Home › انجمن ها › جانشینی › اوربان:رد میکنم کل دلایل قوی شیعیان دال براصل امامت چه از قرآن و چه سنت-ایه ۵۵مائده- قسمت دوم
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9357شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9358
اینکه گفته ای (لذا من مدعی نشدم که از آیه نمی شود استفاده برای همه ائمه سلام الله علیهم اجمعین کرد.)
برادرم اگر دروغگو و کذاب نیستی از ایه ی 55 سوره مائده امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را ثابت کن .
اینکه گفته ای (وقتی میگوید بهتر از شما که مسلمه و… باشند یعنی شماها نیستید.)
چرا در روز روشن به خداوند تهمت و افترا می بندی ؟؟
از خدا نمی ترسی ؟؟؟
اگر زنان پیامبر مومنه نبودند چطوری خداوند در ایه 6 سوره احزاب آنان را امهات المومنین نان نهاد ؟؟؟و اگر ادم مغرض و با غرض و مرضی بگوید این ایه 6 درباره ی حرمت نکاح می باشد خداوند جوابش در آیات 52 و 53 سوره احزاب که موضوعش حرمت ازدواج و نکاح می باشد داده است .
ایه 52 (لَّا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ) اول خود پیامبر را از ازدواج مجدد منع کرده و ایه 53 سوره احزاب (وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّـهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا) حرمت نکاح زنان پیامبر را به صراحت بیان کرده است .
من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم و خواشمندم آیات اول سوره ی تحریم را مطالعه کنند .
اینکه گفته ای (اولا نشان دهید که من نوشته باشم بعد از نزول آیه پیامبر مصادیق را معرفی کرده اند.)
برادرم وقتی خداوند کسی را بخواهد رسوا کند به دست خودش رسوا می کند .
طبق اعتراف خود شما وقتی پیامبر مصادیق را معرفی نکرده شما از پیامبر هم بالاترید که مصادیق معرفی می کنید ؟؟؟!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9359اینکه گفته ای (ثانیا نشان دهید که من منحصر به همین ایه کرده باشم.)
برادرم اگر می توانی از دیگر ایات هم امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را ثابت کنی مثل ایات نبوت و مرتبط با موضوع بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
اینکه گفته ای (اینکه شما مدعی هستید اصول در قرآن آمده. کجا؟ شما مدعی هستید که خدا اصول را در قرآن فرموده.)
چندین بار جواب این سوالات را داده ام و اگر از خدا خجالت نمی کشید لا اقل از خوانندگان فهیم خجالت بکشید .
اما جواب شما : اگر اصول یک دین در کتاب اصلی یک دین نباشد پس در کجا می باشد ؟؟!!!
آیا اصول قانون اساسی در داخل کتاب قانون اساسی موجود است یا در داخل قانون جزا و مالک ومستاجر ؟؟؟!!!!!!!!
شارع دین و قانون گذار این دین کیست ؟؟ غیر از خدا ؟؟؟
ضمنا تمام مراجع شیعه می گویند که اصول دین را باید از قران گرفت و قابل تقلید نیست .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9360اینکه گفته ای (اگر توهین است زحمت بکشید و برخی از آیات را بدهید داجن بخورد.)برادرم فعلا این شما هستید که آیات زیادی به داجن اصول کافی داده اید که به 17000 ایه رسیده است .
اینکه گفته ای (. درصد بالایی از روایات را هم به عنوان پس غذا بدهید میل کند.)
برادرم فعلا این شما هستید که روایات زیادی در اصول کافی و بحار الانوار و … به عنوان پس غذا داده اید .
اینکه گفته ای (شما به 100 توبه بند کرده اید.)
برادرم از همین نحوه ی گفتار شما ، بطلان عقیده ی شما ثابت شده است و به آیه ی قران به صراحت توهین کرده ای و تا معذرت خواهی نکنی در همه ی موارد در همه جا خواهم گذاشت تا رسوا شوی .
اینکه گفته ای (پرده هایی از اعتقاد خود نسبت به خدا و قرآن و پیامبر ا هم بالا زده اید که مایه تاسف است.)
این شما هستید که در چند سطر بالاتر به صراحت به قران توهین کرده ای .
من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم .
اینکه گفته ای (معلوم کردن نقش ” واو “)
چندین جا پاسخ شما را دادم و این را نیز دوباره می گذارم .
ایه 59 سوره نساء را اگر کاملا بخوانی و قیچی نکنی خداوند به صراحت گفته است اگر تنازع کردید رجوع کنید به خدا و رسول .
و اگر برای پس از فوت پیامبر می بود فردوه الی الله و اولی الامر می آمد و یا فردوه الی الله و ائمه اثنی عشر بعد فوت النبی .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9383خواننده گرامی، سلام علیکم؛
دقت بفرمایید که بنده معنای ” ولی ” را ثابت نمودم. طرف مقابل به جای اینکه معنا را زیر سوال ببرد و مقابل ان معنای دیگری را ثابت کند آمده و می گوید ” در کجای ایه 55 سوره مائده خداوند گفته است که بعد از فوت پیامبر ولی و سرپرست برای شما تعیین کردم ؟؟ “ حال انصاف بدهید که واقعا سزاوار است که به او جواب داده بشود؟
اگر جانب عقل و انصاف را رعایت کنیم اینگونه رفتار میکنیم که موارد اثباتی طرف مقابل را با موارد اثباتی خود نقض میکنیم به شکلی که او نتواند ایرادی که باعث نقضش شده را جواب بدهد. باز اوربان کمی این را رعایت می کرد. مثلا برای ولی معنای یاور را گرفته بود که البته رد شد. اما 1990 همانطور که می بینید به دلیل کم سوادی(اگر نگوییم بیسوادی مطلق) معنایی ارائه نمی دهد و سوال دیگری دارد که نشان دهنده قبول معنا از جانب اوست. اما بنده همچنان در این موضوع متوقف می مانم و تا ایشان معنایی برای کلمه ” ولی ” معرفی نکنند سراغ ادامه موضوعاتی که وابستگی به معنای ولی دارند نخواهم رفت. چرا که بخش مهمی از اختلاف در این آیه ناشی از عدم هماهنگی معنای این کلمه نزد شیعه و سنی است. البته ایشان باید کمی اظهار فضل هم کنند و بگویند که ” ولی ” بر چه وزنی است. آن موقع جواب اذان را خود به خود دریافت می کنند.
و البته واضح است که کسی منکر 44 نحل نشده مگر آنکس که گفته حسبنا کتاب الله. چون با این کار آیه را منکر شده و خب در ادامه آن نیز پیامبر را فاقد صلاحیت برای تبیین دانسته است.
لکن معنای آیه وضوح و صراحت دارد. و کاربرد 44 نحل در این مورد اینست که حضرت رسول مصادیق ” ولی ” را تعیین بفرمایند. با این کار از سوی ایشان حتی اگر معنای ” ولی ” مبهم باشد(که نیست)، یعنی با معرفی مصادیق، خود ” ولی ” هم معنا میشود. حالا ما هر کدام از دو طرف قضیه را که انجام بدهیم مانع از پیامبر نشده ایم و بلکه دقیقا 44 نحل را رعایت نموده ایم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9384آن آیه ای که ” فذکر بالقرآن ” دارد. نکته ای در آن وجود دارد که اولوالالباب آن را می فهمند نه هر کسی. خطاب به حضرت رسول است که با قرآن تذکر بده. جهاد کن. حکم کن و….. . خطاب به کیست؟ حضرت رسول. سایرین کجایند؟ خداوند به رسولی که خودش مبین قرآن است فرموده که با قرآن این کارها را انجام بده. عجیب است؟ به هیچ وجه. چرا؟ چون مغز قرآن در اختیار ایشان است.لذاست که نمی توان گفت حسبنا کتاب الله را خدا فرموده. چرا؟ چون در آن موقع باید بگوییم که خداوند هم تابع قرآن است. دقت کنید آن فردی که این جمله را گفته در چه مقامی بوده. اگر خدا بوده باشد که بیان این جمله حاکی از آنست که نیاز به هدایت دارد و برای این کار فقط قرآن را کافی میداند. حالا خداوند محتاج هدایت است؟
اگر هم کسی غیر خدا باشد، که هست، خب قطعا محتاج هدایت است. اما هدایت را از کجا باید به دست آورد؟ قرآن با مقام تبیینی که برای پیامبر قائل شده علنا و به صراحت فرموده که خدا و رسول هدایت می کنند. در آیات دیگری مانند انچه در سوره جمعه آمده فرموده که لیعلمهم الکتاب و الحکمة. یعنی تو هر مقدار که عظمت داشته باشی باز هم باید از رسول تعلیم بگیری. چه جیزی را؟ قرآن را. یعنی آن کس که مدعی است قرآن کفایت می کند، این آیه را منکر شده است. چرا که هیچ جایگاهی برای تعلیم از سوی پیامبر قائل نیست. فکر می کنم که همین مقدار کافی باشد. از بین دوستان اگر کسی علاقه به توضیح بیشتر دارد می تواند تاپیک دیگری با سربرگی که در مورد همین عبارت منافقانه ” حسبنا کتاب الله ” باشد باز کند و در آنجا با هم گفتگو کنیم.
عزیزان توجه کنند که ” ما ینطق عن الهوی. ان هو الا وحی یوحی. علمه الشدید القوی. ” . چه کسی می تواند در این آیات یک استثناء نشان دهد؟ به هر طریقی که می تواند. فقط نشان دهد.
هیچ چیزی از روی هوی نمی گوید. از کجا می گوید؟ از هر جا که بگوید به چه پشتوانه ای می گوید؟ تعلیمی که از شدید القوی دیده. یعنی چه؟
در سوره تحریم دقت کنید که می فرماید برای چه چیزی آنچه حلال است را بر خود حرام کردی؟ تبتغی مرضات ازواجک؟ انصافا این بخش آیه نشان نمی دهد که مرضات ازواجک برای خداوند ذره ای ارزش ندارد؟ این آیه همان علمه می باشد که در قبل آمد. توضیح بیشترش را نمی دهم چون بلافاصله جبهه گرفته می شود که به ازواج نبی توهین شده.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9385این را هم فراموش نکنیم که بحث ما در مورد چه چیزی است. قرآن به صراحت کلام پیامبر را تضمین نموده و 1990 با این سوالش در پی آن برآمده تا این تضمین را رد کند. چرا؟ چرایش را باید در صحاح دنبال کنید. همان کتبی که چند صده بعد از رسول نوشته شده ومدعی هستند که سنت نبی است. واقعا هست؟ اگر این استدلال را قبول کنیم، هیچ کتابی را نباید مورد قبول دانست. چرا؟ چون بعد از صدر اسلام نوشته شده اند. و البته علوم رجال و حدیث را هم باید دور ریخت. به تبعیت از این اعتقاد.
ضمن اینکه ایشان مدعی عدم وجود ریشه در قرآن شده اند. اما این هم برمی گررد به معنا. من با اثبات معنا وجود ریشه را هم در قرآن به شکل اتوماتیک ثابت کرده ام. اما ایشان برای اثبات عدم وجود ریشه در قران باز نیازمند این هستند که معنایی در مقابل آن چه که من ثابت کردم باورند و البته موارد نقض آن را نیز جواب بدهند. فعلا که تنها کار ایشان این بوده که فشار به حنجره بیاورند.
ضمن اینکه طول و عرض را هم باید معین کنند تا بدانیم که از مفهوم این دو واژه چه چیزی می دانند تا از این به بعد اگر خواستیم مطلبی بنویسیم به قدر سواد ایشان بنویسیم.
اسغفار هم که واضح است. اینکه خداوند بگوید من در مورد آنها حتی استغفار تو را نیز قبول نمی کنم چه ایرادی به پیامبر وارد می کند؟ من که متوجه نشدم. بماند که نفرموده استغفار کرده ای و من قبول نمی کنم. بلکه فرموده اگر بکنی قبول نمی کنم.
این بخش را به تبعیت از سیاق نوشته های 1990 مینویسم؛
در کدام یک از ایات آمده که پیامبر با فرد نابینا برخورد نامناسب کردند؟ اینها که در کتبی صده های بعد از صدر اسلام است. بنا به اعتقاد 1990 همگی مجعول و قلابی است برای اینکه به ساحت مقدس و پاک پیامبر لطمه بزنند و خدایان خود را بالا بکشند.
یک مثال بزنیم؛
لو تقول علینا بعض الاقاویل. لاخذنا منه بالیمین. ثم لقطعنا منه الوتین.
طبق آیه اگر پیامبر چیزی را به خدا نسبت دهد در حالیکه از خدا نیست، رگ حیاتش قطع خواهد شد. حالا بگردید و ببینید در کتب سنی چه مقدار اقاویل موجود است که از خدا نیست اما از قول پیامبر نقل شده. مثلا غرانیق. خب یا حدیث بازل است یا آیه. مومن از لغو دوری میکند. چه برسد به حرام. حالا پیامبر موسیقی دوست را باید چه کارش کرد؟ قران ایراد دارد یا بخاری؟
دقت کنید که ایشان با این مطلبی که نوشته اند برای رسول خدا امکان لغزش متصور شده اند. بعد آیاتی را مدعی شده اند که نشان از لغزش پیامبر دارد. پیامبری که اسوه حسنه است. یعنی هر کاری که بکند الگوست. خب او بر نابینا برخورد نابجا داشته. الگوست؟ ذبیحه مشرکین خورده. الگوست؟ به دیدن مطرب ها رفته. الگوست؟ کنار عروس مردم نشسته. الگوست؟ ایستاده ادرار کرده. الگوست؟ چه کنیم؟ یا لغزش را قبول کنیم یا آیه را. بعد عقل نمی گوید که این فرد چون محتمل الخطاست نمیشود او را مطلق دانست؟ بعد چرا خدا مطلق تبعیت از او را تبعیت از خود دانسته؟ کمی فکر کنید. فقز فکر کنید و در مقام جواب نباشید. فکر کنید و نتیجه را برای خودتان حفظ کنید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9386اینکه ولایت خدا عین قدرت او باشد حرف ناجوری است. خدا بر شیطان و تمام مردم عاصی بلاقدرت است. اگر ولی کسی است که الزاما قدرت دارد، پس چرا ملت خلاف قدرت او رفتار می کنند؟ یکبار دیگر ولایت را ترجمه کنید. به آن مطالبی که از کتب لغت سنی گذاشتم رجوع کنید.
اینکه مومن از اهل کتاب با غیر مومن از اهل کتاب متفاوت هستند هیچ ربطی به بحث ما ندارد. لکن در 51تا 57 مطلق اهل کتاب را می گوید. استثنا را نشان دهید اگر که موجود است. در 54 فرموده من یرتد منکم عن دینه. آیا دوستی با اهل کتاب باعث ارتداد است؟ اگر هست من که الان مثلا یک زن ارمنی دارم. بسیار هم دوستش دارم. مرتد هستم؟ در دانشگاه دوستی داشتم که زرتشتی بود. دیگری هم مسیحی بود. مرتد بودم؟ فکر نمی کنید که 1990 باید معنای ولی را روشن کند؟
ضمنا دقت کنید که مرتبه مودت را هم معلوم نکرده. بنده هم منکر ولایت مرد بر زن نشدم. اما چون ولایت یعنی قدرت(به اقرار 1990) زنی که مردش را تمکین نمی کند یعنی قدرت مرد را نابود کرده؟ اگر زنی مردش را کتک زد یعنی مرد ولایت ندارد؟ و کلی اگر دیگر.
نکته دیگر اینست که ایشان ” ما نیز می گوییم این دوستی و ولایت دینی بین تمام مومنین است نه مختص 12 نفر ” تلویحا قبول دارند که منظور از ولی در 55 مائده دوست نیست و ولایت هم به معنای ولایت دینی است نه آن جنس از ولایت که مرد بر زنش دارد.
با عنایت به این موضوع ایشان باید تبیین کنند که چگونه همه مومنین بر همه مومنین ولایت دینی دارند و آن ولایت مانند ولایتی است که خدا و رسول دارند. به بحث ادبی هم دقت کنید. حصر در آیه. تقدم خبر بر مبتدا. مفرد بودن خبر و جمع بودن مبتدا. اینها نشانه چیست؟
استثناء در 80 نساء؟
بنده حاضرم تاپیکی باز شود در مورد 59 نساء و در آنجا کامل بحث کنیم. در اینجا فقط همین را بدانید که نقش ” واو ” را معلوم نکرده است. نقش که معلوم شود متوجه میشوید که چرا می گویم اولی الامر هم مانند رسول مطلق است. نگفته که چرا نمی شود به اولی الامر رجوع کرد. و اینکه ” شئ ” یک نکره مفرد است یعنی چه را ننوشته. اینها را که بنویسد میفهمید که چرا رسول و اولی الامر مطلق هستید و مصداق آن ” شئ ” چیست. اینکه مدعی شده در موارد دیگری جواب داده هم مانند بقیه ادعاهای اوست. الان این چه جوابی است که داده؟ به هیچ سوالی جواب نداده و مدعی هم هست.
آقا یک فایده از حفظ این آیاتی که الان کاربردی ندارند در قرآن نوشته؟ من که نمیبینم. اگر آیه برای تقسیم غنائم بوده ان هم در زمان پیامبر فایده الآنش چیست؟ این را که جواب بدهد، هم قرآن را از شکل یک کتا بداستان و رمان خارج می کند و هم اتهام خمودی که در لفافه و غیر مستقیم به قرآن وارد می کند را بر طرف میکند. آن وقت دیگر نمی تواند این حرف را بزند که آیه برای فلان وقت بوده و ربطی به الان ندارد. این فعلا مدعای این آقاست و باید جواب دهد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9387تفاوت در جانشین است؟ چه فرقی میکند. پیامبر در مدینه است و در مکه جانشین دارد. بر او وحی نازل میشود؟ اگر میشود، چرا؟ اگر نمی شود چرا؟ به چه دلیلی باید بعد از فوت بر جانشینش وحی نازل شود؟ این را هم مدعی شده بدون هیچ دلیلی.
ما هم نگفتیم که اهل سنت نه ایشان معتقد به منصوصیت الهی خلافت هستند. اما طرف را خلیفه چه کسی می دانند؟ جواب هر چه که باشد این سوال را مطرح می کند که آیا نائب نباید از جانب منئوب عنه و خلیفه از جانب مستخلف عنه معلوم شوند؟ این اتفاق در مورد کدامشان افتاده؟
البته این ربطی به بحث اولیه ندارد لکن چون این بنده آن خدایی که خودش قبول دارد، چون جوابی برای اصل موضوع ندارد و نمی تواند موارد مطروحه و ایرادات وارد شده به بحث را جواب دهد، دائم دنبال اینست که صدر و ذیل را به هم مربوط کند که نمی شود. چه کنیم؟ گاهی به مطالب پراکنده اش نگاهی میکنیم و ایراداتی میگیریم تا بداند که مرد کهن می خواهد.
آقا یک سوال؛
میشود که من مسلمان باشم و مومن و مادرم، در حایکه مادر یک مومن است خودش کافر باشد؟ واقعا نمی شود؟ برخی از اصحاب را به یاد بیاورید که در اوج ایمان پدر و مادری کافر داشتند.
بعد آیه در قرآن است. من چه کنم؟ خدا متناقض حرف زده؟ انصافا معنای سوره تحریم چیست؟ وقتی فرموده به جای شما مومنه و…. می آورد یعنی شماها این خصایص را ندارید.
خواننده گرامی دقت کنید ” ولا نشان دهید که من نوشته باشم بعد از نزول آیه پیامبر مصادیق را معرفی کرده اند. ثانیا نشان دهید که من منحصر به همین ایه کرده باشم. ثالثا تکرار می دانید چیست؟ تاکید چطور؟ ” . من مدعی شدم که پیامبر معرفی نکرده اند؟ مدعی شدم که معرفی کرده اند؟ اصلا من در کجا ادعای معرفی یا عدم معرفی کرده ام؟ آقا مدعی است که من گفته ام پیامبر بعد از نزول این آیه مصادیق را معلوم کرده اند در حالیکه من هرگز این ادعا را نداشته ام. متن ایشان است
” اینکه گفته ای (این مصداق را رسول خدا قطعا به فرمان خداوند تعیین و معرفی کرده است که عبارت از وجود مقدس امیرالمومنین و یازده فرزند معصومش سلام الله علیهم اجمعین می باشند که در جای خود اثبات شده است.)
برادرم اولا : ولایت مورد ادعای شما را طبق ایات قران باطل نمودم .
دوما : چرا در روز روشن دروغ می گویی ؟؟
در کجای پس از نزول این ایه پیامبر 12 ولی پس از فوت خود را معرفی کرده ؟؟
طبق ضرب النثل دروغگو حافظه ندارد ، یک دفعه می گویید در روز غدیر پس از نزول ایه 67 سوره مائده . یک بار می گویید در موقع وفات پیامبر دوات و قلم خواست . و یک دفعه می گویید …. خود شما هم آنقدر دست و پاچه هستید و سرگردان و حیران که نمی دانید چه بگویید . ”
الان من چه بنویسم؟
ایشان مدعای خود را ثابت که کردند بعدا می توانند از من بخواهند که از آیات دیگر ثابت کنم. این را ثابت کنند که من منحر در این ایه بدانم. امامت.ولایت.مصادیق آن را.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9389یک لفظ نشان بدهد به همه مقدسات قسم که من از این سایت میروم. لفظ اصل را نشان بدهد. تفاوت صراحت با استنباط را بگوید. این مدعیان تسنن در این سایت از این هم عاجز هستند. ضمنا من کاری به مراجع نداشتم. این آقا مدعی است که اصول دین در قران آمده. آن آیه ای که فرموده اینها اصل هستند را نشان بدهد با صراحت. من هم آیه ای نشان می دهم که اسم همه ائمه را فرموده باشد به صراحت. والله العلی العظیم اگر این کار را بکن من هم انجام می دهم. استنباطی نباشد. بلکه فقط به صراحت با لفظ اصل. یا آیه ای بیاورد که بگوید اصول را در قرآن بیان میکنیم.
و الحمدلله که داجن در مذهب اینها کار خودش را کرده. می بینید که این بنده آن خدایی که فقط خودش قبولش دارد، حتی عاجز است از اینکه جواب داجن را بدهد. چه کنیم؟
بند کرده اید توهین است؟ به چه کسی؟ خدا؟رسول؟ 1990؟ اولی دومی را که من توهین نکرده ام. سومی هم که خودی توهین به خدا و رسول و قرآن میکند. برای چه کسی قابل احترام است؟ و من هرجا که به اعتقاد این فرد توهینی کرده ام که البته نکرده ام، ادامه سیاق عقیده و نوشتار ایشان بوده و هرگز چیزی از خود ننوشته ام.
کسی اگر چیزی دید که در آن نوشته بود نقش ” واو ” در این آیه اینست، جایزه دارد.
کسی اگر جای دید که این فرد تنها و تنها یکی از موارد بیان شده از طرف بنده را نقض کرده یا جواب داده یا اصلا توانسته باشد به آن ایراد بگیرد و جواب دریافت نکند، جایزه ها دارد.
اگر هم کسی هست که تازه آمده و مطالب را می بیند، درخواست دارم که حتما ابتدا به آن آدرسی که اوربان در ابتدای متنش داده مراجعه کند و نوشته اولیه او را بخواند. جواب بنده را هم ببیند. سپس اگر ان را کافی ندانست به اینجا آمده و مقاله الدلیم که اوربان گذاشته را بخواند. جوابهای من را هم که در تیر آن اعدا 1 و 2 و 3… (بدون تاریخ)نوشته شده را بخواند. آنها پاسخ اوربان است. سپس اگر خواست کمی بخند مطالب 1990 را بخواند و برای اینکه بداند به چه چیزی خندیده، مطالب من را نیز مطالعه کند.
در پایان اگر از 1990 سوال کند که نقش ” واو ” چه شد و معنای ولی، از او تشکر فراوان دارم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9393با سلام .اینکه گفته ای (دقت بفرمایید که بنده معنای ” ولی ” را ثابت نمودم.)
برادرم بحث ما فقط معنی کلمه ولی نمی باشد شما اگر راست می گویی امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را از قران ثابت کن .
و همچنین اگر واژه ولایت به معنای سرپرستی است و دوستی نیست ، پس شما که در اذان می گویید (اشهد ان علی ولی الله) پس حضرت علی سرپرست خداست ؟؟؟
اینکه گفته ای (اما 1990 همانطور که می بینید به دلیل کم سوادی(اگر نگوییم بیسوادی مطلق) …)
برادرم شما که ادعای با سوادی داری امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را از ایات قران مثل نبوت و با آیات مرتبط با موضوع ثابت کن .
و همچنین اگر من به گفته ی شما بی سواد ، توانسته ام شما و دوستان شما را با مطالب مستند به قران به حالتی بیندازم که مجبور به دست و پا زدن و به فریب کاری و دروغگویی شده اید ، پس فکری به حال خود کنید .
و ببینید که چه عقیده ی باطلی دارید !
و من که به گفته ی شما بی سواد هستم ده ها جا تناقضات گفتاری شما را در این سایت عیان کردم و ده ها جا دروغگویی و فریب کاری شما را عیان کردم و قضاوت با خوانندگان محترم می باشد و بهترین داور خوانندگان هستند .
اینکه گفته ای (لکن معنای آیه وضوح و صراحت دارد.)
برادرم آیه 55 سوره مائده وضوح و صراحت دارد (وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)
و عام است و شامل تمام مومنین که این صفات و دیگری صفاتی که خداوند برای مومنین در ایات دیگر گفته است ، می شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9394اینکه گفته ای (آن آیه ای که ” فذکر بالقرآن ” دارد. نکته ای در آن وجود دارد که اولوالالباب آن را می فهمند نه هر کسی.)برادرم پس این آیات (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ) و چندین ایه دیگر با این گفته ی شما بیهوده است ؟؟؟
و همچنین خداوند اولوالالباب را در قران معرفی کرده است (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ)
اینکه گفته ای (خطاب به حضرت رسول است که با قرآن تذکر بده. جهاد کن. حکم کن و….. . خطاب به کیست؟ حضرت رسول. سایرین کجایند؟)
برادرم پس امروز که پیامبر نیست آیا دیگر افراد موظف نیستند که با قران تذکر بدهند و با قران جهاد و حکم کنند ؟؟!!!!
اینکه گفته ای (چون مغز قرآن در اختیار ایشان است.لذاست که نمی توان گفت حسبنا کتاب الله را خدا فرموده.)
برادرم قران که پوست و مغز ندارد !! و خداوند به صراحت فرموده (وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ)
اینکه گفته ای (علنا و به صراحت فرموده که خدا و رسول هدایت می کنند.)
برادرم چرا دروغ می گویی و به خداوند تهمت می بندی ؟؟؟
در کدام ایه خداوند علنا و به صراحت فرموده که رسول هدایت می کند ؟؟؟
در حالی که به صراحت فرموده (إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ)
اینکه گفته ای (چه کسی می تواند در این آیات یک استثناء نشان دهد؟ به هر طریقی که می تواند. فقط نشان دهد.)
برادرم من برایت چندین بار استثنا را نشان دادم دوباره می گذارم تا خوانندگان قضاوت کنند :
اگر پیامبر رفته باشد به درب یک مغازه ای و قیمت یک من خرما را سوال کرده باشد وحی الهی بوده ایا عین قران بوده ؟؟؟!!!
و اگر پیامبر گفته لباس من کثیف شده بشویید وحی الهی بوده ایا عین قران بوده ؟؟؟!!
اگر پیامبر گفته امروز فلان غذا را درست کنید ایا وحی الهی بوده ایا عین قران بوده ؟؟!!!!!
اینکه گفته ای (انصافا این بخش آیه نشان نمی دهد که مرضات ازواجک برای خداوند ذره ای ارزش ندارد؟)
برادرم پس با استدلال شما مرضات ازواج برای پیامبر ارزش داشت که حلال خدا را حرام کرد .
و حلال خدا ذره ای ارزش نداشت که به خاطر مرضات ازواج خود حرام نکند ؟؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9395اینکه گفته ای (. قرآن به صراحت کلام پیامبر را تضمین نموده)برادرم اگر دروغگو و کذاب نیستی آن ایه قران که به صراحت تمام گفته های پیامبر را تضمین نموده بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
و آیه 44 سوره نحل خداوند تبیین کننده بودن پیامبر را مقید به ما نزل الیهم کرده است .
و الا خداوند نمی گفت (فاذکر بالقران ) و با این قران جهاد کن و با این قران حکم کن و …
اینکه گفته ای (ضمن اینکه ایشان مدعی عدم وجود ریشه در قرآن شده اند.)
برادرم من مدعی شدم که امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر هیچ ریشه ای در قران ندارد .
اگر به اعتقاد شما دارد آن ایات که به صراحت اعلام کرده باشد را بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
اینکه گفته ای (در کدام یک از ایات آمده که پیامبر با فرد نابینا برخورد نامناسب کردند؟ اینها که در کتبی صده های بعد از صدر اسلام است.)
برادرم چون شما از قران چیزی نمی فهمید اینطوری مضحک و خنده دار ادعا کرده اید .
در حالی که خداوند به صراحت می گوید (عَبَسَ وَتَوَلَّىٰ ﴿١﴾ أَن جَاءَهُ الْأَعْمَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّىٰ ﴿٣﴾ أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَىٰ …. )
آیا من از کتب که صدها سال بعد از صدر اسلام نوشته شده استناد کرده ام یا از قران ؟؟؟
من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم تا دروغگو و کذاب را بشناسند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9396اینکه گفته ای (. حالا بگردید و ببینید در کتب سنی چه مقدار اقاویل موجود است که از خدا نیست اما از قول پیامبر نقل شده.)برادرم در کتب اهل سنت احادیث جعلی و موضوعی که وجود داشته است کاملا توسط علمای اهل سنت مشخص شده است .
و طبق گفته ی پیامبر هر حدیثی که مخالف قران باشد ما اهل سنت به دیوار می زنیم .
ولی چرا امام زمان شما که حی و حاضر است کتب حدیثی شما را تصحیح نمی کند تا مراجع شما فتواهای متضاد صادر نکنند و مردم را امام زمان شما از سرگردانی نجات نمی دهد .
اینکه گفته ای (بعد آیاتی را مدعی شده اند که نشان از لغزش پیامبر دارد. پیامبری که اسوه حسنه است. یعنی هر کاری که بکند الگوست. خب او بر نابینا برخورد نابجا داشته. الگوست؟)
برادرم آیاتی که من آورده ام از قران است و صراحت دارد .
و چون پیامبر را خداوند با ایات خودش لغزشهای وی را اصلاح می کرد اسوه حسنه است .
اینکه گفته ای (بعد چرا خدا مطلق تبعیت از او را تبعیت از خود دانسته؟)
برادرم خداوند در ایات متعدد دیگری اطاعت از پیامبر را مقید کرده است به آنچه از طرف خدا نازل شده نه اینکه اگر پیامبر گفت لباس های من را بشویید و آن فرد نشست کافر بشود !!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9397اینکه گفته ای (اینکه ولایت خدا عین قدرت او باشد حرف ناجوری است.)برادرم خداوند ولایت تکوینی بر ذرات عالم دارد که عین قدرت او می باشد و ولایت تشریعی دارد که بندگان را در پذیرش و عدم پذیرش آن مخیر کرده است تا در قیامت حجت تمام باشد .
اینکه گفته ای (در دانشگاه دوستی داشتم که زرتشتی بود. دیگری هم مسیحی بود. مرتد بودم؟)
برادرم تا زمانی که انسان زرتشتی و … به عنوان دوست دینی نگیرد مرتد نیست و اگر دوست دینی باشد یعنی دین وی را پذیرفته است .
یعنی به خاطر دین مشترک با هم دوست هستند .
یعنی اگر من به لحاظ مراوده تجاری و به خاطر تجارت کردن با یک زرتشتی دوست باشم اشکالی ندارد زیرا من با وی در تجارت دوست هستم نه در دین .
اینکه گفته ای (اما چون ولایت یعنی قدرت(به اقرار 1990) زنی که مردش را تمکین نمی کند یعنی قدرت مرد را نابود کرده؟)
برادرم چرا خلط مبحث می کنی .
چندین نوع ولایت داریم ، ولایت تکوینی ، ولایت تشریعی که مخصوص خداوند است اما ولایت مرد بر زن یا ولایت پدر بر فرزند ولایت تکوینی نیست .
اینکه گفته ای (تلویحا قبول دارند که منظور از ولی در 55 مائده دوست نیست)
برادرم چرا دروغ می گویی ؟؟؟
این تلویحا را از کجا اورده ای غیر از این است که با توهمات خود ساخته ای ؟؟؟
اینکه گفته ای (چگونه همه مومنین بر همه مومنین ولایت دینی دارند و آن ولایت مانند ولایتی است که خدا و رسول دارند.)
برادرم چون دوستی و ولایت دینی به خاطر عمل به دین اسلام است خدا و رسول هم مومنین را دوست دارند .
اینکه گفته ای (بنده حاضرم تاپیکی باز شود در مورد 59 نساء و در آنجا کامل بحث کنیم.)
برادرم علمای شما که مدعی هستند اطاعت از اولی الامر (12 امام پس از فوت پیامبر) واجب است و درباره ی این موضوع چندین تاپیک باز شده و سوال شده است که امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را از قران ثابت کنید .
اینکه گفته ای (. در اینجا فقط همین را بدانید که نقش ” واو ” را معلوم نکرده است.)
شما در تمام مطالبتان ثابت کرده اید که قبل و بعد هیچ حرفی را هیچ کاری ندارید.
فقط بخشی که برای عبارات تکراری و مشمئز کننده همیشگی خود نیاز دارید را می بینید. این هم از عجایب است.
و من ده ها بار درباره ی ایه 59 سوره نساء توضیح داده ام .
اینکه گفته ای (. نگفته که چرا نمی شود به اولی الامر رجوع کرد.)
برادرم خداوند شارع دین است و به هرچه او دستور داده است ما باید عمل کنیم و چرا نمی شود را خودش بهتر می داند .
اینکه گفته ای (آقا یک فایده از حفظ این آیاتی که الان کاربردی ندارند در قرآن نوشته؟ من که نمیبینم.)
این بخاطر اینست که شما مصداق این ایه هستید (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ)
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
برادرم اطاعت از خدا در همه ی زمینه ها مطلق است ولی اطاعت از رسول طبق ایات قران مقید است به آیات قران .
(فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ) (45 ق) و به پیامبر گفته است که با این قران با کفار جهاد کن (52 فرقان) و به پیامبر گفته است با این قران در بین مردم حکم کن (213 بقره) و ده ها ایه دیگر .
همانطوری که می شود خداوند را سجده کرد ولی رسول را نمی توان سجده کرد .
خداوند را می شود پرستید ولی پیامبر را نمی توان پرستید .
اینکه گفته ای (در 59 نساء یک ” واو ” وجود دارد بعد از الرسول و قبل از اولی الامر. هیچ یک از مدعیان تسنن در این سایت نقش این ” واو ” را معلوم نکرده اند)
برادرم چرا دروغ می گویی ؟؟؟
چندین جا پاسخ شما را دادم و این را نیز دوباره می گذارم .
ایه 59 سوره نساء را اگر کاملا بخوانی و قیچی نکنی خداوند به صراحت گفته است اگر تنازع کردید رجوع کنید به خدا و رسول .
و اگر برای پس از فوت پیامبر می بود فردوه الی الله و اولی الامر می آمد و یا فردوه الی الله و ائمه اثنی عشر بعد فوت النبی .
اینکه گفته ای (اگر آیه برای تقسیم غنائم بوده فایده حفظش در قرآن چیست؟)
برادرم از همین گفتار شما معلوم می شود که واقعا قران را نشناخته اید .
ایاتی که درباره ی جنگ بدر و احد و درباره ی اصحاب کهب و درباره ی سلیمان و درباره ی یونس و … امده و خداوند در قران حفظ کرده پس با استدلال شما بیخود می باشد ؟؟!!!
مگر قرار است ما مثل حضرت یونس داخل شکم ماهی شویم ؟؟!!!
اینکه گفته ای (لازمه ا اینست که شب یلدا زیر کرسی کنار فال حافظ فال قرآن هم بگیریم.)
برادرم فعلا که شما از قران به عنوان استخاره جیب مردم را خالی می کنید و کلیپ های شما پخش می شود .
اینکه گفته ای (پیامبر وقتی در مکه کسی را جانشین خود نمودند بر او وحی نازل می شد؟)
برادرم پیامبر برای نگهداری از زنان و کودکان و محجورین و … سرپرست می گذاشتند .
و این موضوع با سرپرست گذاشتن پس فوت کاملا متفاوت است .
اینکه گفته ای (از کجا می گویید که جانشین پیامبر نیاز به وحی دارد؟)
برادرم چون وظیفه ی پیامبر یعنی رساندن وحی الهی به مردم .
(وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)
اینکه گفته ای (کسانیکه خود را خلیفه او می دانستند وحی دریافت می کردند؟)
ما اهل سنت که معتقد به منصوص الهی خلافت نیستیم .
و خلافت را مثل ولایت خداوند بر مردم نمی دانیم .