Home › انجمن ها › بررسی مسائل تحریف کتاب ها › گفتگویی آرام با مخالفین حدیث صحیح
این جستار شامل 102 پاسخ ، و دارای 4 کاربر است ، و آخرین بار توسط noor.haq در 9 سال، 10 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2650شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2652
شما چرا انتظار دارید که ابن مسعود باید معصوم میبود؟!!
برعکس!
من معتقدم چون صحابه معصوم نیستند پس اگر روایت یا نقل قولی امضای صحابی هم داشت نباید دربست قبول کنیم و بگوییم:
سنت است و تبعیت از سنت واجب الوجوب!!
ببینید استاد چه زود به یک نقطه رسیدیم!
مشکل متعصبین حدیث این است که می گویند : چون صحابه ” عدول ” هستند پس کسی نگوید بالای چشم فلانی ابروست!
و من و شما می گوییم: تازه صحابی هم معصوم نیست چه رسد به راویان و نویسندگانی که اصلا معلوم نیست راست گفتند و از صحابه نقل قول کردند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2653عنوان موضوعتان این است:
” گفتگویی آرام با ( مخالفین حدیث صحیح ) ”و من می گویم این عبارت شما تهمت است!
چون حقیقت این است که حتی حدیثی که نامش را صحیح گذاشتند برای من صحیح نیست که مخالفت کنم!
من با سخنی موافقم که عین حدیث و کلام رسول باشد نه ظن و گمان نقلی!
و بی شک و با یقین تنها قرآن می تواند حدیث صحیح باشد و هر حدیثی غیر قرآن جز ظن و گمان نیست و دایره ی تحقیق همیشه بایستی مفتوح باشد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2654و بی شک و با یقین تنها قرآن می تواند حدیث صحیح باشد و هر حدیثی غیر قرآن جز ظن و گمان نیست و دایره ی تحقیق همیشه بایستی مفتوح باشد.
دایره تحقیق در مورد هر چیز حتی قران نیز باید مفتوح باشد، اما به بهانه تحقیق، مسلمات را (بیدلیل) انکار کردن بی معنی است من ادعا میکنم مردی بنام عمر از دوستان رسول الله بوده به بهانه تحقیق این سخن را وهم وگمان دانستن و بعد (بی دلیل) انکار کردن، بازی کلامی است
میتوانیم به سخن رسول درباره عمر یا سیاه دانه شک کنیم اما به بهانه شک ( بی دلیل ) رد کردن موضوع، بازی کلامی و زیر بار حقیقت نرفتن استشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2661بله بازى نيست بلكه امر خداوند نتزيل است كه به كتابش که هدى و نور و رحمت است و حديثى صادقتر از آن نيست پناهنده شویم.حكايت تنها رد كردنها نيست.
حكايت اين است كه قبول هر امرى هم بايستى با دليل باشد و ما هم بدنبال دليل و برهان مى رويم و با دليل سخن خوب را قبول مى كنيم .
نسخه ى يك طبيب دليل و راه شفاست و ما قبول مى كنيم ولى اگر بدانیم فلان دوا سازنده اش شرکت خیانتکاریست که دوای مغشوش می دهد پس در اینصورت حتی اگر طبیبی قسم هم بخورد باید دوایش را بدور انداخت!
ما هم اکنون با طبیب دل ها محمد رسول الله آشنا هستیم ولی مشکل اینجاست که نسخه های بسیاری به ما داده اند و گفتند: از طرف همان طبیب معروف و حاذقیست که علاج تمام دردهایتان را می داند پس رد نکنید!
ما با شناختی که از این طبیب حاذق داریم و اعتمادی که به او داشته و داریم نسخه های مغشوش بسیاری را برداشتیم و برای خود تجویز کردیم و نتیجه اینهمه عاهات و ناقصی ست که بر جسم امت دیده می شود! تا جایی که مرض را عین شفا می بینند و علاج حقیقی را سم و آمپول خلاص!!
