عقیده علی (رض) درباره ی امامت

Home انجمن ها جانشینی عقیده علی (رض) درباره ی امامت

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  عبدالله اهل سنت در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 83)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #7315
    د
    #8038
    مدت چندین روز است که از مطرح کردن این سوال من می گذرد ، اما متاسفانه یک عالم شیعه نتوانسته به این سوال (عقیده علی درباره ی امامت) پاسخ مستند و مرتبط با همین موضوع بدهد .

    و متاسفانه چند نفر پاسخ های بی ربط به موضوع اولیه دادند و یا می خواستند با سوالات انحرافی بحث اصلی را منحرف کنند و ذهن خواننده را مشوش کنند .

    و چون من به شگردهایشان وارد هستم اجازه ندادم که از موضوع بحث خارج شوند .

    و همچنین به سوالاتشان پاسخ دادم .

    از خوانندگان محترم خواهشمندم مطالب را مطالعه نموده و قضاوت کنند .

    #8187
    #8188
    #8199

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    چند نام کاربری در این سایت وجود دارد که مانند شما علاقه وافری به رنگ آمیزی نوشته خود دارند. احتمالا همه این نام ها یک شخص هستند.

    .

    اما اصل داستان؛

    در نامه ششم امیرالمومنین سلام الله علیه چه کسی را خطاب قرار داده اند؟ یعنی مخاطب کیست؟ ایشان برای آن که مخاطب را توجیه کنند باید عقیده خود را بیان کنند یا آن چه که مخاطبش قبول دارد؟

    همان قاعده الزامی که شما از آن زاویه نگاهش میکنید را حضرتش در این نامه به کار بسته تا مخاطبش را ملزم به آن چیزی کند که قبولش دارد.

    اگر بنا بر این بود که ایشان مخاطبش را بر اساس عقاید شخص حضرتش توجیه کند، سخن شما درست بود. اما همین قاعده الزام که شما مطرحش کرده اید نشان می دهد که امیر کلام و افصح الکلام می دانسته که با مخاطبی همچون مخاطب نامه ششم نهج البلاغه چگونه صحبت کند.

    شما این قاعده الزام را تعریف کنید، موضوع برایتان حل خواهد شد. انشاء الله.

    البته اگر مانند سایر دوستان دوستدار رنگ آمیزی خود، اصابعهم فی آذانهم نباشید که انشاء الله نیستید.

    #8261
    عرض ادب و سلام خدمت شما . و درباره ی مطلبی که فرموده اید چند نام کاربری دارید .

    به لحاظ اینکه برادر abdollah1990 در این سایت تمام عقائد پوسیده و بی مدرک شما را برای همگان عیان کرد من هم از همان روش پیروی می کنم .

    و در چندین سایت اهل تشیع از همین روش استفاده کردم و خیلی هم جواب خوب داد .

    و تمام سوالات برادر abdollah1990 را عینا کپی کردم و در مطرحترین و شناخته شده ترین سایتهای اهل تشیع گذاشتم ولی یک نفر نتوانست پاسخ بدهد .

    و من هم از همان روشی که تا حالا به خوبی عقائد شما را باطل کرده استفاده خواهم کرد .

    و از برادران و خواهرانی که این مطالب را مطالعه می کنند می خواهم از این روش برادر abdollah1990 استفاده کنند زیرا عقائد پوسیده عبدالحسین و امثال وی را به باد فنا داده است .

    و اما پاسخ شما : اینکه گفته اید (ایشان برای آن که مخاطب را توجیه کنند باید عقیده خود را بیان کنند یا آن چه که مخاطبش قبول دارد؟)

    اولا : با این گفته ی خود حضرت علی را متهم کرده اید که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود دین تراشی می کرده و برای فریب طرف مقابل احکام ضد عقیده ی خود مطرح می کرده .

