شیعیان پیرو چه کسانی هستند؟

Home انجمن ها شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت شیعیان پیرو چه کسانی هستند؟

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  ghoraba در 9 سال، 6 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 13 نوشته (از کل 13)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1884

    ghoraba
    کاربر

    شیعیان پیرو چه کسانی هستند؟

    سورة طه آیة 47

    …وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

    اگر از شیعیان بپرسیم پیرو چه کسانی هستید می گویند پیرو قرآن و عترت ! و منظور از عترت به قول خودشان همان اهل بیت رسول اکرم است اما …

    اما احادیثی را که به اهل بیت نصبت می دهند را در کتاب های کسانی می بینیم که به قرآن مسلمانان کافرند و قرآن کریم را تحریف شده می دانند .

    به این احادیث که به دروغ به امامان نصبت داده اند و به عقیده ی آنها نگاه کنید ____

    1 – از امام صادق روايت می کند: قرآنی که جبرييل عليه السلام برای محمد صلی الله علیه وسلم آورده است هفده هزار آيه بوده است (اصول کافی 2/634)

    2 –نوری طبرسی از علمای متاخر شیعه است و در سال 1320 هـ ق از دنيا رفته است . او کتابی را برای اثبات ادعای تحريف در نظر شیعه ها تاليف کرده و آن را (فصل الخطاب فی اثبات تحريف کتاب رب الارباب) ناميده است

    طبرسی در اين کتاب هزاران روايت آورده است که (به زعم خود) دليل بر تحريف قرآن است. او فقط در فصل اول ، 1602 روايت آورده است اين غير از روايتهايي است که در بخش های ديگر کتابش ايراد کرده است .

    نوری طبرسی پس از عذر خواهی از کم بودن آنچه جمع آوری کرده است ، می گويد: ما با وجود کمبود بضاعت در اينجا فقط رواياتی را ذکر می کنيم که دليل بر صدق مدعا باشد. (فصل الخطاب 249)

    3 – ابو الحسن فتونی می گوید: بدان! واقعیتی که جای هیچ گریزی از آن نیست، بر اساس اخبار متواتر زیرو احادیث دیگر، اینست که در این قرآن بعد از رسول خدا -صلی الله علیه وآله وسلم- تغییراتی رخ داده است و کسانی که بعد از او، قرآن را جمع کرده اند بسیاری از کلمات و آیات را انداخته اند (حذف کرده اند) و ممکن است که بگوییم این مطالب از ضروریات مذهب تشیع بوده است . منبع: کتاب “مرآة الانوار” ـ المقدمة الثانیة 36

    4 – عدنان بحرانی می گوید: اعتقاد به تحریف و تغییر از مسلمات است و این اجماع فرقه حقة (شیعه اثنا عشریه) است و این مطلب از ضروریات مذهب آنها است. منبع: کتاب “مشارق الشموس الدریة” 126

    5 – ابو القاسم، علی کوفی می گوید: اهل نقل و اثر، خاص و عام اجماع کرده اند که قرانی که در دست مردم است، این همة قرآن نیست . منبع: کتاب فصل الخطاب 27

    6 – شیخ مفید می گوید: اخباری که ازأئمة هدای آل محمد بطور مستفیض و آشکار آمده است که در قرآن اختلاف وجود دارد و بعضیاز ستمگران از قرآن حذف کرده ودر آن نقص ایجاد نموده اند. منبع: کتاب أوائل المقالات 98

    و …

    نعمت الله جزایری در کتاب (الانوار النعمانیه

    علی بن ابراهیم قمی در کتاب (تفسیر قمی)

    محمد باقر مجلسی در کتاب (مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول)

    حاج میرزا حبیب الله هاشمی خوئی در کتاب (منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة)

    ابو منصور احمد بن منصور طبرسی در کتاب (الاحتجاج)

    نوری طبرسی در کتاب (فصل الخطاب)

    محمد بن مرتضی کاشانی ملقب به فیض کاشانی در کتاب (تفسیر صافی)

    میثم بحرانی در کتاب (شرح نهج البلاغه)

    یوسف بحرانی در کتاب (الدرر النجفیه)

    سید عدنان بحرانی در کتاب (مشارق الشموس الدریة)

    سلطان محمد بن حیدر خراسانی در کتاب (تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة)

    ابوالحسن عاملی در کتاب (مرآة الانوار و مشکاه الاسرار)

    محمد بن نعمان (شیخ مفید) در کتاب (مسائل السروریه)

    محمد بن حسن الصفار در کتاب (بصائر الدرجات)

    سیدعبدالله شبر در کتاب (منیة المحصلین فی حقیقة طریقة المجتهدین

    محمد بن ابراهیم نعمانی)

    سعد بن عبدالله قمی در کتاب (ناسخ القرآن و منسوخه)

    سید علی بن احمد کوفی در کتاب (بدع المحدثة)

    محمد بن مسعود عیاشی در کتاب (تفسیر عیاشی)

    شیخ فرات بن ابراهیم کوفی

    محمد بن عباس ماهیار

    ابو سهل اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت

    شیخ متکلم و فیلسوف ابو محمد حسن بن موسی

    ابو اسحاق ابراهیم بن نوبخت

    اسحاق الکاتب

    حاجب بن اللیث بن سراج

    شیخ فضل بن شاذان، در کتاب (الایضاح)

    شیخ محمد بن الحسن شیبانی در کتاب (تفسیرنهج البیان عن کشف معانی القرآن)

    اما آخوندهای معاصر شیعه این عقیده ی تحریف قرآن را از شیعیان مخفی نگاه می دارند تا مردم را با این شعار که ما پیروان اهل بیتیم فریب دهند .

