نزدیک به هزار و دویست سال از زمان ساخت تئوری "امام؟ غائب!" آخوندان شیعه می گذرد ولی هنوز هم که هنوز است آنان منتظرند! امام ذهبی ۷۰۰ سال پیش یعنی زمانی که ۴۵۰ سال از عمر "امام زمان!" گذشته بود ؛ از این انتظار و این عقیده متعجب شده و می نویسد: « وهم یدعون بقاءه فی السرداب من أربعمائه وخمسین سنه، وأنه صاحب الزمان، وأنه حی یعلم علم الأولین والآخرین، ویعترفون أن أحد لم یره أبداً، فنسأل الله أن یثبت علینا عقولنا وإیماننا» یعنی:« و آنها (= آخوندان شیعه) ادعا دارند که مهدی مدت ۴۵۰ سال است در سردابی باقی مانده و میگویند: «او صاحب زمان و زنده است و علم اولین و آخرین را میداند» و اعتراف میکنند که هیچکس تا به حال او را ندیده است پس ما از خداوند میخواهیم که عقل و ایمان ما را برای ما حفظ کند {از شر این جهالت} (تاریخ الإسلام للذهبی ج۱۹ ص۱۱۳ _بیروت)
اما آخوندان شیعه برای منع عوام شیعه از فکر کردن و شک کردن در این تئوری ؛ همان را گفته اند که شیخ صدوق ده قرن پیش گفته است!
شیخ صدوق(م۳۸۶ق): « مثل من أنکر القائم ع فی غیبته مثل إبلیس فی امتناعه من السجود لآدم کذلک» (کمال الدین شیخ صدوق ج۱ ص۱۳ ؛ تهران ،ط۲) = «مَثَل کسی که مهدی را در زمان غیبتش انکار کند مثل ابلیس است که بر آدم سجده نکرد »
از طرفی این سخن را هر کسی قبول نمی کند و بعضی نیاز به برهان دارند نیاز به یک دلیل دارند که حداقل بتوانند مخالفان خودشان را ساکت کنند! از این رو ملایان شیعی روایتی را ساخته و به امام غائبشان (همچنین به امام صادق و به نبی اکرم صلی الله علیه وسلم) نسبت داده اند.
آخوند شیعه : در روایتی از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که به واسطه ی محمد بن عثمان به ما رسیده است چنین آمده:و اما کیفیت نفع بردن به وسیله ی من در زمان غیبتم به مانند نفع بردن به واسطه ی خورشید است هنگامی که ابرها او را از دیدگان مستور می نمایند.(بحارالأنوار ج : ۵۲ ص : ۹۲)
وجه شباهت:
۱٫ همانطور که مردم منتظرند تا خورشید از پشت ابرها خارج شود تا به طور کامل از وجودش بهره ببرند، در زمان غیبت هم منتظرند تا حضرت ظهور کرده و از وجود او بهرمند گردند.
۲٫ کسی که وجود حضرت در زمان غیبت را انکار کند، همانند کسی است که وجود خورشید در هنگام پنهان بودن پشت ابر را انکار کند.
۳٫ همان گونه که وجود ابر مانع رسیدن نور خورشید به زمین و مردم نمی¬شود، غیبت هم مانع از بهره رساندن حضرت به مردم نمی گردد.
۴٫ همانطور که گاهی خورشید از لا به لای ابرها بیرون آمده و خود را به مردم بعضی از مناطق نشان می دهد، گاهی هم پرده غیبت از چهره حضرت کنار رفته و برخی از مردم به محضر ایشان شرفیاب می¬ شوند و از وجودشان استفاده می برند.
۵٫ همانطور که ابرها باعث نابودی خورشید نمی¬شوند و فقط مانع از رؤیت او هستند، غیبت آن حضرت هم تنها مانع از رؤیت ایشان است.
