یارغار

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  حقیقت خواه در 10 سال، 2 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 71)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #3837

    سيدنا عمر
    کاربر
    جناب شما يك بار ميگوييد كه آن شخص همراه رسول الله سيدنا ابوبكر نبوده است و در جاي ديگر مي فرماييد آن شخص خود ابوبكر صديق بوده است اما دليلي بر فضيلت آن نيست ولي مهم اين است كه شما اعتراف كرديد كه آن شخص خود خليفه ابوبكر صديق بوده است.من از كتب شما روايت مي كنم كتب ما را كه قبول نداريد
    آيا كتب خودتان را هم قبول نداريد؟
    در بحار الانوار مجلسی مجلد 19 ص 82 در روایتی طولانی می آورد:( 1 ) 24 – م : إن الله تعالى أوحى إلى النبي يا محمد إن العلي الاعلى يقرأ عليك السلام ، ( 2 ) ويقول لك : إن أبا جهل والملا من قريش قد دبروا يريدون قتلك ، وآمرك أن تبيت ( 3 ) عليا في موضعك ، وقال لك : إن منزلته منزلة إسماعيل الذبيح من إبراهيم الخليل ، يجعل نفسه لنفسك فداء ، وروحه لروحك وقاء ، وأمرك أن تستصحب أبابكر ، فإنه إن آنسك وساعدك ووازرك وثبت على ما يعاهدك و يعاقدك كان في الجنة من رفقائك ، وفي غرفاتها من خلصائك ، فقال رسول الله صلى الله عليه وآله لعلي عليه السلام : أرضيت إن اطلب فلا اوجد وتوجد ، فلعله أن يبادر إليك الجهال فيقتلوك ؟ قال : بلى يا رسول الله رضيت أن يكون روحي لروحك وقاء ، ونفسي لنفسك فداء ، بل رضيت أن يكون روحي ونفسي فداء لاخ لك أو قريب أو لبعض الحيوانات تمتهنها ، وهل احب الحياة إلا لخدمتك.والتصرف بين أمرك ونهيك ، ولمحبة أوليائك ، ونصرة أصفيائك ، ومجاهدة أعدائك ؟ لولا ذلك لما أحببت أن أعيش في هذه الدنيا ساعة واحدة ، فأقبل رسول الله صلى لله عليه وآله على علي عليه السلام فقال له : يا أبا حسن قد قرأ علي كلامك هذا الموكلون باللوح المحفوظ وقرؤوا علي ما أعد الله لك من ثوابه في دار القرار ما لم يسمع بمثله السامعون ، ولا رأى مثله الراؤون ، ولا خطر مثله ببال المتفكرين ، ثم قال رسول الله صلى الله عليه وآله لابي بكر : أرضيت أن تكون معي يا أبابكر تطلب كما اطلب ، وتعرف بأنك أنت الذي تحملني على ما أدعيه فتحمل عني أنواع العذاب ؟ قال أبوبكر : يا رسول الله أما أنا لو عشت عمر الدنيا اعذب في جميعها أشد عذاب لا ينزل علي موت مريح ولا منهج متيح وكان ذلك في محبتك لكان ذلك أحب إلي من أن أتنعم فيها وأنا مالك لجميع ممالك ملوكها في مخالفتك ، وهل أنا ومالي وولدي إلا فداؤك ؟ فقال رسول الله صلى الله عليه وآله : لا جرم إن اطلع الله على قلبك ووجد ما فيه موافقا لما جرى على لسانك جعلك مني بمنزلة السمع والبصر والرأس من الجسد ، ومنزلة الروح من البدن. می گوید خداوند متعال بر پیامبرش وحی نمود که خداوند اعلی بر تو ای محمد سلام می رساند و می گوید ابوجهل وقریش قصد کشتن تو را دارند برتو امر می کنم که علی را درجای خودت بخوابان وبگو منزلت تو مانند منزلت اسماعیل ذبیح به ابراهیم است جانت و روحت را فدای پیامبر میکنی و تو را همچنین امر می کنم که ابوبکر را با خودت به هجرت ببری زیرا او پشت تو و یاور تو می باشد وثابت قدم است با عهد وپیمانی که باتو بسته است و در بهشت از رفیقان تو می باشد ودر غرفه های بهشتی از مخصوصان در نزد تو می یاشد .پس پیامبر به علی فرمود حاضر هستی که در جای من بخوابی و ممکن است تو را بکشند؟؟علی جواب داد بله یا رسول الله راضی هستم که جانم فدای جان تو بشود حتی حاضر هستم جانم فدای نزدیکترین افرادت شود ومن زندگی را دوست ندارم الا با خدمت به تو.
    #3838

