سوالی از شیعه در مورد جانشینی بعد از پیامبر

Home انجمن ها جانشینی سوالی از شیعه در مورد جانشینی بعد از پیامبر

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  الهاشمي الحسني در 9 سال، 4 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 15)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1450
    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدالله والصلاه علی رسول الله

    شیعه می گوید پیامبر همیشه برای خود جانشین اختیار می کردند حتی در غزوات که خروج میکردند از مدینه کسی را جانشین خود می کردند چگونه ممکن است پیامبر به سفر اخرت برود وهیچ وقت برنگردد وامت را بدون جانشین بگذارد و مانند گله گوسفندی رها کند؟؟؟

    می گوییم باذن الله

    مهدی شما این امام زمان شما وقتی غیبت صغری داشتند 4تا نواب داشتند
    وقتی تشریف بردند غیبت کبری چرا از سنت پیامبر پیروی نکردند وکسی را جانشین خود نکردند؟؟؟!!

    مهدی در غیبت کبری چرا کسی را جانشنین نکرد وشیعه را مانند گله گوسفندان رها نمود؟؟

    اگر بگویید نائب دارد آنهم اقای خامنه ای که این جوابی باطل وسست است زیرا بسیاری از مراجع شیعه اصلا این شخص را دارای صلاحیت نمی بینند وقبولش ندارند حتی اجازه نوشتن توضیح المسائل نیز به او ندادند پس نمی تواند این شخص جانشینش باشد ویا اینکه مراجع عظام شیعه مخالفت کردند با مهدی منتظر!!

    علی کل حال جانشین مهدی در زمان غیبت کبری کیست؟

    وصلی الله سیدنا محمد

    #3111

    hamidyavari
    کاربر
    اولا این شبهات آبکی شما ارزش پاسخ ندارد.
    ثانیا چه کسی گفته که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) نائب ندارد . مهدی (ارواحنا فداه) در زمان غیبت کبری نائب عام دارد نه نائب خاص .
    اهل بیت (علیهم السلام ) ما تمام ضروریات دین را مطرح نمودند ولی در موارد اختلافی و فروع دین که ممکن است مردم در این موارد به مشکل برخورد کنند مردم را در زمان غیبت به مجتهد یا فقیه جامع الشرائط سپردند. و احادیث زیادی در این باب هست .
    لذا امامان ما در این زمان ما را به یک شخص خاص نسپردند بلکه هر کدام از فقها که آن شرائط خاص را داشته باشد مردم می توانند در فروع دین از او پیروی کنند.
    در اصول دین هم ائمه (علیهم السلام ) همه چیز را بیان فرمودند و در ضمن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) خود بر تمام امور ناظر و آگاه هستند.
    #3112

    اولا این شبهات آبکی شما ارزش پاسخ ندارد.
    ثانیا چه کسی گفته که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) نائب ندارد . مهدی (ارواحنا فداه) در زمان غیبت کبری نائب عام دارد نه نائب خاص .
    اهل بیت (علیهم السلام ) ما تمام ضروریات دین را مطرح نمودند ولی در موارد اختلافی و فروع دین که ممکن است مردم در این موارد به مشکل برخورد کنند مردم را در زمان غیبت به مجتهد یا فقیه جامع الشرائط سپردند. و احادیث زیادی در این باب هست .
    لذا امامان ما در این زمان ما را به یک شخص خاص نسپردند بلکه هر کدام از فقها که آن شرائط خاص را داشته باشد مردم می توانند در فروع دین از او پیروی کنند.
    در اصول دین هم ائمه (علیهم السلام ) همه چیز را بیان فرمودند و در ضمن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) خود بر تمام امور ناظر و آگاه هستند.

    فعلا كه مذهب شیعه رافضه آبکی در آمده است

    من سخنی از نائب نزدم صحبت از جانشین کردم چرا امام معصوم شما برای خود جانشین قرار نداند ویهو غیب شدند؟؟

    شما چرا مسائل فرعی رو با جانشینی قاطی کردی|؟؟من پرسیدم جانشین نه مجتهد جامع الشرایط که بری بهش خمس بدی؟آیا اینکه شیعه می گوید چطور پیامبر جانشین نگذاشتند منظورشان از جانشین فقیه و جامع الشرایط بوده؟اگه این بوده که پیامبر میتونسته 1000 تا جانشین از صحابه برای خودش بگذاره

    امام زمان بر تمام امور ناظر است؟خوب میشه چندتا از این امور رو نام ببری !
    چطور زمان غیبت صغری نائب داشند و بر همه چیز ناظر نبودند در کبری بر همه چیز ناظر شدند؟؟

    #3114

    hamidyavari
    کاربر
    اصلا تو معنای غیبت را نمی دانی .
    مثل غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همچون خورشید پشت ابر است که تمام خواص آن به ما می رسد ولی از نظرها غائب است.
    حال که امام (علیه السلام) خود در بین مردم حضور دارند وبارها و بارها این حضور به اثبات رسیده لذا نیازی به جانشین ندارند بلکه برای اجرای فروع دین مراجع تقلید شیعه به نیابت از امام زمان (عارواحنا فداه) فتوا و حکم صادر می کنند، آن هم با توجه به فرمایشات معصومین (علیهم السلام) نه از پیش خودشان.
    در ضمن معصوم (علیه السلام) چون جانشین خداست لذا هیچ کسی جز معصوم نمی تواند جانشین او باشد.
    در مورد نظارت امام زمان ارواحنا فداه دو کتاب به تو معرفی می کنم تا اول بدانی بعد هه بیاندازی (مهدی منتظر، برکات حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)).
    در ضمن علمای ما که به شما اشکال می کنند تمام کتب حدیثی شما را مطالعه نموده اند ولی شما چشمتان را بسته اید و شبهاتی وارد می کنید که ساله پیش علمای ما بر رد آنها کتابه نوشته اند.
    #3119

    aa
    کاربر
    باسلام

    آيا تا بحال حديث” خلفايي اثني عشر” و حديث” دوات وبياض” را در کنار هم مطالعه کرده ايد.ابتدا يکبار مرور کنيم.

