پاسخ به ردیه مقاله”بطلان وضوی اهل سنت “

Home انجمن ها فقه پاسخ به ردیه مقاله”بطلان وضوی اهل سنت “

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  rrw در 9 سال، 5 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 6 نوشته (از کل 6)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1639

    rrw
    کاربر
    متاسفانه بنده نمي توانم ارسالي داشته باشم و فقط به سختي گاهي مي توانم پست بسازم لذا بالاجبار پاسخ رديه مقاله”بطلان وضوي اهل سنت را اينجا ارائه مي نمايم.
    جناب مجاهد دين ، جنابعالي نه تنها نوشته بنده را نقد نکردي بلکه دليلي هم که ارائه کرده اي برضد عقيده خودت است.
    جنابعالي مي پذيريد که در ” فَامْسَحُواْ بِوُجُوهـِــكُمْ وَأَيْدِيـكُم” (اَيْدِيـكُم ) عطف بر (وجوهکم )است ولي نمي پذيريد که در « وَامْسـَـحُواْ بِرُؤُوسـِـكُمْ وَأَرْجُلــَـكُمْ » (ارجلکم ) عطف بر (رُؤُوسـِـكُمْ) در حاليکه شايد کمتر جمله اي آنقدر شبيه به هم و بر يک روال و وزان باشد. در واقع همچنانکه در ” فَامْسَحُواْ بِوُجُوهـِــكُمْ وَأَيْدِيـكُم” غير محتمل است که ايديکم عطف بر وجوهکم نباشد ، در « وَامْسـَـحُواْ بِرُؤُوسـِـكُمْ وَأَرْجُلــَـكُمْ » نيز همين حکم صادق است. (جالب اينکه اين نمونه واضح را برضد عقيده شيعه استفاده کرده اي!!!)
    اما اينکه مي گويي پس چرا (أَرْجُلــَـكُمْ)در آيه وضو مثل (اَيْدِيـكُم ) در آيه تيمم مجرور نيامده پاسخش را قبلا گفتم . اِعراب گذاري‏ها از جانب رسول خدا نبوده است و حتي قرآنهاي سده هاي اول تماما کوفي وبدون اعراب بوده است ، پس به قطع نگو اعراب (أرجلکم) فتح است. از طرفي حتي اگر فتح باشد نيز تفاوتي نمي کند و در آن صورت نيز عطف بر محلّ «برؤسکم» است که مفعول است. ولي هرگز نمي توان برعطف بودن (أرجلکم) بر (رُؤُوسـِـكُمْ) خدشه وارد کرد همچنانکه در جمله کاملا مشابه تيمم چنين است وجنابعالي به آن اذعان کرديد.
    بگذاريد طوري ديگر موضوع را مطرح کنم فرض کنيد شخص کافري در بيابانهاي حجاز اتفاقي قرآني پيدا مي کند (واضح است که قرآنهاي سده هاي اول اسلامي کوفي و بدون اعراب است) او بعد از خواندن قرآن مسلمان مي شود و فرضا مي خواهد نماز بخواند در آنجا نه علي است که از او نحوه وضويش را سوال کند و نه عمري که از او بپرسد. حال او چگونه وضو مي گيرد مثل شيعه پا را مسح مي کند يا مثل سني پا را مي شوييد؟ هرمنصف عاقلي بي ترديد مي گوييد مثل شيعه.
    بگذاريد طوري ديگر وضو شما را نقد کنم. آيه وضو را يک بار مرور کنيم. إِذَا قُمْتُمْ إِلَي الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَيْدِيَکُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ.
    آنچه مسلم است اين آيه شامل دو دستور آموزشي است.
    شيعه مي گويد :
    دستور اول: فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَيْدِيَکُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ
    دستور دوم: وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ
    همانطور که مي بينيد، شيعه عينا مانند عقيده خود عمل مي کند ابتدا صورت ودست خود را مي شود سپس سر وپاها خود را مسح مي کند.
    اما سني مي گويد:
    دستور اول: فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَيْدِيَکُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ (وَأَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ)
    دستور دوم: وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ
    حال سوال اين است که پس چرا اهل سنت به عقيده خود عمل نمي کند مگر نمي گوييد در دستور اول آمده بشوييد صورت و دست و پاها را . پس چرا بخشي از اين دستور را موکول کرديد به بعد از مرحله ديگري که دستور مسح است!؟!؟!
    جناب مجاهد دين لطفا بيهوده دست وپا نزنيد شما اگر عقيده داريد (َأَرْجُلَکُمْ) عطف بر (ايديکم) است وفعل آن( فاغسلوا )است بايد قبل از دستور دوم يعني مسح سر آن را بشوييد. مگر اينکه قبول کنيد” ارجلکم “بر “ايديکم “عطف نشده
    دوستان اهل سنت نظر خود را به قرآن تحميل نکنيد تا عقايد غلط خود را توجيه نماييد. وگرنه هرگز از اين آيات شستن پاها استخراج نمي شود.
    ضمنا در مورد اينکه چرا بايد دستها را از بالا به پايين شست نيز در مقاله اي جدا توضيح خواهم داد فعلا اين پست موضوعش مسح يا شستن پاها است.

