اثبات امامت از کتب اهل سنت به زعم برادران اهل تشیع

Home انجمن ها جانشینی اثبات امامت از کتب اهل سنت به زعم برادران اهل تشیع

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  ابن تیمیه در 9 سال، 4 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 15)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1430

    ابن تیمیه
    کاربر
    با سلام خدمت دست اندرکاران سایت اسلام تکس وتمام دوستان وبرادران عزیز
    وخصوصا برادران اهل تشیع
    چند وقتی است که مطالب سایت اسلام تکس را دنبال میکنم دوستان بحثهای مختلفی را ارایه کردند وبعضا از طرف مقابل جوابهایی شنیدند پ
    از عزیزان اهل سنت اوربان موحد عزیز habib khaled-ebn-valid shariati وبه خصوص mojahed dinودگر عزیزان
    وازبرادران اهل تشیع هم عبدالحسین rrwدلسوخته محمد35ودیگر عزیزان ومیخواستم بگم اگر بعضی ازدوستان با زبان مودبانه تری بحث کنند خیلی بهتر است
    ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ
    ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ.نحل 125پ
    مثلا آقایrrwدربحثهایشان بااوربان موحد در اخر بحثها میگفتند{خطاب به خوانندگان دیگر}که دیدین پوزه ی وهابی کثیفو به خاک مالیدم!!!!!وفحاشی هایشان به ام المومنین عایشه رض که جای خود دارد
    ویا آقای عبدالحسین که یک جا گفتند اهل سنت اذان را انگلک کردند!!!!!و.و.و.و.وپ
    وهم چنین برادران اهل سنت بگذریم
    #8031

    ابن تیمیه
    کاربر
    \حالا بپردازیم به احادیث
    1-حدیث کساء
    اولین حدیثی که به آن استدلال میکنند حدیث کسا است
    حدیث کساء را عائشه رضی الله عنها روایت کرده است ، که ثابت می کند این ادعا که صحابه فضایل علی را نمی گفته اند و کتمان می کرده اند دروغ است و واقعیت ندارد . این حدیث که در فضل علی و فاطمه و حسن و حسین است توسط عائشه روایت شده است . از عائشه رضی الله عنها روایت است که فرمود :
    خَرَجَ النَّبِىُّ -صلى الله عليه وسلم- غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِىٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
    پیامبر صلی الله علیه و سلم به هنگام بامداد خارج شد در حالی که عبایی بافته شده از موی سیاه بر تن داشت . حسن بن علی پیش وی آمد او را زیر عبای خویش قرار داد ، سپس حسین آمد و وی را نیز زیر عبای خویش قرار داد ، سپس فاطمه آمد و وی را نیز زیر عبای خویش قرار داد سپس علی آمد و او را نیز زیر عبای خویش قرار داد ، سپس فرمود : ( به راستی خداوند می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک بگرداند.)
    صحیح مسلم روایت شماره 6414 و آیه ذکر شده در حدیث آیه 33 سوره احزاب می باشد
    #8032

    ابن تیمیه
    کاربر
    \حالا بپردازیم به احادیث
    1-حدیث کساء
    اولین حدیثی که به آن استدلال میکنند حدیث کسا است
    حدیث کساء را عائشه رضی الله عنها روایت کرده است ، که ثابت می کند این ادعا که صحابه فضایل علی را نمی گفته اند و کتمان می کرده اند دروغ است و واقعیت ندارد . این حدیث که در فضل علی و فاطمه و حسن و حسین است توسط عائشه روایت شده است . از عائشه رضی الله عنها روایت است که فرمود :
    خَرَجَ النَّبِىُّ -صلى الله عليه وسلم- غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِىٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
    پیامبر صلی الله علیه و سلم به هنگام بامداد خارج شد در حالی که عبایی بافته شده از موی سیاه بر تن داشت . حسن بن علی پیش وی آمد او را زیر عبای خویش قرار داد ، سپس حسین آمد و وی را نیز زیر عبای خویش قرار داد ، سپس فاطمه آمد و وی را نیز زیر عبای خویش قرار داد سپس علی آمد و او را نیز زیر عبای خویش قرار داد ، سپس فرمود : ( به راستی خداوند می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک بگرداند.)
    صحیح مسلم روایت شماره 6414 و آیه ذکر شده در حدیث آیه 33 سوره احزاب می باشد
    #8033