    حديث “خلفايي اثني عشر”:

    حدثنا مُوسَى بن إسماعيل ثنا وُهَيْبٌ ثنا دَاوُدُ عن عَامِرٍ عن جَابِرِ بن سَمُرَةَ قال: سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول: لَا يَزَالُ هذا الدِّينُ عَزِيزًا إلى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً قال فَكَبَّرَ الناس وَضَجُّوا ثُمَّ قال: كَلِمَةً خفية قلت لِأَبِي يا أَبَتِ ما قال؟ قال: كلهم من قُرَيْشٍ.

    جابر بن سمره گفت: رسول خدا (ص) فرمود: همواره اين دين عزيز است تا دوازده خلفيه بيايد. جابر مى‌گويد: مردم تكبير گفتند و ضجه زدند. سپس رسول خدا سخنى فرمود كه من ندانستم، به پدرم گفتم: رسول خدا چه فرمود: گفت: رسول خد فرمود:‌ همه آنها از قريش اند.

    (السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاى275هـ)، سنن أبي داود، ج4، ص106، ح4280، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.)

    حديث” دوات وبياض”:

    ايتوني بدوات و بياض لاکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدي ابدا
    فقال عمربن الخطاب دعوا الرجل فانه ليهجر! حسبنا کتاب الله
    (امام محمد غزالي در مقاله چهارم سرالعالمين سبط ابن جوزي در تذکره بخاري در جلد دوم صحيح و مسلم در صحيح خود در آخر کتاب وصيت)

    نکات بسيار مهم وکليدي زير از اين روايات بدست مي آيد.

    1- درهردو روايات، پيامبراکرم(ص) مي خواهند چيزي را بيان کنند که ضامن دوام دين وهدايت امت اسلام ،پس از ايشان است.
    حديث “خلفايي اثني عشر”: لَا يَزَالُ هذا الدِّينُ عَزِيزًا…………
    حديث” دوات وبياض”: …………….. لن تضلوا بعدي ابدا

    2- در حديث اثني عشر پيامبر اکرم گمراه نشدن امت ودوام دين را در پيروي ازجانشينان خود( اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً ) بيان مي کنند. لذا به قطع ويقين درحديث دوات وبياض نيز که ايشان باز مسئله گمراه نشدن امت را مطرح مي کنند،منظور ايشان خلافت بوده است نه چيز ديگري مثل نماز، احکام،….. (دلايل ديگري نيزدر اين ارتباط وجود دارد)

    3- متاسفانه در هر دو اين روايات ، پيامبر اکرم نتوانستند منظور خود را کامل بيان کنند،چراکه اصحاب کودن ويا مغرض، مانع ايشان مي شوند.
    درروايت “خلفايي اثني عشر” مردم تكبير گفتند و ضجه زدند و در اين همهمه صداي پيامبراکرم شنيده نمي شود و جمله ايشان( وشايد مصاديق خلفاء) ،کامل ادا نمي گردد.
    در روايت” دوات وبياض” عمر مي گويد دعوا الرجل فانه ليهجر! حسبنا کتاب الله و مانع مي شود.

    4- واقعا آيا مي توان پذيرفت که در هر دو مورد، اصحاب بر اساس نيت پاک خود ،عمل کرده اند؟
    احمق و نادان، حداقل نامي است که مي توان بر اين اصحاب گذاشت.گرچه سياست باز وخائن متناسب تر است0(فراموش نکنيم موضوع گمراهي يا رستگاري امت مطرح بود)

    5- سروصدا وضجه و همهمه برخي صحابه درحديث”خلفايي اثني عشر” صحت روايت شيعه را تاييد مي کند که پيامبر فرمود: کلهم من بني هاشم . چرا که گويا اين موضوع به مذاق قريش خوش نيامده بود.

    6- اميدوارم پيامبر اکرم بخاطر اين جسارت مرا ببخشند.به عقيده بنده اينکه پيامبر اکرم اغلب، جانشين خود را بطور غير مستقيم وبا اشاره معرفي مي کردند تقيه ايشان نسبت به برخي اصحاب نا نجيب بوده است.

    والسلام

    #3120

    aa
    کاربر
    باسلام

    آيا تا بحال حديث” خلفايي اثني عشر” و حديث” دوات وبياض” را در کنار هم مطالعه کرده ايد.ابتدا يکبار مرور کنيم.

    حديث “خلفايي اثني عشر”:

    حدثنا مُوسَى بن إسماعيل ثنا وُهَيْبٌ ثنا دَاوُدُ عن عَامِرٍ عن جَابِرِ بن سَمُرَةَ قال: سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول: لَا يَزَالُ هذا الدِّينُ عَزِيزًا إلى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً قال فَكَبَّرَ الناس وَضَجُّوا ثُمَّ قال: كَلِمَةً خفية قلت لِأَبِي يا أَبَتِ ما قال؟ قال: كلهم من قُرَيْشٍ.

    جابر بن سمره گفت: رسول خدا (ص) فرمود: همواره اين دين عزيز است تا دوازده خلفيه بيايد. جابر مى‌گويد: مردم تكبير گفتند و ضجه زدند. سپس رسول خدا سخنى فرمود كه من ندانستم، به پدرم گفتم: رسول خدا چه فرمود: گفت: رسول خد فرمود:‌ همه آنها از قريش اند.

    (السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاى275هـ)، سنن أبي داود، ج4، ص106، ح4280، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.)

