زوال ناخداگرایی در روانشناسی

بعد از داروین و نظریۀ تکامل، بزرگترین حمله به اعتقادات دینی در قرن ۲۰ توسط زیگموند فروید و موضوع روانکاوی وارد آمد. روانکاوی از مسببین اصلی رونق الحاد در جوامع قرن ۲۰ شد، مشرب فکری فروید به نحو بی‌پرده‌ای بر انکار خدا استوار بود و مدام به آن حمله می‌کرد. او که در فرایبورگ زاده شده بود، پدرش یعقوب تاجر پشم و شخصی یهودی بود که البته الزامی به آموزه‌های یهودیت نداشت و مادرش نیز فردی مذهبی نبود. در این فضا، به طور رسمی به الحاد روی آورد[۱].

فروید پس از ازدواج با سنگدلی تمام همسرش را از آموزه‌های دینی بازداشت و فرزندانش را نیز مجبور کرد به دور از هر گونه آموزه‌های دینی پرورش یابند[۲] و دیدگاهی الحادی نسبت به دین داشت، تا جایی که از هیچ تلاشی برای مبارزه با دین کوتاهی نورزید. فروید ترس را منشا اعتقاد به خدا و دینداری دانسته است، هرچند که به روایت مؤرخان این نظر اولین بار در سال ۹۹ میلادی توسط یک شاعر رومی به نام لوکریتوس بیان شد که در شعرش گفته بود: نخست ترس بود که خدایان را آفرید[۳]. فروید دیدگاه خود را اینگونه تشریح کرد که آدمیان به جای همۀ عوامل ترس آفرین، به منشأ مشترکی معتقد گشتند و آن را خدا نامیدند. در حقیقت خدا مخلوق انسان است نه خالق او[۴].

همچنین وی در کتاب «آینده یک خیال‌پردازی فریبنده» که در سال ۱۹۲۷ منتشر شد، از ایمان به عنوان نوعی اختلال ذهنی و تمایل عصبی آزاردهنده یاد کرد و آن را برخاسته از اتفاقات دوران کودکی و خواسته‌های سرکوب شده جنسی دانست! در واقع انقلاب‌های کوپرنیکی، نیوتنی و فرویدی سبب شد که انسان به عنوان یک موجود بی‌هدف و دارای حدود مشخصی در نظر گرفته می‌شود که رفتارش تابع قوانین فیزیک و زیست‌شناسی می‌باشد![۵].

اما امروزه نظریات جدید حاکی از رد نظریه فروید در باب دین است و نشان می‌دهد که دین نه تنها اختلال ذهنی و تمایل عصبی نیست، بلکه خلاف آن ثابت می‌شود که در این مقاله هدف بر آن است که به صورت مستند به آن پاسخ داد. دیوید ولف در کتاب خود پس از نقل دیدگاه‌های فروید به بررسی این دیدگاه‌ها می‌پردازد و ایراردهای اساسی بر آن‌ها وارد می‌سازد:

نشأت گیری فضای فرهنگی خاص.
سرگردانی فروید میان علم و روش تفسیری.
این ادعای فروید که مردان را منشأ دین می‌داند، امری اثبات‌ناپذیر، بلکه نادرست است.
بی‌توجهی به پدیدار شناسی و تاریخ دین.
پژوهش‌ها این ادعای فروید را که دین به روان رنجوری شباهت دارد را تأیید نکردند[۶].

علاوه بر ولف، گوستاو یونگ و ویلیام جمیز نیز مخالف این دیدگاه هستند.
یونگ که شاگرد فروید بود، بعدها در مسائلی با فروید اختلاف نظر پیدا کرد که مسئلۀ دین، تنها یکی از آن‌ها بود، یونگ از یک موضع افراطی تری به دین نگاه کرده و عنوان می‌کرد که هرگونه اعتقاد دینی ولو خرافه‌آمیز و ابتدایی در سلامت روانی افراد لازم و ضروری است[۷]. اما ویلیام جمیز از یک موضع معتدل‌تر برخوردار بود، وی برخی رویکردهای دینی را سلامت‌بخش و برخی را بیماری‌زا دانست[۸].

