تکفیری کیست؟اهل سنت یا روافض؟-بخش اول:پاسخ به برخی سخنان عبدالحسین و محمد ۳۵

Home انجمن ها شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت تکفیری کیست؟اهل سنت یا روافض؟-بخش اول:پاسخ به برخی سخنان عبدالحسین و محمد ۳۵

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 31)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #3050

    رئيس المحدثين شيعه «ابن بابويه» گفته: «كفر كسي كه امام غائب را انكار كند، از كفر ابليس شديدتر است»- اكمال الدّىن /13.«إن الله يبدأ بالنظر إلى زوّار الحسين بن علي عشيّة عرفة قبل نظره إلى أهل الموقف، لأنّ في أولئك (يعني حجّاج بيت الله) أولاد زناة، وليس في هؤلاء أولاد زنا»- الوافى جلد دوم 8/222.
    (خدا عصر روز عرفه (موقع برگذاري بزرگترين ركن حج) قبل از اين که به حجّاج «بيت الله» نظر كند، به زائران حسين نظر مي افکند، چون در ميان حجّاج زنازاده ها وجود دارند، ولي در بين زائران حسين، زنازاده نيست)!!.
    «ما من مولود يولد إلاّ وإبليس من الأبالسة بحضرته، فإن علم أنّ المولود من شيعتنا حجبه من ذلك الشيطان، وإن لم يكن المولود من شيعتنا، أثبت الشيطان أصبعه في دبر الغلام، فكان مأبوناً وفي فرج الجارية فكانت فاجرة- تفسىرالعىاشى 2/218، البرهان 2/139.

    (وقتي كه بچه اي به دنيا مي آيد، حتما يكي از ابليسها در كنارش حاضر است، اگر فهميد كه بچه از شيعيان ماست، شيطان در برابر او مخفي مي شود [چون از هواداران اوست]، ولي اگر بچه از شيعيان ما نبود، شيطان آن قدر انگشتش را در مقعدش نگه مي دارد تا به خارش مقعد مبتلا مي شود، و اگر دختر باشد آن قدر در مهبل او انگشت نگه مي دارد، كه در نتيجه مبتلا به فاحشه مي شود).
    راستی باب (باب إنّه يدعى النّاس بأسماء أمّهاتهم إلاّ الشّيعة) در بحار الانوار که 12حدیث داره رو خوندی ؟؟این تکفیر و اهانتها بازم ندیدی؟؟

    ]تخريب مسجد الحرام ومسجد نبوى-«إنّ القائم يهدم المسجد الحرام حتّى يردّه إلى أساسه-(امام قائم مسجدالحرام را تخريب مي كند تا آن را به اساس اوّل برگرداند) الغىبة، طوسى 52/282. بحار الأنوار 52/338

    من اثبات کردم ناصبی مقصود اهل سنت است و بخشی از وحشی گری ها و تکفیرهای دیگرتان را ذکر کردم .اما اگر دفعه دیگر لب باز کنی قول میدم تکفیر درون شیعی رو هم برات بیارم .این بار با عکس کتابش.

    #3051

    مال النّاصب وكلّ ما يملكه حلال»-(اموال و همه ممتلكات ناصبي حلال است).- تهذىب الاحكام طوسى 2/48، وسائل الشّىعة عاملى 11/60.
    از ديدگاه شيعه همه در درجه ي كفّار قرار دارند، و ممتلكات سنّي، شيعيان معتدل و ساير فرق اسلامي را مباح و در هر فرصتي كه برايشان ميسّر شد به شرطي كه خود دچار ضرر و مشكل نگردند آن را براي خود حلال مي دانند.
    [ولو أخذوا منهم بالرّبا، أو بالدّعوي الباطلة، فالأقوي إلحاقه بالفوائد المكتسبة، فيعتبر فيه الزيادة عن مؤنة السّنة، وإن كان الأحوط إخراج خمسه مطلقاً»اگر اموال آنها را از طريق ربا، يا ادعاي باطل و غصب بدست آورديد، رأي قوي تر بر آن است كه به اموال و درآمد ملحق شود، پس زياد بودن از هزينه و مخارج آن سال در آن مطرح است، اگر چه احتياط در اين است كه خمس كلّ آن پرداخت شود-تهذیب الاحکام 2/368. و هداىت العباد: شرىعتمدارى ص168

    #3053

    [نوشتی============

    در روایت چهارم ” ای السنی ” را از کجا آوردی؟ ناصبی را تعریف کنی، اصل حرفت میاد روی آب. ناصبی کیه؟

    [در حدیث چهارم که سه خط اول برای خودته. یعنی برای اون جاییکه ازش کپی کردی.

    بعد در اصل حدیث گفته سنی؟ یا گفته ناصبی؟ تو اگر اصرار داری ناصبی باشی ایرادی نداره باش. البته برای من قبلا روشن شده که هستی. اما حدیث نفرموده سنی

    جواب=================

    من خودم ای سنی رو اضافه کردم تا همه بدونند مقصود شیعه از ناصبی همان اهل سنت است وبس. اهل سنّت از ديدگاه شيعه در شمار ناصبي ها هستند، چون هركس ابوبكر و عمر(م) را بر علي مقدّم بداند ناصبي است، همان گونه كه روايات و گفته هايشان بر اين تأكيد مي كند- تهذىب الاحكام طوسى 1/384، السّرائر ابن ادرىس ص484، وسائل الشّىعة حرّ عاملى 6/340.
    و حتّي شيعيان زيديه را هم در سِلك ناصبي به شمار مي آورند، به اين علّت در رواياتشان آمده: «عن عمر بن يزيد قال: سألت أبا عبدالله (ع) عن الصّدقة على النّاصب وعلى الزيديّة؟ فقال لا تصدّق عليهم بشيءٍ ولا تسقهم من الماء إن استطعت، وقال الزيدية هم النّصّاب»- السّرائرص471، وسائل الشّىعة 6/341-342، بشارة المصطفى طبرى شىعه ص51، وبه المحاسن النفسانىة في أجوبة المسائل الخراسانىة، مسأله ششم ص 138 و پس از آن نيز مراجعه شود.

    ](از عمر بن يزيد روايت است كه گفت از ابا عبدالله(ع) درباره صدقه دادن به ناصبي و زيديه سؤال كردم؟ فرمود: اگر توانستي نه صدقه و نه آب را به ناصبي مده، و بدان که زيديه ناصبي هستند).

    #3054

    نوشتی=======
    روایت دوم چنین عنوانی ندارد. اگر از مکتبه شامله گرفتی برای خودت خوبه.
    خب حضرت چرا این را یفرماید؟ خمس و فی و…. . حرام کردیم جز بر…. . نتیجه

    جواب==============

    چراشو جناب کلینی یهودی با جعل احادیث بهتر میداند. این سخنان زشت و فحش و تکفیرها از سخنان نبی و ائمه به هیچ وجه نمی تواند باشد ولیکن چون این کتاب مجعول مال یهودی ها است به دروغ به ابی جعفر نسبت داده اند . اولاد بغایا خلا من شیعنتا نتیجه می شود از این حدیث و تو نمیتونی با این دلیل تراشیهای بی ارزش این تکفیر اشکار را نادیده بگیری .لطفا ترجمه کن دفعه بعد این قسمت را((اولاد بغایا خلا من شیعتنا))ترجمه کن . هیچ جوابی برای این تکفیر اشکار نداری.
    نوشتي=============
    روایت سوم میفرماید زنا؟ کجاش؟ فرموده ملت اسلام نیستند. چرا؟ اگر بگی جایزه داری

    جواب===================

    زبان نفهم باز دست به زبان نفهمی زده و حرفهامو درست نخونده .من در اونجا رو روایت دوم داشتم بحث می کردم که آن را به روایت سوم حواله دادم که در روایت سوم می فرماید
    الكليني في الكافي عن الرضا أنه قال: ليس على ملة الإسلام غيرنا وغير شيعتنا. وهذا في الجزء الأول من الكافي (233

    [جز ما وشیعیان ما مسلمان نیستند. یعنی از این تکفیر اشکارتر دیدی ؟؟ ازمنابع صحیح اهل سنت بیاور که جز سنی مسلمان وجود ندارد .مثلا از بخاری و مسلم. منتظرما؟؟؟

    #3055
    نوشتی========
    خدایی که خلیفه اش ابوبکر باشد را قبول نداریم چون اصلا چنین خدایی وجود ندارد. تو ثابتش کن ما ایمان می آوریم و ابوبکر را هم قبول میکنیم. کاملا روشنه. همچین خدایی اصلا وجود ندارد که بخواهیم قبولش داشته باشیم.