    حديث” دوات وبياض”:

    ايتوني بدوات و بياض لاکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدي ابدا
    فقال عمربن الخطاب دعوا الرجل فانه ليهجر! حسبنا کتاب الله
    (امام محمد غزالي در مقاله چهارم سرالعالمين سبط ابن جوزي در تذکره بخاري در جلد دوم صحيح و مسلم در صحيح خود در آخر کتاب وصيت)

    نکات بسيار مهم وکليدي زير از اين روايات بدست مي آيد.

    1- درهردو روايات، پيامبراکرم(ص) مي خواهند چيزي را بيان کنند که ضامن دوام دين وهدايت امت اسلام ،پس از ايشان است.
    حديث “خلفايي اثني عشر”: لَا يَزَالُ هذا الدِّينُ عَزِيزًا…………
    حديث” دوات وبياض”: …………….. لن تضلوا بعدي ابدا

    2- در حديث اثني عشر پيامبر اکرم گمراه نشدن امت ودوام دين را در پيروي ازجانشينان خود( اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً ) بيان مي کنند. لذا به قطع ويقين درحديث دوات وبياض نيز که ايشان باز مسئله گمراه نشدن امت را مطرح مي کنند،منظور ايشان خلافت بوده است نه چيز ديگري مثل نماز، احکام،….. (دلايل ديگري نيزدر اين ارتباط وجود دارد)

    3- متاسفانه در هر دو اين روايات ، پيامبر اکرم نتوانستند منظور خود را کامل بيان کنند،چراکه اصحاب کودن ويا مغرض، مانع ايشان مي شوند.
    درروايت “خلفايي اثني عشر” مردم تكبير گفتند و ضجه زدند و در اين همهمه صداي پيامبراکرم شنيده نمي شود و جمله ايشان( وشايد مصاديق خلفاء) ،کامل ادا نمي گردد.
    در روايت” دوات وبياض” عمر مي گويد دعوا الرجل فانه ليهجر! حسبنا کتاب الله و مانع مي شود.

    4- واقعا آيا مي توان پذيرفت که در هر دو مورد، اصحاب بر اساس نيت پاک خود ،عمل کرده اند؟
    احمق و نادان، حداقل نامي است که مي توان بر اين اصحاب گذاشت.گرچه سياست باز وخائن متناسب تر است0(فراموش نکنيم موضوع گمراهي يا رستگاري امت مطرح بود)

    5- سروصدا وضجه و همهمه برخي صحابه درحديث”خلفايي اثني عشر” صحت روايت شيعه را تاييد مي کند که پيامبر فرمود: کلهم من بني هاشم . چرا که گويا اين موضوع به مذاق قريش خوش نيامده بود.

    6- اميدوارم پيامبر اکرم بخاطر اين جسارت مرا ببخشند.به عقيده بنده اينکه پيامبر اکرم اغلب، جانشين خود را بطور غير مستقيم وبا اشاره معرفي مي کردند تقيه ايشان نسبت به برخي اصحاب نا نجيب بوده است.

    والسلام

    #3124

    babak.h
    کاربر
    بسم الله الرحمن الرحیم

    دوستان عزیز ( هرچند که در دوستی و مسلمانی شما شک دارم ) جناب hamidyavari و aa شما اول بهتر بود بجای فدا کردن روحتان به کسی که مجهول و معدوم است به نصیحت همیشگی قران گوش فرا میدادید که متذکر میشود به تعقل و اندیشه اول بهتر میبود حداقل 2 کتاب را از همین به اصطلاح علمای شیعه میخواندید که چگونه قائل به تحریف کلام الله اند بعد روحتان را فدا میکردید.
    اولاً- عدم ذکر امامت در قرآن کریم:
    همانا شیعه اعتقاد دارد که مسأله امامت، در معتقدات اساسی داخل است که منکر آن کافر می‌گردد، پس متعلق است به ایمانیات مانند ایمان به خدا و رسول (صلى الله علیه وسلم). و می‌گویند: همانا ولایت افضل‌ترین ارکان اسلام می‌باشد.
    زراره از ابو جعفر روایت می‌کند که فرمود: اسلام بر پنج چیز بنیان شده: بر نماز و زکات و حج و روزه و ولایت، زراره می‌گوید: گفتم: و کدامیک از آنها افضل‌تر می‌باشد:
    ایشان فرمودند: ولایت افضل می‌باشد . (یعقوب کلینی، کتاب ایمان و کفر – باب دعائم اسلام 2/22).
    ولایت با وجود این همه عظمت و اهمیتش برای چه در قرآن ذکر نشده؟
    برای چه نماز، و زکات و غیر از آن دو از ارکان اسلام در قرآن به طور صریح و واضح ذکر می‌شود،اما ولایت ذکر نمی‌شود؟
    پس هنگامی که این مشکل پیش آمد، بسوی این گفتار روی آوردند که قرآن تحریف شده، در آن تغییر ایجاد شده، آیات بسیاری از آن حذف شده، کلمات بسیاری از آن ساقط گردانیده شده، بزرگان اصحاب و امت اسلامی بخاطر کینه با علی و دشمنی با فرزندانش، و بخاطر از بین بردن میراث رسول الله (صلى الله علیه وسلم) اینها را حذف نموده‌اند
    ثانیاً: شیعه بخاطر رهایی یافتن از تناقضی که بین قرآن و کتب شیعه درباره مقام و منزلت صحابه (رضی الله عنهم) وجود دارد معتقد به تحریف در قرآن شده‌اند
    قرآن کریم فضل و برتری اصحاب رسول الله (صلى الله علیه وسلم) را ذکر می‌کند، بطوری که قران بر مقام بلند آنها و شأن و مرتبه، و درجه رفیع‌شان گواهی می‌دهد اما روایتی در کتب شیعه وجود دارد که صحابه را تکفیر میکند.
    ثالثاً: از اسبابی که آنان را به طعن در قرآن واداشت، عدم ذکر اساسی ائمه و فضلشان و معجزاتشان و فضل زیارت قبورشان در قرآن کریم، علمای شیعه مجبور شدند که صحابه را به حذف فضایل ائمه و معجزاتشان از قرآن کریم متهم سازند.
    دراینجا به بررسی روایات و احادیث و آراء وارده در کتب شیعه در مورد تحریف قرآن می پردازیم .
    نام کتاب : تفسیر الصافی مولف: فیض کاشانی چاپ کتاب فروشی صدر – تهران جلد 1
    تفسیر صافی یکی از بزرگترین کتب تفسیر نزد شیعه می باشد. فیض کاشانی صاحب این تفسیر در مقدمه اش درباره نامگذاری این تفسیر می گوید: ” شایسته است که این تفسیر صافی نامیده شود بخاطر پاک و صاف بودن آن از آراء ناصاف و کدر، خسته کننده و سر گردان کننده عامه(منظور اهل سنت).
    او مقدمة ششم کتابش را برای اثبات تحریف قرآن تخصیص داده است.

