یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!!

Home انجمن ها گفتگوی ازاد یک سوال بسیاربسیار ساده ازبرادران اهل سنت؟!!!!!

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  خالد35 در 9 سال، 6 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 32)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1811

    خالد35
    کاربر
    آقا شما که اهل سنت هستید پس باید ریشه تمام افعالتان به سنت برگردد بنا بر این طبق کدام سنت قطعی از خلفای راشدین پیروی می کنید ؟!!!!
    #6917

    mojahed.din
    کاربر
    چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی

    ‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً (نساء 59)

    ‏ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! از خدا و از پيغمبر اطاعت كنيد ، و از كارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداري نمائيد و اگر در چيزي اختلاف داشتيد آن را به خدا و پيغمبر او برگردانيد اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد . اين كار براي شما بهتر و خوش فرجام‌تر است .

    جناب کذاب 35 از این شیرین کاری ها باز انجام بده چون مایه و اسباب شادی جوانان اهل سنت شده ای. واقعا دلقک شیرینی هستی.‏‏

    #6939

    خالد35
    کاربر
    حاضر جوابی همیشه دلالت بر علم نمی کند خوب در جواب من از این سول بسیار ساده آ یه اولی الامر را آوردی خوب با توجه به این آیه انسان باید از سه نفر اطاعت ند از خدا از رسول خدا صلی الله علیه وآله واولی الامر حال این اولی الامر کیست که درکنار خدا ورسول خدا آمده واطاعت او اطاعت خدا وعصیان او عصیان خدا است ؟ واین چه ارتباطی به خلفا دارد ؟! یعنی باز سوالم را مطرح می کنم یعنی این که پیامبر در کدام حدیث صحیح السندی حتی بر طبق مبانی خودتان گفته است ابوبکر وعمر وعثمان اولی الامر شما هستند که با توجه به این آیه مصداق برای اولی الامر باشند واطاعت وعصیان آنها اطاعت وعصیان خداوند متعال باشد؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!منتظر جواب هستم
    #6956

    mojahed.din
    کاربر
    #6961

    خالد35
    کاربر
    گفتی:بهتر نیست فعلا بری مقدمات فقه و پایه های تفکر اسلام رو بخونی بعد بیای چون متاسفانه این قدم هایی که بر میداری بسیار بلنده پاره میشی ………………………………

    واقعا ادب شما تحسین برانگیزه آفرین به مکتبی که مانند تو را تربیت کرده باید آفرین گفت آیا واقعا از شما ملا تر ومودب تر که اولی ترین اصول اخلاقی رو در بحث نمی دانید نبود که بیاید واز روی فضل وادب جواب ما را بدهد باعث شرمساری وتاسف برای مکتب اهل سنت وپیروان آن است که امثال تو از آن دفاع می کنند این دفاع شما بدتر به نفع شیعیان تمام می شود چون نقطه آخر در هر مناظره وبحث عصبانیت وخروج از منطق طرف مقابل است بزرگوار اینجا محیط بحث بر سر توحید ونبوت وسنت و… است اینجا را با محیط فیس بوک و تویتر و….اشتباه نگیر اینجا اولین شرط ادب واحترام ورعایت حرمت این مکانی است که از آن می خواهی از اعتبار مکتب دینی خودت دفاع کنی پس با این افعال وگفتار آبروی مکتب خودت رو نبر………………….!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    با عین حال جواب : خوب من از معنی اولی الامر سوال نکردم که آن را برای من معنی کنی من گفتم در کدام روایت صحیح گفته شده ابوبکر وعمر وعثمان اولی الامر شما هستند؟!!!اگر روایت صحیحی دارید بفرمایید اگر هم ندارید سوال بعدی را مطرح کنم!!!!!!!!!

    #6968

    habib
    مشارکت کننده
    بنام خدا

    السلام علی عبادالله الصالحین

    وقتی که از فهم اطاعت مطلق و منحصر به الله سبحانه و تعالی عاجز باشیم و متوجه این صراحت امر و قول الله سبحانه و تعالی و ابلاغ صریح و اتم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و بر انحصار پرستش و اطاعت و عبادت تنها و تنها از الله متعال نباشیم،دچار چنین مغالطاتی می شویم.

    هر انسانی چون سایر مخلوقات من دون الله است و مکلف به اطاعت و عبودیت الله متعال.

    رتبه و فضیلت انسان و جن با توجه به نوع خلقتشان در گرو عمل اوست.

    حضرت حق در تبیین راه راست و هدایت بشر رسولانی به خاتمیت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم با معجزه بزرگ و جاویدان قرآن کریم فرستاده است.تا ندای توحید را به گوش ابنای بشر برساند و حجت را بر ایشان تمام کند و عواقب خیر و شر اعمال را بشارت و انذار دهد.

    رسولان با توجه به معصومیت و امانت در ابلاغ مطاعند چرا که جز فرمان الله متعال را نه گفته اند و نه حق بیان داشته اند و در این خصوص تضمین و توثیق موکد شده اند.

    اولی الامر از میان مردم و بر اساس شئونات و ظرفیت های غالب آنها بر امور اجتماعی حکومت می یابند و طبعا” اطاعت از ایشان اعتباری است و با اطاعت از الله و رسول تفاوت دارد.

    در صورت درک درست مفاهیم اطاعت مطلق الهی و پیام آوری امین وحی و حکومت اجتماعی اولی الامر به روشنی تصور باطل و بهتان عظیم مشرکانه اطاعت مطلق از اولی الامر منتفی است و قائلین به آن مشخصا” از دایره ایمان خارج می شوند.

    هیچ امری جز امر الله علی الاطلاق مطاع نیست و باقی امور تها در انطباق با امر الله عز و جل است که تبعیتش واجب است چون در اصل امر در واقع امر الهی است که متذکر باز گو می کند.و با توجه به امکان خطای انسانی اطاعت از اولی الامر مقید به انطباق است.

    #6969

    habib
    مشارکت کننده
    در مورد نحوه گزینش اولی الامر هم برخلاف تصور انحرافی و ابداعی مدعیان تشیع نصی از جانب الله تعیین نشده و تنها در مورد پیامبران است که انتصاب الهی مصرح است و تضمین در امانت ابلاغ شده است.و حاکمیت اولی الامر منبعث از شرایط اجتماعی و نظامات تابعه می باشد و جزئی از ضوابط و شئونات ادوار تاریخی است که با تحولات زمانی متناسب است و از این روی و چنین منظری چرایی و چگونگی تعیین دستگاه حاکمه در زمره حق و تکلیف معاصرین همان زمان قرار می گیرد و اساسا” نمی تواند معیاری متقن و ثابت در شرایط متفاوت باشد.

    به عبارتی دیگر اولی الامر از خود مردم در جهت انسجام تشکیلاتی بر اساس برآیند خرد جمعی هر اجتماعی معین می شود.

    در مورد تعیین خلفای راشد هم این قاعده کلی حاکم بوده که با توجه به شرایط متاثر از وجود یاران نزدیک رسول خاتم صلی الله علیه وآله وسلم از دوران ارزشمند حکومت اسلامی قلمداد می شود و جز دشمنان دین مبین اسلام همه منصفین از شاکله حاکمیت آن دوران طلایی به نیکی یاد می کنند.

    و السلام علی من اتبع الهدی

    #6971

    خالد35
    کاربر
    فرمودید:اولی الامر از میان مردم و بر اساس شئونات و ظرفیت های غالب آنها بر امور اجتماعی حکومت می یابند و طبعا” اطاعت از ایشان اعتباری است و با اطاعت از الله و رسول تفاوت دارد.

    با توجه به فرمایش شما اطاعت از اولی الامر اعتباری است وبنا براین در حد واندازه اطاعت از خدای متعال نیست یعنی او لی الامر یک حاکم اعتباری است که اطاعتی موقت واعتباری دارد وبه هیچ وجه در کنار اطاعت از خدای متعال قرار نمی گیرد این فرمایش شما خوب است ولی این آن اولی الامری نیست که در قرآن کریم آمده است اولی الامر قرآن کریم اطاعت از او وعصیان او همسنگ ودر رتبه اطاعت از خدا وعصیان خدا است وبا ان هیچ تفاوتی ندارد زیرا مقرون به همان آمده است خدای متعال همانطور که به اطاعت از خود دستور داده است به اطاعت از رسولش واولی الامر هم دستور داده است.

    و از این روی و چنین منظری چرایی و چگونگی تعیین دستگاه حاکمه در زمره حق و تکلیف معاصرین همان زمان قرار می گیرد و اساسا” نمی تواند معیاری متقن و ثابت در شرایط متفاوت باشد.

    از این گفته شمت نتیجه می گیریم که : اولا حکومت حق وتکلیف معاصرین آن است بنا براین اطاعت از آن وپیروی کردن از آن هم فقط بر عهده معاصرین ازآن می باشد ودیگران هیچ تکلیفی نسبت به آن ندارند بنابراین شما بزرگواران اهل سنت چرا بعد از 1400سال از گذشتن از خلافت خلفا هنوز داعیه پیروی از ایشان را دارید وعلاوه بر سنت رسو ل خدا صلی الله علیه وآله سنت شیخین را هم معیار قرار می دهید.

    ثانیا گفتید که خلافت ابی بکر امری اعتباری بوده است وبر اساس قرار داد مسلمانان آن زمان خوب از کجا معلوم این قرار داد درست بوده وصحت داشته است؟! مگر هر جامعه ای هر آنچه را قرار داد کند درست است؟! ومگر نمی توانست بهتر از ابی بکر از میان اصحاب کسی به خلافت برسد؟!!

    ثالثا فرمودید معیار ثابتی ندارد اینکه اولی الامر تعیین شود نتیجه می گیریم که هیچ معیاری ندارد یعنی هر جور که یک شخص به حکومت رسید می شود اولی الامر واطاعت از او واجب است ومثلا هیتلر هم اولی الامر است وباید از او اطاعت نمود؟!!!

    #6972

    mojahed.din
    کاربر
    جناب کذاب 35 قطعا قدم هایی که داری بر میداری فشار های شدید بر شما میگذارد پس بهتر است به جای بحث هایی که در سطح سواد شما نیست به امور ساده تر بپردازید.

    مطالبی که مینویسی تنها نشان دهنده جمود فکری و عمق جهالت شما به اسلام و خشکه مذهبی و تعصب افراطی شما میباشد و این نادانی شما مشکل ما نیست لطفا قبل از شرکت در بحث های اسلامی با آمادگی کامل و مطالعه دقیق شرکت کنید ( تا حد اقل خودت بدانی که چه میگویی)

    مطالب شما مرغ پخته را به خنده وا میدارد.

    من سوالت را متوجه خودت کردم.

    طبق کدام سنت قطعیه به خامنه ای میگویید ولی امر مسلمین؟ لطفا آدرس و سند آن را اینجا بنویس.

    نوشته ای: شما بزرگواران اهل سنت چرا بعد از 1400سال از گذشتن از خلافت خلفا هنوز داعیه پیروی از ایشان را دارید وعلاوه بر سنت رسو ل خدا صلی الله علیه وآله سنت شیخین را هم معیار قرار می دهید.

    پاسخ:

    همین سوالو از خودت بپرس بنا بر کدام دلیل و سنت قطعیه از امامانی که 1400 سال است مرده اند پیروی میکنید؟

    آیا موقع نوشتن فکر هم میکنی؟ یا هرچه به ذهنت رسید را می نویسی؟

    نوشته ای:ثانیا گفتید که خلافت ابی بکر امری اعتباری بوده است وبر اساس قرار داد مسلمانان آن زمان خوب از کجا معلوم این قرار داد درست بوده وصحت داشته است؟!

    پاسخ: جناب کذاب 35 عزیز شما از کجا میدونی که صحت نداشته است؟ میخواهی بحث را بر سر امامت بکشانی؟ پس چرا میترسی و صریح سوالت را نمی بپرسی؟ از ترس رسوا شدن مجدد؟

    #6974

    mojahed.din
    کاربر
    عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ الإِمَامَ فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ عَصَى الإِمَامَ، فَقَدْ عَصَانِي» .

    حَدِيثٌ مُتَّفَقٌ عَلَى صِحَّتِهِ

    ابوهریره میگوید رسول خدا فرمود هر کس از من اطاعت کند پس از الله اطاعت کرده است و و هر کس از امام اطاعت کند از من اطاعت کرده است و هر کس نا فرمانی من را بکند پس نافرمانی الله را کرده است و هر کس نافرمانی امام را بکند نافرمانی من را کرده است

    ، عَنْ أَنَسٍ، أَنّ النَّبيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ لأَبِي ذَرٍّ: «اسْمَعْ وَأَطِعْ وَلَوْ لِعَبْدٍ حَبَشِيٍّ كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ» .

    هَذَا حَدِيثٌ مُتَّفَقٌ عَلَى صِحَّتِهِ، أَخْرَجَهُ مُحَمَّدٌ، عَنْ مُسَدَّدٍ، عَنْ يَحْيَى، عَنْ شُعْبَةَ، وَأَخْرَجَهُ مُسْلِمٌ مِنْ طَرِيقِ أَبِي ذَرٍّ، قَالَ: أَوْصَانِي خَلِيلِي أَنْ أَسْمَعَ وَأُطِيعَ وَإِنْ كَانَ عَبْدًا مُجَدَّعَ الأَطْرَافِ

    انس میگوید رسول خدا به ابی ذر فرمود: گوش کن و اطاعت کن اگر هم برای یک عبد حبشی با سر پر مو باشد.

    وَرُوِيَ عَنْ يَحْيَى بْنِ حُصَيْنٍ، عَنْ جَدَّتِهِ أُمِّ الْحُصَيْنِ، أَنَّهَا سَمِعَتْ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَخْطُبُ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ، وَهُوَ يَقُولُ: «وَلَوِ اسْتُعْمِلَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ يَقُودُكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ اسْمَعُوا لَهُ وَأَطِيعُوا» .

    ام الحصین میگوید شنیدم رسول خدا در حجه الوداع خطبه داد و فرمود اگر عبدی بر شما حكمران شد و با کتاب خدا بر شما حکم راند از او حرف شنوی و اطاعت داشته باشید

    عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ النَّبيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «السَّمْعُ وَالطَّاعَةُ عَلَى الْمَرْءِ المُسْلِمِ فِيمَا أَحَبَّ وَكَرِهَ مَا لَمْ يُؤْمَرْ بِمَعْصِيةٍ، فَإِذَا أُمِرَ بِمَعْصِيةٍ، فَلا سَمْعَ وَلا طَاعَةَ» .

    هَذَا حَدِيثٌ مُتَّفَقٌ عَلَى صِحَّتِهِ، أَخْرَجَهُ مُسْلِمٌ عَنْ قُتَيْبَةَ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ لَيْثٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ

    عبد الله از رسول خدا روایت میکند که فرمود سمع و طاعه برمرد مسلمان در آنچه دوست دارد و ندارد مادامی که به معصیت امر نکند پس هرگاه به معصیت امر کرد پس نه سمعی است و نه طاعتی

    #6978

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    من یک سوال کوتاه دارم؛ نقش واو قبل از اولی الامر چیست؟ و اولی الامر منکم.

    یه نکته کوتاه هم دارم؛

    چون ام المومنین از اصحاب است و اصحاب عادل هستند و بایهم اقتدیتم اهتدیتم هم هست، این آقا که تخصص در پاره شدن دارد(توسط اره تکفیر) به ام المومنین و پدر ایشان اقتدا کرده و در نتیجه هدایت شده.

    …..فَأَرْسَلْنَ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ فَأَتَتْهُ فَأَغْلَظَتْ وَقَالَتْ إِنَّ نِسَاءَكَ يَنْشُدْنَكَ اللَّهَ الْعَدْلَ فِي بِنْتِ ابْنِ أَبِي قُحَافَةَ فَرَفَعَتْ صَوْتَهَا حَتَّى تَنَاوَلَتْ عَائِشَةَ وَهِيَ قَاعِدَةٌ فَسَبَّتْهَا حَتَّى إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَيَنْظُرُ إِلَى عَائِشَةَ هَلْ تَكَلَّمُ قَالَ فَتَكَلَّمَتْ عَائِشَةُ تَرُدُّ عَلَى زَيْنَبَ حَتَّى أَسْكَتَتْهَا قَالَتْ فَنَظَرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى عَائِشَةَ وَقَالَ إِنَّهَا بِنْتُ أَبِي بَكْرٍ

    صحيح بخاري، دار طوق النجاة ، ش 2581، دار ابن كثير اليمامة بيروت، ش 2442

    قسمت آخر یعنی پدر و دختر مثل هم هستند. دهان که باز میکنند لولو و مرجان خارج میکنند. مثل این بابا.

    البته یه امصص هم از خود ابوبکر هست که اون انصافا دیگه آدم رو خیلی اقتدیتم اهتدیتم میکنه.

    .

    نقش واو رو بگید تا همه احادیث مبارکتون که از شفتین کذابان سنت ساز صادر شده ترتیبش داده شود.

    صحت کار ابوبکر هم از زبان عمر صادر شده. بیعة ابوبکر… وقی شرها…

    #6985

    خالد35
    کاربر
    جناب به اصطلاح مجاهد دین سوال را در هر سطحی مطرح کردم در همان سطح جواب بده من در مورد اطاعت از خلفا واینکه شما خلفا را جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله می دانید شما در مورد آیه الله خامنه ای سوال می کنی؟ بهتر است سوالت را درست مطرح کنی؟ وقتی من از این می پرسم که چرا شما خلفا را پیروی می کنی وآنها را امام خود قرار داده اید شما می توانی بپرسی که چرا شما از علی پیروی می کنی وعلی و امامان اثنی عشرعلیهم السلام را خلیفه رسول خدا می دانی؟از شما بعید است که خود را اهل فضل می دانی چنین اشتباه فاحشی؟!!

    حال شما جواب داده ای که رسول خدا فرمود: السَّمْعُ وَالطَّاعَةُ عَلَى الْمَرْءِ المُسْلِمِ فِيمَا أَحَبَّ وَكَرِهَ مَا لَمْ يُؤْمَرْ بِمَعْصِيةٍ، فَإِذَا أُمِرَ بِمَعْصِيةٍ، فَلا سَمْعَ وَلا طَاعَةَ….

    اولا این سمع وطاعت دلالتی عام دارد وبه هیچ وجه اولی الامر بودن خلفای شما را ثابت نمی کند…

    ثانیا این روایت اصلا مر بوط به ولایت امر مسلمین نیست بلکه فرموده نسبت به برادر مسلمان خود حرف شنوی داشته باشید ما دامی که به معصیت خدا ی متعال امر نکند که در این صورت حرف شنوی از او پسندیده نیست…

    ثالثا اگر دلالت این روایت بر طبق خواسته شما پذیرفته شود نتیجه آن اختلاف وتشتت در جامعه اسلامی است زیرا همه می دانیم که بسیاری از صحابه با ابی بکر بیعت نکردند وبعضی خود داعیه دارد خلافت بودند در این صورت اطاعت از آنها هم واجب بود پس هم آنها خلیفه بودند وهم خلفای شما….

    رابعا بحث ما در اصل مشروعیت است هم نسبت به مسلمانان هم عصر خلفا که به چه علت ؟! ابی بکر وعمر وعثمان بتوانند در اموال وجانهای صحابه رسول خدا تصرف کنند

    وبر آنها حکمرانی کنندوبه چه علت ؟!!صحابه ای چون ابی ذر ومقداد وعبد الله بن مسعود و…باید از آنها اطاعت کنند…

    از شما علت ودلیل متقن قوی وقطعی می خواهیم؟!!!…………………………………….

    #6986

    mojahed.din
    کاربر
    ‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ‏

    «اي‌ مؤمنان‌! خدا را اطاعت‌ كنيد» با اطاعت‌ از كتاب‌ وي‌ «و پيامبر را اطاعت‌ كنيد» با اطاعت‌ از شخص‌ وي‌ در حياتش‌و اطاعت‌ از سنت‌ وي‌ بعد از وفاتش‌ «و» اطاعت‌ كنيد «اولي ‌الامر را از جنس‌خويش‌» يعني‌: اولي‌الامر مسلمان‌ را، اما حاكم‌ غير مسلمان‌ نه‌ بر مسلمان‌ ولايتي ‌دارد و نه‌ طاعتي‌. فرمان‌ اطاعت‌ از خدا و رسول‌ بر فرمان‌ اطاعت‌ از حكام‌ از آن‌ رو مقدم‌ است‌ كه‌ اگر حاكم‌ يا قاضي‌ يا غيرآنان‌، حكمي‌ مخالف‌ با حكم‌ خداو رسول‌ وي‌ صادر نمايند، حكمشان‌ مردود است‌. و (اولي‌الامر) عبارت‌ اند از: سلاطين‌ و قضات‌ و كليه‌ كساني‌ كه‌ داراي‌ ولايت‌ شرعي‌ مي‌باشند نه‌ ولايت‌ طاغوتي‌. البته‌ مراد آيه؛ اطاعت‌ آنان‌ در اوامر و نواهي‌ ايشان‌ تا آن‌گاه‌ است‌ كه‌اين‌ اوامر و نواهي‌ متضمن‌ معصيت‌ الهي‌ نباشد زيرا براي‌ هيچ‌ مخلوقي‌ در معصيت‌الله اطاعتي‌ نيست‌، چنان‌كه‌ اين‌ حكم‌ در احاديث‌ بسياري‌ از رسول‌ خداص نيز ثابت‌ شده‌ است‌. بعضي‌ گفته‌اند: اولي‌الامر؛ اهل‌ قرآن‌ و فقاهت‌ اند، يعني‌: آنان ‌كه‌ به‌ حق‌ امر مي‌كنند و به‌ حق‌ فتوي‌ مي‌دهند درحالي‌ كه‌ به‌ آن‌ علم‌ دارند.

    ابن‌كثير مي‌گويد: «روشن‌ است‌ كه‌ معناي‌ اولي‌الامر در آيه‌كريمه‌ عام‌ است‌ و علما و امرا هر دو را شامل‌ مي‌شود ـ والله اعلم». بايد دانست؛ از مفاد حديث‌ شريف‌ ديگري‌ به‌ روايت‌ ابوهريره برمي‌آيد كه‌: در هنگام‌ كثرت‌ خلفا و امرا، بايد به ‌بيعت‌ اولين‌ آنها وفا كرد.

    #6987

    mojahed.din
    کاربر
    «پس‌ هرگاه‌ اختلاف‌ كرديد» ميان‌ يك‌ديگر، يا اختلاف ‌كرديد با حكام‌ خود «در چيزي‌» از امور؛ «آن‌ را به ‌سوي‌ خدا و پيامبر عرضه‌ بداريد» عرضه‌ داشتن‌ به‌سوي‌ خدا؛ همانا ارجاع‌ دادن‌ امر مورد اختلاف‌ به‌ كتاب‌ حكيم‌ وي‌ است‌ و عرضه‌ داشتن‌ به‌سوي‌ پيامبر؛ ارجاع‌ دادن‌ آن‌ امر به‌سوي‌ ايشان ‌است‌ در حياتشان‌ با سؤال‌ نمودن‌ از ايشان‌ و عرضه‌ داشتن‌ آن‌ است‌ بر سنت‌ مطهره ‌ايشان‌ بعد از وفاتشان‌. آري‌! بايد اين‌چنين‌ كنيد «اگر به‌ خداوند و روز بازپسين‌ ايمان ‌داريد» پس‌ اين‌ عرضه ‌داشتن‌ و بازگشت ‌دادن‌ امور مورد اختلاف‌ به‌ كتاب‌ و سنت‌، بر اختلاف‌كنندگان‌ امري‌ حتمي‌ و الزامي‌ بوده‌ و از شأن‌ كساني‌ است‌ كه‌ به‌ خداY و روز آخرت‌ ايمان‌ دارند زيرا بازگشت‌ به‌ كتاب‌ و سنت‌ در حالت‌ نزاع‌ وكشمكش‌، مقتضاي‌ طاعت‌ است‌ «اين‌» بازگشت‌ دادن‌ امر اختلافي‌ به‌ مراجع ‌ياد شده‌ «بهتر» است‌ براي‌ شما در كوتاه‌ مدت‌ «و نيكوتر است‌ به‌ اعتبار تأويل‌» يعني‌: اين‌ امر به‌ اعتبار عاقبت‌ و انجام‌ كار نيز براي‌ شما بهتر از تأويلي‌ است‌ كه‌خود در هنگام‌ اختلاف‌ و نزاع‌ به‌ آن‌ دست‌ مي‌يابيد ـ چنانچه‌ امر مورد اختلاف‌ را به‌ غير خدا و رسول‌ وي‌ برگردانيد.

    سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌: مناقشه‌ خالدبن‌ وليد و عماربن‌ ياسر در يكي‌ از سريه‌ها (گروه‌هاي‌ اعزامي‌ براي‌ جنگ) بود زيرا عمار به‌ فردي‌ از مشركان‌ امان‌ داد، ولي‌خالد كه‌ امير گروه‌ بود، امان‌ دادن‌ وي‌ را نمي‌پذيرفت‌ و وقتي‌ آنها نزد رسول‌ خداص آمدند؛ رسول‌ خداص در عين‌ حالي‌كه‌ امان‌ دادن‌ عمار را نافذ ساختند، ولي‌ او را از اين‌ كه‌ در آينده‌ به‌ رغم‌ خواسته‌ امير به‌ كسي‌ امان‌ بدهد، نهي‌ كردند، آن‌گاه‌ آيه‌ كريمه‌ نازل‌ شد. بنابراين‌، از سبب‌ نزول‌ نيز بر مي‌آيد كه ‌اطاعت‌ امرا واجب‌ است‌.

    #6988

    mojahed.din
    کاربر
    اما به نسبت جمله ای که نوشتی و اوج بی شعوری و کودنی شما را میرساند جوابی دندان شکن و بی آبرو کننده بنده را بشنوید

    نوشته ای:

    صحيح بخاري، دار طوق النجاة ، ش 2581، دار ابن كثير اليمامة بيروت، ش 442

    قسمت آخر یعنی پدر و دختر مثل هم هستند. دهان که باز میکنند لولو و مرجان خارج میکنند. مثل این بابا.

    البته یه امصص هم از خود ابوبکر هست که اون انصافا دیگه آدم رو خیلی اقتدیتم اهتدیتم میکنه.

    پاسخ:

    جناب نمیدانم چه نامی قرار است برایت بگذارم اما در حین بحث اسم را خودت برای خودت کم کم خواهی گذاشت

    اما خواستی ابرو را درست کنی ولی زدی چشمت را کور کردی

    ابتدا معنی کامل روایتی که نصفه دادی را با هم بخوانیم

    از عايشه رضي الله عنها روايت است كه: همسران رسول الله – صلى الله عليه وسلم – دو گروه بودند. عايشه، حفصه، صفيه و سوده رضي الله عنهن جزو يك گروه، و ام سلمه رضي الله عنها و ساير همسران رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – جزو گروه دوم بودند. و صحابه رضوان الله عليهم اجمعين محبت رسول الله – صلى الله عليه وسلم – را نسبت به عايشه رضي الله عنها خوب مي دانستند. بنابر اين، اگر كسي مي خواست به رسول الله – صلى الله عليه وسلم – هديه اي بدهد، هديه اش را به تأخير مي انداخت تا روزي كه نوبت عايشه رضي الله عنها فرا رسد. و آن روز كه رسول الله – صلى الله عليه وسلم – به خانة عايشه رضي الله عنها مي رفت، هدايا فرستاده مي شدند. گروه ام سلمه رضي الله عنها بعد از گفتگو، به ام سلمه رضي الله عنها گفتند: شما به رسول الله – صلى الله عليه وسلم – بگوييد با مردم صحبت كند و به آنها بگويدكه هر كس خواست به رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – هديه اي بدهد، در خانة هر يك از ازواج بود، هديه خود را بدهند. ام سلمه رضي الله عنها سخنان آنان را براي آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – مطرح ساخت. رسول الله – صلى الله عليه وسلم – به ام سلمه رضي الله عنها پاسخي نداد. گروه ام سلمه رضي الله عنها نتيجة مذاكرات را از ام سلمه جويا شدند. او گفت: رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – چيزي نگفته است. آنها به ام سلمه گفتند: دوباره با رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – در اين مورد، صحبت كن. ايشان دوباره هنگامي كه آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – به خانه اش آمد، صحبت كرد، ولي رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – پاسخي نداد. آنها بار ديگر از ام سلمه رضي الله عنها نتيجه را جويا شدند. او گفت: رسول اكرم – صلى الله عليه وسلم – به من پاسخي نداد. آنها گفتند: باز هم با ايشان صحبت كن تا جواب تو را بدهد.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 32)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.