شبهه رافضی: عامر بن عمرو ۲ پسر داشته است به اسم عثمان و صخر. و صخر دختری به اسم ام الخیر داشته است که میشده برادر زاده ی عثمان(ابوقحافه)،از قضا این ابوقحافه با دختر برادرش یعنی دختر صخر که اسمش ام الخیر بوده ازدواج کرده و ابوبکر متولد میشود. بنابراین پدر ابوبکر با دختر برادرش ازدواج کرده است که ابوبکر متولد شده است.
پــــاســـخ: اگر از روافض (مدعیان تشیع) دروغ را بگیریم چیزی برای گفتن نخواهند داشت. در ابتدا این سوال را میپرسم که چرا پیامبرتان، دختر ابوبکر که نسبش زبانتان لال و دهانتان بکشند، نامشروع بوده گرفته است؟ و چرا دختر عمر را به همسری گرفته که باز با توجه بهبهتان مدعیان تشیع، زبانشان لال و دهانشان بشکند، عمر از راه نامشروع به دنیا آمده است؟ چرا پیامبرتان کارهایش را سبک سنگین نمیکند و دختر پستترین آدم دنیا را (برحسب دیدگاه مدعیان تشیع)، به همسری میگیرد؟ چرا بهجای یک دختر، دو دخترش را یکی پس از دیگری به عثمان میدهد؟
دو جواب وجود دارد، یا اینکه پیامبرتان را نیز طبق همین روال و منهج باطلتان، العیاذ بالله، تکفیر کنید؛ چون همدست این کفار شده و با آنها موالات کرده و دختر داده و دختر گرفته و پست و مقام داده.یا اینکه سرتاسر عقاید شیعه باطل و اشتباه و دروغ و افتراء است و چنین خزعبلاتی هیچ جایگاهی در اسلام ندارد و دروغهایی بیاساس هستند. من در اینجا مراجع و منابع فراوانی ذکر میکنم که نسب ابوبکر رضیاللهعنه را صحیح نوشتهاند و آنچه رافضی به آن استناد کرده است صحیح نیست.
۱-أمه، أم الخیر لفظاً ومعنى سلمى بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره ابنه عم أبیه هکذا ذکره جمهور أهل النسب ومن شذ فقال بنت صخر بن عامر بن عمر بن کعب فجعلها ابنه عمه فلیس بصحیح. الریاض النضره فی مناقب العشره. نویسنده: المحب الطبری. ص ۲۹٫
ترجمه: سلمی بنت صخر بن عامر بن کعب عموزادهی پدرش. این را جمهور اهل نسب گفتهاند و آنچه شاذ و اشتباه است، بنت صخر بن عامر بن عمرو بن کعب است که میشود برادرزادهاش که این صحیح نیست.
۲-قال الشیخ أبو حاتم محمد بن حبان بن أحمد التمیمی و اسمه عبد الله و لقبه عتیق ، و اسم أبی قحافه عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره ابن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه ابن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان .و أم أبی بکر أم الخیر بنت صخر بن عامر بن کعب ـ أخو عمرو بن کعب ـبن سعد بن تیم بن مره بن لؤی بن غالب .(کتاب السیره النبویه وأخبار الخلفاء نویسنده : ابن حبان ج۱ ص۲۵۱)
ترجمه: مادر ابوبکر ام الخیر دختر صخر بن عامر بن کعب (عامر=برادر عمرو بن کعب) بن سعد بن تیم بن مره بن غالب.
۳-اسمه عبد الله بن أبی قحافه، واسم أبی قحافه عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب ابن سعد بن تیم بن مره بن کعب بن لؤی بن غالب التیمی القرشی یلتقی مع رسول الله ـ صلى الله علیه وسلم ـ فی مره بن کعب. وأمه: أم الخیر سلمى بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره. (الدره المضیئه نویسنده:عبد الغنی بن عبد الواحد المقدسی ص ۱۹)
۴-کان اسمه فی الجاهلیه عبد الکعبه فسماه رسول الله {صلى الله علیه وسلم} عبد الله ابن أبی قحافه واسمه عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره قرشی تیمی وأمه أم الخیر بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره واسمها سلمى، المصباح المضیء فی کتاب النبی الأمی ورسله إلى ملوک الأرض من عربی وعجمی. نویسنده:أبو عبد الله محمد بن علی بن أحمد بن حدیده الأنصاری. ص ۱۴٫
۵-وأمه أم الخیر سلمى بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره وهی ابنه عم أبی قحافه وقیل اسمها لیلى بنت صخر بن عامر قاله محمد بن سعد. أسد الغابه. نویسنده: ابن اثیر ج ۳ ص ۳۱۵ . ج ۷ ص۳۵۳
۶-باز هم در اسد الغابه آمده است:
أم الخیر بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره القرشیه التیمیه . واسمها سلمى . وهی أم بکر الصدیق، باب کتاب النساء -الکنی من النساء الصحابیات- ام الخیر بنت صخر ج ۲ ص ۱۲۷
۷-أبو بکر الصدیق رضی الله عنهما. کان اسمه فی الجاهلیه عبد الکعبه فسماه رسول الله صلى الله علیه وسلم عبد الله. هذا قول أهل النسب: الزبیری وغیره. واسم أبیه أبی قحافه: عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر القرشی التیمی. وأمه أم الخیر بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره واسمها: سلمى. قال محمد بن سلام: قلت لابن دأب: من أم أبی بکر الصدیق رضی الله عنه؟ فقال: أم الخیر هذا اسمها.
الإستیعاب فی معرفه الأصحاب. نویسنده ابن عبد البر ج۱ ص۲۹۴
۸-باب عبد الله
۷۶۷ – عبد الله بن عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن إلیاس بن مضر أمه أم الجند سلمى بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره
[ التعدیل والتجریح – الباجی ]نویسنده:سلیمان بن خلف بن سعد أبو الولید الباجی ج۲ ص ۸۸۹
۹- أبو بکر الصدیق، علیه السلام، واسمه عبد الله بن أبی قحافه، واسمه عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره، وأمه أم الخیر واسمها سلمى بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره، الطبقات الکبرى. نویسنده: محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری ج ۳ ص ۱۶۹
۱۰- أبو بکر الصدیق رضی الله عنه عبد الله بن عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره ابن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر القرشی التیمی أبو بکر الصدیق رضی الله عنه، ابن أبی قحافه. أمه أم الخیر بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره، واسمها سلمى. الوافی بالوفیات. نویسنده:الصفدی ج ۵ ص ۴۲۶
۱۱- اسم أبیه عثمان وکنیته أبو قحافه قال أبو بکر عبد الله بن عثمان بن عامر بن عمرو ابن کعب بن سعد بن تیم بن مره بن کعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالک وأمه أم الخیر بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره (وقال الواقدی) اسمه عبد الله بن أبى قحافه واسمه عثمان بن عامر وأمه أم الخیر واسمها سلمى بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره وأما هشام فإنه قال فیما حدثت، تاریخ الطبری.ج۲ ص۶۱۵-۶۱۶
۱۲- وأمه أم الخیر واسمها سلمى بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره، تاریخ دمشق نویسنده ابن عساکر/ ج ۳۰ ص۱۷
۱۳- عبد الله بن عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره التیمی أبو بکر الصدیق الأکبر بن أبی قحافه خلیفه رسول الله صلى الله علیه و سلم وصاحبه فی الغار وقیل اسمه عتیق وأمه أم الخیر سلمى بنت صخر بن عامر بن کعب
[ تهذیب التهذیب – ابن حجر ] ج ۵ ص ۲۷۶
۱۴- أبو بکر الصدیق رضوان الله علیه اسمه عبد الله ویقال عتیق بن أبی قحافه واسم أبی قحافه عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره أمه أم الخیر بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعد بن تیم بن مره مات بالمدینه فی جمادی الآخر سنه ثلاث عشره وصلى علیه عمر بن الخطاب<[ الطبقات – ابن خیاط ]ص ۱۷
و…
اما آنچه رافضی به آن استناد کرده، از سلسله نسب مربوط به مادر ابوبکر صدیق رضیاللهعنه، چنین است که «و ام ابی بکر رضی الله عنه: ام الخیر سلمی بنت صخر بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره بن کعب بن لوی بن غالب بن قهر بن مالک».
این را چه کسی روایت کرده است؟ پاسخ: طبرانی.
حال بریم سراغ سند روایت طبرانی:
۱-حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ الْحَرَّانِیُّ، حَدَّثَنِی أَبِی، ثنا ابْنُ لَهِیعَهَ، عنْ أَبِی الْأَسْوَدِ، عَنْ عُرْوَهَ، قَالَ: " أَبُو بَکْرٍ الصِّدِّیقُ اسْمُهُ عَبْدُ اللهِ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ عَامِرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ کَعْبِ بْنِ سَعْدِ بْنِ تَیْمِ بْنِ مُرَّهَ، شَهِدَ بَدْرًا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأُمُّ أَبِی بَکْرٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ: أُمُّ الْخَیْرِ سَلْمَى بِنْتُ صَخْرِ بْنِ عَامِرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ کَعْبِ بْنِ سَعْدِ بْنِ تَیْمِ بْنِ مُرَّهَ بْنِ کَعْبِ بْنِ لُؤَیِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِکٍ، وَأُمُّ أُمِّ الْخَیْرِ: دِلَافُ وَهِی أُمَیْمَهُ بِنْتُ عُبَیْدِ بْنِ النَّاقِدِ الْخُزَاعِیِّ، وَجَدَّهُ أَبِی بَکْرٍ: أُمُّ أَبِی قُحَافَهَ أَمِینَهُ بِنْتُ عَبْدِ الْعُزَّى بْنِ حُرْثَانَ بْنِ عَوْفِ بْنِ عُبَیْدِ بْنِ عُوَیْجِ بْنِ عَدِیِّ بْنِ کَعْبٍ "المعجم الکبیر – دار النشر: مکتبه ابن تیمیه، القاهره، الطبعه: الثانیه جلد ۱ صفحه ۵۱٫ در سند این روایت ابن لهیعه وجود دارد که ضعیف الحدیث است
این نیز معلومات ابن لهیعه:
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=5033
پس ای رافضی ، بدان که نسب سیدنا ابوبکر صدیق رضی الله عنه هیچ مشکلی ندارد بلکه در نسب اولاد متعه باید شک کرد که به خود چنین جسارتی داده اند که به بهترین این امت اینگونه تهمت بزنند.
دقت کنید، توهین به نسب ابوبکر رضیاللهعنه، توهین به خود رسول خدا صلیالله علیه وسلم است. چون پیامبر صلیالله علیه مسلم با دختر ایشان ازدواجکرده است، و اگر پیامبر صلیالله علیه مسلم میدانستند و با علم و آگاهی، با دختر ابوبکر ازدواجکرده است، پس العیاذ بالله انگشت اتهام به خود رسول خدا نشانه میرود.
پس دقت کنید که توهین شیعه به صحابه و ازواج نبی، هدف غایت آن، توهین به خود نبی است، منتها چون مستقیم نمیتوانند به رسول خدا صلیالله علیه مسلم بدگویی کنند، درنتیجه مجبور هستند بگویند که رسول خدا صلیالله علیه مسلم با دختری که از راه نامشروع به دنیا آمده و نیز پدرش هم که از راه نامشروع به دنیا آمده، ازدواجکرده است و نتیجۀ شبهات این ملحدهای رافضی در لباس اسلام، تنها ضربه زدن به خود رسول خدا میباشد و بس.