    سيدنا عمر
    کاربر
    سپس پیامبر رو به ابوبکر می کند و می پرسد ای ابوبکر آیا حاضری بامن در این سفر بیایی وهرچیزی که در پیش روی من است از اتفاقات وخطرات برای تو نیز باشد؟؟ابوبکر جواب می دهد ای رسول خدا اگر من عمر طولانی بکنم وتمام عمرم عذاب سخت وطاقت فرسا بکشم وهمه اینها بخاطر محبت تو باشد برای من راحت و گوارا است تا اینکه در عیش وراحتی زندگی کنم ومخالفت امر تورا کرده باشم تمام اموال وفرزندانم فدای تو باد ای رسول خدا . پیامبر صلی الله علیه وسلم می گوید بی شک خداوند از قلب تو آگاه است که هرچه در قلب داری بر زبانت جاری کرده است و به این دلیل است که تو نسبت به من به منزله گوش و چشم و سر هستی نسبت به بدن وهمچنین به منزله روح برای بدن.

    از این روایت اين نتایج بدست می آید:
    1-صحبت ابوبکر الصدیق با پیامبر در سفر هجرت به امر خدا بوده است
    2-ابوبکر الصدیق صادقانه ومخلصانه به یاری پیامبر می شتابد
    3-ابوبکر الصدیق از اهل بهشت است و از رفقای مخصوص پیامبر در غرفه های بهشتی می باشد
    4-ابوبکر الصدیق به منزله روح برای بدن وسر برای جسد است نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم
    مي گويند ابوبكر ترسيده و نعوذبالله مومن نيست. اولا جناب شما در حدي نيستيد كه بخواهيد راجع به ايمان سيدنا ابوبكر حرف بزنيد.
    ثانيا اگر ابوبكر ترسيد چرا ايمان آورد؟ چرا با مرتدان جنگيد؟ چرا با منكرين زكات برخورد كرد؟ چرا قسمتي از فتح هاي مجاهدين در زمان خلافت ايشان بوده است؟ واقعا ابوبكر مي ترسيده است؟
    نه شما كاري به ترس ايشان نداريد شما كينه هايتان راجع به چيز ديگريست شيعه اهل دروغ و فريب هستند.

    وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

    #3839
    من از بوجود اوردن این بخش دو هدف را دنبال می کردم

    1:اینکه بگویم یار غار بودن برای ابوبکر که اهل سنت انرا فضیلتی برای او حساب میکننددر واقع فضیلت محسوب نمیشود که خدا را شکر میکنم که توانستم این مطلب را فقط با استناد به ایات قران برای دوستان اثبات کنم

    2:مسئله بسیار مهم دیگر این است که ما منظور بعضی از ایات قران را متوجه نمی شویم نمونه ی بارز بر صحت کلامم همین مطالب ان عمری می باشد که دوستان متوجه شدند که او به روایات مراجعه نمود و نتوانست فقط از قران برای من اثبات کند که در ایه یار غار منظور ابوبکر است و ان نشان دهنده ی دو مطلب می باشد1: حرف خلیفه ی دوم در باره ی قران {حسبنا کتاب الله }باطل است و خود عمری ها نیز انرا قبول ندارند

    دوم اینکه مسلمانان علاوه بر مراجعه به قران به عنوان منبع اصلی باید به روایات و تفاسیر معتبری مراجعه نمایند که مورد قبول مذهب و نگرش مکتب مقابل باشد
    سوم اینکه موارد بیشماری در صحاح سته وجود دارد که دلیل بر امامت و فضیلت امیر المئمنین بر سایر خلفاست

    نتیجه:ایات متعددی در باره ی امامت امیرالمومنین و اهل بیت در قران وجود دارد که ما برای فهم انان باید به روایات مراجعه کنیم ولی متاسفانه چون غرض امد هنر پوشیده شد

    یاعلی مدد

    #3840

    بیدار
    کاربر

    حالا که وارد حدیثی از کتاب بحار الانوار شیعیان شده اید، اگه می خواید از حدیث دلیل و مدرک بیارید، چرا ترجمه ی اشتباه و غلط می کنید؟! چرا حدیث رو عوض می کنید؟! بهتر نیست بیایم رو راست و درست حرف بزنیم؟!

