Home › انجمن ها › شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت › امیر المؤمنین علی رضی الله عنه یک وهابی بودند و باید توسط قزوینی به دار آویخته می شدند!
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط ghoraba در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9531شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9565به متن رفیقتان که دقت کنید متوجه میشوید که موضوع اصلی چیست. ایشان دنبال رد توسل به غیر بوده اند و شما دنبال توسل به اهل قبور. در واقع هر کس هر جا از رفقای شما و طیف شما آمده و ادعا کرده که شیعه مشرک است یا به من دون الله متوسل است و بعد نتوانسته رفع ایراد کند، شما آمده ای و خود را به کوچه دیگری زده اید و مدعی شده اید بحث بر سر توسل به اهل قبور است. در همه جا.
حالا بحث این تاپیک کلیت توسل است و البته در بخشی هم به استدلال شیعه از حیات شهدا اشاره شده. اما شما کل را گرفته ای یا جزء را؟
نکته بعدی اینکه حصر شکسته شده یا نه؟ این یک بحث است و اینکه دستور توسل به اعل قبور صادر شده باشد بحث دوم.
الان با عنایت به آیاتی که گذاشته شده، حصر شکسته شده یا خیر؟
اگر شکسته نشده، نماز یا صبر یا مومنین، کدامشان خدا هستند؟
خب بعدش هم بفرمایید که فایده آیاتی که برای زمان حیات بوده یا برای جنگ بوده، الان چیست؟ ببینید من ادعا ندارم که فایده ندارد. سوال از شما دارم که فایده کنونی آیه چیست؟ آن هم آیه ای که در این ظرف مکانی نمی گنجد. اگر برای زمان حیات بوده خب ما که در زمان حیات پیامبر نیستیم. چه فایده ای برایمان دارد؟
اینکه خداوند تنها مالک قدرت است نفی کننده اعطای قدرت به دیگران هم هست؟ من گفتم قدرت فقط برای خداست. گفتم که به دیگری نداده؟ ضمن اینکه بنده مطلق قدرت را گفتم. اگر حصر مالیکت خدا بر قدرت به معنای نفی وجود آن برای دیگران باشد، شما چگونه نفس میکشید؟ چگونه میتوانید مطلب را تایپ کنید؟ نکند خدا هستید که قدرت دارید؟
.
خلط مبحث رو هم آدم عاقل خودش تشخیص میدهد. مثلا موضوع اصلی یک چیز است و یکی می آید و می گوید نه یک چیز دیگر است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9591سلام . اول باید بدونید حصر در مورد چیست ؟ آیه 36 زمر: ﺃَ ﻟَﻴْﺲَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺑِﮑﺎﻑٍ ﻋَﺒْﺪَﻩُ . آیه 38 زمر : ﻗُﻞْ ﺣَﺴْﺒِﻲَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻳَﺘَﻮَﮐَّﻞُ ﺍﻟْﻤُﺘَﻮَﮐِّﻠُﻮﻥ . حصر در مورد وکیل بودن خداوند میباشد و این حصر هیچ وقت نمیشکند چرا که ما باید با توکل بر خدا از دیگران یاری بخواهیم . با توکل بر خداست که درخواست یاری از دیگران بلااشکال است . حالا بحث سر آیه 64 سوره انفال است که گفته که ای پیامبر خدا برای تو بس است و مومنینی که از تو پیروی میکنند . اگه قبول نکنیم که آیه برای جنگ بوده و نقش خدا و مومنین پیرو در اینجا یکیست . یا نقش وکیل بودن و مسلط بودن خدا بر همه چیز رو به شدت میاریم پایین یا نقش مومنین پیرو رسول رو به مقام وکیل بودن خدا میرسونیم .! یا هر دو اینها !! ولی آیه گفته خدا برای تو بس هست ادامه آیه و کسانی که پیرو تو هستند اگه هیچ کس پیامبر رو تبعیت نکرد اونوقت بس بودن نقش خداوند خللی در آن ایجاد میشود ؟ خیر . پس نقش وکیل بودن خداوند بسیار بالاتر از آن است که با مومنین پیرو مقایسه بشه ! آیات قبلتر هم این موضوع رو متذکر شده . آیه 61 گفته بر خدا توکل کن چرا که او شنوا و داناست .آیه شنوا و دانا بودن به سخنان کفار و نقشه آنان رو از پیامبر سلب کرده (البته از راه دور) ولی به قول جناب عبد الحسین توکل و شنوا و دانا بودن رو از دیگر مومنین نفی نکرده !! آیه 62 سوره انفال خواست شما رو برطرف نمی کنه آیه گفته او کسی است که تو را ایدک کرد اینجا خواست خدا بوده که پیامبر رو تقویت کرده در ادامه گفته با نصر خودش و با مومنین . در اینجا مومنین نقش آزادانه ای نداشتند ! که شما ادعا دارین خدا و مومنین پیامبر رو تقویت کردند. در ادامه نقش وکیل بودن خدا و قدرت و سلطه خداوند در آیه 63 بسیار برجسته و واضح است آیه گفته که هر آنچه روی زمین است را خرج میکردی نمیتوانستی کاری که خدا انجام داد رو انجام بدی ! و دو صفت خدا را متذکر شده یعنی عزیز و حکیم . این آیه دارد میگوید مومنین که با دوستی و اتحادشون تو رو نیرومند کردن با خواست و اراده خداوند بوده چرا که او عزیز و حکیم است ولی به قول جناب عبد الحسین نمیشود توکل و عزیز و حکیم بودن رو از مومنین نفی کرد ! حالا بعد از مرور آیات 61و 62و 63 و فهمیدن نقش و قدرت خداوند و مومنین به آیه 64 میرسیم ای پیامبر خدا برای تو بس است و مومنینی که از تو پیروی میکنند ! آیه 65: ای پیامبر مومنان را به جهاد تشویق کن که اگر از آنان بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن غلبه کنند … اگه بخواهیم برای این آیه مصداق پیدا کنیم میتوانیم بگوییم دارایی کم یا افراد کم برای ما بس هستند اگه جلوتر گفته باشیم که خدا برای ما بس است و بر خدا توکل داشته باشیم چرا که با توفیق خدا افرادمان یا داریمان 10 برابر توان و سود دارند . ولی مصداقی که شما انتظار دارید این است خدا و امامان پیرو ما برایمان بس هستند .!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9592به هر حال بحث اصلی بر سر داب ساخته شده است که آیا اصلا شارع دین آن را مجاز دانسته یا نه ؟ لازمه که مختصر توضیحی درباره آنچه اختلاف داریم ارائه بدم اختلاف ما این است که ما توسل رو قبول داریم ولی ذکر سازی و خواندن رو قبول نداریم مثال آقای خامنه ای که نائب بر حق امام زمان هستند ما میتوانیم به ایشان متوسل بشیم و بخواهیم برایمان دعا کنند ولی حق نداریم به جای خدا ایشان را صدا بزنیم در هنگام انجام کارها (یا خامنه ای مدد) یا (خامنه ای یارت) و یا در هنگام مواجهه با بلا و مصیبت (یا خامنه ای) خلاصه در همه احوالاتی که خدا را میخوانیم به جاش ایشان را بخوانیم و کانون توجه و تمنا قرار بدیم . شما مجوز این داب رو که پیدا کردید به ما نشان دهید .و این آیات برای رد کردن دابی که مقر هستید : ﻗُﻞْ ﺇِﻧَّﻤﺎ ﺃَﺩْﻋُﻮﺍ ﺭَﺑِّﻲ ﻭَ ﻻ ﺃُﺷْﺮِﮎُ ﺑِﻪِ ﺃَﺣَﺪﺍً [20] ﺑﮕﻮ: «ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﻭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ در این باره ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﺮﯾﮏ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ. » (20 جن) وَ ﺍﺫْﮐُﺮِ ﺍﺳْﻢَ ﺭَﺑِّﮏَ ﻭَ ﺗَﺒَﺘَّﻞْ ﺇِﻟَﻴْﻪِ ﺗَﺒْﺘﻴﻼ[ً8] ﺭَﺏُّ ﺍﻟْﻤَﺸْﺮِﻕِ ﻭَ ﺍﻟْﻤَﻐْﺮِﺏِ ﻻ ﺇِﻟﻪَ ﺇِﻻَّ ﻫُﻮَ ﻓَﺎﺗَّﺨِﺬْﻩُ ﻭَﮐﻴﻼً [9] ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻝ ﺑﺒﻨﺪ! (8) ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺷﺮﻕ ﻭ ﻏﺮﺏ ﮐﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩﯼ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭﮐﯿﻞ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻦ (9 مزمل) ﻗُﻞْ ﺇِﻧَّﻤﺎ ﺃَﻧَﺎ ﺑَﺸَﺮٌ ﻣِﺜْﻠُﮑُﻢْ ﻳُﻮﺣﻰ ﺇِﻟَﻲَّ ﺃَﻧَّﻤﺎ ﺇِﻟﻬُﮑُﻢْ ﺇِﻟﻪٌ ﻭﺍﺣِﺪٌ ﻓَﺎﺳْﺘَﻘﻴﻤُﻮﺍ ﺇِﻟَﻴْﻪِ ﻭَ ﺍﺳْﺘَﻐْﻔِﺮُﻭﻩُ ﻭَ ﻭَﻳْﻞٌ ﻟِﻠْﻤُﺸْﺮِﮐﻴﻦَ [6] ﺑﮕﻮ: «ﻣﻦ ، ﺑﺸﺮﯼ ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎﯾﻢ ، ﺟﺰ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺣﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﯾﮕﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ . ﭘﺲ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎً ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺍﻭ ﺑﺸﺘﺎﺑﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ. ﻭ ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﺸﺮﮐﺎﻥ. (6 فصلت) -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
اینکه گفته ای (حصری که دوستان شما مدعی هستند شکسته شده یا خیر؟ ثانیا در مواردی که برای استعانت بوده چطور؟)
برادرم در کجا خداوند حصر را شکسته و دستور به استعانت به اهل قبور داده ؟؟!!
اگر راست می گویی و دروغگو نیستی ایه ی آن را بگذار .
و هیچ کجا هم نگفته است که از مرده و اهل قبور استعانت بجویید .
و صبر و نماز هم عمل صالح خود فرد می باشد که مورد سوء استفاده قرار نمی گیرد و اشخاصی نمی توانند به این بهانه جیب مردم را خالی کنند و بر آنها تسلط پیدا کنند و هیچکس به صبر فرد دیگری متوسل نمی شود .
اینکه گفته ای (ثالثا مقر هستید که آیه برای جنگ بوده. خب فایده کنونی آیه چیست؟)
پس با استدلال شما ایاتی که درباره ی اصحاب کهف و رفتن حضرت یونس در شکم ماهی و ده ها موضوع دیگر فایده ی کنونی آنها چیست ؟؟
اینکه گفته ای (رابعا همان 61 انفال فرموده که بر خدا توکل کن. نفی چیز دیگری هم کرده؟ به آیه بعدی دقت کنید. ایدک بنصره و بالمومنین. چه معنا می دهد؟)
برادرم چرا خلط مبحث می کنی ؟؟
موضوع توسل و کمک خواستن از مرده و اهل قبور که توانایی پاسخ ندارند طبق ایات قران ، با موضوع کمک خواستن در اموری که خداوند نهی نکرده فرق دارد .
اینکه گفته ای (خامسا علاوه بر آیاتی که فرموید، فمن یتوکل علی الله فهو حسبه. خب این روشن است. اما در 64 انفال هم فرموده که حسبک الله و من اتبعک من المومنین.)
برادرم چرا خلط مبحث می کنی ؟؟؟
موضوع دو ایه کاملا متفاوت است .
و هرکس سباق و سیاق ایات را بخواند موضوع آن مشخص می شود .
اینکه گفته ای (اما بحث اینست که شیعه روش خداوند را یافته)
برادرم اگر راست می گویی و دروغگو و کذاب نیستی یک ایه بگذار که خداوند دستور به توسل به مردگان و اهل قبور داده باشد .
نه روشی که شما پیدا کرده اید تا جیب مردم را خالی کنید و دکان و دستگاه برای خودتان باز کرده اید و کاسبی را انداخته اید و بر گرده ی آنها سوار شوید . آیا غیر از اینست ؟؟
اینکه گفته ای (. و الا تنها صاحب قدرت در هستی خداوند است و تنها اوست که می تواند کسی را کفایت کند.)
برادرم وقتی خودت اعتراف می کنی تنها صاحب قدرت در هستی خداوند است و تنها اوست که می تواند کسی را کفایت کند باز چرا این همه اما و اگر مطرح می کنی ؟؟
من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم .
اینکه گفته ای (لذا هر طرف باید خودش مبنا را پیدا کند و بعد در صدد ارائه آن باشد.)
برادرم ما مبنا را طبق گفته ی قران پیدا کرده ایم (ایاک نستعین) و شما مبنا را خالی کردن جیب مردم و پر کردن کیسه های بزرگ پول و سوار شدن بر گرده ی آنها پیدا کرده اید و برای عوام بیچاره ارائه داده اید مبارکتان باشد !!