[hamshahri2کاربر]

بسم الله الرحمن الرحيم
سلام
جناب هاشمي حسني عزیز :
طبرانی در ” المعجم الکبیر ” ج 24 ص 206 روایت می کند که پیامبر ظرفی از جنس درخت خرما داشتند که در ان بول می کردند و آن ظرف را در زیر سریر خود قرار می دادند .روزی پیامبر دنبال آن ظرف بودند و پیدایش نکردند . سراغ آن را گرفتند . به ایشان گفتند : بره ، خادم ام سلمه که از حبشه آمده است ، آن را نوشیده است . پیامبر فرمودند : او خویش را با حصاری از آتش ایمن ساخت .

هیثمی در مورد این روایت در ” مجمع الزوائد ” ج 8 ص 271 می گوید :
” رواه الطبرانی . رجاله رجال السحیح غیر عبدالله بن احمد بن حنبل و حکیمه و کلاهما ثقه ”
سند روایت صحیح است مولوی !

[hamshahri2کاربر]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اول : هنوز تکلیف ” آب بینی ” پیامبر که بر صورت صحابه مالیده می شدمعلوم نیست !
دوم : چگونه است که رجال اهل سنت دائما در حال تغییر است . هیمثی یک روایت را صحیح می داند ولی هاشمی حسنی این روایت را صحیح نمی داند ( البته سایت الدرر صحیح نمی داند )
سوم : سند روایت هیثمی چنین است : حدثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل ثنا يحيى بن معين ثنا حجاج بن محمد عن بن جريج عن حكيمة بنت أميمة عن أمها أميمة قالت … !!! ابومالک نخعی کجاست ؟؟
رجال روایت از رجال صحیح بخاری بوده و دو راوی که از رجال بخاری نیستند نیز ثقه هستند …

[hamshahri2کاربر]

تبرک به مو و عرق پیامبر را بنده اشکل نکردم .
بنده عرض کردم که بخاری ، تبرک صحابه به ” آب بینی ” پیامبر را بیان می کند .
قول صحیح در مورد نوشیدن بول پیامبر را بیان کردم تا شاید کمی با کتب خودتان آشنا شوید .

[hamshahri2کاربر]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بعد از بیان فتوای شافعی در مورد اذن به خوردن ذبیحه ای که بر آن تسمیه نشده است ، بد نیست شهادت یکی از علمای اهل سنت در مورد فتوای ابوحنیفه به نکاح بدون اذن ولی را بیان کنیم .
سرخسی ( عالم بزرگ حنفی ) در ” المبسوط ” ج 5 ص 10 ( باب النکاح بغیر ولی ) بعد از نقل روایتی بیان می کند که زن می تواند خودش را به نکاح دیگری در آورد بدون اذن ولی . و این همان سخنی است که ابوحنیفه اتخاذ نموده است . خواه دختر باکره باشد و خواه نباشد .
سرخسی در همان کتاب ص 12 بیان می کند که عمر بن خطاب و پسرش نیز اذن به ازدواج بدون اذن ولی نیز داده اند .
شاید بعدا برای روشنی چشمان جناب هاشمی ، بیان کنیم که ابوحنیفه اجازه داده است که ازدواج به زور و حیله را می توان انجام داد .

[hamshahri2کاربر]

مدارک زیر را مطالعه نمایید :

ورسول الله صلى الله عليه وسلم لا يتقذره أحد، بل يتبركون بآثاره صلى الله عليه وسلم، فقد كانوا يتبركون ببصاقه صلى الله عليه وسلم ونخامته ويدلكون بذلك وجوههم، وشرب بعضهم بوله وبعضهم دمه، وغير ذلك .
مما هو معروف من عظيم اعتنائهم بآثاره صلى الله عليه وسلم التي يخالفه فيها غيره.

المباركفوري ؛ تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي ، ح 1850
http://islamport.com/d/1/srh/1/22/452.html

العظيم آبادي ؛ عون المعبود شرح سنن أبي داود ، ح 3782
http://islamport.com/d/1/srh/1/46/1525.html

النووي ؛ شرح على صحیح مسلم ، ح 3802
http://islamport.com/d/1/srh/1/37/859.html

لطيفة: قولي ” معراجه الكلي “: أي جسداً وروحاً، وهو يفيد بأن سيدنا رسول الله محمداً صلى الله عليه وآله وسلم قد بلغ من الكمال أن صار جسده علوياً وهو في الدنيا، ويؤكد ذلك ما ثبت من طهارة دمه وبوله .. الخ.
شمس الزمان سيف الله الصقيل الشيخ طارق السعدي ؛ زاد النبلاء فی اثبات رویة الله ، محل الرؤية للعباد
http://www.daroljunaid.com/library/difference/bilief/rd_1101.htm

[hamshahri2کاربر]

ابن حجر عسقلانی در ” تلخیص الحبیر ” ج 1 ص 183 در رد سخنان جهّالی که روایت نوشیدن بول پیامبر را صحیح نمی دانند ، چنین می گوید :
” وتابعه يحيى بن معين كلاهما عن حجاج عن ابن جريج عن حكيمة عن أمها أميمة بنت رقيقة انها قالت كان لرسول الله صلى الله عليه وسلم قدح من عيدان تحت سريره يبول فيه بالليل وهكذا رواه ابن حبان والحاكم ورواه أبو ذر الهروي في مستدركه الذي خرجه على الزامات الدارقطني للشيخين وصححه ابن دحية انهما قضيتان وقعتا لا مرأتين وهو واضح من اختلاف السياق ووضح ان بركة أم يوسف غير بركة أم أيمن مولاته والله أعلم ”
پس روایت صحیح است .
البته اهل سنت و وهابیت عادت دارند که برای رد کردن یک روایت ، به اسنادی استناد کنند که از لحاظ رجالی ضعیف است و روایات صحیح السند را قورت می دهند .

[hamshahri2کاربر]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
جناب هاشمی حسنی عزیز
ابن قدامه ( که وهابیون ارادت خاص به او دارند ) در ” المغنی ” ج 11 ص 4 چنین می گوید :
” و قال الشافعی : یباح متروک التسمیه عمدا او سهوا .. ” ( ذبیحه ای که عمدا یا سهوا تسمیه نشود ، مباح است ) …

الفاظ ” عمدا ” یا ” سهوا ” را ندیدی پسر خوب ؟

[hamshahri2کاربر]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
*عوف العقیلی : روایت مرحوم کُشی در مورد وی مرسله می باشد همچنان که تفرشی در ” نقد الرجال ” ج 3 ص 209 اشاره نموده است .

* محمد بن ابی عباد : مرحوم شوشتری در ” قاموس الرجال ” ج 9 ص 32 بعد از بررسی 2 روایت از این راوی اثبات می کند که وی از شیعیان امامیه نبوده است .
مرحوم نمازی در ” مستدرک علم رجال الحدیث ” ج 6 ص 384 به نقل از مرحوم مامقانی می گوید که وی در ” عیون اخبار الرضا ” روایتی دارند که حاکی از ذم وی می باشد و صراحت دارند که این روایت در ذم وی می باشد .

[hamshahri2کاربر]

*حفص بن البختری : همچنان که نجاشی بیان نموده است ، به دلیل دشمنی گروهی از آل اعین با وی ، او را متهم نمودند به بازی کردن با شطرنج .و لذا انجام این عمل از وی ثابت نیست و تنها نقل قولی است از جانب دشمنان وی .

*ابو حمزه ثمالی : در شان این راوی بزرگ شیعه که حتی اهل سنت از وی روایت کرده اند ، تنها 2 روایت در ذم ایشان می باشد که مرحوم کشی در رجال خویش بیان نموده و هر دو این روایت نیز مردود است .
روایت اول : مرحوم خوئی در رجال خویش ج 4 ص 296 صراحت دارند که این روایت مرسله می باشد و علی بن الحسن همانا اباحمزه را درک نکرده است .
روایت دوم : مرحوم خوئی در رجال خویش ج 4 ص 297 صراحت دارند که روایت مرسله یا موضوع است زیرا محمد بن حسین ابی الخطاب متوفی 262 می باشد و قطعا زمان امام صادق علیه السلام را درک نکرده است .

[نویسنده]

نوشته ها