    دوما : وقتی خود حضرت علی به صراحت موضوع تعیین خلیفه را منحصر در شورای مهاجرین و انصار می داند .( اِنَّمَا الشُّورى لِلْمُهاجِرينَ وَ الاْنْصارِ) آیا این گفته برای فریب دادن طرف مقابل بوده است ؟؟!!!

    هر فردی را که شورای مهاجرین و انصار معرفی کند و تعیین نماید ، امـــــــــام می داند .( فَاِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رَجُل وَ سَمَّوْهُ اِماماً ) آیا این گفته برای فریب دادن طرف مقابل بوده است ؟؟!!!

    از همه مهمتر این گفتار صریح و روشن حضرت علی که به تصریح علما امام بلاغت و کلام بوده ، این مورد می باشد ، که رضایت خداوند هم در ان انتخابی است که شورای مهاجرین و انصار انجام داده اند . (كانَ ذلِكَ لِلّهِ رِضًى)

    از شما خواهشمندم حضرت علی را متهم به درغگویی و دغل بازی و فریب کاری نکنید .

    و البته با این روش پاسخ گویی برای ما اهل سنت روشن شد که شما چقدر عقیده ی بی سند و مدرکی دارید و اگر شما و امثال شما در این سایت به این شکل بحث نمی کردید به نفع اهل تشیع بود ولی امروز همه ی خوانندگان متوجه شده اند که این روش بحث کردن شما نتیجه ی باطل بودن عقیده ی شما می باشد .

    و هرچه بیشتر ادامه بدهید به نفع ما اهل سنت می باشد و نقاط ضعف عقیده ی شما را بیشتر شناسایی می کنیم .

    #8265

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    بنده احتمال دادم که یکی باشند. البته الان به یقین نزدیکترم.

    دقت کنید که الان بحث در مورد امیرالمومنین سلام الله علیه است. اگر حرف در مورد معاویه بود، جای مطرح کردن دغل بازی و مطامع سیاسی و فریب کاری بود.

    دقت بیشتر کنید که آیا معاویه اصولا چیزی به نام امامت قبول دارد یا ندارد؟ امامت منظور ما که امیرالمومنین را مصداقش میدانیم.

    دقت بعدی اینست که معاویه چه چیزی را قبول داشته؟ آیا حضرت را حاکم میدانسته؟ نامه نشان میدهد که معاویه اصل حکومت حضرت را قبول نداشته. ایشان هم استناد میکند به اینکه حاکم را شورا برمیگزیند. چرا؟ چون عثمان که معاویه را ابقا کرد بر اساس چیزی که مثلا شورا بود حاکم شد. پس معاویه اساس حاکم بودنش در شام بر مبنای حکم حاکمی است که شورا انتخابش کرده، باید این حاکم جدید را هم بپذیرد و به امرش گردن نهد چون او هم منتخب شوراست و بالاتر از آن. اجماع مردم

    حالا نکته اینجاست که امیرالمومنین به معاویه که تخلف از امر حاکمی میکند که به اجماع مردم برگزیده شده، احتجتج میکند که من هم همانطوری آمدم که قبلی آمد. پس معاویه باید قبول کند. حالا چرا قبول نمی کند؟ این نکته اساسی است که شما و همفکرانتان از آن فراری هستید.

    همان قاعده الزامی که شما مطرحش کردید را امیرالمومنین به کار بسته و از چیزی که معاویه قبولش داشته استفاده کرده. این فریب کاری و دغل بازی است؟ اینکه من از عقیده شما استفاده کنم و شما را ملزم به امری کنم، نیرنگ است؟ البته تعریف قاعده مورد استنادتان را هم از قلم انداختید مثل همیشه.

    همین ایرادی که دارید به پیامبر خدا ابراهیم علیه السلام نیز وارد است. آنجا که ماه و ستاره را در برابر ماه و ستاره پرستان خدا نامید و بعد از عقیده خودشان برای ابطال امر آنها استفاده کرد.

