یار غار در قرآن کیست ؟؟!!!

Home انجمن ها خلفای راشدین یار غار در قرآن کیست ؟؟!!!

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  hamshahri در 9 سال، 6 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 41)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1276

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    ابتدا به مطالب برخی از علمای اهل سنت در مورد منکران همراهی ابوبکر در غار را بیان می کنم .

    فتح المعين – المليباري الهندي – ج 4 – ص 155
    وكذا يكفر من أنكر إعجاز القرآن أو حرفا منه أو صحبة أبي بكر أو قذف عائشة رضي الله عنها "

    ( و همچنین کسی که اعجاز بودن قرآن یا حرفی از آن را انکار کند و یا صحبت و همراهای ابوبکر ( در غار ) را انکار کند و یا عایشه را قذف کند پس کافر است )

    ***********************

    إعانة الطالبين – البكري الدمياطي – ج 4 – ص 155
    " ( قوله : أو صحبة أبي بكر ) أي أو أنكر صحبة أبي بكر رضي الله عنه فيكفر به لثبوتها بالقرآن ، وفي إنكارها تكذيب للقرآن ، وظاهره أنه لا يكفر بإنكار صحبة غيره "

    ( کلام (أو صحبة أبي بكر   ) یعنی اگر همراهی ابی بکر در غار را انکار کند پس کافر است زیرا این امر در قرآن ثابت است و انکار آن یعنی تکذیب نمودن قرآن . و ظاهر این است که تنها انکار همراهی ابوبکر سبب کفر است و نه دیگر صحابه )

    *************************

    عمدة القاري – العيني – ج 16 – ص 173
    " من أنكر صحبة أبي بكر فقد كفر لإنكاره كلام الله ، وليس ذلك لسائر الصحابة "

    هر کس همراهی ابی بکر در غار را انکار کند کافر است زیرا کلام خدا را انکار کرده و این حکم تنها در مورد ابوبکر است و نه دیگر صحابه )

    *************************

    فيض القدير شرح الجامع الصغير – المناوي – ج 1 – ص 119
    "  من أنكر صحبة الصديق كفر لإنكاره النص الجلي "

    ( هر کس همراهی صدیق ( ابوبکر ) را انکار کند کافر است زیرا نص جلی قرآن را انکار کرده است .)

    *************************

    الدر المختار – الحصكفي – ج 1 – ص 604 – 605
    "  ( وإن )  أنكر بعض ما علم من الدين ضرورة ( كفر بها ) كقوله : إن الله تعالى جسم كالأجسام ، وإنكاره صحبة الصديق "

    ( و اگر بعض از اموری که از ضروریات دین است را انکار کند ، کافر می شود مانند اینکه بگوید خداوند جسم است مانند دیگر اجسام و اینکه همراهی ابوبکر در غار را انکار کند )

     

    ********************************************

    بنابر مطالب بالا متوجه می شویم که انکار نمودن همراهی ابی بکر در غار با پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) همانا کفر می باشد و قائل به این امر کافر است …

    تنها دلیل این قوم است که در قرآن چنین آمده است :

    " إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى‏ وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيم‏   " ( توبه 40 )

     

    در آین آیه اصلا اثری از نام ابی بکر پسر ابی قحافه ( خلیفه اول اهل سنت ) نیامده است .

    بر چه اساس است که این آیه را در شان و فضیلت ابی بکر بیان می کنند و منکر آن را کافر می دانند !!!

    مگر نه آن است که عمر بن خطاب گفت : حسبنا کتاب الله !! پس بنابر این کلام اصلا این آیه فضیلتی برای ابی بکر نیست زیرا اصلا نام وی در آیه نیامده است .

    اگر واقعا این امر قضیلت و شرافتی برای ابی بکر بود چرا خداوند متعال نام وی را به صراحت بیان نفرمود !!

    آیا مقام زید بالاتر از ابی بکر است که نام وی و جریان وی در قرآن آمده و به آن اشاره شده است ولی نام ابی بکر در جریان همراهی او با پیامبر اصلا در قرآن نیامده است ؟؟؟

    جالب است که منکران همراهی ابی بکر با پیامبر کافر می باشند در حالی که اصلا معلوم نیست در آن زمان چه کسی همراه پیامبر بوده است !!!

    *******************************

    از پیروان ابی بکر می خواهیم تا آیه ای را که در آن به نام ابی بکر اشاره کرده و گفته است که او همراه پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در غار بوده است را برای ما بیان فرمایند !!!!!

    به قول یکی از کاربران صاحب قلم :  طلب ما آیه صریح و محکم و واضح است در مورد ( می گویم : نام ابی بکر در مورد همراهی وی در غار ) .نه سفسطه نه مغلطه ونه فلسفی ونه انشاء . آیه صریح و واضح .

    #2083

    سجاد
    کاربر
    بدلی جان اولا اینکه حدیث زیادی داریم در مورد امامت امام علی میشه یک حدیث رابیاوری ثانیا بحث غدیر در مورد امامت علی (ع)نیست واین اثبات نشده وتوضیحات زیادی در این مورد داده شده ولی اینکه ما از شما در مورد امامت دلیل از قران می خواهیم این است که شما امامت را جزءاصول دین می دانید وما می گوییم تمام اصول دین در قران امده غیر از امامت ولی ما رفیق غار بودن ابوبکر را جزءاصول دین نمی دانیم تا دلیل از قران بیاوریم افتاد حالا یا نه
    #2291

    anshgm
    کاربر

    همشهری جان! سلام.

    کاملاً منطقی گفتی. استدلال بجا و کمرشکنی کردی.

    آری! آیه صریح و واضح!!!

    وگرنه کافر می شوید.

    حالا باز هم بذار بگن: حسبنا کتاب الله.

    براستی که چه زیبا فرموده خداوند:

    وننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا

     

    #2292

    به نام ایزد منان

    سلام بر حقیقت جویان

    دست شما درد نکن آقای همشهری! دست مریزاد!

    این تنها یکی از تناقضات واضح اهل سنت است. از یک سو در برابر شیعه مدام می گویند: حسبنا کتاب الله! هر چه دلیل بر امامت از حدیث می آوری، می گویند آیه اش کو؟ و حال آن که خود را "اهل سنت" نامیده اند!!! کدام سنت، وقتی از سنت دلیل می آوری می گوید: قرآن!

    اما جالب است که اینان حضور ابوبکر در کنار حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله) را از روی تاریخ و حدیث قبول دارند و الا قرآن که نامی از اولی نیاورده است. اما با این حال همین یک آیه را عَلَمی کرده اند برای تکفیر مخالف! این سخن عینی را ببینید:

    من أنكر صحبة أبي بكر فقد كفر لإنكاره كلام الله

    آیا کلام الله شامل صحبت ابوبکر با رسول است؟!!! این چه دروغی است که به خدا بسته اند؟!

    اما وقتی احادیث بی شمار در شان نزول آیات می آوری که مثلا فلان آیه در شان امیر مومنان (علیه السلام) نازل شده است، فوری می گویند: پس چرا نام وی نیامده؟! و اخیرا آقایان این سایت هرچه آیه در شان اهل بیت و مخصوصا مولای متقیان هست را دروغ شمرده اند! و گفته اند: آیا قرآن کتاب خاطرات حضرت علی است؟!

    خدا حسدورزان را به درک واصل کند! از ایشان می پرسیم:

    آیا قرآن کتاب خاطرات ابوبکر است که قصه ی همراهی وی با نبی مکرم را ذکر کرده باشد؟!!!

    #2297

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    این یکیو! بابا خیلی با حالی آقا هاشمی!

    یکی حالی این بابا کنه که اگه "حسبنا کتاب الله" درسته، پس احادیث چیَن، و اگه درست نیست و میشه رفت سراغ روایت، پس چرا باز میگه غدیرو از قرآن ثابت کن!

    مشتی! با شمام آقا هاشمی! هروقت اسم ابوبکر و عمر جون تونو از تو قرآن واسه ما آوردی که در شان و فضیلت این دوتا باشه (مثلا اوایل سوره حجرات نباشه!)، اونوقت مام از قرآن واست آیه ی غدیر میاریم.

    آره آقا جون، بلد نبودی برو پیش بابات بپرس ازش! آره آقاجون!

    #2298

    anshgm
    کاربر

    همشهری جان آخه چرا این برادران رو به چالش می کشی!! طفلیا دو شبه خواب ندارن و دچار شک و شبهه شدن. آخه نه! تو بگو، این کار درسته؟

    این برادران چرا از جواب دادن به سوال طفره می رن!؟

    بابا جان آیه صریح قرآن بیارید که نام ابوبکر رو آورده باشه!

    اگر قراره به تفاسیر و روایات مراجعه کنید که حضرت عمر از شما ناراضی خواهند شد. جناب حضرت آقا عمر فرموده اند: حسبنا کتاب الله!!

    چرا شما به صحابه محترم توهین می کنید و سخنان گهربارشان(!) را تحریف می کنید؟!! مگر شما نمی دونید این صحابه چه کسانی بودند و چه خدماتی به اسلام(!) کرده اند بابا " اصحابی کالنجوم". با این تاویل و تفسیرهایی که از قرآن می کنید حضرت عمر شما را نخواهد بخشید.

    ایا کتاب الله شامل احادیث و روایات هم میشه؟!

    برادران به نظر می رسه شما هم چندان با "حسبنا کتاب الله" موافق نیستید و در نوشته هایتان به وضوح آنرا رد می کنید. درود بر حقیقت جویان.

    والسلام علی من اتبع الهدی

    #2300

    بسم الله الرحمن الرحیم

    تفسیر علمای رافضه از آیه ۴۰ سوره توبه

     

    ۱. تفسیر الأصفى في تفسير القرآن / ج 1 ص ۴۶۷

    ( إلا تنصروه فقد نصره الله ) : فسينصره كما نصره ( إذ أخرجه الذين
    كفروا ثاني اثنين ) : لم يكن معه إلا رجل واحد ( إذ هما في الغار ) : غار ثور ، وهو جبل
    في يمنى مكة على مسيرة ساعة . ( إذ يقول لصاحبه ) وهو أبو بكر ( لا تحزن ) :
    لا تخف ( إن الله معنا ) بالعصمة والمعرفة . ورد : ( إن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أقبل
    يقول لأبي بكر في الغار : أسكن فإن الله معنا

     

     

    ۲.تفسیر طباطبائی المیزان : تفسير الميزان / ج 9 صفحه ۲۹۱

    بحث روائي) في الدر المنثور: في قوله تعالى الا تنصروه فقد نصره الله الايه: اخرج ابن مردويه وابو نعيم في الدلائل عن ابن عباس قال: لما خرج رسول الله ص من الليل لحق بغار ثور – قال وتبعه أبو بكر – فلما سمع رسول الله ص حسه خلفه – خاف ان يكون الطلب فلما راى ذلك أبو بكر تنحنح – فلما سمع ذلك رسول الله ص عرفه – فقام له حتى تبعه فاتيا الغار -.

     

    فاصبحت قريش في طلبه فبعثوا إلى رجل من قافه بنى مدلج – فتبع الاثر حتى انتهى إلى الغار – وعلى بابه شجره فبال في اصلها القائف – ثم قال ما جاز صاحبكم الذى تطلبون هذا المكان – قال فعند ذلك حزن أبو بكر – فقال له رسول الله ص لا تحزن ان الله معنا -.

     

    قال فمكث هو وابو بكر في الغار ثلاثه ايام – يختلف إليهم بالطعام عامر بن فهيره وعلى يجهزهم – فاشتروا ثلاثه اباعر من ابل البحرين – واستاجر لهم دليلا فلما كان بعض الليل من الليله الثالثه – اتاهم على بالابل والدليل فركب رسول الله ص راحلته – وركب أبو بكر اخرى فتوجهوا نحو المدينة – وقد بعثت قريش في طلبه وفيه اخرج ابن سعد عن ابن عباس وعلى وعائشة بنت ابى بكر وعائشة بنت قدامه وسراقه بن جعشم دخل حديث بعضهم في بعض قالوا “: خرج رسول الله ص و القوم جلوس على بابه – فاخذ حفنه من البطحاء فجعل يذرها على رؤوسهم

     

     

     التبيان في تفسير القرآن / ج 5  المؤلف : الشيخ الطوسي

    إلا تنصروه فقد نصره الله إذا أخرجه الذين كفروا تاني اثنين إذ هما في الغار إذ يقول لصاحبه لا تحزن إن الله معنا فأنزل الله سكينته عليه وأيده بجنود لم تروها وجعل كلمة الذين كفروا السفلى وكلمة الله هي العليا والله عزيز حكيم (41) آية.

     

     

     

    ===============

     

    (221)

     

    قرأ يعقوب وجده ” وكلمة الله هي العليا ” بالنصب على تقدير وجعل كلمة الله هي العليا ومن رفع استأنف، وهو أبلغ لانه يفيد أن كلمة الله العليا على كل حال.

     

    وهذا ايضا زجر آخر وتهديد لمن خاطبه في الاية الاولى بانهم إن لم ينصروا النبي (صلى الله عليه وآله) ولم يقاتلوا معه ولم يجاهدوا عدوه ” فقد نصره الله ” أي قد فعل الله به النصر حين اخرجه الكفار من مكة ” ثاني اثنين “. وهو نصب على الحال اي هو ومعه آخر، وهو ابوبكر في وقت كونهما في الغار من حيث ” قال لصاحبه ” يعني ابا بكر ” لاتحزن ” اي لا تخف. ولا تجزع ” ان الله معنا ” أي ينصرنا. والنصرة على ضربين: احدهما – يكون نعمة على من ينصره. والاخر – لايكون كذلك، فنصرة المؤمنين تكون إحسانا من الناصر إلى نفسه لان ذلك طاعة لله ولم تكن نعمة على النبي (صلى الله عليه وآله) . والثاني – من ينصر غيره لينفعه بما تدعوا اليه الحكمة كان ذلك نعمة عليه مثل نصرة الله لنبيه (صلى الله عليه وآله) ومعنى ” ثاني اثنين ” أحد اثنين يقولون هذا ثاني اثنين، وثالث ثلاثة، ورابع أربعة، وخامس خمسة، لانه مشتق من المضاف اليه. وقد يقولون خامس اربعة أي خمس الاربعة بمصيره فيهم بعد أن لم يكن

     

    وهمینطور در تفسیر  : الشيخ محسن الفيض الكاشاني حِلد۲ صفحه ۳۴۵

     

    #2301

    این شهادت علمای رافضه در اثبات همراهی سیدنا ابوبکر الصدیق علیه السلام با رسول الله صلی الله علیه وسلم

    واما تو نتوانستی بیعت غدیر را که از اصول دین شما می باشد یعنی امامت را از قرآن ثابت کنی در حالی که قرآن بیعت رضوان و نساء را یاد آور شده اما بیعت کذایی غدیر خبری ازش نیست و صاحبه هم یعنی سیدنا ابوبکر الصدیق علیه افضل الصلوات می باشد به شهادت شیوخ رافضه

     

    #2303

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب هاشمی حسنی عزیز :

    کجایی رفیق شفیق !!!

    دلتنگتان بودم …

    چرا این همه دست و پا می زنید !!!

    ما از شما خواستیم که برای ما آیه ای  از قران را که در آن به نام " مولایتان ابی بکر " صراحت شده را بیاورید !!!

    اگر قرار باشد که شما برای ما از روایت سخن بگویید که سخن مولای دیگرتان عمر بن خطاب زیر سوال می رود زیرا قرار است : حسبنا کتاب الله باشد و نه چیز دیگر !!!!

    **********************

    در مورد واقعه غدیر اگر بخواهم از مداکر خودتان برایتان مدرک بیاورم که باید سایت را تخته کنید و بروید سر کلاسهای خودتان !!!

    بهتر است خیلی وقت را تلف ننماید و آیه ای را که در آن به نام ابی بکر تصریح شده را بیان نمایید !!!

    به هر حال باید بدانیم که یار غار بودن ابی بکر در کجای قران تصریح شده است که منکرین آن کافر می شوند !!!!

    #2305

    آيه 40سوره توبه به صراحت در مورد سيدنا ابوبكر صحبت مى كند و در مورد واقعه هجرت
    حال نوبت شما هست آيه اى در مورد بيعت غدير بياوريد بيعت رضوان داريم بيعت نسا داريم اما غدير??

    در مورد واقعه هجرت هم آيه40 به وضوح بيان مى كند وهم ما مسلمين وهم روافض اتفاق دارند صاحبه يعنى ابوبكر الصديق پس به صديق اكبر به وضوح اشاره شده است. وطوسى هم مى گويد صاحبه يعنى ابوبكر.

    در بحث غدير از آوردن آيه عاجز بودى ورفتى خاكى نمى دونم آيه اولى الامر و ………..حالا اينجا آيه اى بيار اگر ميتونى.از هجرت صحبت شده از بيعت رضوان اما غدير?مجهول

    #2337

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب هاشمی حسنی عزیز :

    اتفاقا هم ما شیعیان و هم شما اهل سنت و وهابیت بر واقعه غدیر اتفاق نظر داریم …

    تا جایی که بدخشی در " نزل الابرار " ص 21 چنین می گوید :

    حديث صحيح مشهور ولم يتكلّم في صحّته إلا متعصّب جاحد لا اعتبار بقوله    "

    ( حدیث غدیر حدیث مشهوری است که هیچکس مگر متعصب انکار کننده در صحت آن سخن نمی گوید و اعتباری به کلام این افراد نیست )

    پس فکر کنم تکلیف شما معلوم است ….

    ****************************

    سخن ما در این تاپیک بر این است که در کجای آیه 40 سوره توبه نامی از ابی بکر آمده است که اهل سنت و وهابیت مدعی هستند که این آیه در مورد همراهی ابوبکر نازل شده است ؛ نا جایی که منکر آن را کافر می دانند ؟؟؟؟!!!!

    پس بهتر است دوباره تکرار کنم که :

    به قول یکی از کاربران صاحب قلم :  طلب ما آیه صریح و محکم و واضح است در مورد ( می گویم : نام ابی بکر در مورد همراهی وی در غار ) .نه سفسطه نه مغلطه ونه فلسفی ونه انشاء . آیه صریح و واضح

    #2371

    سجاد
    کاربر
    ; باسلام در جواب اون اقایانی که می گویند ما نمی دانیم اهل سنت ایه 40 سوره ی توبه را به امام ابوبکر نسبت می دهند می خواهم بگویم پس شما چطور به هر ایه ای می رسید می کویید این ایه در مورد امام علی ولی به ایه ای که واقعا در مورد ابوبکر صدیق می گویید اشاره ای به نام ابوبکر نشده اخر گفتن رافضی ولی تا این حد میتوانید به همین سایت مراجعه کنید تا ببینید شما می گویید چند ایه در مورد امام علی که هیچ نامی از اونیست این اقایان چون دائما سرو گوششان در کتب ما اهل سنت است که چیزی پیدا کنند که با هوای نفسشان سازگاری دارد بعدا در صور بدمند که اهل سنت این گفته ی مارا قبول دارد از کتب خودشان غافل می مانند و بدون توجه به اینکه علمای علم حدیث اهل سنت می گویند ان حدیث موضوع یا ان شخص عالم نیست همه جا این حدیث را انتشار می دهند و خواب رفتگانی حرفشان را قبول می کند وبه ان افتخار می کنند فرضا شما اهل سنت را محکوم کردید واهل سنت در مقابل شما کم اورد جواب خدا را چه می دهید مگر قیامت پرپا نمی شود حالا نمی خواهم بیشتر از اینها مانند تشییع پرگویی کنم تا هر طوری شده خواننده را خسته وملول کنم که تسلیم شود به تفاسیر اهل تشییع که از علماهایشان هستند وتاحالا شیعه ای نبوده که بگوید انهارا قبول نداریم دلیل می اورم که حضرت ابوبکر رفیق غاربوده تفسیر الاصفی فی تفسیرقران جلد1ص467 می گوید پیامبر به رفیقش ابوبکر گفت نگران نباش و تفسیرالمیزان ج9 ص291 والتبیان فی تفسیر قران جلد5 که مولفش عالم شیعی شیخ الطوسی است و همچنین در تفسیر شیخ محسن الفیض کاشانی جلد2 ص345 وچندین تفسیر دیگر معتبر تشییع این مطلب را بیان کرده که ابوبکر صدیق رفیق در غار با پیامبر بوده اما گفتم چون سروگوششان دائما در کتب ما است از کتب خودشان غافلند حالا این را باید تشییع جواب بدهد با این نیرنگش که وقتی این دلایل را می اوری پیر خرفتانی مانند زنجانی ومنافق قزوینی می گویند این ابوبکر دیگه ای بوده حالا باید تشییع جواب بدهد  با چه مدرکی این ادعا را می کند بله با مدرک اطاعت از نفس وشهوت خود این عالمان چرا چنین نگفتند که خرفت زنجانی و روباه قزوینی این ادعا را می کنند این عادت تشییع چون در چاه بفتد گمانش را مدرک می کند وچون اینان علمای بزرگ تشیع اند نمی توانند حرفشان یا خودشان را رد کنند مجبور هستند بگویند این ابوبکری دیگه ای بوده پس تشییع این را ثابت کند بعد حرف بزند وشماها که امدید بحث کنید چرا بدون دلیل جز به پیروی از حرف می زنید می خواهید سایت اهل سنت را بهمکان شرکیاتی تبدیل کنید نه ما نمی گذاریم اگر دلیل اوردید دلیل صحیح بیارید در غیر این صورت ضعف خودتان را بیشتر نشان می دهید مثل فیلتر کردن سایت های اهل سنت کشتن علماهایشان وقاچاق شدن کتابهایشان از اینها معلوم چه کسی بر حق و چه کسی خرافی که این را جزء خردمندان درک نمی کنند برادران اهل تشییع ما از شما بغض وکینه نداریم و وقتی می گوییم تشییع منظورمان ملایان است نه عوام و سلام
    #2374

    hamshahri
    کاربر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    جناب سجاد عزیز :

    شما هم که مانند جناب هاشمی حسنی عزیز زدید جاده خاکی !!!!

    شما کسانی را که منکر یار غار بودن ابی بکر هستند را کافر می دانید و مدارک آن در کتب خودتان معلوم است ( در ابتدای متن تاپیک آمده است )

    این چگونه فضیلتی است که نام صاحب فضیلت آن در آیه تصریح نشده است …..

    البته عمر بن خطاب گفته است " حسبنا کتاب الله " !!!  پس اگر کلام مولایتان صحیح است ، از همین قرآن به ما نشان دهید که نام ابی بکر در مورد آیه غار به صراحت آمده است تا ما هم مانند شما به این فضیلت (!) ابی بکر ایمان بیاوریم !!!

    #2376

    سجاد
    کاربر

     سلام

    جناب اقای همشهری در کتب اهل تشییع وارد که پیامبر وحید(تنها) به غار رفته در حالی که  قران می فرماید پیامبر به رفیقش گفت نگران نباش نمی شود بگوییم پیامبر با خودش صحبت کرده حتما رفیقی داشته پس ما این و می گوییم هر کس بگوید پیامبر تنها بوده کافر چون خدا می فرماید دو نفر بوده اقا می خواهد با حدیث ثابت کند پیامبر تنها بوده خوب این موجب کفر نمی شود ولی اینکه بگویند ابوبکر رفیق غار نبوده بلکه کسی دیگه ای بوده بنده کافرش نمی دانم و شما این عادتتان تا یک نفر حرفی می زند فورا اون رو به رخ اهل سنت می کشید در حالی که اگر عالم هم باشد به این معنا نیست که معصوم و جنابعالی باید رای اکثریت اهل سنت را بدانید که بر این قول نیستند شما غافلید از اینکه به صراحت در کتبتان و گفتارتان امده که هر کس جانشینی امام علی را قبول نکند ولو اینکه نماز بخواند روزه بگیرد حج ادا کند و هیچ شریکی برای خدا قرار ندهد کافر است این نظر اکثریت شماست واین حرف را قبول دارید در ارکان دین شهادتین را برداشتی ولایت را بجایش گذاشتید اما ما این طور نیستیم کسی که نماز بخواند وشریکی برای خدا قرار ندهد مسلمان می دانیم ولو اینکه خلافت صحابه و همراهی ابوبکر صدیق با پیامبر را انکار کند واینی که شما در کتب اهل سنت اورده ای این یک نظر اقلیت و کسی حالا بر ان نیست شما اگر راست می گویید در کتب درجه اول و دوم ما چنین چیزی بیاورید خوب معلوم شد این نظر اکثریت اهل سنت نیست وهمیشه اکثریت برتری دارند بر اقلیت شاید هم این برادران منظورشان همین حرف ما بوده که اگر بگویی پیامبر تنها بوده کافری و اگر انکار همراهی ابوبکر را بکنی چون در احادیث ثابت فاسق هستید و حالا این حدیث حسبنا کتاب الله این  در مورد حدیثی طولانی و در شرایط خودش به کار رفته اگر امام  عمر این عقیده را نداشت هزاران حدیث را روایت نمی کرد جناب همشهری شما مثل اخوندهایتان نباشبد هر چیزی را قیچی می کنند وبه موضوعی بی ربط وصلش می کنند وضمنا حسبنا کتاب الله یعنی چه یعنی از قران  پیروی کنیم نه قران را ببوسیم وبه طاقش بگذاریم درست این رفتاری که ملای شیعه به مردم یاد داده خوب در همان کتاب خدا بارها اشاره شده که به اینکه ما حدیث را قبول کنیم وحسبنا کتاب الله همین طور که گفتم حدیثی طولانی و در زمان مریضی پیامبر بود این جریان پیش امد وچون پیامبر  در حالی مریض بودند و حاضرین که تازه مسلمان بودند انجا را شلوغ کردند وامام عمر بخاطر اینکه پیامبر اذیت نشود فرمود حسبنا کتاب الله ودر اخر می بینیم که پیامبر کمی اذیت شد وعصبانی شد وانهارو بیرون کرد بالاخره انسان مریض بشه طاقتش کم می شود وزود عصبانی ولی اگر ان قلم و کاغذ را می اوردند شدت شلوغی خیلی بیشتر می شد چون  حاضرین دو دسته شده بودند یکی می گفت لازم ودسته ای دیگه می گفت لازم نیست و اگر می اوردند سرو صدا بیشتر می شد وپیامبر بیشتر اذیت می شد وچون ممکن بود فتنه ای رخ دهد امام عمر فرمود حسبنا کتاب الله تا فتنه خاموش شد ایا این کار نادرستی بود در حالی که اگر اقایان تشییع امروزی اونجا بودند طوری می کوشیدند که تاحد توان فتنه ای خیلی بزرگ به پا کنند  وجالب اینکه تشییع می گوید پیامبر می خواسته امامت علی را ابلاغ کند این هم از جوابتان اقای همشهری اما بنده جوابم رو نگرفتم که چرا به هر حدیث وایه ای می رسید می گویید در شان امام علی واهل بیت وطبق همان ایات توهمی انهارا معصوم می دانید با پیامبر همسانشان می دانید انها را داننده ی غیب و اشکار می دانید و انتخاب شده از طرف خدا می دانید اون هم بدون هیچ دلیلی ولی به ما برسه می گوییم ابوبکر یار غار بوده دیگه نمی گوییم معصوم بوده غیب می دانسته انتخاب شده از جانب خداست با دلیل از کتب خودتان وتفاسیر خودتان می اوریم ولی چون بغض شیخین داخل مغزتان تزریق شده می روید هر طوری شده ایه ای یا حدیثی را قیچی می کنید بدون توجه به نظر اهل سنت در ان حدیث برای شبهه افکنی همه جا پخش می کنید وجرات این رو  ندارید حدیث وایه را کامل بخوانید جزء در مواردی که می دانید نقشه تان را نقش بر اب نمی کند

    #2439

    محمد بدلی
    کاربر

    بی نامش آغاز نکنم

    آقا سجاد خودتو خسته نکن پسرم! روضه هات اشک درنمیاره! جواب سوالو بده.

    اگر میشه و باید در مورد قرآن به حدیث رجوع کرد، اولا چرا وقتی ما به حدیث استناد می کنیم، سریع موضع می گیرید که آیه اش کو؟! اون رفیقت آقا هاشمی میگه آیه ی بیعت غدیر کو؟!! میگیم این همه حدیث وارد شده که این آیه و اون آیه تو غدیر نازل شده. میگه نه! باید آیه شو بیاری! میگیم خوب ما هم در مورد ابوبکر و مصاحبت با رسول خدا میگیم آیه شو بیارید، صریح باشه اسم ابوبکر هم توش باشه و الا این فضیلتی نیست.

    ثانیا چرا عمر اون حرفو زد؟! البته شما کلی روضه خوندی ولی هیچ میدونی که عمر وقتی قدرت رو به دست گرفت، نذاشت احدی حدیث بگه؟! میدونی بعضی صحابه رو تو مدینه یه جورائی زندانی کرد که مبادا برن این طرف و اون طرف حدیث بگن؟! میدونی ابوهریره که از بس روایت نقل کرده، علمای اهل سنت اونو "راویة الاسلام" نامیدن، از عمر تازیانه می خورد فقط به خاطر حدیث نقل کردن؟!

    میدونی چرا؟ جوابشو خود عمر داده! فقط شیعه نمیگه پیامبر می خواست اونجا چی بنویسه، بلکه خود عمر بعدها گفته که پیغمبر چی می خواسته بنویسه و اون نذاشته. جانشینی رسول خدا. بله علت جلوگیریش از حدیث گفتن هم همین بود، چون لابلای هر حدیثی یه فضیلت و یه اشاره به خلافت مولا و بچه هاش بود. چیزی که حزب قریش اونو نمی خواست.

    ضمنا بهتره یه بار دیگه روایتو بخونی تا بفهمی که شلوغی بعد صحبت عمر بود نه قبلش! پس تمام حرفات به باد فنا می ره! آره عزیزم اون بود که این ولوله رو به پا کرد!

    عن عبيد الله بن عبد الله عن ابن عباس رضي الله عنهما قال : لما حضر رسول الله صلى الله عليه و سلم وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب قال النبي صلى الله عليه و سلم ( هلم أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده ) . فقال عمر إن النبي صلى الله عليه و سلم قد غلب عليه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله . فاختلف أهل البيت فاختصموا منهم من يقول قربوا يكتب لكم النبي صلى الله عليه و سلم كتابا لن تضلوا بعده ومنهم من يقول ما قال عمر فلما أكثروا اللغو والاختلاف عند النبي صلى الله عليه و سلم قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ( قوموا )
    قال عبيد الله فكان ابن عباس يقول إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله صلى الله عليه و سلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولغطهم.

    صحيح البخاري، ج 4 ص 1612 و ج 5 ص 2146
    صحيح مسلم، ج 3 ص 1257

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 41)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.