hamidyavari

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 25)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: قرآن هدایت کننده و غیرش گمراه کننده هاست #2992

    hamidyavari
    کاربر
    باسلام خدمت شما دوست عزیز
    جواب به آیا الله تعالی بهتر می داند یا غیرش!
    البته شما آیه اول را اشتباه معنا کرده اید چرا که خدای تعالی میفرماید: اگرقران ازغیر خدای تعالی میبود هر اینه در ان اختلاف زیادی می یافتید
    البته ممکن است در خیلی از ایات به مشکل برخورد کنیم که باید به سخنان پیغمبر و کسانی که خود پیغمبر برای تفسیر قران و حل اختلاف بعد از خود به عنوان خلفای خود معرفی کرده مراجعه کنیم همانطوری که بخاری در کتاب صحیح بخاری، داراحیاء التراث العربی، ج9، ص101 و جوینی در کتاب فرائد السمطین،بیروت، مؤسسه المحمودی، ج2، ص134 نقل کرده اند .
    و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالميــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
    در پاسخ به: Reply To: قرآن هدایت کننده و غیرش گمراه کننده هاست #2993

    hamidyavari
    کاربر
    باسلام خدمت شما دوست عزیز
    در اینکه یزیدیان آب را بر اهل بیت پیغمبر (علیه السلام) بسته اند که شکی نیست چرا که خوارزمی در مقتل الحسین (علیه السلام) و همچنین جوینی در کتاب فرائد السبطین این موضوع را نقل می کنند .
    جالب است کتاب معجم الکبیر طبرانی(متوفی 360 ه ق ) در جلد 3،صفحه 100 رانیز نگاهی بیاندازید چرا که دراین کتاب داستان گریه پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر امام حسین (علیه السلام)، گریه علی بن ابیطالب(علیه السلام) بر مظلومیت حسین(علیه السلام) و حوادث قاتلین حضرت را بیان می کند.
    لذا زود قضاوت نکنید و این طور کلمات رکیک مانند لخت کردن را در مورد اهل بیت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله به کار نبرید).
    در پاسخ به: Reply To: علمای مدعی تشیع در مناظرات خود با علمای اهل سنت… #2994

    hamidyavari
    کاربر
    درجواب به شما دوست گرامی باید بگوییم:
    اختلاف ما با مسیحیت بر سر نبوت عیسی(علیه السلام) نیست بلکه برسر ختم نبوت است که ما می گوییم به پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و اله وسلم) ختم شده و مسیحی می گوید به حضرت عیسی (علیه السلام) لذا مسیحی به هیچ وجه نمی تواند بر خاتمیت پیغمبری عیسی (علیه السلام) از قرآن دلیل بیاورد.
    لبته اگر شیعه از کتب شما برای اثبات امامت اهل بیت (علیهم السلام ) دلیل می آورد این نشاندهنده این نیست که شیعه برای اثبات حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) نیاز به کتب حدیثی شما دارد بلکه به دلیل تفهیم مطلب به خود شما اهل سنت است . الحمدلله با تلاش علمای شیعه ما اقیانوسی از معارف و فضایل اهل بیت (علیهم السلام) را در کتب حدیثی خود داریم .
    این یکی از معجزات اهل بیت(علیهم السلام) ماست که فضائل آنها را حتی دشمنانشان نقل کرده اند.
    در پاسخ به: Reply To: “وضو ” از قرآن #3007

    hamidyavari
    کاربر
    سلا م دوست عزیز
    حال به نکاتی که عرض می کنم توجه کنید:

