پاسخی که حذف شد

Home انجمن ها جانشینی پاسخی که حذف شد

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  ناشناس در 9 سال، 6 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1507

    ناشناس
    (بنده aaسابق هستم.)
    اخيرا مقاله اي با عنوان “حدیث غدیر دلالتی بر منصوصیت علی رضی الله عنه ندارد!!” در صفحه اول سايت قار گرفت در پايان اين مقاله چون امکان پاسخ وجود داشت من هم پاسخ دادم .اما با کمال تاسف پس از يک روز هم جواب بنده پاک شد وهم اشتراک بنده باطل گرديد. حال به اميد اينکه اين کار تکرار نشود اين جوابيه در اينجا به عرض دوستان مي رسد.

    الف)خداوند در آيات متعدد خود را با لفظ ولي ،صاحب اختيار مومنان معرفي کرده است.دقت کنيد
    اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ(سوره بقره آيه257) اين آيه صراحت دارد که خداوند هدايتگر و صاحب اختياري است که مومنان را به سوي رستگاري هدايت مي کند.اما اگر همچنان شک داريد ادامه آيه را بخوانيد، وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ، دقت کنيد بين کافران وطاغوت(شيطان) که ديگر محبت ودوستي جاري نيست درواقع افسار کافران در دست شيطان است وشيطان صاحب اختيار آنهاست.(همچنانکه خداوند صاحب اختيار مومنان است)
    به واقع در همه اين آيات، اولين معنايي که به ذهن هرعاقلي مي رسد صاحب اختياري وفرماندهي است نه دوستي.
    ب) استدلال به سخنان خود خلفاء:
    با مطالعه خطبه‌ها ، سخنان و نامه‌هاي مردم عصر رسول خدا و قرون نخستين اسلامي ، درمي‌يابيم كه آن‌ها همواره از واژه «ولي» استفاده و از آن امامت ، خلافت ، سرپرستي و أولويت را اراده مي‌كرده‌اند . خليفه اول و دوم در خطبه‌هاي متعددي ، خود را «ولي امر مسلمين» ، «ولي رسول خدا» و … مي‌دانسته‌اند . و نيز وقتي جانشين خود را انتخاب و يا شخصي را به حكومت يك منطقه‌اي نصب مي‌كردند‌ ، به او عنوان «والي» داده و در حكم او از كلمه «ولي» استفاده مي‌كردند .ملاحظه کنيد.
    1- فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا ….
    پس از وفات رسول خدا ابوبكر گفت : من جانشين رسول خدا هستم ،‌ شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده‌ات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را ….
    صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1378 ، ح 1757
    در اين روايت خليفه دوم تصريح مي‌كند كه ابوبكر خود را ولي = خليفه رسول خدا مي‌دانست
    2- عبد الرزاق عن معمر عن الزهري عن مالك بن أوس بن الحدثان النصري … فلما قبض رسول الله (ص) قال أبو بكر أنا ولي رسول الله (ص) بعده أعمل فيه بما كان يعمل رسول الله (ص) فيها… .
    عمر گفت : و چون رسول خدا از دنيا رفت ابوبكر گفت : من ولي و جانشين پياميرم ، و همانگونه كه او رفتار كرد من نيز چنان خواهم رفت…
    الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، ج 5 ، ص 469 ، ح9772
    نكته مهم در اين روايت اين است كه ابوبكر مي‌گويد : «أنا ولي رسول الله (ص) بعده» كلمه «بعده» مطلب را روشن تر مي‌کند .
    3- أبو بكر بعد از به خلافت رسيدن در خطبه‌هايي كه براي صحابه ايراد كرده ، با استفاده از كلمه «ولي» خود را «ولي امر مسلمين» خوانده است .
    لما ولي أبو بكر رضي الله تعالى عنه، خطب الناس فحمد الله وأثنى عليه ثم قال: أما بعد أيها الناس فقد وليتُكم ولستُ بخيركم .
    و چون ابوبكر به خلافت رسيد براي مردم سخنراني كرد و پس از حمد و ثناي الهي گفت : اي مردم من رهبر شما شده‌ام ؛ ولي بهترين شما نيستم .
    البلاذري ، أحمد بن يحيى بن جابر ج 1 ، ص 254 – الطبقات الكبرى ، ج 3 ، ص 212
    4- ابن اثير جزري مي‌نويسد كه خليفه اول بعد از انتصاب عمر به جانشيني خود ، به فرماندهان سپاه اين چنين نوشت :
    وكتَبَ إِلى أُمرَاءِ الأجنَادِ : وَلَّيْتُ عليكم عمرَ ولم آلُ نَفْسِي وَلا المُسْلِمين خيرا ، ثم مَاتَ وَدُفِنَ لَيْلا .
    ابوبكر در نامه‌اي به فرماندهان ارتش نوشت : عمر را بر شما جانشين قرار دادم ، و در اين كار جز خير خواهي براي مسلمين نخواستم ، سپس ابو بكر از دنيا رفت و شب بدنش دفن شد .
    معجم جامع الأصول في أحاديث الرسول ، ج 4 ، ص 109 .
    5- نه تنها خليفه اول براي انتصاب عمر از واژه «ولي» استفاده مي‌كند ؛ بلكه صحابه نيز در اعتراضي كه به ابوبكر داشتند ، از دو كلمه «ولي» و «خليفه» در كنارهم استفاده كرده‌اند :
    ابن تيميه حراني ، نظريه پرداز وهابيت و مؤسس فکری اين فرقه مي‌نويسد :
    لما استخلفه أبو بكر كره خلافته طائفة حتى قال طلحة ماذا تقول لربك إذا وليت علينا فظا غليظا .
    زماني كه ابوبكر ، عمر را به جانشيني انتخاب كرد ، برخي از اين انتخاب ناراحت شدند ، طلحه گفت : جواب خدا را بر جانشين قرار دادن عمر چگونه خواهى داد ، آن هنگامي كه به ملاقات او بروي و از تو سؤال شود ‌كه چرا فردي خشن و بد اخلاق را بر مردم مسلط كردي ؟ .
    منهاج السنة النبوية ، ج7 ، ص 461
    6- ابن خلدون در مقدمه معروفش مي‌نويسد كه عمردرآستانه مرگ گفت :
    لو كان سالم مولى حذيفة حيا لوليته .
    اگر سالم غلام (يا آزاد شده) حذيفه زنده بود او را جانشين قرار مي دادم.
    مقدمة ابن خلدون ، ج 1 ، ص 194
    7- طبري و ابن جوزي در تاريخشان مي‌نويسند كه معاوية بن أبو سفيان هنگام انتصاب عبيد الله بن زياد خطاب به مردم بصره گفت :
    ثم قال قد وليت عليكم ابن أخي عبيد الله بن زياد
    پسر برادرم عبيد الله بن زياد را والي قرار دادم .
    تاريخ الطبري ، ج 3 ، ص 245
    حال سؤال اين است كه چرا با وجود چنين موارد روشني بايد كلمه (ولي) و (مولي) در سخن رسول خدا تأويل غير معقول شود .چطور خلفاء در اواخر عمرشان وقتي از کلمه ولي و مولي استفاده ميکنند منظورشان جانشيني است ليکن پيامبر اکرم در اواخر عمر مبارکشان در حجه الوداع ، وقتي اين کلمه را در مورد حضرت علي بکار مي برند منظورشان فقط دوستي است.
    …ادامه دارد

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.