استاد گرامی
من هم مثل شما از بهانه درآوردن و بازی متنفرم بدنبال حقیقتم.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2672چند نکته درباره گفتگو…. بیایید این نکات را رعایت کنیم هم شما هم من
اگر درجایی احساس کردیم که جواب سوال خود را نگرفتیم مصرانه جواب را بخواهیم و احساسی بحث نکنیم و حلقه محاصره بر روی بحث را تنگتر و محدوتر کنیم تا به نتیجه برسیم:
حالا یک محور بحث این است که شما ثابت کردید صحابه معصوم نیستند! و بعد تنیجه گرفتید که بنابراین عدول نیستند!! پس نتیجه گرفتید که اصلا حدیث صحیح انداریم پس ( سند صحیح) اصلا نداریم پس هرچیز قابل قبول یا رد است و به دنبالش تیر خلاص را زدید و فرمودید که اصلا رسول الله سخنی قابل اتباع غیر از قران ندارد چون غیر از قران علم دیگری ندارد! آیا اینها که نوشتم را من اشتباه فهمیدم یا شما اشتباه بیان کردید؟!!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2673چند نکته درباره گفتگو…. بیایید این نکات را رعایت کنیم هم شما هم من
اگر درجایی احساس کردیم که جواب سوال خود را نگرفتیم مصرانه جواب را بخواهیم و احساسی بحث نکنیم و حلقه محاصره بر روی بحث را تنگتر و محدوتر کنیم تا به نتیجه برسیم:
حالا یک محور بحث این است که شما ثابت کردید صحابه معصوم نیستند! و بعد تنیجه گرفتید که بنابراین عدول نیستند!! پس نتیجه گرفتید که اصلا حدیث صحیح انداریم پس ( سند صحیح) اصلا نداریم پس هرچیز قابل قبول یا رد است و به دنبالش تیر خلاص را زدید و فرمودید که اصلا رسول الله سخنی قابل اتباع غیر از قران ندارد چون غیر از قران علم دیگری ندارد! آیا اینها که نوشتم را من اشتباه فهمیدم یا شما اشتباه بیان کردید؟!!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2675سلام استادبگذارید من هم صادقانه افکارم را بدون مقدمه اعلام دارم.
به اعتقاد دورنی من هیچ حدیثی نمی تواند مهر ” حدیث صحیح ” بگیرد جز قرآن کتاب تنزیل از سوی رب العالمین.
به این دلایل:
1- کلام خداوند متعال حرفاً بدون تغيير ثابت و محفوظ است درحاليكه احاديث منسوب به رسول الله احاديث ظنيبست و حتى علما بر اين اعتقاد نيستند كه عين ” حرف حرف ” كلام رسول الله ثبت شده بلكه معتقدند راويان ” نقل معناى كلام رسول الله ” كرده اند.
2 – زبان يا لغت عربى بسيار حساس است و تغيير حرف و كلمات از اماكنش باعث تغيير معنا مى شود . بر اين اساس نمى توان بر نقل و قال و قيلها اعتماد كرد و بناى شريعت بر آن قرار داد.
3 – احاديث در طول تاريخ بيشتر حول و اطراف مقدسين جلوه ى بيشترى دارد و ما مثالهاى بسيارى در جهان كنونى داریم مانند نصارا و اديان شركى كه همه بر اساس نقل قول و احاديث منحرف شدند.
4 – دين اسلام دين كامل و رسول الله به عنوان خاتم النبيين معرفى شده است كه كلمه ى ” خاتَم ” يعنى ” مهر يا ختم زدن ” كه علامت تصديق كننده دارد معناى حقيقى اش اين است كه جمع كننده ى رسالتهاى آسمانى و تكميل كننده ى رسالتهاست .شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2676خاتََم برخلاف معناى معروف معنايش آخرين نبيين نيست زيرا ” آخرين ” منحصر به زمان خود مى شود مانند ” اول المسلمين ” كه در هر زمانى معنايش رسول آن زمان است.بر اين اساس ” خاتم النبيين ” بودن يعنى تكامل رسالات آسمانى كه بعد از اين تكامل حاجتى به دين يا شريعتى جديد براى تكميل يا اصلاح وجود ندارد.
پس این رسالت خاتم النبیین از حساسیت خاصی برخوردار بوده که موجب حسادت و کینه ی دشمنان دیرین دین مبین اسلام گشته است و بلاشک آنان بی حرکت و تلاش علیه این دین نخواهند بود.
