استدلال نادرست شیعیان از حدیث خلفای اثنی عشر

این حدیث در صحیحین و غیره با الفاظ و کلمات مختلفی روایت شده است:
– دوازده امیر خواهد بود که همه از قریش هستند[۱].
– تا دوازده خلیفه که همه از قریش هستند اسلام با قدرت خواهد بود[۲].
– این دین همواره با قدرت و محکم خواهد بود تا آن که دوازده خلیفه بیایند[۳].
– تا وقتی دوازده نفر خلافت کنند کار مردم پیش می‌رود[۴].

– این دین همواره بر پا خواهد بود تا آن که دوازده خلیفه بر شما حکمرانی می‌کنند و بر همه امت اتفاق دارند[۵].و اینک دلایلی را ذکر می‌کنیم که نشانگر این است که شیعه اثناعشری در لبه پرتگاه هلاکت قرار دارند و به ساختمانی تکیه می‌زنند که از چوب کبریت ساخته شده است.
۱ – در حدیث بیان شده که دین در دوران خلافت آن‌ها با قدرت خواهد بود سپس این قدرت از بین می‌رود، پس چه زمانی دین با قدرت بوده؟ و چه زمانی دین خوار و ضعیف بوده است؟
۲- شیعه می‌گویند که دین هرگز در خلافت خلفای گذشته با قدرت نبوده بلکه ائمه آنها از ترس پنهان بوده‌اند و با تقیه رفتار می‌کرده‌اند. و بلکه می‌گویند که در دوران ابوبکر و عمر و عثمان فساد بوده است و از دیدگاه آنها حتی خود علی نتوانسته دین واقع را آشکار کند و او بر تقیه عمل می‌کرده است، پس نتوانست که قرآن واقع را بیرون بیاورد، و نتوانست از نماز تراویح جلوگیری کند، و همچنین نتوانست ازدواج موقت را رواج دهد.
۳- در حدیث بیان نشده که
دوازده ائمه هستند اضافه بر آن حدیث خبر می‌دهد که دین در دوران حکومت این دوازده نفر با قدرت خواهد بود.
۴- پیامبر  فرمود همه از قریش هستند و بعید به نظر می‌رسد که منظور او علی و فرزندانش بوده است، ولی اگر حتی می‌گفت آنها از فرزندان اسماعیل هستند شیعه ادعا می‌کردند که منظور ائمه آنهاست چون ائمه از اولاد اسماعیل بن ابراهیم می‌باشند.
۵- در صحیح مسلم آمده که در امت من دوازده منافق هست، بنابراین عدد اعتباری ندارد.
۶- قرآن در مورد پیامبران و رسالت‌هایشان سخن گفته، اما اشاره‌ای به ائمه نکرده با اینکه از دیدگاه شیعه ائمه از پیامبران برتر و مهمتر هستند.
۸- چرا علی شورا را پذیرفت، و چرا حسن به نفع معاویه از خلافت دست کشید، و چرا همه ائمه‌اشان با خلفای بیعت کرده‌اند …. و حسین با معاویه بیعت کرد.

۹- شما می‌گویید در مورد خلافت علی نص آمده اما سخنان علی با این مخالف است چنان که در نهج‌البلاغه آمده که علی گفت:
– اگر وزیرتان باشم بهتر از آن است که امیرتان باشم، آیا شما را بعد از آن که مسلمان هستید به کفر فرمان می‌دهد[۶].
– وقتی علی خلافت را به عهده گرفت ادعا نکرد که نصّی درباره خلافت او وجود دارد بلکه گفت خلافت را به او تحمیل کرده‌اند.
– شورا از آن مهاجرین و انصار است اگر همه بر کسی اتفاق کردند و او را امام نامیدند خداوند آن را پسندیده است[۷].
– البیاضی می‌گوید علی برای اصحاب نص خلافت را بیان نکرد (الصراط المستقیم).
۱۰- وقتی محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن (النفس الزکیه) قیام کرد امام صادق به فرزندانش موسی و عبدالله اجازه داد که به او ملحق شوند[۸].
۱۱- معقول نیست که با این همه روایاتی که شیعه درباره ائمه روایت می‌کنند این همه روایات از بزرگان شیعه پنهان باشد، و شیعه بعد از وفات هر امامی دچار اختلاف شده‌اند که این قطعاً بر این دلالت می‌کند که این احادیث بعدها ساخته شده‌اند.
۱۲- ولایت ائمه از دیدگاه شیعه سری است، رضا می‌گوید ولایت خداست که آن را به طور سرّی به جبرئیل داده است، و جبرئیل آن را مخفیانه به محمد، و محمد آن را به صورت سرّی به علی، و علی به هر کس که خواسته داده است، و شما آن را آشکار و پخش می‌کنید. چه کسی حرفی را که شنیده پیش خود نگاه داشته است. نگا: الکافی.

