پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4518شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4521سلام دوباره اماپاسخ اولی الامر؛
اگر ملا حضه بفرمائید خداوند متعال اطاعت خود و اطاعت رسولش را بر اطاعت اولی الامر مقدم داشته و علاوه بر این، فعل امر “اطیعوا” را درباره خود و پیامبرش تکرار فرموده ولی درباره “اولی الامر” به عطف آن به اطاعت از رسول اکتفا نموده است.
این کار نه از آن روست که نعوذبالله خداوند از تکرار فعال “اطیعوا” خسته شده یا فراموش کرده، بلکه بدان منظور فعل مذکور را 3 بار تکرار نفرموده تا به تفاوت مراتب اطاعت از “اولی الامر” نسبت به دو مطاع قبل اشاره نماید و الا اگر عدم تکرار فعل امر، به منظورا جتناب از تکرار لفظ “اطیعوا” می بود، می بایست بار دوم هم آن را تکرار نکند و با ذکر اولین فعل امر، بقیه را با “واو عطف” به هم پیوند دهد تا مبتلا به تکرار نشود ؛پس آیه از تکرار اجتناب نداشته بلکه سبب عدم ذکر “اطیعوا” قبل از “اولی الامر” آن است که برساند اطاعت از “اولی الامر” تابعی از اطاعت خدا و رسول خدا است و خود اطاعتی مستقل و همطراز اطاعت از دو مطاع قبلی نیست و در سایه اطاعت از خدا و رسول و در محدوده آن قرار دارد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4522سلام دوباره اماپاسخ اولی الامر؛
اگر ملا حضه بفرمائید خداوند متعال اطاعت خود و اطاعت رسولش را بر اطاعت اولی الامر مقدم داشته و علاوه بر این، فعل امر “اطیعوا” را درباره خود و پیامبرش تکرار فرموده ولی درباره “اولی الامر” به عطف آن به اطاعت از رسول اکتفا نموده است.
این کار نه از آن روست که نعوذبالله خداوند از تکرار فعال “اطیعوا” خسته شده یا فراموش کرده، بلکه بدان منظور فعل مذکور را 3 بار تکرار نفرموده تا به تفاوت مراتب اطاعت از “اولی الامر” نسبت به دو مطاع قبل اشاره نماید و الا اگر عدم تکرار فعل امر، به منظورا جتناب از تکرار لفظ “اطیعوا” می بود، می بایست بار دوم هم آن را تکرار نکند و با ذکر اولین فعل امر، بقیه را با “واو عطف” به هم پیوند دهد تا مبتلا به تکرار نشود ؛پس آیه از تکرار اجتناب نداشته بلکه سبب عدم ذکر “اطیعوا” قبل از “اولی الامر” آن است که برساند اطاعت از “اولی الامر” تابعی از اطاعت خدا و رسول خدا است و خود اطاعتی مستقل و همطراز اطاعت از دو مطاع قبلی نیست و در سایه اطاعت از خدا و رسول و در محدوده آن قرار دارد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4523به عبارت دیگر، چون اطاعت از رسول خدا را از حیث حرمت تنازع، عین اطاعت از خدا می داند و فرموده “هر که پیامبر را اطاعتکند به راستی خدا را اطاعت کرده است” لذا برای رسول خود فعل “اطیعوا را تکرار کرده ولی چون اطاعت “اولی الامر” را قابل تنازع می داند، از ذکر فعل”اطیعوا” اجتناب می کند و الااگر “اولی الامر” معصوم بودند و اطاعت از ایشان مانند اطاعت از رسول می بود، تنازع با آنان معنی نداشت زیرا پیامبر در امر و نهی قایل تنازع نیست چنانکه فرمود” هیچ مرد و زن مومنی را نرسد که چون خدا و رسولش به امری فرمان دهند،برای آنان در کارشان اختیاری باشد و هرکه خدا و رسولش را نافرمانی کند به راستی که آشکارا گمراه شده است”
بدین ترتیب میتوان فهمید که اگر امری از جانب “اولی الامر” مغایر اطاعت خدا و رسول باشد، اجرایش لازم نخواهد بود، زیرا مستلزم تناقض است که خدا از یک سو از عصیان نهی فرماید و از سوی دیگر به اطاعت از فرمان مخالف امر الهی فرمان دهد و تناقض از خداوند حکیم علیم محتمل نیست.
اطاعت از “اولی الامر” تابع اطاعت خدا و رسول و در طول آن است علاوه بر این در آیات دیگر مطلقا از اطاعت کسانی که عملشان بر خلاف رضای خداست، نهی شده استشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4524طبعا اگر “اولی الامر” همچون آنان عمل کنند، اطاعت از آنها نیز مشمول نهی مطلق آیات مذکور خواهد بود؛قید دیگر اطاعت از “اولی الامر” کلمه “منکم” است.یعنی “اولی الامر” باید از مومنینکه مخاطب آیه به شمار می روند، باشد زیرا آیه با “یا ایها الذین آمنوا” آغاز شده است و البته پرواضح است که مومنین، غیر از منافقین و اهل کتاب و کفارند و در بسیاری از آیات قرآن وصف ایشان آمده است و با توجه به آیات مذکور معلوم می شودنباید از هر فاسق و فاجری اطاعت کرد و یا ولایت امر را به ایشان سپرد و چنین کسانی از مقصود آیه خارج اند.
از اینها مهمتر اینکه خداوند منان معنای “منکم” را صریحا بیان نموده و فرموده:”الذین آمنوا…و هاجروا و جاهدو.ا معکم و فاولئک منکم=کسانی که ایمان آوردند…و هجرت کردند و همراه شما جهاد کردند، آنان از شما مومنان اند”)الانفاقل/75(
پس منافقین و اهل کتاب و کفار از مومنان نیستند بلکه کسی می تواند “ولی امر” شود که مومن و مجاهد باشد.
در ذیل آیه نیز قید “فان تنازعتم=اگر نزاع و اختلاف کردید” آمده است که اثبات می کند امکان اختلاف وتنازع با “اولی الامر” منتفی نیستو در اینمورد برای حل اختلاف و تنازع با “اولی الامر” بهکتاب خدا و سنتغیر مفرقه پیامبر رجوع شود. از این رو آیه نفرمودد؛که اختلاف را به “اولی الامر” برگردانید و یا با او تنازع نکنید در حالیکه اگر مصداق “اولی الامر” امام معصوم و محدث و منصوب من عند الله بودو تنازع با او همچن تنازع با پیامبر)ص( کفر و حرام بود.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4525بدین ترتیب “اولی الامر” خود مانند سایر مومنین داخل در مخاطبین “ان تنازعتم” بوده و بر خلاف خدا و رسول خدا، مرجع حل اختلاف نیستند.
کلمه “اولی الامر” یک بار دیگر در آیه 83 سوره نساء تکرار شده و فرموده: “و چون ایشان را خبری از ایمنی و یا ترس و )نا امنی( برسد، آن را نشر و پخش می کنند و حال آنکه اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خویش بازگردانند)و آنان را اگاه سازند( کسانی از انان که توان در حقیقت )ماجرا( را دارند، آن را خواهند دانست”در این آیه خداوند از کسانی که اخبار هراس انگیز یا موجب آرامش و اطمینان را قبل از مراجعه به”اولی الامر”)به صیغه جمع(پخش و نشر کرده اند، مذمت فرموده است.پس معلوم می شود که در زمان رسول خدا)ص( بیش از یک نفر مصداق “اولی الامر” بوده اند و “اولی الامر” زمان آن حضرت، همان منصوبین از جانب پیامبر)ص( به مناصب مختلف و فرمانداران کشوری و لشکری می باشند که البته معصوم نبوده، بلکه قابل عزل نیز بوده اند،در حالیکه معصوم قابل عزل نیست.
دلیل دیگری که اثبات می کند منظور از “اولی الامر” ائمه اثنی عشر نیستند، آن است که در زمان نزول آیه جز حضرت علی)ع( مصداق دیگری نداشته، در حالیکه خطاب آیه و اسم جمع “اولی” لااقل باید مومنین زمان رسول خدا را شامل گردد و ایشان در شمول آیه، نسبت به سایرین حق تقدم دارند و اگر مشمول چنین خطایی نباشند،شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4526خطاب به ایشان لغو خواهد بود؛لاجرم مخاطب لفظ “منکم” همان مومنین معاصر پیامبر بوده اند که مامور بودند از “اولی الامر”)به صیغه جمع( خودشان در صورت عدم تخطی از کتاب و سنت اطاعت کنند و طبعا “اولی الامر” یک تن و یا ائمه آینده ناموجود در زمان خطاب و یا علماء و سلاطین پس از رسول اکرم)ص(نمی تواند بود و باید در زمان نزول آیه، اولی الامری از خود مومنین، موجود باشد که آنان جز همان اولیای امور و فرمانداران کشوری و لشکری نیستند.
با توجه به مطالب بالا مخاطب “تنازعتم” و “فردوه” نیز در درجه اول، مومنین و اولی الامر زمان پیامبر بوده اند و اولی الامر از خطاب آیه خارج نبوده اند، به دلیل آنکه لفظ “اولی الامر” در مقطع آیه پس از رسول ذکر نشده و چنانچه ایشان مشمول خطاب “تنازعتم” و “ردوا” نبودند، آیه قطعا می فرمود: “فردوه الی الله و الرسول و اولی الامر” و آنها را نیز مرجع حل اختلاف قرار می داد و همین عدم ذکر ایشان، دلیل آن است که معصوم نیستند؛به هنگام نزول آیه نیز، هیچ یک از ائمه اثنی عشری به عنوان مرجع واجب الاطاعه در جمیع شوون دین و دنیا برای مسلمین، شناخته نبودند و بعدها نیز به گواهی تاریخ، امارت و حکومت در اختیارشان قرار نگرفت و حتی پس از پیامبر)ص( نیز مسلمانان بالاترین مقام بلاد اسلام یعنی خلیفه از جمله خلفای راشدین را مقامی مطلقا واجب الطاعه و تنازع ناپذیر و فوق مرتبه جوابگویی به مردم نمی دانستند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4527مشکل دیگر آن است که چنانچه مقصود از “اولی الامر” را ائمه معصومین دوازده گانه بدانیم در نتیجه آیه شریفه قرآن پس از امام حسن عسکری)ع( صرف نظر از اینکه آن بزرگوار و اجدادش به جز حضرت علی حکومت و امارت نداشتند تا ظهور و قیام امام دوازدهم، بلاموضوع خواهد شد!!
در این صورت می پرسیم تا زمان ظهور امام، تکلیف ما با این آیه چیست؟؟
و به چه دلیل باید از اوامر کسی غیر از دوازده تن مذکور، اطاعت کرد؟
علاوه بر این می پرسیم آیا فرمانداران کشوری و لشکری زمان رسول خدا)ص( در صورت عدم تخطی از کتاب و سنت واجب الطاعه بودند یا خیر؟
اگر مسلمین عصر پیامبر اطاعت از فرمانداران خود را واجب نمی دانستند آيا هرج و مرج ایجاد می شد یا خیر؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ دوم به مقاله” شبهه شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت” #4528و چنانچه بگوییم اطاعت از آنها واجب بود؛یا خیر؟
و چنانچه بگوییم اطاعت از آنها واجب بود می پرسیم به چه عنوان غیر از “ولی امر” و “والی” بودن از آنها اطاعت می شد؟
آیا مردم آنها را معصوم و قولشان را حجت و مرجع حل اختلاف می دانستند؟؟
بعضي ها هم خيال كرده اند كه اين امر منظور امر دين است!!در صورتيكه اگر چنين بود اختلاف با ولي امر حرام مي شود! همانطور كه مي بينيم خداوند فرموده وامر هم شوري…وشاورهم في الامر…اين امر امر دين نيست كه در امردين شوراي لازم نيست بلكه اطاعت محض است! پس بنابراين امر امرغير دين بوده وهمانطور كه در ادامه آيات خداوند درباره جنگ موته فرموده فرمانداران لشگري كه از جانب پيامبر امر داشته اند را بايد اطاعت مي كردندآن هم در چارچوب كتاب الله وسنت رسول الله! چرا كه در صورت اختلاف با هم مرجع را خداوند آن دو معرفي فرموده… وسلامشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #4529السلام عليكمتا اين مرحله متوجه شده ام كه بسيارى از دوستان محترم شيعه قبول كردن اينكه نسبت به اهل بيت رسول الله ، شموليت واسع دارد را قبول دارند.و اين عجيب نيست زيرا قرآن شاهد است كه اهليت در جاهايى از قرآن به همراه تبعيت آمده است بمانند فرزند نوح كه بخاطر عدم تبعيت از او از اهليت نوح عليه السلام خارج شد.و يا زن لوط كه استثناءً از اهل لوط اخراج شد .و اين مثالها با وجود اين ،نشان دهنده ى اينست كه هميشه زن و فرزند ، اهل مرد هستند و فقط در صورت استثناء و علت و سبب آن مى توان اين امر را نقض كرد.مثلاً در باره ى رسول الله ، فقط طلاق دادن زنى از زنانش حكم اخراج آن زن از اهليت او مى شد .زيرا در شريعت اسلام زن كافر نمى بايد در عصمت مرد مسلم باشد .یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍفَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِلَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّوَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِوَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ) سورة الممتحنة – الآية 10(زنان كافر را نزد خود نگه نداريد …و ابوبكر رضي الله عنه بعد از نزول اين آيه ، زن مشركه اى داشت كه او را طلاق داد.