    به همین دلیل است که آیت الله های عظام ! وقتی به ریا برای مردم نماز جماعت می خوانند غیر از سوره فاتحه و اخلاص یا چند سوره ی کوتاه دیگر چیزی از قرآن را نمی دانند و کسی از آنها را نمی بینیم که حافظ یکی از سوره های طولانی قرآن باشد چه برسد به حافظ کل قرآن ، و آنوقت به سیدنا عمر ایراد می گیرند که زمان زیادی طول کشید تا سوره ی بقره را حفظ کند !

    و به همین دلیل شیعیانیکه به مکه و مدینه می رود و قراًت امامان حرمین شریفین را می شنوند و این خشوع و خضوع را با مسجد های { ببخشید قبرستان های } خود مقایسه می کنند اکثرا آنها به قول قزوینی وهابی می شوند و از 200 نفر طلبه 30 نفر تلفات می دهند !

    و به همین دلیل آخوند دانشمند { ببخشید جاهل } می گوید که پول های خود را برای عرب ها خرج نکنید و به حج نروید و بروید قبرپرستی و صیغه !

    برای همین است که توسط برادرانشان آمریکایی ها در ابوغریب ها با قرآن مسابقه تیراندازی برگذار می کنند و بر قرآن ادرار می ریزند …

    و برای همین است که آخوند عبدالحسین از آیات قرآن فقط برای ایجاد شبهه به نفع مذهب خود استفاده می کند و کار به جای می رسد که از قرآن ایراد می گیرد و می گوید : ( در مورد پیامبر مگ ایشان اسوه حسنه نیستند؟ و آیا مگر این اسوه بودن مطلق نیست؟ استثنا دارد؟ اگر با نابینا بد رفتار کرده خداوند به استناد همین فرموده خویش حق توبیخ نداشته چون او را اسوه حسنه کرده. البته بماند که آن کس که با کور و فقیر بد رفتار کرد که بود. جدای از اینکه این قضیه با رحمت للعالمین بودن پیامبر هم سازگار نیست ).

    چون آنها اعتقادی به قرآن مسلمانان ندارند ، ولی برای فریب شما شیعیان ، این عقیده را مخفی نگه می دارند و محافل قرآنی برگذار می کنند و دم از قرآن می زنند !

    پس ای شیعیانیکه ادعای پیروی از قرآن و عترت را می کنید ، شما نه قرآنی دارید نه اهل بیتی و کتاب شما همان است که پیش امام زمان { دجال } است و شما پیروان دروغین اهل بیت پیرو کافرانی هستید که قرآن مسلمانان را تحریف شده می دانند .

    آیا شیعیان به قرآن مسلمانان ایمان می آورند و کافر می شوند به آخوندها و کتاب های خود یا … !؟

    پس آخوند عبدالحسن بجای این شبه های که مطرح می کند باید بگوید آیا این قرآن مسلمانان را بدون تحریف قبول دارد یا همانند علمای خود کافر است ؟ یا دوباره شبه های خود را شروع می کنند از جمله شبه بز و خوردن آیاتی از قرآن در خانه سیدة عایشه یا شاید هم می خواهد که ثابت کنیم که اعتقاد به تحریف قرآن کفر است!؟

    و در آخر :

    ای شیعیان اگر با این دلایل عقلی و نقلی راضی نشدید و چشم و گوش خود را بستید و شبهات آخوندهای خود را قبول کردید پس منتظر باشید و ما هم با شما انتظار می کشیم تا قیامت برپا شود و الله در اختلاف بین ما و شما داور باشد و دیگر در آن روز پشیمانی فایده ای ندارد تا قسم ها بخورید که :

    سورة الأنعام آیة 23

    …وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ

    اللهم صلی علی نبینا محمد و علی آله و صحبه و سلم تسلیما کثیرا

    نویسنده : *_.~ghoraba~._*

    #9700

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    از آنجا که ثابت شده شما برخی مواقع بر اثر جریان های موسمی می آیید و می روید، یقین حاصل کرده ایم که این دفعه هم مانند دفعات قبل آمده اید و جدیدترین کشف خود را که فکر میکنید کشف کرده اید، گذاشته و رفته اید. و قطعا برای پاسخ گویی به ایرادات حاضر نخواهید شد. چرا؟ چون که چ چسبیده به را.

    اما اصل کشف شما؛

    در ابتدا نوشته اید ” به این احادیث که به دروغ به امامان نصبت داده اند و به عقیده ی آنها نگاه کنید “.