    در حدیث آمده است : وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْتَصْحِبَ أَبَا بَكْرٍ فَإِنَّهُ إِنْ آنَسَكَ وَ سَاعَدَكَ وَ وَازَرَكَ وَ ثَبَتَ عَلَى مَا يُعَاهِدُكَ وَ يُعَاقِدُكَ كَانَ فِي الْجَنَّةِ مِنْ رُفَقَائِكَ وَ فِي غُرُفَاتِهَا مِنْ خُلَصَائِكَ.

    شما ترجمه کردید : و تو را همچنین امر می کنم که ابوبکر را با خودت به هجرتببری زیرا او پشت تو و یاور تو می باشد وثابت قدم است با عهد وپیمانی که باتوبسته است و در بهشت از رفیقان تو می باشد ودر غرفه های بهشتی ازمخصوصان در نزد تو می یاشد.

    در این روایت نیامده «او پشت تو و یاور تو می باشد…» پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم می فرمایند : إِنْ آنَسَكَ وَ سَاعَدَكَ و… این جا اِن ناصبه آمده است به معنی این که اگر با تو انس گیرد و تو را یاری کند و… (اون وقت) در بهشت از رفیقان تو می باشد و در غرفه های بهشتی از مخصوصان در نزد تو می باشد.

    جناب سیدنا عمر چرا اِن را معنی نمی کنند؟؟

    پیامبر 5 شرط برای این پاداش ها برای ابوبکر گذاشتند ولی معنای شما این را نمی رساند. این ترجمه ای که شما کردید بیان می کند که ابوبکر از همان جا مستحق این پاداش ها بوده است و کاری به انجام 5 شرط پیامبر هم ندارد در حالی که پیامبر وعده کردند اگر این 5 شرط را اجرا کنی، این ها هم پاداشت می شود؛ در حالی که پیامبر خدا از همان جا آگاه بودند که ابوبکر این کار ها را می کند یا نه؛ پیامبر را یاری می کند یا نه؛ به عهدش پایبند می ماند یا نه.

    #3841

    بیدار
    کاربر
    اما او آیا به آن شروط عمل کرد؟؟

    در الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص: 145 از کتب شیعی چنین نقل شده است : (ترجمه)

    ابو بكر در غار اضطراب و ترس شدید پیدا کرد از قریش، خواست بيرون برود كه يكى از قريشيان جلوی غار آمد و بول كرد. ابو بكر گفت: اين شخص ما را ديد.

    پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: «اگر ما را ديده بود، هنگام بول، روى خود را به طرف ما بر نمى‏گرداند!! نترس خدا با ماست، آنها به ما دسترسى پيدا نمى‏كنند»

    اما باز هم اضطراب ابو بكر تمام نشد. وقتى پيامبر وضع او را چنين ديد، پاى مبارك را به ديواره غار زد، درى به طرف دريا باز شد و يك كشتى در آنجا آماده بود. سپس فرمود: «ديگر آرام باش، اگر وارد غار شوند از اين در خارج شده و سوار كشتى مى‏شويم». ابو بكر آرام شد. قريش دنبال آنها گشتند تا اينكه مأيوس شدند برگشتند.

    و شیعه اعتقادش بر این است که او نه تنها پیامبرش را یاری نکرد بلکه مضطرب شده بود و می ترسید، در حالی که پیامبر او را از حزن و ترسش نهی می کرد و او آرام نمی گرفت! تا این که از طرف پیامبر خدا معجزه ای رخ داد و ته غار به دریایی باز شد و کشتی ای آنجا بود. سپس فرمودند آرام باش و ابوبکر به این وسیله آرام شد. و این نشان دهنده ی ضعف ایمان ابوبکر است نه دلسوزی! چون اگر دلش سوخته بود با همان بار اول که پیامبر فرمودند : آنان به ما دسترسی پیدا نمی کنند، آرام می گرفت، اما اعتماد نکرد و اضطرابش هم از بین نرفت تا اینکه معجزه ی پیامبر را دید.

    این هم یار غار پیامبر!

    آن کسی بی اضطراب به امر پیامبرش عمل می کند که وقتی می خواهند پیامبر را به قتل برسانند بی ترس و لرز جای پیامبر بخوابد…!

    بل اکثرهم لا یعقلون.

    المستغاث بک یا صاحب الزمان.

    والسلام.

    #3844

    بیدار
    کاربر

    جناب سیدنا عمر، عجیب است شما که آقا و سرور خود را عمر می نامید چطور به خود اجازه می دهید که در مورد آیات قرآن متوسل به حرف این و آن بشوید!!! مگر عمر نبود که در مقابل امر پیامبر که فرموده بودند : «هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ»

    «بیایید تا برای شما نامه ای بنویسم که گمراه نشوید»،

    گفت : «إِنَّ النَّبِىَّ – صلى الله عليه و اله سلم – قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ ، حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ» صحیح البخاری – ح5669 یا در چاپ دیگر ح5345

    «قطعاً بیماری پیامبر را فراگرفته است، نزد شما قرآن است، کتاب خدا برای ما کافی است»

    سپس اختلاف میان حاضران افتاد و شد آنچه شد!

    عقیده ی عمر آن بود که وقتی قرآن نزد ما هست دیگر نیازی به حرف پیامبر نیست! چه رسد به حرف اصحاب و …

    چرا مولایتان عمر و عمریان را از خود ناراحت می کنید؟! به راستی که معتقد به حرف های خودتان هم نیستید!

    اگر عمر درست گفته پس این همه صحبت و بررسی در مورد آیات چیه؟! بر اساس حسبنا کتاب الله عمر معلوم میشه این که خدا اسم ابوبکر رو نیاورده پس نیازی نیست که ما هم بفهمیم کی بوده!!!

    اگر عمر درست نگفته و ادعای حسبنا کتاب الله او اشتباه بوده است، پس میگم بد نیست یه خلیفه ی دیگه گیر بیارید، یه اولی الامری که حرفش حرف خدا باشه! و خودش حداقل از پیامبر اطاعت کنه نه اینکه در برابر دستور پیامبر بهانه بیاره!!!

    #3845

    سيدنا عمر
    کاربر
    لعنت الله علي المكذبين
    به قول مولوي‎:شمشير به كف عمــّـر، در قصد رسول آيد‎
    در‎ ‎دام خدا افتـد، وز بخـت، نظـر يابد‎.
    جناب سیدنا عمر، عجیب است شما که آقا و سرور خود را عمر می نامید چطور به خود اجازه می دهید که در مورد آیات قرآن متوسل به حرف این و آن بشوید!!! مگر عمر نبود که در مقابل امر پیامبر که فرموده بودند : «هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ»
    جواب:بشكست عمر پشت هژبران عجم را. برباد فنا داد رگ وريشه ي عجم را
    اين عربده بر غصب خلافت ز على نيست.با آل عمر كينه قديم است عجم را
    جناب بيدار شما خودتان را به خواب زده ايد.شما قرآن مي خوانيد فكر نكنم بخوانيد حرف سيدنا عمر(افتخار مي كنم سيدم رسول الله و خلفاي راشد هستند)
    كاملا با قرآن يكي است ((الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ)) ﴿١٧٣﴾آل عمران
    فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴿١٧٤﴾آل عمران
    در الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص: 145 از کتب شیعی چنین نقل شده است
    جواب:اولا ما كتب روافض را قبول نداريم و‌ آن روايت براي اثبات به شما جاهلان بود واينكه سيدنا ابوبكر همراه رسول الله به غار رفتند و ياور ايشان بود.در ضمن باز هم مي گويم شما در حدي نيستيد كه ايمان ابوبكر را زير سوال ببريد.
    نمونه ی بارز بر صحت کلامم همین مطالب ان عمری می باشد که دوستان متوجه شدند که او به روایات مراجعه نمود و نتوانست فقط از قران برای من اثبات کند که در ایه یار غار منظور ابوبکر است.
    جواب:آياتي كه براي عصمت سيدنا علي و امامت ايشان از قرآن مي آوريد آيا اسمي از علي آمده است؟ آياتي مانند:آيه ولايت -آيه تطهير.اگر راست مي گوييد اسمي از علي در آن پيدا كنيد.و فقط و فقط از قرآن اثبات كنيد.
    سوم اینکه موارد بیشماری در صحاح سته وجود دارد که دلیل بر امامت و فضیلت امیر المئمنین بر سایر خلفاست
    جواب:ما سيدنا علي را دوست داريم و خليفه چهارم اهل سنت و جماعت است و اين چيز عجيبي نيست.گفتيد بيشمار روايت مي آوريد لطفا اين روايات كه مي آوريد بيشمار باشند كه همانطور كه خودتان فرموديد از حساب كردن خارج باشد.منتظر روايات بيشمار شما هستم.
    ایات متعددی در باره ی امامت امیرالمومنین و اهل بیت در قران وجود دارد که ما برای فهم انان باید به روایات مراجعه کنیم ولی متاسفانه چون غرض امد هنر پوشیده شد.
    جواب:آيا اسمي از علي و اهل بيتش در قرآن آمده است؟خودتان اعتراف كرديد كه براي فهمش به سراغ روايات مي رويد.
    وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
    #3851
    من هر قدر صحبت میکنم ایشان گوشان بدهکار نیست

    عمری سوالی که میپرسم یک جواب بیشتر نداره لطفا سمت حاشیه نرو!!!!!

    فقط از قران میتوانی اثبات کنی ایه یار غار منظور ابوبکر است یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یک جواب دارد بله !!!!!!!! یا خیر!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟

    #3852

    سيدنا عمر
    کاربر
    هر وقت شما جواب داديد كه در آن آيات كه گفتم در مدح سيدنا علي است اسمي از حضرت علي آمده است يا نه ما نيز در اينجا مي گوييم كه اسمي از ابوبكر صديق آمده است يا نه

    حال اين موارد مطرح مي شود:

    شما بايد اثبات كنيد چون مذهبتان باطل مي شود چون اعتقاد داريد نعوذبالله به غير از پيامبران امامان هم معصومند(آيه تطهير)

    اعتقاد داريد كه امامت علي از جانب خداست و مي گوييد كه اصلا پيامبر فرستاده شده است كه امامت علي و فرزندان او را به جهانيان ابلاغ كند.

    هر وقت شما اثبات كرديد از قرآن ما نيز فكري مي كنيم

    وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

    #3853

    بیدار
    کاربر

    زین مردمان سست عناصر دلم گرفت

    شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

    جناب سیدنا عمر شما به انتقاد بنده پاسخی ندادید :

    این ترجمه ای که از روایت بحار الانوار کردید (در قسمت #9 و #14) و سپس از آن نتیجه گرفتید غلط بوده، و شما در عبارت وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْتَصْحِبَ أَبَا بَكْرٍ فَإِنَّهُ إِنْ آنَسَكَ وَ سَاعَدَكَ وَ وَازَرَكَ وَ ثَبَتَ عَلَى مَا يُعَاهِدُكَ وَ يُعَاقِدُكَ كَانَ فِي الْجَنَّةِ مِنْ رُفَقَائِكَ وَ فِي غُرُفَاتِهَا مِنْ خُلَصَائِكَ، که روایت شیعیان می باشد (عمداً یا سهواً) اِن (اگر) را ترجمه نکردید! و از این حدیث نتیجه گرفتید ابوبکر پشت و یاور پیامبر می باشد، یار پیامبر می باشد، … در بهشت از رفیقان پیامبر می باشد، … در حالی که اِن ناصبه معنای اگر را می رساند و جمله، جمله ی شرطی می باشد و در جمله ی شرطیه صدق و کذب مقدم و تالی به صحت جمله لطمه ای نمی زند. و 5 شرط در این عبارت در مورد عمل ابوبکر بیان شده است؛ یعنی این طور معنا می شود که اگر او (ابوبکر) با تو انس گیرد و تو را یاری دهد و … (آنگاه) در بهشت از رفقای تو می باشد و… چطور معنا کردید «ابوبکر پشت تو و یاور تو می باشد وثابت قدم است با عهد وپیمانی که باتو بسته است و در بهشت از رفیقان تو می باشد ودر غرفه های بهشتی از مخصوصان در نزد تو می یاشد» ؟!!! آیا چنین چیزی در بحار الانوار نوشته شده است؟! آیا این عبارت عربی به قول هر عرب زمانی می تواند چنین معنایی پیدا کند؟! چطور بدون اینکه اندک دقتی در متن کرده باشید آن را معنا کرده و نتیجه می گیرید؟! آیا عوض کردن ترجمه ی حدیث مناسب گفتگو در یک فضای علمی می باشد؟!