    به پیامبر هم وارد است. با یهود خائن اطراف مدینه بر اساس چه حکمی رفتار نمودند؟ کسی که حکم شد بر اساس تورات حکم کرد یا قرآن؟ پیامبر هم دغل باز بوده؟

    .

    الان جا دارد به مناسبت توهینی که به پیامبران الهی کردی مثل خودتان موعظه بنویسم. اما نرود میخ آهنین در سنگ.

    #8374
    عرض سلام خدمت حضرت عالی .

    درباره ی مطلبی که فرموده اید (بنده احتمال دادم که یکی باشند. البته الان به یقین نزدیکترم.)

    البته شما همیشه عوض اینکه به دنبال حقیقت باشید ، به دنبال افراد حقیقت جو و حقیقت گو هستید .

    که آنها را سر به نیست کنید یا حداقل به دهانشان سرب بریزید و یا زبانشان را قطع کنید .

    که عقاید پوچ و باطل شما را عیان نکنند .

    به کوری چشم شما من در بحث با شما و امثال شما از برادر abdollah1990 پیروی می کنم .

    چون برای همه ثابت شده که بهترین روش بحث با شما می باشد .

    وتمام سوالاتی برادر abdollah1990 که مطرح کرده و همچنین پاسخهایی که به شما داده ، واقعا کمر شما را شکسته .

    و کوس رسوایی شما را به صدا در آورده .

    و اما پاسخ شما :

    سوال اولیه که از طرف من مطرح شده به صورت شفاف است .

    تا هر خواننده ای بتواند به عمق سوال پی ببرد .

    و چون شما نمی توانید جواب بدهید می خواهید با به حاشیه بردن سوال اولیه فکر و ذهن خواننده را مغشوش کنید .

    البته تحصیل کردگان امروز با بیسوادان پنجاه شصت سال قبل فرق دارند .

    ولی شما هنوز در فکر پوسیده و قرون وسطایی خود غرق هستید .

    و فکر می کنید می شود مثل پنجاه شصت سال قبل مردم را فریب داد .

    شما اگر واقعا صادق هستید سوال اولیه را مطالعه کنید ، بعدا یک به یک به هشت سوال اولیه پاسخ بدهید .

    من از خوانندگان محترم می خواهم که سوال اولیه ای که مطرح کردم را به دقت مطالعه کنند و جوابهای بچگانه این آقای عبدالحسین را مطالعه کنند و بعد قضاوت کنند .

    #8405

    Rafeziii
    کاربر
    متاسفانه برادران اهل سنت عادت نمودن جاى جواب مستند به بىانات ما فقط رجز بخوانن گوىى اصلا جوابى ندىدن
    #8407

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    سلام علیکم.

    گفتید بستن دهان حقیقت گو و حقیقت جو، یاد کسی افتادم که پسوند دوانیقی داشت. یاد یه جایی هم افتادم که یه عالمی رو به خاطر اینکه حقیقتی رو گفت که مبنی بر فضائل یه نفر دیگه بود، آنقدر بدبخت رو بوسیدند که مرد. یاد کتابخانه ای افتادم که در بغداد بود و سوخت و صاحبش برای حفظ جان رفت نجف. یاد آن سلطانی افتادم که به خلیفه گفت احمق و گفت که انگشت در جهان کرده و همی رافضی می جویم. یاد همون سلطان افتادم وقتی که ری رو گرفت و علما رو به دار بست و کتبشون رو زیر پای اونها آتش زد. یاد کسانی افتادم که منع نقل حدیث رسول کردند. یاد میرحامد حسین افتادم که مغزش جوشید و از سرش بیرون زد. یاد بعلبک لبنان و دو شهیدش افتادم. یاد سید الشهداء افتادم. یاد سعد افتادم که جن کشتش. یاد سلطان سلیم افتادم که چقدر حقیقت دوست بود. یاد اون بابایی که یهودی رو بیرون کرد به خاطر اینکه رسواش کرده بود و بی سوادیش رو عیان کرده بود. یاد احمق هایی افتادم که توی حسینیه ها و مساجد انتحاری میزنن و نمیخواهند بشنوند که حسین سلام الله علیه برای چی کشته شد. کی کشتش. یاد کسی می افتم که آنقدر جنبه شنیدن حقیقت را داشت که یک نفر را که از او راستگوتر وجود نداشت، تبعید کرد یک نفر را لگد مال کرد.
    و جواب کلی برای شما همان است که برای 1990 بود. زهرهشک.

    #8408

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    عزیزم جواب رو کامل بخون. شما گفتی دغل بازی. من هم گفتم که بحث درباره کیست. اگر معاویه بود بله قطعا دغل بازی تنها در شان او بود. پس بهتر است که درست بنویسید و درست تر بخوانید. حواس من جمع تر از اینه که شما بخواهید بپیچید به بازی.
    در 2/15؛
    ” دقت کنید که الان بحث در مورد امیرالمومنین سلام الله علیه است. اگر حرف در مورد معاویه بود، جای مطرح کردن دغل بازی و مطامع سیاسی و فریب کاری بود. ” این نوشته من بود.
    آن عبارتی که حضرتش فرموده باشد ” امامت ” نزد من بی ارزش است را بگذارید. حتما باید لفظ امامت داشته باشد.
    چون گفتید که سنت پیامبر را قبول داشتند سوال میکنم؛
    کدام قرآن؟ همانی که میگوید رایت المنافقین یصدون عنک صدودا؟ همان قابلین قرآن گفتند حسبنا کتاب الله. همانی که میگوید ما ینطق عن الهوی؟ و همانها گفتند لیهجر.
    کدام سنت؟ آن سنتی که همه اش را تغییر داده اند حتی نمازش؟

    أخبرنا الرَّبِيعُ قال أخبرنا الشَّافِعِيُّ قال أخبرنا إبْرَاهِيمُ عن وَهْبِ بن كَيْسَانَ قال رأيت بن الزُّبَيْرِ يَبْدَأُ بِالصَّلَاةِ قبل الْخُطْبَةِ ثُمَّ قال كُلُّ سُنَنِ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم قد غُيِّرَتْ حتى الصَّلَاةِ

    الام ج1 ص235

    در مورد یک و دو و سه که نوشتید؛

    این را توضیح بدهید که معاویه چه چیزی را قبول داشته. و بفرمایید که ملت با ایشان به عنوان خلیفه(حاکم) بیعت کردند یا امامی که شیعه میگوید؟ آن وقت متوجه میشوید که جرا استناد نفرموده اند.

    شماره چهار هم در این کلام جواب داه شده ” علی ما بایعوهم “. مردم بر چه چیزی با سه نفر قبلی بیعت کرده بودند؟ بر همان با حضرت نیز بیعت کردند. البته بماند که بعدا چه کردند.

    مورد پنجم؛ فرموده که بایعنی. بیعت کردند با من. علی بایعوهم. بر چیزی که با آنها بیعت کردند. ملت با سه نفر قبل یر چه چیزی بیعت کردند؟ این هم مثل مورد چهار است. همان مردم که با آنها بیعت کردند با من هم بیعت کردند.

    مورد ششم چیزی جز تحقیر معاویه نیست. معاویه مهاجر بود یا انصار؟ تحقیقا هیچ کدام. خب معنای کلام اینست که تو ای معاویه هیچ حقی برای حرف زدن نداری. چرا؟ چون شورا در بین مهاجر و انصار است. چرا؟ چون نفر قبلی در چنین شورایی انتخاب شد. نکته هم اینجاست که ابوبکر با کدام شورا و عمر با کدام شورا منتخب شدند که شما مدعی هستید کار آنها هم شورایی بوده؟ بماند که عثمان هم شورایی نبوده. حالا ما تخفیف میدیم.

    مورد هفتم؛ معنای امام چیست؟ در ادامه معنای امام در شیعه را از کلام حضرتش میگذرام.

