gharibe-ashena

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 4 نوشته (از کل 4)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: آیا حضرت ابوبکر الصدیق از کارخود پشیمان شد؟ #2027

    gharibe-ashena
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    نویسنده ی مقاله – که مشخص نیست چه کسی است – نوشته است:
    اما برسی روایت زیرا علمای شیعه فقط شبهه پراکنی می کنند وهرگز بخود زحمت نمی دهند و تحقیق نمی کنند که آیا آنچه بخورد عوام خود میدهند صحیح است یا خیر؟!
    به نظر می رسد قصد نگارنده علیرغم ژست عالم نمایانه اش (!)، قرار دادن عوام اهل سنت است در جهل و بی خبری!!
    ما فعلا برای عموم و نه عوام اهل سنت، که همواره در طول تاریخ مورد ظلم عالم نمایان خود قرار گرفته و حقیقت برایشان مدفون مانده است، سخن یکی از علمای علم حدیث اهل سنت را درباره ی این سخن ابوبکر نقل می کنیم.
     
    چنان که در مقاله ی فوق نیز اشاره شده، این سخن ابوبکر در کتاب "الأحاديث المختارة" تالیف "ضياء مقدسی" آمده است. اما نویسنده ی مقاله نظر خود ضیاء مقدسی را ذکر نکرده است!
    خوب است ابتدا با شخصیت عظیم ضیاء مقدسی آشنا شویم. ذهبی – شخصی که اهل سنت امروزه بسیار او را گرامی داشته و سخنش را می پذیرند – درباره ی وی می نویسد:

    ضیاء مقدسی محمد بن عبدالواحد بن احمد بن عبدالرحمن بن اسماعیل بن منصور، شیخ، امام، حافظ، قدوه، محقق، مجود، حجه، باقی مانده ی گذشتگان، ضیاء الدین ابوعبدالله سعدی مقدسی جماعیلی دمشقی صالحی حنبلی؛ صاحب تصانیف و سفرهای فراوان [برای کسب علم].
    اصول بسیاری را کسب کرد، و جرح و تعدیل نمود، و تصحیح و تضعیف کرد، و سفت و شل گرفت (کنایه از روایت کتبی و شفاهی)، همراه با دیانت و امانت و تقوی و صیانت و ورع و تواضع و صدق و اخلاص و صحت نقل. پیوسته ملازم علم و روایت و تالیف بود تا از دنیا رفت، و تالیفاتش مفید و پاکیزه است.

    الضياء المقدسي محمد بن عبد الواحد بن أحمد بن عبدالرحمن بن إسماعيل بن منصور، الشيخ الامام الحافظ القدوة المحقق المجود الحجة بقية السلف ضياء الدين أبو عبد الله السعدي المقدسي الجماعيلي ثم الدمشقي الصالحي الحنبلي صاحب التصانيف والرحلة الواسعة.
    حصل الاصول الكثيرة، وجرح وعدل، وصحح وعلل، وقيد وأهمل، مع الديانة والامانة، والتقوى والصيانة، والورع والتواضع والصدق والاخلاص وصحة النقل. ولم يزل ملازما للعلم والرواية والتأليف إلى أن مات، وتصانيفه نافعة مهذبة.
    سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج 23 ص 126 – 130 ، رقم 97

    در کتاب دیگرش درباره ی او می نویسد:

    ضیاء، امام، عالم، حافظ ،حجه، محدث شام، شیخ سنت.
    نسخ و تالیف کرد، و احادیث را تصحیح و تضعیف نمود، و راویان را جرح و تعدیل کرد، و در این زمینه مرجع بود.

    الضياء الإمام العالم الحافظ الحجة محدث الشام شيخ السنة.
    نسخ وصنف وصحح ولين وجرح وعدل وكان المرجوع إليه في هذا الشأن.
    تذكرة الحفاظ، الذهبي، ج 4 ص 133 و 134 ، رقم 1129- 8/18

    حال ببینیم ضیاء الدین مقدسی، با این درجه از علم و اتقان، چه نظری راجع به سخن ابوبکر دارد. وی پس از نقل سخن ابوبکر با سند متصل خویش، چنین می نویسد:

    می گویم: این حدیثی حسن است از ابوبکر، الا این که در آن سخنی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نیست. بخاری هم در کتابش از کلام صحابه روایت کرده است.

    قلت وهذا حديث حسن عن أبي بكر إلا أنه ليس فيه شيء من قول النبي صلى الله عليه وسلم وقد روى البخاري في كتابه غير شيء من كلام الصحابة .
    الأحاديث المختارة، الضياء المقدسي، ج 1 ص 88، ح 12

    لذا از نظر این عالم بزرگ اهل سنت، این سخن ابوبکر دارای سند حسن است، و حدیث دارای سند حسن نزد علما مقبول است.
    حال باید دید که چه کسی در پی "تحقیق" است و چه کسی در پی "گمراه نمودن عوام"!

    در پاسخ به: Reply To: سوالی از اهل سنت در مورد بی بی فاطمه ( سلام الله علیها ) ! #2086

    gharibe-ashena
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    چگونه می توان متصور بود که سرور زنان عالم و کسی که خشم و رضای خدا در خشم و رضای اوست، دروغگو باشد؟! البته شاید بتوان راه هائی برای فرار اهل سنت قرار داد:

    – این احادیث همگی دروغند!! و لذا بنیان رجال و درایه ی اهل سنت از هم خواهد پاشید!

    – آن کسی که این سخنان از او صادر شده معصوم نیست و از روی هوا سخنی گفته است! (نعوذ و نستجیر بالله من هذه الاباطیل)

    اما شیعه می گوید: این احادیث نه تنها صحیحند، بلکه از رسول صادق مصدّق صادر شده اند و چه بسا این سخنان را از آن رو فرموده که می دانسته به زودی حق دخترش را غصب خواهند کرد. لذا پیشاپیش حجتی به دست دختر داده است و برای تمام امت در طول تاریخ میزانی برپا داشته تا حق را از باطل و سره را از ناسره تشخیص دهند. اما افسوس …

    در پاسخ به: Reply To: آیا پیامبر ۱۲ امام بعد از خودش را بنام تعیین کرده بود ؟ #2194

    gharibe-ashena
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    جناب آقای هابیل! سلام بر شما.
    به نظر بنده برای پاسخ به سوال شما باید چند مرحله را سپری کنیم که بنده مختصراً راجع به آن ها می نویسم.

    1- آیا احادیثی وجود دارد که در آن ها پیامبر 12 امام بعد از خودش را به نام تعیین کرده باشد؟
    شما می گوئید در احادیث فراوانی که شیعه آن را مثلا از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده، چنین چیزی آمده است. بله همین طور است. پس معلوم می شود که پاسخ این سوال صرفنظر از امکان ِ آن آری است. البته شاید اهل سنت به این دلیل که امثال این حدیث در کتب معتبرشان یافت نمی شود، آن را نپذیرند؛ اشکالی ندارد بحث اول روی این است که آیا چنین احادیثی وارد شده است یا نه،  که جوابش مثبت است. اما این که من  ِ نوعی به عنوان یک محقق که دنبال حقیقت می گردم، باید چه احادیثی را بپذیرم، بحثی دیگر است که اگر تمایل داشتید روی آن گفتگو می کنیم.

    2- اگر جواب سوال اول مثبت است، آیا چنین چیزی امکان دارد؟
    در این مرحله باید به بررسی امکان صدور چنین احادیثی از منظر عقل و شرع (قرآن و سنت) بپردازیم.
    شما چند آیه آورده اید که مضمون آن ها عدم اطلاع نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله) از آینده است. اما نمی توان با یکی دو آیه راجع به مساله ای به این اهمیت قضاوت کرد. چه در آیات قرآن و چه در احادیثی که همه ی مسلمین صدور آن ها را از حضرت پذیرفته اند، اخباری از آینده آمده است. پس امکان صدور چنین حدیثی نیز هست. البته اگر مایل باشید تعدادی از این آیات و روایات متفق علیه را خدمت شما ذکر خواهم کرد تا بدانید که ادعای بی دلیل نمی کنم.