    بعد چند حدیث آورده اید؟ تنها یک حدیث. بقیه چیست؟ نظراتی از غیر معصومین که تنها نظر است. حجیتش کجاست؟

    بعد نوشته اید ” اما آخوندهای معاصر شیعه این عقیده ی تحریف قرآن را از شیعیان مخفی نگاه می دارند تا مردم را با این شعار که ما پیروان اهل بیتیم فریب دهند .

    خب اگر ما نشان دهیم که علمای شما سعی دارند که الآن بگویند ما عقیده بر تحریف نداریم و تمام موارد را منکر میشوند، شما پیروی واقعی چه کسی میشوید؟ در واقع آنها شما را با شعار تبعیت از چه کسانی فریفته اند؟

    شما مرحوم آیت الله مرعشی را دیده بودید؟ آیت الله اراکی را چطور؟ مرحوم آیت الله قمی را دیده بودید؟ آیت الله شبیری را دیده اید؟ سوال کنید ببینید که محفوظ ایشان از قرآن چقدر بوده است.

    بعد سوال کنید که در نزد شیعه نماز جماعت چگونه باید باشد. از نظر مدت زمان اقامه. بعد می توانید مدعی شوید که اینها چون در نمازشان مانند مثلا ائمه جماعت مکه و مدینه سوره ای را تلف نمی کنند، معنایش اینست که از قرآن چیزی را حفظ نیستند.

    اما عمر را خوب اومدید. داستان عمر قضیه توان ذهنی یک فرد است و اینکه چه مقدار استعداد دارد. و البته کل سواد طرف. طبیعی است که وقتی مکتوب موجود نباشد باید در ذهن محفوظ کرد. حالا در زمانی که ملت کل معلوماتشان اندازه نیم صفحه A4 هم نبوده، توقع داشتن از حفظ قرآن که آن موقع تنها حفظ کردنی موجود بوده، زیاد است؟ چرا تنها حفظ کردنی بوده؟ چون بعد از اینکه چ چسبیده به را، عمر قائل حسبنا کتاب الله است. لذا عقیده ای به حفظ حدیث پیامبر نداشته است. پس ایراد به عمر اینست که در زمانه ای که تنها چیز حفظ کردنی قرآن بوده، نتوانسته آن را حفظ کند یا اینکه در زمانی طولانی موفق شده و این نشان از میزان استعداد و توانایی او دارد. بعد وقتی این آقا میشه خلیفه و قرآن را حفظ نیست، آن هم قرآنی که هنوز مکتوب نشده، چطور می خواهد بر آن قرآن حکم کند؟ هوینژوری؟ احتمالا جواب شما مثبت است. مثلا رجم آن زن دیوانه یا آن ننه مرده ای که شش ماهه زایید.

    اما آنچه که از خضوع و خشوع گفتید هم جالب است. بزرگترین مسجد مدینه که مهم ترین هم هست کجاست؟ چسبیده به یک قبرستان. چسبیده تر به یک قبر. جالب تر اینکه موقع نماز جماعت دعواست که ملت بتوانند بین آن قبر و منبر بایستند. چرا؟ چون آن قبر(که البته الان دیواری حائل دارد) یک حد از حدود آن روضه ای که صاحبش فرموده. حالا وجود این قبر ایراد دارد؟ نماز در کنارش مشکل دارد؟ عجب.

    #9701

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    نکته بعدی اینست آدمی که عقلش به چشمش باشد همین میشود. همه که اینطور نیستند. طلبه علوم مذهبی هم که باشد اباز ممکن است ساده دل و خوش انگار باشد. آن طلبه اگر دقت می کرد میدید که ویترین چیز جالبی است اما جنس داخل مغازه بنجل و بلکه اعلی درجه بنجل است. چرا؟ به همان دلی که چ چسبیده به را. نماز یکی از نمادهای ویترین اسلام است. کاربرد ویترین چیست؟ جلب نظر. حالا که نظر جلب شد، قدم به داخل گذاشته میشود. اما در دکان وهابیت سعودی آیا چیزی وجود دارد که جذاب باشد؟ البته غیر از دلار. در دکان همین اهل سنت چطور؟ قطعا خیلی چیزها هست اما آنها ترجیح داده اند که اصل جنس را در انبار به فراموشی بسپارند و به جایش جنس مزخرف ارائه دهند. مثل این می ماند که روی تابلوی مغازه ای بنویسند ساعت فروشی ولی در آن مغازه نعل اسب بفروشند. طلا فروشی اما پیاز بفروشند.

    برادر بزرگتر این آمریکایی ها که بود که قرآن را جمع کرد و سوزاند؟ اینها در تبعیت از او اینکار را می کنند.

    بعد از اینکه شیعه را با آنها برادر کردید ممنونیم. طالبان و القاعده و داعش و …. که دست پرورده عمو سام هستند، همگی شیعه اند. یادم نبود.