    #4207

    عبدالحی
    کاربر
    السلام علیکم و رحمة الله

    جناب rrw می فرماید:
    جنابعالي مي پذيريد که در ” فَامْسَحُواْ بِوُجُوهـِــكُمْ وَأَيْدِيـكُم” (اَيْدِيـكُم ) عطف بر (وجوهکم )است ولي نمي پذيريد که در « وَامْسـَـحُواْ بِرُؤُوسـِـكُمْ وَأَرْجُلــَـكُمْ » (ارجلکم ) عطف بر (رُؤُوسـِـكُمْ) در حاليکه شايد کمتر جمله اي آنقدر شبيه به هم و بر يک روال و وزان باشد. در واقع همچنانکه در ” فَامْسَحُواْ بِوُجُوهـِــكُمْ وَأَيْدِيـكُم” غير محتمل است که ايديکم عطف بر وجوهکم نباشد ، در « وَامْسـَـحُواْ بِرُؤُوسـِـكُمْ وَأَرْجُلــَـكُمْ » نيز همين حکم صادق است….

    پاسخ:

    اولا در این آیه اشاره به محدوده ی مسح در دستها نشده درحالی که در آیه وضوء محدوده ی غسل دستها اشاره شده است : “وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ” .

    ثانیا در آیه ی تیمم در بدل “فَاغْسِلُوا” ، “فَامْسَحُوا” آمده است، اکنون ما از شما ُرالی می پرسیم در ایه ی وضوء حرف “باء” نیامده است می شه بفرمایید در ایه ی تیمم حرف “باء” چه معنی ای میده؟

    ثالثا در آیه ی وضوء محدوده ی پاها معین شده است: “وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ” حال اگر در اینجا واو رو عطف به “وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ” باشد این سؤال پیش میاد که چرا محدوده ی مسح – به زعم شیعه – معین شده یعنی “الی الکعبین”؟! جالب اینکه حرف “باء” در “رُءُوسِكُمْ” – بنابه دیدگاه شیعه – در اینجا برای تبعیض آمده است.