یعنی کاری که روافض کردند، تابهحال هیچ ملحدی به خود جرئت انجامش را نداده است، در لباس اسلام، اینهمه توهین به رسول خدا؟ لاحول ولا قوه إلا بالله
همچنین روافض به روایت ضعیف دیگری استناد میکنند تا به خیال خام خود، در نسب سیدنا ابوبکر صدیق رضی الله عنه طعنه بزنند. و کسانی که چنین اتهامات زشتی را به پدر زن رسول خدا صلی الله علیه وسلم میزنند، بدون شک در دین و ایمان و مسلمان بودن آنها تردید وجود دارد. و براستی که طعنه زدن در نسب از امور جاهلیت است، رسول خدا صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«أَرْبَعٌ فِی أُمَّتِی مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِیَّهِ لاَ یَتْرُکُونَهُنَّ الْفَخْرُ فِی الأَحْسَابِ وَالطَّعْنُ فِی الأَنْسَابِ وَالاْسْتِسْقَاءُ بِالنُّجُومِ والنیاحه وَقَالَ النَّائِحَه إِذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا تُقَامُ یَوْمَ الْقِیَامَه وَ عَلَیْهَا سِرْبَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ وَدِرْعٌ مِنْ جَرَبٍ». مسلم و بیهقی به روایت از ابو مالک اشعری.
ترجمه: «چهار خصلت در امت من وجود دارد که آنها را ترک نمیکنند درحالیکه آنها از خصلتهای جاهلیتاند: ۱- افتخار برحسب و نسب خویش ۲- طعنه زدن بر نسب دیگران ۳- طلب باران از ستارگان ۴- نوحه خواندن. و در این مورد فرمود: نوحهخوان اگر توبه نکند، روز قیامت در حالی حشر میشود که جامه و شلواری از قیر بر تن او خواهد بود».
همچنین میفرماید: «اثْنَتَانِ فِی النَّاسِ هُمَا بِهِمْ کُفْرٌ الطَّعْنُ فِی النَّسَبِ وَالنِّیَاحَهُ عَلَی الْمَیِّتِ». مسلم و بیهقی.
ترجمه: دو خصلت در میان مردم است که موجب کفراناند: طعنه زدن بر نسب دیگران و نوحه خواندن بر میت. و در کتب شیعه نیز روایاتی در نکوهش طعنه در انساب آمده است، برای مثال:
٢٠ ـ عوالی اللآلی : فی حدیث ابن عباس قال : قال رسول الله ( صلّى الله علیه وآله ) : « ثلاث من سنن الجاهلیه لا یدعها الناس : الطعن فی الأنساب ، والنیاحه ، والاستقاء بالأنواء». مستدرک الوسائل ۲/۴۵۴٫ بحار الانوار ۳/۲۷۲٫
ترجمه: سه چیز از جاهلیت است که مردم آن را ترک نمیکنند: ۱- طعنه زدن در نسبها ۲- نوحهخوانی (بر مرده) 3- و طلب باران از ستارگان.
رافضی چنین میگوید: دغفل به ابوبکر میگوید: به خدا قسم، اگر میماندی به تو خبر میدادم که از اراذل و انسانهای پست قریش هستی! آیا من دغفل نیستم؟ پیامبر اکرم خندهاش گرفت. والله لو ثبت لاخبرتک أنک من زمعات قریش أو ما أنا بدغفل، فتبسم النبی صلى الله علیه وسلم السیره النبویه ابن کثیر ج۲ص۱۶۵ و انساب سمعانی ج۱ص۳۷ .
پــــــاســـــخ:
این روایت نیز پر از راویان ضعیف و مجهول الحال است و روافض ، تمام توهینها و افتراهایی که به اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم، مخصوصاً خلفای راشدین میزنند، بر پایۀ روایات ضعیف و موضوع و بیارزش هست. ابن کثیر در السیره النبویه، از أبو نعیم والحاکم و بیهقی نقل کرده است که با مراجعه به آنها مشخص میشود که سند روایت باطل و ضعیف است:
سند ابو نعیم در دلایل النبوه: نام کتاب : دلائل النبوه لابی نعیم الاصبهانی نویسنده : أبو نعیم الأصبهانی جلد : ۱ صفحه : ۲۸۲
http://lib.eshia.ir/44811/1/282
حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: ثنا محَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْغَلَابِیُّ (حدیث وضع میکند) قَالَ: ثنا شُعَیْبُ بْنُ وَاقِدٍ الصَّفَّارُ (بسیار واهی و ضعیف است) قَالَ: ثنا أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ (ضعیف است) ، عنْ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ وَثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِسْحَاقَ قَالَ: ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ الثَّقَفِیُّ قَالَ: ثنا عَبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ کَثِیرٍ التَّمِیمِیُّ الرَّقِّیُّ (توثیقی ندارد) قَالَ: ثنا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ قَالَ: ثنا أَبَانُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْبَجَلِیُّ، عَنْ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: ثنا عِکْرِمَهُ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ…
سند بیهقی در دلایل النبوه: نام کتاب : دلائل النبوه للبیهقی مخرجا نویسنده : البیهقی، أبو بکر جلد : ۲ صفحه : ۴۲۲
http://lib.efatwa.ir/44814/2/422
حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ السُّلَمِیُّ قَالَ: أَنْبَأَنَا أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الْفَقِیهُ الشَّاشِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ صَاحِبِ بْنِ حُمَیْدٍ الشَّاشِیُّ قَالَ: حَدَّثَنِی عبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ کَثِیرٍ الرَّقِّیُّ (هیچ کسی توثیقش نکرده است) قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ الْیَمَانِیُّ، عَنْ أَبَانَ بْنِ عَبْدِ اللهِ الْبَجَلِیُّ، عَنْ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ، عَنْ عِکْرِمَهَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، مِنْ فِیهِ قَالَ…
در متن روایت، قسمت مدنظر شیعه، چنین آمده است: «أَمَا وَاللهِ لَوْ ثَبَتَّ لَأَخْبَرْتُکَ مَنْ قُرَیْشٌ قَالَ: فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ». و کلمه زعمات در آن نیامده است، لذا علاوه بر ضعیف بودن روایت، به درد استناد کردن توسط شیعه نیز نمیخورد. و شیخ آلبانی در سلسله ضعیفه، دربارۀ هر یک از راویانی که در پرانتز ضعف آنها را آوردم، توضیح داده است، برای توضیحات بیشتر به این آدرس مراجعه کنید: اسم الکتاب : سلسله الأحادیث الضعیفه والموضوعه المؤلف : محمد ناصرالدین الألبانی: الجزء : ۱۳ صفحه : ۱۰۲۷
http://ar.pdf.lib.efatwa.ir/91362/13/1027
سند انساب سمعانی: نام کتاب : الانساب للسمعانی نویسنده : السمعانی، عبدالکریم، جلد : ۱ صفحه : ۳۳
http://lib.eshia.ir/40495/1/33
أخبرنا ابو البرکات إسماعیل بن ابى سعید الصوفی ببغداد انا ابو روح یاسین بن سهل القاضی انا ابو الحسن رشأ بن نظیف بن ما شاء الله المقری أخبرنی عبد الوهاب بن جعفر بن على المیدانی حدثنا ابو سلیمان محمد بن عبد الله ابن زبر الربعی انا ابى ثنا عبد الکریم بن الهیثم بن زیاد العاقولی وأحمد بن السری بن سنان وهذا لفظ احمد قالا ثنا إسماعیل بن مهران السکونیّ حدثنی احمد بن محمد بن ابى نصر السکونیّ حدثنی ابان بن عثمان الأحمر عن ابان ابن تغلب عن عکرمه عن عبد الله بن عباس حدثنی على بن ابى طالب رضى الله عنه قال…
در این روایت نیز، اسماعیل بن مهران سکونی و احمد بن محمد بن ابونصر سکونی وجود دارد که هردو از راویان شیعه هستند و در نزد اهل سنت، مجهول و بیاعتبار هستند. وابان بن عثمان نیز متهم است و روایتش صحیح نیست. به آدرس بالا از سلسله ضعیفه مراجعه کنید. پس روایت مدنظر شیعه ضعیف است و تهمت روافض به ابوبکر صدیق رضیاللهعنه باطل و بیاساس است. والحمد لله