آیا ام مومنان عائشه بعد از شنیدن خبر شهادت امیرمؤمنان علی سجده کرده است؟

پاسخ شیعه: بله! و منابع اهل سنت نیز ادعای ما را تایید میکنند, مثلا ابوالفرج إصفهانى، دانشمند پرآوازه و مقبول نزد اهل سنت، در کتاب مقاتل الطالبیین با سند صحیح نقل کرده است: حدثنی محمد بن الحسین الأشنانی، قال: حدثنا أحمد بن حازم، قال: حدثنا عاصم بن عامر، وعثمان بن أبی شیبه، قالا: حدثنا جریر، عن الأعمش، عن عمرو بن مره، عن أبی البختری، قال: لما أن جاء عائشه قتل علی علیه السلام سجدت.
أبوالبخترى گفته: وقتى خبر شهادت على علیه السلام به عائشه رسید، سجده کرد.أبو الفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۱۱، سند این روایت کاملا صحیح و تمام راویان آن ثقه هستند. برای اینکه سنی نگوید حدیث ضعیف است، اجازه بدهید سند حدیث را بررسی کنیم: همانطور که میبینید  7 نفر در سند این روایت هستند اول
محمد بن الحسین: ذهبى  در کتاب سیر أعلام النبلاء در باره او مى‌گوید: ابوجعفر مورد اعتماد و امانت‌دار بود.
دوم :أحمد بن حازم: ذهبى در باره او مى‌گوید: او  بسیار راستگو بود. سیر أعلام النبلاء ج۱۳، ص۲۳۹
 سوم: عثمان بن أبی شیبه: ذهبى در باره او مى‌گوید: عثمان بن أبى شیبه، حافظ بود، بخارى مسلم، ابوداود و ابن ماجه از او روایت نقل کرده‌اند.
چهارم: جریر بن عبد الحمید: ابن حجر در باره او مى‌نویسد: جریر بن عبد الحمید اهل کوفه، ساکن رى و قاضى آن جا بود. او مورد اعتماد و صحیح الکتاب بود.
 پنجم :سلیمان بن مهران:  ابن حجر در باره او مى‌نویسد: سلیمان بن مهران، ثقه، حافظ (کسى که یک صد هزار حدیث حفظ است)، آگاه به قرائت‌هاى مختلف و پرهیزگار بود؛ ولى تدلیس مى‌کرد. تقریب التهذیب ج۱، ص۲۵۴، رقم: ۲۶۱۵
 ششم: عمرو بن مره: ابن حجر در باره او مى‌نویسد: عمر بن مره، مورد اعتماد و اهل عبادت بود. تقریب التهذیب ج۱، ص۲۴۶، رقم: ۵۱۱۲
 هفتم: أبی البختری، سعید بن فیروز: ذهبى در باره او مى‌گوید: حبیب بن أبى ثابت گفته: او از همه عالم‌تر و فقیه‌تر بود. الکاشف ج۱، ص۴۴۲، رقم: ۱۹۴۶
و ابن حجر در شرح حال او مى‌نویسد: سعید بن فیروز، مورد اعتماد و ثابت قدم بود. در او تشیع کمى وجود داشت و روایات مرسل زیاد نقل کرده است. تقریب التهذیب ج۱، ص۲۴۰، رقم: ۲۳۸۰- پس این روایت صحیح است! و نشان دهنده این است که عایشه دشمن امیر مومنان علی بوده است.

پاسخ اهل سنت:
فرضا که نقل قول شیعه را  قبول کنیم و هفت راوی این روایت را آدم های درستی بدانیم اما یک مشکل اساسی هنوز حل نشده، مشکل راوی هشتم یعنی راوی آخری یعنی خود  نویسنده کتاب مقاتل الطالبین است
علمای شیعه چرا نظر ذهبی و ابن حجر را درباره او نگفته اند؟!
برویم  اول نظر علامه ذهبی را ببینم: ایشان در صفحه ۲۰۱ از جلد ۱۶  همان کتاب سیر اعلام نبلاء در باره ابوالفرج الاصفهانی مینویسد:والعجب أنه أموی شیعی. عجیب این است که ابوالفرج اصفهانی ،از دودمان اموی بود با این وجود بر مذهب شیعه بود.