    #3125

    babak.h
    کاربر
    ادامه 2:
    ترجمه فارسی:
    مقدمه ششم- درباره جمع‌آوری قرآن، و تحریفش، و اضافه و کمی‌اش و تأویل آن.
    مولف بعد از ذکر روایاتی که برای تحریف قرآن از آنان استدلال کرده است نتیجه گیری کرده است که : آنچه که از این روایت و دیگر از طریق اهل بیت (علیهم السلام) برداشت می‌شود این است که همانا قرآنی که اکنون نزد ماست، تمام آن نیست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله علیه وسلم) نازل شد. بلکه چیزهایی از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است.
    و برخی از آن تغییر و تحریف شده است. و همانا چیزهای بسیاری از آن حذف گردیده است، از جمله نام علی (علیه السلام) در جاهای بسیار، و همچنین لفظ «آل محمد» (صلى الله علیه وسلم) بیش از یکبار، و نام منافقین از جاهایش، و چیزهای دیگر از آن، و همچنین این قرآن بر ترتیبی که مورد رضا و پسند خدا و رسول الله (علیه وآله وسلم) باشد نیست.
    نام کتاب : اصول کافی مولف: یعقوب کلینی ناشر :دارالکتب الاسلامی – تهران (معتبرترین کتاب حدیث نزد شیعه) جلد 1 صفحه 239 باب کتاب الحجه: … مدتی سکوت کرد و سپس گفت : (یعنی حضرت ابا عبدالله گفت ما نزد خود مصحف فاطمه داریم و آنها چه دانند که مصحف فاطمه چیست. گفتم : ( یعنی أبی بصیر ” کسی که این روایت را عمر الحلبی از او نقل می کند” گفت مصحف فاطمه چیست ؟گفت: (یعنی أبا عبدالله علیه السلام گفت مصحفی که در آن سه برابر قرآن شما در آن آیه وجود دارد و به خدا قسم که در آن هیچ حرفی از قرآن شما وجود ندارد.
    نام کتاب : اوائل المقالات/مولف: شیخ مفید/ انتشارات دارالکتب اسلامی بیروت : همانا اخبار و روایات از ائمه هدی از آل محمد (صلى الله علیه وسلم) درباره اختلاف قرآن، و آنچه که ستمکاران در آن بوجود آورده‌اند از حذف و نقصان بطور مستفیض آمده است‌.
    نام کتاب : الزام الناصب فی اثبات حجة الغائب/مولف : علی حائری/انتشارات الاعلمی بیروت ج 2 ص 96 :
    حضرت علی پس از وفات پیامبر قرآنی را که پیامبر به داده بود آورد وخطاب به مردم گفت: …
    این کتاب خداست که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به من دستور داد که آن را برای شما عرضه کنم تا اتمام حجت باشد برای شما در روز قیامت .سپس فرعون و نمرود این امت (منظور مؤلف حضرت ابوبکر است) جواب داد : که ما به قرآن تو محتاج نیستیم . حضرت علی گفت : این جواب تو را قبلا حبیب من حضرت محمد به من خبر داده بود اما من می خواستم حجت را بر شما تمام کنم . پس حضرت علی در حالی که می گفت : ( لا اله الا أنت وحدک لا شریک لک لا راد لما سبق من عملک و لا مانع لما اقتضته حکمتک أنت الشاهد لی علی عملهم یوم العرض علیک ) به منزل خود بازگشت.
    سپس ابن قحافه (حضرت ابوبکر) گفت : ای مسلمانان هر کس اگر آیه یا سوره ایی از قرآن نزد خود دارد بیاورد ، پس ابو عبیده ابن الجراح ، عثمان ، سعد ابن ابی وقاص ، معاویه ابن ابی سفیان ، عبدالرحمن بن عوف ، طلحه بن عبدالله ، ابو سعید الخدری ، حسان بن ثابت و گروهی از مسلمانان قرآن را جمع آوری کردند و همه آیاتی را که در مذمت آن ها به خاطر کارهایی که بعد از وفات سید المرسلین انجام داده بودند، آمده بود حذف کردند به همین دلیل خیلی از آیات قرآن بی ارتباط به هم است. و قرآنی که حضرت علی جمع آوری کرده است نزد صاحب الأمر (ع) محفوظ است و در آن هیچ شکی نیست که کلام خداست.
    #3126