    ابن تیمیه
    کاربر

    به این حدیث استدلال می کنند که خداوند از آنان پلیدی را دور نمود چون خداوند فرموده است که «به راستی خداوند می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت بزداید» و آنچه که خداوند می خواهد اتفاق می افتد و اگر خداوند از آنان پلیدی را دور نموده پس آنها معصوم هستند ، پس لازم است که برای خلافت سزاوارتر از دیگران باشند . و این ادعا به دلایل بسیار نادرست است . اولا این آیه که آیه تطهیر نامیده می شود در حق همسران پیامبر نازل شد چنانکه خداوند تعالی می فرماید :

    يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا (32) وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (33) وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا (34) .
    اى همسران پيامبر شما مانند سایر زنان نيستيد، اگر پرهیزکار هستید پس به نرمی سخن نگوئید تا کسی که در قلب او بیماری است در طمع نیفتد و سخنان نیکو بگوئید (32)
    و در خانه‏هاى خود بمانيد و همانند زينت نمايى جاهليت پيشين زينت ننماييد و نمازرا بر پا بداريد و زكات بپردازيد و از خداوند و رسولش فرمان بريد. به راستی خداوند می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک بگرداند (33)
    و آنچه از آیات خداوند و حكمت که در خانه‏هايتان خوانده مى‏شود، ياد كنيد، بى گمان خداوند باريك بين آگاه است (34)

    سوره احزاب آیات 32-34

    #8095

    می کنند که خداوند فرموده :

    «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ»
    به راستی خداوند می خواهد بزداید از شما (که با «م» جمع آمده که مخصوص مذکر است.)

    و نگفته:
    «عَنْكُنَّ»
    (که مخصوص مؤنث است)

    » الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ»
    پلیدی و شما را پاک بگرداند (که باز هم با «م» مذکر آمده است)

    سوره احزاب آیه 33

    و نگفته:
    «يُطَهِّرَكُنَّ»

    می گویند وقتی این آیه با «م» جمع آمده است (و «م» جمع مختص مذکر است) دلالت بر خروج همسران پیامبر از اهل بیت دارد و به دلیل حدیث کسا ، علی و فاطمه و حسن و حسین جزو اهل بیت می شوند . این سخن به چند دلیل نادرست است : اولا آیه متصل است و به آیات قبل مربوط می شود :

    وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
    و در خانه‏هاى خود بمانيد و همانند زينت نمايى جاهليت پيشين زينت ننماييد و نمازرا بر پا بداريد و زكات بپردازيد و از خداوند و رسولش فرمان بريد. به راستی خداوند می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک بگرداند

    #8096

    سوره احزاب آیه 33

    سپس اینچنین ادامه می دهد :

    وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ
    و ياد كنيد آنچه که در خانه‏هايتان خوانده مى‏شود.

    سوره احزاب آیه34

    همه ی خطاب ها در این آیات برای همسران پیامبر است. اما به این دلیل از «ن» جمع که برای زنان است استفاده نشده و بجای آن از «م» جمع که برای مذکر است استفاده شده که پیامبر نیز شامل آنها می شود و او رأس اهل بیت خودش است . چنانکه خداوند درباره همسر ابراهیم می فرماید :

    أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
    آیا از قدرت خدا تعجب می کنی ، بخشایش و برکات خداوند بر شماست ای اهل بیت ، او ستوده شده و بزرگوار است.

    سوره هود آیه 73

    مراد از اهل بیت در اینجا ابراهیم و همسرش هستند . پس مرد رأس اهل بیت است . پس درآیه :

    إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ
    به راستی خداوند می خواهد که پلیدی را از شما اهل بیت بزداید.

    #8097

    . اگر خداوند پلیدی را از آنان پاک نموده باشد ، و بدون شک خداوند پلیدی را از آنان زدود ، این دلالت نمی کند بر آنکه خلیفه ی بعد از رسول صلی الله علیه و سلم هستند بلکه ما ایمان یقینی داریم که خداوند پلیدی را از علی بن ابی طالب زدود و به همین دلیل مولای همه ی مومنان شد و همچنین است حال حسن و حسین و فاطمه و همچنین همسران پیامبر صلی الله علیه و سلم و به همین دلیل آنها را مادران مومنان نام نهاد :

    أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ
    و همسرانش مادران آنها هستند.

    سوره احزاب آیه 6

    و همچنین خداوند از همه ی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز پلیدی را زدود .

    #8098

    حدیث غدیر
    از مهم ترین و بزرگترین این دلایل که حتی کتابی در یازده جلد در مورد آن نوشته شده حدیث غدیر است . این حدیث را مسلم از زید بن ارقم آورده است که او گفت :

    قام رَسُول الله – صلى الله عليه وسلم – يَوماً فينا خَطِيباً بمَاء يُدْعَى خُمَّاً بَيْنَ مَكَّةَ وَالمَدِينَةِ ، فَحَمِدَ الله ، وَأثْنَى عَلَيهِ ، وَوعظَ وَذَكَّرَ ، ثُمَّ قَالَ : « أمَّا بَعدُ ، ألا أَيُّهَا النَّاسُ ، فَإنَّمَا أنَا بَشَرٌ يُوشِكَ أنْ يَأتِي رسولُ ربِّي فَأُجِيبَ ، وَأنَا تارك فيكم ثَقَلَيْنِ : أوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ ، فِيهِ الهُدَى وَالنُّورُ ، فَخُذُوا بِكتابِ الله ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ » ، فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ الله ، وَرَغَّبَ فِيهِ ، ثُمَّ قَالَ : « وَأهْلُ بَيْتِي أُذكِّرُكُمُ الله في أهلِ بَيْتي ، أذكرُكُمُ الله في أهل بيتي » فَقَالَ لَهُ حُصَيْنٌ : وَمَنْ أهْلُ بَيتهِ يَا زَيْدُ ، أَلَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أهْلِ بَيْتِهِ ؟ قَالَ : نِسَاؤُهُ مِنْ أهْلِ بَيتهِ ، وَلكِنْ أهْلُ بَيتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعدَهُ ، قَالَ : وَمَنْ هُمْ ؟ قَالَ : هُمْ آلُ عَلِيٍّ وَآلُ عقيل وَآلُ جَعفَرَ وآلُ عَبَّاسٍ . قَالَ : كُلُّ هؤلاء حُرِمَ الصَّدَقَةَ ؟ قَالَ : نَعَمْ .
    یک روز رسول خدا صلی الله علیه و سلم در آبی که میان مکه و مدینه است و خم نامیده می شود برای خطبه برخاست. و حمد و ثنای الله را گفت و وعظ و نصیحت نمود سپس گفت : اما بعد ای مردم من انسان هستم ، ممکن است فرستاده ی پروردگارم بیاید و من جوابش را لبیک بگویم ( کنایه از وفات است) . من در میان شما دو سنگ گرانبها به جا می گذارم. نخستین آنها کتاب خداست ، در آن هدایت و نور است کتاب خدا را بگیرید و به آن چنگ بزنید . زید می گوید به کتاب خدا توصیه بسیار نمود سپس فرمودند : و اهل بیت من ، شما را به اهل بیتم سقارش می کنم شما را به اهل بیتم سفارش می کنم شما را به اهل بیتم سفارش می کنم . کسی که از زید بن ارقم روایت می کرده از زید می پرسد : اهل بیت او چه کسانی هستند ، آیا زنان آن حضرت از اهل بیت او نیستند ؟ . گفت : همسرانش از اهل بیت او هستند لکن اهل بیت او کسانی هستند که صدقه بعد از رسول بر آنان حرام شد. راوی می پرسد : آنها چه کسانی هستند ؟ . گفت : آنها آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس هستند. پرسید : صدقه بر همه آنان حرام است ؟ . گفت : بله.

    #8099

    صحیح مسلم حدیث شماره2408

    این حدیث در صحیح مسلم به همین صورت آمده است . اما در کتاب ترمذی و احمد و خصائص نسائی و حاکم و دیگران زیاده ای دیگر نیز بر این حدیث وجود دارد که نبی صلی الله علیه و سلم فرمود :

    مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ
    هر کس که مو مولای او هستم ، علی مولای اوست.

    سنن ترمذی حدیث شماره 3797 ، مسند احمد احادیث شماره 641 و 950 و 961 و و 1311 و 18479 و 19279 و 19328 و 22945 و 23107 و 23144 ، خصائص نسائی احادیث شماره 12 و 81 و 82 و 83 و 84 و مستدرک حاکم احادیث شماره ی 4577 و 4578 و 4601 و 5594 و 6272.

    و زیادات دیگری نیز وجود دارند مانند :

    اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ
    خدایا دوستان وی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار.

    سنن كبري نسائی احادیث شماره 8148 و 8464 و 8473 و 8478 و 8481 و 8483 و 8452 ، سنن ابن ماجه حدیث شماره 116 و مستدرک حاکم احادیث شماره 4576 و 4601


    و وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
    هر کس وی را یاری کرد او را یاری کن و هر کس او را خوار شمرد وی را خوار کن

    سنن کبری نسائی احادیث شماره 8483 و 8542 ، مسند احمد احادیث شماره 951 و964

    وَ أَدِرِ الحَقِّ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ
    و حق را با او قرار بده.

    سنن ترمذی حدیث شماره 3714 و مستدرک حاکم حدیث شماره4629

    #8100

    و زیادات دیگری که الان وقت ذکرنمودن همه ی آنها نیست. حدیثی که در صحیح مسلم است در آن لفظ » مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ » وجود ندارد. لکن این زیاده صحیح است. اما زیادات دیگر مانند « اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ « ، این بخش را بعضی از اهل علم صحیح قرار داده اند. اما زیاده « وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ أَدِرِ الحَقِّ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ « ، این زیاده به دروغ به رسول الله صلی الله علیه و سلم نسبت داده شده است .
    بر اساس این حدیث استدلال می کنند که علی رضی الله عنه خلیفه بعد از رسول الله صلی الله علیه و سلم است چون پیامبر فرمود : « مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ » و می گویند سخن پیامبر به این معناست که علی خلیفه است و مولی به معنای والی است یعنی سید و آقایی که اطاعت از او واجب است . این وجه دلالت از روایتی است که زید بن ارقم آن را از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت کرده است. و این حدیث از خود علی رضی الله عنه نیز روایت شده است. وقتی که در صحن مسجد کوفه بود گفت : چه کسی از رسول الله صلی الله علیه و سلم در روز غدیر خم شنید که می گفت : » مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ «. دوازده نفر بدری شهادت دادند که در روز غدیر خم این جمله را از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیده اند .

    مسند احمد احادیث شماره 670 و 961 ، معجم کبیر طبرانی حدیث شماره 4996 و شعیب ارنؤوط در مورد حدیث شماره 670 مسند احمد گفته است : صحیح لغیره و در مورد حدیث شماره 961 گفته است : حسن لغیره و هذا إسناد ضعیف .

    اختلاف میان اهل سنت و شیعه در مفهوم سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم است. شیعه می گویند : این روایت بدین معناست که هر کس که من والی او هستم پس علی والی او است . و اهل سنت می گویند معنای آن موالات یعنی نصرت و محبت است که مخالف آن معادات و دشمنی است . اهل سنت می گویند دلایلی وجود دارند که این سخن را ثابت می کند :
    اولا زیاده ی وارد شده که بعضی از اهل علم آن را صحیح قرار داده اند و آن عبارت است : » اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ

    #8101

    « دلالت بر آن دارد که سخن در اینجا درباره دوستی و دشمنی بوده است . پس این قضیه در مورد محبت با علی رضی الله عنه بوده است . ابتدا ببینیم دلیل این کلام رسول الله صلی الله علیه و سلم چه بوده است ؟ . چون شیعه گمان می کنند رسول الله صلی الله علیه و سلم مردم را در این گرمای شدید متوقف نموده است و تعدادشان بیش از صدهزار نفر بوده است و محل تجمع حاجیان بود و پیامبر صلی الله علیه و سلم آنان را جمع نمود تا این امر را برایشان روشن کند که هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست و زیاداتی نیز که قبلا گفتیم اضافه می کنند . در واقع این حدیث به دو دلیل گفته شده است. پیامبر صلی الله علیه و سلم خالد را فرستاده بود تا در یمن بجنگد و بعد از آن که پیروز شد به رسول الله صلی الله علیه و سلم نامه فرستاد تا خمس غنائم را بگیرد . از بریده بن حصیب رضی الله عنه روایت است که گفت :

    بَعَثَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيًّا إِلَى خَالِدٍ لِيَقْبِضَ الْخُمُسَ وَكُنْتُ أُبْغِضُ عَلِيًّا وَقَدْ اغْتَسَلَ فَقُلْتُ لِخَالِدٍ أَلَا تَرَى إِلَى هَذَا فَلَمَّا قَدِمْنَا عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهُ فَقَالَ يَا بُرَيْدَةُ أَتُبْغِضُ عَلِيًّا فَقُلْتُ نَعَمْ قَالَ لَا تُبْغِضْهُ فَإِنَّ لَهُ فِي الْخُمُسِ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ

    رسول الله صلی الله علیه و سلم علی بن ابی طالب را به سوی خالد فرستاد تا خمس غنائم را بگیرد . بریده می گوید : من نسبت به علی بغض داشتم و او ( را دیدم ) که غسل نمود. (این روایت مختصر است و داستان کامل اینچنین است که وقتی علی رضی الله عنه خمس غنائم را گرفت یک کنیز برای خودش انتخاب نمود و با او نزدیکی کرد سپس خارج شد و غسل نمود . بریده عصبانی شد که چگونه آن را برای خودش انتخاب می کند بدون آن که به دیگران اینچنین اجازه ای بدهد .) می گوید : به خالد گفتم مگر این را نمی بینی؟ . وقتی پیش پیامبر آمدم کاری را که علی رضی الله عنه انجام داده بود برایش بازگو کردم . پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت : ای بریده آیا نسبت به علی بغض داری ؟ . می گوید : گفتم : بله. نبی صلی الله علیه و سلم گفت : نسبت به او بغض نداشته باش ، او در خمس بیش از این حق دارد .

    صحیح بخاری حدیث شماره4350

    #8102

    در روایتی که ترمذی و احمد و دیگران آورده اند ، پیامبر صلی الله علیه و سلم به بریده گفت : » مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ » .

    مسند احمد احادیث شماره 22945 شعیب ارنؤوط در مورد حدیث می گوید : إسناده صحيح على شرط الشيخين

    و نزد بیهقی از ابی سعید روایت است که علی آنها را از سوار شدن بر شترهای صدقه داده شده منع فرمود و شخصی را بر آنها مامور نمود و به سمت نبی آمد. سپس وقتی علی رضی الله عنه برگشت جانشین علی به آنها اجازه داد تا سوار شترها شوند وقتی علی آنها را دید و بر روی شترها آثار سوار شدن را مشاهده نمود عصبانی شد و جانشین خود را به خاطر این کارش مورد بازخواست قرار داد . ابوسعید می گوید : وقتی به مدینه برگشتیم برای پیامبر سخت گیری علی با خودمان را بازگو کردیم و در روایتی دیگر آمده است مقداری پارچه بودند که آنها خواستند آنها را بپوشند و علی آنها را از پوشیدنشان منع نمود. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود : ای سعد بن مالک ( که ابوسعید خدری است) از سخن گفتن درباره علی باز ایست . به خدا او را در راه خدا بهتر از این می دانم .

    دلائل النبوة بیهقی حدیث شماره 2135 و در اینجا شیخ عثمان آن را کمی مختصر نموده است.

    این روایت همانطور که ابن کثیر گفته است سندهایش به شرط نسائی جید است و آن را بیهقی و دیگران آورده اند.

    البدایة و النهایة ج 5 ص 122

    #8103

    ابن کثیر می گوید : وقتی علی افراد سپاهش را از استفاده از شترهای صدقه منع نموده بود و پارچه ای را که جانشینش به آنها داده بود از آنان گرفته بود اعتراض افراد این سپاه در مورد علی زیاد شد . وقتی پیامبر از حجش برگشت و از مناسکش فارغ شد و به سوی مدینه برگشت و به غدیر خم رسید بین مردم برای سخن گفتن برخاست و علی را در این موارد بی گناه دانست و منزلت بالای وی را یاد آور شد و آنان را بر فضل وی آگاه نمود تا آنچه را که در قلب بسیاری از مردم جای گرفته بود بزداید.

    البدایة و النهایة ج 5 ص 123

    این حادثه ای است که سبب شد پیامبر این سخن را بگوید . آنها در مورد علی بدگویی کردند به همین خاطر پیامبر سخن را تا هنگام بازگشت به مدینه به تاخیر انداخت و زمانی که در مکه بود سخن نگفت . رسول الله در حجة الوداع و در روز عرفه سخنرانی نمود و به این مسئله ابدا اشاره ای ننمود و این مسئله را تا زمان بازگشت باقی گذاشت. چرا؟ . چون این مسئله فقط به اهل مدینه مربوط بود ، و کسانی که در مورد علی رضی الله عنه سخن گفتند اهل مدینه بودند که با علی رضی الله عنه در این سپاه بودند. به همین خاطر در حجة الوداع سخن نگفت و زمانی که داشت بر می گشت ، در جایی میان مکه و مدینه و در آبگیری در جحفه که غدیر خم نام داشت سخن گفت. مسافت این مکان از مکه 250 کیلومتر استو کسی که می گوید اینجا محل جمع شدن حاجیان بوده است دروغگو است چون محل اجتماع و مکان جدایی حجاج مکه است و ممکن نیست محل جدایی 250 کیلومتر دورتر از مکه باشد . اهل مکه در مکه می ماندند و اهل طائف به طائف برمیگشتند و اهل یمن به یمن برمیگشتند و اهل عراق به عراق می رفتند و همچنین هر کس حج او تمام می شد به شهرش بازمیگشت و همچنین قبائل عرب به سوی چادرهایشان برمیگشتند و با رسول الله هیچ کس بجز اهل مدینه و کسانی که هم مسیر اهل مدینه بودند نمانده بود. پیامبر در میان همین عده خطبه نمود و فرمود : » مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ « . خطبه پیامبر به خاطر علی نبود ، هر چند که علی مستحق آن است که درمورد او خطبه ها گفته شود . اما توقف نبی برای یادآوری به کتاب خدا بوده است چنانکه زید بن ارقم می گوید : به کتاب خدا و چنگ زدن به آن توصیه بسیار نمود و سخنانی از این قبیل گفت سپس در مورد اهل بیت خویش توصیه نمود و اشاره کرد که احترام و اتباع آنها واجب است ، سپس واقعه علی را یادآور شد و فرمود : » مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ « .

    کلمه مولا دلالت بر چه دارد؟ . ابن اثیر می گوید کلمه مولی بر : رب ، مالک ، نعمت دهنده ، آزاد کننده بنده ، یاری دهنده ، دوستدار ، هم سوگند ، بنده ، و آزاد کننده بنده و پسر عمو و داماد و مانند آن گذاشته می شود .

    النهاية في غريب الحديث ج 5 ص 228

    اعراب در همه ی این موارد از کلمه ی مولا استفاده می کند . لکن منظور رسول الله صلی الله علیه و سلم ازاین سخن چه چیزی بود ؟ .

    #8104

    اولا در حدیث دلیلی بر امامت وجود ندارد چون اگر پیامبر می خواست در مورد خلافت سخن بگویداز کلمه ای استفاده نمی نمود که همه ی این معانی که ابن اثیر ذکر می کند داشته باشد. اگر رسول الله صلی الله علیه و سلم منظورش خلافت می بود چه می گفت ؟ . علی خلیفه شما بعد از من است ، یا علی امام بعد از من است یا اگر من از دنیا رفتم از علی فرمان ببرید و اطاعت کنید . لکن پیامبر از این کلمات صریح استفاده ننمود . بلکه فرمود : » مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ « . و کلمه مولی دلالت (بر امامت و اولی بودن) نمی کند . خداوند می فرماید :

    »مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ».
    جایگاهتان آتش است ، مولای شما همین است و بد بازگشتی است.

    سوره حدید آیه 15

    آتش را به دلیل شدت همراهی و اتحاد آن با کفار مولی نامیده است . موالات و محبت با علی نشانه ی ثابتی برای وی در زمان زندگانی رسول الله صلی الله علیه و سلم و بعد از وفات آن حضرت و بعد از وفات خودش بوده است. علی در زمان زندگانی پیامبر مولای مومنان بود و پس از وفات رسول مولای مومنان بود و پس از وفاتش نیز مولای مومنان بوده و الان نیز مولای ما است. چنانکه خداوند می فرماید :

    إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا.
    ولی شما خداوند و پیامبرش و کسانی هستند که ایمان آورده اند.

    سوره مائده آیه 55

    و علی از سران کسانی است که ایمان آوردند و بدون شک او جزو مولای مومنان است. به همین خاطر اگر منظور نبی صلی الله علیه و سلم اولی می بود نمی گفت مولی بلکه می گفت : اولی . کلمه مولی با کلمه والی فرق دارد. یکی از زیر مجموعه های کلمه والی ، وَلایت (با فتح و) است که به معنای حکم و سیطره است اما موالات زیرمجموعه وٍلایت (با کسر و) است که به معنای دوست داشتن و یاری است. خداوند تبارک و تعالی می فرماید :

    فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ
    مولای او خداوند و جبرئیل وبندگان صالح هستند.

    سوره تحریم آیه 4

    #8105

    مولی در اینجا به معنای محبت و نصرت و تایید می باشد . خداوند در مورد آن دسته از قوم ابراهیم که از او پیروی نمودند می فرماید :

    إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ
    نزدیک ترین مردم به ابراهیم آن کسانی بودند که از وی پیروی نمودند.

    سوره آل عمران آیه 68

    و این بدین معنا نیست که آنهاسروران ابراهیم هستند بلکه آن حضرت امام و سرور آنها است . به همین خاطر امام شافعی رحمة الله علیه می فرماید : منظور از حدیث زید ، محبت به خاطر اسلام است چنانکه خداوند می فرماید :

    ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ
    اين بدین خاطر است كه خدا مولای مؤمنان است و كافران مولایی ندارند.

    سوره محمد آیه 11

    پس حدیث دلالت ندارد بر اینکه علی رضی الله عنه خلیفه بعد از پیامبر است بلکه دلالت بر آن دارد که علی یکی از اولیای خداست و دوستی و محبت و یاری و پشتیبانی او واجب است .

    وحدیث ثقلین و حدیث منزلت را انشا الله توضیح خواهم داد

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 15)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.