Home › انجمن ها › بررسی مسائل تحریف کتاب ها › گفتگویی آرام با مخالفین حدیث صحیح
این جستار شامل 102 پاسخ ، و دارای 4 کاربر است ، و آخرین بار توسط noor.haq در 9 سال، 10 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2709شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2718کتابی که فرامین صحیح رسول در آن جمع باشد پیش من واجب الطاعه ومحترم (وبقول شما مقدس) است، زیرا الله امر فرموده ( اطعیوا الرسول)
همانطور هم حفظ و احترام خانه کعبه و مسجد الحرام بر من واجب ( بفرموده شما مقدس)است چون الله امر کرده به حج رفتنآری این تقدس منشعب شده از تقدس قران ، بدون آنها تقدیس نمودن دستورات قران بی معنی و ناممکن است!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2719کتابی که فرامین صحیح رسول در آن جمع باشد پیش من واجب الطاعه ومحترم (وبقول شما مقدس) است، زیرا الله امر فرموده ( اطعیوا الرسول)
سلام استاد
وقتی الله تعلی فرماید در قرآن عظیم باطلی نیست و اختلافی در آن نیست پس تبعیت از آن طلب عقل و وجدان است.
اما وقتی چندین کتاب را زیروزبر می کنیم و هرگوشه و کنار و بین صفحاتش را مطالعه می کنیم و می فهمیم که نویسنده یا بر او مشتبه شده یا راویانش قاطی کردند! آنوقت است که شک و تردید عقل و وجدانمان را فرا می گیرد.
به خود می گوییم : آیا رسول الله به گفته ی فلان راوی بوده یا به گفته ی راوی دیگر!؟ آیا او چنین را سنت دانسته یا چنان را!؟ و اینجاست که عقل فریادمان می زند که : مگر به سخنان خالق تنزیل گوش می دهید که اینقدر نگران و حیرانید!؟ خوب ! بروید هرچه تنزیل رب العرش فرموده عمل کنید و یقین کنید او شما را بخاطر نسیان و تشویش و حیرت راویان کتابها مؤاخذه نخواهد فرمود زيرا نه راويان را ملاقات كرديد و نه امضاي خدا و رسولش را در ميان سخنانشان مشاهده كرديد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2726سلام علیکم
مثال شما مثال كسي است كه از ترس پرت شدن، عقب عقب میرود و به پشت سر توجه ندارد، پس حتما از طرف دیگر بام سقوط میکند
بله اعتقاد شما به اينكه احادیث صحیح قابل اعتماد نیستند طعن عظیمی به قران است زیرا قران میفرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ
ایمان آورندگان معلومند فرامین الله معلوم است فرامین اولی الامر معلوم است اما به ادعای شما فرامین رسول نامعلومند!!!!
و بعد بلافاصله الله میفرماید:
فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ
تنازع معلوم است فرمان الله است و فرمان رسول نامعلوم است !!!
به این دو مثال روشنگر توجه کنید:شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2727مثال 1
الله امر کرده به مومنان که به حج بروند حالا فرض کنید گروهی مدعی شوند که کعبه نامعلوم است و صد تا دلیل هم بیاورند اگر دلایلشان درست هم باشدباز بازنده اند!! باز از آنطرف بام پرت شده اند زیرا اگر حرفشان درست باشد پس الله الفاظ قران را در مورد حج حفظ کرده اما اسباب عمل به آن را حفظ نکرده !! صرف ذکر آیاتی که راهی برای عمل به مفاد آنها نیست، بیفایده و بیهوده است و طعن به قران است
مثال 2
دکتر حاذقی نسخه بنویسید که فلان دوا، برای فلان مرض خوب است، اما به هر دارو خانه ای بروید آن دوا نباشد پس این طعن به دکتر است پس هرچه منکرین حدیث از نسخه و از آن دکتر تعریف کنند باید با شک به انها نگریست ، زیرا الله بیش از صد آیه نازل کرده و مستقیما فرموده اطعیوا الرسول و قرص و شربت (اطعیوا الرسول) در هیچ داوخانه ای و در قوطی هیچ عطاری نیست ( به ادعای شما ) و شما الکی خوش هستید و هی میگوید عجب نسخه ای عجب نسخه ای عطیمی!!
آیا وقت آن نرسیده که اندیشه کنید؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2728استاد مثالهاى خوبى آورديد. نسخه هايى داريم و ما هم به دنبال داروى نوشته شده مى دويم.