    مورد هشتم؛ ای معاویه رضایت خدا در چیزی است که تو از آن فراری هستی. چی؟ عده ای(همه مردم غیر از تعدادی منافق) با من بیعت کرده اند. تو گردن نمی نهی.

    #8409

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    و چون در ابتدا گفتید که کلام معصوم بر پیروانش حجت است، عرض میکنم که حضرتش در انتهای نامه چه مرقوم کرده اند؟ بماند که معاویه را بدعت کار میدانند و خروج کرده از امر. طبق حرف ابتدایی شما که البته کاملا کشکی است و نمی خواهم نقدش کنم، میگویم که نظر مولایم را در مورد معاویه در این نامه بر خود واجب می دانم و میگویم که معاویه خارجی و بدعت گزار و تهمت زننده است بر امیرالمومنینی که هیچ کس با او چنین کاری نمیکند مگر منافق. طبق حدیث پیامبر. لا یحبک الا المومن و لا یبغضک الا المنافق.

    .
    عزیز جون دقت کن. نامه ای که مخاطبش معاویه است را آوردی و با کمال وقاحت میگویی که این عقیده امیرالمومنین علیه السلام است. در حالی که حضرتش به عیان عقاید مخاطب نامه را دلیلی قرار داده تا او را بر اساس چیزی که خودش قبول دارد مجاب کند. چرا این فهمش برای شما محال شده؟
    بله ابراهیم علیه السلام در مسئله دعوت به توحید موظف است که بیان کند آن چه را که مامور به آن است.

    اما شما میگویید که حضرت باید با معاویه نیز همین کار را کند. اولا باید بدانید که امام در نزد شیعه ” مَثَلُ الْإِمَامِ‏ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ يُؤْتَى‏ وَ لَا يَأْتِي‏ “. ثانیا بدانید(که البته می دانید) معاویه سیستمی که او را بر سر کار آورد را نیز قبول نداشت. چرا؟ اگر داشت بعد از این نامه که معتقدات او در آن بیان شده باید خود را ملزم می دانست به اینکه عقایدش را محترم بشمارد و دغل بازی نکند. چرا که بر اساس همان شورایی که منتخبش او را تعیین کرده، منتخب بعدی آمده و او را عزل کرده. حالا چرا معاویه دغل بازی کرده و از زیر فرمان حاکم فرار کرده؟ کاری به حکمش در نزد اهل سنت ندارم. بعد هم لطف کرده برای تکمیل دغل بازی به جنگ حاکم آمده.

    و البته این هم هست که امام لزوما یک معنا ندارد. حضرتش از آن معنای عامی که همه میدانسته اند مفهومش چیست استفاده کرده اند. برای این قضیه روایات صحیحی که خود امیر المومنین فرموده باشد که امامت امری الهی است نزد شیعه موجود است.

    قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع): اكْتُبْ مَا أُمْلِي عَلَيْكَ. قَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَتَخَافُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ؟ فَقَالَ: لَسْتُ أَخَافُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَقَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ لَكَ أَنْ يُحَفِّظَكَ وَلَا يُنْسِيَكَ وَلَكِنِ اكْتُبْ لِشُرَكَائِكَ. قَالَ: قُلْتُ: وَمَنْ شُرَكَائِي يَا نَبِيَّ اللَّهِ؟ قَالَ: الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بِهِمْ تُسْقَى أُمَّتِي الْغَيْثَ وَبِهِمْ‏ يُسْتَجَابُ‏ دُعَاؤُهُمْ‏ وَبِهِمْ يَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَبِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ وَهَذَا أَوَّلُهُمْ. وَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحَسَنِ (ع) ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) ثُمَّ قَالَ (ص): الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِ.

    امالی صدوق ص 485

    #8410

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وسلم: لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَوْحَى إِلَيَّ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ…………… يَا مُحَمَّدُ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ: نَعَمْ يَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي وَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ م‏ح‏م‏د بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِي وَسْطِهِمْ كَأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ.

    قُلْتُ: يَا رَبِّ وَمَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ: هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ….

    کمال الدین و تمام النعمه ج1ص252

    لذا بر این بناست که میگوییم حضرتش در این نامه عدم تقوای معاویه را اثبات کرده اند. شما که میگویی قاعده الزام باید دقت کنید که مخاطب کسیت. و تعریف قاعده چیست و کاربردش چه خواهد بود.

    هنوز هم که تعریف ندادید.

    حکم بر تورات را هم انشاء الله میگذارم.
    آن توهینی که گفتم همین حرفی است که گفته ای دغل بازی و عین همان کار ار ابراهیم و حضرت رسول کرده اند. معنا که میفهمید. معنای حرف شما همین است. شما گفتید که؛

    هر فردی را که شورای مهاجرین و انصار معرفی کند و تعیین نماید ، امـــــــــام می داند .( فَاِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رَجُل وَ سَمَّوْهُ اِماماً ) آیا این گفته برای فریب دادن طرف مقابل بوده است ؟؟!!

    …..

    از شما خواهشمندم حضرت علی را متهم به درغگویی و دغل بازی و فریب کاری نکنید . “

    یعنی چه؟ استفاده از عقاید کسی برای مجاب کردن او در چیزی که او طبق عقایدش قبول دارد دغل بازی است. فریب کاری است. نتیجه اینکه پیامبر هم، ابراهیم هم، و اگر قرآن را بگر دیم احتمالا خدا هم دغل باز و فریب کار و دروغگو بوده اند. لفظ مهم است یا معنا؟

    .

    آن صلوات قلابی هم که آخرش لعن دارد و معلوم نیست که کار دیگران به شما چه ربطی دارد که لعنشان میکنید، آن لعن انتهایی دامن گیر 1990 میشود. آنجا که پیامبر را نفی میکند و میگوید دین= خدا و قرآن. پیامبر کجاست؟ یقه قائل حسبنا کتاب الله را هم میگیرد. چون او هم پیامبر را انکار میکند.

    #8453
    عرض سلام خدمت حضرت عالی .

    درباره ی مطلبی که فرموده اید (بنده احتمال دادم که یکی باشند. البته الان به یقین نزدیکترم.)

    البته شما همیشه عوض اینکه به دنبال حقیقت باشید ، به دنبال افراد حقیقت جو و حقیقت گو هستید .

    که آنها را سر به نیست کنید یا حداقل به دهانشان سرب بریزید و یا زبانشان را قطع کنید .

    که عقاید پوچ و باطل شما را عیان نکنند .

    به کوری چشم شما من در بحث با شما و امثال شما از برادر abdollah1990 پیروی می کنم .

    چون برای همه ثابت شده که بهترین روش بحث با شما می باشد .

    وتمام سوالاتی برادر abdollah1990 که مطرح کرده و همچنین پاسخهایی که به شما داده ، واقعا کمر شما را شکسته .

    و کوس رسوایی شما را به صدا در آورده .

    و اما پاسخ شما :

    سوال اولیه که از طرف من مطرح شده به صورت شفاف است .

    تا هر خواننده ای بتواند به عمق سوال پی ببرد .

    و چون شما نمی توانید جواب بدهید می خواهید با به حاشیه بردن سوال اولیه فکر و ذهن خواننده را مغشوش کنید .

    البته تحصیل کردگان امروز با بیسوادان پنجاه شصت سال قبل فرق دارند .

    ولی شما هنوز در فکر پوسیده و قرون وسطایی خود غرق هستید .

    و فکر می کنید می شود مثل پنجاه شصت سال قبل مردم را فریب داد .

    شما اگر واقعا صادق هستید سوال اولیه را مطالعه کنید ، بعدا یک به یک به هشت سوال اولیه پاسخ بدهید .

    من از خوانندگان محترم می خواهم که سوال اولیه ای که مطرح کردم را به دقت مطالعه کنند و جوابهای بچگانه این آقای عبدالحسین را مطالعه کنند و بعد قضاوت کنند .

    #8454

    در جواب اینکه فرموده اید (دقت کنید که الان بحث در مورد امیرالمومنین سلام الله علیه است.) شما که حرف من را ثابت کرده اید .

    در سوال اولیه من به صراحت بیان شده : و حضرت علی که امام بلاغت و کلام بوده و کلماتی که در گفتار خود استفاده کرده می دانسته چه بار معنایی دارد.

    و در جواب اینکه فرموده اید (دقت بیشتر کنید که آیا معاویه اصولا چیزی به نام امامت قبول دارد یا ندارد؟) وقتی تمام مردم آنزمان قران را قبول داشتند و سنت پیامبر را قبول داشتند به راحتی حضرت علی اگر امام منصوص الهی می بودند حتما به آن استناد می کردند .

    همانطوری که پیامبر اسلام نامه هایی که به پادشاهان کشورهای ایران و روم و حبشه فرستاد از کلمه محمد رسول الله استفاده کرد .

    و همچنین هیچ یک از پیامبران الهی نگفته اند که نبوت از آب بینی بز در نزد ما کمتر است .

    اگر حضرت علی منصوص الهی است و حاکم بر مردم از طرف خدا هست چرا مقام الهی خود را می گوید کمتر از آب بینی بز است ؟؟

    و در جواب اینکه فرموده اید (همان قاعده الزامی که شما مطرحش کردید را امیرالمومنین به کار بسته و از چیزی که معاویه قبولش داشته استفاده کرده.)شما هنوز فرق بین گفتار من و گفتار حضرت علی را نمی دانید ؟؟!!! یا خود را به نفهمی زده اید ؟؟!!! حرف حضرت علی برای پیروانش حجت است و واجب است . ولی حرف من برای هیچ کسی واجب و حجت نیست .

    و در جواب اینکه فرموده ای (همین ایرادی که دارید به پیامبر خدا ابراهیم علیه السلام نیز وارد است.)

    من از خوانندگان محترم می خواهم از ایه 76 تا 79 سوره انعام را بخوانند تا قضاوت کنند و ببینند چه کسی دروغگو و کذاب است و برای عقیده ی باطل خود به هر عمل نامشروع متوسل می شود !!

    و خود حضرت ابراهیم در پایان چه گفته است و نتیجه چه شده است .

    و آخر نامه 6 نهج البلاغه را نیز مطالعه کنند و ببینند که حضرت علی چه گفته است و نتیجه چه می باشد .(كانَ ذلِكَ لِلّهِ رِضًى) و در جواب اینکه فرموده ای (به پیامبر هم وارد است. با یهود خائن اطراف مدینه بر اساس چه حکمی رفتار نمودند؟) خواهشمندم به صراحت آدرس آن آیه را بده تا مثل موضوع حضرت ابراهیم تو را رسوا کنم . و در جواب اینکه فرموده ای (الان جا دارد به مناسبت توهینی که به پیامبران الهی کردی مثل خودتان موعظه بنویسم.) چرا دروغ می گویی ؟؟؟ من در کجا به پیامبران الهی توهین کرده ام ؟؟؟ اگر کذاب و فریب کار نیستی متن آن توهینی که من کرده ام را بگذار . تا دروغگو و کذاب برای خوانندگان مشخص شود . گفتم دوباره می گویم متن آن توهین را که به پیامبران الهی کرده ام را بگذار نه نتیجه گیری و تراوشات فاسد مغز خود را !! از خوانندگان محترم تقاضامندم سوال اولیه من را به دقت بخوانند و در آن تدبر و تفکر کنند . و در پایان صلواتی را که برادر abdollah1990 را یاد داده اید من هم عینا پیروی می کنم : و صل الله علی نبینا محمد و علی آله و ازواجه و اصحابه اجمعین و لعنة الله علی اعدائهم و منکریهم اجمعین من الاولین و الآخرین.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 83)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.