دوستی از دوستان ما در همین سایت اسلام تکس مقاله ای نوشت, اینجا http://www.islamtxt.net/content/article/1383
و در آن نوشته مدعی شد که حضرت علی با مجازات نکردن قاتلان حضرت عثمان مرتکب چند اشتباه شدند خلاصه نوشته این است:
نویسنده مقاله گفت: در این بحث چند نکته ثابت شد.
۱٫حضرت علی قسمی خوردند و به قسم خویش عمل نکردند و نقل نشده که کفارۀ قسم داده باشند!
۲٫حضرت علی وظیفه اش بود که قاتلین را قصاص کرده و حکم را اجرا می نمود، اما چنین نکرد.
۳٫حضرت علی وظیفه اش بود که مهاجمین را محکوم کرده و حکم را اجرا کند اما چنین نکرد.
۴٫گذشته از حق خانوادۀ حضرت عثمان، جامعه نیز بر گردن حاکم حق داشتند و حتی اگر اولیاء دم رضایت دهند، حاکم موظف است که آن جانیان را تادیب کند، اما حضرت علی کوچکترین حرکتی علیه آنان انجام نداد مگر اینکه علیه آنها دعا کرد و بس!! و می دانیم که وظیفۀ حاکم، اجرای حدود است نه دعای زبانی!
نتیجه: از تمام اینها می فهمیم که حضرت علی به وظیفۀ خود عمل نکرده و صاحبان حق یعنی اولیاء دم به حق خود نرسیدن، یعنی حضرت علی که مؤظف بود حق را بگیرد، چنین نکرد!
دلایل من بر رد این ادعا
اول: حدیث صحیح زیر
الخلافه بعدی فی أمتی ثلاثون سنه ثم ملک بعد ذلک .
(صحیح ) انظر حدیث رقم : ۳۳۴۱ فی صحیح الجامع .
در این حدیث پیامبر به وضوح تمام خلفای راشدین به ما معرفی کرده اند و هرکس میداند که خلفایی که در ۳۰ سال بعد حکومت کردند ابوبکر و عمر و عثمان و علی و حسن رضی الله عنهم بودند و هرچند که معاویه رضی الله عنه نیز در ۵ سال آخر حکومتی موازی با حکومت علی داشت اما ایشان به اجماع امت جزء این خلفای راشدین نیستند زیرا حکومت ایشان ۵۰ سال بعد از وفات پیامبر بسر رسید در حالیکه پیامبر فرمودند خلافت ۳۰ سال است که با کناره گیری حضرت حسن ۳۰ سال درست در میاید.
حدیث دوم: ” أوصیکم بتقوى الله و السمع و الطاعه و إن کان عبدا حبشیا ، فإنه من یعش منکم بعدی یرى اختلافا کثیرا ، فعلیکم بسنتی و سنه الخلفاء الراشدین المهدیین بعدی ،عضوا علیها بالنواجذ, السلسله الصحیحه ” ۶ / ۵۲۶:
با توجه به حدیث اول در میابیم در این حدیث دوم پیامبر به ما دستور داده که از روش حضرت علی( وقتی که زمام دار امت شد ) پیروی کنیم پس چگونه ممکن است روش او غلط و کارش اشتباه باشد؟ آیا پیامبر به ما امر کرده به پیروی از خطا؟؟ معاذ الله
دلیل سوم: اگر کار علی اشتباه بود پس کار قصاص گیرندگان درست بود ولی قصاص گیرندگان را رسول الله فئه الباغیه نام نهاده اینهم حدیث ازصحیح بخاری
حدثنا مسدد قال حدثنا عبد العزیز بن مختار قال حدثنا خالد الحذاء: عن عکرمه قال لی ابن عباس ولابنه علی انطلقا إلى أبی سعید فاسمعا من حدیثه فانطلقنا فإذا هو فی حائط یصلحه فأخذ رداءه فاحتبى ثم أنشأ یحدثنا حتى أتى ذکر بناء المسجد فقال کنا نحمل لبنه لبنه وعمار لبنتین لبنتین فرآه النبی صلى الله علیه و سلم فینفض التراب عنه ویقول ( ویح عمار تقتله الفئه الباغیه یدعوهم إلى الجنه ویدعونه إلى النار ) . قال یقول عمار أعوذ بالله من الفتن
ابی سعید میگوید داشتیم مسجد نبی را میساختیم و هر کدام ما خشت ها را یک یکی بر میداشتیم وعمار دو تا ذوتا و پیامبر صلی الله علیه و سلم او را دید و خاک را از لباسش پاک فرمود و گفت:
وای بر عمار او را گروه سرکش میکشند در حالیکه او آنها را به جنت فرا میخواند و آنها او را به آتش فرا میخوانند و عمار گفت پناه میبرم به الله از فتنه ها این حدیث در بخاری است و واضح است که عمار در صفین و شهید شد و همراه و تایید کننده علی بود.