همين مثال را راجع به احاديث صحيح مى آوريم: نسخه اي داريم و قرار است تجويز شود .حال بايد بدانيم دارويى كه در بازار يافت مى شود همان ” دارويى ” ست كه طبيب تجويز نموده يا داروخانه و صاحبانش به ما دارويى مغشوش مى فروشند!
راه سالم اين است كه بعد از خريد دارو به همان طبيب مراجعه شود تا او با چک کردن و مراجعه ی دوا به مریض بفهماند که دارو همان است و کسی اشتباهی تجویز نکرده. مخصوصا اینکه گاهی اوقات داروگر قادر به خواندن دست خط طبیب نمی شود و دوایی را عوضی می دهد به مریض!!
پس اعتماد مطلق به داروخانه ها هم عین جهل و حماقت است و رجوع به طبیب در همه ی احوال ضروریست.
و طبیبی که برای مراجعه همیشه هست کلام الله تعالی ست زیرا رسول رب التنزیل رفته است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2729رفتیم به مکه و طواف بجا آوردیم بهمان شکلی که خدایمان فرموده بود.
اما دیدیم نسخه هایی در دوروبر مکه به ما می دهند که حالا که شما آن دوا را تجویز کردید ( ادای حج و عمره ) پس بدانید طبیب دلها امر کرده که دواهای دیگری را هم درکنارش مصرف کنید تا قدرت شفایابی چندبرابر شود!
مثلا بروید کنار قبر رسول و فلان و بهمان کنید سپس کنار قبرستان بقیع و این و آن کنید!
خوب استاد گرامی.
نسخه های بسیار را گرفتیم و به شوق شفا و صحت و سلامت بیشتر همه ی نسخه ها را بکار گرفتیم و دیدیم مریضتر شدیم و این شد حال امت!
در گوشه ای مراسم حج در سال دهها نفر زخمی یا کشته می شوند چون گفتند که باید سنگریزه هایی را در فلان مکان به دیواری پرتاپ کنند!!!
ازدحام مردم در آن حال و هوا چقدر ملت را آواره کرده! همه مدعی تجویز نسخه ای هستند که هرگز مراجعه نشد و هنوز هم نشده!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2730درست فرمودید اما نتیجه سخن شما این است که شما هم به کتاب مقدسی ( غیر از قران )عقیده دارید یعنی شما نیز کتابی را که فرامین رسول در آن جمع شده و سپس به قران عرضه شده و قران مخالفتی با آن نکرده یا موافقت کلی با آن داشته؛ بدون چون و چرا ایمان دارید! و آن را مقدس میدانید، پس چرا آشکارا و با صدای بلند باور خود را اعلام نمیکنید؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2732استاد گرامیمن یک کتاب مقدس دارم که آن طبیب همیشگی من است و برای مراجعه نزدش می روم و هر نسخه ای را قبل از تجویز به عرض می رسانم.
نسخه های بسیاری را بدور ریختم! و نسخه هایی هم که طبیبم انکارش نکرده ولی برایم آشکار کرده که اثر بدی بر سلامتی ام ندارد نه اینکه مرا سالمتر از نسخه های واقعی خودطبیبم گرداند!
این برایم خیلی مهم است که نسخه ی حقیقی من توسط طبیبم بر من تجویز می شود که همان نسخه ی تنزیل رب العالمین است.و طبیبم به من می گوید من حاجتی به نسخه های اضافی ندارم ولی از آنجایی که گاهی داروخانه ها دواهای رنگ و وارنگی تولید می کردند که نظرم را جلب میکرده پس نسخه را برداشتم و نزد طبیبم رفتم تا بدانم نظرش چیست! 🙂شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2733داستان به اينجا رسيد كه دكتر ( قران ) برای شما نسخه اي پیچید که بروید از داروخانه رسول دوا بگیرید شما دوا گرفتید برگشتید پرسیديد: این دوا مطابق نسخه است یا نه؟ دکتر گاهی گفت بله! جایی گفت نه ! آن جاهای که گفت بله، آن دواها ( احادیث و فرامین پیامبر) باید برای شما مقدس باشد چون دیگر بهانه ای برای رد کردن و نخوردن ندارید ! صادقانه جواب بدهید! مقدس است یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر نه، چرا نه!