بله استاد
دین با این خصوصیات موجب فعالیت بیشتر دشمنان و شیاطین انس و جن شده و می شود .
پس پیروان این دین باید با دقت و مواظبت بیشتری به اصل و اساس شریعت توجه داشته باشند تا از جاده ی مرسوم خداوند متعال منحرف نشوند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2677با تحقیقاتی که داشته و دارم بسیار به آثار باستانی مذهبی بدبین گشته ام و یقین دارم اساس دین هرگز به آن آثار باستانی ربطی ندارد بلکه اساس دین قرآن ثابتیست که تا روز قیامت پایدار و جاوید است و همین جاویدماندن قرآن عظیم راز این حقیقت است که نباید به غیرش توجه کرد.آیا اگر قرار بود به غیر قرآن توجه شود نمی بایست خداوند متعال نام آن امام جمع کننده ی آثار را در کتابش معرفی فرماید تا کسی مجبور نشود خروار خروار آثار را معاینه کند و عمرش قبل از اتمام معاینه به سر رسد!
ببینید استاد
شما یک شیعی 12 امامی بودید و خانواده تان و شهر و دیارتان که از آنها همه هجرت کردید.
فکر نمی کنید اگر آن کتابهای لعنتی نامقدس حدیثی و افسانه ای نبود اینقدر عوام شیعه بدنبال خرافات عصمت و غیبت و حجت و لعن و دشمنی نمی رفتند؟
اگر این مذهب شاذ تشیع نبود دیگر اهل سنت هم اینقدر مجبور به تعصب و غلو نمی شدند که اکنون به خاطر جاهلی به نام یاسر الخبیب بروند ندای ” مادرم غم مخور ” را سر دهند! درحالیکه ما همه می دانیم کسی بعد از مرگش شنوای ندای کسی نیست و این نوع خطابها چیزی جز تشبه به مشرکین نیست و زیبنده ی موحدین نیست.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2681بگذارید من هم صادقانه افکارم را بدون مقدمه اعلام دارم.به اعتقاد دورنی من هیچ حدیثی نمی تواند مهر ” حدیث صحیح ” بگیرد جز قرآن کتاب تنزیل از سوی رب العالمین.
اما الله میگوید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا
اطاعت از رسول چگونه ممکن است وقتی که شما هیچ حدیثی را صحیح ندانید؟ رفتن به حج چگونه ممکن است وقتی که شما کعبه و مکه را قبول نداشته باشید؟!!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2683شرمنده از اينكه پا برهنه وسط بحث دو استاد ميپرم ولي چند نكته به ذهنم ميرسد كه شايسته ميدانم آن را بيان كنم.
نكتۀ اول اينكه: ابن مسعود رضي الله عنه صحابي بود و معصوم هم نبود و در اين مورد احدي اختلاف ندارد.
نكتۀ دوم: چون صحابي اشتباه كرده ما نبايد بگوييم سند روايت اشتباه است و اگر چنين باشد فردا بايد بگوييم: اينكه ميگويند ابن مسعود با حضرت علي در بسياري از مسائل فقهي اختلاف نظر داشته (تا جائيكه شخصي چون امام شافعي كتابي در اين مورد تاليف مي كنند) صحيح نيست بلكه تمامي اقوالي كه به آن دو منصوب است ،مردود هستند و همۀ اصحاب يكصدا و يك راي بودند و احدي از آنان با هم اختلاف نداشتند!
نكتۀ سوم: وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ (توبه:100)
دقت كنيد بر اين قسمت”والذين اتبعوهم باحسان” ما بايد به نيكي از نيكيهاي آن بزرگواران پيروي كنيم ، اشتباهات آنان به خودشان مربوط است و به قول معروف ما را در گور خودمان مي خوابانند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2684و نكتۀ مهم اينكه اين نقل هيچ تضادي با قرآن و عقل ندارد ، قرآن ميگويد: ابن مسعود بشر است و بشر هم جائز الخطا و عقل نيز غير اين نمي گويد. پس چرا بايد چون با اشتباهي از سوي يك انسان جائز الخطا روبرو شديم آن را مردود خوانده و ديگران را متهم به دروغگويي كنيم؟
ما به قرآن ايمان داريم زيرا به صورت تواتر به ما رسيده و هيچ مخالفي هم در اين مورد موجود نيست(شيعيانصفوي را قلم بگيريد)علت قبولي قرآن و يقين بر صحتش تواتر آن است ، و اگر اين تواتر نباشد هيچ دليل ديگري نيست كه بگوييم قرآن محفوظ مانده است.
