اختلافات فاحش اعمال وعقاید شیعه ی امروزی با بیانات ائمه شان

Home انجمن ها فقه اختلافات فاحش اعمال وعقاید شیعه ی امروزی با بیانات ائمه شان

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  هابیل در 9 سال، 5 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 13 نوشته (از کل 13)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1264

    هابیل
    کاربر

     

    شیعه ها بخوانند تا بدانند  ائمه ی معصوم  وبزرگان آنها  چه گفته اند

    تمام مطالب ذیل  از کتب معتبری است  شیعه ها خود به آنها استناد می کنند

    1) مردگان، رفته گان همسايگاني هستند كه هر گاه آنان را بخوانند پاسخي نمي‌دهند و ظلم و ستمي را دفع نمي كنند و متوجه نوحه سرايي و مداحي نمي‌شوند اگر در حق ايشان نيكي شود شاد نگردند و اگر قحطي شود نا اميد نمي‌‌شوند با هم هستند در حالي كه تنها هستند و همسايه اند در حالي كه از هم دورند به زيارت يكديگر نمي روند. (نهج البلاغه خطبه111)


    2) هروي از امام رضا مي پرسد: يا ابن رسول الله، در كوفه گروهي هستند كه مي‌پندارند كه بر رسول خدا سهو و اشتباهي در نمازش واقع نمي شد. امام رضا فرمودند: خدا ايشان را لعنت كند دروغ گفته اند. آنكه سهو نمي كند فقط خداي تعالي است كه جز او خدايي نيست. (جلد 7 بحارالانوار و عيون اخبار الرضا) (همچنين: آيه قرآن: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ﴾: اي پيامبر، بگو من نيز بشري مانند شما هستم» نيز مويد اين مطلب است).


    3) حضرت علي در نامه اي به منذر ابن جارود مي فرمايد: همانا نيكوكاري پدرت مرا فريفت و پنداشتم كه هدايت او را پيروي مي كني و به راه او مي روي. (نهج‌البلاغه نامه 71 )


    4) در مقدمه تفسير البرهان در باب دهم منقول است: كساني بعضي آيات را به ائمه تفسير مي‌كردند. مفضل ابن عمر اين معني را خدمت حضرت صادق عرض نمود آن بزرگوار فرمود: كسي كه چنين عقيده اي كه تو از آن پرسش نمودي دارد در نزد من مشرك به خداست! (چشم مفسران و محققان و مداحان روشن!)


    5) حضرت علي: «از غلو و مبالغه درباره ما برحذر باشيد ما بندگاني پرورده خداييم درباره فضايل ما آنچه مي خواهيد بگوييد. كسي كه ما را دوست بدارد بايد عمل ما را انجام دهد و از پرهيزگاري مدد بگيرد». ( تحف العقول)


    6) حضرت علي: لا تفضحوا أنفسكم عند عدوكم يوم القيامة: با اين عقايد سخيفه موجب روشني چشم دشمن و رسوايي خودتان در روز قيامت نشويد. (زيارت قبور – حيدرعلي قلمداران ص 162).


    7) من ديروز همنشين شما بودم و امروز براي شما عبرتم و فردا از شما جدا مي‌شوم. (نهج البلاغه خطبه 149)


    8) رفته گان، گورشان خانه هايشان شد و اموالشان به ميراث رفت كسي را كه بر سر گورشان مي آيد نمي شناسند و به كسي كه برايشان گريه مي كند توجهي ندارند و هر كس كه ايشان را بخواند جواب نمي دهند. (نهج‌البلاغه خطبه 235)


    9) حضرت علي پس از خواندن سوره تكاثر مي فرمايد: عجب مقصد دوري است و چه زيارت غافلانه اي اگر (قبور بزرگان) باعث عبرت باشد سزاوارتر از آن است كه مايه فخر گردد و اگر با ديده فروتني به قبر نگاه كنند خردمندانه تر از آن است كه آنها را وسيله فخر قرار دهند بي درنگ كه با ديده اي تار به آنها نگاه مي كنند و بدين سبب به درياي جهل و ناداني فرو رفته اند. به اهل قبور جامي نوشانده اند كه قوه گويايشان را به گنگي و شنوايشان را به كري و حركاتشان را به سكون تبديل كرده است. (نهج‌البلاغه خطبه 221 )


    10) مرا با ثناي پسنديده ثنا خواني نكنيد تا خود را نسبت به خداوند آماده كنم و از عهده حقوقي كه هنوز ادا نكرده ام برآيم و من خود را از خطا مصون نمي دانم و در كارم از خطا ايمن نيستم مگر اينكه خداوند مرا در برابر نفسم نگه فرمايد كه از من بر اين كار تواناتر است، همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاري هستيم كه جز او پروردگاري نيست. پروردگاري كه ما را از آنچه در آن بوديم بيرون آورد و به آنچه صلاح ما بود وارد ساخت و گمراهي ما را به هدايت و نا بينايي ما را به بينايي مبدل ساخت. (نهج‌البلاغه خطبه 216)


    11) به روي مداحان خاك بپاشيد. رسول اكرم (وسائل الشيعه ج 12 ص 132 حديث اول)


    12) قبرم را قبله گاه و محل توجه و مسجد قرار ندهيد همانا خداي متعال يهود را لعنت نمود زيرا قبور پيامبران خود را مساجد قرار داده اند. پيامبر اكرم (وسائل الشيعه ج 2 باب 65 ص 887)


    13) پيامبر (صلی الله علیه وسلم) از گچ كاري قبر و نوشتن روي آن نهي فرموده. (مستدرك الوسائل محدث نوري از علامه حلي در كتاب النهايه. مستدرك چاپ سنگي 1/127).


    14) علي فرمود: شنيدم كه رسول خدا مي فرمايد: قبرم را محل رفت و آمد قرار ندهيد و قبرهايتان را مساجد خويش قرار ندهيد و خانه هايتان را محل دفن مرده هايتان قرار ندهيد. (مستدرك الوسائل ج 1 باب 55 از ابواب دفن ص 132)


    15) موسي ابن جعفر: قبر مرا بيش از چهار انگشت باز از هم بيشتر بالا نبريد. (وسائل الشيعه ج 2 باب 31 از ابواب دفن ص 858)


    16) امام صادق: هرگز ايستاده آب منوش و هيچ قبري را طواف مكن و در آب پاك ادرار مكن. (وسائل الشيعه ج 10 باب 92 سفينه البحار ج2 ص 99)


    17) حضرت علي (علیه السلام): رسول خدا ما را از ذخيره كردن گوشتهاي قرباني بيش از سه روز نهي فرمود و… و ما را از زيارت قبور نهي نمود. (مسند امام زيد كتاب الحج)


    18) پيامبر اكرم: خداوند فرموده: من نزد دلهاي شكسته و قبرهاي ويرانم.