    #4208

    عبدالحی
    کاربر
    رابعا لفظ “الکعبین” نزد اهل لغت به دو برجستگی پاها گفته می شود.
    در هرپا دو قوزک است و آن ، دو استخوان بر آمده از کنار پا است و هر پا دو قوزک دارد اگر به پای خودتان نگاه کنید دو استخوان بر آمده کناری می بینید که یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ هر پا وجود دارد و به آن قوزک گفته می شود.
    بنابر قاعده لغوی “مقابله جمع با جمع اقتضای تقسیم واحد” ، لفظ “المرافق” در آیه ” فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ ” ، مقابل جمع با جمع است . “أیدی” جمع و “المرافق” نیز جمع پس هر قسمت یکی را اقتضا می کند ، هر دستی یک مرفق( آرنج) دارد و لذا مقابل جمع با جمع ، ” أيديكم إلى المرافق ” ، “المرافق” مجموعه ای و “الأيدي” نیز مجموعه است. در تقسیم بندی : هر دستی برایش مرفقی است ، اکنون آیا فرموده است در هر دو پا، “وأرجلكم إلى الكعاب” یا فرموده است ” وأرجلكم إلى الكعبين ” ؟! قطعا مورد دومی در آیه آمده است . خوب اگر در هرپایی یک قوزک بود می بایست الله تعالی می فرمود:” وأرجلكم إلى الكعاب ” زیرا بنابر قاعده فوق چنین اقتضا می کرد پس زمانی که جمع با تثیه مقابله دارد دلالت بر این دارد که در هر پا دو قوزک وجود دارد و در هر دست یک مرفق و این صحیح و واضح است.
    اهل لغت نیز مهر تأیید بر این تعریف زدند؛
    ابن اثیر می گوید:
    الكَعْبانِ العظمانِ الناتئانِ عند مَفْصِلِ الساقِ والقَدم عن الجنبين
    الکعبان: دو استخوان برآمده در مفصل ساق و پا از دو طرف است.
    النهاية في غريب الحديث والأثر 4/330؛الناشر : المكتبة العلمية – بيروت ، 1399 – 1979م
    أبو منصور الهروي می فرماید:
    والكعبان هما المنجمان وهما العظمان النائتان في منتهى الساق مع القدم وهما ناتئان عن يمنة القدم ويسرتها
    و الکعبان [یعنی]دو منجم و دو استخوان برآمده در انتهای ساق همراه پا و آن دو [استخوان] برآمده از راست پا و چپ آن است.
    الزاهر ص 42؛ الناشر : وزارة الأوقاف والشئون الإسلامية – الكويت الطبعة الأولى ، 1399هـ

    أحمد بن محمد المقري الفيومي در ” المصباح المنير ” می نویسد:
    [الکعبان]من الإنسان اختلف فيه أئمة اللغة فقال أبو عمرو بن العلاء و الأصمعي و جماعة هو العظم الناشز في جانب القدم عند ملتقى الساق و القدم فيكون لكل قدم ( كعبان ) عن يمنتها و يسرتها و قد صرح بهذا الأزهري و غيره وقال ابن الأعرابي و جماعة ( الكعب ) هو المفصل بين الساق و القدم و الجمع ( كعوب ) و ( أكعب ) و ( كعاب ) قال الأزهري ( الكعبان ) الناتئان في منتهى الساق مع القدم عن يمنة القدم و يسرتها و ذهبت الشيعة إلى أن ( الكعب ) في ظهر القدم و أنكره أئمة اللغة كالأصمعي و غيره
    دو قوزک از انسان ، ائمه لغت در آن اختلاف کردند، ابو عمرو بن علاء و اصعمی و گروهی گفتند: آن استخوان برجسته در کنار پا نزد محل تلاقی ساق و پا است و برای هر پا (دو قوزک) می باشد از راست آن و چپش و به آن ازهری و غیر او تصریح کردند و ابن اعرابی و گروهی گفتند: (الکعب) آن مفصل بین ساق و پا است و جمع آن (کعوب) و (اکعب) و(کعاب) است.ازهری گفته است: (الکعبان) دو برجستگی در انتهای ساق پا از راست و چپ آن است ،و شیعه بر این رآی اند که (الکعب) در پشت پا است و ائمه لغت مانند اصعمی و غیر او آن را انکار کردند.
    المصباح المنير 2/534-535؛ الناشر : المكتبة العلمية – بيروت

