این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط abdollah1990 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5792شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5799هر وقت ایه ای مثل این ایه واضح اوردی که عدم پذیرش امامت سبب کفر میشود انوقت میتوانی حرف بزنی یک ایه در همین حد ایه های سوره بقره و نسا در همین حد به قول شما غیر مستقیم جکی برای خودت 🙂
============
پاسخ محمد
http://www.islamtxt.net/?q=article/45
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5821واو چی شد؟اوایل مینوشتید که پیش فرض ها را کنار بگذارید که اه و اخ و جیز میباشد.
شما با پیش فرضهای خودتون هم حتی در مورد یک واو ناقابل صحبت نمیکنید. بعد کیلو کیلو متن یادگاری میذارید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5822شما ظاهرا مطلب بنده را ندیدی.در آن اصول دینت این را اضافه کردی که عدم دوستی با الذین آمنوا یعنی در حزب خدا نبودن و یعنی در حزب شیطان بودن و این معنایی جز کفر ندارد. اضافه کردی؟
حالا اگر کسی با یکی از این الذین آمنوا که الان حدود 1.5 میلیارد نفر هستند دوست نباشد یا قهر باشد این بابا در حزب شیطان است؟ کافر است؟ مسلم است؟ چیست؟
ضمن اینکه هیچ آیه ای نیاوردی که گفته باشد اصول دین این چیزهاست. چندتا آیه نوشتی و بعد گفتی اینها یعنی اصول دین. ضمن اینکه نگفتی در کجای قرآن گفته اصول دین را در قرآن ذکر میکنیم. مگه و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین نیست؟ پس کجاست؟
یا بگو استنباط کردم که اینها اصول دین هستند یا بگو بر خدا دروغ بستم که گفته اینها اصول دین هستند یا بیا بگو که دوست بودن با الذین آمنوا هم از اصول دین است بعد اون وقت لطف کن بگو آن بانوی مکرمه که با یه خلیفه ای قهر کرد مومنه نبود یا آن خلیفه مومن نبود که آن بانو با او قهر کرد؟ چون شنیدیم آن بانو سیده زنان اهل بهشت است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5833تکرار مکررات؟؟ میخاهی بحث را عوض کنی یک سوالرا هی تکرا ر میکنی ایه زیر واضح است
. يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا
ای مؤمنین ایمان آورید به خدا و پیغمبر او و این کتابی که نازل نموده بر رسول خود و آن کتابی که نازل نموده از پيش، و آنکه به خدا و فرشتگان او و کتابهای او و رسولان او و روز جزاء کافر شود پس به تحقیق گمراه است گمراهی دوری
ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ
این پیمبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ایمان دارد، ومؤمنین هر یک به خدا و فرشتگان او و کتب او و رسولان او ایمان دارند (و همیگویند) ما فرقی بین هیچیک از رسولان او نگذاریم و گویند شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا آمرزش تو را (میجوئیم) و بازگشت به سوی توست
گفتم این ایه دارد میگوید این پیمبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ایمان دارد، ومؤمنین هر یک به خدا و فرشتگان او و کتب او و رسولان او ایمان دارند .پایه های اعتقادی دین رو اصول میگویدند و کسی که به این اصول اعتقاد ندارد از دین بیرون میشود مسلمان نیست . ما مسلمانیم چون به اینها اعتقاد داریم و تفاوت ما با بقیه در همین است { کفار } و همین 5 دلیل دلیل ازار و اذیتکفار بود بر مسلمانان پس عامل تفاوت ماست با کفارتمام
شما یک ایه در این حد بیار که بقول شما مستقیم نیست 1 ایه بیار دیگه ؟؟نداری ؟؟
:))))))))))))شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5836بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
الذین آمنو تعریف دارد و کسانی هستند که به الله و رسولش و کتاب منزل و ملائکه و معاد و مصادیق آنها را میزان تقوا و شناخت هر فرد برای خودش می شناسد.
اشکال امثال عبدالحسین در این است که با پیش فرض مصداق خواهان شناخت ایمان است.در صورتی در دین مبین اسلام شناخت دین و ایمان مقدم بر تعیین مصداق است.و برای هر ادعا و عقیده ای آوردن دلیل مبین میزان درستی و صدق است.
هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.
الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه.
انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم قبائلا و شعوبا لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5850سلام علیکم.بنا بر تعریف شما از الذین آمنوا، دوست بودن با هر مومنی واجب است چون تخلف از آن یعنی حزب شیطان بودن.
خب این هم از ایمان میشود. چون حزب شیطان ظاهرا مومنین نیستند پس ورود به آن یعنی کفر. این از اصل ایمان نیست؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5851کجا بحث رو عوض کردم؟میگی اینها اصول دین هستند چون عدم ایمان به آنها یعنی کفر. من هم گفتم حزب شیطان اعضایش چه کسانی هستند؟ چرا عدم دوستی(طبق ترجمه اصیل شما) با الذین آمنوا میشود داخل بودن در حزب شیطان؟ شما اگر با آن بالایی ها ایمان نداشته باشی حزب الله هستی یا حزب شیطان؟ قطعا حزب شیطان. حالا اینها اصول دین هستند قبول. چرا آن دوستی که تخلف از آن میشود حزب شیطانی شدن از اصول دین نباشد؟ نتیجه تخلف از هر دو که یکی است.
.
شما میگی اینها یعنی اصول دین. سوال اینست که تو از من میخواهی آیه ای بیاورم که بگوید امامت از اصول دین است.
خب من هم میگم شما اول آیه بیار که گفته باشه اصول دین را در قرآن بیان میکنیم بعد من هم آیه میارم که امامت از اصول دین است. داری؟نداری؟ عجب.
دوباره تکرار میکنم؛
یا آیه مد نظر رو بیار یا بگو استنباط کردم که اینها همه از اصول دین هستند یا بگو بر خدا دروغ بستم که گفتم اینها اصول دین هستند یا بیا بگو که دوست بودن با الذین آمنوا هم از اصول دین است.
بعد چون بر اساس استدلال شما دوستی هم از اصول دین میشود بیا و لطف کن و بگو آن بانوی مکرمه که با یه خلیفه ای قهر کرد مومنه نبود یا آن خلیفه مومن نبود که آن بانو با او قهر کرد؟ چون شنیدیم آن بانو سیده زنان اهل بهشت است
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5853بنام خداالسلم علی عبادالله الصالحین
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و خلفای راشد و ائمه مسلمین رضی الله عنهم و مومنین همه مکلف به اطاعت از الله سبحانه و تعالی بوده و هستند. و این بر اساس ایمان واحد ایشان به حقیقت مطلق است که اصل دین است.یعنی توحید .و کلمه لا اله الا الله.
تعاون بین مومنین در بر و تقوا فرض است.و عدم تعاون در گناه و دشمنی هم همچنین.
تعاون اول حزب الله و تعاون منهیه و دوم حزب الشیطان را تشکیل می دهند.
حزب الله با اصل توحید که با رسالت انبیا و خاتم آنها محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم ابلاغ گردیده با باور دنیای آخرت در اعمال خیر و صالح و پرهیز از کارهای ناشایست با یکدیگر در اعتلای کلمه الله همکاری و مجاهدت می کنند.
باور ایشان در اصول توحید و نبوت و معاد واحد و موکد است و تمام امرشان به این سه اصل مرتبط است و روشن است که بر اساس این باور هر عملی تنها با نیت قرب الله سبحانه و تعالی و الواحد الصمد با ایمان به نبوت انبیا که حقیقت دین را ابلاغ کرده اند و امید رستگاری در جهان آخرت و معاد انجام می گیرد و اعمال و تکالیف در دایره فروع دین تعریف می شود.
امامت هم یک امر فرعی است و چگونگی مرابطات و شرح تکالیف مومنین توسط شارع مقدس الله سبحانه و تعالی وضع و تشریع شده و توسط انبیا ابلاغ شده و با ختم نبوت دین به اکمال رسیده و نعمت بر مردم تمام شد.و مومنین از آن زمان تا روز حساب حجت را بر خود تمام می دانند و تذکر تشریع اتم ابلاغ شده را بر خود واجب می دانند.و هر رسم و اصلی را خارج از آنچه در کتاب و سنت باشد خارج از حوزه دیانت اسلام می دانند و در صورت الصاق باطل به اصول و فروع دینی بدعت تعریف می شود.و باور مندان به بدعت از دایره دین مبین اسلام خارج می شوند.
البته بحث بدعت ها و نو آوری های غیر ملزم به دین جدا است که در صورت عدم تضاد با اصل دین مباح و جایز بودن آن ممکن است.و چه بسا در تنویر حقیقت دین معاضدت و تسهیل داشته باشد.
خلاصه اینکه حلال محمد صلی الله علیه و آله و سلم حلال است الی الابد و حرام او حرام الی الابد.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5855سلام علیکم.دقت در نوشته های خود و همفکران خود در زمانهای گذشته چیز بدی محسوب نمیشد اما ظاهرا در این زمانه محسوب میشود.
آقا اصل و فرعش نکن. نوشته اید که عدم ایمان به اینها یعنی کفر. پس اینها اصول دین هستند. سوال کرده ام که کتاب، ملائکه،صدقه،نماز و….. هم از اصول هستند؟ بعد گفته ام اگر تخلف از چیزی باعث کفز باشد یعنی آن چیز میشود اصلی از اصول دین، به همان دلیل تخلف از دوستی هم میشود حزب شیطانی شدن و عین کفر است. چرا این از اصول نباشد؟
قصه نبافید. ترانه نسرایید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5859بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اگر کمی مغز خود را از بسته خرافات و اباطیل رها کنید و بر اساس ادبیات خودتان از آکبندی خارج کنید فرق بین اصل باور و ضروری دین را می فهمید.
همه اعمال یک باورمند مخلص با اصل دین شناخته و محک زده می شود.
و ایمان به کتاب و ملائکه وصدقه و نماز و روزه و زکات و حج و جهاد و غمل صالح ضروری دین نامیده می شوند و تبع باور مندی به سه اصل توحید و نبوت و معاد است.
اصول توحید و معاد مبدا و مقصد را می رساند و امانت داری در ابلاغ وحی شارع مقدس توسط انبیا علیهم السلام و خاتم ایشان محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم اصل دیگر است که اساس دین را تشکیل می دهد و ضروریات و احکام بر این اصول سه گانه بنا می شوند.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5862اصل و فرع و تبع از کجا اومد؟نوشته های قبلی رو ببینید.
نوشتن که اینها از اصول هستند. چرا؟ چون تخلف از آنها یعنی کفر. این را که متوجه میشوید؟ اگر متوجه میشوید بگویید که کی و در کجا گفته اینها اصول دین هستند؟ به تبع آنها را از کجا آوردید؟ کجای آیه نوشته؟ آیا استنباط کردید؟
اصلا استنباط را شنیده اید؟ احساس میکنم کلا با این واژه شما و همفکرتان غریبه هستید. استنباط.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5867بدون پاسخ.یک توصیه: با یک روانپزشک مشاوره کنید بهتر می شوید.
امیدتان به خدا باشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5869یه آیه ای هست توی قرآن که اصابعهم دارد اذنهم دارد. بخونید روشن میشید.استنباط چی شد؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5903در جواب عبدالحسین مورخه 5/10/1392:
اصول دینی که مسلمانان قبول دارند توحید ، نبوت و معاد می باشد و با این دلایل اثبات می شود :
- خبر دادن به وسیلهي آیات محکم و قطعی، نه ظنی و متشابه.
- زیاد در قرآن تکرار میشوند.
- آیات مشابه که متعلق به اصول دین هستند، مصدر و مرجع محکمی به نام (ام) و اساس دارند که به آن رجوع میشوند.
- اصل، خود نص میباشد، نه استنباط از آن.
- تفسیر و شرح، یا اجتهاد عقلی، یا روایات، صحیح نیست که در اصول دین به عنوان دلیل واقع شوند.
- اثبات به وسیلهي دلایل عقلی قرآنی.
- نصوص مربوط به اصول دین بین امر به آنها و نهی از انکار و ترک آنها قرار دارند.
- هر کدام از این اصول فایدهای را در بر دارند، که امکان تحقق آن فائده جز به وسیلهي آن اصل وجود ندارد.