جواب:
۱٫خورشید "محجوب" است و امام؟ زمان! شیعه "غائب" است و بین این دو فرق زیادی است چرا که خورشید غائب نمی شود ، یعنی چنین نیست که مثلاً خورشید از کهکشان راه شیری خارج شود!! بلکه در مکانی معلوم "حاضر" است ولی جای امام بر مسند امامت و در مقام رهبری و ارشاد است اما او در جای خود قرار ندارد و "غائب" است!
پس اصل این تشبیه بر یک اشتباه فاحش و یک کج فهمی نهاده شده که ظاهر شد.
۲٫ پوشیده شدن خورشید به اختیار خودش نیست بلکه خورشید در مکانی معلوم مستقر است و این ابرها هستند که آن را پوشانده اند و اگر خورشید هم بخواهد! نمی تواند خود را بنمایاند ؛ ولی غیبت امام غائب ، اختیاری است و او خود را از دیده ها پنهان کرده و اگر بخواهد می تواند خود را بنمایاند و حضور پیدا کند! ولی مگر وجود دارد که بیاید؟!
۳٫ قبل از محجوب شدن خورشید ما یقین حاصل کرده ایم که خورشیدی وجود دارد که الان ابرها مانع دیدن آن شده اند و منتظر هستیم که دوباره آن را بینیم ؛ اما امام زمان را ندیده ایم و به وجودش مطمئن نشده ایم که حالا بخواهیم منتظر دوباره دیدن آن باشیم!
۴٫زمانی که خورشید پشت ابر است در همان حال تمام سیارات منظومه شمسی و همچنین اهل زمین ، چه انسان و چه حیوان همه از آن بهره مند می شوند ، چه آنکه در ایران است و چه آنکه در آمریکاست!
اما امام زمان چه؟ الان که در غیبت است، از این غیبت چه نفعی به ما رسیده؟ خورشید هر چند پشت ابر است ولی به همه نفع می رساند حتی به آن ماهی که در قعر دریاست ؛ ولی امام زمان چه؟ نفعش به که رسیده؟
آیت الله العظمی "محمد آصف محسنی" می گوید: «دوران غیبت که مدت آن از هزار و بلکه هزاران و میلیونها سال خواهد گذشت، ولی مؤمنان در اصول و فروع از امام غائب خود نفعی نبردند و نخواهند برد. و آنچه که برخلاف این گفته شود، تخیل و توهم و بازی با اندیشه است. پس معنای امامت او بر روی زمین است که اگر ظهور کند و امر و نهی کند، پیروی از او بر ما واجب است، و بر ما واجب است که در امر دین به او رجوع کنیم.» (مشرعه بحارالانوار، ج۱ ص۴۰۸ ، محمد آصف محسنی _قم) (مقایسه با وجه شباهت شماره ۳)
۵٫خورشید اگر پشت ابر است و آنکه در اصفهان است آن را نمی بیند در همان لحظه آنکه در کاشان است خورشید را می بیند چرا که آنجا دیگر ابر نیست که خورشید پشت ابر باشد! ولی امام غائب را نه اصفهانی می بیند و نه کاشانی!
۶٫پشت ابر ماندن خورشید باعث تسریع بارش باران می شود و باران نیز نعمت و رحمت است ،(اعراف:۵۷ و الروم:۵۰ و الشوری ۲۸) پس این مخفی بودن موقت خورشید مفید است و در مخفی بودنش نفعی هست که در ظاهر بودنش نیست.
۷٫ خورشید که پشت ابر برود ساده ترین نفع او برای اهل زمین آن است که باعث می شود سایه ای بر اهل منطقه بگسترد و هوا دلپذیرتر شود و این از ساده ترین نفع هاست. ولی امام زمان که غائب شده از ساده ترین بلایایی که بوجود آمده یکی این است که شیعیان به دسته ها و گروه های مختلفی تقسیم شدند که گروهی که موسوم به "عسکریه" هستند معتقد به مهدویت امام حسن عسکری بودند و وجود فرزندی برای امام حسن را منکر شدند ! عده ای نیز گفتند چون امام زمان زنده است ، نماز جمعه نباید برپا شود مگر به امامت ایشان و نماز جمعه را تعطیل کردند!! و اینها همه از ساده ترین زیانهای غائب بودن امامشان است!