و علامه  ابن حجر هم در کتاب لسان المیزان صفحه جلد ۲ صفحه ۱۹۹ او را اینطور معرفی میکند: أبو الفرج الأصبهانی الأموی:صاحب کتاب " الأغانی " شیعی وهذا نادر فی أموی
و ابن حجر میگوید: او نویسنده کتاب اغانی و شیعه بود و این خیلی نادر است که کسی از دودمان اموی شیعه باشد.

پس نویسنده کتاب ؛مقاتل طالبین؛ خودش شیعه است پس سند کتابش  زیر سوال میرود! یعنی  شاید که تعصب شیعه گریش سبب شده ،  او روایت را جعل کرده و بعد آنرا به  راویان خوشنام نسبت داده باشد. گذشته از این در همین دو محقق عالیقدر ( ابن حجر و ذهبی ) نوشته اند  که ابوالفرج اصفهانی آخر عمرش خرفت شده بود ، پس این خود  نیز اعتبار او را زیر سوال میبرد.

علاوه بر این خود علمای شیعه هرجا که بنفعشان باشد، اذعان  دارند،  که او شیعه است مثلا اینجا را ببینید:
http://hadeian.blogfa.com/post-35.aspx
دوما:متن حدیث نیز اشکال دارد، زیرا تصور کنید روایتی باشد با این مضمون:
{وقتی  خبر وفات رسول الله مثلا به ملحدین رسید ، آنها سجده شکر بجا آوردند}اگر سجده شکر بجا بیاورند که دیگر ملحد نیستند!!
حالا شیعه میگوید وقتی خبر شهادت علی به عایشه رسید ام مومنین سجده شکر بجای آورد، این بر وزن این است که بگوییم فلانی وقتی شراب را نوشید سجده شکر بجای آورد!! یکجای این سخن غلط است یا شراب نبوده و نوشابه بوده یا سجده شکر بجای نیاورده بلکه نعره مستی زده
پس تضاد  در  متن حدیث، خود دلیل دیگریست بر اینکه علمای دروغگوی شیعه،  با پای چوبین راه میروند!!

سوما: گیرم همه این مسائلی که شیعه میگوید(به ویژه در باب بد بودن ذات و شخصیت خلفای اسلام و  ام مومنان عایشه) به فرض که صحیح باشد، آیا این سوال پیش نمی‌آید که پیامبر عظیم الشان اسلام که فخر کائنات و سرور عالمیان هستند از میان آن همه انسان های پاک و وارسته‌ای که دور و برشان بودند (و می‌توانستند تاثیرات بزرگی بر تاریخ اسلام بگذارند) چرا این آدم‌های به زعم شما بد را انتخاب کردند؟ مگر ایشان از سر درون این افراد و خطرات آنها برای دین اسلام خبر نداشتند؟ اگر خبر داشتند و این کار را کردند که هیچ کس از جمله شما حق اعتراض ندارید باید به ولایت پیامبر اسلام سر بسپارید. اگر خبر نداشتند و همین طوری این افراد را به عنوان همنشین و یار خود انتخاب کردند که دیگر وامصیبتا بر اسلام! بر اسلامی که پیامبر آن که قرار است عالم بشریت را هدایت کند از انتخاب صحیح همسر و همنشین عاجز باشد.

چهارما: اینروزها در خیلی از کشورهای اسلامی، مردم علیه زمام داران دست به اعتراض و تظاهرات زده اند، ولی در هیچ کشوری ، هیچ دولتی نمیگوید:
(مردم همه علیه ما متحد شده اند!! هیچ رییس دولتی قبول نمیکند که اکثریت ملت با او مخالفند، روزنامه های دولتی تعداد مخالفان را اندک جلوه میدهند، این تنها  علمای شیعه هستند که سعی میکند تعداد مخالفان رییس دولت خود را ( حکومت امیرمومنن علی را ) زیاد جلوه دهد !!!! چرا؟ آیا میدانید چرا؟
جواب این است که روحانیون شیعه در حقیقت با رییس حکومت خود مخالفند، علمای شیعه دشمن علی هستند، دشمنانی که لباس دوستی علی  را پوشیده اند!!

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …