شیعه می گوید : شما سنی ها در سنن ابی داود حدیث صحیحی دارید به این مضمون:فبذلک کانت عائشه رضی الله عنها تأمر بنات أخواتها وبنات إخوتها أن یرضعن من أحبت عائشه أن یراها و برای همین عایشه رضی الله عنها به خواهرزاده ها و برادر زاده های خود دستور میداد تا هر مردی را که عایشه دوست میداشت تا او (آن مرد)عایشه را ببیند شیر بدهند .علمای شیعه میپرسند: چرا علمای اهل سنت گفته اند عایشه دوست داشت بعضی از مردان نامحرم او را ببینند و به همین علت دستور میداد خواهرش به مردان نامحرم شیر دهد تا بر او وارد شوند؟!!!یا بعبارت دیگر : چرا عایشه دوست داشت یه عده مرده نامحرم بیان خونه اش و اونو ببینند؟!!
جواب اهل سنت : باز اینجا چند تبلیس ابلیس گونه است که در پرتو این حقایق، آن تبلیس ها را نشان میدهیم:
حقیقت اول:
شیعه وانمود میکند که خانه حضرت عایشه مثل خانه زلیخا زن عزیز مصر بوده و هفت در تو در تو داشته نه بابا!! حضرت عایشه فقط در یک اتاق محقر زندگی میکرده > این اتاق هم نه در داشته نه دروازه…. بلکه به جای در پرده داشته باور نمیکنید ؟ این حدیث را در صحیح بخاری ببینید :
۴۵۷حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ قَالَ أَخْبَرَنَا یونُسُ عَنِ الزُّهْرِىِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ کَعْبِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ کَعْبٍ أَنَّهُ تَقَاضَى ابْنَ أَبِى حَدْرَدٍ دَینًا کَانَ لَهُ عَلَیهِ فِى الْمَسْجِدِ ، فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا حَتَّى سَمِعَهَا رَسُولُ اللَّهِ – صلى الله علیه وسلم – وَهْوَ فِى بَیتِهِ ، فَخَرَجَ إِلَیهِمَا حَتَّى کَشَفَ سِجْفَ حُجْرَتِهِ فَنَادَى « یا کَعْبُ » . قَالَ لَبَّیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ . قَالَ « ضَعْ مِنْ دَینِکَ هَذَا » . وَأَوْمَأَ إِلَیهِ أَىِ الشَّطْرَ قَالَ لَقَدْ فَعَلْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ . قَالَ « قُمْ فَاقْضِهِ » .
ترجمه: کعب بن مالک میگوید: طلب خود را از ابوحدرد در مسجد مطالبه کردم. سر و صدای ما بلند شد. رسول الله صلی الله علیه وسلم که داخل حجره بود سر و صدای ما را شنید. پرده حجره را کنار زد و با صدای بلند ندا کرد: «ای کعب»! گفتم: گوش به فرمانم ای رسول خدا! آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: «نصف قرض خود را معاف کن». گفتم: معاف کردم، ای رسول خدا.
آنگاه، رسول الله صلی الله علیه وسلم به ابوحدرد گفت: «بلند شو و نصف دیگر آنرا بپرداز». پس برای دانستن پاسخ و دور شدن از القاات شیعه اول باید این را میدانستید که گفتم ! و بدانید! روزی که خلیفه اموی دستور داد تا حجرات ازواج مطهرات را خراب کنند ( بخاطر توسعه مسجد نبوی) مردم برای وداع با خاطرات خود از نبی اکرم جمع شدند و از خراب شدن آن خانه های محقر با پرده های پاره ،گریه کردند. پس از اجرای حکم خلیفه اموی، وقتی که پیک مدینه برای او در شام گزارش روز خراب کردن حجرات را داد، خلیفه متاثر شد و گفت ای کاش خراب نمیکردم تا آیندگان میدیدند که زندگی پیامبر ما چقدر ساده بود.\
حقیقت ۲
حضرت عایشه در این اتاق تنها نبوده همسران دیگر پیامبر هم اتاق های مشابه اتاق او داشتند و که چسبیده به حجره حضرت عایشه بودند و آنها نیز چون عایشه دستور داشتند تا آخر عمر شوهر نکنند و در اتاق های خود بنشینند یعنی هرگز عایشه تنها نبود تا این افراد مریض القلب زمان ما اینطور القاء کنند.
حقیقت ۳
با توجه به رقابت ذاتی بین هوو ها و با توجه به دسته بندی بین همسران پیامبر گروه ام سلمه یا حتی گروه خود عایشه اگر کوچکترین خطایی از عایشه میدیدند آیا جار نمیزدند؟ آیا با وصفی که از خانه گفتیم کوچکترین حرکت مشکوک از آنها پنهان میماند ؟؟؟
حقیقت ۴
اتاق عایشه علاوه بر محل زندگی، قبرستان هم بود، و در آنجا مقبره رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار داشت علاوه بر این ابوبکر و عمر نیز در همان جای کوچک دفن شده بودند در چنین مکانی آیا کسی فکر خطایی بسرش میزند.
حقیقت ۵
حالا تصور کنید در چنین جایی را و چنین زن مقدسی را زنی که همسر پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم بود و اتاقی کوچکی که در آن سه شخص یکی پیامبر و دو ولی ، مدفون بودند. مقام عایشه پیش مردم خیلی بالاتر از این دهانهای است که امروز در بدگویی از ایشان تکان میخورد یادتان رفت در جنگ جمل تا شتر عایشه پی نشد طرفدارانش خود را فدا میکردند و پروای مرگ را نداشتند آیا برای زنی فدا میشدند که با مردان بیگانه میگفت و میخندید؟
یادان رفت که علی پیروز هم ، جرات نکرد به عایشه بگوید بالای چشمت آبروست! و یادتان رفت که او را همراه برادرش با ۴۰ زن که لباس مردانه پوشیده بودند به مدینه باز گرداند
یادتان رفت که وقتی دست محمد بن ابوبکر وارد کجاوه عایشه شد و عایشه تصور کرد دست بیگانه ای است نه برادرش نفرین کرد که خدا دستت را قطع کند.
حقیقت ۶
بد نیست بدانید این اتاق بی در و پیکر کنار مسجد بود که محل رفت آمد برای نماز …..و علاوه بر آن، مرکز سیاسی شهر نیز بود و فراموش نکنید مسجد هم همینطور بی در پیکر بود یعنی محوطه باز بود, و مهم است که بدانید با توجه به ازدیاد جمعیت مدینه، مسجد همیشه شلوغ بود یعنی فکر کنید عایشه در اتاق فعلی خودش است همین اتاقی که الان پیامبر در آن بخاک سپرده شده؟ آیا حجره تحت مراقبت دایم چشم ها نیست.
حقیقت ۷
وقتی عایشه به برادر زاده های خود دستور میدهد که شیر بدهند یعنی عایشه عمه شده و وقتی این برادرزاده خودش صاحب بچه است یعنی عایشه عمه بزرگ شده یعنی عمه به توان دو شده … پس بس کنید ای جاهلان شک و تردید را
حقیقت ۸
پیامبر با دختری عروسی کرد که تازه بالغ شده بود یعنی در سن یاد گیری، و ده سال او را آموزش داد خواهی نا خواهی عایشه کنار پیامبر شاهد وقایع بود و آموخت. پس پیامبر رفتند و به عایشه دستور داده شد تا آخر عمر شوهرنکند دنبال زینت نرود و عایشه فرزندی هم نداشت . نسل اول چندان به عایشه نیاز نداشت نسل دوم میخواست بیشتر درباره پیامبر بداند نسل سوم هم همینطور
منبع یادگیری اونها کی باید میبود ؟؟
کتاب نهج البلاغه؟؟!!!! که بی سند در ۴ قرن بعد نوشته شده؟ یا باید میرفتند از کسانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم را دیدیند میپرسیدند .چه کسی بیشتر پیامبر را دیده و همواره با او بوده است از مکان قبر پیامبر درمیابید که او اکثر اوقات در کجا بوده است؟؟ زن پیامبر برای اینکه دین را برساند مجبور بود با مردانی متقی اما بیگانه هم صحبت شود . برای محکم کاری این روش را بکار برد تا شخصی که بدیدنش میاید برای کسب علم دیگر هیچ وسوسه ای در دلش نیاید . و شما ای شیعه ها از زنان مقدسین خود چه دارید؟؟ هیچی !!
زن امام حسن که شوهرش را کشت! زن امام حسین که شاهزاده ایرانی بود الف و به رانمیشناخت چه برسد بزبان عربی !!
زن امامان دیگرتان اصلا حدیثی نقل نکرند!
زن امام هشتم و امام نهم شما دختران مامون عباسی بودند که بخاطر پدرشان – مامون – آنها را در تاریخ مدفون کردید!! زن امام عسکری شما بلاخره نفهمیدیم کی بود؟؟!!! و امام دوازدهم شما این حالش است که هیچکس نمیداند زن دارد یا نه!!! چه برسد که روایت کند!!! که شبها امام زمان نماز شب میخواند یا نه اگر میخوتند به چه نحو میخواند
شما فقط فاطمه را دارید
واز همون فاطمه زهرا چی روایت دارید؟! جز گریه بر فدک!!!
اما دین ما دینی واقعی است ما اخبار و احادیث را از زن پیامبر گرفتیم
حالا در دنیا کی بهتر از همسرم مرا میشناسد؟؟ البته در امور کاری من کسانی باشند که از زنم مرا بهتر میشناسند ولی اگر همسرم همکارم باشد باز گوی سبقت را او میبرد و عایشه در کنار محل کار پیامبر بود در سفر هم همراه ایشان .پس عایشه رضى الله عنها معلم بودند بعضی از متقیان عالم بعنوان شاگرد داخل میشدند این تقوای بیشتر عایشه را میرساند نه برعکس.
حقیقت ۹
شیعه شور و غوغا براه انداخته و قضیه را اینطور القا میکنه که عایشه میخواست بعضی مردان او را ببینند یعنی اینکه بی حجاب جلوییشان بیاییه (مثل همون که از حجره بی درو پیکر ، قصر دلگشای زلیحا را ساخته ) نه! در مقام معلم بودند و تماس در حد همون حرف زدنها بوده و اما عایشه حتی اینجا احتیاط بیشتری مینمودند.
حقیقت ۱۰
درباره ام مومنین صفیه؛ که از پدر مادری یهودی زاده شده بودند؛ به حضرت عمر گزارش اومد که ام مومنین دو کار غلط انجام میدهد اول اینکه روز شنبه را گرامی میداره دوم اینکه با خویشان یهودی خود خیلی علاقه دارد و به اونها هدایا میدهد .حضرت عمر از ایشان بازخواست کردند، حضرت صفیه فرمود اما درباره شنبه ،خداوند بمن روز بهتری داده که همون جمعه است اما درباره گرامی داشتن یهودیان، بله این درست است خویشاوندان یهودی خود را عزیز میدارم تا شاید که مسلمان شوند . و بعد حضرت صفیه خودشان تحقیق کردند ، دیدند این حرف را کنیزی بدروغ پخش کرده و او را بخشیدند.
یعنی کنیزها هم اینطرف و اونطرف بودند کوچکترین شبهه ای اگر پیدا میشد آیا منافقان بیکار مینشستند؟؟ آیا امیر وقت نمی پرسید؟؟وقتی عایشه گم شد چه الم شنگه ای براه انداختند منافقان ؟؟ پس بس کن ای شیعه چرند گویی را پرند گوی را؟؟ بس کن !! حیا کن !!
حقیقت ۱۱
مقدس بودن خانه عایشه رضى الله عنها را در داستان زیر ببینید:متن حدیث در بخاری شریف این است :موسی پسر اسماعیل از ابوعوانه و او از ابو بشیر و او از یوسف ماهک نقل میکند که یوسف ماهک گفت: مروان بن حکم، از طرف معاویه حاکم حجاز بود ، پس در سر منبر و درخطبه، ذکر خیری از یزید بن معاویه کرد و از مردم خواست تا با او بعد از معاویه با یزید بیعت کنند عبدالرحمن بن ابوبکر ( پسر حضرت ابوبکر ) به او اعتراض کرد و سخنی به اعتراض گفت !فرماندار گفت :بگیریدش!
او فرار کرد و رفت اتاق خواهرش ( ام المومنین عایشه) داخل شد، جرات نکردند حرمت خانه را بشکنند و بر او دست نیافتند ،پس مروان از بالای منبر پیامبر (بدروغ گفت ) :این عبدالرحمن ابن ابوبکر ،همان کسی است که در باره او ین آیه نازل شده : وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیهِ أُفٍّ لَّکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا یسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۷﴾ الاحقاف
و آن کس که به پدر و مادر خود گوید اف بر شما آیا به من وعده مىدهید که زنده خواهم شد و حال آنکه پیش از من نسلها سپرى [و نابود] شدند و آن دو به [درگاه] خدا زارى مىکنند واى بر تو ایمان بیاور وعده [و تهدید] خدا حق است و[لى پسر] پاسخ مىدهد اینها جز افسانههاى گذشتگان نیست (۱۷(
و عایشه از داخل خانه پیامبر صلی الله علیه وسلم و از پشت پرده گفت: هیچ آیه قرآن در حق خاندان ما نازل نشده، مگر آیاتی که در آنها گواهی بر برائت من است. پس میبیند حرمت خانه عایشه را و تقدس ایشان را که حتی فرماندار جرات نمیکرد وارد خانه اش بشود حتی برای گرفتن مجرم
نتیجه: حضرت عایشه بعنوان معلم و شاهد زنده علم پیامبر، ناگریز بودند علم حدیث را به شاگردان مشتاق بیاموزانند ولی برای احتیاط بیشتر این حیله شرعی را بکار بردند تا نور علی نور باشد و هرگز و هرگز هیج سنیی بخاطرش خطور نکرد چیز دیگری غیر از این. حتی هووهایش نیز شکی نکردند حتی منافقین غیر شیعه هم چیزی نگفتند! اما برای قلب مریض علمای شیعه علاجی نمی بینم غیر از توبه ،یا آتش جهنم!