احساس میکنم شما اصرار دارید که دکتر نسخه نپیچد و شما را بجای دیگری حواله ندهد بلکه خودش علاجتان کند ولی جرات ندارید این را بگویید زیرا آنوقت جوابی برای آیه اطعیوا الرسول ندارید پس چون راهی ندارید، لذا مبهم سخن میگویید اما وقایع دنیا لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ دكتر تابع خواهش نفس شما نيست! بايدپیش رسول بروید این دستور دکتر است صدبار گفته نه یکبار!!!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2734اگر شما بگویید اصلا پیش رسول نمیروم یعنی معتقد شدید الله دستور بیجایی را صدبار در قران تکرار کرده است و این کفر است ولو که بزبان نگویید
اگر بگویید بعضی از دستور رسول را ( حدیث را ) قبول میکنم میگویم باشد خوب است عالیست اما چندتایش را قبول دارید همان را در کتابی جمع کنید و آن کتاب میشود مقدس! راه دیگری نیست!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2737شريعت را قرآن به ما معرفى فرموده است و اين قرآن بر محمد نازل شد و هم او ” اول المسلمين ” بوده است و اسوه ى اول المسلمين.
شريعتى كه باقيست حاجتى به كتب مقدسى جز قرآن ندارد.
نماز 5 وقت را ببينيد آيا احاديث آنرا خوب مشخص نموده يا كتاب الله تعالى؟
در روایات بدنبال کیفیت نماز دویدن این شک را برمی انگیزد که چرا رسول الله ابلاغ نماز را باید به عموم نرساند و تنها یک صحابی را کناری ببیند و دستش را روی زانویش نهد و برایش بگوید و برود!؟ آیا یقین است که همه حرف او را باور خواهند کرد؟ آیا اگر خود رسول به ابلاغ آن نماز نقل شده اقدام نموده بود هزاران راوی نبود!؟
پس اعتقادم این است که نماز را نه ابن مسعود و نه ابن عباس و نه زن رسول معرفی کردند بلکه رسول خدا در کنار دهها اهل ام القری نماز ادا کرد و آنان هم اداکردن را حضوری دیدند و همانگونه ادا کردند و امت این عبادات و نسک را به حکم و تقدیر الهی حفظ کردند همانگونه که سنت ابراهیمی حج باقی ست .شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2738اگر این آیات را در واقعیت بشناسیم می بینیم مصداق اولی الامر راهم نمى بینیم پس سؤال اين است آيا هميشه مصاديق را بايستى ببينيم يا بعضى از مصاديق به وقت خاصى تعلق مى يابد يا بصورتى متفاوت.
به نظرم رجوع به ” الرسول ” يعى بدنبال راه و روشيست كه همين قرآن معرفى مى كند مانند وصف ” اسوه بودن ” است كه ما ” اسوه ” را هميشه به معناى ديدن شخص نمى شناسيم.وقتى الله تعالى ابراهيم و همراهانش را اسوه ى ما معرفى فرمود ، آنان را در قرآن معرفى شده ديديم و نه در كتب منسوب به سنت ابراهيم:
قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا براء منکم ومما تعبدون من دون الله … سورة ممتحنة
لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجو الله والیوم الآخر وذکر الله کثیرا ﴿21﴾ ولما رای المومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله ورسوله وصدق الله… الأحزابشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2739هر آيه اى كه اطيعوا الرسول را امر فرموده بايستى با توجه به آيات قبل و بعدش به دنبال نحوه ى اطاعت از رسول بود.الرسول وصفيست به محمدرسول الله وقتى همراه رسالتش است درحاليكه در حالت بشرى اش به النبي وصف مى شود و تمام مؤاخذه ها و اوامر اصلاحيه خداوند به او به عنوان انسان يا ” النبي ” خطاب شده است و نه الرسول :
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2740عَفَی اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يتَبَينَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ(التوبة/43)
يا أَيهَا النَّبِي لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ(التحريم/1)
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَنْ يشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ…(کهف23/24)
اِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يؤْذِي النَّبِي فَيسْتَحْيي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يسْتَحْيي مِنَ الْحَقِّ (احزاب 53) –
وَلَا تَعْدُ عَينَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا(الکهف/28)در اين آيات خطاب به الرسول نيست زيرا ” الرسول ” ملازم رسالت وحى شده است و اشتباه نمى كند.
و اين است كه الرسول را بايستى در رسالت او شناخت و نه جدا از آن كه ” عصمت كافى ” در كتب روايى نيست. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
اما سؤال شما اين است كه حال كه من به حديثى جز حديث الله تعالى ( قرآن ) وصف صحيح نمى دهم ، پس چگونه اطاعت از رسول را عملی کنم.
من هم مثل شما این مسئله خيلى مشغولم كرده و مى كند.
براى همين قبل از رسيدن به آيه از شما سؤالى دارم:
آيا كتابى مقدس كه سنبل ” اطاعت از رسول ” باشد سراغ داريد؟