این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط محب اهلبیت علیهم السلام در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9276شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9277
پيغمبر بايد تکليف اينها را روشن کند . مراجعه کنید به سيره ابن هشام جلد ۴ صفحه۱۰۲۱. تاريخ طبري جلد۲ صفحه ۴۰۱. {بر مبناي نرم افزار مکتبه اهلبيت.}. احمدبن حنبل هم همين قضايا را مطرح مي کند بعد جالب اينجاست که اين آقايان آمدند از کاه کوه ساختند آمدند اين مطالبي که مربوط به قضيه پوشيدن لباس هاي نو بدون اذن پيامبر و بدون اذن امير المومنين که از بيت المال استفاده کرده بودند و اين باعث شد که يک سري رنجش پيدا کنند در اينجا شکايت شده؛ ولي شکايت کجا بوده شکايت در مکه بوده؛ اين ديگه منابع اهل سنت است. شما بروید اين منابع را ببيند. عبارتي که تاريخ طبري و سيره ابن هشام دارد بعد از آن قضايايي که نقل مي کند که وقتي سپاه رسيدند به مکه آمدند اشتكى الناس عليا رضوان الله عليه. در مکه که رسيدند به مجردي که وارد مکه شدند از علي شکايت کردند. فقام رسول الله صلى الله عليه وسلم فينا خطيبا. پيغمبر اکرم در مکه ايستاد خطبه خواند بعد راوي مي گويد:فسمعته يقول :أيها الناس ، لا تشكوا عليا. کسي حق شکايت ازعلي ندارد. فوالله إنه لأخشن في ذات الله ، أو في سبيل الله ، من أن يشكي . علي بن ابيطالب در مسائل ديني سخت گير است و فراتر از آن است که کسي بخواهد از او شکايت کند. سيره ابن هشام جلد ۴ صفحه۱۰۲۱. تاريخ طبري جلد۲ صفحه ۴۰۱. {ابوسعيد خدري هم مي گويد که در مدينه شکايت کرده اند. نگفته که در مکه بوده است } آمدند به خاطر اين سخت گيري هايي که از حضرت امير ديده بودند پيش پيغمبر اکرم گلايه کردند و پيغمبر هم آنان را مذمت کرد که شما همچين حقي نداريد خوب ما از شما این سوال را مي کنيم که وقتي آمدند شکايت کردند پيغمبر فرمود لا تشکوا عليا خوب اين آقايان مي گويند پيامبر آمدند در غدير و ديدند هنوز هم از علي شکايت ها هست
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9278خوب طبق آيه۳۶ سوره احزاب که مي فرمايد: وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا. الأحزاب/ 36. پيامبر گفت کسي حق اعتراض ندارد پيغمبر در مکه آمد و گفت کسي حق شکايت ندارد اينها به چه مجوزي آمدند در غدير خم به فرضي که اتفاق افتاده باشد آمدند از علي دوباره شکايت کردند و اين اشکال به صحابه است که تابع پيغمبر نبودند و مخالفت با آيه ۳۶ سوره احزاب ک شما ببينيد اين روايت را: أيها الناس ، لا تشكوا عليا فوالله إنه لأخشن في ذات الله ، أو في سبيل الله ، من أن يشكي. بعد از اينکه صحابه شکايت کردند پيامبر هم خطبه خواند و فرمود مردم کسي حق شکايت از علي ندارد چون علي تمام کارهايش بر حق است. مضى رسول الله صلى الله عليه وسلم على حجه. پيامبر شروع کرد به سمت عرفات حرکت کردن “فأرى الناس مناسكهم” به مردم مناسک حج را نشان داد “وأعلمهم سنن حجهم” سنت هاي حج را به مردم آموزش داد. سيره ابن هشام جلد ۴ صفحه۱۰۲۱. تاريخ طبري جلد۲ صفحه ۴۰۱. سوال اینجاست که چرا علمای شما اينها را يک دفعه به مردم نشان نمي دهند؟ آيا اين کتمان حق هست يا نه؟ چرا اينها را براي مردم نمي گويند؟ چرا نمي گويند اين شکايت براي مکه بوده؟ بعد از شکايت هم پيغمبر اين چنين فرموده و مردم هم رفتند حج و پيغمبر مراسم حج را به مردم نشان داده. پيامبردر عرفه خطبه خوانده در مني خطبه خوانده کنار مسجد خيف خوانده يعني ۳، ۴ تا خطبه خوانده است در مکه بعد از اين قضايا و اين در صحاح آقايان ثبت شده در صحيح بخاري صحيح مسلم مسند احمد اگر واقعا اين شکايت ها بوده چرا آنجا مطرح نکرده؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9279عزيزان دقت بکنند که اگر چنانچه اين شکايت: لو کانت الشکوي موجبة لحديث الغدير فلا بد من الاشارة لها اما من قبل رسول الله کما اشار في خطبته بمکة. و اگر واقعا اين شکايت مردم بود که باعث حديث غدير شده خوب پيغمبر بايد يک اشاره اي بکند همان طور که در مکه مردم شکايت کردند. قام فينا خطيبا وقال لا تشكوا عليا فوالله إنه لأخشن في ذات الله. در خطبه غدير يک روايت ضعيف بياورید، يک روايت مرسل که پيغمبر در غدير خم يک اشاره اي به قضيه شکايت سپاه يمن داشته…. رسما يک روايت بياورید از پيامبر در غدير خم که اونجا شروع کرد که: ايها الناس الست اولي بکم من انفسکم لا تشكوا عليا فوالله إنه لأخشن في ذات الله. آي مردم از علي شما نبايد کدورت داشته باشيد در قلبتان علي آدم خوبيه، يک اشاره اي کرده باشد، يا نه پيغمبر اکرم هم اشاره نکرد بيايند بگويند پيامبر بعد از اينکه گفت آي مردم علي آدم خوبيه از علي شکايت نکنيد صحابه يک نفر بلند شود بگويد يا رسول الله چشم ما ديگه از علي شکايت نمي کنيم ديگه محبت علي را در دلمان قرار ميدهيم ديگه از علي رنجشي نخواهيم داشت يک روايت بياوریدو بگويند که اشاره کرده باشد يکي از صحابه که ما ديگه از علي شکايت نمي کنيم همانطور که در رابطه با عمرو بن شاس و غيره هست که: فلما قدمت أظهرت شكايته في المسجد. ميگه من وقتي آمدم مسجد عمروبن شاس و ابو سعيد خدري بعد از قضيه غدير خم آمدند مدينه اونجا شروع کردند از اميرالمومنين شکايت کردن { داستان مفصل است} ميگه از علي شکايت کرديم پيش پيغمبر پيامبر هم اين چنين فرمود ما هم بلند شديم عذر خواهي کرديم وگفتيم ديگه بعد از اين از علي بن ابيطالب شکايت نمي کنيم ، خوب مشابه اين را بياورند نشان دهند که آقا در غدير خم هم همچين اتفاقي افتاده باشد. همچنین اگر شکايت موجب حديث غدير بود واجب بود بر صحابه بعد از خطبه پيامبر رضايت خود را از علي اعلام کنند و ندامتشان را از شکايت خود اعلام کنند همانطور که در شکايت بريدة و ابوسعيد خدري آمده: أعوذ بالله أن أوذيك يا رسول الله. بعد از اينکه از علي شکايت کردند پيغمبر در مسجد فرمود: از علي شکايت نکن علي حق بالاتر از يک کنيز دارد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9280علي وليکم بعدي. عمروبن شاس گفت: اعوذبالله ان اوذيک يا رسول الله. مسند أحمد – الإمام أحمد بن حنبل – ج 3 ص 483. اگر واقعا شکايت ها، نگراني ها کدورت ها باشد و خطبه غدير به وجود آمده باشد از اين ۱۱۰هزار نفر يک نفر بلند مي شد و مي گفت: يا رسول الله چشم ما ديگر بعد از از علي کدورتي در قلبمان نمي گذاريم باشد در حالي که عکس قضيه هست که: بخ بخ لک ياعلي اصبحت ولي کل مومن که اين در: کتاب البدايه والنهايه جلد۷ صفحه ۳۵۰. در رابطه با ابو سعيد خدري وقتي مياد از علي شکايت مي کند پيغمبر مي گويد از اين حرف ها نزن بس کن ابوسعيد خدري پسر شهيد چرا داري از علي شکايت مي کني؟ علي ولي مومنين بعد از من است بعد ابوسعيد خدري مي گويد: والله لا اذکره بسو ابدا سرا ولا علانية. البداية والنهاية – ابن كثير – ج 5 ص 122. دلائل النبوة بيهقي جلد۵ صفحه۳۹۷. ديگه من از علي نه در پنهان و نه آشکارا از علي بد گويي نمي کنم دلائل النبوة بيهقي که ابن تيميه مي گويد از کتاب هايي است که متقن و صحيح است جلد ۵ صفحه۳۹۷ ،آيا در غدير خم داريد بعد از خطبه غدير يک نفر بلند شود بگويد: والله لا اذکره بسوء. يا نه بگويد: والله قد خرج کدورت علي او بغض علي. يک نفر بيايد اين مطالب را مطرح کند؟ ولي به هيچ وجهي اين مطالب وجود ندارد يک روايت ضعيف هم ندارند. نکته مهمتر از اين ، آقا چرا پيامبر در مکه نگفت؟ چرا در مني نگفت؟ چرا در عرفات نگفت؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9281خوب پيغمبر اکرم تابع وحي است: اتبع ما اوحي اليک خود پيغمبر هم دارد که: ان اتبع الا ما اوحي الي. من تابع وحي هستم خوب شما بفرماييد آقاي ابوحاتم با سند صحيح از عطيه عوفي از ابو سعيد خدري نقل مي کند و مي گويد: نزلت هذه الآية: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک في علي بن ابيطالب. روز۱۸ ذي الحجه اين وارد شد حالا ما انشاالله در بحث ولايت علي در قرآن مفصل مطرح مي کنيم که بعد از آيه يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ. پيغمبر اکرم دست علي را گرفت به مردم معرفي کرد اين را همه آقايان دارند خوب بفرماييد آلوسي آورده. آلوسي بعد از روايت نقد کرده مناقشه کرده اعتراض کرده ميگه ابن مردويه از عبدالله بن مسعود آورده: كنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم. ما در زمان پيامبر آيه ۶۷ سوره مائده را اين طوري مي خوانديم: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ ان عليا ولي المومنين. پيغمبر به مردم ابلاغ کن علي ولي مومنين است. وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ. اگر ولايت علي را معرفي نکني رسالت را انجام ندادي. روح المعاني جلد ۶ صفحه ۱۹۳. يک نگاه کنيد ببينيد هست يا نيست شايد ما دروغ مي گوييم و اگر راست مي گوييم خوب روز۱۸ ذي الحجة اين آيه نازل شده اگر روز ۱۷ هم نازل مي شد همان روز علي را معرفي مي کرد ۱۶ ذي الحجة بود معرفي مي کرد يا ۱۰ ذي الحجة پيغمبر تابع وحي است اين فضولي ها نيامده به کسي که چرا در اونجا نبوده در اينجا نبوده و اضافه پيغمبر اکرم بارها گفته که فتنه ها همه براي مدينه است
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9282تمام شهرهاي اسلامي نگاه مي کنند به صحابه در مدينه مکان اجتماع انصار و مهاجرين مدينه است کسي براي سخنان صحابه در مکه و در يمن يا در جاهاي ديگر تره خرد نمي کردند و لذا پيامبر اکرم اين قضايا را براي کساني که مال مدينه هستند دارد معرفي ميکند و اين مسائل هم در مدينه بناست اتفاق بيفتد مرکز حکومت اونجاست.می پرسنند چرا در اونجا نگفت يمني ها رفته بودند مکه اي ها مانده بودند حالا بعضي ها مي گويند شامي ها هم رفته بودند بابا شام که در زمان خلافت ابوبکر فتح شد اون زمان اصلا مسلماني در شام نبود تا اينکه آمده باشند براي مراسم حج و قبل از غدير راهشان جدا شده بابا راه شام از خود مدينه جدا مي شود نه از وسط راه . خوب اين قضايا کاملا روشن و واضحه. آقاي قاضي عبد الجبار معتزلي در کتابي که نوشته عليه شيعه در: المغني في الامامة جلد ۲۰ قسمت اول صفحه ۱۵۴. ميگه اگر بنا باشد حديث غدير صحيح باشد ، صحيح هست که هيچ، متواتر هم هست اگر بنا باشد دلالت بر ولايت ديني علي دارد واين دلالت کردن منافاتي با شکوائيه جيش يمن ندارد ولو اينکه حديث غدير باعثش شکايت يمن بوده و آمدند از علي شکايت کردند پيغمبر اکرم فرمود : آي مردم الست اولي بکم؟ قالو بلي وجالب است اينکه پيغمبر نگفت: الست رسولکم، الست نبيکم. بلکه ميگويند: الست اولي بکم من انفسکم. ولايت من بر شما از شما قوي تر نيست؟ خوب چرا اين را براي مردم توضيح نمي دهيد؟ آنچه پيغمبر گفته اين همه مقاماتي که پيامبر داشته و مي آيد روي ولايت تامه اش پيغمبر اکرم دست مي گذارد. آيا ولايت من بر شما بالاتر از ولايت خود شما بر شما نيست؟ قالو بلي بعد مي گويد: من کنت مولاه فعلي مولاه.خوب اينها را چرا براي مردم نمي گوييد؟ اينها گفتني نيست؟ من کنت اولي به من نفسه فعلي وليه. البداية والنهاية جلد۵ صفحه۲۱۱. المستدرك على الصحيحين جلد۳ صفحه۶۱۳. به هر تعبيري بگوييد پيغمبر اکرم در حديث غدير در اين يکي دو ساعتي که براي مردم صحبت کرده بيان کرده با سند هاي صحيح.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9293آیا کتاب الموطأ امام مالک جزو کتابهای صحاح سته است؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9294با سلام اینکه گفته اید (از انجا که علمای شیعه برای اثبات حقانیت و خلافت بلافصل امام علی علیه السلام از ایات و روایات بی شماری از کتب اهل سنت ارائه دادند)برادرم اگر راست می گویی به همین یک سوال ، پاسخ صحیح بدهید . مستند با ایات قران و مستند به ایاتی که امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را به صراحت مثل توحید و نبوت و معاد ثابت کند ، و دوباره این سوال را می گذارم .
چرا برای معرفی دشمنی ابولهب با پیامبر یک سوره کامل با نام ابولهب در قران وجود دارد ولی از امامت که به گفته علمای شما یک اصل دینی است ، یک سوره و یا یک ایه با نام و تعداد امامان وجود ندارد ؟؟
برای معرفی چگونگی تولد عیسی و معرفی داستان یوسف و داستان نوح ایات صریح واضح و روشن در قران وجود دارد ایا مسئله امامت که به اعتقاد علمای شما یک اصل از اصول دین است ارزش ان کمتر از این مسائل بود که با ایات واضح و روشن و با نام و تعداد امامان در قران نیامده است .
اگر جزو ارکان ایمان هم می بود خداوند در ایه 177 سوره بقره ارکان ایمان را به صراحت بیان نموده
1-ایمان به خدا
2- ایمان به رسولان
3- ایمان به کتب الهی
4 – ایمان به ملائکه
5 – ایمان به معاد.
و ایمان نداشتن به همین 5 مورد را در ایه 136 نسا جزو ضلالت و گمراهی دانسته ولی از ایمان به امامت چیزی نگفته است .
و همچنین در اول سوره مومنون و دیگر ایات اوصاف مومنین به صراحت بیان شده ولی باز هم از امامت خبری نیست .
با توجه به اینکه خود خداوند قادر متعال حفاظت قران را تضمین نموده است (9حجر).
منتظر جواب با دلیل و مستند به ایات قران ، در رابطه با امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر مثل آیات نبوت و معاد هستم.
و به گفته بعضی علما ایا امکان دارد امامت جزو اصول دین نباشد و اصول مذهب تشیع باشد ؟؟
و از خوانندگان می خواهم که این سوال را به همین شکل در سایت های مختلف مطرح کنند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9295و همچنین به ادعایی که در تاریخ 21/2 کرده بودی پاسخ ندادی ؟؟!!و منتظر پاسخم را بدهی؟؟!!
و مطلبی که گفته ای (شما كه خواستيد اهل بيت را رها كرديد و صحابه را گرفتيد)
برادرم خداوند در ایه 100 سوره توبه دستور داده و گفته است :
(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ )
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند؛ و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزی بزرگ!)
آیا کلمه و الذین اتبعوهم باحسان چه معنی می دهد ؟؟
دستور از این واضح تر ؟؟؟
اگر میتوانی یک ایه به همین صراحت و روشنی بیاور که خداوند دستور داده باشد از 12 امام پس از فوت پیامبر والذین اتبعوهم باحسان !!!!
تا خوانندگان قضاوت کنند و دروغگو و کذاب رسوا شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9296اینکه گفته ای (. امير المومنين مي گويد من را داريد مي فرستيد به يمن من سن پاييني دارم شايد در قضاوت با مشکلي مواجه شوم و به مشکلي بر بخورم)برادرم مثل اینکه مصداق ضرب المثل دروغگو حافظه ندارد واقعا شما هستید .
چون عقیده ی اهل تشیع این است که امام از زمان تولد معصوم است و ولایت تکوینی و تشریعی دارد و خطا نمی کند .
و همچنین اگر اشخاصی بعد از 500 سال مطالبی بنویسند هیچگونه سندیتی ندارد .
و همین زمان ما با توجه به وسائل ارتباط جمعی که وجود دارد نمی شود صد در صد به مطالبی که منتشر می شود اطمینان کرد و اگر شخصی به مطالب روزنامه کیهان استناد کند و شخصی دیگر به مطالب روزنامه اعتماد استناد کند حداقل 50 در صد متضاد است آن هم با توجه به اینکه در یک روز که منتشر شده است !!!
و همچنین اگر فردی به نامه ها و گفته های ایت الله منتظری که قائم مقام رهبری بوده است و ایت الله صانعی که دادستان انقلاب بوده است و مرجع تقلید می باشد و ده ها مسئول دیگر نظام جمهوری اسلامی استناد کند مطالبی گفته اند که در زمان یزید هم اتفاق نیفتاده است !!!
اگر می خواهی که آن مطالب را با ذکر سند بگذارم ؟؟!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9297و همچنین به ادعای که در مورخه 9/4/93 کرده بودی و پاسخ شما را دادم و از شما سوال کردم چرا از حضرت فاطمه هیچ حدیثی در کتب اربعه شما وجود ندارد و چرا پاسخ نمی دهی و برای یاد آوری دوباره میگذارم :در صحاح سته ما احادیث حضرت علی بیش از 1400 حدیث می باشد که از جمع احادیث سه خلیفه اول بیشتر است .
دوما : در صحاح سته ما چندین روایت از حضرت فاطمه وجود دارد .
آیا در کتب اربعه شما یک حدیث از حضرت فاطمه وجود دارد ؟؟!!!
که در همین رابطه چندین برنامه در شبکه های توحیدی اهل سنت مطرح شد .
و در سایت شبکه تلوزیونی وصال حق و کلمه موجود است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9298اینکه گفته ای (حضرت فرمود: زهرا جان چطور شد گفت بابام اينطور دستور داده که ما از احرام بيايم بيرون و تمام محرمات احرام هم بر ما حلال است)
برادرم مگر پیامبر اسلام پارتی بازی می کرده که تمام محرمات را برای دخترش حلال کند ؟؟!!!
ضمنا از اعمال کسانی که در 1400 سال قبل زندگی می کردند خداوند از ما سوال نمی کند طبق این ایه قران (تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ) و همچنین (وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ)
و شما بیایید به این سوال پاسخ بدهید که مربوط به عقیده ی خود شما می باشد و طبق عقیده ی شما خداوند از شما سوال می کند .
پیامبر یعنی پیامرسان.
و خداوند وظیفه پیامبر را در قران به صراحت بیان نموده :
(17 یس و 18 عنکبوت و 99 مائده و 12 تغابن و 82 نحل) (وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)
و نیز 45 ق (نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ)
و همچنین پیامبر طبق ایه 44 نحل تبیین کننده ایات قران می باشد .
(الْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ)
و نیز (57 فرقان) (قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا)و چندین آیه دیگر ….1-اگر امامت 12 امام پس از فوت پیامبر از جانب خداوند بوده و منصوص الهی است ، آیاتی که وظیفه ی امامان 12 گانه پس از فوت پیامبر را مشخص می کند در کدام سوره و کدام آیه قران است ؟؟!!!
2- اگر امامت 12 امام پس از فوت پیامبر از جانب خداوند بوده و منصوص الهی است ، آیاتی که غیبت صغری و غیبت کبری امام 12 را مشخص می کند در کدام سوره و کدام آیه قران است ؟؟!!!
3- اگر امامت 12 امام پس از فوت پیامبر از جانب خداوند بوده و منصوص الهی است ، آیاتی که اطاعت از 12 امام پس از فوت پیامبر را مشخص می کند در کدام سوره و کدام آیه قران است ؟؟!!!
4 – آیاتی در قران که اعتقاد و ایمان به نبوت می باشد ، به صراحت بیان شده . آیاتی که اعتقاد و ایمان داشتن به امامت 12 امام پس از فوت پیامبر بیان شده ، در کدام سوره و ایه قران است ؟؟؟!!
5- آیاتی که اعتقاد نداشتن به نبوت موجب ضلالت و گمراهی می شود ، در قران به صراحت بیان شده . آیاتی که اعتقاد و ایمان نداشتن به امامت 12 امام پس از فوت پیامبر موجب ضلالت و گمراهی می شود در کدام سوره و ایه قران بیان شده است ؟؟!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9299برادرم چندین بار گفتم مطالب کتب تاریخی که چند صد سال بعد از وقایع صدر اسلام نوشته شده هیچ کدام صد در صد صحیح نیست و نمی شود مورد استناد صد در صدی قرار داد .و در همان کتابها تناقضات زیادی وجود دارد !!
و همچنین با یکدیگر تناقضاتی دارند .
و همچنین کتب تاریخی در همان سال وقوع حادثه نوشته نشده .
با توجه به اینکه در آن زمان هیچگونه وسائل ضبط صوت و فیلم برداری وجود نداشته پس نمی شود به آن مطالب استناد صد در صدی کرد .
و حتی امروز که وسائل ارتباطی و تصویری و انواع روزنامه و هفته نامه ها و … وجود دارد نمی شود به آسانی حقیقت یک حادثه که در زمان ما رخ می دهد را پیدا کرد .
و امروز اگر رئیس جمهور یا یک فرد مسئول حرفی می زند هر روزنامه و خبرنگار برداشت های خود را نوشته و منتشر می کند .
و اگر به روزنامه های یک جناح ، مثل کیهان و جوان و … مراجعه کنی یک چیز می گوید و به روزنامه های آن جناح مثل اعتماد و … مراجعه کنی مخالف گفته های آن جناح می باشد !!
پس تنها منبعی که صد در صد صحیح است قران است که خداوند حفاظت آن را به عهده گرفته است .
همچنین اگر فردی به نامه ها و گفته های ایت الله منتظری که قائم مقام رهبری بوده است و ایت الله صانعی که دادستان انقلاب بوده است و مرجع تقلید می باشد و ده ها مسئول دیگر نظام جمهوری اسلامی استناد کند مطالبی گفته اند که در زمان یزید هم اتفاق نیفتاده است !!!
اگر می خواهی که آن مطالب را با ذکر سند بگذارم ؟؟!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9300و همچنین به ادعای که در مورخه 9/4/93 کرده بودی چرا پاسخ نمی دهی و برای یاد آوری دوباره میگذارم :اینکه گفته ای (.اگر عذر خواهی من دردی از احادیثی که بر ضد امام علی علیه السلام در کتب شماست دوا کرد من عذر خواهی می کنم.)
برادرم اولا : باید عذرخواهی می کردی از نسبت دروغی که داده بودی .
دوما : اگر راست می گویی و کذاب نیستی یک حدیث از کتب صحاح سته که به حضرت علی توهین کرده باشد و خدایی نکرده لعنت فرستاده باشد و یا ایشان را مرتد و کافر اعلام کرده باشد بگذار تا خوانندگان قضاوت کنند و دروغگو و کذاب رسوا شود .
و از خوانندگان محترم هم می خواهم که منتظر بمانند و ببینند آیا این شخص می تواند ادعای خود را ثابت کند .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
بحث سفر سوم که اصل مباحث ما بيشتر بر روي آن است ، شکوائيهاي که اونجا مطرح ميشود و منتهي شده به حجة الوداع. در رابطه با سفر سوم که حضرت رفته؛ عزيزان دقت کنند که عبارت هايي که ابن هشام دارد در سيره شان ، طبري دارد در تاريخشان خلاصه همين عباراتي است که آقايان مطرح مي کنند؛ چون قضيه «حلة من البز» را با قضيه کنيز قاطي ميکنند و حال آنکه اين قضيه جدا است و آن قضيه هم جداست. اون قضيه براي ۸ هجري است و شکايت ها هم در مدينه بوده تمام شد، اين قضيه هم که طبري و بقيه دارند که حضرت امير رفته بود يمن براي جمع آوري ذکوات و پيغمبر نامه نوشت که سريع بيايد به مکه حضرت آمد و يکي از يارانش را نماينده خود کرد و اينها آمدند « حلة من البز الذي کان مع علي رضي الله» يک سري لباسهاي نو و گران قيمتي بوده اينها را سپاه پوشيدند و بعضي از شترهايي که مال بيت المال بود اينها را هم سوار شدند اميرالمؤمنين بعد از اينکه آمدند به مکه که در صحاح سته هم هست که با حضرت زهرا هم ديدار کرد و ديد حضرت زهرا لباس رنگي پوشيده و سورمه کشيده تعجب کرد خوب ما معمولا قبل از اين سفر هر کسي مي آمد محرم بود مي ماند تا روز هشتم يوم الترويه برود عرفات و منى و بعد بياد از احرام بيرون حضرت فرمود: زهرا جان چطور شد گفت بابام اينطور دستور داده که ما از احرام بيايم بيرون و تمام محرمات احرام هم بر ما حلال است حضرت مثل ديگران که محرم شده بودند در جيرانه آمدند طواف کردند سعي کردند تقصير کردند آمدند بيرون پيامبر به حضرت علي فرمود: که علي جان برو به سپاهي که داره مياد سرکشي کن ببين تا کجا آمدند حضرت آمد تا به استقبال اين سپاه ديد که لباس هاي بيت المال تن اصحاب است و سوار بر شتران بيت المال نيز شدهاند حضرت امير ناراحت شد و فرمود اين لباسها را از تن خود بکنيد و اينها بيت المال است