ردی بر دلایل شیعه درباره ی مهدی

                                                                                       بسم الله الرحمن الرحیم

تحقیقی ازشهید راه حق: 
(وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئًا)(النجم/۲۸) «و ایشان را به این [کار] معرفتى نیست. جز گمان [خود] را پیروى نمى‌کنند، و در واقع، گمان در [وصول به‌] حقیقت هیچ سودى نمى‌رساند.»
مسلما از نظر عقل واندیشه مبحث مهدویت ومصلح جهانی مسئله کوچک و کم اهمیتی نیست. در دوره زندگی پیامبر بزرگ اسلام که بنیانگذار مکتب والای اسلام وقرآن بود. با آن همه عظمت معنوی وروحانی که ایشان داشت اسلام از مرزهای شبه جزیره عربستان فراتر نرفت .
بنا براین پرداختن به موضوع امام مهدی یا همان اصلاحگر موعود و فراگیر جهانی فوق العاده مهم است
اسامی والقاب مختلفی مانند مهدی ، محمد، قائم ، منصورو حُجت…. که از قرنها پیش برای وی پرداخته اند
همگی رجما بالغیب (کهف ۲۲)، و حدس گمانی بیش نیست و دلیل خدایی ندارد به قول قرآن (إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ ۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ ۖ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَىٰ)( نجم ۲۳) « اینها چیزى نیستند جز نامهایى که خود و پدرانتان به آنها داده‌اید. و خداوند هیچ دلیلى بر آنها نفرستاده است. تنها از پى گمان و هواى نفس خویش مى‌روند و حال آنکه از جانب خدا راهنماییشان کرده‌اند»
او حجت خدا بر روی زمین است!
علما شیعه باحرفهای خود می خواهند القاء کنند که مهدی ما حجت خدا در روی زمین است.اما آیا اینان این آیه ی قران را نخوانده اند که بعد از پیامبران حجتی وجود ندارد؟! (رُّسُلًا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا) (النساء/۱۶۵) « پیامبرانى مژده ‌دهنده و بیم‌دهنده تا از آن پس مردم را بر خدا حجتى نباشد، و خدا پیروزمند و حکیم است.» آری چه زیبا فرمودخداوند متعال که حجت نمایی اینان پایه واساس خدایی وقرآنی ندارد :
(وَالَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَهٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ) (شوری/۱۶) « و کسانى که درباره خدا جدال مى‌کنند، پس از آنکه دعوت او را اجابت کرده‌اند نزد پروردگارشان حجتشان ناچیز است. بر آنهاست خشم خدا و بر آنهاست عذابى سخت» و براستی اینان می خواهند بعد از خدا وآیاتش به چه ایمان بیاورند؟ (تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآیَاتِهِ یُؤْمِنُونَ) (الجاثیه/۶)
طول عمربی پایان !
بحث دیگر در مورد طول عمر آن حضرت است میگویند: تا به حال بیش از هزار سال است که زنده است وغایب وممکن است تا صد هزار سال دیگر هم زنده ولی از نظر ها پنهان باشد. وبعدا قیا م نماید. ( به نقل از کتاب ولایت فقیه، نوشته ی خمینی چاپ ۱۳ صفحه ی ۲۷ )آیا به نظر شما این زنده پنداری وپاینده انگاری برای یک بشر مردنی زاده شده و پوست واستخوانی که پیامبر گفته من هم بشری (مردنی) مثل شمایم و در۶۳ سالگی وفات نمود ، شریک آوردن نیست برای خدایی که خودش را طبق قرآن( سوره ی فرقان آیه ی ۵۸ ) حی وقیوم (زنده وقائم به ذات خویش) دانسته است ؟ اگر الوهیت نیست پس چیست؟