    #4209

    عبدالحی
    کاربر
    جناب “rrw” می فرماید:
    اما اينکه مي گويي پس چرا (أَرْجُلــَـكُمْ)در آيه وضو مثل (اَيْدِيـكُم ) در آيه تيمم مجرور نيامده پاسخش را قبلا گفتم . اِعراب گذاري‏ها از جانب رسول خدا نبوده است و حتي قرآنهاي سده هاي اول تماما کوفي وبدون اعراب بوده است ، پس به قطع نگو اعراب (أرجلکم) فتح است. از طرفي حتي اگر فتح باشد نيز تفاوتي نمي کند و در آن صورت نيز عطف بر محلّ «برؤسکم» است که مفعول است. ولي هرگز نمي توان برعطف بودن (أرجلکم) بر (رُؤُوسـِـكُمْ) خدشه وارد کرد همچنانکه در جمله کاملا مشابه تيمم چنين است وجنابعالي به آن اذعان کرديد.

    پاسخ:

    اولا ابتدای کلام شما ، سخنی است که از جانب خود فرمودید و اساسی ندارد. یعنی چه اعراب گذاری ها از جانب سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم نیامده است؟! جناب این اعراب گذاری باتوجه به قرائتی که نقل شده درج شدن بله اعراب گذاری شکلا رو آیات قرآن نبوده لیکن با توجه به قرائتی که شده قابل فهم بوده مگرنه مردمان بعد از عهد نزول چگونه قؤان رو اعراب گذاری میکنن بدون اینکه صحت قرائت رو از منشاء گرفته باشن؟!!!

    ثانیا بنابه دیدگاه اهل فن قرائت “ارجلکم” به دو صورت فتح و کسر متواترا آمده است. آنهایی که قائل به کسر بودن آن رابه مجاورت کسره تنها خواندن و قائل به مسح آن نبودند هرچند در ادامه ثابت میشه که مسح معنی دیگری نیز داره.

    جناب “rrw” می فرماید:
    بگذاريد طوري ديگر موضوع را مطرح کنم فرض کنيد شخص کافري در بيابانهاي حجاز اتفاقي قرآني پيدا مي کند (واضح است که قرآنهاي سده هاي اول اسلامي کوفي و بدون اعراب است) او بعد از خواندن قرآن مسلمان مي شود و فرضا مي خواهد نماز بخواند در آنجا نه علي است که از او نحوه وضويش را سوال کند و نه عمري که از او بپرسد. حال او چگونه وضو مي گيرد مثل شيعه پا را مسح مي کند يا مثل سني پا را مي شوييد؟ هرمنصف عاقلي بي ترديد مي گوييد مثل شيعه.

    پاسخ:

    ای کاش در مورد ایمان به امامت و تأویلات واهیه آن و برداشت های ناصواب از آیات قرآن نیز قائل به همین به مثال خودتون باشید… بگذریم.
    جناب همون اعرابی اگه آیه وضو رو بخونه پی میبره که باید پاها رو شست چون عقلش قبول نمیکنه که محدوده ای که برای پاها مشخص شده رو مسح کنه و اگه مسح کنه همون شیوه ی غسل پیدا میکنه چون مسح دو قوزک پا که معین شده جز با غسل صورت نمیگیره و این همون معنی دیگر مسح هستش که اهل لغت به آن تصریح کردن …