    بررسی سندی هم بماند

    جواب=========

    کفر گویی هایت شروع شد .خدا رحم کند .داری تکفیری بودنتو نشون میدی بیچاره.
    این خدا درباره ابوبکر صدیق ایه نازل کرد و همین خدا در مورد حیض زن سخن گفت در مورد علی و امامتش سخن نگفت .این خدا در مورد سگ اصحاب کهف و پشه سخن گفت ولی درمورد امامتی که مبنای تکفیر رافضه است سخنی نگفت .الله در مورد ابوبکر صدیق فرموده

    إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

    اگر پيغمبر را ياري نكنيد ( خدا او را ياري مي كند ، همان گونه كه قبلاً ) خدا او را ياري كرد ، بدان گاه كه كافران او را ( از مكّه ) بيرون كردند ، در حالي كه ( دو نفر بيشتر نبودند و ) او دومين نفر بود ( و تنها يك نفر به همراه داشت كه رفيق دلسوزش ابوبكر بود ) . هنگامي كه آن دو در غار ( ثور جاي گزيدند و در آن سه روز ماندگار ) شدند ( ابوبكر نگران شد كه از سوي قريشيان به جان پيغمبر گزندي رسد ، ) در اين هنگام پيغمبر خطاب به رفيقش گفت : غم مخور كه خدا با ما است ( و ما را حفظ مي نمايد و كمك مي كند و از دست قريشيان مي رهاند و به عزّت و شوكت مي رساند . در اين وقت بود كه ) خداوند آرامش خود را بهره او ساخت ( و ابوبكر از اين پرتو الطاف ، آرام گرفت ) و پيغمبر را با سپاهياني ( از فرشتگان در همان زمان و همچنين بعدها در جنگ بدر و حُنَين ) ياري داد كه شما آنان را نمي ديديد ، و سرانجام سخن كافران را فروكشيد ( و شوكت و آئين آنان را از هم گسيخت ) و سخن الهي پيوسته بالا بوده است ( و نور توحيد بر ظلمت كفر چيره شده است و مكتب آسماني ، مكتبهاي زميني را از ميان برده است ) و خدا باعزّت است ( و هركاري را مي تواند بكند و ) حكيم است ( و كارها را بجا و از روي حكمت انجام مي دهد ) .

    اين ترجمه رو با شرحش دادم که قشنگ عینک و عمامه ات را بزاری و نگاهش کنی.

    در ضمن من لزومی نمی بینم که یک رافضی به شخص پاکی چون سیدنا ابوبکر صدیق ایمان بیاورد.ما ایمان چنین شخصی را قبول نداریم .

    این هم قول مرجع تقلید شما جناب جزایری مرتد است و هیچ سندی ندارد برای این حرفش .فرق قول با سند را نمیدانی و اراجیف می بافی؟

    #3061

    نوشتي=========
    ]بعد همه اینها برمیگرده به الاسلامی که قرآن گفته. این مبنای تمام تکفی هاست. البته در بین شما مبانی دیگری هم وجود دارد. طبیعی است که وقتی طرف مصداق الاسلام نباشد کافر باشد. نیست؟ الان تو به من میگی رافضی خزعبل میبافی؟ تو که انتحاری میزنی وحشی نیستی؟ کسی که به خاطر زکات کشت وحشی نیستi
    جواب==========
    زد روافض یعنی ایمان به ولایت منصوص من عندالله علی وگرنه غیر این باشی و ایمان بهش نداشته باشی کافر-ناصبی –وهابی-سنی-سلفی-دشمن اهلبیت و در یک کلام مرتد می شوی.اسلام نزد رافضه یعنی تشیع و بس و این اظهر من الشمس است.

    .درتکفیر باید دلیلی وجو داشته باشد از قرآن-سنت-اجماع و به ندرت قیاس. ولی در نزد رافضه هیچ دلیلی از قران وجود ندارد .اجماع هم که قبول ندارید.حدیثی صحیح ندارید که مبنای اسلامی به تکفیرتان بدهید .پس نتیجه می شود که شما مبنایی جز حقد و دشمنی با مخالفین ندارید.

