير باطن است؛ نمی‌بينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئی هستم / آيا تو چنان که می نمايی هستی؟» ما هم يک نقص داريم، او هم يک نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد کنيد. البته انسان نهی از منکر هم می کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا کنيد.” (رجا نيوز ۲۲ مهر ۱۳۹۱)

    اول آن که ايشان ظاهرا نمی داند که بسيج و نيروی انتظامی که در خيابان مزاحم زنان و دختران می شوند تحت نظر خود وی و بر اساس دستورت وی عمل می کنند و ايشان فرمانده‌ی نيروهای مسلح است.
    دوم آن که به فرض نقص بودن “بدحجابی” (عبارت من در آوردی اسلامگرايان که تعقيب بر اساس آن هيچ مبنای شرعی و قانونی ندارد و البته نقص نيست و حق زنان است که هر طور خواستند لباس بپوشند) هر روز اين امر را در تريبون‌ها و رسانه‌ها داد می زنند اما آيا کسی حق دارد نقص‌های “آقا” را بگويد بدون آن که سال‌ها در کنج زندان بخوابد؟ و تجاهل سوم ابراز نادانی از عدم تساوی بی حجابی با ظاهر زننده است، تجاهلی که در همه‌ی طرفداران حجاب اجباری به چشم می خورد. چهره‌ی طبيعی زنان نمی تواند زننده باشد. با آرايش چهره، زنان زيباتر هم می شوند و زنندگی مورد اشاره‌ی خامنه‌ای برچسبی برای اعمال تبعيض و نقض حقوق زنان است.
    در موضوع گشت ارشاد، فضای عمومی کشور کاملا عليه حکومت و روحانيت است. خامنه‌ای در سخنان به ظاهر مداراجويانه‌ی خود می خواهد در عين بی اعتبار کردن منتقدان که طبقه‌ی متوسط را مخالف اين گونه سياست‌ها اعلام می کنند اقشار مختلف مردم را همراه با حکومت معرفی کند. تواضع ساختگی و دروغين وی در جهت پر کردن شکاف عميق ميان حکومت و ملت است.
    ايشان رقبای سياسی خود را به سه گروه تقسيم می کند: “برخی افراد به دلايل مختلف همچون احساس خستگی يا ترديد در گذشته خود و يا فريفته شدن به لبخند دشمن، از مسير انقلاب خارج شدند.” (کيهان، ۲۳ مهر ۱۳۹۱) در هيچ يک از اين سه دسته، منتقدان به سياست‌های وی وجود ندارند گويی هيج دسته و گروه و فردی نيست که به روال‌ها و سياست‌های جاری که تحت نظر و مديريت شخص ولی فقيه داست اشکالی داشته باشد. تحقير مخالف نتيجه‌ی مستقيم خود را به نادانی زدن در باب علل مخالفت‌هاست.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 132)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.