    3- اگر جواب دو سوال قبلی مثبت است، چرا نام جانشینان حضرت در قرآن نیامده است؟
    وقتی ثابت شد که احادیثی از حضرت صادر شده و در آن نام جانشینان (دقت کنید نام جانشینان، نه اوصاف کلی آن ها) آمده، و نیز صدور چنین چیزی از منظر عقل و شرع (قرآن و سنت) مردود نیست، دیگر جای اشکالی باقی نمی ماند. مانند بسیاری از اصول دین و احکام آن که در قرآن کریم بیانی اجمالی از آن ها شده و حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله) در سنت خویش به تبیین آن ها پرداخته اند، مساله ی امامت و وصایت نیز به طور اجمال در قرآن ذکر شده و جزئیاتش در سنت حضرت موجود است.
    اساساً ایمان به دین مبین اسلام، جز با ایمان به سنت حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله) و اعتقاد و عمل به تمامی آن، کامل نمی شود. و اهمیت سنت کمتر از قرآن نیست. در واقع کسی که سنت را نپذیرد، به طریق اولی قرآن را نیز نخواهد پذیرفت. زیرا سنت در برگیرنده ی قول و فعل و تقریر همان آورنده ی قرآن است. پس کسی که سخن آورنده ی قرآن را قبول ندارد، در واقع قرآن را نیز رد کرده است.
    اعتقاد به سنت حضرت امری متفق علیه بین جمیع فرق مسلمین از آغاز تا به امروز بوده و هست. لذا اگر برای کسی از سنت دلیل آوری و وی گفت: آیه اش کو؟ باید در ایمان وی شک کرد!
    البته حتما می دانید که اخیرا عده ای در میان مسلمانان پیدا شده اند که آن ها را "قرآنیان" می خوانند. آن ها منکر سنت اند و می گویند تنها قرآن را قبول داریم. ما دقیقا همین استدلال را برای آن ها می کردیم و آن ها جواب هائی بسیار سخیف و بچه گانه می دادند. اینان بدون شک کافرند و مستوجب آتش. زیرا سخن ثابت شده ی حضرت را نیز قبول ندارند. خوشبختانه ما و شما هیچ کدام ادعای "حسبنا کتاب الله" را ندارد، پس در این مرحله نیز مشکلی وجود ندارد.
    البته گاهی ممکن است افراد برای دانستن و نه ایراد گرفتن، دلیل عدم ذکر نام جانشینان حضرت را در قرآن جویا باشند. خوب در مقابل چنین سوالی که از برای فهم پرسیده شده و نه اذیت کردن، می توان جواب هائی را از ذهن گذراند که معلوم نیست هیچ کدام از این ها درست باشند. مهم همان است که قبلا گفته شد.

    داخل پرانتز: نام امیر مومنان علی (علیه السلام) در قرآن آمده است. رجوع شود به سرفصل زیر:
    نام امیر المومنین علی (علیه السلام) در قرآن -1

    والسلام


    gharibe-ashena
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    اول از مدیران زحمتکش سایت تشکر می کنم که عنوان مقاله ی بنده را بدون اجازه ی من تغییر دادند! ظاهرا آقایان اجازه ی هر نوع دخالتی اعم از حذف مقاله، و تغییر عنوان مقاله را برای خود صادر کرده اند! خدا به داد ما برسد.

    اما جناب هابیل! سلام

    اشتباه نکنید جناب هابیل، اشتباه نکنید!

    تفاوتی آشکار میان ائمه ی اهل بیت و دیگران است. امامان از نسل رسول الله (صلّی الله علیه و آله) همانانی هستند که نبی مکرم در شأن شان فرمود:

    از قرآن جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. اگر به آنان تمسک جوئید گمراه نمی شوید.

    امامان از نسل رسول الله (صلّی الله علیه و آله) همانانی هستند که به اعتراف دوست و دشمن، عالم به علوم قرآنند. همانانی که خاص و عام، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، و … از قرآن را می شناسند. همانانی که ندای "سلونی قبل أن تفقدونی" آن ها بلند است.

    اشتباه نکنید جناب هابیل، اشتباه نکنید!

    اما این که گفتید این تفسیر راه را بر غلات می گشاید، اشتباه دیگری است از سوی شما. بگذارید یک سوال از شما بپرسم. اگر  این تفسیر از خود رسول خدا برای شما نقل می شد (البته همین نقل هم با واسطه از ایشان است)، و غلات از آن سوء استفاده می کردند، آیا به رسول خدا هم می گفتید: از این تفسیرها نکن، زیرا راه را بر غلات می گشاید؟!!!!

    معلوم است که نه، زیرا مغرض و مَن فی قلبه مرض، منتظر سخن این و آن نمی ماند. بلکه قرآن را آنگونه که دلش می خواهد تفسیر می کند. اتفاقا همین جاست که وجود شخصی که مانع این تاویل و تفسیرهای شخصی شود، به نظر مفید و مهم می نماید.

    البته این که گفته اید هرجای قرآن حق است پس علی است، حرف نادرستی است و آیه ای که من آوردم اصلا ربطی به حق و خدا نداشت.

    اما جناب دانش! این تفسیرها از طریق افراد ثقه و مورد اعتماد از امامان اهل بیت به ما رسیده است. اگر درباره ی هر آیه ی دیگری هم ، چنین چیزی به ما برسد، به شرط عدم معارضت با عقل و شرع می پذیریم. اما نه سخن هیچ فردی و نه آرای شخصی مان را در تفسیر و تاویل آیات به کار نمی گیریم. پس این که گفته اید فردا آیه ی دیگری را به دلخواه تفسیر خواهیم کرد، نخیر چنین نخواهیم کرد!

    والسلام

در حال نمایش 4 نوشته (از کل 4)