    بله بنده به شما گفتم خزعبل باف هستی و بارها همه با سبک و مغزی و سفسطه های جنابعالی اشنا شده ایم و ایمان دارم از شیاطین دوپا هستی. البته صد رحمت به شیطان!!!!!شما دست شیطان را بسته ای!!!
    گفتی تو که انتحاری می بندی چی.جواب من این است که این حرفت بسیار کودکانه است .بنده اگر انتحاری می بستم اکنون که زنده نبودم .پس این سخنت بسیار پوچ بود و تهمتی بیش نبود. جناب رافضی من که این تهمتت را به حساب صواب بودن افترا به مخالف در مذهبت می گزارم . در نتیجه وحشی بودن و تکفیری بودنتان در این پست اثبات می شود.

    #3070

    عبدالکلب نوشته است===============

    هر آدم و البته غیر آدمی(وهابی) میداند که

    اين مسأله از ضروريات است که هر مذهبى فقط خودش را مسلمان، هدايت شده، داراى مذهب حق و فرقه ناجيه، و بقيه را گمراه و اهل آتش مى‌داند چرا؟ چون اعتراف به حقانيت مذهب مخالف، انكار حقانيت مذهب خود می باشد

    حالا مبنای این فکر چیه؟ حدیث افتراق. میدونید چیه که اگر بگویی شیعه پس احادیث ما مبنی بر اهل آتش بودن خودت را تایید کردی و خودت هم اعتراف کردی که اهل آتش هستی. حالا اهل آتش مومن است یا کافر؟ صالح است یا فاسق؟ اهل سنت رسول است یا اهل الریب و البدع؟

    جواب==================================

    هر آدم و غیر ادمی(روافض تکفیری مجوس السلطنه) می داند که اصلا رافضه مذهب اسلامی نیست که داخل در حدیث افتراق شود .پس تو اول اساس رو بد چیدی . مقدمه رو بد چیدی . اول تو بیا اسلام بودنتو ثابت کن بعد بیا وارد در حدیث افتراق شو .روافض نه قرآن قبول دارند واون رو تحریف شده میدانند و نه حدیث قبول دارند و فقط بزاری شده برای هوسرانی .نه اساس و اصولی متقنن و قوی دارند و پر هستند از دزدی به نام دین (خمس)و فاحشه گری دینی(متعه) و هزار چیزی که ضد اسلام است چطوری ما امت اسلامی شما روافض یا خوراج زمان را مسلمان بدانیم؟ درضمن پیامبر فرموده است که امتم بعد من 73فرقه می شوند و فقط یک فرقه اهل جنتندو بقیه اهل آتشند .یعنی اینجا ایا سخنی از این شده که بقیه رو تکفیر کنیم ؟؟؟خیر

    #3094

    از جمله تعدادی رو فقط اسماشون رو ذکر میکنم [/]ابو زرعه و ابو حاتم رازیان
    – ابن حزم ظاهری- ابو سعد سمعانی-ابن کثیر دمشقی- ملاعلی قاری- ابو سعود عمادی- ابوثناء آلوسی- قاضی ابویعلی- تقی الدین سبکی- جلال الدین سیوطی- – ابو المعالی آلوسی- زین العابدین بن یوسف کردی- فخرالدین رازی- ابن عابدین- مقریزی- ابن جوزی- عبدالله بن عبدالرحمن بن ابو بطین- امام مالک- محمد بن عبدالوهاب- ابوعبدالله خرشی- علقمه- عامر شعبی- طلحه بن مصرف- قتاده- ابن شهاب زهری- سفیان ثوری- عاصم احول- رقبه بن مصقله- مسعر بن کلام- اعمش- اوزاعی- شریک بن عبدالله قاضی- عبدالله بن ادریس- ابوبکر بن عیاش- عبدالرحمن بن مهدی- سفیان بن عُیَینه- عبدالرزاق بن همام صنعانی- محمد بن یوسف فریابی- – یحیی بن معین- ابوعبید قاسم بن سلام- احمد بن یونس- بشر حافی- اسحاق بن راهویه- محمد بن اسماعیل بخاری- ابو سعید، عثمان بن سعید دارمی- محمد بن حسین آجری- ابوبکر بن هانی- امیر المؤمنین علی بن ابی طالب- حسن بن علی بن ابی طالب- زین العابدین، علی بن حسین بن علی بن ابی طالب- ابوجعفر، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب- زید بن علی- عبدالله بن حسن- جعفر صادق بن محمد- عمر بن علی بن حسین- امام احمد-



    حرب بن اسماعیل کرمانی- حسن بن علی بربهاری- ابوعبدالله ابن بطه- ابن عقیل- ابن قیم- ابن رجب- عبدالرحمن بن حسن- عبدالملک بن حبیب- قاضی عیاض و…………………………………………..

