سوال شیعه از اهل سنت درباره عدالت اصحاب پیامبر.

ما اهل سنت، هرگاه روایتی را از رسول الله  نقل کنیم،هرگز در مورد صادق بودن راوی اول ( یعنی صحابی)  شکی نداریم و این قرار بین ماست که راوی اول را  در نقل حدیث صادق میدانیم،و هرگز نمیگوییم در بین حلقه راویان، فلان صحابی است پس ضعیف است، اما  بعد از صحابی، در راویان بعدی دقیق میشویم

که آیا مردم خوبی بوده اند یا نه.  شیعه به این طرز تلقی ما ایراد دارد.
ببینیم انتقاد آنها را:
شبهه شیعه:
تعریف صحابه طبق نظر همه مذاهب اسلامی این است که هر کس در زمان پیامبر زندگی کرده باشد و آن حضرت را دیده و درک کرده باشد و اسلام آورده، جزء صحابه است (که به چند هزار تن میرسند)آیا اعتقاد به عدالت همه آنها امری معقول و قابل پذیرش است؟
اگر همه صحابه عادل بودند پس آیات مربوط به منافقین در شان چه کسانی نازل می شد؟
اگر همه صحابه عادل بودند پس آیه: (ان جاءکم فاسق بنباءفتبینوا) هرگاه فاسقی برای شما خبر آورد جستجو کنید که راست میگوید یا نه .  این أیه در شان چه کسی نازل شده است؟ آیا آن فاسق، از اصحاب پیامبر نبود؟

پاسخ اهل سنت:
خلاصه حرف شیعه این است که شما از کجا میدانید در بین صحابه شخص منافقی خود را پنهان نکرده باشد؟
ما میگوییم ای شیعه منظورت از این سخن چیست؟
میخواهی ما را به همه بدبین کنی؟ خب چاره چیست؟ فرض کنیم حرفت درست باشد و منافقی خود را در بین صحابه پنهان کرده و  ناشناخته مانده ! خب تو میخواهی ما چه کنیم ؟ میخواهی به همه بدبین باشیم و هیچ حدیثی را قبول نکنیم ؟
با  این روش نتیجه گیری،  باید به حضرت علی هم مشکوک شویم !
قبول داری؟
نه  قبول نداری و میگویی رسول الله، علی را جداگانه مدح کرده!
 خب عمر را هم ستوده! ابوبکر را عثمان را و همه اصحاب خود را با کلماتی مدح کرده اند، پس ما هم مثل تو  به احادیث واضح عمل میکنیم، پس این شک و شبهه ایجاد برای چیست؟
ای شیعه میدانم که چه میگویی!
 میگویی آن احادیث در مدح آنها جعلی است، خودشان در مدح خود ساخته اند و دروغ است!!

میگوییم  با همین استدلال، میتوانم ساکتت کنم و میتوانیم بگویم که احادیث در مدح علی ابوذر و مقداد و بلال و عمار  نیز جعلی است، خودشان در مدح خود ساخته اند و دروغ است!!

میگویی که ولی در تقوای علی و در مدح علی همه متفقیم و شیعه و سنی اختلافی ندارند، پس این روایات از شک و شبهه بالاتر است، اما روایات در مدح عمر متفق علیه نیست.
میگوییم در پیش اهل سنت روایات در مدح عمر   متفق علیه است و اینکه شیعه منکر است و  با ما مخالف است  این از ارزش احادیث ما نمیکاهد.

مثال:
ما و نصارا در تقوا و پاکی و راستگویی  عیسی علیه سلام متفقیم، اما در پاکی و  راستگویی حضرت محمد, آنها با ما مخالفند و قبول ندارند، قبول نداشتن آنها مگر از مقام پیامبر ما میکاهد که قبول نداشتن شیعه به مقام عمر لطمه بزند؟
شیعه میگوید: بسیار خوب عشره مبشره وبقیه اصحابی که رسول الله مستقیما از آنها تعریف کرده را حالا کاری نداریم، اما شما همه صحابه را در  نقل روایت عادل میدانید، در حالیکه سند از رسول الله ندارید.
میگوییم رسول الله بصورت عمومی  تمام صحاب خود را ستودند و بالاتر از آن،  قرآن اصحاب محمد را میستاید،
اما حرف شما این است که در این مجموعه  یکی دونفر منافق یا فاسق بَر خورده اند، خب بفرض  برَ خورده باشند این که باعث نمیشود با همه را بدور بریزیم، ما تا انجا که توانستیم منافقین را شناسایی کردیم و کافران نیز  بر ما معلومند.
و ما نمیگویم که همه صحابه، جملگی به بهشت میروند این بر ما معلوم نیست ( اما با توجه به تعریف قرآن از آنها )  امید دارم همه به بهشت بروند اما بطور قطع نمیتوانیم بگوییم

و هرکس به دروغ به پیامبر حدیثی نسبت دهد کافر میشود، پس صحابی هر گناهی بکند محال است که شرک بورزد یا حدیث دروغین نقل کند، برای همین همه را در نقل حدیث صادق میدانیم اما این به این معنی نیست که آنها را معصوم و از پاک از گناه میدانیم ، و دروغ بستن بر رسول الله و بطور عمدی سخن دروغ از زبان  ایشان گفتن، جایگاهش جهنم هست.
اما شیعه هنوز امید دارد که با یک منافق نفوذی همه اصحاب پیامبر را بدنام کند!!

ما میگوییم اولا منافقین شناخته شده بودند، دوما بفرض یک نفوذی یا دو نفوذی بوده باشند، اینکه دلیل نمیشود به خاطر دو نفر همه صحابه را بدنام کنیم و به همه شک کنیم  این غرض ورزی است.

در زمانی که مدیر مدرسه ای در تهران  بودم، روزی مردی بنام جلال زینعلی حکم بدست آمد مدرسه ما !
در حکم نوشته بود که او  را بعنوان معلم امور تربیتی مقرر کنید،مدتی بعد با هم دوست شدیم و او سرگذشت خود را گفت
گفت:
 در بیت امام خمینی پاسدار بودم، این آن زمانی بود که مجاهدین خلق رهبران دولتی را میکشتند، روزی  برای خمینی بمبی گذاشتند اما منفجر نکردند فقط برویش نوشتند رویت را کم نکنی ترا هم به هوا میفرستیم!
خمینی نمیتوانست ۷۰۰ پاسدار را عوض کنند، چون فقط یک نفر مجرم بود، نمیتوانست همه را مجازات کند خصوصا که ۶۹۹ نفر دیگر مخلص بودند،
حالا اگر کسی به خمینی بگوید که همه این ۷۰۰ نفر را طرد کن و نیازی هم نیست که پاسدار نگه داری!! آیا مخلص به  خمینی است؟
 آیا اگر کسی این ۷۰۰ را لعنت کند، بخاطر جرم یک نفر بخاطر نفاق یک نفر!! آیا او مخلص به نظام است؟
آیا کسی که بخاطر جرم یک نفر، نه فقط این ۷۰۰ نفر را ناسزا بگوید که همه دوستان خمینی را در همه شهرها را فحش بدهد، میتوانیم بگوییم او دوستدار خمینی است ؟!!

چه ربطی دارد جرم یک نفر، به همه صحابه؟!!!

خمینی عاقلانه ترین کار را کرد، این ۷۰۰ نفر را در ۷۰۰ جای جدید، اما مناسب تعیین کرد و ۷۰۰ تا پاسدار جدید برای خود تعیین نمود و بخاطر یک نفر ۶۹۹ نفر دیگر را فدا نکرد.
اما شیعه بما میگوید بخاطر یک منافق  که آیا باشد یا نباشد، هیچ حدیثی را قبول نکنیم و به همه مشکوک باشیم و از خیر کثیر خود را محروم کنیم!!!
طبعا او دوستدار اسلام نیست که چنین میگوید و سعی میکند با سفسطه ما را به همه مشکوک کند،

بعد این آقای شیعه دلسوز؟!! که حرف اصیلیش این نیست
او همه صحابه را از کوچک بزرگ منافق میداند او با هر ۷۰۰ پاسدار بد است بزرگ نمایی جرم یک نفر  بخاطر دلسوزی به اسلام نیست هدف ضربه زدن به همه است.
ای شیعه محترم اگر قرار باشد که ما به صحابه؛که ممدوح قرآن و حدیث هستند؛ شک کنیم بعد از آن به هیچکس اعتماد نمیکنیم و تو اولی تری که با دیده تردید به تو بنگریم ممدوح قران که قابل اعتماد نباشد، تو  را چگونه معتمد خود بدانیم؟
پس بازی کلامی شیعه برایش فایده ندارد زیرا ما اینقدر که او فکر میکند ساده نیستیم!
و حرف آخر اینکه اگر منافقان حدیث های ما را میساختند باید روایات ما  از شرکیات و کفریات پر میبود، ما در احادیث صحیح یک مورد سخن خلاف قرآن نداریم.

 

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

عوامل پایداری بر دین

پاسخ: وسائلی که انسان را برای پایداری بر دین به ویژه در زمان فتنه یاری …