    قيد «الى المرافق»، براى بيان محدوده‏ى شستن است، نه جهت شستن. از آنجا كه كلمه‏ى «يَد» در زبان عربى، هم به دست، از انگشتان تا مچ و هم به دست، از انگشتان تا آرنج و هم به دست، از انگشتان تا كتف، اطلاق مى‏شود اين آيه مى‏فرمايد: در وضو، دست تا آرنج را بشوييد، نه كمتر و نه بيشتر.در واقع کلمه الی برای رفع ابهام است تا مسلمانان شستن دست را از ارنج حساب کنند نه از کف دست و…
    «شافعى» مى‏گويد: در اين نكته كه شستن دو مرفق در وضو واجب است، ديدگاه مخالفى سراغ ندارم. و در قرآن شريف نيز «الى» به مفهوم «مع» آمده است؛ از جمله در اين آيه شريفه كه مى‏فرمايد: و لا تأكلوا اموالهم الى اموالكم.(24) دارايى آنان را به همراه دارايى خويش نخوريد.
    منظور از مسح اين است كه انسان دستان خود را به چيزى بكشد، بسان دست كشيدن بر پيشانى كه به منظور گرفتن عرق انجام مى‏شود.
    اما در مورد مسح پا:
    1 – از «ابن عباس» آورده‏اند كه وضوى پيامبر را اين‏گونه وصف مى‏نمود كه: «فمسح على رجليه»،(25) آن حضرت روى دو پاى خويش را در وضو مسح مى‏فرمود. 2 – و از آن حضرت آورده‏اند كه فرمود: «ان فى كتاب اللّه المسح و يأبى الناس الا الغسل.»(26) در كتاب خدا، فرمان مسح پاها آمده؛ امّا مردم پاها را در وضو مى‏شويند. 3 – و نيز فرمود: «الوضوء غسلتان و مسحتان»(27) وضو، دو شست‏شو و دو مسح مى‏باشد؛ كه منظور از دو شست‏شو، شستن دو دست و چهره، و منظور از دو مسح نيز، مسح سر و دو پاست. و «قتاده» با الهام از اين سخن مى‏گويد: خدا دو شستن و دو مسح را در وضو واجب ساخته است.

    در پاسخ به: Reply To: شیعیان از قرآن نترسید! #3008

    hamidyavari
    کاربر
    با سلام خدمت دوست عزیز
    اولا شما به ما بگو عمر کجای قران است؟؟؟؟؟؟
    اما برای روشن شدن مطلب با توکل به خدای تعالی به میدان می اییم:
    1-آیه 3 سوره مائده: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
    (اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا). روز اكمال دين كدام روز است در اينجا بحث مهمى پيش مى آيد كه منظور از ((اليوم )) (امروز) كه در دو جمله بالا تكرار شده چيست ؟ يعنى كدام روز است كه اين ((چهار جهت )) در آن جمع شده هم كافران در آن مايوس شده اند، و هم دين كامل شده ، و هم نعمت خدا تكامل يافته ، و هم خداوند آئين اسلام را به عنوان آئين نهائى مردم جهان پذيرفته است .
    در پاسخ به: Reply To: شیعیان از قرآن نترسید! #3009

    hamidyavari
    کاربر
    ادامه………..
    در ميان مفسران در اينجا سخن بسيار است ولى آنچه جاى شك نيست اين است كه چنين روزى بايد روز بسيار مهمى در تاريخ زندگى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) باشد، نه يك روز ساده و عادى و معمولى ، زيرا اينهمه اهميت براى يك روز عادى معنى ندارد، و لذا در پاره اى از روايات آمده است كه بعضى از يهود و نصارى با شنيدن اين آيه گفتند اگر چنين آيه اى در كتب آسمانى ما نقل شده بود، ما آن روز را روز عيد قرار مى داديم . اكنون بايد از روى قرائن و نشانه ها و تاريخ نزول اين آيه و اين سوره و تاريخ زندگانى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و رواياتى كه از منابع مختلف اسلامى بدست ما رسيده اين روز مهم را پيدا كنيم . آيا منظور روزى است كه احكام بالا درباره گوشتهاى حلال و حرام نازل شده ! قطعا چنين نيست ، زيرا نزول اين احكام واجد اين همه اهميت نيست نه باعث تكميل دين است زيرا آخرين احكامى نبوده كه بر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نازل شده ، بدليل اينكه در دنباله اين سوره به احكام ديگرى نيز برخورد ميكنيم ، و تازه نزول اين احكام سبب ياس كفار نميشود، چيزى كه سبب ياس كفار مى شود، فراهم ساختن پشتوانه محكمى براى آينده اسلام است ، و به عبارت ديگر نزول اين احكام و مانند آن تاثير چندانى در روحيه كافران ندارد و اينكه گوشتهائى حلال يا حرام باشد آنها حساسيتى روى آن ندارند.
    در تفسير فخر رازى و تفسير روح المعانى و تفسير المنار در ذيل اين آيه نقل شده است كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از نزول اين آيه بيش از هشتاد و يك روز عمر نكرد. و با توجه به اينكه وفات پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در روايات اهل تسنن و حتى در بعضى از روايات شيعه (مانند آنچه كلينى در كتاب معروف كافى نقل كرده است ) روز دوازدهم ماه ربيع الاول بوده چنين نتيجه مى گيريم كه روز نزول آيه درست روز هيجدهم ذى الحجه بوده است . ب – در روايات فراوانى كه از طرق معروف اهل تسنن و شيعه نقل شده صريحا اين مطلب آمده است كه آيه شريفه فوق در روز غدير خم و به دنبال ابلاغ ولايت على (عليه السلام ) نازل گرديد، از جمله اينكه : 1 – دانشمند معروف سنى ابن جرير طبرى در كتاب ولايت از زيد بن ارقم صحابى معروف نقل مى كند كه اين آيه در روز غدير خم درباره على (عليه السلام ) نازل گرديد.
    در پاسخ به: Reply To: شیعیان از قرآن نترسید! #3010

