قلم و دوات و مظلومیت!

Home انجمن ها جانشینی قلم و دوات و مظلومیت!

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  salamali در 9 سال، 5 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 2 نوشته (از کل 2)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1651

    salamali
    کاربر
    طبق روایاتى که شیعه و سنى نقل کرده‌اند، هنگامى که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از مردم درخواست کرد تا قلم و دواتى بیاورند تا کتابى براى عموم بنویسد که مردم هرگز گمراه نشوند، خلیفه دوم مانع شد و پیام‌آور خدا را به هذیان گوئى متهم کرد.

    اما چرا پس از خروج مردم و تا چند روز بعد از این قضیه ، آن حضرت وصیت‌نامه را ننوشتند؟

    شیعه و سنى نقل کرده‌اند که برخى از اصحاب که موافق نوشتن این وصیت‌نامه عمومى بودند، بعد از خروج اهانت کنندگان خدمت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) عرض کردند که آیا کاغذ بیاوریم تا آن کتاب را بنویسید؟ رسول خدا در جواب فرمود: آیا بعد از این که این سخن را گفتید؟ یعنى بعد از آن که مرا متهم به هذیان‌گوئى کردید، بنویسم؟

    در حقیقت حتى اگر رسول خدا این وصیت‌نامه را مى‌نوشتند، بازهم گروه مخالف نمى‌پذیرفت و نوشتن وصیت‌نامه هیچ اثرى نداشت؛ چرا که مى‌گفتند پیامبر خدا این مطلب را در زمانى نوشته است که دچار هذیان‌گوئى شده بود و هذیان‌هاى او (چه در سخن و چه در نوشته) اعتبار ندارد .

    شیخ مفید رضوان الله تعالى علیه در کتاب الإرشاد مى‌نویسد:

    فَلَمَّا أَفَاقَ صلی الله علیه وآله قَالَ بَعْضُهُمْ أَ لَا نَأْتِیکَ بِکَتِفٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَدَوَاهٍ؟ فَقَالَ: أَ بَعْدَ الَّذِی قُلْتُمْ؟ لَا وَ لَکِنَّنِی أُوصِیکُمْ بِأَهْلِ بَیْتِی خَیْراً.

    هنگامى که دوباره حال رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بهتر شد، برخى گفتند آیا اجازه مى‌دهید تا دوات و شانه حاضر نمائیم؟ آن حضرت فرمود: آیا بعد از این سخنى که گفتید؟ دوات و شانه نیاورید؛ ولى شما را سفارش مى‌کنم که با اهل بیتم به نیکى رفتار کنید.

    الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج 1، ص184ـ 185، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه، 1414هـ – 1993م.

    و از علماى اهل سنت نیز ، محمد بن سعد در الطبقات الکبرى و شهاب الدین نویرى در نهایه الأرب مى‌نویسند:

    عن بن عباس قال: اشتکى النبی صلى الله علیه وسلم یوم الخمیس فجعل ـ‌یعنی بن عباس‌ـ یبکی ویقول: یوم الخمیس وما یوم الخمیس ! اشتد بالنبی صلى الله علیه وسلم وجعه فقال: «ائتونی بدواه وصحیفه أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا». قال: فقال بعض من کان عنده: إن نبی الله لیهجر. قال: فقیل له: ألا نأتیک بما طلبت؟ قال: أوبعد ماذا؟ قال: فلم یدع به.

    از ابن عباس نقل شده است که بیمارى رسول خدا در روز پنجشنبه شدت بیشترى گرفت. ابن عباس همواره گریه مى‌کرد و مى‌گفت: روز پنجشنبه؛ چه روز پنجشنبه‌اى! هنگامى بیمارى رسول خدا شدید شد؛ فرمود: دوات و صحیفه‌اى بیاورید تا کتابى براى شما بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید. برخى از کسانى که حضور داشتند، گفتند: به درستى که پیامبر خدا هذیان مى‌گوید. ابن عباس مى‌گوید: برخى دیگر گفتند: آیا آن چه را خواسته‌اى بیاوریم؟ رسول خدا فرمود: آیا بعد از آن چه گفتید؟ پس آن‌ها منصرف شدند.

    الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای230هـ)، الطبقات الکبرى، ج2، ص 242، ناشر: دار صادر – بیروت؛

    النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایه الأرب فی فنون الأدب، ج 18، ص 245، تحقیق مفید قمحیه وجماعه، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، 1424هـ – 2004م.

    بنابراین نسبت هذیان به پیامبر خدا، اصل مشروعیت گفتار و کردار و حتى عصمت آن حضرت را زیر سؤال برد؛ پس حتى اگر این منشور وحدت امت را مى‌نوشت بازهم اثرى نداشت؛ بلکه ممکن بود همین ‌نامه زمینه اختلاف دیگرى را فراهم مى‌کرد و عده‌اى به طرفدارى از ‌نامه و مشروعیت آن با اهانت کنندگان به نزاع و درگیرى مى‌پرداختند و … .

    #4457

    mojahed.din
    کاربر
در حال نمایش 2 نوشته (از کل 2)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.