از لحاظ اماری هم تحقیقات کفه ترازو را به نفع دینداران می‌داند، چرا که در مطالعه‌ایی موسوم به بررسی عمومی جامعه امریکا در سال‌های ۱۹۷۲-۱۹۷۳ در مرکز تحقیقات نظری انجام گرفت مشخص شد که اگر پایبندی را صرفنظر از نوع دین به دو دسته قوی و ضعیف تقسیم کنیم، آن‌هایی که پایبندی قوی‌تری دارند، از سلامت خود رضایت بالاتری دارند، همچنین در اطلاعات سال ۱۹۸۴، گزارش کرده‌اند افرادی که پایبند به مسائل دینی هستند، بیشتر از سایرین خود را خوشبخت دانسته و رضایت‌مندتر از زندگی خانوادگی هستند[۹].

همچنین در تحقیقی که کونیک و دیگران که بر روی بیماران بستری در بیمارستان انجام دادند، نشان داده شد که بیماران عامل به دین انعطاف بیشتری برای کنارآمدن با مشکل خود دارند و آنان در تحقیق دیگری افسردگی بسیار پایین در گروه سالمندان عامل به دین در مقایسه با سایر سالمندان نشان دادند[۱۰].

همچنین در مطالعه مهمی که در سال ۱۹۸۷ توسط اساتید جورجیا و یوتا و… انجام شد، دریافتند که علت اصلی رفتارها و مشکلات جنسی مشکل‌زا در دوران بلوغ، نه تنها به خاطر عدم پویایی خانواده است، بلکه عدم حضور رفتار دینی و عدم حضور در مراسمات دینی نیز بر این مشکل تأثیر به سزایی دارد. همچنین نتیجه گرفتند که پویایی‌ها و اعمال مربوط به خانوادۀ سالم تا اندازۀ بسیار زیادی تحت تأثیر حضور یا عدم حضور در مناسک و اعتقادات دینی است[۱۱].

این مطالعات و نظریات بر این مسئله صحه می‌گذارند که تمایل و گرایش دینی بر سلامت روان تأثیر به سزایی در فرد دارد و دینداری نه تنها موجب بیماری نمی‌شود، بلکه با انجام اعمال عبادی صحیح می‌توان به آرامش و اطمینان رسید، امروزه علم ثابت کرده است که دین مکمل رفتاری انسان و حافظ منافع وی بوده و نظریات ملحدانی چون فروید و نیچه در باب خداپرستی کاملاً اشتباه می‌باشند.

—————————–

[۱]- بررسی و رویکرد دینی فروید – رحیم نارویی.
[۲]- همان – به نقل از فصل هفتم کتاب دیوید ام ولف d,m wulff1997 psychology of religion.
[۳]- کلام جدید عبدالله احمدیان نشر احسان.
[۴]- فلسفه دین ابوالقاسم فنایی ص ۱۴۵٫
[۵]- Solader, N (2002) integrating. Spiritual heallngappoachsant an technigues into psychology.
[۶]- بررسی و رویکرد دینی فروید – رحیم نارویی – به نقل از کتاب روانشناسی و دین ولف.
[۷]- تفکر الهی و بهداشت روانی – مصطفی حمیدی.
[۸]- Clienebell.h.j (222) the driustionmassage and mental health
[۹]- Levings (2002) god faith and health. Newyork.inc
[۱۰]- فخر السادات قریشی رادنقش مذهب و رویارویی مذهبی در بهداشت روان ۱۳۸۰٫
[۱۱]- www.heritaage.org?research

منبع :سایت رد شبهات ملحدین

مقاله پیشنهادی

هنگام اختلاف با پدر چگونه با وی صحبت کنم؟

سوال: در اسلام هنگامی که سوء تفاهمی میان پدر و پسر رخ می‌دهد چگونه می‌توان …