    خودت قول هر کدوم رو خواستی واست ذکر میکنم که راجع به شیعیان غالی یا همون روافض سبایی چه نظری داشتن . اینها روافض که از خوارج هم باطلند را تکفیر کردن و باطل میدانند. پس به این اسم رافضی بودنت باز افتخار کن .باشه؟؟

    #3095

    7-تشیعی که اباحه ‌گری و زنا را زیر پوشش «متعه» رواج می‌دهد.

    ]8- تشیعی که دانشمندان و فقهای عظیم‌الشأن ما را قبول ندارد و ائمه اربعه و دیگر بزرگان دین را بدگوئی می‌کند.

    9- تشیعی که قبرهای اولیا و بزرگان و زیارتگاه‌هایشان را فرصتی برای شکار اموال و بازی با عقل و آبروی مردم، قرار داده است.

    10- تشیعی که مساجد را تعطیل، و مرقدها و بارگاه‌ها را آباد می‌کند و آنها را خانه‌های عبادت خود و مساجد ضرار و تفرقه و جدایی میان مؤمنان قرار می‌دهد.

    و………………………………….

    پس اگر شخصی این چنین شیعه ای باشد اهل سنت امت اسلامی بر تکفیر این رافض اجماع د ارند .

    #3096

    2- منظورمان از تشیع، تشیعی است که همه احادیث پیامبرr را رد می‌کند. با این حجت که از طریق صحابه پیامبرr روایت شده و صحابه هم در نظر اهل تشیع مرتد و بیعت شکن و کافرند و به جای آن، آیات ساختگی و سخنان باطل جایگزین کرده؛ سخنان باطلی که به ناحق به حضرت جعفر بن محمد رحمه الله نسبت داده، در حالی که او از این سخنان مبرا و به دور است. همانا این تشیع، تشیع بدون کتاب و سنت و اصحاب است.

    تشیعی که اصحاب پیامبر را کافر می‌داند و درباره‌شان می‌گوید که آنان جماعتی طمع‌کارند و بجز شکم و فرج و بستر راحت چیزی نمی‌شناسند.

    4- تشیعی که از عرب بدش می‌آید و هر گونه عیب و پستی را به قوم عرب نسبت می‌دهد و خود را به امت بزرگ عرب که خداوند متعال آنان را برای حمل دین خود و رساندن رسالتش به همه جهان برگزیده، نسبت نمی‌دهد.

    [5 تشیعی که ابوبکر صدیق و عمر فاروق، دو وزیر رسول الله را غاصبان منصب خلافت، می‌داند و علیt را به مردی تبدیل کرده‌ که حق را کتمان نموده و در برابر آن سکوت اختیار کرده و به غصب راضی شده است. بلکه اصلاً نسبت به دین و آبرو و مالش غیرتی ندارد. او از این کار مبرا و به دور است.

    تشیعی که همسران پیامبررا بدگوئی و سرزنش می‌کند و آنان را به کفر و فاحشه متهم می‌کند و تهمت زنا به آنان می‌زند.

    #3097

    همان تشیعی که میان پیامبرr و یارانشy فرق قائل شده، و سپس میان یاران و اصحاب پیامبر فرق قائل شده است : دسته‌ای را کافر و مرتد دانسته، که اینان اصحاب پیامبرr هستند، و دسته‌ای را تقدیس کرده و معبود خود قرار داده، که اینان اهل بیت‌اند. سپس میان خود اهل بیت نیز فرق قائل شده : پس همه‌ی همسران پیامبرr را محو کرده تا جایی که آنان را از خانه‌هایشان بیرون کرده و داد و فریاد و غوغا را در میان آنان به پا کرده است. سپس قصد دیگران کرده و آنان را به دو گروه علویان و عباسیان تقسیم نمود. و پس از آنکه عباسیان را تکفیر کرده، علویان را به گروه‌های فاطمیان، حنفیان، بدویان و دیگران تقسیم نمود. سپس کار تقسیم و قطعه قطعه کردن پیوسته در جهت بازیچه قرار دادن دین و بیرون ریختن کینه نهفته در درون ادامه داشت تا جایی که همه حسنیان را جز نه نفر که یکی‌از آنها موهوم و معدوم است، تکفیر نموده است. به نظر تو آیا تشیع به این بسنده نموده و به آمال خود رسیده؟ نه، هرگز! همانا شمشیر خود را برکشیده تا سه دختر پاک و خوب پیامبرr را پاره پاره کند و زهر خود را بریزد و بگوید : اینان دختر پیامبرr نیستند بلکه دختران زن اولش می‌باشند. آنان را بی‌دلیل بیرون کردند، پس از اهل بیت چه چیزی مانده است؟

    #3569

    جواب===========================

    1-اولا بالا جواب دادم راجه به حدیث افتراق

    2-در این روایت یک شخص شیعی امده و حدیث یک شیعه بر ما اهل سنت حجت نیست .یحیی بن عثمان بن صالح درباره او سخن بسیار است .

    بدونیم شرح حالش چیست؟

    قال الحافظ في تهذيب التهذيب 11 / 257 :

    و قال مسلمة بن قاسم : يتشيع ، و كان صاحب وراقة ، يحدث من غير كتبه ، فطعن فيه لأجل ذلك . اهـ .

    قال المزي في تهذيب الكمال :

    ( ق ) : يحيى بن عثمان بن صالح بن صفوان القرشى السهمى ، أبو زكريا المصرى ، مولى آل قيس بن أبى العاص السهمى . اهـ .

    و قال المزى :

    قال عبد الرحمن بن أبى حاتم : كتبت عنه و كتب عنه أبى ، و تكلموا فيه .

    و در سیر اعلام النبلا در مورد این شخص سخن ذکرشده. وَقَالَ ابْنُ أَبِي حَاتِمٍ: كَتَبْتُ عَنْهُ، وكتبَ عنه أبي، وَتكلَّمُوا فِيْهِ.

    اين شخص حالش اين بود.اما فرض کنیم صحیح و ثقه ست. جنابعالی نمیدونی رجاله صحیح با حدیث صحیح فرقش چیه ؟؟اسناده صحیح و حدیث صحیح فرقش چیه ؟؟تصحیحات کشکی هم لطفا نیار.چون خیلی ها تصحیحات کشکی انجام دادن ولی مهم این است طبق قاعده رجالی باشد. این حدیث وقتی در مقابل احادیث صحیح دیگر قد علم از درجه صحت ساقط میشه . منتها این عقل فندقی تو اینها رو نمی فهمد.کلا وقتی مشکللات روانی و مریضی های قلبی داری که بنظرم در اسرع وقت به تیمارستان رجوع کن.باشه؟

    #3571

    عبدالجاهل نوشته است که============

    حدثنا يحيى بن عُثْمَانَ بن صَالِحٍ ثنا نُعَيْمُ بن حَمَّادٍ ثنا عِيسَى بن يُونُسَ عن حَرِيزِ بن عُثْمَانَ عن عبد الرحمن بن جُبَيْرِ بن نُفَيْرٍ عن أبيه عن عَوْفِ بن مَالِكٍ عَنِ النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم قال تَفْتَرِقُ أُمَّتِي على بِضْعٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً أَعْظَمُهَا فِتْنَةً على أُمَّتِي قَوْمٌ يَقِيسُونَ الأُمُورَ بِرَأْيِهِمْ فَيُحِلُّونَ الْحَرَامَ وَيُحَرِّمُونَ الْحَلالَ.

    المعجم الكبير ج 18، ص 50

    رواه الطبراني في الكبير والبزار ورجاله رجال الصحيح.

    الهيثمي،مجمع الزوائد ج 1، ص 179

    الان شخص پیامبر یک گروه را تکفیر کرده اند. در حدیث قبلی 71 گروه را. حکم ایشان چیست؟ پیامبر و تکفیر شده ها

    جواب=====

    .

    .

    .

    پست 25

    #5532

    گفتی=======================

    ومن أنكرهم ، أو أنكر واحدا منه ، فقد أنكرني. انکار نبی حکمش چیه؟

    جالبش اینجاست که اسم همه ائمه هم در حدیث هست

    جواب============================

    1-انکار نبوت کفر است و شخص با انکارش کافر می شود

    2-مشکل اینجاست شیعه نبوت رو یا مساوی امامت یا پایین تر از امامت می داند.حال سوال اینجاست نبوت در قرآن اظهر من الشمس است و کسی منکرش شود کافر است این امامت منصوص من عندالله که مبنای تکفیر رافضه است کجای قرآن اظهر من الشمس است ؟؟دست از ای قیاس های باطلت بکش . با روشی زیرکانه اومدی که انکار نبی کفر است پس انکار امامت چیست حکمش ؟این سخنانت و قیاس هایت خنده اور است و فقط میتونی خر بودن خودت را با آن اثبات کنی . دیگه از این قیاس های پوچ نکن .

    #8065

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    در آیه 108 سوره توبه می فرماید؛
    وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون‏.
    اوربان در تمام مطالبی که نوشته و من وارد آن شده ام، بدون استثناء به امام من توهین کرده و ناصبی بودن و البته لغیر رشده بودنش را ثابت نموده است و اصرار عجیبی هم بر آن دارد. اما من اگر توهینی کردم ابتدائا در جواب خودش بوده و نسبت به خودش. صحابه یا زن پیامبر را قاطی ماجرا نکرده ام.
    اساس کار هم همین آیه بوده. چرا که اگر من به عمر یا ابوبکر یا عایشه یا بقیه صحابه که چون اوربانی آنها را م پرستند، اهانت کنم، او آن موقع فیسبوا الله می شود.
    این را هم خودش خوب میداند که اگر داستان آسیاب را بگویم داستان برخی خلوت ها یا شغل دوم برخی را بنویسم، چه میشود.

    لکن با عنات به اینکه گفته بودم تا عذرخواهی نکند بحث را ادامه نمیدهم، روی حرفم می مانم و تنها برای خواننده ای که می خواند توضیحی میدهم؛
    خداوند در آیه 19 سوره آل عمران فرموده؛ ان الدین عند الله الاسلام. در آیه 85 نیز فرموده؛ و من یبتغ غر الاسلام دنا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین. در آیه سوم از سوره مائده نیز فرموده؛ و رضیت لکم الاسلام دینا.
    این ” ال ” که بر روی اسام آمده معنایش چیست؟ وقتی چیزی معرفه شد، یعنی خداوند آن را معوم کرده است. دین هم نمی شود که دو مدل باشد و یک اسم داشته باشد. وقتی که تعریف شده است حتما و ناچار باید مصداقش هم معلوم باشد. اگر الاسلام آن چیزی باشد که من میگویم، سایر مدعیان اسلام از نظر من باطل خواهند بود. دلیلش هم اینست که خداوند یک اسلام بشتر ندارد. یا من درست هستم یا اوربان. نمیشود و محال است که هم من و هم او هر دو درست باشیم. در اینصورت خداوند باید می فرمود اسلامان. یا اگر گروه سومی هم باشد باید بفرماید اسلامون.
    وقتی که آه صراحت دارد دین یکی است، و من و اوربان هر کدام یک چیز را اسلام می دانیم معنایش اینست که حداکثر یکی از ما دو نفر درست است و حق می باشد. و دیگری خودبه خود باطل. یا اینکه هر دو باطل هستم و فرد سومی بر حق است. به هر حال یک حق معلوم و معرفه نمی تواند بیشتر از یک مصداق داشته باشد.

    اگر تعدد مصداق داشته باشیم، حدیث افتراق امت باطل است و هر کس تحت هر عنوانی ادعای مسلمانی کرد را باید مسلمان دانست و نمی شود گفت که کسی کافر است چرا؟ به دلیل اینکه همه فرق اسلامی مدعای قرآنی دارند و مدعی پیروی از سنت هستند.

    من شیعه می گویم که اسلام یعنی این. سنی میگوید اسلام یعنی این. در هر دو گروه نیز شعباتی هستند که اسلام را منطبق بر خود می دانند.

    نتیجه بحث اینست که با عنایت به آیات که الاسلام فرموده اند و دین را یکی می دانند، نمی شود که دو تعرف از اسلام ارائه بشود. اگر شد، قطعا یکی باطل است. وقتی که باطل دیگر اسلام نیست که مدع آن داعیه مسلمان بودن نیز داشته باشد. یا اسلام است یا کفر. شقوق مختلف برای اسلام معنا ندارد. اگر خداوند دین را کامل کرده( که کرده) نمی شود که از یک چزی کامل چند نمونه موجود باشد. وقتی چیزی معرفه شد حتما مانعیت در برابر اغیار هم دارد. دیگر نمیشود که چیزی را به آن چسباند.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 31)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.