    بعد من کجا از قرآن ایراد گرفتم؟ فهم ناقص شما را به رخ خود شما کشیدم. شما از رفع یم تناقضی که در اثر اعتقاد خودتان نسبت به قرآن ایجاد شده عاجز و در عسل مانده هستید، بعد انتظار دارید که ما در مورد شما چه کنیم؟

    بعد نوشته اید ” کتاب شما همان است که پیش امام زمان { دجال } است “.

    یادم هست که یکبار دیگر مزخرفاتی که در شأن خدایانت بود را نوشتی و من گفتم که این نشانه ناصبی بودن است اما اینبار را می گذاریم به حساب اینکه اشتبها نوشته اید و منظوری نداشته اید. بعد آمدید و گفتید که مرا ناصبی خواند و… . توضیح بعدی را هم که ندیدی چون صلاح نبود ببینی.

    اما این نوشته بر ما ثابت کرد که ناصبی هستی. پس از این به بعد و در صورت اینکه در اولین نوشته خود از ساحت مقدس ایشان عذرخواهی نکنید، شما را با الفاظی که تنها شایسته یک ناصبی خواهد بود مخاطب قرار خواهم داد و لغیر رشده بودن شما را ثابت خواهم نمود.

    و نوشته اید ” شاید هم می خواهد که ثابت کنیم که اعتقاد به تحریف قرآن کفر است!؟ “.

    شما ثابت کنید که اعتقاد به تحریف قرآن کفر است. بعد من مصادیقی ارائه می دهم و شما حکم آنها را بگویید.

    این مطالبی در رابطه با اصل حرف شما بود.

    #9702

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    اما فرع نوشته شما که برای شما نقش اره را ایفا خواهد نمود؛

    خب شما که دروغگو نیستید و هموراه در پی حقیقت و اطلاع رسانی صحیح، می نوشتید که در مورد کتاب مرحوم نوری چه اتفاقاتی افتاده است. مثلا ردیه ای که بر آن نوشته شده و خور مرحوم نوری فرموده که کتابش باید با آن ردیه خوانده شود. کشف الارتیاب عن تحریف القرآن.

    یعد اینکه نظر محدث نوری برای چه کسی غیر از خودش الزام آور است؟ اگر هم باشد ” المجتهد إذا اصاب فله أجران و إذا أخطأ فله أجرٌ واحدٌ ” یعنی اجتهاد کرده. فهمش از یک سری احادیث را گفته. ایراد دارد؟

    بعد آنچه که از islampp کپی کرده اید؛

    در مورد کتاب مرآة الانوار. اصلش را که عمرا ندیده اید آن سایت هم عمرا ندیده و نمی رود که ببیند. اما اگر روزی اصل آن کتاب یا نسخه الکترونیکی آن را دیدید، بنویسید که از سنی در آن حدیثی آمده یا نیامده. و اگر آمده تعدادش چقدر است.

    کتاب مشارق یک دنباله ای در اسمش دارد که نیاورده اید. لازم هم نیست که بیاورید. فقط لطف کنید و آن دنباله را پیدا کنید و بگویید که میزان اعتبار آن گروه چه مقدار است. بعد یک نکته، آن سایتی که از آنجا کپی کردید، حواسش نبوده که نام ها را کامل بنویسد. شما هم که کگورکورانه تقلیدش کرده اید هم بله.

    در مورد نقلی که از کوفی نوشته اید و از کتاب فصل الخطاب است، عزیزم دقت کن که نوشته خواص و ” عام “. این عام کیست؟ می دانید که منظور سنی است. پس یک پای قضیه مربوط به شماست. حالا این ادعا را بر چه مبنایی طرح کرده؟ روایاتش را می آورم. البته شما بیاورید بهتر است.

    در اوائل المقالات در ص 47 آمده

    10 – القول في الرجعة والبداء وتأليف القرآن

    واتفقت الإمامية على وجوب رجعة كثير من الأموات إلى الدنيا قبل يوم القيمة وإن كان بينهم في معنى الرجعة اختلاف . واتفقوا على إطلاق لفظ ( البداء ) في وصف الله تعالى وأن ذلك من جهة السمع دون القياس . واتفقواعلى أن أئمة الضلال خالفوا في كثير من تأليف القرآن ، وعدلوا فيه عن موجبالتنزيل وسنة النبي ( ص ) . وأجمعت المعتزلة والخوارج والزيدية والمرجئة وأصحاب الحديث على خلاف الإمامية في جميع ما عددناه .

    نوشته کپی شما هم این مطلب را چسبیده به خود دارد اما شما….