    من خواهش می کنم اگر اشتباهی صورت گرفته روشن کنید تا سوء تفاهمی صورت نگیرد و بحث و گفتگو به صورت علمی ادامه پیدا کند…

    #3854

    بیدار
    کاربر

    سؤال کردید که آیا اسمی از امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه در قرآن آمده است؟

    گفتا که جاهلی تو به آیات مدح او / بشنو فضائلش به خدا اوست وجه او

    می گوییم بله، طبق اعتقاد شیعه در چند جا نام علی به معنی آن حضرت آمده است که روایات ما آن را تأیید می کنند :

      1. وَ إِنَّهُ في‏ أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيم‏ (زخرف/4)

      تفسیر البرهان – 4 – 845 : قال أبو عبد الله (عليه السلام): «هو أمير المؤمنين (صلوات الله عليه)».

        1. وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا (مریم/50)

        تفسیر البرهان – 3 – 714 : امام صادق سلام الله علیه می فرمایند : … و جعل له و لغيره من أنبيائه لسان صدق في الآخرين، و هو علي بن أبي طالب (عليه السلام)، و ذلك قوله عز و جل وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا».

        حالا سؤال من این است که اولاً با دید «حسبنا کتاب اللهِ» عمر چطور حرفی را کنار آیات قرآن می چسبانید و نتیجه می گیرید که آن فرد ابوبکر بوده است؟ (کاری به اینکه شیعه او را ابوبکر می داند ندارم) در مکتب اهل تسنن چطور کتاب خدا را کافی نمی دانید؟

        ثانیاً اگر ثانی اثنین ابوبکر باشد چه فضیلتی برای ابوبکر ثابت می شود؟

        بل اکثرهم لا یعقلون.

        المستغاث بک یا صاحب الزمان.

        والسلام.

        #3855

        بیدار
        کاربر

        دوم اینکه از صحیح بخاری ادعای حسبنا کتاب الله عمر را نقل کردم، من فقط هدفم این بود که به شما گوشزد کنم این نوع برخورد شما با قرآن مطابق عقیده ی عمر نبوده است. عمر در کنار قرآن به سخن دیگری اعتنا نمی کرده است. حتی وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم هم که آورنده ی قرآن برای بشریت هستند در ساعات آخر عمر می خواهند نامه ای بنویسند که دیگر بعد از ایشان کسی گمراه نشود عمر فریاد حسبنا کتاب الله سر می دهد و می گوید بیماری بر پیامبر غلبه کرده است، کتاب خدا برای ما کافی است!! البته گرچه سخن پیامبر را کنار گذاشت اما در مقابل حرف قصیص های یهود را به حرف پیامبرش ترجیح داد!!! و این ننگی است در تاریخ…

        اگر سرورتان عمر اعتقاد راستین را داشته است، پس 23 سال پیامبری پیامبر چه می شود؟! یعنی پیامبر در حد یک امانتداری بودند که قرآن را تحویل جامعه دهند؟! یا اینکه توضیحاتی هم در مورد آیات داشته اند؟ مگر اصحاب در مورد آیات از پیامبر سؤال نمی کردند؟ از اصحاب دیگر سؤال نمی کردند؟ اگر قرآن به خودی خود برای هدایت ما کافی است پس دیگر نیازی به تفسیر فخر رازی ها و زمخشری ها و سیوطی ها ووو ندارد. دیگر تفسیر چه معنایی پیدا می کند؟

        یا اگر عمر اشتباه کرده است؛ ضمیمه ی سخنان پیامبر به قرآن را بی جا باز کرده است؛ پیشنهاد می کنم برای خاتم الانبیاء خلیفه ای تعیین کنید که حرفش حرف خدا و پیغمبر باشد! لااقل خودش از پیامبر تبعیت کند، نه اینکه در مقابل دستور صریح پیامبر بهانه تراشی کند!!

        شما ادعا کردید حرف عمر کاملاً با قرآن یکی است. درست می گم؟ من این آیه رو فکر کنم خونده باشم. شما چطور؟! ببینم نکند به جای خدا، قرآن پرست شده ایم! یعنی شما بین «الله» و «کتاب الله» فرق نمی گذارید؟!!! قرآن کریم کلام الله است نه الله! آیه فرموده است «وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏» نه حسبنا کتاب الله! کجای حرف عمر کاملاً با قرآن یکی است؟! خدا برای ما کافی است نه کتاب خدا. همان خدایی که پیامبر فرستاده است. همان خدایی که دستور تبعیت از پیامبرش را هم داده است. همان خدایی که کتاب آسمانی هم فروفرستاده است. همان خدایی که … از حسبنا کتاب الله، عمر استفاده کرد برای اینکه سخن پیامبر را کنار بگذارد و فقط دنبال کتاب خدا برود! اما از حسبنا الله استفاده می شود که سراغ خدا برویم. سراغ پیامبر و کتاب خدا هر دو برویم.