بله ممكن است بگوييد ، خود خداوند در مورد قرآن ميفرمايد: لاريب فيه ؛ انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون ؛ ولي اين مصادره به مطلوب خواهد بود زيرا بحث بر سر صحت قرآن است و بايد ابتدا صحتش مشخص و بعد به آن استناد شود!
من هم از شما ميخواهم ، ثابت كنيد قرآني كه دست من و شماست همان قرآن عهد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2685*ابن مسعود رضي الله در حدود سالهاي 21 هجري در دوران خلافت حضرت عمر رضي الله عنه به عنوان معلم به كوفه فرستاده شد و در آنجا قرآن و سنت را به مردم ياد ميداد و يكي از شاگردان او زر بن حبيش است كه قرآن را از ابن مسعود ياد گرفته است.
حضرت عمر او را به عنوان معلم به كوفه فرستاد و مردم كوفه قرآن را از او ياد ميگرفتند و محال ممكن است كه حضرت عمر رضي الله عنه كه به سخت گيري در امور ديني مشهور بوده اند شخصي را براي تعلم برگزيند كه قرآن را چنانكه بايد قبول ندارد و معتقد است معوذتين از قرآن نيست!!
*در زمان خلافت حضرت عمر رضي الله عنه در نماز تراويح كل قرآن (كه معوذتين هم جزئي از آنند) تلاوت مي شد(البته در نمازهاي فرض نيز معوذتين قرائت مي شد) و ابن مسعود نيز در آن نمازها شركت ميكرد و زماني كه ميديد معوذتين در نمازها قرائت ميشد هيچ تخلفي نميكرد .
و از اينها مهمتر اينكه محمد بن كعب قرظي كه عالم قرآن و از قاريان بزرگ تابعين بوده ميگويد: مصحف ثلاثه ، مصحف ابن مسعود و مصحف ابي و زيد را ديدم و هيچ كدام با هم هيچ تفاوتي نداشتند و اين به آن معني است كه مصحف ابن مسعود نيز مانند مصحف ابي و مصحف زيد داراي سوره هاي معوذتين بوده است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2686از اين مختصري كه گذشت اينگونه استفاده مي شود كه ابن مسعود در نهايت از قول خود برگشته و تسليم اجماع شده،(چنانكه ابن كثير و آلوسي و سيدقطب نيز چنين ميگويند) حال چرا ما بايد نتيجۀ عجيب و غريب بگيريم و بگوييم حديث مشار اليه ساختگي است؟ آيا اينكه ابن مسعود خطا كرده باشد چيزي مغاير با قرآن است؟ كجاي آن مخالف قرآن است ، آن را نشان دهيد!
منكر حديث اگر بگويد: اينكه ميگويند ابن مسعود معوذتين را از قرآن نميدانسته دروغ است .. به او حق ميدهيم زيرا ابن مسعود از قول خود برگشت .. ولي اگر بگويد: ابن مسعود در همان ابتدا معوذتين را در مصحفش نوشته .. اين را نميپذيريم.(مگر اينكه ارائۀ دليل كنند) -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
اما درمورد آقاى رفاعى بازگردیم به اینکه او خودش کتاب و مقالاتی دارد می توانید مراجعه کنید.
سیستم تحقیقی او بر این اساس است که هیچ کلامی بر کلام الله تعالی حجیت ندارد.
او سخن الله تعالی را ” اصل ” و بنیان شریعت می داند که تمامی سخنان و اقوال مجتهدین و امامان و صحابه بایستی تابع اساس قرآنی باشد و نه عکس!
در دنیای تشیع اصل روایتهاست که بر قرآن حاکم است و الله المستعان.
اما در دنیای مسلمین موحد این قرآن است که حاکم بر کل است.