    #9703

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    کامل آن مطلب که مربوط به ادعای شماست این می باشد؛

    59 – القول في تأليف القرآن وما ذكر قوم من الزيادة فيه والنقصان

    أقول : إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد ( ص ) ، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف والنقصان ، فأما القول في التأليف فالموجود يقضي فيه بتقديم المتأخر وتأخير المتقدم ومن عرف الناسخ والمنسوخ والمكي والمدني لم يرتب بما ذكرناه . وأما النقصان فإن العقول لا تحيله ولا تمنع من وقوعه ، وقد امتحنت مقالة من ادعاه ، وكلمت عليه المعتزلة وغيرهم طويلا فلم اظفر منهم بحجة اعتمدها في فساده . وقد قال جماعة من أهل الإمامة إنه لم ينقص من كلمة ولا من آية ولا من سورة ولكن حذف ما كان مثبتا في مصحف أمير المؤمنين ( ع ) من تأويله وتفسير معانيه على حقيقة تنزيله وذلك كان ثابتا منزلا وإن لم يكن من جملة كلام الله تعالى الذي هو القرآن المعجز ، وقد يسمى تأويل القرآن قرآنا قال الله تعالى : ( ولا تعجل بالقرآن من قبل أن يقضى إليك وحيه وقل رب زدني علما ) فسمى تأويل القرآن قرآنا ، وهذا ما ليس فيه بين أهل التفسير اختلاف . وعندي أن هذا القول أشبه من مقال من ادعى نقصان كلم من نفس القرآن على الحقيقة دون التأويل ، وإليه أميل والله أسأل توفيقه للصواب. در ص81 چاپ دارالمفید.

    ترجمه که میدانید؟ اگر ندانید طبق ادعای رفقایتان رافضه هستید. مدعی هستند که رافضه عربی بلد نیستند.

    فیض کاشانی در الوافی چه نوشته؟

    بقیه را آدرس بدهید. کلیت را نمی توان یافت.

    در الاعتقادات في دين الإمامية نوشته شیخ صدوق ص84

    ( باب الاعتقاد في مبلغ القرآن )

    قال الشيخ – رضي الله عنه – : اعتقادنا أن القرآن الذي أنزله الله تعالى على نبيه محمد صلى الله عليه وآله وسلم هو ما بين الدفتين ، وهو ما في أيدي الناس ، ليس بأكثر من ذلك ، ومبلغ سوره عند الناس مائة وأربع عشرة سورة .وعندنا أن الضحى وألم نشرح سورة واحدة ، ولايلاف وألم تر كيف سورة واحدة .ومن نسب إلينا أنا نقول إنه أكثر من ذلك فهو كاذب

    #9704

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة نوشته حبيب الله الهاشمي الخوئي ج2 ص198

    وذهب المرتضى على ما حكي عنه ، والصدوق في اعتقاداته ، والشّيخ في التّبيان والطبرسي في مجمع البيان إلى عدمه ، وعزى ذلك إلى جمهور المجتهدين بل الظاهر من الصّدوق قيام الاجماع عليه حيث قال في اعتقاداته.

    ومثله الطبرسي في مجمع البيان حيث قال : فأمّا الزّيادة فيه فمجمع على بطلانه وأمّا النّقصان فيه فقد روى جماعة من أصحابنا وجماعة من حشويّة العامة ، أنّ في القرآن تغييرا ونقصانا ، والصّحيح من مذهب أصحابنا خلافه

    در كتاب : تفسير القرآن الكريم ( تفسير شبر ) نوشته السيد عبد الله شبر در ص17

    جالبه که تقریبا قول همه بزرگان را آورده و نظرش در مورد فصل الخطاب را هم نوشته.

    قول الإمامية بعدم النقيصة في القرآن –

    ولا يخفى أن شيخ المحدثين والمعروف بالاعتناء بما يروى وهو الصدوق طاب ثراه قال في كتاب الاعتقاد : اعتقادنا أن القرآن الذي أنزل الله على نبيه ( ص ) هو ما بين الدفتين وليس بأكثر من ذلك ، ومن نسب إلينا أنا نقول إنه أكثر من ذلك فهو كاذب انتهى . وحمل الروايات الواردة في النقصان على وجوه أخر . وفي أواخر فصل الخطاب من كتاب المقالات للشيخ المفيد قدس سره أنه قال جماعة من أهل الإمامة إنه ( أي القرآن ) لم ينقص من كلمة ولا من آية ولا من سورة ولكن حذف ما كان مثبتا في مصحف أمير المؤمنين ( ع ) من تأويله وتفسير معانيه على حقيقة تنزيله . وعن السيد المرتضى قدس سره قوله بعدم النقيصة وان من خالف في ذلك من الإمامية والحشوية لا يعتد بخلافهم فإن الخلاف في ذلك مضاف إلى قوم من أصحاب الحديث نقلوا أخبارا ضعيفة ظنوا صحتها . وفي أول التبيان للشيخ الطوسي ( قدس سره ) أما الكلام في زيادته ونقصه فما لا يليق به أيضا لأن الزيادة نصره المرتضى وهو الظاهر في الروايات غير أنه رويت روايات كثيرة من جهة الخاصة والعامة بنقصان كثير من آي القرآن ونقل شئ منه من موضع إلى موضع طريقها الآحاد التي لا توجب علما ولا عملا والأولى الإعراض عنها انتهى . وتبعه على ذلك في مجمع البيان وفي كشف الغطاء في كتاب القرآن المبحث الثامن في نقصه لا ريب انه محفوظ من النقصان بحفظ الملك الديان كما دل عليه صريح القرآن وإجماع العلماء في كل زمان ، ولا عبرة بالنادر ، وما ورد من أخبار النقص تمنع البديهة من العمل بظاهرها ( إلى أن قال ) فلا بد من تأويلها بأحد وجوه . وعن السيد القاضي نور الله في كتابه ( مصائب النواصب ) ما نسب إلى الشيعة الإمامية من وقوع التغيير في القرآن ليس مما قال به جمهور الإمامية إنما قال به شرذمة قليلة منهم لا اعتداد بهم فيما بينهم .

    #9705

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    . وعن الشيخ البهائي : وأيضا اختلفوا في وقوع الزيادة والنقصان فيه والصحيح أن القرآن العظيم محفوظ عن ذلك زيادة كان أو نقصانا ، وبدل عليه قوله تعالى ” وإنا له لحافظون ” وما اشتهر بين الناس من اسقاط اسم أمير المؤمنين عليه السلام منه في بعض المواضع مثل قوله تعالى يا أيها الرسول بلغ ما انزل إليك في ” على ” وغير ذلك فهو غير معتبر عند العلماء . وعن المقدس البغدادي في شرح الوافية وإنما الكلام في النقيصة والمعروف بين أصحابنا حتى حكى عليه الاجماع عدم النقيصة أيضا ، وعنه أيضا عن الشيخ علي بن عبد العالي انه صنف في نفى النقيصة رسالة مستقلة وذلك كلام الصدوق المتقدم ثم اعترض بما يدل على النقيصة من الأحاديث وأجاب بأن الحديث إذا جاء على خلاف الدليل من الكتاب والسنة المتواترة أو الإجماع ولم يمكن تأويله ولا حمله على بعض الوجوه وجب طرحه .

    هذا وإن المحدث المعاصر جهد في كتاب فصل الخطاب في جمع الروايات التي استدل بها على النقيصة وكثر اعداد مسانيدها بأعداد المراسيل عن الأئمة عليهم السلام في الكتب كمراسيل العياشي وفرات وغيرها مع أن المتتبع المحقق يجزم بأن هذه المراسيل مأخوذة من تلك المسانيد . وفي جملة ما أورده من الروايات ما لا يتيسر احتمال صدقها.

    در تفسیر جوامع الجامع نوشته شیخ طبرسی رحمه الله، ج2 ص296

    ولذلك قال : * ( إنا نحن ) * فأكد عليهم أنه هو المنزل للقرآن على القطع والثبات ،وأنه حافظه من كل زيادة ونقصان وتغيير وتحريف ، بخلاف الكتب المتقدمة فإنه لم يتول حفظها وإنما استحفظها الربانيين ولم يكل القرآن إلى غير حفظه.

    تفسیر صافی ج3ص139

    ( 9 ) إنا نحن نزلنا الذكر رد لإنكارهم واستهزائهم ولذلك أكده من وجوه وإنا له لحافظون من التحريف والزيادة والنقصان .

    أجوبة المسائل المهنائية نوشته علامه حلي ص121

    مسألة ( 13 )

    ما يقول سيدنا في الكتاب العزيز ، هل يصح عند أصحابنا أنه نقص منه شيء أو زيد فيه أو غيّر ترتيبه أم لم يصح عندهم شيء من ذلك . أفدنا أفادك اللَّه من فضله وعاملك بما هو من أهله .

    الجواب

    الحق أنّه لا تبديل ولا تأخير ولا تقديم فيه وأنه لم يزد ولم ينقص . ومن نعوذ باللَّه تعالى من أن يعتقد مثل ذلك وأمثال ذلك ، فإنه يوجب التطرق إلى معجزة الرسول عليه السلام المنقولة بالتواتر.

    #9706

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    حالا قسمت جالب انگیز ماجرا؛

    ولولا ما يسبق للقلوب الضعيفة ووضع الحكمة في غير أهلها لبيّنت جميع ما سقط من مصحف عثمان.

    الشعرانی. الكبريت الأحمر على هامش اليواقيت والجواهر ص143

    قالت كان في ما أنزل من القرآن عشر رضعات معلومات يحرمن ثم نسخن بخمس معلومات فتوفي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و هن فيما يقرأ من القرآن

    صحیح مسلم ج4ص167

    وأخرج ابن ماجة عن عائشة قالت لقد نزلت آية الرجم ورضاعة الكبير عشرا ولقد كان في صحيفة تحت سريري فلما مات رسول الله صلى الله عليه وسلم وتشاغلنا بموته دخل داجن فأكلها

    الدر المنثور سیوطی ج2ص135

    …. و إنا كنا نقرأ سورة، كنا نشبهها في الطول و الشدة ببراءة؛ فأنسيتها غير أني قد حفظت منها لو كان لإبن آدم واديان من مال لايبتغي واديا ثالثا و لا يملأ جوف إبن آدم إلا التراب؛ و كنا نقرأ سورة نشبهها بإحدي المسبحات؛ فأنسيتها غير أني حفظت منا يا أيها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتكتب شهادة في أعناقكم فتسألون عنها يوم القيامة.