    babak.h
    کاربر
    ادامه 3 :
    نام کتاب : نور البراهین/ مولف: نعمت الله جزائرى چاپ : انتشارات موسسه نشر اسلامی – قم ج 1 / ص 526
    می گویم : اصحاب و علمای ما در کتاب های اصول حدیث و غیره روایات بسیار زیادی در حد تواتر نقل کرده اند که دلالت بر این می کند که قرآن تحریف شده است و بسیار در آن نقص و زیادی وجود دارد.
    از جلمه روایات : روایات سادات اطهار در مورد آیه : (کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ). فرمودند : چطور ممکن است این امت بهترین امت باشد که حضرت حسین ابن علی را کشته است بلکه آیه به این شکل بود کنتم خیر (أئمة) یعنی در شأن اهل بیت نازل شده است و همچنین آن چه را با سندهای فراوان از ایشان نقل شده است در مورد قول خداوند (أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ) فی (علی).
    مولف در ادامه میگوید روایات واحادیث در این مورد (در مورد تحریف قران) اگر همگی ذکر شوند کتاب بسیار بزرگی حاصل میشود ( یعنی روایات در این مورد بسیار فراوان است)
    نام کتاب :تفسير قمى /مولف : شیخ ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی/ شیخ ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی، از اساتید و مشایخ ثقه‌الاسلام محمد بن یعقوب کلینی می‌باشد. این تفسیر مورد استناد کتب اربعه ( کتب اربعه: الکافی ، من لا یحضره الفقیه ،تهذیب الاحکام ،الاستبصار )است و یکی از منابع این کتب و مربوط به قرن ۳ و ۴ هجری قمری است. ج 1 / مقدمه کتاب.
    کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾.
    ابو عبدالله (علیه السلام) به خواننده این آیه گفت: بهترین امت امیر المومنین و حسن و حسین بن علی را می‌کشند!؟ پس به ایشان گفته شد: ای پسر رسول الله پس چگونه نازل شده؟
    آنگاه فرمود: نازل شده:
    کنتم خیر أئمة أخرجت للناس
    و‌ می‌گوید: و اما آنچه که از آن تحریف شده فرموده خداوند: ﴿لَکِنِ اللَّهُ یَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَیْکَ فی علی أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلآئِکَةُ یَشْهَدُونَ). چنین نازل شد.
    و قول خداوند:﴿یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی علی وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ﴾
    و قول خداوند إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَظَلَمُواْ آل محمد حقهم لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ)
    و قول خداوند وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا آل محمد حقهم أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ)
    و قول خداوند لَوْ تَرَى الذین ظلموا آل محمد حقهم فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ و امثال این آیات زیاد است
    #3127

    babak.h
    کاربر
    ادامه 4:
    نام کتاب : الدرر النجفیه/ مولف : یوسف بحرانی/ نشر موسسه ال بیت ص 298 :
    آنچه از دلالت صریح و گفتار روشن در این روایات می‌باشد پوشیده نیست، بر آنچه که ما اختیار کرده‌ایم و واضح بودن آنچه که گفته‌ایم، و اگر راه طعنه زدن به این روایات(روایاتی که مولف در همین کتاب برای اثبات تحریف در قرآن ذکر کرده است) باز شود با وجود بسیاری آن و منتشر شدنش، هرآینه طعنه‌زدن به تمام روایات شریعت(مذهب شیعه) ممکن خواهد بود.
    چنانچه که پوشیده نیست که اصول یکی است، و همچنین طرق و ‌راویان و مشایخ و نقل کنندگان یکی می‌باشد، بجانم سوگند، همانا قول به عدم تغییر و تبدیل از گمان خوب به ائمه جور(خلفای راشدین) خارج نمی‌شود، و اینکه آنان در امانت بزرگ (امامت حضرت علی )خیانت نکرده‌اند، با وجود آشکار شدن خیانتشان در امانت دیگری ( منظورش قرآن )که ضررش بر دین بیشتر می‌باشد.
    توضیح : عالم بزرگ شیعه می گوید که نمی تواند در روایاتی که در کتب شیعه درباره اثبات تحریف قرآن آمده طعنه‌ای وارد سازد زیرا که طعنه زدن به آنها طعنه زدن به شریعت مذهب شیعه می‌باشد
    نام کتاب : الانوار الوضیه فی العقائد الرضویه/مولف: حسین بحرانی ص 28 :
    (1) بین علمای ابرار ما رضوان الله علیهم در این مسأله اختلاف نظر دارند.
    گروهی از علما محفوظ ماندن قرآن (از تحریف) را فقط مربوط به محدوده زمانی معینی می دانند و گروهی محفوظ ماندن قرآن (از تحریف) را در غیر از الفاظ آن می دانند. ( یعنی امکان تحریف در الفاظ وجود دارد.) و برخی دیگر اعتقاد به محفوظ ماندن قرآن چه در معانی و یا حتی در مبانی آن ندارند ، اما بنا به روایات معصومین (ع) قرآن حجت خدا بر مردم است و باری است بر دوش امت و باید آن را پذیرفت و به آن تن داد. اگر چه در آن تحریف رخ داده شده باشد.!!؟؟
    نام کتاب : فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب/ مولف : حسین بن محمد نوری طبرسی /
    تا قبل از سال 1292 روایت و گفتار شیعه درباره تحریف در کتابهای گذشته‌شان پراکنده بود، و بیشتر مردم بر آن آگاهی نمی‌یافتند تا اینکه که نوری طبرسی یکی از علمای بزرگ شیعه در سال 1292 هجری در شهر نجف کتاب بزرگی برای اثبات تحریف قرآن تالیف نمود، و نام آن را (فصل الخطاب فی إثبات تحریف کتاب رب الأرباب) نامید، و در این کتاب روایات بسیاری برای اثبات دعوایش درباره این که قرآن تحریف است ذکر نموده است، و بر مهمترین مصادر نزدشان از کتابهای حدیث و تفسیر اعتماد کرده و از آنها صدها روایات منسوب به ائمه درباره تحریف بیرون آورده است، و ثابت کرده است که عقیدة تحریف قرآن، همان عقیده علمای گذشته‌شان می‌باشد او در کتاب خود می نویسد : که بعضی از آیات قرآن مسخره و الکی(سخافة) است. مولف در مقدمه سوم کتابش اسامی علمای مذهب تشیع را که معتقد به وقوع تحریف در قرآن بودند را ذکر کرده است
    #3128

    babak.h
    کاربر
    ادامه 5 :
    و از کسانی دیگر که قائل به تحریف هستند، شیخ جلیل فضل بن شاذان، در جاهای از کتاب «الایضاح» و همچنین از کسانی دیگری که از گذشتگان که قائل به تحریف هستند شیخ جلیل محمد بن الحسن شیبانی صاحب کتاب تفسیر: «نهج البیان عن کشف معانی القرآن» می‌باشد.
    مولف در همین کتاب برخی آیات و سور ذکر می کند و با استناد به احادیث و روایات مدعی می شود که این آیات و سوره ها از قرآن حذف شده اند !!!!
    مثلا سوره النورین که به اعتقاد او توسط حضرت عثمان از قرآن حذف گردیده است !!! به متن سوره ی مزعوم النورین دقت کنید. متن این سوره به شرح زیر است:
    یا ایها الذین آمنوا بالنورین أنزلناهما یتلوان علیکم آیاتی ویحذرانکم عذاب یوم عظیم نوران بعضهما من بعضی وانا السمیع العلیم. إن الذین یوفون رسوله فی آیات لهم جنات النعیم (کذا) والذین کفروا …..الخ
    توضیح : این سوره علاوه بر اینکه در کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی ذکر شده (کتاب فوق ) آنرا محمد باقر مجلسی در کتابش تذکره الائمه صفحات 18- 19 و همچنین محقق میرزا حبیب الله هاشمی خوئی در کتابش منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ج، ص، 217 ذکر نموده‌اند
    و همچنین سوره ی ولایت !!!!
    این سوره علاوه بر اینکه در کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی ذکر شده (کتاب فوق ) در کتب زیر نیز آمده است
    1)کتاب منهاج البراعه از علامه میرزا حبیب الله هاشمی خوئی ج، 2 ص، 217.
    2)کتاب تذکره الائمه علامه محمد باقر مجلسی ص، 19-20 فارسی، چاپ ایران
    علاوه بر این سوره های ساختگی در برخی از آیات قرآن نیز دست برده و در آن تغییراتی ایجاد کرده اند برای مثال آیت الکرسی را شیخ عباس قمی معروف به محدث قمی که از محدثان شیعی قرن چهاردهم هجری است در کتاب مفاتیح الجنان به صورت زیر ویرایش کرده است.
    نام کتاب : مفاتیح الجنان/ مولف : شیخ عباس قمی
    در حاشیه صفحه 74 و 75 این کتاب آیت الکرسی (آیه 255 سوره بقره ) .
    علامه نوری طبرسی در کتاب فصل الخطاب از سید نعمت الله جزایری نقل می کند که روایات وارده در مورد تحریف قرآن بیش از 2000 روایت است.
    و اما در مورد حدیث جابر که معروف است به حدیث لوح جابر ابتداء کتاب عالم گرانقدر شیعی استاد قلمداران بنام بررسی نصوص امامت را مطالعه کنید و همچنین کتاب بررسی علمی در احادیث مهدی تالیف استاد حوزه علمیه قم و مجتهد بنام _ که البته به لطف دولت شیعیان نام ایشان هم سانسور شده _ آیت الله ابوالفضل الرضا برقعی را مطالعه نمایید و سپس گلوی خود را از روی تعصب بدرید.
    امید وارم که قبل از تعصب فکر کنید و تحقیق کنید که قرآن بارها و بارها به تعقل امرفرموده.
    #3129

    aa
    کاربر
    برادر ودوست عزيزbabak.h
    اگر چه موضوع بحث خلافت وجانشيني پيامبر بود و شما بي جهت(يا شايد بخاطر فرار از پاسخ) بحث را عوض کرديد و شبهه تحريف قرآن نزد شيعه را مطرح فرموديد ولي در حد توان پاسخ ميدهم.
    اولا : اگر شيعه معتقد به تحريف قرآن است چرا در طول اين پانزده قرن قرآني ويژه خود چاپ نكرده‌ و در اختيار طرفدارانشان نگذاشته‌ ؟ آيا يك نفر در دست شيعه قرآني مخالف با قرآن موجود ديده؟آيا خودت شيعه اي ديدي که قايل به تحريف قرآن باشد؟
    ثانيا : اگر چنانچه در گوشه اي ، بعضي از افراد عادي يا علماء طراز دوم يا سوم يا بخش كوچكي از شيعه معتقد به تحريف قرآن باشد ، آيا اعتقاد اين چند نفر منعكس كننده عقائد مذهب شيعه است يا اينكه عقائد هر مذهب را از كِبار و مشاهير علماء آن مذهب مي‌گيرند ؟ مثلاً اگر كسي بخواهد بداند مذهب شافعي در خلق و حدوث قرآن چه عقيده‌اي دارد به سراغ چند مولوي درجه سوم و چهارم مي‌رود يا سراغ مشاهير فقهاء شافعي .
    برادر عزيز كبار علماء و مشاهير شيعه از شيخ مفيد تا آيت الله خوئي و امام و ديگران ، نه تنها معقتد به تحريف قرآن نيستند بلكه تحريف قرآن را عقيده خُرافي و عقيده مجانين و ديوانگان مي‌دانند.
    آيت الله خوئي در كتاب البيان ، ج1 ، ص4 صراحت دارد بر اينكه : « رواياتي كه نشانگر آن است كه به ظاهر در قرآن تحريف شده برخي از آنها جعلي و ساختگي است ، برخي از اين روايات ضعيف است و برخي مُعرَضً عنه فقهاء شيعه است ، برخي هم مربوط به تحريف قرآن نيست بلكه نشانگر آن است كه در نزد اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام قرآني بوده كه مشتمل بر تأويل و تفسير و شآن نزول قرآن بوده است كه مشابه اين روايات در كتب روائي اهل سنت نيز هست »
    ثالثا: ما هم مي توانيم بگوييم تعدادي از علماء وبزرگان شما قائل به تحريف قرآن‌اند. به عنوان نمونه:
    1- صحيح مسلم از عايشه صراحت دارد كه:
    قالت كان في ما أنزل من القرآن عشر رضعات معلومات يحرمن ثم نسخن بخمس معلومات فتوفي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و هن فيما يقرأ من القرآن.
    چنين آيه اي در قرآن داشتيم كه اگر يك فرزندي ده مرتبه شير از يك خانمي بمكد و بخورد، اين باعث محرميت مي شود؛ بعد اين آيه نسخ شد و آيه ديگري آمد كه اگر پنج بار يك طفل نوزاد، از هر خانمي شير بخورد، اين طفل، فرزند رضاعي او مي شود؛ و روزي كه رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت، اين آيه را مردم قرائت مي كردند و در قرآن بود.
    صحيح مسلم،ج4،ص167، ح3487، كتاب الرضاع، ‌باب تحريم بخمس رضعات
    جالب اين است كه ما نه عشر رضعات معلومات در قرآن داريم و نه خمس رضعات معلومات؛ نه منسوخه هست و نه ناسخه است.
    نمونه اي ديگر از ام المؤمنين عايشه:
    قد نزلت آية الرجم و رضاعة الكبيرة عشرا و لقد كان في صحيفة تحت سريرتي، فلما مات رسول الله (صلي الله عليه و سلم) تشاغلنا بموته، دخل داجن فأكلها.
    در زمان رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) نازل شد آيه رجم و رضاعه كبير، و اين را نوشته بوديم در برگه اي و من زير تختم گذاشته بودم، وقتي رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت، ما مشغول دفن او بوديم كه يك بزي آمد و آن آيه را خورد.
    سنن دار قطني، ج4، ص105، كتاب الرضاع – سنن ابن ماجه، ج1، ص626 – المحلي ابن حزم، ج11، ص236 – معجم أوسط طبراني، ج8، ص12 – درالمنثور سيوطي، ج2، ص135 – مسندأبي يعلي، ج4، ص323
    ….(ادامه دارد)
    #3130