و حالا شما پاسخ بدهید و همچنین با توجه به اینکه اگر بگویید مثل بعضی از علمای شما که امامت از اصول مذهب تشیع می باشد . ما بحثی نداریم و اگر می گویید که امامت یک اصل از اصول دین الهی هست مثل توحید ، نبوت و معاد لطفا ایاتی با خصوصیات بالا در مورد امامت منصوص الهی 12 امام از قران بیاورید .
در جواب عبدالحسین مورخه 5/10/1392:
نام 27 رسول که در قران امده برای اثبات اصل نبوت کافی است و همچنین نام پیامبر ما در قران امده (محمد رسول الله) و برای اصل نبوت کافی است.
در جواب عبدالحسین مورخه 5/10/1392:
اینکه گفته اید اگر خدا در لفافه حرف بزند و یا اگر به صراحت نگوید با کی هماهنگ کند !!! پس با این گفته ، خود شما ثابت کرده اید که امامت در قران به صراحت نیامده . از این حرف شما به راحتی ثابت می شود چیزی را که خدا احکام ان را بیان نکرده پس در قیامت هم قابل بازخواست نمی باشد .
در جواب عبدالحسین مورخه 5/10/1392:
خوب است که خود شما اقرار کرده اید که (بعد هم فرموده حفاظت میکنم اما آیا در برابر بزغاله هم توان محافظت دارد؟ شاید آن آیه واضحی که شما میخواهید در آن بخشی قرار میگرفت که جناب بزغاله میل کردند. نه؟) و این نشان می دهد که شما به قدرت خدا ایمان ندارید ولی به قدرت بزغاله ایمان دارید و هر ادم عاقل و با سواد و با شعور می داند ، که در زمان پیامبر ایات قران را بر روی استخوان و چرم و چوب می نوشتند و بزغاله هیچ یکی از اینها را نمی خورد . و در ان زمان در مدینه و مکه مکاتبات روی پوست انجام می شده است . و بزغاله هم چرم و پوست نمی خورد . و اگر امامت منصوص الهی در قران امده بود نام و تعداد امامان و سلسله نصب انها مشخص بود و در زمان خلافت حضرت علی ان قران ها را منتشر می کردند پس معلوم می شود حضرت علی در دوران 5 ساله ی خلافت خودشان هم همین قران موجود را منتشر می کردند.
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
السلام علی عبادالله الصالحین
اول-کشیدن تیر از بدن حضرت را بپذیریم یا انفاق حین نماز؟این حدیث مجعول است و نادرست.
دوم-این آیه به قول شما تطیهرکمی طولانی تر است و در روز عرفه در خطبه رسول اکرم قرائت شد و در روز غدیرخم تکرار شده و اگر به معناو مفهوم آن واقف شویم در می یابیم که اکمال دین و اتمام نعمت واقع شده نه چنانکه شما ادعا می کنید که کار دین و ابلاغ ناتمام مانده و تا ظهور امام زمان ناقص خواهد ماند
سوم-کدام نادانی حق ذوالقربی را منکر شده جز مدعی تشیع که پیوسته در وهن این بزرگان بوده و هستند.
چهارم-به قرآن مراجعه کنید و سباق و سیاق آیه و تمام همین یک آیه را رو خوانی کنید و متوجه می شوید این آیه در شان امهات مومنین است و با دعای رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم اهل کسا نیزبه اهل بیت شناخته می شوند و عموم مسلمین موحد این واقعیت را می دانند.و علت دعای رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، رسوم حاکم بر جامعه آن روز بوده که اولاد اناث را در زمره اهل بیت نمی دانستند.
پنجم-این پیش بینی نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم این را می رساند که عترت ایشان از قرآن جدا نخواهد شد و ادعای شاذ مدعی تشیع در رجحان ایشان بر قرآن کریم و خرد جمعی و عقول غیر ایشان ابزاری است که احمقانه در جهت تحمیر جماعت تحت نفوذشان و القای اکاذیب و اباطیل مفتری به این بزرگواران به کار می بندند.و از خدا نمی ترسند.
تبصره-محب واقعی و ارج گذار راستین اهل بیت و ذوی القربی اهل سنت و جماعت مسلمین می باشند و به همین علت با تمام توان با افترائات و انتسابات موهن به ساحت این بزرگواران می ستیزند و خبث وجود مفتریان را نقش بر آب می کنند.
والسلام علی من اتبع الهدی