۱۳– اوصاف دوازده تا و زمان آنها:
– آنها خلافت را به عهده می‌گیرند – اسلام در دوران آنها قدرتمند است – مردم بر آنها اتفاق دارند. از این صفات هیچ چیزی بر ائمه شیعه انطباق پیدا نمی‌کند جز تعداد، و عدد یک ادعاست، و حسن عسکری بدون فرزنده مرده است. و ائمه یازده تا می‌شوند.
اینها تقریباً مهم‌ترین دلایلی بودند که شیعه از آن استدلال می‌کنند که علی باید قبل از ابوبکر و عمر و عثمان به امامت و خلافت می‌رسید، و دلایل دیگری هست که من به آن نپرداختم زیرا بر آنچه می‌خواهند حداقل از دیدگاه من دلالت ندارند.

پاسخ به تیجانی در مورد این حدیث (۶۲) ودر صفحه ۱۹۷ می گوید[۹] (بعنوان مثال حدیث: (الخلفاء من بعدی اثنا عشر کلهم من قریش). وفی روایه: (کلهم من بنى هاشم).
(خلفاء بعد از من دوازده نفرند، همه آنها از قریش ودر روایتی همه آنها از بنی هاشم اند). این حدیث را بخاری، مسلم وهمه صحاح اهل سنت روایت کرده اند).
دروغ ودروغگویان را خداوند لعنت کند. این حدیث، حدیث معروفی است اما این لفظ آن نیست بلکه لفظ معروف آن عبارتست از:
(لایزال أمر الناس ماضیاً ما ولیهم اثناعشر رجلاً کلهم من قریش) . ( امرمردم همچنان ادامه دارد تا دوازده مرد که همگی از قریش اند حکومت نمایند[۱۰]).
الفاظ دیگری هم وجود دارد که ما این الفاظ را باذکر مصادرشان می آوریم.
(ان هذا الامر لا ینقضى حتی یمضى فیهم اثناعشر خلیفه کلهم من قریش)[۱۱].
(این دین به پایان نمیرسد تادر میان آنها دوازده خلیفه نیاید وهمه آنها از قریش اند).
(لایزال الاسلام عزیزا الی اثنی عشر خلیفه کلهم من قریش ) [۱۲].
(اسلام همچنان تا دوازده خلیفه که همه از قریش اند، عزیز است).
(لایزال الدین قائمأ حتى تقوم الساعه أو یکون علیکم اثناعشر خلیفه کلهم من قریش)[۱۳].
(دین همچنان پابر جاست تا قیامت برپا شود یابر شمادوازده خلیفه بیایند که همه شان از قریش است).
(لایزال هذا الدین عزیزاً منیعاً إلى اثنی عشر خلیفه کلهم من قریش)[۱۴].
(این دین همچنان غالب ومستحکم است تا دوازده خلیفه بیایند وهمه آنها از قریش اند).

خواننده گرامی! حتما شما دو مطلب را ملاحظه نمودید:
(۱) اختلاف لفظی که میان روایت مسلم ونقل تیجانی وجود دارد.
(۲) درهیچ یک از این روایات جمله (کلهم من بنی هاشم)[۱۵] وجود ندارد. واین جمله را تیجانی از جیبش بیرون آورده واز جمله دروغهای بی پایانش است.
اما مسئله اول یعنی لفظ حدیث، برهیچ خردمندی پوشیده نیست که لفظ حدیث، به دلائل زیر بر هدف تیجانی دلالت نمی کند:
(۱) الفاظ حدیث دلالت میکنند که این دوازده نفر، برمردم حکومت میکنند وامیر آنها میشوند واین مطلب در حدیث آشکار است.
(۲) از ائمه دوازه گانه شیعه فقط حضرت علی و حسن -رضی الله عنهما- حکومت کردند.
(۳) پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- در این حدیث می گوید: دین همچنان غالب، توانا واستوار باقی می ماند تا حکومت دوازده خلیفه بپایان رسد وبه اعتقاد شیعه، امام دوازدهم هنوز نیامده است با وجود اینکه امروز مسلمانان در ذلت وضعف بسر می برند تا جائیکه کفار برآنها مسلط شده وبه بدترین وجهی آنها را شکنجه میکنند و خداوند می داند که به پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- دروغ گفته نمیشود وپیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- هم دروغ نمیگوید.