۸٫ اگر خداوند خورشید را از ما بگیرد و از منظومۀ شمسی حذف کند ؛ ما نابود می شویم ، اما اگر امام زمان نباشد؟(که نیست) چه می شود؟ اگر آن نباشد هم زمین و زمان به هم میریزد؟
۹٫ اگر خورشید نیز ۱۲۰۰ سال پشت ابر باشد ، و هیچکسی او را نبیند ، من که وجودش را منکر می شوم! ؛ دقت کنید که خورشید هر روزه غروب می کند و از دیده ها مخفی می شود اما هیچکس منکر وجودش نمی شود ولی اگر برای ۱۲۰۰ سال غروب کند ، همه وجودش را منکر می شوند!
۱۰٫در وجه تشابه شمارۀ ۴ گفته شده:« همانطور که بعضی اوقات خورشید از لا به لای ابر دیده می شود امام غائب هم بعضی اوقات از پردۀ غیبت بیرون آمده و بعضی به حضورش شرفیاب شده اند!»
این سخن با سخن امام؟ غائبشان مخالف است که در نامه ای که به "علی بن محمد سیمری" (نائب چهارم) نوشته گفته است: «وَ سَیأْتِی إِلَى شِیعَتِی مَنْ یدَّعِی الْمُشَاهَدَهَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَهَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَهِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر »
=«و از شیعیان من کسانى بیایند دعوى نمایند که مرا دیدهاند آگاه باشید هر که قبل از خروج سفیانى و شنیدن صیحه از آسمان دعوى دیدن مرا بنماید دروغگو و افترا زننده است!»
(کمال الدین شیخ صدوق ج۲ ص ۵۱۶ _تهران ؛ احتجاج طبرسی ج۲ ص۴۷۸ _مشهد ؛ الخرائج والجرائح راوندی ج۳ ص۱۱۲۹ _قم و…)
سید محمد حسینى همدانى(معاصر) می نویسد:«حضرت بقیه اللَّه ارواحنا فداه در غیبت تمام و کبرى بوده و کسى هرگز او را مشاهده نخواهد نمود از این رو مدعى رؤیت و تشرف حضور او را باید تکذیب نمود.» (درخشان پرتوى از اصول کافى، ج5 ص ۴۰۱ ، سید محمد حسینی همدانی _ قم ،ط۱ )
در روایاتی نیز تصریح شده که اگر امام زمان شیعه کنار شخص هم باشد ،شخص نمی تواند او را ببیند به این معنی که به گونه ای نامرعی است!
أ: «زُرَارَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیبَتَینِ یرْجِعُ فِی إِحْدَاهُمَا وَ فِی الْأُخْرَى لَا یدْرَى أَینَ هُوَ یشْهَدُ الْمَوَاسِمَ یرَى النَّاسَ وَ لَا یرَوْنَه» = «زراره گفت: شنیدم ابا عبد اللَّه (امام صادق) علیه السّلام میفرمود: همانا قائم را دو گونه غیبت است که در یکى از آن دو باز میگردد و [در] دیگرى معلوم نشود که در کجا است در موسمهاى حجّ حاضر مىشود و مردم را مىبیند ولى مردم او را نمىبینند.» (الغیبه للنعمانی، ص: ۱۷۵ ؛ نشر صدوق_تهران ،ط۱)
ب: « عُبَیدِ بْنِ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ یفْتَقِدُ النَّاسُ إِمَاماً یشْهَدُ الْمَوَاسِمَ یرَاهُمْ وَ لَا یرَوْنَه» = «عبید بن زراره از ابى عبد اللَّه (امام صادق) علیه السّلام نقل می کند که فرمود: مردم امامى را از دست خواهند داد که در موسم حجّ حاضر مىشود او آنان را بیند ولى آنان او را نبینند.» (الغیبه للنعمانی، ص: ۱۷۵ ؛ نشر صدوق_تهران ،ط۱ ؛ الکافی ج۱ ص ۳۳۹ _تهران)
در روایاتی نیز تصریح شده که حتی دوستان و خواص شیعه نیز از او بی خبرند:
علی دوانی می نویسد: «نعمانى از اسحاق بن عمار روایت کرده که گفت: از امام جعفر صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: قائم را دو غیبت است: یکى طولانى و دیگر کوتاه. در غیبت اول (کوتاه) خواص شیعیانش از مکان او اطلاع دارند؛ ولى در غیبت دوم (طولانى) دوستان مخصوص او هم از جاى او بىاطلاع میباشند.» (مهدى موعود(ترجمه ج ۱۳ بحار الانوار) ص: ۹۳۰ ، علی دوانی ؛ دار الکتب الاسلامیه _ تهران ، ط۲۸)
پس این ادعا که امام غائب از سراپردۀ غیبت خارج شده و عده ای او را ملاقات می کنند با روایات و اقوال شیعه نمی خواند و اگر کسی ادعای رؤیت کند آن شخص دروغگو و مفتر است!
در پایان:
اصولاً شخصی که غائب است و هیچ نفعی ندارد ، امام نیست که ما بخواهیم آن را "امام غائب" بنامیم ؛ اینگونه نامگذاری مانند این می ماند که ما "سرهنگ" باز نشسته ای را بعد از بازنشستگی هم "سرهنگ" خطاب کنیم اما او زمانی "سرهنگ" بود که کارهایی را که یک سرهنگ باید انجام دهد، انجام می داد نه الان که از کار کناره گرفته! و همینطور است وضعیت کارگر از کار افتاده و او تا زمانی کارگر بود که کار می کرد الان که از کار افتاده و کار نمی کند دیگر کارگر نیست و این واضح است.
امام؟ زمان! شیعه هم همین است ، او زمانی امام است که کارهای مربوط به یک امام را انجام دهد نه الان که هیچ کاری از او سر نزده و هیچ نفعی ندارد ؛ در روایات شیعه نیز آمده است:
۱٫« أَبِی عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ إِنّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلّا وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیئاً رَدّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیئاً أَتَمّهُ لَهُمْ»=«امام صادق مىفرمود: همانا زمین در هیچ حالى از امام خالى نگردد براى آنکه اگر مؤمنین چیزى (در اصول یا فروع دین) افزودند آنها را برگرداند و اگر چیزى کم کردند براى آنها تکمیل کند.» (الکافی ج۱ ص۱۷۸ باب: أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّهٍ ؛ روایه:۲ ؛ تحقیق: غفاری)
۲٫« أَبِی عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلّا وَ لِلّهِ فِیهَا الْحُجّهُ یعَرّفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یدْعُو النّاسَ إِلَى سَبِیلِ اللّهِ» = «امام صادق علیه السلام فرمود: زمین از حالى بحالى نگردد جز آنکه براى خدا در آن حجتى باشد که حلال و حرام را به مردم بفهماند و ایشان را به راه خدا خواند.» (الکافی ج۱ ص۱۷۸ باب: أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّهٍ ؛ روایه:۳)
پس وظیفۀ امام خواندن مردم به راه خدا و تفهیم حلال و حرام و زدودن بدعتها و به صورت کلی ارشاد جامعه است ؛ اما آیا امام زمان شیعه چنین کارهایی کرده است؟ حرامی بوده که او ما را از آن منع کرده باشد؟ بدعتی هست که ما را از آن نهی کرده باشد؟ کلامی از او صادر شده که ما را به سوی خدا خوانده باشد؟؟ خیر ، پس او امام نیست! (هر چند وجود خارجی هم ندارد!)
میدانیم که آفتاب هیچ وقت پشت ابر نمی ماند (بر عکس امام زمان!) و زمانی خواهد رسید که همه به دروغ بودن این تئوری پی خواهند برد ، پس به امید آن روز ….
التماس دعا