    مسلم.ج3ص100

    وعن عمر بن الخطاب قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم القرآن ألف ألف حرف وسبعة وعشرون ألف حرف فمن قرأه صابرا محتسبا كان له بكل حرف زوجة من الحور العين.

    مجمع الزوائد ج7ص163. در الاتقان و الدرالمنثور و جامع الصغیر سیوطی و معجم الاوسط طبرانی هم هست.

    #9707

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    در الدر المنثور ج5ص180 کلی جالب انگیزناکترتر نوشته؛

    وأخرج مالك والبخاري ومسلم وابن الضريس عن ابن عباس ان عمر قام فحمد الله وأثنى عليه ثم قال اما بعد أيها الناس ان الله بعث محمدا بالحق وأنزل عليه الكتاب فكان فيما أنزل عليه آية الرجم فقرأناها ووعيناها الشيخ والشيخة إذا زينا فارجموهما البتة ورجم رسول الله صلى الله عليه وسلم ورجمنا بعده فأخشى ان يطول بالناس زمان فيقول قائل لا نجد آية الرجم في كتاب الله فيضلوا بترك فريضة أنزلها الله * وأخرج أحمد والنسائي عن عبد الرحمن بن عوف ان عمر بن الخطاب خطب الناس فسمعته يقول الا وان ناسا يقولون ما بال الرجم وفي كتاب الله الجلد وقد رجم النبي صلى الله عليه وسلم ورجمنا بعده ولولا أن يقول قائلون ويتكلم متكلمون ان عمر زاد في كتاب الله ما ليس منه لأثبتها كما نزلت * وأخرج النسائي وأبو يعلى عن كثير بن الصلت قال كنا عند مروان وفينا زيد بن ثابت فقال زيد ما تقرأ الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة قال مروان الا كتبتها في المصحف قال ذكرنا ذلك وفينا عمر بن الخطاب فقال أشفيكم من ذلك قلنا فكيف قال جاء رجل إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا رسول الله أنبئني آية الرجم قال لا أستطيع الآن * وأخرج ابن مردويه عن حذيفة قال قال لي عمر بن الخطاب كم تعدون سورة الأحزاب قلت ثنتين أو ثلاثا وسبعين قال إن كانت لتقارب سورة البقرة وان كان فيها لآية الرجم * وأخرج ابن الضريس عن عكرمة قال كانت سورة الأحزاب مثل سورة البقرة أو أطول وكان فيها آية الرجم * وأخرج ابن سعد عن سعيد بن المسيب ان عمر قال إياكم أن تهلكوا عن آية الرجم وأن يقول قائل لا نجد حدين في كتاب الله فقد رجم رسول الله صلى الله عليه وسلم ورجمنا بعده فلولا ان يقول الناس أحدث عمر في كتاب الله لكتبتها في المصحف

    لقد قرأناها الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة قال سعيد فما انسلخ ذو الحجة حتى طعن .

    مستچرک حاکم ج2ص415

    أبو العباس أحمد بن هارون الفقيه ثنا علي بن عبد العزيز ثنا حجاج بن منهال ثنا حماد بن سلمة عن عاصم عن زر عن أبي بن كعب رضي الله عنه قال كانت سورة الأحزاب توازي سورة البقرة وكان فيها الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه.

    أبو العباس أحمد بن هارون الفقيه ثنا علي بن عبد العزيز ثنا حجاج بن منهال ثنا حماد بن سلمة عن عاصم عن زر عن أبي بن كعب رضي الله عنه قال كانت سورة الأحزاب توازي سورة البقرة وكان فيها الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه

    الاتقان ج1 ص163 و چند جای دیگر.

    #9708

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    و در روح المعانی چاپ دار احیاء التراث العربی جلد یکم صفحه 24 آمده.

    رواه أبو عبيد عن إبن عمر قال لا يقولن أحدكم قد أخذت القرآن كله وما يدريه ما كله قد ذهب منه قرآن كثير ولكن ليقل قد أخذت منه ما ظهر والروايات في هذا الباب أكثر من أن تحصى إلا أنها محمولة على ما ذكرناه وأين ذلك مما يقوله الشيعي الجسور ومن لم يجعل الله له نورا فماله من نور

    خب المصاحف ابی داود سجستانی را که احتمالا دیده اید. همانجایی که کپی میکنید، بگردید و پیدا نکردید(که نمی کنید) دیگر نگردید. چرا؟……… .

    خب عزیزم دقت کنید که شیعه قائل به این عقیده شما نیست. روایاتی در تحریف معنوی دارد که نتیجه ” یحرفون الکلم عن مواضعه ” می باشد. خب چه کسانی یحرفون بوده اند؟ این را شما جواب دهید. چون هیچ کس نمی گوید که من تحریف کرده ام و مدعی هستم که دیگری خرابکاری کرده. مگر امثال شما که آره…. .

    این بابا خواسته در ابتدای کار دفع دخل مقدر کند و اومده نوشته که شبهه بز و …. . خب هر شبهه ای یک جوابی دارد که اگر می دانست تا الآن داده بود. نتیجه بی جواب ماندن اینست که موضوع را صحیح یافته و جوابی برایش ندارند و جرات نداشته اند که بگویند حکم قائل به تحریف چیست. می دانید که تحریف شاخ و دم ندارد. اگر کسی گفت چیزی از قرآن ساقط شده و پایش هم ایستاد، خب این اعتقاد به تحریف نیست؟ حتما باید لفظ تحریف وسط باشد؟ یعنی بالاخره این تحریف چگونه انجام میشود؟ با کم و زیاد شدن؟ احتمالا بله.

    .

    البته نزدیک به یقین است که خودتان وارد پاسخ دهی نشوید و رفقای مقاش شما وارد شوند.

    به شما و تمام نقاشان و کرسی شعر سرایان این سایت تذکری می دهم؛

    کرسی شعر یعنی آن وقتها که در زمستان و خصوصا شب یلدا ملت زیر کرسی دور هم جمع می شدند و برای هم صحبت ها می کردند، آن شعرها را برای هم می خواندند یا می سرودند لذا برای بیان کرسی شعرهای خود باید تا زمستان صبر کنید نتیجتا اینکه اینجا باید با مدرک و مستند جواب دهید.
    چرا؟ چون من از کتب شما مطلب ارائه دادم آن هم با مختصات نه کلی و هوینژوری.

    پس اگر خواستید بنویسید که هر آدم عاقل و… می داند که آن موقع کاغذ موجود نبوده تا بز بخورد، دلیل ارائه دهد. مثلا نقاشهایی که مطلب می گذارند.

    #10185

    عبدالحسین
    مشارکت کننده
    رفتید برای طی دوران نقاهت؟
    #10193

    abdollah1990
    کاربر
    آیا امام زمان که شما به او اعتقاد داری :

    از ده امام دیگر شجاع تر است ؟؟!!

    اگر پاسخ مثبت است حالا که حکومت ایران هم در خدمت ایشان می باشد چرا ظهور نمی کند ؟؟؟

    و چرا این همه انسان در ظلم و جور به سر می برند و ایشان به قول شما نظاره گر می باشد !!

    سوال این است : پیامبر اسلام با نام و وظایف مشخص در ایات متعدد قران ، از طرف خداوند معرفی شده است .

    و هر زمان که پیروان پیامبر دچار مشکل می شدند برای حل مشکل ، و اگر در مسائل دینی و عبادی دچار اختلاف می شدند به پیامبر رجوع می کردند .

    و اگر عالم و یا فرستاده پیامبر اسلام در اطراف و شهرهای دیگر در بیان احکام دین اسلام با مردم آن شهر و دیار ، دچار مشکل می شدند ، هر فردی که می خواست می آمد در مدینه ، بدون واسطه وبدون معطلی نزد پیامبر اسلام و مشکل دینی و … خود را مطرح و جواب صحیح را از پیامبر اسلام می گرفت .

    و حتی صحابه پیامبر اگر دچار اختلاف فقهی می شدند به پیامبر رجوع می کردند و پیامبر حکم صحیح شرعی را برایشان بیان می کرد .

    و امام زمان که اهل تشیع می گویند بدنیا آمده و زنده هست و برای هدایت مردم هست تا مردم گمراه نشوند ، چرا در مکان مشخصی در دسترس تمام مردم نیست تا مثل پیامبر اسلام جواب سوالات دینی مردم را بدهد .

    و یا حداقل اختلافات فقهی بین مراجع را حل و فصل نماید .

    تا فتوا های متضاد صادر نکنند .

    و امروز با توجه به وسائل ارتباط جمعی امام زمان می توانست با یک شبکه تلوزیونی پاسخ هر سوال کننده ای در اقصی نقاط دنیا را بدهد .

    و چرا تا امروز حتی کتابهای روایی و حدیثی اهل تشیع را تصحیح نکرده است ، که یک عالم اهل تشیع بگوید این حدیث صحیح است و دیگری بگوید این حدیث ضعیف است .

    آن هم در زمانی که امام معصوم حی و حاضر است .

    و چرا نهج البلاغه را تصحیح نکرده است ؟؟

    تا گفتار صحیح حضرت علی برای مردم مشخص کند .

    و چرا قران را تفسیر نکرده است تا هرکسی درباره ی ایات قران اظهار نظر نکند و به رای خود تفسیر نکند ؟؟؟

    و با توجه به اینکه مدت 30 سال می شود که حکومت دست نائب ایشان است آن کتابهای تصحیح شده ، چاپ و منتشر و مردم از اسلام ناب مستفیض می شدند .

    آیا این سردرگمی مردم گناهش بر گردن چه کسی می باشد ؟؟؟

    #10192

    abdollah1990
    کاربر
    با سلام .

    اینکه گفته ای (چون آن قبر(که البته الان دیواری حائل دارد) یک حد از حدود آن روضه ای که صاحبش فرموده.)

    پاسخ من : آدم ناقص العقل وقتی دیوار حائل دارد یعنی اینکه از محل برگزاری نماز جدا شده است .

در حال نمایش 13 نوشته (از کل 13)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.