اینجا این سؤال مطرح میگردد که پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- می فرماید: دوازده نفر حکومت میکنند وامور مسلمین را بدست میگیرند وتعداد ائمه شیعه هم دوازده نفر است آیا این تساوی عدد صرفاً یک مسئله اتفاقی است؟
در پاسخ باید گفت: خیر، این مسئله تصادفی واتفاقی نیست وشیعیان اولیه اعتقاد به امامت دوازده نفر نداشتند به همین خاطر هم به گروههای زیادی تقسیم شدند. گروهی از شیعه، تنها به امامت حضرت علی -رضی الله عنه- اعتقاد دارند وهمینجا توقف میکنند وآنها را سبئیه میگویند وگروهی امامت حضرت علی، حسن، حسین ومحمد بن علی را می پذیرند وتوقف میکنند واینها را کیسانیه میگویند وگروهی دیگر به امامت تا جعفر صادق اعتقاد دارند وتوقف می کنند وبالاخره گروهی به امامت مهدی منتظر اعتقاد دارند وآنها اثناعشری هستند. وگروههای دیگر واختلافات زیادی میان آنها وجود دارد، برای شناخت بیشتر به کتاب (فرق الشیعه) نوبختی، مراجعه کنید.
وشما ای خواننده گرامی! مشاهده میکنید که اعتقاد به دوازده امام خیلی دیر هنگام در میان تشیع پیدا شد واصلاً این فرقه اثنا عشری میان متقدمین شیعه وجود نداشت پس اینگونه احادیث، بعد از وفات رسول اکرم -صلی الله علیه وآله وسلم-، بلکه بعد از وفات بیشتر ائمه شیعه ساخته ووضع شده است.
در نتیجه برای خواننده گرامی آشکار گردید که شیعه این عدد را مساوی با آنچه در حدیث رسول خدا -صلی الله علیه وآله وسلم- آمده است، قرار دادند.
ودر پایان باید گفت: که در روایت صحیح آمده است که (کلهم من قریش)[۱۶]. وچنین نیست که پیامبر خدا -صلی الله علیه وآله وسلم-، عام تر را ذکر کند وهدفش، خاص تر باشد. این خلاف فصاحت وبلاغت است درحالیکه پیامبر صلوات الله وسلامه علیه، فصیح ترین وبلیغ ترین انسانها است.

بعنوان مثال اگر اعلان کنیم که هر فرد عرب را صد دینار میدهیم وفردی مصری نزد ما بیاید، بگوئیم نه، هدف ما هر سوریه ای است، آیا وی مارا متهم به نادانی وناتوانی در گفتار نمیکند ونمیگوید پس چرا نمیگوئید هر سوریه ای را صد دینار می دهیم؟ واگر هدف پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- حضرت علی-رضی الله عنه- و فرزندانش می بود، می گفت: آنها علی وفرزندانش هستند وتازه اگر پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- میگفت: همه این خلفاء از بنی هاشم، هستند چنین سخنی هم بلیغ نبود زیرا فرزندان هاشم بسیارند وقریش از آنها بیشترند در حالیکه روایت در مورد قریش آمده است. و اگر تیجانی ودیگران به خاطر مناسبت عدد، به این حدیث استدلال میکنند، در مورد حدیثی که مسلم در صحیحش روایت کرده است که رسول اکرم -صلی الله علیه وآله وسلم- فرمود: در امت من دوازده نفر منافق است[۱۷]، چه تفسیری دارند؟

(۶۳) ودر صفحه ۲۷۴ می گوید: (بخاری در صحیح خود در کتاب (وصایا) ومسلم نیز در صحیح خود در کتاب (الوصیه) نقل کرده اند که در حضور عائشه ذکر شد که پیامبر، سفارش علی را کرده است واو را جانشین خود قرار داده است).
تیجانی حدیث را سانسور کرده وناقص آورده است (عامله الله بمایستحق). وکار تیجانی مانند کسی است که این آیه را می بینید سوره بقره آیه (۱۱۱) ﴿وَقَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾[۱۸]. آیه را قطع میکند ومیگوید: آیا در قرآن نیامده است که ﴿وَقَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى﴾. (فقط یهود ونصاری وارد بهشت میشوند) وآیه را تکمیل نمیکند وپاسخ خداوند را ذکر نمیکند.
اینجا، تیجانی تلاش نموده است تا با حدیث چنین برخوردی نماید او میگوید: در حضور عائشه ذکر شد که پیامبر، سفارش علی را کرده است. و حدیث را کامل نمیکند ماهم اکنون حدیث را بطور کامل می آوریم.
(عن الأسود بن یزید قال: ذکروا عند عائشه أن علیاً کان وصیاً فقالت: متى أوصی إلیه؟ قد کنت مسندته إلى صدری فدعا بالطست فلقد انخنث فى حجری وما شعرت أنه مات، فمتى أوصی إلیه؟) (از اسود بن یزید روایت شده که فرمودند: در حضور حضرت عائشه -رضی الله عنها- ذکر شد که حضرت علی-رضی الله عنه- وصی پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- است حضرت عائشه -رضى الله عنها- فرمودند: چه وقت به او وصیت نمود؟ من او را به سینه ام تکیه داده بودم که طشتی خواست ودر آغوشم متمایل وکج شد ومن احساس نکردم که او -صلی الله علیه وآله وسلم- در گذشت. پس چه وقت به او وصیت کرد؟ روایت بخاری ومسلم[۱۹].
از حدیث فهمیده می شود که عائشه صدیقه -رضى الله عنها- سخن کسی را گفت: پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- به حضرت علی رضی الله عنه وصیت کرده است، نپذیرفت.

(۶۴) ودر صفحه ۲۹۰ می گوید: (حضرت [۲۰] فرمود: (در مورد اهل بیت) (برآنان پیشی نگیرید که هلاک می شوید واز آنان تخلف نجوئید که هلاک می شوید وبه آنان یاد ندهید چرا که آنان از شما داناتر هستند).
این حدیث، دروغی است که بر رسول خدا -صلی الله علیه وآله وسلم- بسته شده است.
خواننده گرامی! همیشه بامن، سخن تیجانی را به خاطر داشته باش که گفت: (فقط به احادیث صحیحی که مورد اتفاق شیعه وسنی است، اعتماد می کنم وفقط به احادیث صحیح استدلال می کنم). تا میزان دروغ گویی و وعده خلافی هایش را بشناسی.
این حدیث را هیثمی در کتابش (مجمع الزوائد)[۲۱] آورده است ومیگوید: در اسنادش حکیم بن جبیر است.
امام احمد میگوید: حکیم بن جبیر، فردی ضعیف ومنکر الحدیث است، دار قطنی میگوید: متروک است. شعبه میگوید: اگر از حکیم بن جبیر حدیث نقل کنم، بیم دارم وارد آتش جهنم شوم. وجوزجانی میگوید: حکیم، فردی، کذاب است [۲۲].
—————————-
منبع: تلفیقی از کتاب های زیر:
(۱): “دروغ گویان را بشناسید”، نوشته: شیخ عثمان خمیس، مترجم: جعفر تقی زاده
(۲): “نگرشی نو به تاریخ صدر اسلام”، نوشته: شیخ عثمان خمیس، مترجم: اسحاق دبیری
                                                                              ——————————-
پی نوشت:
[۱]: بخاری، کتاب الأحکام حدیث ۷۲۲۲ و مسلم، کتاب الإماره حدیث ۱۸۲۱٫
[۲]: مسلم، کتاب الإماره حدیث ۱۸۲۱٫
[۳]: منبع سابق.
[۴]: منبع سابق.
[۵]: ابو داود، کتاب المهدی حدیث ۴۲۷۹٫
[۶]: نهج البلاغه ص ۱۳۶٫
[۷]: نهج البلاغه ص ۳۶۷٫
[۸]: مقاتل الطالبیین ص ۲۴۴٫
[۹] شماره صفحه از کتاب عربی می باشدو درترجمه فارسی آن، نیافتم.
[۱۰] صحیح مسلم ـ کتاب الاماره شماره (۶).
[۱۱] صحیح مسلم ـ کتاب الاماره ـ شماره (۵).
[۱۲] صحیح مسلم کتاب الاماره شماره (۷).
[۱۳] صحیح مسلم کتاب الاماره شماره (۱۰).
[۱۴] صحیح مسلم کتاب الاماره شماره (۹).
[۱۵] همه آنها از بنی هاشم اند.
[۱۶] همه آنها از قریش اند.
[۱۷] -صحیح مسلم- کتاب صفات المنافقین- شماره ۱۰٫
[۱۸] ( گفتند: فقط یهود ونصاری وارد بهشت می شوند، این آرزوی آنها است، اگر در گفتار تان صادق هستید دلیل تان را بیاورید).
[۱۹] فتح الباری ـ کتاب الوصایا / باب الوصایا ـ شماره ۲۷۴۱ / صحیح مسلم ـ کتاب الوصیه شماره ۱۹٫
[۲۰] یعنی رسول خدا -صلی الله علیه وآله وسلم-. (مترجم)
[۲۱] مجمع الزوائد (۹/۶۳ ـ ۶۴).
[۲۲] حدیثی که راوی آن چنین فردی باشد از چه اعتباری برخوردار است که تیجانی به آن استدلال می کند. (مترجم)

 

 

نویسنده: شیخ عثمان خمیس

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …