متن سوال: گاهی شک بسراغم میاید و از خود میپرسم مگر فاطمه چه کرد که چنین درجه رفیعی را گرفت و سرور همه زنان شد؟او یک زن ساده، با یک زندگی عادی و بی تنش بود، بلکه خوشی های زندگی او زیاد و غم هایش کم بود! و این درحالیست که زنان زیادی را در همان صدر اسلام میشناسم که شاهد شهادت چند فرزند خود در راه دین بودند، اما فاطمه داغ هیچ کس را ندید نه پدر نه شوهر نه فرزند!
و همینطور چرا باید حسن و حسین سرور جوانان بهشت باشند در حالیکه مسلمانانی را میشناسیم که در راه دین بعد از بدترین شکنجه ها و غریبانه به شهادت رسیدند؟ لطف نموده شک مرا برطرف کنید!!
پاسخ اهل سنت:
نکته اول: این گفته صحیح نیست که حضرت فاطمه مرارت ندید، هر رنجی که پدرش دید، مصیبت فاطمه نیز بود زیرا او نزدیکترین فرد به پدر بود و همراهی فاطمه با پدر از همان سن کودکی شروع شد،و شاید مشقت دعوت کردن مردم به دین جدید برای فاطمه بیشتر از مشقتی باشد که پدرش متحمل شد زیرا فاطمه دختری نوبالغ بود و پیامبر مردی در سن پختگی.
و برای درک بهتر رنجی که پیامبر متحمل شده تصور کنید که در زمانه ما کسی بخواهد با دست خالی مردم قم یا مشهد را به یک دین جدید دعوت کند و دین آنها را نکوهش کند و در این ادعای خود 13 سال ما بین قوم پابرچا و مقاوم ( با دست خالی ) باقی بماند.
هر لحظه لحظه زندگی پیامبر پر شده بود از بیم و ترس و حمله و خشونت مشرکین و و بیم از احتمالات بدتر…… در این بیم و ترس فاطمه هم کاملا سهیم بود و همانطور که گفتیم به حکم ناپختگی سن و نوجوانی،فاطمه بیشتر میترسید پس نگویید که ایشان در راه دین مشقت ندید.
و در مدینه هم تا سال خیبر (تا سال هفتم ) مسلمانها همیشه در حالت دفاعی بودند و فقط ۴ سال آخر زندگی، فاطمه کمی آسوده خیال شد البته کمی!
نکته دوم: در این ۴ سال هم فاطمه ؛به خاطر پیش برد اهداف اسلام ؛مجبور شد از ثمره کارش بهره نبرد، یعنی حق نداشت با وجود داشتن ۶ بچه قدو نیم قد و با وجودی که اوضاع اقتصادی مومنان بهتر میشد و با وجودیکه افراد فقیر هم صاحب کنیز و خادم شدند ، فاطمه حق نداشت که خادم داشته باشد پس مقایسه کنید زندگی فاطمه را با زندگی آقا زاده های امروزی دوربرتان مثلا با دختر رفسنجانی ….. مگر فاطمه دل نداشت؟ مگر او حق نداشت از دست آورد عملش بهره ببرد؟ اما به حکم اینکه دختر پیامبر بود برای دور کردن هر شک و شبهه (یعنی این که کار پیامبر کار دنیایی نیست ) پارسایی پیشه کرد و همراه پدر دنیا را رها کرد خب چنین زنی نباید در آخرت پادش بگیرد؟
خواننده گرامی
من در طول عمر خود دیدم مردمی را که حتی حاضر بودند شهید شوند اما همین مردم وقتی بر اساس تلاش خود به دولت و حکومت رسیدند نه فقط به حق خود راضی نشدند که سوء استفاده کردند یعنی تقوی در بیت المال از سخت ترین کارهاست و فاطمه نه فقط به بیت المال دستبرد نزد که حتی حق خود را هم نخواست.
اگر بگویید پیامبر به او نداد و نمیداد هم حرف درستی است! اما اگر فاطمه بخاطر این محرومیت خود را ناراحت و غمگین نشان میداد و غرولند میکرد این آرامش پدر را بهم میزد و پیشرفت کارش را کند میگرد ! اما آیا فاطمه چنین کرد؟ پس نگویید او کارنامه بزرگی ندارد!
او در جایگاه بزرگی بود (دختر پیامبر بود) پس هر کارش برجسته و بزرگ است تقوایش بزرگتر
نکته سوم : درباره حضرت حسن و حضرت حسین نیز تاریخ ذکر نکرده که آنها صاحب مال و منالی بیشتر از بقیه بودند البته تاریخ نوشته که حضرت معاویه به آنها هدایای زیادی میداد اما آنها نیز بنوبه خود میبخشیدند
و از این گذشته هر دو کارنامه بزرگی دارند حسن به خاطر اسلام از خلافت گذشت و آن را به معاویه داد تا مسلمانان متحد شوند در حالیکه رها کردن مقام خلافت و پادشاهی یک تقوای خیلی بزرگی میخواهد پدر تا زنده است به پسر نمیدهد! پس این فداکاری بزرگ، حسن را سرور جوانان در بهشت نمود
و حسین هم وقتی اسلام بر سر پیچ خطرناکی قرار گرفت یعنی وقتی که خلافت داشت تبدیل به پادشاهی میشد سکوت نکرد و در این راه جانش را از دست داد تا همه بدانند این تبدیل نادرست، آسان نبوده است و اینهم عملی بزرگ و درخشان است و حسین این سرور جوانان بهشت بنوبه خود مشعلی شد برای همه حق پویان تا در مقابل ظلم ساکت ننشینند.
نکته چهارم: شما دقت کنید پیامبر به دختر و نوه خود که مقام دنیایی نداد فرمود در آخرت سردار هستند
اگر به مقام آنها در آخرت حسد کنیم یا شک کنیم این دیگر عجیب است! اگر اخرت را قبول دارید یعنی پیغمبر را قبول دارید چون این او بوده که بما گفته آخرتی هست پس این حرفش را هم قبول کنید که در آخرت درجات است
انْظُرْ کَیفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَهُ أَکْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَکْبَرُ تَفْضِیلًا –«الإسراء/۲۱» ببین چگونه بعضی را بر بعضی دیگر برتری بخشیدهایم؛ درجات آخرت و برتریهایش، از این هم بیشتر است! پس این فرموده اش را هم قبول کنید که فاطمه در آخرت سرور زنان است یعنی این مقام در دنیا برای فاطمه امتیازی به همراه نداشت این سرور زنان در دنیا، یک خادمه هم نداشت یعنی سرور مادی یک خادمه هم نبود!
آقا! این درجه آخرت است و در آن مناقشه کردن درست نیست آخرت بدست الله است و پیامبر فقط خبر دهنده است و چیزهای از بهشت را بما گفته است که یکی هم همین سیده بودن فاطمه است.
نکته پنجم: سرور بودن فاطمه و حسن و حسین دلیل بر این نیست که در بهشت سرور و سردار دیگری نیست
مقام ابوبکر و عمر که هیچ رشته فامیلی درجه یک خونی، با رسول الله نداشتند در جنت از مقام حسن و حسین بالاتر است و درجه علی هم در بهشت بالاتر است از حسن و حسین و غیر از این شاید که نه، حتما، در بهشت بیشمار سرور و سردار است و نیازی نبوده که پیامبر همه را دکر کند ان شاء الله در قیامت همه را ببینیم
و نکته آخر:
فرض کنیم که این مقام سردار بودن در بهشت برای فاطمه و حسن و حسین نوعی پارتی بازی است!! و فرض کنیم به خاطر اینکه فامیل رسول الله بودند به این مقام رسیدند! خب حتی در این حالت هم حق اعتراض نداریم. چه چیز غیر عادیی در این است که اگر الله برای خوشحال کردن پیامبرش ( پیامبری که ۲۳ سال بزرگترین کار را انجام داد و چهان را به امر پروردگار با دست خالی عوض کرد) به فرزندانش هم مقام و عزتی بدهد؟ در دنیا که نداده دقت کنید که مقام در آخرت است در دنیا حتی از زندگی راحت( در سطح بقیه ) محروم بودند
البته خواننده شیعی شاید کمی گیج شود زیرا روحانیون شیعی بعد از اینکه فاطمه را سروز زنان بهشت کردند، سعی میکنند به ستایش و غلو در مقام او بپردازند، و از فاطمه حاجت بخواهند و الله را به سایه ببرند و نقش الله را کم کنند، این کار البته مشمئزکننده و تنفر انگیز است. سیده نساء بودن فاطمه، آخر چه ربطی دارد به شرک ورزیدن و از فاطمه حاجت خواستن؟!!