آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله کسی را به ولایت بعد از خودش انتخاب کرد؟

Home انجمن ها جانشینی آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله کسی را به ولایت بعد از خودش انتخاب کرد؟

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  محمد35 در 9 سال، 6 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 8 نوشته (از کل 8)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1776

    محمد35
    کاربر

    علماي اهل سنت با سندهاي صحيح نقل کرده‌اند که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:

    إنّ عليّا منّي وأنا منه وهو وليّ كلّ مؤمن بعدي.

    به راستي علي از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.

    حاکم نيشابوري پس از نقل اين روايت گفته:

    صحيح على شرط مسلم.

    اين روايت صحيح است و شرايط صحيح مسلم را دارد.

    المستدرك ج 3 ص 110.

    شمس الدين ذهبي نيز در تلخيص المستدرک اين روايت را «صحيح» دانسته است.

    محمد ناصر الدين الباني نيز در باره اين روايت گفته:

    صحّحه الحاكم و الذهبي وهو كما قالا.

    اين روايت را حاکم و ذهبي تصحيح کرده‌اند. اين روايت، صحيح است همان‌گونه است که حاکم و ذهبي گفته‌اند.

    السلسلة الصحيحة، ج5، ص222.

    بحث در دلالت معنای ولیّ:

    براي فهم دقيق معناي کلمه «ولي» بايد به سراغ کلمات خلفاي اهل سنت در صدر اسلام برويم که آن‌ها از اين معنا چه فهميده است. ابن کثير در البدايه والنهايه گفته است:

    قال ابوبكر: قد وُلِّيتُ أمركم ولست بخيركم. إسناد صحيح.

    البداية والنهاية ج 6 ص 333.

    ابوبکر (در نخستين سخنراني خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نيستم.

    مسلم در صحيح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:

    فلمّا توفّي رسول اللّه قال أبو بكر: أنا وليّ رسول اللّه (ص)… ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْر وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِيُّ أَبِي بَكْر.

    مسلم ج5 ص 152 ح 4468.

    زماني که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشين رسول خدا هستم…. بعد ابوبکر فوت کرد من جانشين رسول خدا و جانشين ابوبکر شدم.

    روشن است که نمي‌توان معناي کلمه «ولي» را در اين روايات به معناي «دوست»، «ناصر» و… گرفت؛ بلکه تنها مي‌توان به معناي حاکم، خليفه، سرپرست گرفت؛ زيرا اگر به معناي دوست باشد، اين معنا استفاده مي‌شود که ابوبکر و عمر گفته‌اند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبوديم و الآن دوست شده‌ايم.

    #6221

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده
    علماء اهل سنت و تشیع توافق دارند که کلمه ی متشابه است. اینکه شما با کلمه ی ولی به هیچ عنوان نمی توانید خلافت صریح حضرت علی علیه السلام بعد از پیامبر را ثابت نماید زیرا اگر چنین بود و این کلمه صریح می بود دیگر اختلافی در بین مسلمین رخ نمی داد.

    اما با فرض صحّت روایت بالا که”” ببینیم آیا این کلمه در اینجا و در خبر غدیر دلیلی صریح بر خلافت و امامت حضرت علی کرم الله وجهه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلّم است؟
    شریف مرتضی در رسائل خود درباره ی این نص چنین اظهار نظر می نماید:
    وأما رسائل الشريف المرتضى ج1 , ص 339
    http://www.yasoob.com/books/htm1/m001/00/no0019.html

    همچنین در کتاب الشافی فی الامامة دوباره این نص را نصی خفی در نزد بزرگان شیعه می داند.او می گوید:

    فأما نحن فلا نعلم ثبوته والمراد به إلا استدلالا الشافي في الإمامة ج2 / ص 67
    http://aqaed.info/?p=shialib&g=8&n=246&u=4207

    #6222

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    اما چنان که شما ادعا دارید که انتخاب حضرت علی(ع) بعنوان جانشین بعد پیامبر به صراحت در غدیر بوده(که نبوده در بالا ثابت شدصریح نبوده) چرا اهل بیت و اصحاب آن حضرت در بستر بیماری از ایشان درخواست خلافت و قائم مقامی بعد از خود را در خواست می کنند؟ آیا آنها از واقعه ی غدیر بی اطلاع بودند به خصوص که کلمه ی اهل بیت در این روایت آمده است.این روایت این چنین است:

    حدثنا الشيخ الفقيه الجليل أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي (ره) قال حدثنا أحمد بن الحسن القطان (ره) قال حدثنا أحمد بن يحيى قال حدثنا بكر بن عبد الله قال حدثنا الحسن بن زياد الكوفي قال حدثنا علي بن الحكم قال حدثنا منصور بن أبي الأسود عن جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه (عليهم السلام) قال لما مرض النبي (صلى الله عليه وآله) مرضه الذي قبضه الله فيه اجتمع إليه أهل بيته وأصحابه فقالوا يا رسول الله إن حدث بك حدث فمن لنا بعدك ومن القائم فينا بأمرك!!!! فلم يجبهم جوابا وسكت عنهم فلما كان اليوم الثاني أعادوا عليه القول فلم يجبهم عن شيء مما سألوه فلما كان اليوم الثالث قالوا له يا رسول الله إن حدث بك حدث فمن لنا من بعدك ومن القائم فينا بأمرك فقال لهم إذا كان غدا هبط نجم من السماء في دار رجل من أصحابي فانظروا من هو فهو خليفتي عليكم من بعدي والقائم فيكم بأمري ولم يكن فيهم أحد إلا وهو يطمع أن يقول له أنت القائم من بعدي فلما كان اليوم الرابع جلس كل رجل منهم في حجرته ينتظر هبوط النجم إذ انقض نجم من السماء قد غلب ضوءه على ضوء الدنيا حتى وقع في حجرة علي (عليه السلام) فهاج القوم وقالوا والله لقد ضل هذا الرجل وغوى وما ينطق في ابن عمه إلا بالهوى فأنزل الله تبارك وتعالى في ذلك والنَّجْمِ إِذا هَوى ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وما غَوى وما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلا وَحْيٌ يُوحى إلى آخر السورة.
    كتاب الأمالي أو المجالس
    تأليف الشيخ الجليل أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه المعروف بـ (الصدوق) والمتوفى سنة 381هـ المجلس 81 – 90 يوم الثلاثاء لخمس بقين من رجب من سنة ثمان وستين وثلاث مائة
    المجلس 86

    #6223

    khaled ebn valid
    مشارکت کننده

    همين روايت را هاشم البحراني در مدینة المعاجز ذکر می کند در باب استدلال به اینکه حضرت علی بنا به این روایت قائم(جانشین) بعد از پیامبر می باشد.او می گوید:

    الثامن والاربعون وأربعمائة النجم الذي سقط على داره عليه السلام دلالة على أنه عليه السلام نام کتاب : مدينة المعاجز نویسنده : السيد هاشم البحراني جلد : 2 صفحه : 429

    http://lib.eshia.ir/16059/2/429

    #6225

    abdollah1990
    کاربر

    با سلام . اولا خدا را شکر که در اینجا نگفته اید امامت منصوص الهی است و کوتاه آمده اید و این مطلب را مطرح کرده اید . و اما در جواب این سوال که مطرح کرده اید .

    1- پیامبر یعنی پیامرسان . پیامبران الهی یعنی پیامرسانان وحی الهی .

    2- پیامبر اگر جانشین داشته باشد پس باید وحی الهی ادامه داشته باشد .

    3- وظیفه پیامبر در قران به صراحت بیان شده . (وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ‌ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ)

    4- پیامبر اسلام وکیل مردم نبوده (وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ)

    5- پیامبر اسلام ایات قران را که از طرف خداوند نازل شده به مردم می رسانده

    6- پیامبر اسلام فقط با قران مردم را پند و اندرز می داده (ۖ فَذَكِّرْ‌ بِالْقُرْ‌آنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ)

    7- پیامبر اسلام فقط در بین مردم با قران حکم می کرده (وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ)

    8- پیامبر اسلام مامور به جبر نبوده (وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ‌)

    9- پیامبر حافظ مردم نبوده است . (فَمَا أَرْ‌سَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا)

    10- پیامبر اسلام اگر جانشین و خلیفه می داشت پس خاتم النبین نبود . (وَلَـٰكِن رَّ‌سُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ)

    11- پیامبر اسلام احکام الهی را به مردم ابلاغ می کرده . (مَّا عَلَى الرَّ‌سُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ)

    12- پیامبر اسلام احکام الهی را به مردم ابلاغ می کرده و از پیش خود و باب میل خود به دین اسلام احکامی را اضافه نمی کرده است .

    13- پیامبر اسلام که پادشاه و حاکم نبوده که برای خود جانشین و ولی عهد تعیین کند .

    14 – و خیلی مطالب دیگر که اگر خواستید برایتان ارسال کنم .

    #6226

    abdollah1990
    کاربر

    برادرم شما هنوز معنی کلمه پیامبر را نمی دانید و هنوز معنی کلمه خلیفه و جانشین را نمی دانید . و یا می دانید و فکر می کنید مردم نمی دانند .

    برادرم پیامبران الهی یعنی پیامرسانان الهی.

    و خلیفه یعنی سرپرستی و اداره یک جامعه و سرزمین .

    و خلیفه با ساز و کارها و روشهای هر زمان و مکان را سرپرستی و اداره امور آن جامعه و سرزمین را به دست می گرفت . و منصوص و منصوب مانند پیامبران از طرف خداوند نبوده اند .

    و از خوانندگان می خواهم که به قسمت سوال اساسی در مورد امامت منصوص الهی که در این مورد می باشد مراجعه کنند .

    #6227

    abdollah1990
    کاربر

    برادرم در خوشبینانه ترین حالت می توان گفت که شما و امثال شما به لحاظ حکومت های پادشاهی که در این سرزمین بوده اند فکر می کنید پیامبر هم مثل پادشاهان و حاکمان باید جانشین و ولیعهد تعیین می کردند .

    و یا اینکه دانسته و با طرح و نقشه می خواهید غیر مستقیم دین خداوند را ساخته و پرداخته پیامبر اسلام نشان دهید .

    و ذهن مردم را به سمتی سوق دهید که دل شما می خواهد و غیر مستقیم بگویید که پیامبر اسلام برای خانواده خود و نوادگان خود یک سلسله حکومتی ایجاد کرد منتها به نام دین الهی.

    و این بنای حکومت خانوادگی را به نام دین خدا بر گردن مردم انداخت .

    #6228

    abdollah1990
    کاربر

    و خلاصه اینکه لطفا خیلی واضح و روشن به تک تک سوالات فوق جواب واضح و روشن بدهید و فلسفه بافی و مغلطه بافی نکنید .

    و همچنین من یک سوال دیگر مطرح می کنم و بعد از جواب دادن به سوالات فوق جواب این سوال را نیز بدهید .

    چرا برای معرفی دشمنی ابولهب با پیامبر یک سوره کامل با نام ابولهب در قران وجود دارد ولی از امامت که به گفته شما یک اصل دینی است ، یک سوره یا یک ایه با نام و تعداد امامان وجود ندارد ؟؟ برای معرفی چگونگی تولد عیسی و معرفی داستان یوسف و داستان نوح ایات صریح واضح و روشن در قران وجود دارد ایا مسئله امامت که به گفته شما یک اصل از اصول دین است ارزش ان کمتر از این مسائل بود که با ایات واضح و روشن و با نام و تعداد امامان در قران نیامده است . اگر جزو ارکان ایمان هم میبود خداوند در ایه 177 سوره بقره ارکان ایمان را به صراحت بیان نموده 1-ایمان به خدا 2- ایمان به رسولان 3- ایمان به کتب الهی 4 – ایمان به ملائکه 5 – ایمان به معاد و ایمان نداشتن به همین 5 مورد را در ایه 136 نسا جزو ضلالت و گمراهی دانسته ولی از ایمان به امامت چیزی نگفته است . و همچنین در اول سوره مومنون و دیگر ایات اوصاف مومنین به صراحت بیان شده ولی باز هم از ایمان به امامت خبری نیست . با توجه به اینکه خود خداوند قادر متعال حفاظت قران را تضمین نموده است (9حجر). منتظر جواب با دلیل و مستند به ایات قران ، در رابطه با امامت منصوص الهی هستم.

در حال نمایش 8 نوشته (از کل 8)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.