    #4210

    عبدالحی
    کاربر
    درکلام عرب معنی مسح به غسل نیز وارد شده است اما بالعکس نه؛
    مثلا به مریض گفته می شود:
    مَسَحَ الله ما بك [بالسين] أَي غسلك
    لسان العرب 2/598؛ الناشر : دار صادر – بيروت
    كتاب العين 3/156؛ الناشر : دار ومكتبة الهلال
    صبح الأعشى 8/168؛ الناشر : دار الفكر – دمشق الطبعة الأولى ، 1987م
    أبي البركات الأنباري در ” الإنصاف ” می نویسد:
    وقال أبو زيد الأنصاري المسح خفيف الغسل وكان أبو زيد الأنصاري من الثقات الأثبات في نقل اللغة وهو من مشايخ سيبويه وكان سيبويه إذا قال سمعت الثقة يريد أيا زيد الأنصاري والذي يدل على ذلك قولهم تمسحت للصلاة أي توضأت والوضوء يشتمل على ممسوح ومغسول والسر في ذلك أن المتوضئ لا يقنع بصب الماء على الأعضاء حتى يمسحها مع الغسل فلذلك سمى الغسل مسحا
    و ابو زید انصاری گفته است “المسح” خفیف شستن و ابو زید انصاری از ثقات مورد اعتماد در نقل لغت است و او از استادان سیبویه است و سیبویه هرگاه فرموده است شنیدم از ثقه منظورش ابو زید انصاری است و اینکه دلالت بر آن می کند اين سخنشان است ” تمسحت للصلاة ” یعنی وضو گرفتم و وضو مشمول بر ممسوح و مغسول می شود و سِر( هدف پنهان) در آن این است که وضو گیرنده قانع نمی شود با اصابت آب بر اعضایش تا اینکه آنها را مسح می کند با شستن و به این دلیل مسح را غسل نامگذاری کردند.
    الإنصاف في مسائل الخلاف 2/609؛ الناشر : دار الفكر – دمشق

    جناب “rrw” می فرماید:
    آنچه مسلم است اين آيه شامل دو دستور آموزشي است.
    شيعه مي گويد :
    دستور اول: فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَيْدِيَکُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ
    دستور دوم: وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ
    همانطور که مي بينيد، شيعه عينا مانند عقيده خود عمل مي کند ابتدا صورت ودست خود را مي شود سپس سر وپاها خود را مسح مي کند.

    پاسخ:

    میشه بفرمایید ترتیب در وضوء لازم هستش یا نه؟؟؟؟ اگه لازمه این چیزیه که سبب شده “ارجلکم” به اخر بیافته .. اگه لازم نیست بله حرف شما درست می بود.. ولی چیزی که میون ما و شما اتفاق داره اینه که ترتیب لازمه.

    جناب “rrw” می فرماید:
    اما سني مي گويد:
    دستور اول: فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَيْدِيَکُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ (وَأَرْجُلَکُمْ إِلَي الْکَعْبَيْنِ)
    دستور دوم: وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ
    حال سوال اين است که پس چرا اهل سنت به عقيده خود عمل نمي کند مگر نمي گوييد در دستور اول آمده بشوييد صورت و دست و پاها را . پس چرا بخشي از اين دستور را موکول کرديد به بعد از مرحله ديگري که دستور مسح است!؟!؟!

    پاسخ:

    اولا خود خدا موکول کرده اون هم به اقتضای رعایت ترتیب در وضوء

    ثانیا بر فرض اینکه حرف شما رو قبول کنیم این برای ظرافت کلام ،و قرآن فصیح ترین کلام است و لذا فعل دوم (اغسلوا) نیامده است.
    در کلام عرب رایج است که مثلا گفته می شود:
    أکلت الخبز و اللبن یعنی وشربت البن
    نان و شیر خوردم یعنی و شیر نوشیدم
    در این مثال فعل “شربت” نیامده است و جمله با همان فعل “أکلت” کامل شده است.

    #4211

    عبدالحی
    کاربر
    ار برادر “مجاهد دین” عذر میخواهم که بنده پاسخ دادم … از جناب “rrw” نیز عذر میخواهم که پاسخگوی ایشان برادر بزرگوارم “مجاهد دین” بودن و بنده سبقت گرفتم و پاسخ دادم.

    باب پاسخ باز است …

    این پاسخی که بنده حقیر دادم قسمت هایی از آن منقول از مقاله ی “شستن پاها و شبهات و ردود” می باشد که لینک دانلود آن در تالار کلمه موجود است.

در حال نمایش 6 نوشته (از کل 6)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.