Home › انجمن ها › جانشینی › اوربان:رد میکنم کل دلایل قوی شیعیان دال براصل امامت چه از قرآن و چه سنت-ایه ۵۵مائده- قسمت دوم
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8616شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8617
اینکه گفته ای (ول عُمر لعليّ، رضي اللَّهُ تعالى عنهما: أَصْبَحْتَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ أَي وَليَ كلِّ مؤمن.)
برادرم اولا : فارغ از صحت و سقم رجالی و سندی حدیث ، ایا اگر در بین برادران دینی آشتی برقرار میکند و آنها به یکدیگر این دوستی را دوستی کل مسلمانان بدانند شما ناراحت هستید .
و اینکه گفته ای (در پایان یک سوال هم دارم؛ فرمودید که اصل باید به صراحت در قرآن باشد. یکی از اصول را از قرآن به صراحت نشان دهید.)
برادرم تمام مراجع وعلمای شیعه قبول دارند که اصول دین را باید از ایات واضح و نص و صریح قران ثابت کرد .
دوما : پس مراجه شیعه اصول دین را از کجا گرفته اند که می گویند قابل تقلید نیست ؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8618خداوند به صراحت در ایه 100 سوره توبه رضایت خود را از مهاجرین و انصار اعلام کرده و وعده بهشت داده یوم الابد .
و در ایه 18 فتح همه رضایت خود را از بیعت کنندگان اعلام کرده و ابوبکر جزو مهاجرین ایه 100 توبه و بیعت کنندگان 18 فتح است .
آیا خداوند که از گذشته و آینده افراد خبر دارد ، بگفته شما از فاسق و ظالم و کافر اعلام رضایت کرده ؟؟!!
آیا به ظالم و کافر و فاسق وعده ی بهشت یوم الابد داده ؟؟؟!!
اگر به قران و به گفته ی خداوند اعتماد دارند که خداوند جواب آنها را در ایه 100 سوره توبه داده و ابوبکر جزو مهاجرین است .
و اگر به گفته ی عبدالله ابن سبا یهودی اعتقاد دارند که این موضوع را ادامه بدهند .
و چون هدف آنها این است که در کلام خدا خدشه وارد کنند باز هم خداوند جواب آنها را داده است .
(الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ)
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند، و (با القای شبهات) میخواهند آن را کج و معوج نشان دهند؛ و آنها به آخرت کافرند!»)
و همچنین بندگان مخلص خداوند چون به ایه 100 سوره توبه اعتماد دارند هم جواب کسانی که به ابوبکر و عمر و عثمان و علی توهین می کنند را داده اند .
با زبان زدن سگ به آب دریا ، اب دریا کثیف نمی شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8619طبق درخواست شما که فرمودید که در جای دیگر مطرح کنم .
خواهشمندم درباره ی سلامی که درباره ی مهدی در قسمت های دیگر این سایت گذاشته ای پاسخ بده که آیا کسی که شما برای سلامتیش دعا می خوانید از حضرت علی شجاعتر است ؟؟!!!
و از ده امام دیگر شجاع تر است ؟؟!!
اگر پاسخ مثبت است حالا که حکومت ایران هم در خدمت ایشان می باشد چرا ظهور نمی کند ؟؟؟
و چرا این همه انسان در ظلم و جور به سر می برند و ایشان به قول شما نظاره گر می باشد !!
سوال این است : پیامبر اسلام با نام و وظایف مشخص در ایات متعدد قران ، از طرف خداوند معرفی شده است .
و هر زمان که پیروان پیامبر دچار مشکل می شدند برای حل مشکل ، و اگر در مسائل دینی و عبادی دچار اختلاف می شدند به پیامبر رجوع می کردند .
و اگر عالم و یا فرستاده پیامبر اسلام در اطراف و شهرهای دیگر در بیان احکام دین اسلام با مردم آن شهر و دیار ، دچار مشکل می شدند ، هر فردی که می خواست می آمد در مدینه ، بدون واسطه وبدون معطلی نزد پیامبر اسلام و مشکل دینی و … خود را مطرح و جواب صحیح را از پیامبر اسلام می گرفت .
و حتی صحابه پیامبر اگر دچار اختلاف فقهی می شدند به پیامبر رجوع می کردند و پیامبر حکم صحیح شرعی را برایشان بیان می کرد .
و امام زمان که اهل تشیع می گویند بدنیا آمده و زنده هست و برای هدایت مردم هست تا مردم گمراه نشوند ، چرا در مکان مشخصی در دسترس تمام مردم نیست تا مثل پیامبر اسلام جواب سوالات دینی مردم را بدهد .
و یا حداقل اختلافات فقهی بین مراجع را حل و فصل نماید .
تا فتوا های متضاد صادر نکنند .
و امروز با توجه به وسائل ارتباط جمعی امام زمان می توانست با یک شبکه تلوزیونی پاسخ هر سوال کننده ای در اقصی نقاط دنیا را بدهد .
و چرا تا امروز حتی کتابهای روایی و حدیثی اهل تشیع را تصحیح نکرده است ، که یک عالم اهل تشیع بگوید این حدیث صحیح است و دیگری بگوید این حدیث ضعیف است .
آن هم در زمانی که امام معصوم حی و حاضر است .
و چرا نهج البلاغه را تصحیح نکرده است ؟؟
تا گفتار صحیح حضرت علی برای مردم مشخص کند .
و چرا قران را تفسیر نکرده است تا هرکسی درباره ی ایات قران اظهار نظر نکند و به رای خود تفسیر نکند ؟؟؟
و با توجه به اینکه مدت 30 سال می شود که حکومت دست نائب ایشان است آن کتابهای تصحیح شده ، چاپ و منتشر و مردم از اسلام ناب مستفیض می شدند .
آیا این سردرگمی مردم گناهش بر گردن چه کسی می باشد ؟؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9334در تاپیک اولیه اوربان مدعی رد تمام دلائل محکم شیعه شده بود. کاری که کرده بود، حدیثی از طبری آورده بود و آن را رد کرده بود. که بنده اصلا به آن حدیث کاری نداشتم. شروع ایرادات من به اوربن آنجایی بود که نشوتم شما که الان به دنبال حدیث هستید حتما مانند شیعه از آیه معنای ولی را سرپرست دانسته اید. اگر اینطور است باید بدانید که چرا شیعه ولی را به آن معنا می داند و بحث های دیگری که مطرح شد.
اما من آیه را بررسی کردم و معنای ولی را طبق آنچه شیعه می گوید نشان دادم. و رفقای شما آمدند و گفتند حدیث بیاور. در حالیکه معنای ولی را رها کردند. این حیله ای بود که آنها برای فرار از عدم فهمشان نسبت به قرآن داشته و دارند و داشته و دارید اما بنده درگیر آن نشدم.
لذا تا زمانی که معنای ولی روشن نگردد نمی توان سراغ حدیث رفت. نکته اینست که بحث شیعه با سنی( شما نه. سنی) اینست که ولی در اینجا چه معنا می دهد. معنا که روشن شود آن وقت حدیث موید است. لذا تا معنا روشن نشود، فایده حدیث چیست؟ آن هم وقتی که معنا از قرآن به وضح روشن است. من هم منکر حدیث نشدم مانند آن ملعون قائل حسبنا کتاب الله. لکن من ولی را از حدیث ثابت نکرده ام که حالا بخواهم جواب حدیث را هم بدهم. پایه حرفم قرآن است.
آن شتر مرغی هم که میگویید اینجاست ” شما حرفهایی زدید که بر هوا بود و من فقط فوتش کردم تا مثل قاصدک برود هوا. بعد شما و دوستانتان آمدید و حدیث خواستید در حالیکه بنده به آیه استناد کرده بودم و شما به حدیث. عقل هم حکم میکند که اول آیه بررسی شود و بعد برای تعیین مصداق یا نشان دادن مویدات برویم سراغ حدیث. یا برای فهم بهتر. ”
مطلب من این بود. شما در تمام مطالبتان ثابت کرده اید که قبل و بعد هیچ حرفی را هیچ کاری ندارید. فقط بخشی که برای عبارات تکراری و مشمئز کننده همیشگی خود نیاز دارید را می بینید. این هم از عجایب است.
البته این را هم فراموش نکنید که من معتقد نیستم که عقیده فقط در قرآن است. اگر این باشد پیامبر را تعطیل کرده ایم. چرا که خداوند در قرآن فرموده که هر چه او بگوید تضمین شده است. وحی است. عین همین قرآن است. اصلا خود قرآن است.
و باز هم میبینیم که شما عدد را ملاک کرده اید. اولا معنای مورد نظر شیعه را رد کنید اگر میتوانید. اصل موضوع الان معناست. وقتی این معنا رد شود شما دیگر نیازی نیست که جوارح خود را گسسته کنید. ریشه را که بزنید شاخه هم نابود می شود. می توانید؟ و اینکه می گویید چرا مثل آنجا 12 را نیاورده، معادل این حرف است که من از خدا بهتر می فهمم. و بدتر از آن اینکه لتبین للناس را منکر میشوید. چرا که ایرادش کجاست که خداوند کلیتی را بگوید و تبیینش را بر عهده رسولش بگذارد؟ قطعا هیچ ایرادی ندارد. اما شما چون مصداق کامل و اتم نومن ببعض(آن هم اگر حال کنیم) و نکفر ببعض هستید، در این زمینه تبیین پیامبر را قبول ندارید. چرا؟ چرایش را می دانم اما….. .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9335شما ناموسا متوجه نمی شوید که منظور از معنای لفظ چیست؟ وجدانا نخواندید که نوشتم ” شیعه هرگز مدعی نشده که واژه ” ولایت ” به معنای ” امامت ” است ” و ” رچه ممکن است این دو مقام و عنوان در یک فرد جمع شود و آن کس که دارای مقام ولایت باشد مقام امامت را نیز را دارا باشد ” . دقت کنید که چه نوشته ام. معنای لفظ را پیدا کنید.
شما بیا و معنای ولی را رد کن بعد آیه بعدی را مطالبه کن.
جمع عام؛
وصف مشیر می دانید چیست؟ این را هم ندیده اید ” آنچه را که شیعه از این آیه استدلال می کند مقام عظمای ولایت است که بر اساس آیه مذکور آن را برای وجود مقدس امیرالمومنین سلام الله علیه و فرزندان معصوم و مطهر ایشان از حضرت امام ابو محمد حسن بن علی المجتبی تا امام حجة بن الحسن العسکری علیهم السلام قائل و معتقد است. ”
و البته شما باز هم شان نزول را با معنای اصلی اشتباه عمدی گرفته اید. چرا؟ توجه کنید که شما هرگر به سرغ معنای ولی نرفته اید. بلکه دائم دنبال تعداد هستید. چرا؟ آیا شما معنایی که شیعه از ولی فهمیده را فهمیده اید که حالا دنبال تطبیق با مصادیق هستید؟ اگر چنین است اعلام بفرمایید. و نیز بگویید که اگر معنا همانی باشد که شیعه می گوید و حالا در تطبیق با مصادیق ایراداتی وجود داشته باشد(فرض محال، محال نیست) به چه چیزی لطمه وارد میشود؟ یعنی ما معنی ولی را ثابت میکنیم اما نمی توانیم که مصداقش را پیدا کنیم. آن وقت مشکل از کجاست؟
شما بحث بنده در مورد ترجمه آیه را خوانده اید؟ بنده بر مبنای اینکه ولی در این آیه چه معنایی می دهد نشان داده ام که خدا و رسول و آن ولی سوم مانند یکدیگرند در موضوع مورد بحث. و سوال اصلی اینست که اصلا می دانید موضوع مورد بحث ما چیست؟
استدلال شیعه از آیه اینست که این سه، در آن مقام مانند هم هستند و البته مطلق. چرا؟ چون این عین اراده خداست. بحث ادبی را بخوانید متوجه میشوید انشاءالله.
منظور شما را متوجه نشدم ” سوما : این سه ولی مطلق که در طول هم هستند را شما چطوری معنا می کنید ؟؟ ”
برای تمام سوالاتی که از عدد کرده اید، بفرمایید که وصف مشیر می دانید چیست؟ آیا خداوند باید بر مبنای میل شما آیه نازل می کرده؟ آیا آن بخشی که در مورد حصر بود را خوانده اید؟
عتاب، ولایت را زیر سوال میبرد؟ تازه اگر عتابی باشد. عزیزم دقت کنید که هنوز معنای ولی را روشن نکرده اید. خدایی که پیامبرش را تضمین کرده با کدام عقلی به غیر از عقل وهابی جماعت و امثال شما جور میشود که او را در آستانه شرک هم بداند؟ عزیزم دقت کنید. خداوند رسولش را تایید و تضمین کرده. برای او مانند خودش ولایتی قائل شده که خدشه ناپذیر است. هیچ استثنایی ندارد. تبعیت از او را تبعیت از خود میداند. بدون هیچ استثنایی. وقتی چنین است کدام احمقی می تواند بگوید که پیامبر هم مانند عزیزان بی ارزش شما دچار لغزش و خطا میشود؟ اگر ذره ای امکان خطا از سوی پیامبر وجود داشته باشد و او مرتکب خطا شود و ما هم از او تبعیت کنیم، آن وقت هدایتی که خداوند مدعی آن شده گل مالی نمی شود؟ تضمیناتی که خداوند برای رسولش داده نابود نمی شود؟ این نشان نمی دهد که خداوند از رسولش آگاهی کامل نداشته؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9336همین تضمینات به ولی سوم نیز سرایت میی کند. آنجا که او را صاحب همان ولایتی می داند که خود و رسولش را دانسته. لذا این ولی از جمع آن عتاب ها خارج است. چرا؟ چون اگر عتاب را دلیل بر خطا بدانیم که لزوما اینطور نیست، باید بگوییم خداوند مردم را به تبعیت از کسی فراخوانده که معلوم نیست خطا می کند یا درست عمل می کند. آن وقت باید گفته شود که خدا به اطاعت از خطاکاران امر کرده است. که البته شما به آن معتقد هستید.
ضمن اینکه معنای ولی را روشن ننموده اید. و برای همین است که تمام ایرادات شما روی هواست. از تعیین معنا فرار می کنید و با روشن نکردن موضع خود در این زمینه احساس سماور بودن می کنید. در حالیکه زهرهشک.
و آنجا که ولایت را به معنای توانایی گرفته اید. این هم از زیبایی ذهن شماست. خداوند ولایت دارد یا خیر؟ قطعا دارد. حالا این خدا توانایی ندارد که همه را مومن کند؟ دارد. اما اراده اش بر این نیست. نمی تواند کاری کند که بنی اسرائیل پیامبرانش را نکشند؟ دارد اما اراده اش بر این نیست. پس این ولایت کجا به درد خدا می خورد؟ ظاهرا بر مبنای عقیده شما هیچ کجگا. چرا؟ چون ولایت را به معنای توانایی می دانید.
توجه نکرده اید که وقتی می فرماید اینها ولی هستند و عدم تولی ایشان حزب الشیطان شدن است، یعنی وظیفه را بر دوش من و شما گذاشته. عزیزم خداوند می فرماید که اینها ولایت دارند. نفرموده که اینها قداره کش هستند. الان پدر شما بر شما ولایت دارد. اگر بفرماید که نفس نکش و شما نفس بکشید آیا ولایت ایشان نابود می شود؟ شما بر همسرتان ولایت دارید. با تخطی او از دستور شما ولایت شما نابود می شود؟ توانایی شما تلف می شود؟ دقت کنید که ولایت را قدرت دانسته اید. این همه ملت خدا را عبادت نمی کنند یعنی خدا ضعیف است؟ عجب.
این هم یکی دیگر از قلل کم سوادی شماست. بلکه بیسوادی. چرا؟ ولی بر چه وزنی است؟ شما می خوانید که سالم مولی حذیفه. خدا هم در قرآن خودش را نعم المولی می داند. یعنی عبد و برده مردم است؟ عجب.
ضمن اینکه ” من ” محذوف می دانید چیست؟
سواد و فهم شما در شرک و توحید را هم دانسته ایم.
تنزل؟ اینکه خداوند رسولش را بالا برده یعنی پایین کشیدن خود؟ این عقیده شماست. مبارکه.
اصلا بحث قید و شرط نیست. دقت کنید که فرموده میشود از اهل کتاب زن گرفت. جای دیگر فرموده بین زن و شوهر مودت و رحمت برقرار میکنم. حالا مودت چه مرتبه ای از علاقه و دوستی است؟ این سوال بی جواب است از سوی شما. قبلا مدعی بودید که مرد بر زن ولایت دارد و….. . ما هم نگفتیم که ندارد. لکن سوال اینست با عنایت به این موضوع که شما ولایت را مترادف قدرت می دانید، اگر زن از شوهرش سرپیچی کرد یعنی ولایت کشک؟ و آیا بر مبنای آن ولایت، زن اهل کتاب که به عقد مسلمان درآمد باید مسلمان شود؟ در مورد دوم جواب حتما منفی است. لذاست که آن ولایت آیه 55 به معنای دلخواه شما نیست. به معنای دوستی هم نیست. چرا که مودت آن را خنثی میکند.
تنها معنایی که دارد ولایت دینی است. چرا؟ آیات قبل و بعد 55.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9337و باز هم قطعا نمی دانید که آن صوفی منظورش از ولی خطاب به مرشدش چیست.
در 80 نساء استثنایی نشان بدهید تا متوجه بشویم اطاعت از رسول متفاوت از اطاعت خداست. هرگر پیدا نمی شود. حاا اطاعت از خدا چگونه است؟ احتمالا مطلق. حالا وقتی ی فرماید اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست و قید ندارد. شرط ندارد. استثنا هم ندارد. کدام صاحب فهمی که چشمش را نبسته و انگشت در گوشش نکرده تا صدای حق را نشنود، مدعی میشود که اطاعت از رسول با اطاعت از خدا متفاوت است؟ شما مشکلتان اینست که فکر می کنید من رسول را خدا می دانم. یعنی گمان می کنید که اگر رسول را مطاع محض بدانیم معنایش اینست که او را خدا می کنید. اما این هم مانند بقیه برداشت های شماست.
در 59 نساء یک ” واو ” وجود دارد بعد از الرسول و قبل از اولی الامر. هیچ یک از مدعیان تسنن در این سایت نقش این ” واو ” را معلوم نکرده اند و این هم نشان دهنده قدرت آنها در برداشت از قرآن است. نکته بعدی در آیه ” شئ ” است. وضعیت این کلمه چکونه است؟ مذکر یا مونث؟ جمع یا مفرد؟نکره یا معرفه؟ اینها را که جواب بدهید، متوجه میشوید که چرا در تنازع نمی توان سراغ اولی الامر رفت. و البته متوجه میشوید که مصداق تنازعتم در کجاست.
یک مدعی تسنن خطاب به من نوشته که رافضی ها عربی بلد نیستند. درست گفته. میبینم که رافضی ها عربی بلد نیستند. چون از تعیین نقش ” واو ” عاجر مانده اند.
یادته نوشتم که ار خودت یاد گرفتم که آیه رو به این و اون ربط بدم؟ این همونه که گفتم. یکبار هم گفتم که اگر آیه برای تقسیم غنائم بوده فایده حفظش در قرآن چیست؟ آیا قرار است ما در رکاب پیامبر بجنگیم؟ لازمه این کار رجعت رسول است. معاذ الله. شما که قبول ندارید. خب لازمه اش حتما زنده بودن رسول است که قرار است ما با او در جهاد شرکت کنیم و موقع تقسیم غنائم این آیه را لحاظ کنیم. این هم معاذ الله. رسول که از دنیا رفته و به قول برخی ” عصاي هذه خير من محمد ” . خب لابد لازمه اش اینست که پیامبر جدیدی بیاید و شما در رکاب او بجنگید و در موقع تقسیم غنائم با او مجادله نکنید و دزدش ندانید و….. . ای بابا این هم که نشد. چون یک خاتم النبیین در قرآن آمده. چه کنیم؟ راه حل احتمالا اینست که بدانیم آیات قرآن برای زمان خاصی نیستند. اگر آنها را برای دروه ای خاص بدانیم لازمه ا اینست که شب یلدا زیر کرسی کنار فال حافظ فال قرآن هم بگیریم. یا به عنوان کتاب قصه چاپ کنیم و بخوانیم. ببینید که این دید شما به قرآن چه تبعاتی برای کلام خدا دارد.
ابطال؟ خب ابطال شما که باطل بود. نفر بعد.
پیامبر وقتی در مکه کسی را جانشین خود نمودند بر او وحی نازل می شد؟ این ترتیب سوال کی تمام میشود؟ از کجا می گویید که جانشین پیامبر نیاز به وحی دارد؟ الزام به نزول وحی از کجاست؟ کسانیکه خود را خلیفه او می دانستند وحی دریافت می کردند؟ اگر جواب مثبت است، پیامبر بودند؟ اگر منفی است که جواب شما داده می شود. نیازی به وحی نیست. ضمنا وحی چند مدل دارد؟ کی گفته که مختص پیامبران است؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9338و تعیین و معرفی را هم اشتباه گرفته اید.
نخواندید که ” چرا؟ چون همان چیزی را می گوید که خدا و رسول می گویند. گذشته از این که این سخن برای زمانی است که پیامبر نفرات دیگری را معرفی نکرده باشد که البته کرده است. ” . لذا من مدعی نشدم که از آیه نمی شود استفاده برای همه ائمه سلام الله علیهم اجمعین کرد. دقت را چاشنی کارتان کنید.
رقابتی که باعث شده خدا بگوید ” …. خَيْراً مِنْكُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَيِّباتٍ وَ أَبْكارا “. وقتی میگوید بهتر از شما که مسلمه و… باشند یعنی شماها نیستید. بعد مثال زن نوح و زن لوط هم که نورعلی نور است.
بعد یه نکته اینه که اگر پیامبر فرمود نکن و تو کردی یا برعکس، این خود خیانت دینی است. میدانید چرا؟
من چیزی را هم تراض(همان تراز سابق) نکردم. مثال محل مناقشه نیست. بلکه برای فهم است. البته اگر موجود باشد.
شما معنی ولی را از نظز خود بنویسید. فرض کنید که ولایت مورد ادعای ما نیست. هر چه که هست بنویسید. بماند که همانی است که من نوشتم. آن ابطال شما هم که عرض کردم باطل است. فرق باطل و ابطال را می دانید؟
اولا نشان دهید که من نوشته باشم بعد از نزول آیه پیامبر مصادیق را معرفی کرده اند. ثانیا نشان دهید که من منحصر به همین ایه کرده باشم. ثالثا تکرار می دانید چیست؟ تاکید چطور؟
به نزدیکترین بقالی مراجعه کنید و کمپوتی تهیه کنید و به خودتان یک سری بزنید. من از حبل الله امامت را مدعی شدم؟
من به غدیر احتجاج کردم؟ کجا؟ ناموسا کجا؟ در بحث لغتش آوردم که حتی لغت شناسان هم از غدیر برای فهم این موضوع کع ولی یعنی چه، شاهد مثال آورده اند. ملتفت می شوید؟
و مجددا تاکید میکنم که من به بحث حدیثی اصلا وارد نشدم که صحت سند را مطرح کنید. شاهد مثال را که انشاء الله فهمیده اید.
اما آن اصل که آره و اینا. ما هم نگفتیم که از جای دیگری پیدا می شود که البته لزومی هم نیست که در قرآن باشد. اگر مدعی لزوم هستید نشان بدهید. ضمن اینکه شما مدعی هستید اصول در قرآن آمده. کجا؟ شما مدعی هستید که خدا اصول را در قرآن فرموده. بعد در جاهای مختلف آیه گذاشته اید(طیف شما) که اینها اصل هستند. اما در هیچ کدام گفته نشده که اینها اصل هستند. بلکه استنباط طیف شما این بوده. بعد من آیه ای گذاشتم که نتیجه اش همان نتیجه ای بود که از آیات مورد استناد شما به دست می آمد. اما آن را اصل ندانستید. چرا؟ چون معتقدید که خدا باید همانطور که شما دوست دارید و به او فرما می دهید آیه نازل کند. چرا؟ چرایش را در عمل برخی از کسانی که دوستشان دارید پیدا می کنید. بپر دید. ضمنا شما می دانید که استنباط یعنی چه؟ یک راهنمایی می کنم، استنباط با صراحت متفاوت است. صراحت را می دانید یعنی چه؟ اینکه یک آیه به صراحت بگوید که این اصل است را پیدا کرده اید؟ توجه کنید که صراحت با استنباط فرق دارد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9345سوال؛
اگر من بگویم که فلانی دروغ گفت و او واقعا دروغ گفته باشد این توهین است؟ این همه در قرآن وجود دارد. خدا توهین کرده؟ اگر آن فلانی، کسی باشد که تاثیر در دین داشته باشد، گفتن اینکه خطا یا گناه کرده، توهین است؟ اینکه ایراد شخص تاثیر گذاری را معلوم کنیم تا او خدای ملت نشود ایراد دارد؟ توهین است؟ اگر توهین است زحمت بکشید و برخی از آیات را بدهید داجن بخورد. درصد بالایی از روایات را هم به عنوان پس غذا بدهید میل کند.
.
در پایان از شما میخواهم که قبلا از جواب دادن، ابتدا مطلب را کامل بخوانید. بعد فکر کنید و اگر ایرادی دیدید بنویسید.
سوالاتی که از طیف شما میشود را بی پاسخ نگذارید. توجه به بخشهای مختلف بحث داشته باشید.
این را هم در نظر بگیرید که در ا.لین بخش ایراداتم به اوربان چه مطلبی در مورد محکم و متشابه نوشته ام.
من معنای ولی را روشن کرده ام. استنباط از آن را نوشته ام. بحث لغوی آن را هم نوشته ام. چگونگی یکسان شدن معنای مورد نظر را برای خدا و رسول و الذین آمنوا نوشته ام.
شما به 100 توبه بند کرده اید. معنا را روشن نکرده اید. خطای طیف خود مبنی بر اشتباه گرفتم امامت و ولایت را تصحیح نکرده اید. به جای روشن کردن مفهوم و منظور آیه، دنبال تعیین عدد مصادیق هستید. در حالیکه باید آیه روشن شود و بعد از آن مصادیق را تطبیق داد.
پرده هایی از اعتقاد خود نسبت به خدا و قرآن و پیامبر ا هم بالا زده اید که مایه تاسف است. یکسری ادعای مطرح نشده از سوی من را هم در ذهن خود پرورش داده اید و همواره به عنوان پیش فرض در ذهن خود دارید. و به صورت کلی همه مطالب را اشتباه متوجه میشوید. دلیلش هم این است که فکر می کنید مثلا من در مورد غدیر احتجاج کرده ام. امامت را از آیه دیگری ادعا کرده ام. اصول را از غیر قرآن ادعا مرده ام….. .
لذا بهتر بخوانید و بهتر بفهمید. شما باید مطالب فوق را مرتفع کنید و سپس ایراد بگیرید. معلوم کردن نقش ” واو ” و وضعیت ” شئ ” رو هم فراموش نکنید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9352با سلام برادرم .اینکه گفته ای (اما من آیه را بررسی کردم و معنای ولی را طبق آنچه شیعه می گوید نشان دادم.)
در کجای ایه 55 سوره مائده خداوند گفته است که بعد از فوت پیامبر ولی و سرپرست برای شما تعیین کردم ؟؟
و ضمنا اگر واژه ولایت به معنای سرپرستی است و دوستی نیست ، پس شما که در اذان می گویید (اشهد ان علی ولی الله) پس حضرت علی سرپرست خداست ؟؟؟
اینکه گفته ای (لذا تا زمانی که معنای ولی روشن نگردد نمی توان سراغ حدیث رفت.)
برادرم پس ایه 44 سوره نحل چه می شود که خداوند پیامبر را تبیین کننده ی و روشن کننده ی آیات قران معرفی کرده است ؟؟؟
اینکه گفته ای (مانند آن ملعون قائل حسبنا کتاب الله.)
برادرم اولین گوینده ی حسبنا کتاب الله خود خداوند است که به پیامبر گفته است (فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ) (45 ق) و به پیامبر گفته است که با این قران با کفار جهاد کن (52 فرقان) و به پیامبر گفته است با این قران در بین مردم حکم کن (213 بقره) و ده ها ایه دیگر …
پس شما طبق این ایات قران داری به خداوند توهین و خداوند را ملعون خطاب می کنی !!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9353اینکه گفته ای (. چرا که خداوند در قرآن فرموده که هر چه او بگوید تضمین شده است. وحی است. عین همین قرآن است. اصلا خود قرآن است.)
برادرم اولا : در کجای این ایه گفته است که هرچه در قران ریشه نداشته باشد هم وحی الهی می باشد ؟؟؟!!!
دوما : اگر پیامبر رفته باشد به درب یک مغازه ای و قیمت یک من خرما را سوال کرده باشد وحی الهی بوده ایا عین قران بوده ؟؟؟!!!
و اگر پیامبر گفته لباس من کثیف شده بشویید وحی الهی بوده ایا عین قران بوده ؟؟؟!!
اگر پیامبر گفته امروز فلان غذا را درست کنید ایا وحی الهی بوده ایا عین قران بوده ؟؟!!!!!
و پیامبر که برای افرادی استغفار کرد پس چرا خداوند گفت اگر 70 بار استغفار کنی فایده ای ندارد ؟؟؟
و پیامبر طبق ایه ی اول سوره ی تحریم که حلال خدا را بر خود حرام کرد مگر عین قران بوده ؟؟
و این مسائل را یک بچه ی دبستانی هم می فهمد ولی شما چرا نمی فهمید ؟؟
و خداوند در قران به صراحت گفته است (فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ) (ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : بوسیله قرآن، کسانی را که از عذاب من میترسند متذکّر ساز (وظیفه تو همین است))
و اگر می خواهی بیشتر وظائف پیامبر را بدانی کلمه بلاغ و ارسلناک و ما انت و … را سرچ کن .
اینکه گفته ای (ریشه را که بزنید شاخه هم نابود می شود. می توانید؟)
برادرم این شما هستید که با تدلیس و تلبیس و استناد به روایات جعلی و مجعول و استناد به کتب تاریخی که چند صد سال بعد از صدر اسلام نوشته شده می خواهید آیات واضح و روشن خداوند را متناقض نشان دهید و با توهین به صحابه ی پیامبر و زنان پیامبر ریشه ی اسلام را بزنید .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9354اینکه گفته ای (آنچه را که شیعه از این آیه استدلال می کند مقام عظمای ولایت است که بر اساس آیه مذکور آن را برای وجود مقدس امیرالمومنین سلام الله علیه و فرزندان معصوم و مطهر ایشان)برادرم از کجای ایه 55 سوره مائده مقام عظمای ولایت پس از فوت پیامبر برای حضرت علی و 12 نفر فرزندان به گفته ی شما معصوم ایشان ثابت شده است ؟؟؟
و خیلی افراد با عقل ناقص خود می توانند به خیلی آیات با تاویل استدلال کنند که عقیده شان درست است مثل بهاییان و مثل صوفیان و قادریه و ….
اینکه گفته ای (آیا شما معنایی که شیعه از ولی فهمیده را فهمیده اید که حالا دنبال تطبیق با مصادیق هستید؟)
اگر واژه ولایت به معنای سرپرستی است و دوستی نیست ، پس شما که در اذان می گویید (اشهد ان علی ولی الله) پس حضرت علی سرپرست خداست ؟؟؟
اینکه گفته ای (که خدا و رسول و آن ولی سوم مانند یکدیگرند)
اگر پیامبر مثل خداوند ولایت دارند پس چرا خداوند آنها را در قران مورد عتاب قرار می دهد .
برای پیامبر چندین جا از جمله (اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّـهُ لَهُمْ) (80 توبه)
از جمله (لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ) (65 زمر)
و اگر بخواهی نمی توانی هدایت کنی (لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ)
و ایه 107 انعام (وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا أَشْرَكُوا ۗ وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ) و ایه 45 ق (نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ) و ده ها ایه دیگر .
پس این چه ولایتی در طول ولایت خدا است که پیامبر داشته و نمی توانسته کاری انجام دهد ؟؟؟!!!
وقتی پیامبر نمی تواند ولایت مطلقه مثل خداوند داشته باشد الذین امنوا که پیشکش شما !!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9355اینکه گفته ای (برای او مانند خودش ولایتی قائل شده که خدشه ناپذیر است.)
پیامبر که برای افرادی استغفار کرد پس چرا خداوند گفت اگر 70 بار استغفار کنی فایده ای ندارد ؟؟؟
و پیامبر طبق ایه ی اول سوره ی تحریم که حلال خدا را بر خود حرام کرد مگر عین قران بوده ؟؟
و این مسائل را یک بچه ی دبستانی هم می فهمد ولی شما چرا نمی فهمید ؟؟
اینکه گفته ای (اگر ذره ای امکان خطا از سوی پیامبر وجود داشته باشد و او مرتکب خطا شود و ما هم از او تبعیت کنیم، آن وقت هدایتی که خداوند مدعی آن شده گل مالی نمی شود؟)
برادرم چون خداوند حافظ و نگهبان پیامبر بوده و هرجا لغزشی سر می زده آن را با ایات واضح و روشن اصلاح می کرده مثل ایه ی اول سوره ی تحریم و 80 توبه و ایات اولیه سوره ی عبس و ده ها ایه ی دیگر قران .
و همچنین هدایت به دست پیامبر نبوده طبق ایه ی 56 سوره ی قصص و چندین ایه ی دیگر …
و وظیفه ی رسول و ما علی الرسول الا البلاغ المبین .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9356اینکه گفته ای (. آنجا که او را صاحب همان ولایتی می داند که خود و رسولش را دانسته. لذا این ولی از جمع آن عتاب ها خارج است. چرا؟ چون اگر عتاب را دلیل بر خطا بدانیم که لزوما اینطور نیست، باید بگوییم خداوند مردم را به تبعیت از کسی فراخوانده که معلوم نیست خطا می کند یا درست عمل می کند.)برادرم چون خداوند حافظ و نگهبان پیامبر بوده و هرجا لغزشی سر می زده آن را با ایات واضح و روشن اصلاح می کرده مثل ایه ی اول سوره ی تحریم و 80 توبه و ایات اولیه سوره ی عبس و ده ها ایه ی دیگر قران .
و همچنین هدایت به دست پیامبر نبوده طبق ایه ی 56 سوره ی قصص و چندین ایه ی دیگر …
و وظیفه ی رسول و ما علی الرسول الا البلاغ المبین .
اینکه گفته ای (دقت کنید که ولایت را قدرت دانسته اید. این همه ملت خدا را عبادت نمی کنند یعنی خدا ضعیف است؟)
برادرم ما ولایت خداوند را عین قدرت خداوند می دانیم اما ولایت پیامبر و دیگر افراد را دارای قدرتی مثل قدرت خداوند نمی دانیم .
اینکه گفته ای (دقت کنید که فرموده میشود از اهل کتاب زن گرفت. جای دیگر فرموده بین زن و شوهر مودت و رحمت برقرار میکنم.)
در مورد ایه 5 مائده : اگر ایه 5 مائده را می فهمیدی خداوند را به تناقض گویی متهم نمی کردی . در ایه 5 مائده خداوند فرموده زنان مومن و پاک دامن اهل کتاب برای شما حلال است وخداوند مومنین اهل کتاب را هم معرفی نموده است .
(لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّـهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴿١١٣﴾ يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَـٰئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ) (ایه 113و 114 سوره ال عمران)
که فرق بین مومن اهل کتاب و کسانی که خود را اهل کتاب می دانستند مشخص شود .
و طبق گفته ی قران مردان بر زنان ولایت دارند (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ)(34 نساء) و خداوند نگفته به یهود و نصارا زن بدهید .
و ان شا الله که این دفعه از ایه 51 سوره مائده تا ایه 57 سوره مائده را بخوان تا مفید فایده افتد .
اینکه گفته ای (لذاست که آن ولایت آیه 55 به معنای دلخواه شما نیست. به معنای دوستی هم نیست.)
برادرم اگر واژه ولایت به معنای سرپرستی است و دوستی نیست ، پس شما که در اذان می گویید (اشهد ان علی ولی الله) پس حضرت علی سرپرست خداست ؟؟؟
اینکه گفته ای (تنها معنایی که دارد ولایت دینی است.)
ما نیز می گوییم این دوستی و ولایت دینی بین تمام مومنین است نه مختص 12 نفر .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
اینکه گفته ای (من كنتُ مَوْلاه فعَليٌ مَوْلاه) برادرم جریان غدیر خم (برکه اب) موضوع ایجاد دلخوری و ناراحتی بین کسانی که در یمن با حضرت علی بودند می باشد .
و پیامبر پس از حجة الوداع و قبل از اینکه این موضوع در مدینه مطرح شود ، در غدیر خم جایی که همیشه کاروانیان برای غذا خوردن و برداشت آب و … استراحت می کردند موضوع کدورت و دلخوری را که بین آنها به وجود آمده بود رفع کردند .
و اگر حدیث من کنت مولا و ادامه آن را بخوانی اللهم وال من والا و عاد من عادا معلوم می شود که موضوع دوستی و دشمنی می باشد .