در یکی از روزنامه های کشوری که ظاهراً هم"جمهوری" است و هم "اسلامی" مقاله ای با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» منتشر شد ؛نویسندۀ مقاله "دکتر سید علی اصغر غروی" دکترای فلسفۀ اسلامی ، با ارائۀ دلایلی به این نتیجه رسیدند که امامت و امارت انتصابی نیست بلکه بسته به رای و نظر مردم است.
این مقاله که روز چهارشنبه اول آبان در روزنامۀ "بهار" منتشر شد ، مخالفت ها و واکنش های تند و عجیبی را به همراه داشت که مدیر مسؤل روزنامه را بر آن داشت که با نشر مطلبی از انتشار مقالۀ مذکور عذر خواهی کند و برای اظهار ندامت، نشر روزنامه را تا ۲ دو هفته متوقف نماید و در عین حال سه مقاله در نقد مقالۀ مشار الیه منتشر فرماید.
اما داستان به همین جا ختم نمی شود! مسؤلین کشوری که ادعای دموکراسی دارد و بنابر اصل ۱۴ قانون اساسی مطبوعات برای اظهار نظر خود آزاد هستند ، از هر سو به مسولین این روزنامه هجوم آوردند و اولین اقدام ، تعطیلی روزنامه را به همراه داشت!
از سویی دیگر روحانیون و مسولین کشوری هر کدام به نحوی مخالفت خود را با این مقاله نشان دادند که واقعاً جای تعجب دارد! به عنوان نمونه:
"یوسفعلی میرشکاک" نویسنده و فعال سیاسی گفت : «اقدام این روزنامه برنامه چینی برای رد اصل ولایت فقیه است»
"محمدرضا محسنی ثانی رئیس کمیته امنیت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس" گفت: «موضوع اخیر از موضوعاتی نیست که با تساهل و تسامح از کنار آن گذشت و کسانی که در این زمینه نقش دارند از خط قرمزها عبور کردند و با آنها برخورد خواهد شد.»
حمیدرضا فولادگر نماینده اصفهان : «مطالب مقاله را مخالف با مبانی اسلام دانست»
رئیس کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی تصریح کرد: « اگر از طرف مجلس عکس العملی نشان داده نشود شروع یک برنامه جدید خواهد بود.»
"لاریجانی" گفت: «با آن روزنامه برخورد شده است.»
"حجه الاسلام رضا کرمی پور" امام جمعه زرند گفت : «از قوه قضائیه و هیئت نظارت بر مطبوعات درخواست تعطیلی این روزنامه را داریم»
"حجه الاسلام محمد تفی رهبر" امام جمعه اصفهان گفت: «اقدام روزنامه نوعی ایجاد شبهه در افکار عمومی است.»
شخصی در مورد مقالۀ مذکور نوشت: «رونوشتی برابر اصل از ادعاهای وهابیون در خصوص انتصابی نبودن جانشینی پیامبر اکرم(ص) است.»
و نوشتند: «(مقاله وی) حکایت از افراد پشت صحنهای دارد.» و مقاله را «اهانت به ساحت امیر مؤمنان» دانستند !
گذشته از واکنشهایی که علیه مقاله صورت گرفت ، توهین های بسیاری نیز متوجه نویسندۀ آن شد ، مثلاً شخصی نوشت: «آیا نویسنده واقعاً اینچنین ابله است» یا «مگر ابلیس به همین طریق، کافر نشد؟»
نوشته های وی را «توهین و بیشرمی و گزافه گویی» مطالبش را «سخیف» و گفته هایش را «اکاذیب شوم» نامیدند و خواهان «توبه نویسنده هتاک» شدند!
اما چرا اینهمه تندی؟ آیا یک مقالۀ محترمانه با محتوایی علمی آن هم در حکومتی که سخن از آزادی بیان دارد ، مستحق چنین جبهه گیری هایی است؟ آیا هر که با ساز شما نرقصید و ساز مخالفی کوک کرد ، می شود مخالف مبانی اسلام؟
الحق که ایرج میرزا راست گفته است:
معنی خلق در ایران این است … بد بُود هر که به ما بدبین است!