blackblock

پاسخ های ارسال شده در انجمن

در حال نمایش 5 نوشته (از کل 5)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • در پاسخ به: Reply To: محبت یا امامت؟ #3098

    blackblock
    کاربر
    سلام دوست عزیز. محمد عمر!
    اولا که شما عنوان پست تان را گذاشتید این هم از دروغ های شاخ دار
    کجای حرف من دروغ بوده که حالا شاخ هم داشته؟ شما شاخش رو دیدید؟
    نه، جان من کجای حرفم دروغ بود؟ برام سوال شده که شما از کجا فهمیده اید دروغ بوده؟
    من فقط یک داستان تعریف کردم و البته این داستان امامات حضرت علی (ع) را اثبات نمی کند. ما برای اثبات امامت حضرت علی (ع) دلایل فراوان داریم. صد البته چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟
    در این داستان فقط انسان آگاه و عادل و روشن دل و بی تعصب تصدیق می کند که جریان غدیر خم برای اعلام دوستی نبوده. چون اعلام دوستی این همه مهم نیست که پیغمبر این همه شلوغ کند و آن هم در آن موقعیت همه را جمع کند که بگوید علی را دوست داشته باشید؟ چه لزومی داشت که این را بگوید؟
    بعد هم کاملا مسلم بود که حضرت علی (ع) از یارالن درجه اول پیامبر بوده. و کسی فراموش نمی کرد که حضرت علی دوست صمیمی پیامبر بوده.
    اگر انصاف بدهید تصدیق می کنید که این مسئله ی غدیر برای اعلام دوستی نبوده.
    این از این
    من فقط می خواستم بگویم که برای اعلام دوستی نبوده
    اما در مورد ولایت حضرت علی (ع) دلیل زیاد است. هم در قرآن هم در احادیث و هم در نهج البلاغه. اگر نهج البلاغه دقت کنید پیدا می کنید:
    ضمن این که در نص صریح خطبه ی غدیر هم کاملا مشخص است که منظور پیامبر (ص) از من کنت مولاه فهذا علی مولاه امامات و ولایت علی (ع) بوده است
    اگر منظور پیامبر دوستی بود لپس دیگر چه لزومی داشت که بیان کند که “هرکس من از جان او بر او مقدم ترم ، …”
    خودتان خطبه را بخوانید. من مطمئن هستم که هیچ کدام از شما متن خطبه را یک بار هم نخوانده اید و فقط بر اساس شنیده هایتان حرف می زنید. یا در غیر اینصورت متعصب هستید

    (نهج البلاغه) و از اين خطبه است در باره گروهى از مخالفان‏
    … (4) تخم گناه كشتند، و آب فريب به پاى آن هشتند و شكنجه و عذاب درويدند، و بدين حقيقت نرسيدند كه: از اين امّت كسى را با خاندان رسالت همپايه نتوان پنداشت، و هرگز نمى‏توان پرورده نعمت ايشان را در رتبت آنان داشت كه آل محمّد (ص) پايه دين و ستون يقينند. هر كه از حد درگذرد به آنان بازگردد، و آن كه وامانده، بديشان پيوندد. حقّ ولايت خاصّ ايشان است و ميراث پيامبر مخصوص آنان. اكنون حقّ به خداوند آن رسيد و رخت بدانجا كه بايسته اوست كشيد.( نهج البلاغة-ترجمه شهيدى، )
    http://amirmohammadsadegh.blogfa.com/post-3.aspx

    در قرآن هم خودتان می دانید که آمده است. نمی خواهم تکرار مکررات کنم. در خانه اگر کس است یک حرف بس است

    در پاسخ به: Reply To: سگ مهدی هم پیدا شد !!!! #3099

    blackblock
    کاربر
    الیته وقتی می گوید من سگ مهدی هستم در واقع جاهل است که این طور می گوید
    منظور او این است که من به مهدی وفا دار هستم
    در ادبیات فارسی چیزی داریم به نام تشبیه بلیغ
    مثلا می گویند احمد گل است. منتظورشان این نیست که احمد شاخ و برگ دارد و ریشه می دهد
    منظورشان این است که احمد مثل گل خوب است و دوستش داریم
    وقتی می گویند من سگ مهدی هستم منظورشان این نیست که چارپا هستند و گوشت می خورند و مهدی به آن ها غذا می دهد
    منظورشان این است که وفا دار هستند
    کلا هر کس می گوید سگ مهدی منظور همین بحث وفادار بودن است
    حالا تا شما چقدر مغرض باشید
    بعضی ها فقط بلدند ایراد بگیرند
    این مداحان هم که می گویند من سگ حسین هستم اشتباه می کنند زیرا نمی دانند که دشمنان و جاهلان و مغرضان فورا از ان حرف سو استفاده می کند و به نفع خودشان نتیجه گیری می کنند

    blackblock
    کاربر
    ببین دوست عزیز
    چطور شده که دکتر می تواند برای مردم دارو تجویز کند ولی امام نمی تواند؟
    داروی مادی داریم و داروی معنوی
    بدون شک هر مشکلی وسیله ای دارد. عامل اصلی خدا است ولی حکمت خدا چنین اقتضا کرده که کار ها توسط اسباب و وسایل انجام شود.
    امام از جانب خدا این امکان را دارد که شفا دهد. در واقع خدا است که شفا می دهد. اما سببیت شفا دادن متعلق به امام است
    امام دادرای قدرت معجزه است از جانب خدا. پیامبر هم از جانب خدا معجزه می کرد نه از قدرت خودش
    فرق امام و پیغمبر در این است که پیامبر ادعای پیامبری کرده ولی امام نکرده
    به پیامبر وحی می شود ولی به امام وحی نمی شود (البته منظور معنای خاص وحی که تزول کلام کتاب مقدس باشد وگرنه وحی در لغت معانی مختلفی دارد که مثلا به جمادات هم وحی می شود. منظور من نوع خاص وحی است)

    درست صحبت کنید. شما با کلمات سبک می خواهید کار شیعه را زشت جلوه دهید.
    شیعه سر قبر نمی رود که از قبر شفا بگیرد. شیعه به زیارت امام می رود و از خدا می خواهد که به حرمت و احترام امام وی را شفا دهد
    حالا چندین جور زیارت رفتن داریم
    بعضی ها از راه دور با سلام دادن زیارت می کنند. بعضی ها به بارگاه امام می روند. بارگاه نماد است. شیعه ی واقعی (که جاهل یا منافق نباشد) کاری به خاک و قبر ندارد و هدف اصلی او خود وجد مقدس امام است و برایش زیاد فرق نمی کند که از دور زیارت کند یا از نزدیک
    وانگهی امام که داخل قیر ننشسته است. داخل قبر فقط جسم امام است و روح امام نزد خداست. حالا اگر یک شیعه ی جاهل یا یک منافق شیعه نما جور دیگری رفتار کرد بحث آن فرق می کند.
    در مورد خاصیت شفا بخشی تربت (خاک قبر) امامان هم باید گفت که خاصیتی است که به اذن خدا در خاک قبر امامان قرار داده شده است و مطابق روایات امامان است. همچنانکه خدا می تواند در برخی اشیا خواصی قرار دهد. برخی خواص مادی هستند و برخی معنوی
    مثلا خدا در دارو ها خواص دارویی قرار داده که خاصیت مادی است. و در خاک تربت هم خاصیتی گذاشته که معنوی است …

    blackblock
    کاربر
    در یکی از مقالات این سایت خواندم که چرا امام حسین که علم غیب داشت قدری بیشتر با خود آب نبرد تا تشنه نماند؟
    چرا امام حسین به اندازه ی 10 روز با خود آب نبرد که تشنه نشود؟

    جواب این است که ای معاند کوردل؛ مثلا خیال می کنی امام حسین چقدر باید با خودش آب می برد؟
    امام حسین هر چقدر هم که آب می برد یزیدیان صبر می کردند که آب تمام شود. اگر امام حسین به اندازه ی 10 روز آب می برد، یزیدیان روز یازدهم او را می کشتند. اگر به اندازه ی یازده روز آب می برد، او را روز دوازدهم می کشتند. مگر این که تمام آب های دنیا را با خود ببرد.

    وانگهی چه در خیال شما می گذرد؟ کمی عاقلانه فکر کنید.
    امام حسین می دانست کشته می شود. از کجا می دانست؟ معلوم است. نیازی هم به علم غیب ندارد. یزید گفته بود که یا امام حسین باید بیعت کند یا کشته شود.
    امام حسین نمی خواست بیعت کند. پس بدیهی بود که کشته می شود. ساده است. نیاز به علم غیب ندارد. گرچه امام از جانب خدا از برخی مسایل غیبی هم آگاهی داشت.
    چرا امام حسین فرار نکرد یا از راه دیگری جان خود را حفظ نکرد در حالی که می توانست؟
    زیرا فرار کردن در شان امام نیست و موجب ذلت است. امام مردانه به میدان رفت زیرا می خواست یزیدیان را هدایت کند.
    امام هدایت گر است. وقتی هم که به میدان رفت رفت که هدایت کند. امام موظف است اسلام را حفظ کند نه جان خود را. اسلام از جان امام مهم تر بود. وگرنه امام جان خود را فدای اسلام و دین خدا نمی کرد.
    امام در جنگ مرتبا موعظه می کرد. که بعضی هم هدایت شدند. مثل حر ریاحی که تحت تاثیر مواعظ امام قرار گرفت و هدایت شد. بقیه هم که هدایت نشدند به خاطر این بود که کور دل بودند. مثل برخی از سنی ها. بعلاوه تا امام شروع به صحبت می کرد، یزیدیان شلوغ می کردند و صوت و کف می زدند که صدای امام نرسد.

    چرا امام در لحظه ی مرگ گفت “هل من ناصر ینصرنی” ؟ (آیا کسی هست که مرا یاری کند؟)
    در حای که می دانست که همه ی افرادی که در مقابل وی هستند دشمن اویند.

    جواب این است که امام نرفته بود به میدان جنگ تا از جان خودش محافظت کند. رفته بود آن جا تا به وظیفه ی امامت خودش عمل کند و مردم را هدایت کند. گفت هل من ناصر ینصرنی تا بلکه یکی از دشمنان آگاه شود و هدایت شود. بلکه کسی غیرتش به جوش بیاید که دارند فرزند رسول خدا را می کشند.
    ولی کسی غیرت نداشت. امام فقط با این جمله حجت را تمام کرد.
    وگرنه که می توانست با قدرتی که داشت از خود دفاع کند. اما هدایت کردن، تمام کردن حجت بر کفار مهم تر از جان امام بود.
    همه ی پیامبران و امامان آمدند تا مردم را هدایت کنند. نیامدند تا جان خود را حفظ کنند.
    به خاطر همین هم بود که مامور بودند به طریق عادی عمل کنند و از قدرت ماورایی خود استفاده نکنند.
    شما قبول ندارید که امام می تواند معجزه کند. اما قبول دارید که پیامبران می توانستند معجزه کنند.
    پس بگئیید ببینم که چگونه شد که برخی پیامبران توسط قوم خود به شهادت رسیدند؟ چرا معجزه نکردند که زنده بمانند.
    صد البته چون موظف به سکوت بودند و هدایت مردم
    امام هم که جانشین پیغمبر است همچنین است
    خدا حق جویان را هدایت کند.

    در پاسخ به: Reply To: سگ مهدی هم پیدا شد !!!! #3104

    blackblock
    کاربر
    با تمام این اوصاف این به هیچ وجه دلیل نمی شود.
    البته من خودم کسانی را دیده ام که خودشان را سگ می دانند و صدای سگ هم در می آورند. اما مسلما آن ها جاهل هستند.
    این هیچ ربطی به مذهب شیعه ندارد.
    بدون شک در بین مردم همواره انسان های جاهل و دیوانه وجود دارد. و ربطی هم به مذهب افراد ندارد.
    نمی توانید انکار کنید که از بین اهل سنت هم بعضی ها ممکن است احمق باشند و کار های عجیب انجام دهند.
    پس می بینید که اگر کسی دیوانه بود و خودش را سگ می دانست، شما اگر عاقل باشید نباید به کل مردم تعمیم دهید.
    من این را گفتم تا خواننده ی ساده لوح گمان نکند که همه ی شیعیان خود را سگ مهدی می دانند. هیچ شیعه ی معمولی و سالمی چنین ادعایی نمی کند. مگر این که مشکلاتی در ناحیه ی مغز و اعصاب داشته باشد. در این مورد شک نکنید.
    بعضی ها هم فقط به منظور وفا دار بودن خود را سگ می نامند. البته این اشکالی ندارد. ولی بهتر است انجام نشود تا بهانه دست دشمنان نیفتد.
در حال نمایش 5 نوشته (از کل 5)