مقایسه ی او با نوح
علماء شیعه می گویند اگر شما قران را قبول دارید طول عمر حضرت نوح هم در قرآن آمده پس طول عمر حضرت مهدی را نیز باید قبول داشته باشی! اینجانب با همین استدلال خودشان جواب می دهم. بله مثل شما ؟! قران را قبول دارم. مطابق قرآن مجید( به عنوان صحیح ترین شناسنامه وسند مکتوب) طول عمر نوح قرونسال را می پذیرم با توجه به آیه (فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا) (عنکبوت/۱۴) نوح حدود ۱۰۰۰ سال زیسته وآنچه که بیش از این در روایات واحادیث برای او نقل کرده اند دلیل قرآنی ندارد وچیزی که دلیل قرانی نداشته باشد تعصب و حمیت جاهلی است و باید زنگار آن را از ذهن زدود وبه دور ریخت.پس با شرح فوق، آنها که طول عمر مهدی را با طول عمر حضرت نوح توجیه می کنید، ندانسته خود را محکوم کرده اند! چرا؟ تا بگویم: اولا نوح لبث فیهم بوده یعنی در میان قومش آشکارا زندگی می کرده است نه اینکه خودش را از قوم غایب کند! دوماً نوح ۱۰۰۰ سال زیسته و بعد فوت کرده پس درقیاس خودشا ن باید بفهمند که امام مهدی هم اگر عمر نوح داشته ، ۱۷۵ سال پیش درسن ۱۰۰۰ سالگی در غربت فوت نموده وبنده خدا الان دیگر زنده نیست که گفتگوی ما رابشنود ! محاسبه ی مذکور هم براساس سال قمری چنین است ۱۱۷۵=۲۵۵-۱۴۳۰
بعضی از ساده لوحان شیعه چون پی برده اند که با این دلیل مقایسه سِنی به بن بست می رسند می گویند: نه ! در روایت واحادیث داریم که عمر نوح ۲۵۰۰ سال بوده است ! باید به اینان گفت : (أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ) ﴿الرحمن: ٨﴾! افزون بر سن قرآنی را می خواهید به نوح بچسبانید؟

ساختن مسجد جمکران
همه می دانیم که شیعیان بعد از فوت ائمه خود (توجه کنید، نه هنگام زندگی آنها ) بارگاه ، ،مسجد یا مرقدی را به عنوان یاد بود برای زیارت مردم می سازند ودلیل مجوز ساخت وساز را هم آیه (ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا )( کهف ۲۱) « بر روى آنها بنایى برآورید» گرفته اند ومی گویند بعد از مرگ اصحاب کهف بارگاه آیا مرقد ومسجدی بر آنها ویا بیاد آنها ساخته اند بهر حال تا ا ینجای موضوع طبق قرآن ایرادی به شیعه نیست امابا همین استدلال خودشان با آنها بالتی هی احسن بحث می کنیم در سال ۳۷۳ ه .ق فردی بنام شیخ حسن از اهالی جمکران قم به خواب می بیند که امام مهدی پسر امام حسن عسگری به او می گوید در جمکران مسجدی برای من بساز….
اگرما این داستان را باور کنیم، این احتمال منطقی وعقلانی را هم با ید بپذیریم که همان شبی که امام به خواب شیخ حسن آمده شب وفات یا بعد از وفاتش بوده است! این بعد از مرگ، به خواب دیگران رفتن و درخواست انجام عملی را از فردی خوابیده داشتن حتی امروزه هم هر از چند گاهی برای بعضی افراد اتفاق می افتد وعجیب هم نیست. پس آن عزیز سفر کرده با مجوز آیه ی فوق به شیخ گفته: در جمکران مسجدی بنا کن (یاد بود)! واین در خواست به هیچ وجه غیر منطقی هم نیست
طبق این داستان، امام مهدی پسر امام حسن عسگری به هنگام فوت در سال ۳۷۳ چند ساله بوده است.؟ محاسبه می کنیم : سال تولد وی را ۲۵۵ ه ق می گویند پس ۱۱۸ = ۲۵۵ – ۳۷۳ یعنی ۱۱۸ سال قمری یا حدود ۱۱۴٫ سال شمسی که سن غیر قابل با وری هم به نظر نمی رسد .
سخنان پایانی
در پایان این مقاله بعضی از آیات را می آورم و نظر خود را با توجه به عنوان بحث بیان می کنم
۱- به نظر اینجانب کتاب مبین در ِآیه ی: (وَمَا مِنْ غَائِبَهٍ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ) ( نمل ۷۵)«هیچ پوشیده و پنهانی در آسمان و زمین وجود ندارد مگر آنکه در کتابی روشن است»با توجه به انطباق تمام و کمال کتاب وقرآن بدون ایراد خاصی به راحتی می تواند به قرآن مبین تبدیل شود پس مفهوم آیه این است هیچ غایبی در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در قرآن اشاره شده باشد پس نتیجه می گیریم که امام غایب(تعریف شیعه) وجود خارجی ندارد چرا که در قرآن اشاره ای واسمی از آن امام غایب نیست و اینان به جای اینکه از محکمات پیروی کنند به متشابهات وتعبیر خواب واحادیث وروایات جعلی وبی پایه روی آورده اند. در ضمن بر اساس ریشه لغوی: امام کسی است که در اَمام باشد در جلو و پیشاپیش مردم باشد پیشِ روی مردم باشد نه اینکه خودش را غایب کند !
پس با مفاد این آیه غیر واقعی بودن غیبت امام مهدی را نیز از طریقی دیگر پاسخ دادیم
۲- طبق آیه ی: (وَمَا یُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا یُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتَابٍ)( فاطر/۱۱) « و هیچ کس عمر طولانی نمی‌کند، یا از عمرش کاسته نمی‌شود مگر اینکه در کتاب ثبت است»
باز با مقدمات گفته شده متوجه می شویم که هیچ معمر و قرونسالی وجود ندارد مگر اینکه در کتاب قرآن(مثل نوح ) از و اسمی برده شده باشد. وچون در قرآن به اما م مُعمَر وقرونسال اشاره نشده پس ایشان اصلا وجود ندارد
۳- آیه ی: (وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ ۖ أَفَلَا یَعْقِلُونَ) ( یس ۶۸) « هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونه‌اش می‌کنیم ؛ آیا اندیشه نمی‌کنند؟!» را هم همه می دانند یعنی فرسایش قوای روحی وجسمی در کهنسالی . اما هیچ قرینه ای در این آیه وجود ندارد که فرد خاصی را مثلا امام مهدی را از این قانون فرسودگی مستثنی کرده باشد. در صورتی که شیعیان می گویند وی هنگام ظهور فردی ۴۰ ساله به نظرمی رسد! قرونسالی او را باور کنیم یا جوانی اش را!( أَفَلَا یَعْقِلُونَ) !!
پس با این دلایل فوق شیعیان اگر به راستی به قرآن معتقدند و(وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا)(کهف ۲۷) « هرگز جز او ملجأ و پناهی نخواهی یافت» را قبول داشته به دستگیره ی محکم قرآن تمسک جسته، پس این حقایق آراسته به اسناد قرآنی را بپذیرند و در مورد آنها تفکر کنند وهر چه حدیث ساختگی و بی ارزش را که مخالف قرآن است زیر پا له کنند. آیا این شهامت خداپسندانه را دارند یا اینکه باز اسیر احساسات بی ریشه وارثی آبا و اجداد خود ومصداقی از آیه ی شریفه ی (وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ) ﴿البقره: ١٧٠﴾ « و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» می‌گویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می‌نماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزی نمی‌فهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟! می شوند یا خدا آنها را اگر نمی بخشی پس هدایت نما
(بِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ) (۲۴-قصص) « پروردگارا! به آنچه از خیر بر من نازل می کنی، نیازمندم. »
                                                                                                                                     دکتر غلامعلی نوری خرداد۸۸
 

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …