این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط محب اهلبیت علیهم السلام در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8440شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8441اینکه گفته ای (پس بنده در اینکه در مورد امامت مطالبی نمی نویسم دلیل نیست که دلیلی نداریم. اول نگاه کن ببین موضوع مطلب چیست و بعد و بیا نظر بده.)
برادرم اولا : هدف شما از طرح موضوع پس چه می باشد ؟؟ (غیر از امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر)
دوما : یا به فکر باطل خود تخریب شخصیت صحابه مهاجر و انصار پیامبر اسلام ؟؟
اگر موضوع اول مورد نظر شماست پس به این سوال پاسخ بده .
شما به امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر معتقد هستی .
اگر به منصوص بودن الهی معتقد هستی پس باید با آیات الهی امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر ثابت کنی.
اگر به امامت منصوص حاکم نیشابوری و تاریخ دمشق و ابن عساکر معتقد هستی لطفا دیگر نگویید امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر .
بگویید ما به امامت منصوص حاکم نیشابوری و تاریخ دمشق و ابن عساکر معتقد هستیم .
تا آنوقت در آن موضوع با یکدیگر بحث کنیم و صحت و سقم آن روایات و بررسی سندی آن را انجام دهیم .
و اگر می خواهی به فکر باطل خود شخصیت صحابه مهاجر و انصار پیامبر را تخریب کنی که خداوند به صراحت در ایه 100 سوره توبه و 18 سوره فتح و ده ها آیه دیگر به صراحت پاسخ شما را داده است .
لطفا به صراحت بگویید به کدام امامت اعتقاد دارید و حاشیه روی نکنید .
تا خوانندگان قضاوت کنند و موضوع اولیه بحث امامت که آیا منصوص الهی است و یا منصوص افراد و تاریخ نویسان مشخص باشد !!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8442برادرم اولا : خود شما چون به آن کتاب استناد کرده اید باید پاسخ بدهید .و اگر به قول شما کتاب صواعق المحترقه (اتش تهمت و افترا و دروغ بود) پس چرا آن کتاب را مورد استناد قرار داده ای ؟؟!!!
پس معلوم می شود که شما فقط برای فریب دادن مردم به کتابهای به گفته ی خود شما آتش تهمت و افترا هم استناد می کنید !!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8443برادرم آیا شما قبول داری که شیخ صدوق در کتاب علل الشرائع جلد یک صفحه ی 184 که این موضوع را نقل کرده است دروغگو است ؟؟؟تا من بقیه کتابهای اهل تشیع که این موضوع خواستگاری حضرت علی از دختر ابوجهل
و قهر کردن حضرت فاطمه و رفتن حضرت فاطمه با قهر و غضب به خانه ی پیامبر اسلام و آن گفته ی پیامبر اسلام بعد از شنیدن موضوع خواستگاری (فاطمة بضعةٌ مني , من آذاها أذاني ومن أذاني آذى الله) را نقل کرده اند را بگذارم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8444خلافـــــــــت منصوص الهی نیست و یک اصل از اصول دیــــــــــــــن نیست
حتی از ارکان ایــــــــــــــمان هم نیست و حتی فروع دیــــــــــــــن هم نیــــــــــــــست
خلافت سرپرستی و اداره امور افراد یک سرزمین می باشد که به روشهای مختلف هر زمانی با امکانات و روشها و رسم رسوم ان زمان شخصی به خلافت می رسد.
و اگر چنین بود پس باید علمای اهل سنت می گفتند اصول دین توحید ، نبوت ، معاد و خلافت می باشد در حالیکه همه اهل سنت به سه اصل اعتقاد دارند توحید ، نبوت ومعاد و چون پاسخ روشن و مستند از قران به امامت منصوب الهی 12 امام پس از فوت پیامبر ندارید دیگران را به دروغ متهم می کنید به چیزی که قبول ندارند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8445برادرم متن فارسی که گذاشتی تراوشات فکری خودت است .اگر راست می گویی متن عربی با آدرس صحیح از کتب معتبر اهل سنت را بگذار تا خوانندگان قضاوت کنند .
و مطالب کتب تاریخی بی سند مورد قبول هیچ فرد عاقلی نیست .
اگر شما واقعا کتب تاریخی را قبول داری پس باید همه ی موضوعات آن را قبول کنی نه آنچه که مورد پسند شما می باشد .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8446و اینکه گفته ای (ای کاش شما در مورد امام علی علیه السلام همین نظر داشتید)برادرم تمام عالمان جهان می دانند که بیشترین و بالاترین احترام را امروز اهل سنت به حضرت علی قائل هستند .
و حضرت علی را یک نفر از مهاجرین می دانند و از کسانیکه در ایه 100 سوره توبه و 18 سوره فتح و ده ها ایه قران مورد تایید قرار گرفته .
و این شما هستید که به خاطر خالی کردن جیب مردم در مجالس روضه حضرت علی را کسی جلوه می دهید که نتوانست از ناموس خود و از ناموس پیامبر اسلام دفاع کند .
اهل سنت حضرت علی را فاتح خیبر ، شیر خدا و شجاعترین صحابه پیامبر می دانند .
و این شما هستید که به خاطر خالی کردن جیب مردم در مجالس روضه حضرت علی را کسی جلوه می دهید که طناب به گردنش انداختند و او را العیاذبالله مثل حیوان می کشیدند .
و خودش در خانه پنهان می شد و ناموسش را در حضورش مورد هجوم قرار می دادند و آنقدر ترسو بود که نتوانست از ناموسش دفاع کند .
اگر می خواهی که مطالب دیگری هم بگذارم ، تا عقیده ی باطل شما برای همه عیان شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8466–شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8679راستی کتاب سته اهل سنت را مشخص کردی ؟؟؟کتاب موطا مالک را مشخص کردی که جزو کدام سته است ؟؟
احادیث حضرت علی در کتب سته اهل سنت را پیدا کردی چند تا می باشد ؟؟
و مطالب دیگر را بعدا یاد آوری خواهم کرد .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8683تحریف تاریخ توسط رافضیان مکار؛ماجرای اختلاف و درگیری حضرت علی با خالد و بریده را در اعزام ایشان به یمن و شکایات مطرح شده علیه علی نزد پیامبر)ص( را مربوط به حجه الوداع و غدیرخم ندانستند، بلکه باز طبق معمول بصورت گزینشی عمل کرده و از میان روایات مطرح شده، بصورت دلخواه انتخاب نمودند که این حادثه مربوط به قبل از واقعه غدیرخم بوده است. حدود یکسال قبل)10 ماه( یا دو سال و در سال هشتم هجری بوده و به کتبی از اهل سنت اشاره نمودند. در صورتیکه علمای اهل سنت، اقوال و روایات مختلف را ذکر کرده اند و قول ارجح را مربوط به همان حجه الوداع و غدیرخم دانسته اند. سوال ما این است که چرا در بررسی و تحقیقات خود به جمیع روایات نگاه نمی کنید؟
و چرا قول برتر و اقوال متواتر سیره نویسان را در نظر نمی آورید؟ تواریخ معتبر و سیره نویسان، بیشترین ذکر این حادثه را مربوط به همان سال دهم هجری دانسته اند، از جمله: تاریخ طبری)3/149( سیرة ابن هشام)4/250( مراجعه شود و بخاری بابی در این زمینه در صحیح خود منعقد ساخته است و می گوید: )ارسال شدن علی بن ابی طالب و خالد بن ولید به یمن در حجه الوداع(و ابن کثیر در البدایه و النهایه )5/208-209()5/104( ]1[همچون بخاری بابی در این زمینه منعقد ساخته است به )تاریخ طبری()3/131-132(، )السیره النبویه( ابن هشام)4/294-250( ذهبی)ص690-691(، ابن حجر هيثمي )متوفاي974 هجري( در كتاب الصواعق المحرقة و بيهقي صاحب كتاب دلائل النبوه و غیره….،شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8684تحریف تاریخ توسط رافضیان مکار؛ماجرای اختلاف و درگیری حضرت علی با خالد و بریده را در اعزام ایشان به یمن و شکایات مطرح شده علیه علی نزد پیامبر)ص( را مربوط به حجه الوداع و غدیرخم ندانستند، بلکه باز طبق معمول بصورت گزینشی عمل کرده و از میان روایات مطرح شده، بصورت دلخواه انتخاب نمودند که این حادثه مربوط به قبل از واقعه غدیرخم بوده است. حدود یکسال قبل)10 ماه( یا دو سال و در سال هشتم هجری بوده و به کتبی از اهل سنت اشاره نمودند. در صورتیکه علمای اهل سنت، اقوال و روایات مختلف را ذکر کرده اند و قول ارجح را مربوط به همان حجه الوداع و غدیرخم دانسته اند. سوال ما این است که چرا در بررسی و تحقیقات خود به جمیع روایات نگاه نمی کنید؟
و چرا قول برتر و اقوال متواتر سیره نویسان را در نظر نمی آورید؟ تواریخ معتبر و سیره نویسان، بیشترین ذکر این حادثه را مربوط به همان سال دهم هجری دانسته اند، از جمله: تاریخ طبری)3/149( سیرة ابن هشام)4/250( مراجعه شود و بخاری بابی در این زمینه در صحیح خود منعقد ساخته است و می گوید: )ارسال شدن علی بن ابی طالب و خالد بن ولید به یمن در حجه الوداع(و ابن کثیر در البدایه و النهایه )5/208-209()5/104( ]1[همچون بخاری بابی در این زمینه منعقد ساخته است به )تاریخ طبری()3/131-132(، )السیره النبویه( ابن هشام)4/294-250( ذهبی)ص690-691(، ابن حجر هيثمي )متوفاي974 هجري( در كتاب الصواعق المحرقة و بيهقي صاحب كتاب دلائل النبوه و غیره….، مراجعه شود. ابن کثیر در تاریخ خود آنرا ذکر کرده و دربارة این حدیث و بیان کلمات صحیح و کلمات ضعیف آن در شش صفحه به طور فراگیر سخن گفته است، محمد بن اسحاق وقتی که حجه الوداع را بیان می کند،شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8685با سند خودش از یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن بن أبی عمره از یزید بن طلحه بن یزید بن رکانه آنرا روایت می کند. ابن اسحاق از عبد الله بن عبد الرحمن بن معمر بن حزم، و او از سلیمان بن محمد بن کعب بن عجره، و او از عمة خود زینب بنت کعب – که همسر ابوسعید خدری بود- و او از ابوسعید خدری روایت می کند. و امام احمد از طریق محمد بن اسحاق روایت می کند. امام احمد از فضل بن دکین، و او از ابن ابی غنیه، و او از حکم، و او از سعید بن جبیر، و او از ابن عباس، و او از بریده روایت می کند و به همین صورت، نسائی این حدیث را از ابوداود حرانی، و از او ابونعیم فضل بن دکین، و او از عبدالملک بن ابی غنیه روایت کرده استو این سند خوب و قوی است و راویان آن همه ثقه هستند)البداية والنهاية()3/204(. حتی علمای شیعه نیز به این امر اشاره دارند، همچون علامه اميني که از »بريده« چنين روايت کرده است: »عن بريده قال: غزوت مع علي)رض( اليمن، فرأيت منه جفوﺓ فلما قدمت علي رسول الله)ص( ذکرت علياً بشيئ ينقصه، فرأيت وجه رسول الله)ص( يتغير، فقال: يا بريده! ألست أولي بالمؤمنين من انفسهم؟ قلت: بلي يا رسول الله! قال: من کنت مولاه، فهذا علي مولاه، یعنی: با علي)رض( رهسپار يمن شدم و در اين سفر از او تندي ديدم، چون نزد رسول الله)ص(آمدم، علي را به بدي ياد کردم و از او انتقام نمودم، ديدم که چهرة پيامبر)ص(دگرگون شد و فرمود: اي بريده! آيا من به مؤمنين از خودشان سزاوارتر نيستم؟ عرض کردم: آري اي رسول خدا، فرمود: هرکس من مولاي اويم، علي نيز مولاي اوست)الغدير، علامه اميني، ج۱، ص۳۸۴، چاپ سوم ابوالفتوح رازی می نویسد: ایشان)عده ای از حاضران در حجه الوداع( شکایت علی)ع( را با رسول)ص( کردند از آنچه در دلشان بود. رسول خدا)ص( فرمود: علی صواب کرد و چون آنان از کینه و بددلی نسبت به علی)ع( خودداری نکردند، رسول الله)ص( به خبر برآمد و طی خطبه ای فرمود:)ارفعوا السنتکم عن علی فانه خشن فی ذات الله غیرمداهن فی دینه( یعنی: زبانتان از علی کوتاه کنید که مرد درشتی است در ایمان به ذات خدا و در دین خدا مداهنه نکند. مردمان چون خشم رسول و مبالغه او بدیدند زبان کوتاه کردند. چون رسول)ص( حج بگذارد و برگشت در راه به جایی رسید که آنرا غدیرخم گویند،شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8686خطبه ای بلیغ برای مردم خواند و تمام احکام خدا را که قبلا به مردم رسانیده بود دوباره بازگو و تاکید کرد و در آن خطبه حدیث: »من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه« برای رفع کدورت و غرض و ایجاد محبت او در قلب مسلمانان بیان فرمود.)تفسیر ابوالفتوح سوره مائده ص 191( و در تفسير روح الجنان، ابو الفتوح رازي، به تصحيح علي اکبر غفاري، ج۴، ص۲۷۵ و ۲۷۶ و مجالس المؤمنين، قاضي نورالله شوشتري، ج۱، ص43 آمده که: تواريخ آورده اند که علي)رض( بريدة اسلمي)رض( را برای آنها گماشت و امور تحت مراقبت او قرار داد و خود با سرعت بيشتر روانه مکه شد. یا ذکر شده که همراهان علي)رض( فرصت را غنيمت شمردند و قبل از رسيدن به مکه از بريده)رض( خواستند تا آنچه را که علي)رض( براي ايشان برآورده نساخته بود برآورده سازد و اجازه دهد تا از شتران بيت المال استفاده کنند، او خواسته آنان را پذيرفت و علاوه بر آن به هرکدام از آنها يک دست لباس فاخر حله هاي يماني از غنايم تقسيم نشده، بخشيد. زماني که اين افراد به مکه رسيدند، پيامبر)ص( علي)رض( را به سراغ شان فرستاد و همين که علي)رض( به ميان آنان برگشت و ديد که از شتران و لباسهای غنيمتي استفاده کرده اند، خشمگين شد و همانگونه که عادتش بود، بريده)رض( و سايرين را به خاطر استفاده و تصرف در اموال بيت المال با قاطعيت تمام مورد عتاب و مؤاخذه و براساس برخي از روايات مورد ضرب و شتم قرار داد)منبع: مرجع قبلی( شيخ مفيد در کتاب »الارشاد« مي گويد: »فما دخلوا مکة کثرت شکاويهم من أميرالمؤمنين، وأمر الرسول الله)ص( مناديا فنادي في الناس: ارفعوا ألسنتکم عن علي بن أبي طالب فهو خشن في ذات الله عزوجل غير مداهن في دينه«)الإرشاد، شيخ مفيد، ص۱۶۱- تفسير روح الجنان، أبوالفتوح رازي، ذيل آية: يا أيها الرسول بلغ( یعنی: همين که همراهان حضرت علي وارد مکه شدند و شکايات شان از اميرالمؤمنين بالا گرفت، پيامبر)ص(کسي را فرستاد تا در بين مردم اعلام کند که زبان هايتان را از علي کوتاه کنيد، زيرا او در کار خدا سخت گير است و در دين او هرگز کوتاهي و سستي نمي کندشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8687خطبه ای بلیغ برای مردم خواند و تمام احکام خدا را که قبلا به مردم رسانیده بود دوباره بازگو و تاکید کرد و در آن خطبه حدیث: »من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه« برای رفع کدورت و غرض و ایجاد محبت او در قلب مسلمانان بیان فرمود.)تفسیر ابوالفتوح سوره مائده ص 191( و در تفسير روح الجنان، ابو الفتوح رازي، به تصحيح علي اکبر غفاري، ج۴، ص۲۷۵ و ۲۷۶ و مجالس المؤمنين، قاضي نورالله شوشتري، ج۱، ص43 آمده که: تواريخ آورده اند که علي)رض( بريدة اسلمي)رض( را برای آنها گماشت و امور تحت مراقبت او قرار داد و خود با سرعت بيشتر روانه مکه شد. یا ذکر شده که همراهان علي)رض( فرصت را غنيمت شمردند و قبل از رسيدن به مکه از بريده)رض( خواستند تا آنچه را که علي)رض( براي ايشان برآورده نساخته بود برآورده سازد و اجازه دهد تا از شتران بيت المال استفاده کنند، او خواسته آنان را پذيرفت و علاوه بر آن به هرکدام از آنها يک دست لباس فاخر حله هاي يماني از غنايم تقسيم نشده، بخشيد. زماني که اين افراد به مکه رسيدند، پيامبر)ص( علي)رض( را به سراغ شان فرستاد و همين که علي)رض( به ميان آنان برگشت و ديد که از شتران و لباسهای غنيمتي استفاده کرده اند، خشمگين شد و همانگونه که عادتش بود، بريده)رض( و سايرين را به خاطر استفاده و تصرف در اموال بيت المال با قاطعيت تمام مورد عتاب و مؤاخذه و براساس برخي از روايات مورد ضرب و شتم قرار داد)منبع: مرجع قبلی( شيخ مفيد در کتاب »الارشاد« مي گويد: »فما دخلوا مکة کثرت شکاويهم من أميرالمؤمنين، وأمر الرسول الله)ص( مناديا فنادي في الناس: ارفعوا ألسنتکم عن علي بن أبي طالب فهو خشن في ذات الله عزوجل غير مداهن في دينه«)الإرشاد، شيخ مفيد، ص۱۶۱- تفسير روح الجنان، أبوالفتوح رازي، ذيل آية: يا أيها الرسول بلغ( یعنی: همين که همراهان حضرت علي وارد مکه شدند و شکايات شان از اميرالمؤمنين بالا گرفت، پيامبر)ص(کسي را فرستاد تا در بين مردم اعلام کند که زبان هايتان را از علي کوتاه کنيد، زيرا او در کار خدا سخت گير است و در دين او هرگز کوتاهي و سستي نمي کندشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8688شيخ مفيد و أبو الفتح رازي آورده اند که بريده و ساير شاکيان قبل از ملاقات رسول خدا)ص(درباره علي)رض( نزد مردم بدگويي کردند و سخنان ايشان بر بسياري از مردمي که هنوز علي)رض( را به درستي نمي شناختند، تأثير منفي بر جا گذاشت. و همچنین دکتر محمد جواد مشکور در کتاب تاریخ شیعه و فرقه های اسلام صفحه 4 تا 6 به این موضوع تصریح کرده است.)گاهی نیز به دوبار ارسال حضرت علی به یمن اشاره می شود که البته منبع معتبری نیست تا به آن استناد کنند مگر آنچه ابن هشام در)السیره النبویه()4/290( ذکر کرده است و می گوید: و غزوه علی در یمن که دو بار انجام داده است و بعد از آن ارسال او را در سال دهم بعد از خالد بن ولید ذکر نموده است و ابن هشام در ص )249-250( با سایر اهل علم آنرا مربوط به سال دهم دانسته است و دربارة دوبار ارسال شدن علی به یمن جز ابن سعد کسی با وی موافق نبوده و او مانند هشام آن را در مسند خود ذکر نکرده و فقط یکبار )سال دهم( را ذکر کرده است و نگفته است که بار اول در چه سالی اتفاق افتاده است.( پس نتیجه می گیریم که ماجرای درگیری بین حضرت علی و سپاه یمن و سخن پیامبر)من کنت مولاه فهذا علی مولاه( قطعا مربوط به سال دهم هجری بوده و هیچ ربطی به خلافت و تعیین جانشین نداشته و ندارد.
تلاش فراوانی نموده تا این قضیه را رد کند و دلایل خود را بدینصورت)تلخیص شده( ارائه می دهد که:)علي عليه السلام سه سفر به يمن داشته است، سفر اول به عنوان داعياً الي الاسلام، اهل يمن را دعوت كنند به اسلام يا رفته اند غازياً يعني براي جنگ و اعلام اينكه يا اسلام يا جزيه يا جنگ. در اين باره روايات متعدد داريم از جمله محمد بن مسلم بخاري متوفاي256 هجري در كتاب صحيح بخاري اين جريان را مفصل آورده است كه اميرالمومنين به دستور پيغمبر)ص( به يمن رفتند داعياً الي الاسلام. سفر دومي كه علي رفته به يمن براي قضاوت بود،. سفر سوم : براي جمع آوري بيت المال، زکات و صدقات.( جالب است که جناب قزوینی به همین روایت گزینش شده خودش هم ایراد می گیرد و می گوید: داستانش به طور مفصل در تاريخ طبري، تاريخ ابن اثير، سيره ابن هشام آمده است كه: اميرالمؤمنين غنائم را بين قبائل تقسيم كرد -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
و اینکه گفته ای (ان شاء الله قضيه سفر دوم و سوم اميرالمؤمنين را مورد بررسي قرار خواهيم داد .)
برادرم اولا: نام کتب سته اهل سنت را یاد بگیر و کتاب موطا را بدان که جزو کتب سته اهل سنت نیست .
دوما: ببین چند روایت از حضرت علی در کتب سته اهل سنت وجود دارد .
به لحاظ اینکه امروز با پیشرفت تکنولوژی و با سواد شدن مردم با یک جستجوی ساده در نرم افزاز مکتب الشامله به سهولت قابل دسترسی است .
وقتی خوانندگان به این راحتی می توانند دسترسی پیدا کنند آنوقت قضاوت خواهند کرد که چقدر بی سوادی !!
سوما : به سوال اینکه در مورد هدف از طرح موضوع غدیر چه می باشد پاسخ نداده ای ؟؟!!