    19) امام صادق: قبر رسول خدا از شن قرمز رنگ است. (وسائل الشيعه ج 2 باب 37 ص 864) پس تا آن زمان قبر رسول الله بنا و زينت و… نشده بوده!


    20) عبدالرزاق صنعاني از قدماي شيعه از ابن طاووس روايت كرده: پيامبر(صلی الله علیه وسلم) از اينكه بر قبر مسلمين بنايي ساخته شود و يا گچ كاري و يا بر روي آن زراعت شود نهي نموده و فرمودند: بهترين قبور شما قبري است كه شناخته نشود. (المصنف، 3/506)


    21) ذكري: رسول خدا قبر فرزندش ابراهيم را مسطح نمود و قاسم ابن محمد گويد: قبر نبي اكرم و شيخين را در حالي ديدم كه مسطح بود و نيز مي‌گويد: قبر مهاجرين و انصار در مدينه منوره مسطح بود. (توحيد عبادت سنگلجي انتشارات دانش ص 149)


    22) امام صادق: قبر مرا از گل غير خودش گل كاري نكنيد (وسائل الشيعه ج 2 باب 16 از ابواب دفن ص 864).


    23) حضرت علي (علیه السلام): رسول خدا از اينكه بر قبر، خاكي ريخته شود كه از خودش نيست نهي فرمود. (مستدرك ج 1 باب 34 از ابواب دفن ص 126)


    24) رسول خدا در آخرين لحظات عمر شريف: اللهم لا تجعل قبري وثنا يعبد: خدايا، قبرم را بتي قرار مده كه عبادت شود.


    25) شهيد اول در كتاب ذكري گذاشتن يك قطيفه بر مرقد مطهر نبي اكرم را فاقد دليل شرعي و ترك اين كار را اولي دانست.


    26) (جالب است در مفاتيح و ساير كتب جعلي آمده كه وقتي قبه قبر ما را ديدي چنان و چنين بگو و وقتي به ضريح رسيدي چنين و چنان بكن و اين در حالي است كه تا سالها پس از رحلت ائمه، ساختمان و قبه و ضريحي بر مزار آنها نبوده است!!!)


    27) حضرت علي (علیه السلام): شايسته است كسي كه جلال پروردگار بر خود بزرگ مي بيند و مقام حق در دلش عظمت دارد همه چيز جز حق در نظرش به سبب عظمت الهي كوچك آيد. و من نمي پسندم كه از ذهن تان بگذرد كه مدح و ستايش خويش و شنيدن ثناي خود را دوست دارم. سپاس آن خدايي را كه چنين نيستم. (نهج البلاغه خطبه 216)


    28) رسول خدا: پروردگارا، هيچ پناهگاه و گريزگاهي جز به سوي تو وجود ندارد.


    29) امام سجاد: ستايش سزاوار آن خدايي است كه تمام درهاي طلب حاجت را بروي ما بست مگر آن دري كه فقط به سوي او منتهي مي شود. (صحيفه سجاديه دعاي اول) امام سجاد: خدايا، جز از تو طلب گشايش را نخواهم كرد. (مفاتيح الجنان اواخر دعاي ابوحمزه ثمالي)


    30) (يكي از دعاهاي كتاب مفتضح مفاتيح: يا محمد و يا علي احفظاني فإنكما حافظاني اكفياني فإنكما كافياني). اي محمد و اي علي، شما دو نفر مرا حفظ كنيد و شما دو نفر مرا كفايت كنيد كه شما مرا كافي هستيد. ولي در سوره توبه مي خوانيم: براي شما غير خدا سرپرست و ياوري نيست. و در سوره نساء: ﴿ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَىٰ بِاللَّهِ نَصِيرًا ﴾: «و كافى است كه خدا ولىِّ و سرپرست شما باشد و كافى است كه خدا ياور شما باشد». و در سورة زمر (آية 36): ﴿ أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ ﴾: «آيا خداوند براي بنده خود كافي نيست؟». البته نبي اكرم و حضرت علي و ساير اصحاب بلندقدر ايشان بايد براي ما الگو و سرمشق باشند، ولي تفاوت است ميان اسوه بودن تا داشتن عقايد شرك آميز. سوره توبه (آيه 118): ﴿ أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ﴾ «هيچ پناهگاهي در برابر خداوند نيست مگر به سوي خود او». سوره انعام آيه 50 و سوره هود آيه 31: ﴿ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ ﴾ «بگو:… من غيب نمي دانم». (براستي اين آيات چقدر براي شيعيان، عجيب و جديد و تازه و غير قابل فهم، خواهد بود!).


    31) حضرت علي (علیه السلام): «فقط از خدا حاجتت را بخواه زيرا عطا كردن و محروم ساختن فقط به دست خداست، و فقط خداست كه تو را از گرفتاري رهايي مي بخشد پس بايد تعبد و بندگيت فقط براي او و رغبت تو فقط به سوي او باشد». (نهج البلاغه نامه 31) كه دقيقاً با آيات قرآني موافق است مانند: ﴿ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ ﴾. (نمل / 62) «چه كسى [دعاى شخص‏] درمانده را، چون او را بخواند، مى‏پذيرد و سختى را بر مى‏دارد».


    32) انجيل متي باب 23: عيسي فرمود: واي به حال شما اي علماي ديني و فريسيان رياكار، شما براي پيامبراني كه اجدادتان آنها را كشته اند با دست خود بناي يادبود درست مي كنيد!!!!


    33) ابوعمر عامر ابن شراحيل الكوفي متوفاي 104 هجري كه بيش از 150 تن از صحابه رسول خدا را ديده و از آنان حديث اخذ كرده به قول ابن بطال همواره مي گفت: اگر نه اين بود كه رسول خدا از زيارت قبور نهي فرموده است من قبر پيامبر (صلی الله علیه وسلم) را زيارت مي كردم.


    34) عبدالرزاق الصنعاني شيعي در كتاب خود المصنف: كسي كه قبرها را زيارت كند از ما نيست. (رسول خدا) المصنف 3/569 حديث 6705).


    35) حاكم نيشابوري از عبدالله ابن عمرو ابن عاص روايت مي كند: ما با رسول خدا مردي را كه مرده بود در قبر گذاشتيم چون برگشتيم و برابر خانه آن ميت رسيديم ناگاه با زني برخورد كرديم كه گمان مي‌كنم رسول خدا او را شناخت. پس فرمود: اي فاطمه، از كجا مي آيي؟ آن زن گفت: از نزد خانواده اين ميت. رسول خدا فرمود: مبادا با ايشان به قبرستان رفته باشي؟ زن گفت: معاذالله كه من با ايشان تا قبرستان رفته باشم در حالي كه تو در اين باب آنچه را كه بايد تذكر داده اي! رسول خدا فرمود: اگر با ايشان به قبرستان رفته بودي ديگر بهشت را نمي ديدي تا آنگاه كه جد پدرت كه بت پرست بود را ببيني!


    36) پيامبر (صلی الله علیه وسلم) ما را از زيارت قبور نهي فرمود. (مسند امام زيد دار مكتبة ‌الحياة، ‌ص246).


    37) رسول خدا: خدا لعنت كند زائرات قبور را. و كساني كه بر قبرها مسجد مي سازند. (التاج الجامع الأصول في أحاديث الرسول 1/382)


    38) رسول خدا: قبرم را محل آمد و شد قرار ندهيد. (حديث متواتر مورد اتفاق)


    39) حديث عطاء ابن يسار از رسول خدا: بار خدايا، قبر مرا بتي قرار مده كه پرستيده شود.


    40) حضرت صادق: بالاي قبر ابراهيم پسر رسول خدا (كه در سن 2 سالگي فوت كرد) شاخه نخل خرمايي بود كه چون خشك شد قبر نيز گم شد و ديگر معلوم نشد (كتاب كافي و كتاب من لايحضر الفقيه).


    41) رسول خدا: اگر نه اين بود كه جنازه حمزه با اين وضع زنان ما را اندوهگين مي كند ما او را وامي‌گذاشتيم تا درندگان و مرغان جسدش را بخورند و در روز قيامت از شكم درندگان و چينه دان مرغان محشور شود. (سيرة ابن هشام و تفسير علي ابن ابراهيم قمي و جلد ششم بحارالانوار و… ).


    42) دستور حضرت علي به ابي الهياج: قبري را باقي مگذار مگر آنكه آن را با خاك يكسان سازي و تنديسي باقي مگذار مگر آنكه خرابش كني.


    43) حضرت علي (علیه السلام): هر كه قبري را تجديد بنا كند از اسلام خارج شده است. (من لايحضره الفقيه صدوق و المحاسن برقي و جلد 18 بحارالأنوار و وسايل الشيعة باب 43).


    44) جناب حسن مثني فرزند امام حسن مجتبي گروهي را در نزد قبر پيامبر ديد. پس ايشان را از اين عمل نهي نمود و فرمود: همانا پيامبر خدا فرمود: قبر مرا عيد (محل آمد و شد) مگيريد و خانه هايتان را قبرستان نكنيد. (المصنف صنعاني و وفاء الوفاء سمهودي ص 1360).


    45) در كتاب كافي از ابي القداح روايت شده كه امام جعفر صادق فرمود: علي فرمود: رسول خدا مرا به مدينه گسيل داشت براي خرابي گورستانها و شكستن صورتها و فرمود: هيچ تصويري مگذار مگر اينكه آنرا محو كني و هرچه قبري را مگذار مگر آنكه آنرا با زمين مساوي گرداني.


    46) در كتاب تهذيب شيخ طوسي و وسايل الشيعة باب 44 از ابواب دفن آورده: علي ابن جعفر مي گويد: از برادرم موسي بن جعفر سئوال كردم: آيا ساختمان روي قبر و نشستن بر روي آن خوب است؟ فرمود: نه ساختمان روي قبر خوب است و نه نشستن بر روي آن، و نه گچ كاري آن و نه گل‌مالي نمودن آن.


    47) در مجالس شيخ صدوق از حضرت امام صادق روايت شده كه آن حضرت از اجداد بزرگوارش روايت نموده و گفت: رسول خدا از گچ مالي نمودن قبر و نماز خواندن در آن نهي فرمود.


    48) در محاسن برقي از جراح مدايني از ابي عبدالله صادق روايت شده كه فرمود: بر قبرها بنا نكنيد و سقف هاي خانه ها را نقاشي نكنيد براي اينكه رسول خدا اين عمل را مكروه دانست.


    49) در وسايل الشيعة باب 44 ابواب دفن از امام صادق روايت شده: رسول خدا نهي فرمودند كه بر قبري نمازگزاري شود يا روي آن بنشينند يا بر آن ساختماني بنا كنند.


    50) در معاني الأخبار آمده: پيامبر از گچ كاري گورها نهي فرمود.


    51) فقه الرضا روايت كرده: علي به سوي مردم آمد و فرمود: آيا مي دانيد كه رسول خدا كسي را كه قبرها را مصلي و جاي نمازخواندن قرار دهد لعنت كرده است و كسي كه با خدا معبودي ديگر قرار دهد نيز لعنت فرموده يعني هر دو مشركند!


    52) در علل الشرايع امام صادق از پدران بزرگوارش نقل نموده: قبر پيامبر (صلی الله علیه وسلم) فقط يك وجب از زمين بالا آمده بود. (وخود پيامبر نيز كه فرموده بودند قبر مرا قبله قرار ندهيد و مسجد نكنيد زيرا خداي تعالي يهود را براي اينكه قبور پيامبران خود را مسجد كرده بودند لعنت فرمود. (احاديث فوق همه از كتب شيعه مي باشد و نه از كتب وهابي ها و سني ها!).


    53) ام سلمه به رسول خدا يادآور شد وقتي كه در مهاجرت اول در حبشه بوده معبدي را ديده به نام ماريه و براي نبي اكرم آنچه كه در آن از نقش و نگارها و آيينه كاريها ديده بود تعريف كرد حضرت رسول فرمود: اينان گروهي بودند كه چون بنده صالح و مرد خوبي در ميان ايشان مي مرد روي قبر او مسجد مي ساختند و در آن نقش و نگارها به كار مي بردند. اين قبيل مردم بدترين خلق خدايند. (التاج الجامع الأصول ج1 ص 243 و 244)


    54) پروردگارا، تو اولي و قبل از مخلوقات بوده اي…. و شفيع آناني. كسي برتر از تو نيست تا ميان تو و آنان حائل شود (يعني واسطه) و جاي رفتن جايگاهشان در قبضه قدرت توست. حضرت علي – صحيفه علويه دعاي روز 14 هر ماه.


    55) حضرت علی خطاب به امام حسن: بدان، خداوندی که گنجهای آسمان و زمين در دست اوست به تو اجازه درخواست داده و اجابت آنرا به عهده گرفته است تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند. درخواست رحمت کنی تا ببخشايد و خداوند بين تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ايجاد کند و تو را مجبور نساخته که به شفيع و واسطه ای پناه ببری… (نهج البلاغه نامه 31 در بازگشت از جنگ صفین).


    56) حضرت علي: تمت بنبينا حجته. با پيامبر ما حجت تمام شد (و ديگري حجتي نداريم) خطبه 90 نهج البلاغه خطبه اشباح (ولي در زيارات جعلي و احاديث خرافي شيعه با هزاران حجت و واسطه و شرك و كفر، روبرو مي‌شويم) در هر حديثي كه مشاهده كرديد سخن از حجتي پس از پيامبر(صلی الله علیه وسلم) شده طبق همين سخن حضرت علي آن را رد كنيد.


    57) اگر شفاعت خواهم پس سزاوار شفاعت نيستم…. پروردگارا، كرم و بزرگواريت را در خطاهايم شفيع فرما… هيچ شفيعي در پيشگاهت ندارم پس بگذار فضل و كرم تو برايم شفاعت كند. امام سجاد: صحيفه سجاديه دعاي توبه و طلب آن.


    58) و اينكه چرا اينهمه حديث جعلي در كتابها وارد شده: رجال كشي از امام محمد باقر روايت شده: در نزد ايشان نام سلمان برده مي شود مي فرمايند: او سلمان محمدي است همانا سلمان از ما اهل بيت بود او بود كه همواره به مردم مي گفت: شما مردم از قرآن گريخته به احاديث پناه برديد (شايد براي همين در زمان حيات همين سلمان حضرت عمر اجازه كتابت احاديث را نداد و…) از آن جهت كه قرآن را كتابي يافتيد كه شما را بر نقير و قطمير و خردل (يعني به اندك چيزي چون پوسته هسته خرما و خال پشت هسته) به حساب مي كشد. از اين جهت بر شما پذيرش قرآن سخت آمد و به تنگنا افتاديد. لذا به احاديث پناه برديد زيرا بر شما گشايش داد. (رجال كشي چاپ كربلا ص 22 و 23)


    59) ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ [155] الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ [156] أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ [157]﴾. (بقره) «ما شما را مي آزمائيم به چيزي از خوف وگرسنگي ونقص در اموال وجانها و ميوه‌ها، پس بشارت ومژده ده صابران را * آنانکه به هنگام برخورد با مصيبتي گويند: ما ازآنِ خدا هستيم وبسوي او باز مي‌‌گرديم* آنانند که مشمول صلوات ورحمت پروردگارشان هستند وهمانها هستند هدايت شدگان وراه‌يافتگان».


    60) ﴿يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾ ( لقمان 17) «اي فرزند من، نماز را بپا دار و امر بمعروف ونهي از منکر نما و صبر کن بر آنچه بتو مي‌رسد همانا که آن (صبر) ازامور بسيار مهم است».


    61) ﴿فَإِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ؛ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَىٰ مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾ (حج 34 و 35) «پس اله شما معبود واحدي است، پس به او تسليم شويد، بشارت ده صاحبان دلهاي آرام را * آنانکه چون ياد خدا شود دلهايشان بترسد وبرآنچه به ايشان رسد صابر باشند و آنانکه نماز را بپادارند و از آنچه روزي ايشان کرديم انفاق مي کنند».


    62) قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): «النياحة من عمل الجاهلية». (من لا يحضره – شيخ صدوق – جزء 4) پيامبر خدا فرمود: «نوحه‌خواني از کارهاي دوران جاهليت است».


    63) قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): «ليس منا من ضرب الخدود وشق الجيوب». (مسکن الفواد، شهيد ثاني) پيامبر خدا فرمود: «از ما نيستند کسانيکه (به هنگام مصيبت) برگونه‌ها بزنند و گريبانها پاره کنند».


    64) قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): «ضرب المسلم بيده علي فخذه عند المصيبة إحباط لأجره». (فروع کافي) پيامبر خدا فرمود: مسلمان به هنگام مصيبت چون با دست خويش بران خود بکوبد مزدش نابود مي‌شود.


    65) قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): «لعن الله الخامشة وجهها والشاقة جيبها والداعية بالويل والثبور». (مسکن الفواد) پيامبر خدا فرمود: خدا لعنت کند زني راکه چهره اش را در مصيبت بخراشد و گريبانش بدرد وفغان و واويلا بگويد.


    66) در کتاب مسکن الفواد از ام سلمه روايت مي کند: هنگامي ‌که ابوسلمه (شوهر اولش) از دنيا رفت من با خود گفتم در اين سرزمين من به اين مصيبت گرفتار شدم گريه و عزاداري براي او برپا کنم. اتفاقا زني که نوحه‌گر بود هم برمن وارد شد و مي خواست مرا درآن مصيبت کمک کند پيامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمود: آيا مي خواهيد دوباره شيطان را که خدايتعالي از اين خانه بيرون رانده است برگردانيد؟!


    67) درصفحه 56 کتاب مسکن الفواد از يوسف بن عبدالله بن سلام نقل کرده که پيامبر اکرم(صلی الله علیه وسلم) هر وقت شدت و مصيبتي بر خانواده اش وارد مي شد ايشان را امر مي کرد به نماز خواندن و اين آيه را قرائت مي کرد: ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا﴾ «خانوادة خود را به نماز فرمان ده و بر اداي آن شكيبا باش!».


    68) شيخ مفيد در کتاب ارشاد جلد 2 صفحه 97 آورده که امام حسين به خواهرش زينب(س) فرمود: «اي خواهر جان من، تورا سوگند دادم و تو به سوگند من وفادار باش که چون کشته شدم گريبان برمن چاک مکن و چهره مخراش و در مرگ من واويلا واثبورا (عذاب برمن باد خدايم مرگ دهد)مگو» .


    69) شيخ کليني در فروع کافي ج 3 ص 225 از امام موسي بن جعفر آورده که فرمود: «مردي که به هنگام مصيبت دست خود بر رانش بکوبد موجب تباه کردن اجر خويش مي شود».


    70) شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه ج 1 ص 520 از حضرت صادق آورده که فرمود: «هرکس به هنگام مصيبت دست خود بر رانش بکوبد اجرش تباه ميشود».


     

    #2186

    چرا بعضی روایات که شدیدالحن تر هم هست منبع ندارد و در بعضی فقط اسم کتاب بدون شماره صفحه ذکر شده؟

    #2188

    هابیل
    کاربر

     

     خوب حالا شما نظرت رو در مورد اونایی که منبع داره بگو تا بعد  به بقیه هم برسیم

    #2198

    سوره ال عمران : "و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون169 فرحین بما اتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون170"

    #2204

    خوب نظرم رو دادم دیگه چرا جواب ندادی؟

    #2205

    هابیل
    کاربر

     

    اولا آیه در مورد تمام  کسانی است که در میدان جنگ  و مبارزه ی تن به تن کشته شده اند ( نه فقط ائمه ی شما)

    دوم آنها در نزد پروردگارشان هستند و داخل قبر وحرم که نیستند  که برید زیارتشون برای رفع حاجات دنیوی

     اماشما عقیده دارید  اونا جنب پر نعمت، با عظمت و عالی مقام پروردگار خودشون را  به همین سادگی ول کرده

    میان توقبر ها  منتظر میشن که کدام گناهکار سیاهکرداری  از شما ها بیاد زیارتشون که  در خواست ودعاشون را مستجاب کنه  !!!! 

    مگر کارگزار  آماده به خدمت شما هان که   از کنار خدا جدا شده ودر قبر ها کشیک بد هند که هر وقت شما  حاجتی و گناهی داشتید برای رفع و شتشوی گناه آنجا برید ؟؟؟

     احیاء آنها در آیه ی مذکور   وزندگی آنها در آخرت  مانند زندگی  بازیچه ی   زمینی که نیست

     وَمَا هَذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِي الْحَيوَانُ لَوْ كَانُوا يعْلَمُونَ(العنکبوت/64)
    اين زندگي دنيا جز سرگرمي و بازيچه نيست و زندگي حقيقي همانا [در] سراي آخرت است اي کاش مي‏دانستند

    زندگی و احیاء در آیه ای که آورده اید مانند زندگی زمینی که نیست  که مثل ما زندگی کنن و حاجات مردم

    را برآورده کنند

    زندگی  آن دنیا یعنی در ناز  و آرامش وتنعم و در جوار خدا زیستن

      اخرت  دنیا ی پاداش است  نه عمل وثواب  کردن 

     مگر حضرت علی را نمی دونید که چی گفته ؟؟

     امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست و فردا روز حساب و پاداش است و عملی در کار نیست

    آنها عمل  ووظایف دنیوی خود را با شهادت خود  تکمیل کرده اند  وبعد از شهادت دیگر غیر از  دریافت پاداش و

    همجواری با پروردگار  وظیفه  وکار  باقی مانده ای ندارند  که بخواهند انجام دهند

    اما شما میگید که نه!!!! اونا در آخرت هم دکان باز کرده و مسئول ومشغول  رسیدگی و محاسبه ی اعمال جا مانده ی خود و شیعه یان هستند !

    چقدر با این افکار آنها رو زجر میدین ؟  انگاری هم در این دنیا وهم در آن دنیا برای این خلق شده اند که شیعه ها را به بهشت

    برسونن و خودشون هیچ آسودگی و تنعمی نداشته باشند و بهشت  و همجواری  خداوند رو ترک کرده در قبر ها سنگر گرفته تا دربست در

    اختیار دعاکنندگان  باشند !!! آخر کدام آدم عاقل این کارو انجام میده تا اون بزرگواران انجام بدن؟؟؟؟؟

    در ضمن چطور میشه کسی وارد بهشت بشه و بعد به هر دلیلی بخواهداز آنجا خارج بشه( مثل برای گشت و سر کشی به شیعه یان محترم!!!!)

    در این آیه  هم هیچ مجوزی برای درخواست ودعا از آنها  صادر نشده  اونا زنده هستند یعنی برای خودشون زنده هستند در ناز وتنعم

    خودشون هستند  نه اینکه اونجا  هم  مثل پلیس 110 نگهبانی بدهند  وهر لحظه به کمک شیعه یان؟؟؟ بیایند  و ذره ای آسایش نداشته 

    و به فکر رفع حاجات مردم باشند

    اونا تا وقتی که در دنیا بودند  این همه رنج وزحمت وآزار ، بی قراری وکشته شدن را تجربه کردند  که  در آخرت لااقل در جوار پروردگارشون راحت وآسوده  باشند  نه اینکه بعد از مرگ هم شیعه ها براشون شیفت کاری بزارن

    ولی شماها بعد از مرگ اونا هم دست بردار نیستید وراحتشون نمیگذارید و میخاید دوباره ازشون کار بکشید !

    آیا این همه زجر و بدبختی  وآزاری که در دنیا متحمل شده اند برای اونا کافی نیست که بعد از مرگشون هم

    نمی خواین خیالشون راحت باشه و استراحتی کرده باشند  دوباره فکر اونا رو میخایین با درخواست های

    پوچ آشفته کنین

    پنجم  مژده ی  آنها به همرزمانشان  در میدان نبرد بوده که هنوز شهید نشده اند مژده ی اونا  به

    همرزمانشان اینه که اگر کشته شدید  بیم ونگرانی ندارید بلکه در نزد خدای خود آرام می گیرید و متنعم می شوید

    نه اینکه به  هر یقنعلی  بقال و خرافه پرستی  مژده دهند  که بله ما جای  ترا نزد خدا  تضمین می کنیم بیا

    در ضمن   ببینین شماها شیعه  چقدر ساده اید که آیه ای با  این معانی  و اهداف  روشن  را  اشتباهی 

    مجوزی برای زیارت قبور تفسیر کرده اید قیاس کرده ایددر حالی  شیعه خود با قیاس در تضاد است!!!

       میدان نبرد را با اوهام و خیالات خود اشتباه گرفته اید

    #2207

    باسمه تعالی

    هابیل جان سلام

    من نمی دونستم که شما دستی هم در عالم برزخ داری و از احوال مرده ها در اون عالم آگاهی و دقیقاً می دونی که اونها مشغول چه کاری هستن وگرنه به خدم جرأت نمی دادم باهات وارد بحث بشم.

    ولی چند تا مطلب را به ما نسبت دادی که ما روحمون هم از اونها خبر نداره.

    یکی اینکه گفتی ما فکر می کنیم اونها در قبر نشستند و منتظرند که ما بریم پیش اونها. که اصلاً ما اینطور فکر نمی کنیم بلکه معتقدیم روح افرادی همچون ائمه حتی بعد از مرگ هم قادرند که ناظر بر ما باشند و با قدرتی که خدا به اونها عنایت فرموده قادرند مشکلات ما رو حل کنند و اگر هم به زیارت اونها می ریم یک دلیلش توجه بیشتر به اونهاست. نه اینکه فکر کنیم اونها داخل قبر منتظرند و اگر ما اونجا نباشیم ما رو نمی بینند.

    البته ظاهراً شما این رو شرک می دونید که ما از کسی جز خدا چیزی بخواهیم اما اگر این شرک باشد شما خودتان هم مشرک هستید چون وقتی چیزی نیاز دارید بجای اینکه به خدا بگویید آن چیز را به من بده می روید و به مغازه دار می گویید مثلاً یک کیلو شکر به من بده.

    موارد خلاف دیگه ای هم گفتی که فعلاً فرصت ندارم پاسخ بدم باشه در فرصت مناسب پاسخ می دم.

    البته می دونم که درک اینگونه مسائل برای شما که در محیط مذهب وهابیت زندگی می کنید سخته ولی توصیه می کنم قبل از این که مطالب خود را بنویسید ابتدا تحقیق کنید ببینید که عقاید ما چگونه است و نسبت دروغ ندهید.

    #2208

    هابیل
    کاربر

     

     

    سلام سید

    ببین کمک گرفتن در امور دنیوی از زندگان مرئی یک نوع همکاری، تعاون و معامله ی معیشتی است  شما به قول خودتان اگر فرض کنید

     ما می رویم و شکر از مغازه دار میخریم اون وسیله و جنس مورد نیاز ما را تامین می کندو ما هم در برابر به او پول می دهیم و این یک 

    قانون  معیشتی است

    معامله  وداد وستد پایا پای معیشتی است   که خداوند  برای  بقاء، زندگی  ورفاه هردو نفر  بوجودآورده است  ونوعی اجرای دستور

    تعاونوا علی البر و التقوی   است

    اما متاسفانه شما شیعه ها به زعم خوداز بزرگان و ائمه ی خود  در خواست  حاجت می کنید اما هیچ خیر وسودی در برابر به آنها نمی رسانید  ومعامله ای یک طرفه وبه قول معرف تحمیلی از آنها درخواست می کنید  و فقط به فکر این هستید که  به زعم خود حاجت ناچیز دنیوی خود را بگیرید  وغیر از انجام حاجت  کاری از آنها نمی خواهید

     این  غیر از به بیگاری گرفتن  چه معنی میدهد

    خود خدا آشکارا در قرآن گفته   ادعونی استجب لکم   دیگر با چه زبانی ساده تر  وبشر فهم تر  به شما بگوید  که از خودم درخواست کنید

    آیا حدیث و آیه ای دارید که ائمه گفته باشند بعد از مرگ ما از ما حاجت بطلبید ؟؟؟؟؟؟؟

    شما برای اینکه راحت تر درک کنید که آنها خود محتاج بوده اند  و دست نیاز به سوی خدا گرفته اند به دعای 13 امام سجاد  در صحیفه  نگاه کنید تا بدانید که آیا درخواست از ائمه   فوت شده رواست یا نه

    #2210

    باسمه تعالی

    نکته اول:قانونی که گفتید در دنیا وجود دارد و یک نوع تعاون است پاسخ اشکال من نبود. ما معتقدیم ائمه با عنایت خداوند علاوه بر ولایت تشریعی ولایت تکوینی هم دارند. یعنی امور عالم در ید قدرت آنهاست و اگر بخواهند حاجت کسی را بدهند قادر به این کار هستند چه در زمان حیات و چه در زمان ممات و البته خودشان هم محتاج به خدا هستند چون وجود و تداوم وجود آنها وابسته به خداست و استقلالی از خود ندارند. (پاسخ سؤال آخر شما)  بحث من در اینجا این است چه این را شما قبول داشته باشی و چه قبول نداشته باشی نمی توانی این اعتقاد را شرک بنامی چون تعریف شرک این است که انسان موجودی غیر از خدا را مثل خدا مستقل بداند چه در وجود و چه در تداوم وجود که ما در مورد ائمه علیهم السلام چنین اعتقادی نداریم.

    نکته دوم:من این مطلب را قبلاً هم در قسمتهای دیگر سایتتان گفتم. آیات قرآن را ما نباید به تنهایی تفسیر کنیم بلکه تفسیر آنها باید با توجه به مجموع آیات و همچنین روایات انجام شود. آیه ای که به آن اشاره کردید "ادعونی استجب لکم" صحیح است و کسی منکر آن نیست ولی آیه ای هم داریم که می فرماید "و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما". بنابراین نتیجه می گیریم هرچند خواندن خدا بطور مستقیم و بی واسطه می تواند مؤثر باشد ولی راه دیگر برای استجابت دعا که ممکن است گاهی اوقات مؤثرتر از نوع اول هم باشد این است که از اولیاء خدا بخواهیم برای ما دعا کنند.

    نکته سوم:ما در مورد همه اموات اعتقاد به چنین مطلبی نداریم. بلکه معتقدیم افرادی همچون ائمه مسلماً قادر به چنین اعمالی هستند و افراد دیگر که پاکی و تقوای آنها برای همه مسلم است هم به احتمال زیاد قادرند که حتی پس از مرگ برای ما دعا کنند و به واسطه قرب منزلتی که به خدا دارند شفیع ما شوند اما اگر هم قادر نباشند مشکلی پیش نمی آید. مثل این که شما به پول نیاز داری و به شخصی که مطمئن هم نیستی به شما قرض بدهد می گویی اگر می توانی فلان مقدار پول به من قرض بده و کسی هم به شما نمی گوید که چون مطمئن نیستی که آن شخص پول برای قرض دادن داشته باشد پس نباید به او بگویی یا اگر بگویی مشرک می شوی.

    اما نکته آخر این که اثبات این عقیده با استفاده از آیات و روایات صورت می پذیرد که در این زمینه زیاد هم هست ولی ذکر آنها در این قسمت دردی را دوا نمی کند چون ابتدا باید مسائلی همچون ولایت امام و عصمت امام که پیش نیاز این اعتقادات است برای شما اثبات شود و بعد از آن به بحث در رابطه با این موارد بپردازیم که اگر مایل بودید می توانیم در آن موارد هم صحبت کنیم.

    یا علی

    #2212

    هابیل
    کاربر

     

    شما فقط میگین ما معتقدیم و ما معتقدیم !!!

    شما اینگونه اعتقاداتون بر اساس وهم  وخیاله شما چطور به خود جرائت می دهید  که اینگونه از طرف خدا صحبت کنید که ائمه ی شما  ولایت تشریعی و تکوینی دارند   چرا نمی خواهید قبول کنید که انها هم بشر هایی ضعیف ومردنی و فاقد قدرت بوده اند  چرا ایقدر خود فریبی می کنید

    حضرت علی را نگاه کنید خودش نتوانست این ولایت تکوینی  را در زمان زندگی اش  پیاده کند از پس دشمنانش بر نیامد  

    و از دست نامردمی ها و نابسامانی ها  بارها  آرزوی  مرگ می کرد 

    اگر ایشان ولایت تکوینی داشتند خوب چرا از این قدرت در دوران زندگی خودکه واقعا برای حفظ حکومت و خلافت و اسلام راستین  لازم بود است استفاده نکرد

    اگر او از این قدرت موهومی که شما به آنها می چسبانید داشت بر معاویه و مکر او پیروز شده و امام حسین نیز در برابر یزید کشته نمی شد  ودین اسلام راستین در دست اهلش  تا به امروز  بر جای می ماند

    چرا خداوند امامان منتخب مزعوم شما   را در مقابل دشمنان  نگهداری نکرد ؟ آیا می شود کسی را منصوب   ویژه خود ومعصوم  گردانی و ماموریت بقا دین خود را به او بسپاری و بعد با این همه قدرت بیکران  از و در مقابل کافران و خدا ناباوران  ودشمنانت  دفاع نکنی ؟؟؟ وبراحتی او را به کشتن دهی ؟؟؟؟

    اگر آنها واقعا  معصومین  ومنتخبین  خدا  بودند پس چرا خدا وند بر اساس

     

     إِنْ ينْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي ينْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(آل عمران/160)
    اگر خدا شما را ياري کند هيچ کس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از ياري شما بردارد چه کسي بعد از او شما را ياري خواهد کرد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکل کنند

    آن منصوبین خود را دربرابر کفار دنیا دوست  کمک نکرد ؟؟؟

    پس نتیجه  می گیریم علی رغم ذهنیات بی اساس شما آنها امام و منصوب از طرف  خود  خداوند نبوده اند

    چون در این صورت  کار  خدا زیر سوال می رود که چرا ائمه ی معصومین  منتخب و پر ارزش خود را که در هر زمان در کره ی زمین فقط یکی از آنها وجود دارد  یاری نکرده است؟؟؟

    شما چاره ای جز این ندارید یا خدا را قبول کنید  یا آنها  را!!!  اما شما دارین تمام اعمال منحصر به خدا را در وجود آنهاپیاده می کنید!

    اما از این اختیاراتی که برای آنها  بافته این هیچیش معلوم نیست !

    شما باز آیه  ی "و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما".

    را برای  مجوز استعانت از مردگان بر سر نیزه بردید

    در صورتی که این آیه شان نزول خاص و مورد حاص  خود را داشته و در زمان زنده بودن  پیامبر بوده است ولی شما متاسفانه مرزها  وخطوط را در هم آشفته می کنید و برای اثبات ذهنیات بی اساس خود از هر آیه ای که معنی وهدف آن مشخص است   استفاده ی سوء می کنید

    این آیه را که آورده اید در زمان زندگی رسول خدا  بوده است  و الان نمی توانید برای استعانت و توبه طلبی به آن استناد کنید 

    چرا شما آیه های  ی ذیل را نیاورده اید

     وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يسْتَغْفِرُونَ(الأنفال/33)
    و[لي] تا تو در ميان آنان بوده و ( زندگی می کنی) خدا بر آن نيست که ايشان را عذاب کند و تا آنان طلب آمرزش مي‏کنند خدا عذاب‏کننده ايشان نخواهد بود
       إِنَّكَ مَيتٌ وَإِنَّهُمْ مَيتُونَ(الزمر/30)
    قطعا تو خواهي مرد و آنان [نيز] خواهند مرد

     و با توجه به آیات فوق بعد از مرگ پیامبر  خود افراد  می توانند از خدا طلب آمرزش کنند  که عذاب نشوند ! دیگر لزومی ندارد به قبر او

    برای اسغفار متوسل شوند

    در ضمن  به فرض محال و باز محال علی محال   استعانت  بعد از  مرگ از پیمبر  طبق آیه ای که آورده اید برای طلب آمرزش مجاز باشد

    شما آیه ی انحصاری مربوط به  استغفار  پیامبر را چطور به ائمه تان بسط می دهید  با چه آیه و حدیثی؟؟؟؟

    اصلا شیعه کارش همینه بر پایه ی فرضی که هنوز درستی اش ثابت نشده  فرض دیگری را استوار می گرداند !!

    هنوز امام زمانش را اثبات نکرده جانشینی او را می خواهد اثبات کند !

     باز می گویید ما  اعتقاد داریم که ائمه ی ما  اینطور   وما اعتقاد داریم  که ائمه ی ما  آنطور!!!! اعتقاد بی اساس و اثبات نشده  دیگر  چه نوع اعتقادی است ؟؟؟  کدام  انسان دور از خرافه و آزاد اندیشی می پذیرد ؟؟؟

    وباز خود فریبی می کنید ! دلایلتان  حتی وجدان  خودتان را راضی نمی کند  چه برسد به ما !

     نکته ی دیگر

      لازم نیست امام وحاکم  معصوم باشد  آنهایی که به زعم شما معصوم بوده اند اکثرا" خانه نشین  بوده اند نه حاکم وخلیفه و اولی الامر

    پس شما که می گویید باید معصوم باشد در عمل ادعادیتان رد شده   است

    این چه جور معصومیتی است که خدا در هر برهه از زمان یک نفر  وفقط یک نفر با مقام بلند معصومیت آفریده باشد  و به جای اینکه آن نادره ی دوران را حکومت بخشد و برای  پیشبرد دینش او را یاری  کرده واو را  ولی امر مسلمین  گرداند او را خانه نشین کرده است ؟؟؟

    یعنی شما عقیده دارید معصومی با آن همه مقام ولایت تشریحی و تکوینی  وقدرت رهبری وهدایت  انسانها  خدا او را خلقت کرده که خانه نشینش شود ؟؟؟؟؟ پس فرق معصومین و اولی الامران  فاقد  قدرت عمل شما  باافراد  دیگر چیست ؟ آیه می شود تصور کرد که خدا  زحمت کشیده و اینقدر کرامت  واستعداد وعلم در وجود منحصر  آنها آفریده باشد  بعد کوچکترین کمک ونیروی غیبی  به

    آنها نرسانده باشد  وآنها در رسیدن به حکومت  شکست خورده و خانه نشین شوند ؟؟

    این  چطور معصومیتی است  چطور ولایتی است چطور  قدرت تکوینی است که شما برای آنها بافته اید ؟

    دست بردارید  یک کم فکر کنید   موشکافانه تر به گفته های عالم نما هایتان  نگاه کنید !

     چرا ایقدر در برابر  صراط حقیقت به راهها وخیالات دور و دراز  پناه می برید؟؟؟؟

    #2213

    باسمه تعالی

    سلام

    شما در جوابتان چندین بار به ما تهمت زدید که ما هیچ دلیلی برای اثبات مدعایمان نداریم در حالی که بنده هنوز صحبتی از دلایل نکرده ام و بهتر است شما به خاطر این تهمت از خداوند طلب بخشش کنید.

    اما اگر می خواهید دلایل را برای شما بگویم شما باید ابتدا یک مطلب را قبول کنید تا بدانم که بدنبال حقیقت هستید و به این وسیله حسن نیت خود را اثبات کنید. ابتدا باید قبول کنید که طبق توضیحات قبلی که عرض کردم اعتقاد ما ارتباطی با شرک ندارد (هرچند اعتقاد صحیحی نباشد و ائمه ولایت تکوینی نداشته باشند)  و اگر بخواهیم آن را شرک بنامیم خودتان هم مشرک هستید.

    یا قبول کنید که این اعتقاد شرک نیست و یا قبول کنید که خودتان مشرک هستید.

    یا علی

    #2215

    هابیل
    کاربر

     

    سلام

     مثل اینکه شما به کلمه ی مشرک خیلی عادت کردین ! همیشه منتظرین که این لغت رو در مورد خودتون بشنوید

    اگر تمام نوشته ها ی قبلی   این مبحث اینجانب  را نگاه کنید  حتی یک کلمه در مورد شرک نگفته ام

    عقیده  ما این نیست که شیعه ی اهل قبله  مشرک هستند   بلکه اعمالی لغو و بیهوده که اثری از قرآن وسنت در آن نیست انجام می دهند که بعید نیست به خرافه و شرک خفی یا بدیع  منتهی شود

    #2216

    "بوسیدن خانه خدا و حرم پیامبر به خودی خود شرک نیست که بدعت است،  آنوقت شرك ميشود كه شما از آنها، به بهانه اینکه مقدسند، حاجت بخواهید یا آنها را ضرر زننده و نفع دهنده بدانید، یعنی مثل اعراب زمان جاهلی که مجسمه لات و  یا عزی یا هبل را مرتبط به ارواح افراد مقدس دانسته و این مجسمه ها را فایده دهنده و ضرر زننده و مقدس میدانستند و آنها را لمس میکردند و میبوسیدند  و از سنگ و آهن برکت میخواستند."
    این مطلبی است که در این سایت منتشر شده است آیا شما به آن اعتقاد دارید  یا نه؟

    شیعه معتقد است سنگ و چوب و ما بقی اشیاء نه ضرری به کسی می رسانند و نه نفعی اما وقتی منتسب به یک امر مقدسی شدند آنها هم مقدس می شوند مثل پرده خانه کعبه یا جلد قرآن کریم. یعنی اگر کسی به جلد قرآن هم در زمانی که منتسب به قرآن است بی احترامی کند عمل زشتی مرتکب شده است. از همین رو چه بسا  سنگ و چوبی که منتسب به این امور مقدس هستند موجب شفای امراض و دوری آفات هم بشوند. همانطور که گفتم اعتقاد شیعه این نیست که آنها همانند خدا مستقلاً قدرت بر این امور دارند بلکه این خاصیتی است که خدا در آنها قرار داده است. اگر خداوند بت پرستان را به خاطر پرستیدن بت مشرک می داند به خاطر این است که آنها بت را مستقل از خدا می دانستند و تداوم بعضی امور را وابسته به وجود آنان می دانستند. 

    به هر حال اگر  کسی به آنچه شیعه اعتقاد دارد معتقد نباشد حق ندارد تهمت شرک به شیعه بزند چون اگر اینگونه باشد خودش هم مسلماً مشرک است چون مطمئناً وقتی مریض می شود دارو می خورد و امید دارد که آن دارو مرضش را درمان کند یا مثالهایی از این قبیل که برای شما ذکر کردم.

در حال نمایش 13 نوشته (از کل 13)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.