    aa
    کاربر
    3- سيوطي از قول عمر مي گويد:
    بسند موثق عن عمر بن لخطاب، قالََََ: القرآن ألف ألف و سبع و عشرون حرف.
    قرآني كه بر رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) نازل شد، يك ميليون و 27 هزار حرف داشته است.
    الإتقان السيوطي، ج1، ص121 – مجمع الزوائد الهيثمي، ج7، ص163 – الدرالمنثور، ج6، ص422 – المعجم الأوسط للطبراني، ج 6 ،‌ ص361 – الجامع الصغير للسيوطي، ج2، ص 264
    يعني به عقيده عمر دو سوم قرآن حذف شده!
    در همين زمينه، خود جناب خليفه دوم مي گويد، يك روزي سؤال كردم:
    كم تعدون سورة الأحزاب؟ قلت ثنتين أو ثلاثا و سبعين، قال إن كانت لتقارب سورة البقرة.
    سوره احزاب كه در قرآن است چند آيه دارد؟ گفتم 72 يا 73 آيه دارد؛ جناب عمر گفت كه سوره احزاب در زمان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم سطح سوره بقره آيه داشت.
    درالمنثور، ج5، ص180
    يعني حدود 286 آيه. پس اين حدود 200 آيه كجا رفت؟ در زمان رسول اكرم حذف شده يا بعد از او؟ اگر نسخ شده، احكامش كجا رفته؟
    3-ابو موسي اشعري كه از بزرگان شماست و به او هم افتخار مي كنيد، در صحيح مسلم مي گويد:
    و إنا كنا نقرأ سورة، كنا نشبهها في الطول و الشدة ببراءة؛ فأنسيتها غير أني قد حفظت منها لو كان لإبن آدم واديان من مال لايبتغي واديا ثالثا و لا يملأ جوف إبن آدم إلا التراب؛ و كنا نقرأ سورة نشبهها بإحدي المسبحات؛ فأنسيتها غير أني حفظت منا يا أيها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتكتب شهادة في أعناقكم فتسألون عنها يوم القيامة.
    يك سوره اي بود كه ما تشبيه مي كرديم آن را از نظر طول و شدت، به سوره برائت و آن را فراموش كرديم؛ غير از اينكه فقط يك آيه اش را حفظم و آن هم اين است كه اگر فرزند آدم دو دره بزرگ مال داشته باشد، دنبال يك دره ديگري هم مي رود و پر نمي كند شكم فرزند آدم را غير از خاك؛ يك سوره ديگري هم حذف شده است كه ما آن را تشبيه مي كرديم به مسبحات، و فقط يك آيه از آن را حفظم و آن اين است كه اي كساني كه ايمان اورده ايد، چرا چيزي را مي گوئيد كه انجام نمي دهيد خودتان و … .
    صحيح مسلم،ج3، ص100، ح2466، كتاب الزكاة، ‌باب لو أن لإبن آدم واديين
    4- عبدالوهاب شعراني متوفاي 973، ايشان در كتاب الكبريت الأحمر در حاشيه اليواقيت و الجواهر آمده مي گويد:
    و لولا ما يسبق للقلوب الضعيفة و وضع الحكمة في غير أهلها، لبينت جميع ما سقط من مصحف عثمان.
    اگر واقعا من احساس مي كردم برخي از قلب هاي ضعيف مسلمان ها لغزش پيدا نمي كند و اينها در عقيده شان متزلزل نمي شوند، بيان مي كردم آن آياتي را كه از مصحف عثمان ساقط شده. الكبريت الأحمر، ص143
    5- جناب آلوسي، متوفاي1270، صاحب كتاب روح المعاني، از مفسران بنام أهل سنت كه عقيده وهابي دارد، صراحت دارد و مي گويد:
    والروايات في هذا الباب، أكثر من أن تحصي.
    روايات ما در كتب أهل سنت در باب تحريف قرآن، قابل شمارش نيست.
    روح المعاني، ج1، ص24
    6- ابو داود سجستاني متوفاي 316 هجري،‌ كتابي نوشته به نام المصاحف، درآن كتاب ثابت كرده قرآن تحريف شده.
    7- در قرن حاضر فردي به نام محمد الخطيب از علماي دانشگاه الأزهر مصر، كتابي نوشت به نام الفرقان في تحريف القرآن ، در زماني كه آقاي شلتوت، مفتي أعظم مصر زنده بود، مانع از چاپ اين كتاب شد، ولي بعد از او اين كتاب چاپ شد.