        بله ما برای فهم آیات قطعاً دنبال روایات می رویم. اما شمایید که وارث مدعی حسبنا کتاب الله هستید؛ شمایید که کتاب خدا برای تان کافی است. این شمایید که نباید به دنبال روایات در مورد آیات بروید و فقط باید به کلام الله اکتفا کنید.

        #3856

        بیدار
        کاربر

        پس نتایجی که از این روایت گرفتید منوط به انجام آن 5 شرط می باشد. یعنی اگر ابوبکر به آن 5 شرط عمل کرده است مستحق چنین پاداشی می باشد، و اگر از انجام آن کارها تخطی کرده است بی پاداش است و باید در انتظار عقابش باشد. تا این جا از روایت بحار چیزی را ثابت نکردید!

        حال چون شما در فضای روایی شیعه بحث کردید بنده از روایات شیعیان پاسخ دادم؛ متوجه هستم شما کتب حدیثی شیعیان را قبول ندارید! اما وقتی از حدیث بحار قصد اثبات بر شیعیان دارید من هم اثبات شما را رد کردم و مخالف آن را از روایات شیعیان آوردم. بحث قرآنی جای خود دارد. بنده روایتی از کتاب الخرائج و الجرائح آوردم که نشان دهنده ی سستی ایمان ابوبکر نسبت به خدا و پیامبرش را نشان می دهد. اینکه شما به هر کسی بگویید تو در حدی نیستی که ایمان ابوبکر را زیر سؤال ببری که نشد دلیل جانم! اگه می خواید بر اساس تعصبات آبا و اجدادی صحبت کنیم که لازم به بحث نیست! هر کس همون اعتقادات مادر پدر خودش رو باور داره. اما اگر در پی حقیقت باشیم، هر حرفی نیازمند دلیل و مدرک است و عقل خود را قاضی می کنیم و حرف درست و راست را می پذیریم. بت پرستان جاهلیت هم همین ادعا را داشتند؛ می گفتند شما در حدی نیستید که بت های ما را زیر سؤال ببرید!!! اگر شما دلیلی آوردید من با دلیل باید جواب تان را بدهم نه اینکه بگویم تو در حدّ این حرف ها نیستی!!!

        #3857

        بیدار
        کاربر

        زین مردمان سست عناصر دلم گرفت

        شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

        جناب سیدنا عمر شما به انتقاد بنده پاسخی ندادید :

        این ترجمه ای که از روایت بحار الانوار کردید (در قسمت #9 و #14) و سپس از آن نتیجه گرفتید غلط بوده، و شما در عبارت وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْتَصْحِبَ أَبَا بَكْرٍ فَإِنَّهُ إِنْ آنَسَكَ وَ سَاعَدَكَ وَ وَازَرَكَ وَ ثَبَتَ عَلَى مَا يُعَاهِدُكَ وَ يُعَاقِدُكَ كَانَ فِي الْجَنَّةِ مِنْ رُفَقَائِكَ وَ فِي غُرُفَاتِهَا مِنْ خُلَصَائِكَ، که روایت شیعیان می باشد (عمداً یا سهواً) اِن (اگر) را ترجمه نکردید! و از این حدیث نتیجه گرفتید ابوبکر پشت و یاور پیامبر می باشد، یار پیامبر می باشد، … در بهشت از رفیقان پیامبر می باشد، … در حالی که اِن ناصبه معنای اگر را می رساند و جمله، جمله ی شرطی می باشد و در جمله ی شرطیه صدق و کذب مقدم و تالی به صحت جمله لطمه ای نمی زند. و 5 شرط در این عبارت در مورد عمل ابوبکر بیان شده است؛ یعنی این طور معنا می شود که اگر او (ابوبکر) با تو انس گیرد و تو را یاری دهد و … (آنگاه) در بهشت از رفقای تو می باشد و… چطور معنا کردید «ابوبکر پشت تو و یاور تو می باشد وثابت قدم است با عهد وپیمانی که باتو بسته است و در بهشت از رفیقان تو می باشد ودر غرفه های بهشتی از مخصوصان در نزد تو می یاشد» ؟!!! آیا چنین چیزی در بحار الانوار نوشته شده است؟! آیا این عبارت عربی به قول هر عرب زمانی می تواند چنین معنایی پیدا کند؟! چطور بدون اینکه اندک دقتی در متن کرده باشید آن را معنا کرده و نتیجه می گیرید؟! آیا عوض کردن ترجمه ی حدیث مناسب گفتگو در یک فضای علمی می باشد؟!

        من خواهش می کنم اگر اشتباهی صورت گرفته روشن کنید تا سوء تفاهمی صورت نگیرد و بحث و گفتگو به صورت علمی ادامه پیدا کند…

        #3858

        سيدنا عمر
        کاربر
        می گوییم بله، طبق اعتقاد شیعه در چند جا نام علی به معنی آن حضرت آمده است که روایات ما آن را تأیید می کنند :
        وَ إِنَّهُ في‏ أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيم‏ (زخرف/4) تفسیر البرهان – 4 – 845 :
        جواب:گفتم از قرآن دليل بياوريد ما نيز مي توانييم از تفسير قرآن براي اثبات سخنان خود استفاده كنيم.
        چنین معنایی پیدا کند؟! چطور بدون اینکه اندک دقتی در متن کرده باشید آن را معنا کرده و نتیجه می گیرید؟! آیا عوض کردن ترجمه ی حدیث مناسب گفتگو در یک فضای علمی می باشد؟!
        جواب:من آن حديث را در جاي ديگر ديدم و در اينجا نوشتم اگرهم ترجمه اشتباه باشد هيچ چيز عوض نمي شود چون كه اگر او (ابوبکر) با تو انس گیرد و تو را یاری دهد و … (آنگاه) در بهشت از رفقای تو می باشد.او را ياري داد چه در سفرش به سمت مدينه و چه در تمامي غزوات رسول الله.اما شما حديث را با دقت نخوانده ايد يك بار ديگر بخوانيد سپس پیامبر رو به ابوبکر می کند و می پرسد ای ابوبکر آیا حاضری بامن در این سفر بیایی وهرچیزی که در پیش روی من است از اتفاقات وخطرات برای تو نیز باشد؟؟ابوبکر جواب می دهد ای رسول خدا اگر من عمر طولانی بکنم وتمام عمرم عذاب سخت وطاقت فرسا بکشم وهمه اینها بخاطر محبت تو باشد برای من راحت و گوارا است تا اینکه در عیش وراحتی زندگی کنم ومخالفت امر تورا کرده باشم تمام اموال وفرزندانم فدای تو باد ای رسول خدا.؟؟
        همانطور كه گفتم در كتب شما نيز اعتراف كرده اند كه ابوبكر ياور رسول الله و بهشتي است.اما خود الله جل و جلاله مي فرمايد كه اصحاب بهشتي هستند.«وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (توبه 100) يعني: پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کسانى که به نيکى از آنها پيروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزى بزرگ.
        یعنی شما بین «الله» و «کتاب الله» فرق نمی گذارید؟
        جواب:شما منظورتان حديث قرطاس است مي دانم كينه ي شما از سيدنا عمر چيست.در مقابل اين حديث، دسته اي از آن به نفع مقاصد گروهي خويش، سود جسته و آن را وسيله اي براي اهانت و گستاخي به امير المؤمنين عمر فاروق قرار داده اند.الله تعالي در قرآن فرموده است: «مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ»[ انعام 38] «ما در اين كتاب هيچ چيز را فرو نگذارده ايم.» و يا در وصف قرآن مي فرمايد: «تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ»[ نحل 89] «قرآن براي هر چيزي روشنگر امر است.» به همين دليل عمر -رضي الله عنه- فرمود: (حَسبُنَا كِتابُ الله : كتاب الله براي ما را كفايت مي كند.
        حال يك سوال از شما جناب بيدار شما فرموديد كه من این آیه رو فکر کنم خونده باشم(«وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏»)) اگر خوانده ايد پس معني آن را هم مي دانيد حال سوال من با توجه به آيه شما چرا فقط از خدا كمك نمي خواهيد و سراغ قبر ها مي رويد و از آن ها كمك مي خواهيد؟
      در حال نمایش 15 نوشته (از کل 71)

      شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.