دلیل چهارم
عمل خود حضرت معاویه بعد از رسیدن به حکومت گواه بر این است که روش حضرت علی درست بود زیرا امیر معاویه نیز از کشتن قاتلان حضرت عثمان منصرف شد و زیرا فهمید که خلیفه، همه کارها را نمیتواند مطابق میل خود انجام دهد و دانست حضرت علی بر حق بوده و مصالح بزرگتر را باید دید و نشنیدیم که ایشان قبایلی که در کشتن حضرت عثمان شریک بودند را فرد فرد و یا گروهی مجازات یا از بیت المال محروم نماید
سوال : حالا چرا حضرت علی قاتلان حضرت عثمان را مجازات نکرد؟
ببینید حاکم فعال ما یشاء نیست، حاکم به اندازه قدرتش عمل میکند و از این مهم تر حاکم عاقل، مسایل مهم و مهم تر را میبیند. یک پارچه شدن کشور اسلامی برای حضرت علی مهم تر بوده از مجازات قاتلان
اگر بگویید نه این مهم تر نیست میگویم که رسول الله کار علی را تایید کرده و به ما امر کرده که از روش علی در وقت زمام داریش پیروی کنیم پس بعقیده رسول الله نظر ما غلط است و نظر علی درست.
و در مورد جنگ بین صحابه ما به اندازه کافی در همین سایت نوشتیم شبهه ای اگر هست به همان مقالات مراجعه کنید.
یک مثال دیگر
حضرت عمر نیز گاهی بر اصحاب رسول الله که حاکمان شهرها بودند سختی بیمورد مینمودند حتی که اموال شخصی آنها را نیز به خاطر اینکه در وقت امارت پیدا کرده بودند از ایشان میگرفتند اما این کار نیز از حضرت عمر پسندیده است زیرا سختگیری بی جا بر حاکمان فوایدی بیشتری داشت…. خصوصا که این آغاز طلوع اسلام بود باید صحابه، حلالها را نیز تا حدودی رها مینمودند
پس چیزی که بظاهر غلط مینماید اگر با دید وسیع به آن بنگریم عین فایده است و مثل این بود رفتار حضرت علی با قاتلان حضرت عثمان و علی متحد نمودن امت را مقدم دیدند بر هر کار دیگری
نصیحت بنده به دوستان بزرگوار این است که از طرف دیگر بام سقوط نکنیم و برای روحانیون شیعه ، حضرت علی مهم نیست برایشان همین مهم است که ما اصحاب را زیر سوال ببریم حالا میخواهد این اصحاب علی باشد یا معاویه این در نزد ملایان اهمیتی ندارد
آیا علی معصوم بود ؟؟ البته که نه، اینجا را بخوانید: http://www.islamtxt.net/content/question/497
البته بنا بر حدیثی که در آن پیامبر بما امر کرده از روش ایشان در وقت زمام داری پیروی کنیم ما حق چون چرا در کارهای ۵ ساله حضرت علی را نداریم
نتیجه: صد درصد خواستن اشتباهی است که اشتباهات دیگر را به همراه میاورد این محال است که حاکمی هر چقدر هم که خوب باشد ،بتواند صد درصد به خواسته های دل خود عمل کند. حضرت پیامبر نیز مجبور شدند به خاطر مصلحت های بزرگتر، حق مستحقین را ندهند
مثال پیش روی ماست:
ایشان به تازه مسلمانان مکه، سهم بسیار بزرگی از غنایم را دادند و به انصار ندادند به انصاری که از اول با ایشان بودند چیزی ندادند، تا آنجا که صدای اعتراض انصار بلند شد اما هرکس میداند که هدف پیامبرصلی الله علیه و سلم از این بیعدالتی ظاهری ، رسیدن به مصلحتی بزرگتر بود، کار علی رضی الله عنه را هم از همین دید ببینید