    #3131

    sourena91
    کاربر
    با سلام خدمت همه دوستان حضرت مهدی (عج) طبق احادیثی که در کتب ما هست بعد از اون چهار نفر نواب خاص باید به نواب عام که مراجع و راویان حدیث هستند مراجعه کنیم. پس امام زمان (عج) مانند پیامبر(ص) که جانشین تعیین کردند ! جانشین را تعیین کردند! و این شبهه ای که بیان کردید شبهه باطلی است!

    سند و متن روایت “فاما الحوادث الواقعة” در کتاب وسائل الشیعه به این ترتیب است:
    ابن بابویه ( شیخ صدوق)، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ أَنْ يُوصِلَ لِي كِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْكَلَتْ عَلَيَّ فَوَرَدَ التَّوْقِيعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ع أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَكَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَكَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي
    سبو:حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 27، ص 140،موسسه آل البیت، قم، 1409هجری، این روایت در کتاب کمال الدین و احتجاج طبرسی نیز آمده است.

    این حدیث را شیخ صدوق از شخصی به نام محمد بن محمد بن عصام کلینی نقل می کند و او از محمد بن یعقوب کلینی و وی از اسحاق بن یعقوب و وی از نائب امام زمان (عج) محمد بن عثمان.

    الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب!

    #3280

    حمید رضا
    کاربر
    السلام علینا و علی عباد الله الصالحین

    پاسخی به جناب هاشمی ، ایشان گفته اند مهدی شما این امام زمان شما وقتی غیبت صغری داشتند 4تا نواب داشتند
    وقتی تشریف بردند غیبت کبری چرا از سنت پیامبر پیروی نکردند وکسی را جانشین خود نکردند؟؟؟!!مهدی در غیبت کبری چرا کسی را جانشنین نکرد وشیعه را مانند گله گوسفندان رها نمود؟؟

    در پاسخ : همانطور که یک از عزیزان در مقاله شان آوردند ، حضرت مهدی عج الله فرجه در زمان غیبت کبری خویش فقها را به نایبان خویش معرفی نمودند و بر خلاف حرف حاکی از عناد شما با حضرت مهدی عج الله فرجه ایشان شیعه را مانند گله گوسفندان رها نمودند و با تایین فقها به عنوان نایبانشان جامعه را از خطر هرج و مرج و به بن بست رسیدن تا حدود خیلی زیادی نجات داده اند . به امید ظهورش تا جهان به مدینه فتضله تبدیل گردد.
    در ثانی این قیاس شما کاملا اشتباه است که چون همانطور که حضرت مهدی عج الله فرجه برای خود جانشینی نگذاشته پس جانشین انتخاب نکردن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز منطقی است .
    شما به این نکته توجه ندارید که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم از این جهان رحلت نموده اند ولی حضرت مهدی عج الله فرجه حی وحاضر هستند پس فوت ننموده اند که حالا امثال بیایند بگویند چرا ایشان برای خویش جانشین انتخاب ننموده اند ، زیرا خود ایشان زنده اند و جانشین انتخاب کردن معنا ندارد.

    گفته ایداگر بگویید نائب دارد آنهم اقای خامنه ای که این جوابی باطل وسست است زیرا بسیاری از مراجع شیعه اصلا این شخص را دارای صلاحیت نمی بینند وقبولش ندارند حتی اجازه نوشتن توضیح المسائل نیز به او ندادند پس نمی تواند این شخص جانشینش باشد ویا اینکه مراجع عظام شیعه مخالفت کردند با مهدی
    در پاسخ : چرا دروغ میگویید وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(البقرة/42)
    و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينکه مي‌دانيد کتمان نکنيد!
    رساله اجوبه استفتائات حضرت آیت الله خامنه ای در بازار موجود است و اینکه ایشان رساله توضیح المسائل ندارند به این دلیل است که خود ایشان فرموده اند که هرکس که می خواهد از بنده تقلید نماید به رساله توضیح المسائل حضرت امام راحل قدس الله نفسه زکیه مراجعه نمایند و با این تفات که ایشان در مواردی اندک از فتاوا اختلاف نظر دارند و اختلاف نظر ها در سایت ایشان قابل مشاهده است .
    گفته اید بسیاری از مراجع شیعه اصلا این شخص را دارای صلاحیت نمی بینند وقبولش ندارند . لطفا دروغ نگویید.
    یک دلایل اثبات دروغ گو بودن شما غیر مستند بحث کردن شما است . بترسید از خدا و تبه نمایید قبل از آنکه کار از کار بگذرد.
    و در آخر که گفته اید وصلی الله سیدنا محمد . این صلوات صحیح نیست . زیرا پیامبر(ص) فرمودند :لا تصلوا علي الصلاة البتراء ، فقالوا وما الصلاة البتراء ؟ قال : تقولون : اللهمّ صل علي محمد وتمسكون ، بل قولوا : اللهم صل علي محمد وآل محمد . بر من صلوات ناقص نفرستید . گفتند صلوات ناقص کدام است . ایشان فرمودند اینکه بگویید اللهم صلی علی محمد و سپس سکوت نمایید،بلکه بگویید اللهم صلی علی محمد و آل محمد .(صواعق المحرقه،ص203،طبع مکتبه الحقیقه)پس در نتیجه در پایان:

    و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 15)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.