    hamidyavari
    کاربر
    ادامه……………….
    2 – حافظ ابو نعيم اصفهانى در كتاب ((ما نزل من القرآن فى على (عليه السلام ))) از ابو سعيد خدرى (صحابى معروف ) نقل كرده كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در غدير خم ، على (عليه السلام ) را به عنوان ولايت به مردم معرفى كرد و مردم متفرق نشده بودند تا اينكه آيه اليوم اكملت لكم … نازل شد، در اين موقع پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: الله اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى وبالولاية لعلى (عليه السلام ) من بعدى ، ثم قال من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله : ((الله اكبر بر تكميل دين و اتمام نعمت پروردگار و خشنودى خداوند از رسالت من و ولايت على (عليه السلام ) بعد از من ، سپس فرمود: هر كس من مولاى اويم على (عليه السلام ) مولاى او است ، خداوندا! آن كس كه او را دوست بدارد دوست بدار، و آن كس كه او را دشمن دارد، دشمن بدار، هر كس او را يارى كند يارى كن و هر كس دست از ياريش بر دارد دست از او بردار ..))
    3 – خطيب بغدادى در تاريخ خود از ابو هريره از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) چنين نقل كرده كه بعد از جريان غدير خم و پيمان ولايت على (عليه السلام ) و گفتار عمر بن خطاب . بخ بخ يا بن ابى طالب اصبحت مولاى و مولا كل مسلم . آيه اليوم اكملت لكم دينكم نازل گرديد. در كتاب نفيس الغدير علاوه بر روايات سه گانه فوق سيزده روايت ديگر نيز در اين زمينه نقل شده است . در كتاب ((احقاق الحق )) از جلد دوم تفسير ((ابن كثير)) صفحه 14 و از ((مقتل خوارزمى )) صفحه 47 نزول اين آيه را درباره داستان غدير از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل كرده است
    در پاسخ به: Reply To: شیعیان از قرآن نترسید! #3011

    hamidyavari
    کاربر
    ایه 55 سوره مائده: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
    شکی نیست که این ایه در شان ولایت امیر المومنین علی (علیه السلام) نازل شده است هنگامی که انگشتری خود را به سائل داد. حال برای تفهیم مطلب به نکات زیر توجه فرمایید:
    اين آيه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنى انحصار مى آيد شروع شده و مى گويد: ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پيامبر و كسانى كه ايمان آورده اند، و نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند. (انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤ تون الزكاة و هم راكعون ). شك نيست كه ركوع در اين آيه به معنى ركوع نماز است ، نه به معنى خضوع ، زيرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامى كه ركوع گفته مى شود به همان معنى معروف آن يعنى ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آيه و روايات متعددى كه در زمينه انگشتر بخشيدن على (عليه السلام ) در حال ركوع وارد شده ، ذكر جمله يقيمون الصلاة نيز شاهد بر اين موضوع است ، و ما در هيچ مورد در قرآن نداريم كه تعبير شده باشد زكات را با خضوع بدهيد، بلكه بايد با اخلاص نيت و عدم منت داد. همچنين شك نيست كه كلمه ولى در آيه به معنى دوست و يا ناصر و ياور نيست زيرا ولايت به معنى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مى خوانند، و در حال ركوع زكات مى دهند، بلكه يك حكم عمومى است كه همه مسلمانان را در بر مى گيرد، همه مسلمين بايد يكديگر را دوست بدارند و يارى كنند حتى آنهائى كه زكات بر آنها واجب نيست ، و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند. از اينجا روشن مى شود كه منظور از ولى در آيه فوق ولايت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است ، بخصوص اينكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يك جمله ادا شده است . و به اين ترتيب ، آيه از آياتى است كه به عنوان يك نص قرآنى دلالت بر ولايت و امامت على (عليه السلام ) مى كند. ولى در اينجا بحثهاى مهمى است كه بايد به طور جداگانه ، مورد بررسى قرار گيرد: شهادت احاديث و مفسران و مورخان همانطور كه اشاره كرديم در بسيارى از كتب اسلامى و منابع اهل تسنن ، روايات متعددى دائر بر اينكه آيه فوق در شان على (عليه السلام ) نازل شده نقل گرديده كه در بعضى از آنها اشاره به مساله بخشيدن انگشتر در حال ركوع نيز شده و در بعضى نشده ، و تنها به نزول آيه درباره على (عليه السلام ) قناعت گرديده است . اين روايت را ابن عباس و عمار ياسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهيل و انس بن مالك و عتبة بن حكيم و عبد الله ابى و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصارى و ابوذر غفارى نقل كرده اند.
    در پاسخ به: Reply To: شیعیان از قرآن نترسید! #3012

    hamidyavari
    کاربر
    ادامه…………………….

    و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود على (عليه السلام ) نيز اين روايت در كتب اهل تسنن نقل شده است . جالب اينكه در كتاب غاية المرام تعداد 24 حديث در اين باره از طرق اهل تسنن و 19 حديث از طرق شيعه نقل كرده است .
    ایات زیادی برای ولایت امیرالمومنین (علیه السلام )داریم اگه خواستید می تونم مقاله کاملی بهتون بدم تا اگه عناد نداشته باشید توسایتتو بذارید .
    شیعه متمسک به قران است
    ————————-
    1-تفسير المنار جلد 6 صفحه 155.
    2- اين سه روايت را مرحوم علامه اميني با تمام مشخصات در جلد اول الغدير صفحه 230 و 231 و 232 نقل کرده است و در کتاب احقاق الحق جلد ششم صفحه 353 نزول آيه فوق درباره جريان غدير به دو طريق از ابو هريره نقل شده است و از ابوسعيد خدري نيز به چندين طريق آمده است.

    3- به کتاب احقاق الحق جلد دوم صفحات 399 تا 410 مراجعه شود.
    4- به کتاب المراجعات صفحه 155 رجوع شود.
    5- منهاج البراغه جلد دوم صفحه 350.

    در پاسخ به: Reply To: شیعه افسانه سازاست #3022

    hamidyavari
    کاربر
    ایمیل من
    [email protected]
    در پاسخ به: Reply To: چرا به امام زمان سکینه نازل نمی شود؟ #3028

    hamidyavari
    کاربر
    با سلام
    اميدوارم شيعيان عزيز و گرامي با اين شبهات پفكي اهل سنت از راه به در نروند.
    اولا بايد عرض كنم كه قبول داريم بله امام زمان ما از خوف ذبح شدن به سرداب پناه بردند.
    اما در مورد سكينه بايد عرض كنم كه شما چرا 11 امام پيش از امام زمان را نمي بينيد؟ چرا امام حسين‌(عليه السلام) را نميبينيد كه قلب او مصداق بارز نزول سكينه الهي مي باشد و با با آرامش و اطمينان خاطراهل و عيالات خود را در ميان آن همه دشمن خونخوار رها ميكند و به خدا مي سپارد ؟ چرا امام صادق (عليه السلام) را نمي بينيد كه با آرامش خاطر از ميان آتش رد مي شود ؟ من اگر اينجا بخواهم مصاديق بارز نزول سكينه بر قلوب ائمه (عليهم السلام ) بگويم بايد هزاران خط بنويسم.
    اما در مورد امام زمان (عجل الله تعلي فرجه الشريف) بايد گفت ايشان در سن 5 سالگي در ميان آن همه دشمنان بايد نماز را بر پيكر پاك پدر خود مي خواندند و با شكوه و جلال در ميان چشم آن همه دشمن آمدند و نماز خواندند تا اثبات امامت خود كرده باشند. ديگر واضح تر از اين نزول سكينه آن هم در سن 5 سالگي امام نام ببريم.
    در مورد خوف ايشان از ذبح شدن هم بايد اين گونه بيان كرد كه خداي تعالي حجت را بر مردم تمام كرد و 11 حجت خود را به سوي مردم فرستاد ولي اين بشر نادان قدر ندانست و يكي را پس از ديگري به شهادت رسانيد و از آنجا كه بر دوش هر امامي يك وظيفه از سوي خدا قرار داده شده است لذا وظيفه ايشان نيز غائب شدن از انظار مردم بود تا اركان هدايت نابود نشود.
    در پايان هم بايد به شما آقاي هاشمي بگويم كه شما بهتر است به جاي اين شبهات در اصل امامت با ما به بحث بنشينيد تا اختلاف را از ريشه حل كنيم البته اگر طالب باشيد.
     
    در پاسخ به: Reply To: شیعه افسانه سازاست #3034

    hamidyavari
    کاربر
    مسلمانان جهان خود قضاوت کنید
    اصرار نی در این که این 3 مرد را یان میکند معلوم است که خود در کتاب هایشان مشاهده کرده است که خلیفه شان چه جنایتی نسبت به دختر پیغمبرحضرت زهرا (سلام الله علیها) مرتکب شده است .
    حال با بی شرمی محض 3 جنایت ذکر می کند که اگر ثابت نشد که عمر این 3 جنایت را انجام داده شیعه افسانه ساز است. این مانند این است که جنایتکاری خانه ای را به اتش بزند و سپس در محکمه بگوید اگر ثابت نکردید که من درب خانه را شکستم من بی گناهم.
    با تمام این احوال سند های این جنایت را در زیر مشاهده کنید:
    در پاسخ به: Reply To: شیعه افسانه سازاست #3035

    hamidyavari
    کاربر
    1-ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيب دينوري (معروف به ابن قُتَيبَة) در گذشته ي سال 276 هجري، در کتاب خود بنام “الامامة والسياسة”جلد اول صفحه ي 12، چاپ سوم، 2جلد در يک مجلّد، تحت عنوان”کيفَ کانَت بيعة علي أبي طالب کرَّمَ الله وجهه” (علي کرم الله وجهه چگونه بيعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاري روايت کرده که گفت:
    “همانا روزي ابوبکر از عده اي که از بيعت با او سرپيچي کرده و نزد علي عليه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها -که در خانه ي علي جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداري نمودند، در اين هنگام عمر دستور داد که “هيزم حاضر کنيد” و خطاب به اهل خانه گفت:
    «قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست بايد خارج شويد و الا خانه را با اهلش به آتش مي کشم»
    شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض، آيا مي داني در اين خانه فاطمه است؟!
    عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد!
    2-ابن شهر آشوب سروي (درگذشتهي سال 588هجري) در کتاب المناقب خود جلد سوم صفحه ي 132 از کتاب المعارف ابن قتيبه دينوري در بيان ذکر اولاد فاطمه سلام الله عليها چنين نقل مي کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از:
    حسن ،حسين، زينب ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه ي قنفذ کشته شد.
    لازم به تذکر است که در چاپ هاي امروزي کتاب المعارف ابن قتيبه چنين آمده است:
    پس علي داراي چند فرزند شد به نام هاي حسن، حسين، ام کلثوم و زينب کبري؛ که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا بود، لکن محسن ابن علي در سن کودکي به هلاکت رسيد!
    در پاسخ به: Reply To: شیعه افسانه سازاست #3036

    hamidyavari
    کاربر
    3-أبي الفتح محمد بن عبدالکريم بن أبي بکر احمد شهرستاني (در گذشته ي سال548 هجري) در کتاب خود بنام «الملل و النحل» چاپ بيروت 1402 هجري جلد اول صفحه ي 57 مي گويد:
    «همانا عمر چنان ضربه اي به شکم فاطمه عليها السلام در روز بيعت زد که فاطمه عليها السلام جنين خود را از شکم انداخت».
    4- ذهبي مورخ مشهور (در گذشته ي سال 748هجري) در کتاب خود بنام «لسان الميزان»جلد اول صفحه ي268- شماره ي 824 تحت عنوان «احمد» با ذکر سند مي گويد:
    «محمدبن احمد حماد کوفي» (از حافظين حديث اهل سنت) گفته است:
    «بدون شک عمر چنان لگدي به فاطمه عليهاالسلام زد که محسن از او سقط شد».
    5- عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بيروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلي الله عليه وآله با ذکر سند مي گويد:
    تا آنکه ابو بکر از عده اي که از بيعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علي بن ابي طالب عليه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبير و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و آنها در خانه ي فاطمه عليهاالسلام از بيعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوي آنان فرستاد.
    عمر روانه ي منزل فاطمه عليهاالسلام شده و فرياد کشيد و آنان را به خارج از خانه جهت بيعت فراخواند. آنان از بيرون آمدن خودداري کردند، در اين هنگام عمر هيزم طلبيده و گفت:
    قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست يا از خانه خارج مي شويد و يا آنکه خانه را با اهلش به آتش مي کشم.
    شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض (کنيه ي عمر)، در اين خانه فاطمه عليها السلام است!
    عمر گفت: اگر چه فاطمه در اين خانه باشد، آن را به آتش مي کشم!
    در پاسخ به: Reply To: شیعه افسانه سازاست #3037

    hamidyavari
    کاربر
    6- يعقوبي در تاريخ خود جلد دوم صفحه ي 137 چاپ بيروت تحت عنوان”ايّام ابي بکر” (دوران حکومتي ابوبکر) نقل مي کند:
    زماني که ابوبکر مريض شد، يعني در همان مرضي که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عيادت او رفته و از او پرسيد: اي خليفه ي پيامبرحالت چگونه است؟
    ابوبکر گفت: همانا من بر هيچ چيز تأسف نمي خورم مگر بر سه چيز که انجام دادم و اي کاش انجام نداده بودم…اما آن سه چيز که انجام دادم و اي کاش انجام نداده بودم: .
    اي کاش قلاده ي خلافت را به گردن نينداخته بودم…
    اي کاش خانه ي فاطمه را تفتيش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ مي کردند.
    7- احمدبن يحيي معروف به «بلاذري» در گذشته ي سال 279 هجري در کتاب خود بنام «انساب الاشراف» چاپ مصر جلد اول صفحه ي 586 تحت عنوان «امر السقيفة» (گزارشي از سقيفه) حديث شماره ي 1184 مي گويد:
    ابوبکر براي بيعت گرفتن از علي عليه السلام ، به دنبال وي فرستاد، پس علي عليه السلام بيعت نکرد. در اين هنگام عمر با شعله اي آتش روانه ي خانه ي علي عليه السلام شد. فاطمه عليها السلام در پشت درب با او مواجه شده و گفت:
    اي پسر خطاب آيا تو را در حال آتش زدن خانه ام مي بينم؟
    عمر گفت :
    آري! و آن چنان به اين عمل مُصر و محکم هستم، چنانکه پدرت بر ديني که آورده بود محکم بود.
    8- بلاذري در همان کتاب، صفحه ي587، حديث شماره ي 1188 از ابن عباس روايت مي کند: زماني که علي از بيعت خودداري نمود و در خانه کناره گيري کرده بود، ابوبکر عمر را به سوي علي فرستاد و به وي دستور داد علي را با بدترين صورت نزد من حاضر کن!
    پس چون عمر نزد علي آمد، بين آن دو سخناني رد و بدل شد. علي گفت:
    اي عمر بدوش که نيمي از آن مال توست، به خدا قسم آنچه امروز تو را چنين بر امارت و حکومت ابوبکر حريص کرده چيزي نيست جز آنکه فردا حکومت را به تو بسپارد!
در حال نمایش 15 نوشته (از کل 25)