بارها من اين سؤالها را از تشيع كرده ام و اثرى از جواب آن نديدم كه آيا اصول و احكام دين را بايستى از آيات محكمات استنباط كرد يا از آيات متشابهات؟و آيا اين آيه ى تطهير از آيات محكمات است يا متشابهات ؟ با دليل .و آيا آيه ى تطهير ، از كجا بنام آيه ى تطهير ناميده ايد؟غير از اينست كه آيه براى تطهير سبب و مسبباتى ذكر كرده است كه آنهم اوامر و نواهى خداوند به مخاطبان آيه؟و تطهير اهل البيت نتيجه ى نهايى التزام آنان به اسباب تطهير ) اوامر الهى ( مى بوده است.البته بستن ديده از حقايق آسان است اما نمى توان ديده ى همه ى مردمان را بست!اين آيه ى تطهير از آيات واضح و محكم است كه شبهه اى بر آن نيست و نمونه ى اين آيه در قرآن وجود دارد كه برادر محترم مقدم در مناظره ى قبلى با عنوانى زيبا آنرا بدينصورت شرح دادشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: یک سوال فوق العاده ساده از برادران اهل سنت #4530: الحمدلله كه شيعه با ساره دشمن نيست !الله تعالى خطاب به ساره زن ابراهيم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:قَالُواْ أَتَعْجَبِينَمِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُعَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِإِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ)-سورة هود – الآية ۷۳(در اينجا شكى نيست كه مخاطب فقط و فقطيك زناست زيرافعل مخاطب مؤنث)أتعجبين( حتى روى به يك نفر دارد و نه جمع است و نه مذكر !و در ادامه بصورت اهل البيت مورد رحمت و بركات خداوندى وصف شده است.و اين عين شبیه کامل همان آيه ى تطهير است :وَ قَرْنَفِي بُيُوتِكُنَّوَلَا تَبَرَّجْنَتَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَالصَّلَاةَ وَآتِينَالزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَعَنكُمُالرِّجْسَأَهْلَ الْبَيْتِوَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا )33(شبهه اى كه علماى نامخلص شيعه مى خواهند رواج دهند اينست كه خطاب اهل البيت خطابى ست مذكر و زنان مؤنث هستند! !و اين حقيقت را به زشتى انكار مى كنند كه اهل البيت يك واژه ايست كه هميشه بصورت جمع مذكر مى آيد و اين حقيقتى ست قرآنى و ما بخاطر داشتن دلايل قرآنى حتى محتاج به ذكر دليل ديگر نيز نبوديم!و اينكه رسول الله اهل داشته اند به بشريت ايشان مربوطست كه ازدواج ايشان با زنان مورد شك احدى نيست . و اما شموليت و وسيع ساختن نسبت اهليت به ايشان ، امرى ست معنوى كه نشاندهنده ى نزديك بودن مؤمنان به ايشان است .همانطور كه خداوند در باره ى أبينا نبى الله ابراهيم عليه و على نبينا الصلاة و السلام فرموده است:رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّيوَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) سورة ابراهيم – الآية 36(ولى آيا اين نوع شموليت اهليت به أبينا ابراهيم عليه الصلاة و السلام) …ملة أبيكم إبراهيم ..سورة الحج – آيه ۷۸(، نفى اهليت زنان ايشان به ابراهيم عليه و على نبينا الصلاة و السلام است؟ اما اگرباز پافشاری کنیدجواب بدیدکه چرا زن لوط یاپسرحضرت نوح (ع)چراشامل اهل البیت انان نشدن اما زن ابراهیم وارداهل بیت او شد؟بصورت واضع توضیح بدیدکه ایازن جزواهلبیت نیست واگرنیست چرازن ابراهیم (ع)جزو اهل بیت او شداما اگرهست به صورت مختصربگیدچه جیزی باعث ان میشود زن وارداهل بیت بشه البته زنان بیامبر( ص) وسلامشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ در پاسخ به: Reply To: پاسخ به مقاله”چند سوال از علمای شیعه در مورد آیه تطهیر” #4532اول جواب شما درباره ی تحریف قرآن:شما با این آیه جواب خود را داده اید.اگر قرآن به طور آشکار از اهل بیت سخن می گفت به طور قطع دشمنان اهل بیت سعی در تحریف آن می کردند.همان طور که در دوران حکومت معاویه از نقل حدیث جلوگیری می کردند به خصوص احادیثی که در مورد اهل بیت بود.
پاسخ_اسلام دوست عزیزماگفت(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ما قرآن را نازل کرديم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم!l)حجر/9()بازتو بابیشرمی می گفتی حدیث اینجوری اون حدیث اینجوری عزیزمن سایت اسلام تکس منبراخوندهانیست که تو هرچرتی دلت بخوادبگی مارا روشن کن چرا اسم اهل البیت نیامده توقران امابرعکس اسم زنان اول ایه است با یک نخودعقل پی میبریم خدامیگوید(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ما قرآن را نازل کرديم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم!l)حجر/9()توگفتی إ امیرمعاویه رض منکرنقل حدیث درباره اهل البیت شده این سخن شما قدرت امیرمعاویه رابالابردوقدرت خداراپایین ؛
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ما قرآن را نازل کرديم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنيم!l)حجر/9(
شما چند راه بيشتر نداري:
این سخن خدابهوده است به نظرتونديگر اينكه ان چيزي كه به پيغمبر )ص( نازل شده و آيه ميگويد آنرا برسان در خود قرآن هست، با اين مقدمه ابتدا آيات 66 و 67 و 68 را ترجمه مي نمائيم و بعد به توضيح آيه 67 مي پردازيم: ” و اگر آنان، تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده ) قرآن( برپا دارند، از آسمان و زمين، روزى خواهند خورد; جمعى از آنها، معتدل و ميانهرو هستند، ولى بيشترشان اعمال بدى انجام مىدهند. )66(اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملا )به مردم( برسان و اگر نكنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از )خطرات احتمالى( مردم، نگاه مىدارد; و خداوند، جمعيت كافران )لجوج( را هدايت نمىكند. )67(اى اهل كتاب! شما هيچ آيين صحيحى نداريد، مگر اينكه تورات و انجيل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا داريد. ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، )نه تنها مايه بيدارى آنها نمىگردد،بلكه( بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مىافزايد. بنابر اين، از اين قوم كافر، )و مخالفت آنها،( غمگين مباش! )68(…و اگر اهل كتاب به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل مي كردند، قطعا از بالاي سرشان )نعمتهاي آسماني( و از زير پاهايشان )نعمتهاي زميني( برخوردار مي شدند، از ميان آنان گروهي ميانه رو هستند و بسياري از ايشان بد رفتارند .آیه 66.اي پيامبر آنچه را از جانب پروردگارت به سوي تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكني پيامش را نرسانده اي و خدا تو را از )گزند( مردم نگاه مي دارد. همانا خداوند گروه كافران را هدايت نمي كند. آیه 67 .بگو اي اهل كتاب تا هنگاميكه به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارتان به سوي شما نازل شده است عمل نكرده ايد بر هيچ )آئين حقي( نيستيد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوي تو نازل شده بر طغيان و سركشي بسياري از انان خواهد افزود پس بر گروه كافران اندوه مخور. آیه 68“بگو اي اهل كتاب تا هنگاميكه به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارتان به سوي شما نازل شده عمل نكنيد بر هيچ)آئين حقي( نيستيد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوي تو نازل شده بر طغيان و كفر بسياري از آنان خواهد افزود، پس بر گروه كافران اندوه مخور68 اي پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده )آيه 68( ابلاغ كن و اگر نكني پيامش را نرسانده اي و خدا تو را از گزند مردم نگه مي دارد.همانا خداوند گروه كافران را هدايت نمي كند67“
در آخر آيه 68 مشاهده مي نمائيم كه مي فرمايد: ” بر گروه كافران اندوه مخور“ و در اخر آيه ۶۷ مشاهده مي نمائيم كه ميفرمايد: ” خداوند گروه كافران را هدايت نمي كند“ و اين ميرساند كه اين 2 آيه در ارتباط با هم هستند. ببينيد چگونه آيات قرآن يكديگر را تفسير مي كنند. اصلا آنچه كه خدا به پيغمبر وحي نموده و فرموده آنرا برسان بايد در خود قرآن باشد، آنطور نبوده كه خداوند چيزي به پيامبر وحي كند و بگويد آنرا در قرآن ننويسند ولي خودت آنرا به مردم برسان و نترس و خدا تو را از گزند كفار حفظ مي كند. اگر اينگونه باشد آيا اين سوال مطرح نمي شود كه چرا خدا خودش آن پيام را در قرآن نياورده است؟اگر آيه 67 درباره خلافت علي بود يقينا خداوند آنرا بيان مي نمود تا همه وظيفه خود را بدانند ولي نه تنها در قرآن اماماني از سوي خدا بعد از رسول اكرم )ص( براي هدايت مردم معرفي نشده اند بلكه ايمان به امامت نيز در قران وجود ندارد.
یا الله۱. غالیان؛ كاوشی در جریانها و برآیندها تا پایان صده سوم، نعمت الله صفری فروشانی، مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی چاپ اوّل ، 1378.۲. دانشنامه امام علی ؛ غلو، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ج،۳ چاپ اوّل۱۳۸۰،اثبات غلو شیعه1:در كتاب مع الخطيب في خطوط العريضة از شيخ انصاري ص 18 نيزآمده است كه شيعيان معتقدند: ولايت علي كفاره گناهان و دشمني با وي زايل كننده نيكيهاست .در مقدمه تفسير البرهان و در جلد چهارم همين كتاب ص 226 چنين آمده است :خداوند فرمود علي حجت من بر تمام بندگانم و نور و امين من بر علم من است .خداوند آسمانها و زمين را از نور پيامبر صلی الله علیه وسلم و عرش و كرسي را ازنور علي آفريد.در كتاب رجال الكشي ص 184 از قول حضرت علي رضی الله عنه آمده است غيرواقعي وقابل پذيرش است . در آنجا به ايشان نسبت داده مي شود كه گفته است :من وجه الله و جنب الله هستم ، من اول و آخر وظاهر و باطن هستم ، من وارث زمين وراه خدا هستم .اهل سنت از غلو مسيحيان كه در ابتدا بسيار نبود و بعدها آنرا تا بدان حد رساندند؛كه بجاي عبادت خداوند پيامبرشان عيسي مسيح را عبادت مي كردند، عبرت آموخته اند . اهل سنت به وصيت پيامبرشان عمل مي كنند كه فرمود: »اذكركم اللهفي اهل بيتي« . در مورد اهل بيت من از خدا نظر بگيريد._______________________________________ -
نویسندهنوشته ها
؛پاسخ ولا درغگو کم حافظه است تو تناقض خودگیرکردین نمخوام مثل جناب زمین واسمون یک جابیارم باپراکنده گوی درباره بعیت حضرت ابوبکروحضرت علی یک سرچ بزنی که اخوندهات چی گفتن تااصل کار دستت بیاد درباره بعیت با ابوبکرخیلی تواین سایت توضیح داده شده به خودت یه جرائت بده سرچ کن ابوبکربا اکثریت بیعت انتخاب شدحداقل حداقل به زعم شمافرض کنیم یک نفرباابوبکربعیت کرده اونم بادستش نه توخیال خلاصه توبگو اصلا امام زمانت نمازشب مخواند یا نه اگه مخواندچجوری منتظرجوابتم